فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۰۱ تا ۲٬۷۲۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تعامل پیچیده سیستم های عصبی، حسی، اسکلتی- عضلانی و بار شناختی حافظه منجر به حفظ و ثبات کنترل پاسچر در افراد می شود. هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر دستکاری اطلاعات آوران حسی و تکلیف دوگانه شناختی بر کنترل پاسچر بود. روش: روش تحقیق حاضر از نوع مطالعات نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل دختران ۱۲-۱۰ سال منطقه یک شهر تهران در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود، که تعداد ۳۰ نفر به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه با و بدون تکلیف دوگانه شناختی جایدهی شدند. جهت سنجش کنترل پاسچر از دستگاه تعادل سنج بایودکس استفاده شد. آزمودنی ها در سه شرایط ایستادن روی سطح سخت با چشم باز، چشم بسته و ایستادن روی فوم با چشم باز مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس و نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد اثر اصلی گروه معنادار نبود (۰/۰۹=P)، اما اثر اصلی شرایط و اثر متقابل گروه و شرایط (۰/۰۱=P) معنادار بود. همچنین نتایج مربوط به شاخص کنترل پاسچر در جهت جلو- عقب نتایج نشان داد اثر اصلی گروه (P=۰/۰۴, F(۱,۲۸)=۴/۴۱)، اثر اصلی شرایط (P=۰/۰۰۱, F(۵,۱۴۰)=۱۷۴/۹۴) و اثر متقابل گروه و شرایط (P=۰/۰۲, F(۵,۱۴۰)=۲/۶۹) معنادار بود. نتیجه گیری: براساس نتایح بینایی و تکالیف دوگانه شناختی از مهم ترین فاکتورهای تأثیرگذار بر کنترل پاسچر بود، به طوریکه انجام تکالیف ثانویه شناختی منجر به کاهش شاخص ثبات کنترل پاسچر در دختران شد. لذا پیشنهاد می شود جهت افزایش میزان بار شناختی در افراد از تمرینات چند حسی جهت افزایش ظرفیت توجهی افراد استفاده شود.
بررسی اثر استرس ملایم غیر قابل پیش بینی بلندمدت بر اضطراب، حافظه اجتنابی غیر فعال، رفتار شبه افسردگی و شاخص دویدن موش های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: استرس مجموعه واکنش هایی است که در پاسخ به هر عاملی که موجب به هم خوردن تعادل درونی (هومئوستاز) شود به وجود می آید. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر استرس بلندمدت غیرقابل پیش بینی بر شاخص دویدن، حافظه اجتنابی غیرفعال، اضطراب، و رفتارهای شبه افسردگی در موش های نر ویستار بود. روش کار: 16 سر موش صحرایی نر به صورت تصادفی به دو گروه (8 سر در هر گروه) تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی در معرض چهار هفته استرس قرار گرفت در حالی که گروه کنترل در شرایط استرس زا نبودند. 48 ساعت پس از پایان مداخله، از تمام حیوانات آزمون های رفتاری و دویدن اختیاری گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تحلیل واریانس یک طرفه انجام شد. 05/0P˂ به عنوان تغییر معنا دار در نظر گرفته شد. یافته ها: استرس بلندمدت باعث کاهش وزن، افزایش زمان ماندن در بازوی بسته (آزمون ماز مرتفع بعلاوه)، افزایش مدت زمان بی حرکتی (آزمون شنای اجباری) کاهش مسافت طی شده در آزمون جعبه باز، کاهش مسافت طی شده با استفاده از چرخ دوار، افزایش تعداد دفعات ورود به جعبه سیاه (آزمون شاتل باکس)، افزایش مدت زمان ماندن در جعبه سیاه و افزایش زمان تأخیر در ورود به جعبه سیاه شد. مسافت دویدن با استرس و افسردگی همبستگی منفی و با حافظه و وزن گیری همبستگی مثبت داشت. نتیجه گیری: استرس طولانی مدت بر افزایش وزن، اضطراب، افسردگی، حافظه و شاخص دویدن حیوانات تأثیر منفی داشت. با توجه به نتایج همبستگی ها، شاخص دویدن بیشتر، با اختلالات رفتاری کمتر همراه است.
بررسی و امکان سنجی استقرار سیستم آموزش مجازی در مدارس متوسطه دوم شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۱
106 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی و امکان سنجی استقرار سیستم آم وزش مج ازی در دبیرستان های استان کرمانشاه ب ود . روش انج ام تحقیق توصیفی - پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران مدارس متوسطه اس تان کرمانشاه اع م از نظ ری ، فنی - حرفه ای ، کار- دانش و با تعداد 175 نفر بود ، که حجم نمونه مطابق جدول مورگان به روش نمونه گیری تصادفی ساده 118 نفر تعیین گردید . ابزارجمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود. جهت تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از آزمون آماری خی دو استفاده ش د . نت ایج تحقی ق ن شان داد ک ه امکان استقرار نظام آموزش مجازی در دبیرستان های آموزش و پرورش اس تان کرمانشاه به لح اظ زیر س اخت س خت افزاری وجود دارد . از لحاظ زیرساخت نرم افزاری در حد متوسط به ب الا و از لح اظ محت وای الکترونیک ی و دروس مجازی و نیروی انسانی متخصص در حد متوسط وجود دارد .
کاربرد آزمون های شناختی کشف تغییر و نشانه دهی فضایی در بستر نرم افزار CogLab برای تشخیص کودکان دچار اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی (ADHD) یکی از شایع ترین اختلال های عصبی-رشدی است و تلاش برای بهبود روش های تشخیصی آن ادامه دارد. در این مطالعه با استفاده از نرم افزار CogLab مدلی تشخیصی تدوین و معرفی شود تا به عنوان ابزاری کمکی برای تشخیص ADHD به روان شناسان یاری رساند. در بستر یک طرح توسعه ای و مورد-شاهدی با استفاده از نمونه گیری هدفمند در شهر رشت، 93 کودک با تشخیص ADHD با تشخیص یک فوق تخصص روانپزشکی اطفال، انتخاب شدند. از والدین هر دو گروه (مورد و شاهد) نیز مصاحبه بالینی گرفته شد و پس از تکمیل پرسشنامه علائم مرضی کودکان نسخه4-CSI، اطلاعات جمعیت شناختی آن ها جمع آوری شد. گروه شاهد نیز شامل 33 نفر از دانش آموزان شاغل به تحصیل از مدارس رشت فاقد اختلال با استفاده از پرسشنامه علائم مرضی کودکان نسخه چهارم CSI-4 انتخاب شدند. هر دو گروه در شرایط یکسان با استفاده از بخش توجهِ نرم افزار CogLab به آزمون های کشف تغییر و نشانه دهی فضایی پاسخ دادند. داده های توسط SPSS-24 پردازش شدند. در تحلیل تشخیص، نتایج نشان داد حالتِ نسبتِ پاسخ صحیحِ کشف تغییر در حالت سو سو بیشترین قدرت پیش بینی در تفکیک و تمایز طبقات بین گروه مورد و شاهد را داشته است و نتایج تابع تشخیصی در بخش اعتبارسنجی متقابل، در دو گروه مورد و شاهد توانست 6/80 درصد از کل افراد گروه ADHD(مورد) و همچنین 7/72 از کل افراد گروه شاهد را درست گروه بندی کند. آزمون کشف تغییر و نشانه دهی فضایی در بستر نرم افزار CogLab می تواند به عنوان ابزاری کمکی در خدمت روان شناسان، برای کمک به فرایند تشخیص در کودکان مبتلابه ADHD مورداستفاده قرار گیرد.
The Effect of Educational Digital Games on Creativity, Motivation and Academic Progress in Elementary School Students' Mathematics lessons(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The aim of the research was the effect of educational digital games on creativity, motivation and academic progress in the mathematics lesson of the first elementary school students. The research method is a semi-experimental type of pre-test-post-test with control group, And the statistical population included all the students of the first grade of elementary school in Islam-Shahr city. The sample size consisted of 72 people (36 people in the experimental group and 36 people in the control group) who were selected by the available method. The measurement tools included the Torrance Form A creativity test, the mathematical motivation questionnaire, and tests to measure knowledge, attitude and mathematical skills. The reliability of each tool was obtained as 0.80, 0.709, 0.82, 0.94 and 0.85 respectively. The experimental variable was implemented in three steps "group game", "exploration" and "individual game" in 12 sessions for the experimental group.Descriptive statistics and inferential statistics such as Kolmogorov-Smironov, Levin and Box test and multivariate covariance analysis were used for data analysis. The results showed; Education using digital educational games has been effective on creativity (fluidity component), mathematical motivation (desire, avoidance) and academic progress (knowledge, attitude and skill) of students. And there was a significant relationship between these variables; However, no significant difference was observed between the two experimental and control groups in the components of expansion, flexibility and innovation related to the variable of creativity.
تحلیلی بر موانع تربیت عقلانی بر پایه نظریه کنش ارتباطی هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تبیین ابعاد اصلی عقلانیت ارتباطی هابرماس و بررسی موانع تربیت عقلانی مبتنی بر این نظریه است. این موانع در چهار سطح 1. کاربست 2. «نوع کنش» 3. کارکردهای مترتب با عقلانیت ارتباطی و 4. موانع موجود در سطح پایه یا زیست جهان تبیین شده اند. برای پاسخ به سوالات پژوهش از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. یافته ها نشان دادند موانع موجود در بسط و برقراری تربیت عقلانی مبتنی بر دیدگاه هابرماس را می توان در سطوح چهارگانه ی باورها، رفتارها، کنش ها و ارزش ها دسته بندی کرد. بنابراین تأکید افراطی بر نسبیت معرفت و حقیقت، تأکید بر بازتولید رفتارهای مخدوش کننده عقلانیت ارتباطی و اشاعه کنش های ضد مفاهمه مهم ترین موانع هستند. این موانع نیز بر اثر فقدان مهارت های گفت وگویی، فقدان زمینه مشترک در ارتباط مبنی بر رابطه بین الاذهانی، اعمال باورهای سلطه جویانه، شدت و قوت بیشتری می گیرند. از سوی دیگر تلاش در برقراری مناسبات برابر و تأکید بر موجه سازی و صدق اطلاعات، پرهیز از مستعمره ساختن زیست جهان ارتباطی افراد، تأکید بر اشتراک آزادانه باورها و احساسات نیز ازجمله عواملی هستند که موانع ذکرشده را تعدیل می سازند.
شناسایی مؤلفه های زیربنایی در شکل گیری تمایزیافتگی خود: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمایزیافتگی خود، پدیده ای بافتارمند، فرهنگی و وابسته به شرایط محیطی و اجتماعی است که در فرآیندی پویا و تحت تأثیر شرایط و عوامل مختلفی شکل گرفته و تجربه می شود. با توجه به همین موضوع، این پرسش مطرح شد که مؤلفه های زیربنایی در شکل گیری تمایزیافتگی خود چیست؟ بدین منظور از رویکرد کیفی، طرح نظام مند نظریه برخاسته از داده ها در سطح نظم دهی مفهومی بهره گیری شد. از طریق نمونه گیری نظری و با توجه به اشباع نظری در گردآوری داده ها با 17 نفر مصاحبه نیمه ساختاریافته اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از مرحله اول شیوه کدگذاری استراوس و کوربین انجام پذیرفت. پس از تحلیل داده ها، 112 کد اولیه شناسایی شد، سپس در فرآیند ادغام و مقایسه، 28 زیرمقوله تدوین شده و در قالب 3 مقوله اصلیِ استقلال فکری، هویت طلبی و منزلت اجتماعی دسته بندی و معرفی گردید. یافته ها نشان می دهند که تمایزیافتگی خود، به شکل افکار، رفتارها و نگرش های مستقلانه و منحصر به فرد به همراه هویت طلبی با تأکید بر توانمندی ها و منزلت اجتماعی و رفتارهای مقتضی پدیدار شده و جریان می یابد. در نتیجه، در شکل گیری تمایزیافتگی خود، مؤلفه های زیربنایی عمدتاً به صورت استقلال فکری تجربه می شود اما هویت طلبی و منزلت اجتماعی بخشی دیگری از این مؤلفه ها را به خود اختصاص داده اند که در فرهنگ ایرانی تجربه می شوند. یافته های مطالعه حاضر علاوه بر غنی سازی دانش بومی و راهنمایی برای پژوهش های آتی، شناخت عمیق تر این ویژگی روان شناختی را در بستر فرهنگی فراهم نمود که می تواند پیامدهای عملی ویژه ای نیز در مشاوره و خانواده درمانی با توجه به مباحث چندفرهنگی داشته باشد.
رابطه علی بین عاطفه مثبت/منفی با اتلاف اجتماعی و تعامل گروهی مثبت در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین عاطفه ی مثبت فعال/غیر فعال و عاطفه منفی فعال/غیرفعال با اتلاف اجتماعی و تعامل گروهی مثبت می باشد. روش کار: روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی است که در آن، از روش آماری الگویابی معادلات ساختاری استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه ی دانش آموزان دختر پایه ی پنجم و ششم ابتدایی شهر بوشهر می باشند که از طریق نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، 450نفر انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر، پرسشنامه لینینبرگ-گارسیا و همکاران(2011) بود. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که رابطه بین عاطفه مثبت غیرفعال با اتلاف اجتماعی و تعامل گروهی مثبت، معنی دار بود. همچنین رابطه بین عاطفه مثبت فعال با اتلاف اجتماعی معنی دار بود اما رابطه بین عاطفه مثبت فعال با تعامل گروهی مثبت معنی دار نبود. رابطه بین عاطفه منفی فعال و تعامل گروهی مثبت، معنی دار بود. افزون بر این، رابطه بین عاطفه منفی غیر فعال با اتلاف اجتماعی و تعامل گروهی مثبت معنی دار نبود. در مجموع مدل پیشنهادی تحقیق به خوبی برازنده داده ها بود. نتیجه گیری: به طور کلی و بر طبق نتایج حاصل از پژوهش حاضر، جو هیجانی حاکم بر فرد، می تواند پیش بینی کنندهُ توانایی های شناختی و عملکرد او، صرف نظر از نوع تکلیف و بازدارنده های مرتبط با آن می باشد. به عبارتی دیگر، عاطفه فرد تعیین کننده واکنش های عاطفی به عناصر اجتماعی آموزشی می باشد.
رابطه حمایت اجتماعی درک شده و خودکارآمدی عمومی در افراد دارای علائم اختلال بد شکلی بدنی
حوزههای تخصصی:
اختلال بد شکلی بدنی با نگرانی از بد شکلی بدن و اختلال در تصویر کردن ذهنی بدن مشخص می شود که نرخ شیوع بالایی نیز دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه حمایت اجتماعی درک شده و خودکارآمدی عمومی در افراد دارای علائم اختلال بدشکلی بدنی است. روش پژوهش از نوع توصیفی همبستگی می باشد. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان می باشد که از میان آنها تعداد ۲۵۴ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار بررسی شامل پرسشنامه نگرانی از بد شکلی استوزین و همکاران (۱۹۹۸)، مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده زمیت (۱۹۸۸) و پرسشنامه خودکارآمدی عمومی اورشلیم (2000) می باشد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss، نسخه 26 استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون انجام شد. نتایج نشان داد بین علائم اختلال بدشکلی بدنی با حمایت اجتماعی درک و خودکارآمدی عمومی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. با توجه به یافتههای این مطالعه میتوان نتیجه گرفت که حمایت اجتماعی ادراک شده و خودکارآمدی عمومی به عنوان متغیرهای پیش بین توان پیش بینی علائم اختلال بد شکلی بدنی را دارند.
روابط علّی ساختاری استحکام من و روابط بافتی(جو عاطفی خانواده،ارتباط با همسالان و پیوند با مدرسه) با رفتارخودآسیب رسانی در نوجوانان با میانجی گری تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۲
148 - 177
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر برسی رابطه استحکام من و روابط بافتی با رفتارهای خودآسیب رسان نوجوانان با میانجی گری تنظیم هیجان بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی _همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش تمام دانش آموزان پسر دوره متوسطه ی دوم شهر تبریز در سال تحصیلی99_1398 بودند که از بین آنها تعداد 190نفر به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از مقیاس استحکام من محمد علی بشارت(1386)، پرسشنامه ی خودآسیب رسانی سانسون و همکاران(1998)، پرسشنامه ی جوعاطفی خانواده محمود نو درگاه فرد(1373)، پرسشنامه ادراک از ارتباط با همسالان چو و چانگ(2012)، مقیاس پیوند با مدرسه سرنکویچ و جوردانو(1992)، و پرسشنامه تنظیم هیجان گرا س و جان(2003) استفاده شد و داده ها با استفاده ازروش تحلیل مسیرمورد تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده ها نشان داد که استحکام من و روابط بافتی با رفتار های خودآسیب رسان نوجوانان ارتباط معنی دار دارد. یعنی افزایش استحکام من و بهبود روابط بافتی می تواند رفتارهای خود آسیب رسانی در نوجوانان را به میزان چشم گیری کاهش دهد. و همچنین تنظیم هیجان می تواند رابطه استحکام من و روابط بافتی با رفتار های خودآسیب رسان نوجوانان را میانجی گری کند. نتایج به دست آمده نشان می دهد استحکام من بالا موجب می شود که نوجوانان ظرفیت تحمل خود را در برابر ناکامی ها و ناملایمتی ها افزایش دهند. همچنین روابط بافتی ایمن و سالم به عنوان یک عامل حفاظتی از نوجوانان در برابر رفتارهای خودآسیب رسان محافظت می کند
تدوین بسته آموزشی مبتنی بر قالب های معنایی و تأثیر آن بر مهارت نوشتن دانش آموزان پایه ششم دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تازه های علوم شناختی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۸)
۱۶۰-۱۴۸
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوشتن را می توان از جمله بزرگ ترین چالش های مقاطع مختلف تحصیلی از دبستان تا دوره های تحصیلات تکمیلی دانشگاه برشمرد. هدف پژوهش تدوین بسته آموزش غیرمستقیم قالب های معنایی و تأثیر آن بر مهارت نوشتن دانش آموزان بود. روش کار: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون، با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه ششم دوره دبستان شهر رشت در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که از میان آنها 100 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده گرفتند. ابزار سنجش شامل یک پرسشنامه ده گزینه ای محقق ساخته بود. بسته آموزش غیرمستقیم قالب های معنایی طی 10 جلسه 60 دقیقه ای به صورت هفته ای دو جلسه با استفاده از روش تکلیف محور برای دانش آموزان گروه آزمایش در دو مدرسه دخترانه و پسرانه صورت پذیرفت. گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای در آن زمان دریافت نکردند. در پایان جلسات آموزشی، از هر دو گروه آزمایش و کنترل در شرایط یکسان پس آزمون گرفته شد و نتایج با نرم افزار SPSS-26 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بسته آموزشی قالب های معنایی بر مهارت نوشتن دانش آموزان پایه ششم دبستان تأثیرگذار است. به سخن دیگر، میزان پیشرفت در نگارش دانش آموزانی که در جلسات آموزشی شرکت کرده بودند در مقایسه با گروه کنترل افزایش معناداری داشت (01/0P<). نتیجه گیری: با استناد به نتایج پژوهش، می توان بسته آموزش غیرمستقیم قالب های معنایی را به عنوان تسهیل کننده در امر یادگیری و عاملی موثر بر مهارت نوشتن دانش آموزان پایه ششم دبستان پیشنهاد داد. به طوری که به صورت عملی در مدارس و دوره های آموزشی برای آموزگاران در نظر گرفته شود.
ارزیابی مدل معادلات ساختاری تبیین اهمال کاری تحصیلی بر اساس ادراک از محیط یادگیری و مسئولیت پذیری اجتماعی با نقش واسطه ای اضطراب تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (مهر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۷
۱۳۹۶-۱۳۷۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: اهمال کاری تحصیلی به عنوان یک مسئله آموزشی همه ابعاد سیستم آموزشی را تحت تأثیر قرار می دهد. دانشجویان اهمال کار در سایر جنبه های روانشناختی، مشکلاتی را تجربه می کنند. ادبیات پژوهش حاضر اگرچه به اهمال کاری تحصیلی پرداخته است، اما متغیرهای تأثیرگذاری مانند اضطراب تحصیلی و مسئولیت پذیری اجتماعی مورد غفلت واقع شده اند. هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مدل معادلات ساختاری تبیین اهمال کاری تحصیلی بر اساس ادراک از محیط یادگیری و مسئولیت پذیری اجتماعی با نقش واسطه ای اضطراب تحصیلی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به شیوه مدل سازی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از بین آن ها 350 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی (سولومون و روتبلام، 1984)، اضطراب پیشرفت تحصیلی (آلپرت و هابر، 1960)، ادراک از محیط یادگیری (راف و همکاران، 2001) و مسئولیت پذیری (کردلو، 1393) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با استفاده از روش های همبستگی پیرسون، مدل سازی معادلات ساختاری و با کمک نرم افزارهای SPSS-19 و AMOS-20 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد متغیر ادراک از محیط یادگیری (0/35- و 0/21-)، مسئولیت پذیری (0/22- و 0/13-) اثرات مستقیم و معنی داری به ترتیب بر اهمال کاری تحصیلی و اضطراب تحصیلی داشتند (0/05 >p). هم چنین اضطراب تحصیلی (0/27) بر اهمال کاری تحصیلی اثر مستقیم و معنی داری داشت (0/01 >p). همچنین نتایج نشان داد که دو متغیر ادراک از محیط یادگیری (0/13-) و مسئولیت پذیری (0/12-) به واسطه اضطراب تحصیلی، اثر غیرمستقیم و معنی داری بر اهمال کاری تحصیلی داشتند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، هر سه متغیر اضطراب تحصیلی، ادراک از محیط یادگیری و مسئولیت پذیری اثرات مستقیم و غیرمستقیم معنی داری بر اهمال کاری تحصیلی داشتند. این مدل نشان داد می تواند مدل مناسبی برای کاهش اهمال کاری تحصیلی و اضطراب تحصیلی و تقویت محیط های یادگیری و مسئولیت پذیری دانشجویان باشد. هم چنین انجام پژوهش های بیشتر با حجم نمونه های بزرگ تر می تواند مفید باشد.
بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اصلاح مؤلفه های شناختی، رفتاری و احساسی نگرش به رفتار فرازناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (مرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
۱۰۵۲-۱۰۳۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان می دهد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش استرس و اضطراب زنان دارای تجربه عاطفی و جنسی روابط فرازناشویی مؤثر بوده است. اما در زمینه کاربرد این آموزش بر مؤلفه های شناختی، رفتاری و عاطفی نگرش به رفتار فرازناشویی در جامعه مورد تحقیق شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد بر اصلاح نگرش به رفتار فرازناشویی بود. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش از نوع آمیخته بود. جامعه آماری شامل ۴76 نفر از زنان شهر تهران در سال ۱۴۰۰ بود. در بخش کیفی حجم نمونه شامل 16 نفر از زنان بود که به شیوه هدفمند برای مصاحبه دعوت شدند و در بخش کمی، حجم نمونه 30 نفر از زنان واجد شرایط بود که به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. گروه آزمایش 8 جلسه آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند. برای تحلیل محتوای کیفی مصاحبه ها از روش کدگذاری باز و محوری بوسیله نرم افزار Maxqda و در بخش کمی از تحلیل کواریانس به وسیله نرم افزار SPSS24 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل محتوای کیفی عوامل مؤثر بر شکل گیری نگرش زنان به رفتار فرازناشویی در چهار عامل: 1. ضعف نگرش و ارزش های فردی؛ 2. ضعف در سبک زندگی و نقص بهزیستی زناشویی؛ 3. مشکلات مربوط به زندگی خانوادگی پیش از ازدواج؛4. نقص نظام آموزشی – فرهنگی - اقتصادی دسته بندی شد. نتایج اجرای روش آموزش مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد سطح معناداری (0/05 >P) را نشان داد که گویای اثربخش بودن روش مذکور بوده است. نتیجه گیری: می توان گفت روش آموزش مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد منجر به تغییر و اصلاح نگرش این گروه از زنان به رفتار فرازناشویی شده است. لذا، کاربرد این پژوهش با حجم نمونه های بیشتر به سایر پژوهشگران پیشنهاد می شود.
مقایسه ویژگی های شخصیتی، سلامت روان، و هیجان خواهی در بین نوجوانان دارای والدین وابسته به مواد و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۱۶۰-۱۳۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه ویژگی های شخصیتی، سلامت روان، و هیجان خواهی بین نوجوانان دارای والدین وابسته به مواد و عادی بود. روش: روش پژوهش حاضر علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر گرگان در سال تحصیلی 1401-1400 بود. از این بین، 200 نفر در دو گروه نوجوانان دارای والدین وابسته به مواد (100 نفر) و نوجوانان دارای والدین غیر وابسته به مواد (100 نفر) به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به پرسشنامه های سلامت روان، پرسشنامه شخصیتی پنج عاملی، و مقیاس هیجان خواهی پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه نوجوانان دارای والدین وابسته به مواد و عادی در نمرات ویژگی های شخصیتی (مولفه های روان رنجوری، انعطاف پذیری، دلپذیربودن، و مسئولیت پذیری)، سلامت روان، و هیجان خواهی تفاوت معنادار وجود داشت. نوجوانان دارای والدین عادی نسبت به نوجوانان دارای والدین وابسته به مواد، نمرات انعطاف پذیری، دلپذیربودن، مسئولیت پذیری، سلامت روان، و هیجان خواهی بیشتر و در خرده مقیاس روان رنجوری نمره کمتری را کسب کردند. بین دو گروه در برون گرایی تفاوت معنادار وجود نداشت. نتیجه گیری: بر اساس نتایج، والدین وابسته به مواد با مشکلات و مسائلی روبرو هستند که بی سامانی هایی را در ساختار خانواده ایجاد می کنند. آنان با نظارت ناکافی، بی کفایتی، و بی توجهی به نیازهای ضروری فرزندان، زمینه بروز مشکلات شخصیتی در فرزندان نوجوان و جوان خود ایجاد می کنند. همچنین، ابتلا به مشکلات مرتبط با سلامت روان و هیجان خواهی به طور خاص یک پیش بینی کننده مهم برای نوجوانانی است که دارای والدین وابسته به مواد می باشند.
تأثیر اختلالات جنسی بر انحلال نکاح و راهکارهای حقوقی پیشگیری از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
630 - 645
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بازنگری در برخی از مواد قانون حمایت خانواده مصوب 1391 و قانون مدنی است تا بتواند از فروپاشی بنیان خانواده درمواردی که موضوع آن عیوب (اختلالات) جنسی زوجین است جلوگیری کند. روش پژوهش: پژوهش حاضر از روش توصیفی - تحلیلی بهره برده و با استفاده از آرای قضایی، کتب، پایان نامه و مقالات معتبر به رشته تحریر درآمده است. یافته ها: براساس یافته های این پژوهش در راستای استحکام بنیان خانواده باید اختلالات جنسی زوجین قبل از ثبت نکاح توسط متخصصین بررسی گردد و در انحلال نکاح به سبب فسخ و طلاق نیز دادگاه باید در جریان رسیدگی با هدف اصلاح بین زوجین آن ها را الزام به درمان نماید. به منظور حفظ حقوق زوجه در شرایط خاصی با اینکه عیب زوج قابل درمان است اما هم چنان حق فسخ نکاح برای زوجه به استناد عیب باقی است و با تصریح اختلالات جنسی در تبصره ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی دشواری اثبات عسروحرج از زوجه ساقط می شود. نتیجه گیری: نباید اختلالات جنسی که قابل درمان هستند را در تمام موارد موجب انحلال نکاح دانست و دادگاه باید زوجین را برای درمان به مراکز تخصصی معرفی کند. بازنگری در برخی از مواد قانون مدنی و قانون حمایت خانواده مصوب 1391 می تواند موجب تشخیص و درمان به موقع اختلالات جنسی زوجین گردد و آمار انحلال نکاح را کاهش دهد.
شیوع شناسی اختلال بی نظمی خلق مخرب در دانش آموزان دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۰
195 - 222
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، با هدف تعیین میزان شیوع اختلال بی نظمی خلق مخرب در دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر کرمانشاه انجام شد. طرح این پژوهش، توصیفی-زمینه یابی است. 584 دانش آموز (282 پسر و 302 دختر) دوره اول متوسطه با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه اختلال بی نظمی خلق مخرب مورد سنجش قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS26 و روش های آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون خی دو تحلیل شدند. نتایج نشان داد میزان شیوع اختلال بی نظمی خلق مخرب در دانش آموزان به صورت کلی 11/13، در پسران 13/82و در دختران 8/60 می باشد. تفاوت معنی داری بین میانگین نمره بی نظمی خلق مخرب و جنس (001/0=P) و بی نظمی خلق مخرب و ناحیه آموزش و پرورش دانش آموزان (024/0=P) وجود داشت ولی بین بی نظمی خلق مخرب و سن و پایه تحصیلی تفاوت معنی داری وجود نداشت. نتایج نشان داد که شیوع اختلال بی نظمی خلق مخرب در نوجوانان پسر و دختر شهر کرمانشاه بالا می باشد بنابراین لزوم اقدامات پیشگیرانه و درمانی از سوی آموزش پرورش این استان و همچنین تصمیم گیرندگان سلامت آشکار می گردد.
مطالعه بسترهای درمان وابستگی به مواد مخدر در بین زنان: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۷
۲۷۰-۲۴۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر کشف نظام معنایی زنان مصرف کننده مواد مخدر درباره موانع درمان وابستگی به مواد و درمان کم دوام بود. روش: روش این پژوهش کیفی و از نوع نظریه گراندد تئوری بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل زنان مصرف کننده مواد مخدر در شهر کرمانشاه بود که 15 نفر از آن ها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده شد. همزمان با جمع آوری داده ها، کدگذاری و تحلیل در سه مرحله کدگذاری باز، محوری، و انتخابی انجام پذیرفت. یافته ها: سه مقوله اصلی شامل نارسایی حمایت رسمی، فقدان بستر توسعه خدمات درمان، و ترس از رویدادهای سخت زندگی به دست آمد که مقوله های اصلی از 16 مقوله فرعی شامل فقدان برنامه مراقبت از کودک، عادی انگاری خدمات بارداری، محدودیت جابجایی، انعطاف ناپذیری برنامه های درمان، ظرفیت محدود مراکز، عدم تحمل وقفه، جدایی تعاملاتی، نارسایی آموزش، عدم قدرت تصمیم گیری، آگاهی محدود از اختلاف جنسیتی، تعمیم پذیری اعتیاد مردان به زنان، ترس از دست دادن حضانت فرزند، شرم و ننگ، ترس از تنهایی، ترس از عود، و بی ارادگی تشکیل شد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج، شرایط کنونی درمان برای زنان مناسب نیست. بنابراین، تغییر نگرش مردم نسبت به بیمار بودن زنان مصرف کننده مواد و اصلاح پذیری آنان، توجه به زنان به عنوان عنصری کارآمد در هنگام تدوین برنامه جامع درمانی، تلاش برای ایجاد محیط مساعد خانواده برای فرد مصرف کننده بعد از درمان، تلاش در جهت افزایش سطح آگاهی نسبت به درمان زنان، ایجاد مراکز درمانی دولتی برای افراد وابسته به مواد، و تلاش در جهت مشروعیت بخشی به درمان زنان مصرف کننده مواد باید مدنظر قرار گیرد.
کاربرد رگرسیون لوجستیک در پیش بینی قلدری بر اساس مؤلفه های هوش هیجانی و هوش معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
113 - 94
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر کاربرد رگرسیون لوجستیک در پیش بینی قلدری بر اساس مولفه های هوش هیجانی و هوش معنوی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان مدارس متوسطه اول شهر نجف آباد بودند. تعداد 447 دانش آموز (225 دختر و 222 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. به منظور تحلیل داده ها و پیش بینی عضویت گروهی (قلدر بودن یا نبودن) بر اساس متغیرهای پیش بین هوش هیجانی (درک عواطف و ...) و مولفه های هوش معنوی (زمینه تفکر و...) از رگرسیون لوجستیک استفاده شد. جهت شاخص برازش مدل رگرسیون از R2 کاکس و اسنل و R2 ناگل کرک و به منظور بررسی همخوانی احتمال های پیش بینی شده با احتمال های مشاهده شده از آزمون هوسمر و لمشو استفاده شده است. نتایج نشان می دهد 5/87 درصد کل موارد به درستی طبقه بندی شده اند ( 5/87 درصد.). همچنین با ورود متغیرهای پیش بین به معادله، از 233 نفر غیر قلدر، 207 نفر( 8/88 درصد)، 204 نفر آزمودنی قلدر، 184 نفر، (86 درصد) به درستی پیش بینی شده اند. آماره والد معنی دار بودن ضرایب B را نشان می دهد. متغیرهای پیش بین شامل درک عواطف و احساسات خود و دیگران(مولفه هوش هیجانی)، زمینه تفکر و بعد انتقادی (مولفه هوش معنوی) و سجایای اخلاقی (مولفه هوش معنوی) نقش معنی داری در پیش بینی عضویت گروهی (قلدر بودن یا نبودن افراد) دارند. سایر متغیرها در حضور این سه متغیر نقش معنی داری در پیش بینی عضویت گروهی (قلدر بودن یا نبودن) نداشتند. آگاهی معلمان، مشاوران، روانشناسان تربیتی، والدین و سایر متخصصان تعلیم و تربیت از متغیرهای پژوهش می تواند در جهت بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان کمک کننده باشد.
مقایسه اثربخشی درمان واقعیت درمانی و معنادرمانی بر بخشش و اعتماد زناشویی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (تیر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۴
۸۰۸-۷۹۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: مرور نظام مند پژوهش ها نشان می دهد که بی وفایی و خیانت زناشویی بیشترین آسیب را به رابطه ی همسران وارد می کند و حتی می تواند رابطه را نابود کند. از این رو پژوهش در این زمینه حائز اهمیت است. هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان واقعیت درمانی و معنادرمانی بر بخشش و اعتماد زناشویی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی متقاضی طلاق بود. روش: پژوهش به شیوه شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. از جامعه زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر بابل با استفاده از نمونه گیری در دسترس تعداد 48 نفر (16 زن در گروه واقعیت درمانی، 16 زن در گروه معنادرمانی و 16 زن گروه کنترل) انتخاب و به صورت تصادفی جایگزین شدند. جلسات مداخلهای در گروههای آزمایش توسط پژوهشگر اجرا شد. هر سه گروه پرسشنامه های بخشش زناشویی پولارد و همکاران (1998) و اعتماد زناشویی رمپل و هولمز (1986) را در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. پس از جمع آوری اطلاعات داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چندمتغیری به کمک نرم افزار SPSSV22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد بین گروه ها در هر دو متغیر بخشش زناشویی و اعتماد زناشویی تفاوت معنی داری وجود دارد (3/955 =F و 0/001=P). به عبارتی نتایج نشان داد هر دو مداخله واقعیت درمانی و معنادرمانی در متغیرهای پژوهش اثربخش بودند اما بین دو مداخله واقعیت درمانی و معنادرمانی در هیچکدام از متغیرها تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0 <P). نتیجه گیری: در نهایت نتایج این مطالعه نشان داد هر دو مداخله واقعیت درمانی و معنی درمانی در ارتقای بخشش زناشویی و اعتماد زناشویی اثربخش است. لذا آگاهی زوج درمانگران، مشاوران، روانشناسان و سایر متخصصان از این متغیرها می تواند در کاهش خیانت زناشویی و طلاق زنان کمک کننده باشد.
روابط ساختاری بین کمال گرایی و بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان: بررسی نقش میانجی استرس ادراک شده
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
767 - 777
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آزمون نقش میانجی گری استرس ادراک شده در رابطه بین کمال گرایی با استرس ادراک شده در دانش آموزان بود. شرکت کنندگان پژوهش 301 دانش آموز دختر و پسر مقطع متوسطه دوم بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل مقیاس کمال گرایی هیگل و همکاران، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف و مقیاس استرس ادراک شده کوهن و همکاران دانش آموزان بود. آزمون مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم مدل پژوهش، به ترتیب، با استفاده از روش های تحلیل مسیر و بوت استرپ انجام گرفت. یافته ها نشان داد که کمال گرایی و بهزیستی روان شناختی به ترتیب پیشایند و پیامد استرس ادراک شده در دانش آموزان هستند. همچنین، یافته ها نشان داد که استرس ادراک شده میانجی گر معنی دار رابطه کمال گرایی به بهزیستی روان شناختی است. یافته های این پژوهش می تواند برای مشاوران مدارس، روانشناسان تربیتی و معلمین در کاهش مشکلات کمال گرایی و استرس دانش آموزان کمک کننده باشد.