مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
روانشناسی شناختی
حوزه های تخصصی:
فرایند شناخت کاربر به عنوان جستجوگر اطلاعات در یک نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات، میتواند تأثیر زیادی بر ارزیابی او از ربط داشته باشد. مقاله حاضر پس از بیان شرحی مختصر از روانشناسی شناختی و ربط و ارزیابی آن، حوزه های شناختی کاربر را که بر ارزیابی ربط تأثیرگذار هستند، بررسی مینماید. این حوزه ها «ادراک»، «توجه» و «قضاوت» را در بر میگیرد. این مقاله علاوه بر اینکه میتواند مبنای تحقیقات عمیقی در این حوزه قلمداد شود، به طراحان نظامهای ذخیره و بازیابی نیز کمک میکند تا با رویکردی شناخت گرا، به طراحی نظامهای ذخیره و بازیابی اطلاعات بپردازند.
چارچوب مفهومی روانشناسی شناختی در طراحی تجربه گردشگران
حوزه های تخصصی:
این بررسی با هدف بحث در مورد مفاهیم و نظریه های روانشناسی شناختی در پژوهش های گردشگری و همینطور زمینه های اصلی برای پژوهش های آینده صورت پذیرفته است. هدف این مقاله نشان دادن سودمندی روانشناسی شناختی برای درک این مسئله است که چرا گردشگران و به ویژه مسافران خوشگذران، رفتارهایی را از خود نشان می دهند که از محیط پیرامون خود الگو گرفته اند. این مقاله بر مبنای رویکرد مطالعه و بررسی 165 مقاله در حوزه روانشناسی شناختی و ادبیات راجع به سفرهای لذت گرایانه مرتبط با آگاهی، ذهن آگاهی، تَچان، گذشته نگری، آینده نگری، توجه، طرحواره و حافظه، احساسات، هیجانات و عواطف طراحی شده است. یافته ها نشان می دهد که تحقیقات مورد بحث بیشتر به جای تمرکز بر رویکرد شناختی در مطالعه سفر لذت جویانه، از یک نگاه صرفا رفتارگرایانه استفاده کرده اند. روانشناسی شناختی می تواند به درک هر چه بهتر فرایندهای ذهنی که موجب یکپارچگی درک محرک ها با رفتار هستند به خصوص در گردشگری و مطالعات تجارب سفر کمک نماید. به طور کلی، استفاده از رویکرد شناختی باعث می شود تا درک بیشتری از رفتار گردشگران فراهم گردد و به مدیران برای درک اثربخشی تبلیغات مقصد و نیز درک رضایت و طراحی تجربه گردشگران کمک می کند.
بررسی تعداد مؤثر تکرار واژه در یادگیری واژگان زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در پرتو الگوی «هَیَجامَد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازآنجایی که واژگان هر زبان بخش عمده ای از فهم آن زبان را به خود اختصاص می دهند، یادگیری این حجم زیاد از واژگان برای زبان آموزان کار دشواری است که نیاز به استفاده از روش های خاص جهت امکان پذیری و سهولت انجام آن به وضوح احساس می شود. تکرار، به عنوان روشی مؤثر برای یادگیری و یادسپاری واژگان، از دیرباز در امر آموزش زبان مطرح بوده است. بااین وجود، به نظر می رسد که نحوه و تعداد تکرار مؤثر واژگان جهت تدریس در کلاس درس کمتر مورد توجّه پژوهش های زبانی و به تبع آن مدرّسان زبان انگلیسی قرار گرفته است. ازاین رو، با در نظر گرفتن اهمّیّت احساسات زبان آموزان در امر یادگیری که پیوسته در تاریخچه آموزش زبان مورد تأکید قرار گرفته است، این مطالعه با کمک گرفتن از الگوی «هَیَجامَد» (تلفیق دو واژه هیجان و بسامد)، به بررسی شیوه و تعداد اثربخش تکرار واژگان پرداخته و بر اساس مرور پژوهش های انجام شده در حوزه های زبانی و روانشناسی شناختی، روش مؤثر تکرار بافاصله را تبیین می نماید. بدین منظور، تعداد 100 نفر شرکت کننده، با سطح بسندگیِ متوسطِ زبانِ انگلیسی، به طور تصادفی در 5 گروه (گروهِ بدون تکرار، 1، 2، 3، و 4 تکرار) قرار گرفتند. سپس تعداد 15 واژه که شرکت کنندگان هیچ اطّلاعاتی در زبانِ مادری خود نسبت به آنها نداشتند، جهت تدریس انتخاب شدند. آنگاه، برای مقایسه نتایج آزمون یادآوری واژگان، از آزمونِ «تحلیل واریانس یک عاملی» استفاده شد. نتایج تحقیق، تفاوت معناداری را بین گروه های بدون تکرار و 2 تکرار نشان داد. در پایان، پیشنهاد می شود که تعداد 2 تکرار به روش بافاصله و همچنین در نظر گرفتن هَیَجامَد زبان آموزان نسبت به واژگان، می تواند به عنوان تعداد تکرار بهینه و روشی مؤثر برای تکرار واژه، نقش بسزایی در یادگیری واژگان در کلاس درس ایفا نماید.
کاربرد تئوری های روانشناسی در حسابداری
حوزه های تخصصی:
توجه روزافزون به نقش نگرش ها و فاکتورهای درونی افراد و روانشناسی بازار در بررسی های مالی باعث گردیده است که تمرکز بسیاری از مباحث مالی دردودهه اخیر از تحلیل های آماری و اقتصاد سنجی بر روی قیمت ها و سودها به سمت روانشناسی انسانی و حذف چارچوب های عقلی و منطقی صرف تغییر نموده و با نگاهی بازتر و با استفاده از مفروضات واقعی تر به تبیین و توضیح رفتار بازارهای مالی پرداخته شود. بر این اساس در مقاله حاضر، آن دسته از تئوری های روانشناسی که در حیطه حسابداری کاربرد دارند شامل روانشناسی شناختی و روانشناسی اجتماعی معرفی و مثال هایی کاربردی از این تئوری ها ارائه خواهد شد
قیاس های تاریخی و بازشناسی توافق های هسته ای ایران (1392-1394)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اغلب، افراد انسانی هنگام مواجهه با رویدادها یا موقعیت های جاری ناآشنا یا جدید تلاش می کنند از مقایسه این رویدادها با رویداد یا موقعیتی در گذشته برای فهم رویداد جاری کمک بگیرند. فهم یک رویداد یا موقعیت جاری از گذر قیاس آن با رویداد یا موقعیتی در گذشته یک سازوکار یا میانبر شناختی است که روانشناسی شناختی از آن به عنوان «استدلال قیاسی» اشاره می کند. پژوهش حاضر با تمرکز بر رویداد سیاست خارجی «مذاکرات و توافقات هسته ای ایران-گروه 1+5» نشان داده است چگونه برخی شخصیتهای سیاسی، رسانه ها و کاربران آنها در ایران کوشیده اند با توسل به قیاس های تاریخی رویداد «مذاکرات و توافقات هسته ای سه گانه ایران-گروه1+5» را فهم کنند. بر اساس یافته های پژوهش، قطعنامه 598، قرارداد الجزایر 1981، ملی شدن صنعت نفت، معاهده ترکمانچای، پیمان سعدآباد، معاهده گلستان، معاهده پاریس، امیرکبیر، آرش کمانگیر، صلح حدیبیّه و صلح امام حسن(ع)، قیاس های تاریخی ای هستند که قیاسگران با توسل به آنها رویداد سیاست خارجی «مذاکرات و توافقات هسته ای ایران-گروه1+5 (1394-1392)» را فهم کرده اند که از این میان، قطعنامه 598 و صلح حدیبیّه هر یک به طور برابر با فراوانی 22 درصد، فراگیرترین قیاس ها هستند. استنباط نویسندگان این است که میان موافقان و مخالفان «توافقات هسته ای سه گانه ایران-1+5» در جامعه ایرانی نبردی قیاسی در جریان بوده که ابزار این نبرد را رتوریک ایران /ملی گرایی-اسلام گرایی شکل داده است.
بررسی تاثیر عوامل فردی در مطالعه فرایندمحور دلبستگی به مکان با رویکرد روانشناسی شناختی (موردپژوهی: محله قره باغی ها در تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تضعیف پیوند انسان به مکان های مسکونی و کاهش هویت و پایداری ساکنین در محلات مسکونی باعث افزایش نقل و انتقال ساکنین در محیط های مسکونی شده است. در این پیوند، دلبستگی به مکان و مباحث شناختی از عوامل اصلی و مهم در غلبه بر این مشکلات و موضوع پایداری محیطی می باشد. هدف تحقیق بررسی تأثیر عوامل فردی در مطالعه فرایندمحور دلبستگی به مکان با رویکرد روان شناسی شناختی می باشد و در پی پاسخگویی به این سؤال است که "عوامل فردی چگونه و به چه میزان بر مطالعه فرایندمحور دلبستگی به محله با رویکرد روان شناسی شناختی تأثیر می گذارند؟". تحقیق ترکیبی از روش کیفی (مصاحبه) و روش کمی (پرسشنامه) میباشد که به تعداد 297 نمونه در مقیاس محله (قره باغی ها) در شهر تبریز انجام گرفت. یافته های تحقیق حاکی از آن است که ویژگی های فردی سن، جنسیت، وضعیت تاهل، شغل، وضعیت مسکن، مدت سکونت، شیوه جابجایی و میزان پیاده روی رابطه معناداری با فرایند سه بعدی دلبستگی به مکان (احساس، شناخت، رفتار) دارند و میزان تحصیلات تنها متغیری است که با بعد شناخت فرایند دلبستگی رابطه معناداری برقرار نمی کند. دستاورد این تحقیق، معرفی عوامل فردی مؤثر بر ارتقای ابعاد عاطفی، شناختی و رفتاری فرایند دلبستگی به مکان و میزان اثرگذاری و اهمیت هریک در این فرایند، می باشد.
شخصیت شناسی رهبران و جایگاه آن در تصمیم گیری های سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۰ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
7 - 39
حوزه های تخصصی:
یکی از کلیدی ترین مباحث در سیاست خارجی، مقوله تصمیم گیری و تصمیم های اتخاذشده رهبران در این عرصه است. در تبیین این مهم با شرح مدل روانشناسی شناختی (به عنوان یکی از مهم ترین مدل های تصمیم گیری) اهمیت محیط روانشناختی در ذهن فرد (که شخصیت نیز در این مقوله قابل طرح است) و محیط عملیاتی (که تصمیم در آن اجرا می شود) در تصمیم گیری های سیاست خارجی آشکار می شود. نظریه های بسیاری در حوزه شخصیت شناسی مطرح شده است که در این بین «نظریه روانشناسی شناختی» بیشتر بر مؤلفه های ذهنی و محیطی تأکید داشته است، اما یکی از ضعف های اساسی آن، غفلت از مؤلفه های وراثتی است که می توان با کمک مکتب اناگرام و تیپ های شخصیتی نه گانه مطرح در آن، این کاستی را رفع کرد. گرچه هریک از ابناء بشر دارای شخصیتی منحصربه فرد و خاص است، اما الگوهای شخصیتی ثابتی بین آنها وجود دارد که با شناخت این الگوها می توان تا حد زیادی تصمیم های آنها را پیش بینی کرد و یک پژوهشگر سیاسی با کشف کلیدهای روان کاویِ رفتارهای سیاسی، قادر به شناخت و پیش بینی و حتی تغییر این رفتار خواهد بود. به منظور شناخت شخصیت رهبران، روش سایکوبیوگرافی بر مبنای تحلیل محتوا مناسب است. درنهایت تمامی افراد ازجمله رهبران سیاسی در یکی از تیپ های شخصیتی گنجانده می شوند که با شناخت آن تیپ شخصیتی می توان تصمیم ها، رفتارها و اقدامات سیاسی آنها را تحلیل و سپس پیش بینی کرد.
بررسی تطبیقی هویت و ویژگی های شناخت از منظر ملا صدرا و روان شناسی شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۲
173 - 2114
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی شناخت از منظر حکمت متعالیه و روان شناسی شناختی، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، انجام شده است و پرسش اصلی اینست: شناخت در مکتب صدرایی و روان شناسی شناختی، دارای چه هویت و ویژگی های منطبق یا غیر منطبق به هم، می باشد؟ صدرا مبتنی بر نگاه انسان شناختی خاص خود و ابعاد وجودی انسان، شناخت را به حضوری و حصولی تقسیم می کند و فراتر از بُعد فیزیکال شناخت از ابعاد تجردی و غیر فیزیکال آن نیز سخن می گوید، اما در روان شناسی شناختی تنها به بعد فیزیکال شناخت اشاره شده و با استفاده از روش تجربی و متناسب با ساختارهای تجربه پذیر انسان، به تحلیل این مساله التفات شده است. حکمت متعالیه ابزار شناخت را حس، قلب، عقل و قرآن دانسته و شناخت حقیقی انسان را متاثر از اتحاد با عقل فعال و همسویی با مبادی مجرده میداند، درحالی که روان شناسی شناختی ابزار شناخت را تنها حواس پنجگانه می داند که به سیستم عصبی انسان مربوط است؛ هشیاری، توجه، حافظه زبان و تصمیم گیری را جزء مسائل مرتبط با شناخت می داند. در حکمت متعالیه خیال در عین زمینه ساز بودن برای آفرینش گری عقل، در مراحل بعد به عنوان ابزاری برای اتصال به عالم خیال به کار می رود که از ساحتی فراتر از بعد فیزیکال برخوردار است؛ اما در روان شناسی شناختی تخیل تنها یک فرایند سیستم عصبی برای به وجود آوردن تصاویر در مغز است. کلیدواژه ها: شناخت ،حکمت متعالیه، روان شناسی شناختی،تجرد
ارائه مدل ساختاری اعتیاد به بازی های آنلاین بر اساس طرد اجتماعی و توانمندی شناختی با نقش میانجی اجتناب هیجانی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: استفاده بیمارگونه از بازی های رایانه ای در سال های اخیر به یکی از مهم ترین دغدغه های متخصصان در حوزه سلامت روان تبدیل شده است.
هدف: هدف این پژوهش ارائه مدل ساختاری اعتیاد به بازی های آنلاین بر اساس طرد اجتماعی و توانمندی شناختی با نقش میانجی اجتناب هیجانی بود.
روش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر اردبیل در سال تحصیلی 1402- 1401 بود که 226 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های اعتیاد به بازی های آنلاین وانگ و چانگ (2002)، توانایی های شناختی نجاتی (1392)، طرد اجتماعی همسال لو- ویسل و همکاران (2013) و پرسشنامه اجتناب هیجانی کندی (2015) جمع آوری، با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS نسخه 20 و Amos نسخه 22 تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که ضرایب مسیرهای مستقیم طرد اجتماعی (18/0β=، 004/0 P=) و توانمندی شناختی به اجتناب هیجانی (62/0β=، 001/0 P<)، طرد اجتماعی (50/0β=، 001/0 P<)، توانمندی شناختی (25/0β=، 009/0 P=) و اجتناب هیجانی به اعتیاد به بازی های آنلاین (39/0β=، 001/0 P<) معنی دار بود. نتایج اثرات غیر مستقیم نیز نشان داد که اجتناب هیجانی در این مدل نقش میانجی گری دارد (005/0 P<).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که طرد اجتماعی و توانمندی شناختی از طریق میانجی گری اجتناب هیجانی بر اعتیاد به بازی های آنلاین اثر می گذارند؛ بنابراین برگزاری کارگاه هایی با هدف کاهش و پیشگیری از اعتیاد به به بازی های آنلاین توصیه می شود.
بررسی انگاره «مشارکت سیاسی زنان» در شعر دوره مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
235 - 281
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران از دیرباز، دیدگاه های مردان و مردسالارانه حاکم بر جامعه را دلیل عمده عدم مشارکت سیاسی زنان مطرح نموده اند. پرداختن به انگاره های ذهنی می تواند به شناخت دیدگاه های افراد هر جامعه، نسبت به خود یا دیگران، کمک نماید. با بررسی این نوع انگاره-ها می توان به دلایل کمرنگ بودن حضور زنان در عرصه های سیاسی بهتر پی برد. از زمان مشروطه، بحث حضور زنان در جامعه، ملموس تر مطرح گردید و بسیاری از شاعران زن و مرد، به مباحث مختلف سیاسی از جمله مشارکت زنان ورود کردند. پژوهش حاضر، اشعار همین دسته از شاعران را مورد ارزیابی قرار داده و انگاره های ذهنی آنان را نسبت به مشارکت سیاسی زنان بررسی می نماید. این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و تحلیل داده ها بر اساس روش تحلیل مضمون صورت پذیرفته است. بر این اساس، انگاره های ذهنی شخصی شاعران مرد که شامل دو مضمون کلّی «فعّال بودن زنان» و « منفعل بودن زنان» می باشد، با انگاره های ذهنی خویشتن شاعران زن (از منظر دیگری و از منظر خود) مورد بررسی قرار گرفتند و انگاره های متضاد و مشابه بین این دو قشر، شناسایی شدند. یافته های حاصل نشان می دهد اکثر شاعران مرد، به مشارکت زنان از جمله در امور سیاسی کشور، توجّه عمیق داشته و مشوّق زنان جهت حضور فعّال در اداره امور کشور بودند، اما شاعران زن، ضمن آنکه انواع حقوق فردی، اجتماعی و سیاسی را برای زنان قائل بودند، جنس زن را از دید مردان، ناتوان، کم عقل و حقیر، پنداشته و خطاب می کنند. به نظر می رسد دلیل کمرنگ بودن مشارکت سیاسی زنان را در این عامل، می توان جستجو کرد.