فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (آذر) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۳
۲۴۷-۲۲۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: نگرانی از شکل بدن و ترس از ظاهر جسمانی می تواند در اقدام به جراجی زیبایی مؤثر باشد. تاکنون اثربخشی شیوه های مختلفی بر متغیرهایی مانند شرم از بدن و نشانه های اختلال بدریخت انگاری بدن مورد بررسی قرار گرفته است ولی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت مورد توجه پژوهشگران نبوده است. بنابراین ضروری است تاثیر این مداخله برای بهبود وضعیت روانشناختی در افراد متقاضی جراحی زیبایی بررسی شود. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی برنامه آموزشی متمرکز بر شفقت بر کمال گرایی، شرم از بدن و نشانه های اختلال بدریخت انگاری بدن در زنان متقاضی جراحی های زیبایی بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان متقاضی جراحی زیبایی مراجعه کننده به کلینیک زیبایی در شهر تهران در 9 ماهه اول سال 1400 بودند که که از بین آن ها کلینیک فاطمه زهراء تهران به عنوان نمونه با شیوه در دسترس انتخاب شد و از میان مراجعه کنندگان به آن مرکز 30 نفر با توجه به معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت درمان متمرکز بر شفقت به مدت 8 جلسه 120 دقیقه ای قرار گرفت. تمامی شرکت کنندگان به وسیله پرسشنامه های چند بعدی کمال گرایی (هویت و فلت، 1991)، شرم از تصویر بدن (دوارت و همکاران، 2014) و ترس از بدریختی بدنی (لیتلتون و همکاران، 2005) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها از طریق نرم افزار SPSS-24 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر کاهش کمال گرایی، شرم از بدن و نشانه های اختلال بدریخت انگاری بدن بود (05/0 p<). همچنین نتایج مربوط به اثر تعاملی بین زمان و گروه نشان می دهد که این اثر در تمامی متغیرها معنی دار است (05/0 >p). بنابراین بین سطوح مختلف زمان و سطوح مختلف گروه ها تعامل وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت، لزوم تمرکز بر این درمان به عنوان یکی از درمان های کمکی، حمایتی و توانبخشی در کنار درمان دارویی در کاهش پیامدهای ناشی از کمال گرایی، شرم از بدن و نشانه های اختلال بدریخت انگاری پیشنهاد می شود.
ساختار عاملی نسخه دوم مقیاس های سنجش شناختی رینولدز در کودکان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (تیر) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۸
۱۱۵-۹۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: شناخت و توانایی های شناختی کودکان نقش کلیدی در موفقیت تحصیلی و سازگاری اجتماعی آن ها دارد. مقیاس های سنجش شناختی رینولدز (RIAS-2) ابزاری معتبر برای ارزیابی این توانایی هاست، اما ساختار عاملی و اعتبار آن در کودکان شهر تهران به طور کامل بررسی نشده است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی ساختار عاملی نسخه دوم مقیاس سنجش شناختی رینولدز در کودکان شهر تهران انجام شد. روش: روش این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامیکودکان 3 تا 6 ساله شهر تهران بودند که از این جامعه یک گروه نمونه به حجم 200 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. سپس نسخه دوم مقیاس های سنجش شناختی (رینولدز و کامپهاوس، 2015) بر روی گروه نمونه اجرا شد و داده ها با استفاده از روش تحلیل عامل تأییدی در نرم افزار لیزرل نسخه 8 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که از میان مدل های مختلف، مدل های تحلیل عاملی تأییدی تک عاملی هوش عمومی با چهار خرده مقیاس اصلی (حدس بزن، تصویر متناقض، استدلال کلامی و اشکال ناقص) و دوعاملی (کلامی و غیرکلامی) با چهار خرده مقیاس اصلی (حدس بزن، تصویر متناقض، استدلال کلامی و اشکال ناقص) از برازش مطلوب برخوردار بودند. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه می تواند به روان شناسان، مربیان و متخصصان حوزه کودک کمک کند تا با استفاده از نسخه دوم مقیاس های سنجش شناختی رینولدز، ارزیابی دقیق تری از توانایی های شناختی کودکان شهر تهران انجام دهند. این امر زمینه ساز طراحی مداخلات آموزشی و شناختی هدف مند برای بهبود نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت شناختی کودکان خواهد بود. همچنین، اعتبارسنجی این ابزار در جامعه ایرانی، امکان استفاده گسترده تر و مؤثرتر از آن را در پژوهش ها و کاربردهای بالینی فراهم می کند.
الگوی سریالی فشار روانشناختی و تجربیات نامطلوب اولیه زندگی با احتمال خودکشی نوجوانان: نقش میانجی افسردگی و نشخوار فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
49 - 75
حوزههای تخصصی:
زمینه: نتایج مطالعات نشان می دهد که خطر مرگ ناشی از خودکشی در نوجوانان به طور قابل توجهی در سراسر جهان افزایش یافته است. در نتیجه، بررسی پیشایندهای خطر خودکشی در نوجوانان برای طراحی و تدوین مداخلات درمانی مختلف در جهت کاهش رفتارهای خودکشی گرا یک ضرورتی بالینی است. این مطالعه با هدف الگوی سریالی فشار روانشناختی و تجربیات نامطلوب اولیه زندگی با احتمال خودکشی نوجوانان با توجه به نقش میانجی افسردگی و نشخوار فکری انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود که با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه نوجوانان 14 تا 19 ساله استان لرستان در سال 1403 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 623 از نوجوانان استان لرستان بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به سؤالات پرسشنامه های فرم کوتاه مقیاس فشار روانشناختی (PSS سیاو و همکاران، 2024)، تجربیات اولیه زندگی (گیلبرت و آلن، 1998)، مقیاس افسردگی و اضطراب بیمارستانی (HADS، زیگموند و اسنیت، 1983) و فرم کوتاه پرسشنامه نشخوار فکری (اوکانر و ویلیامز، 2014)، پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 28 به استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری در مدل کلی و بر حسب جنسیت از برازش مطلوب برخوردار بود. نتایج حاصل از تحلیل تعدیل کننده جنسیت نشان داد که در دختران تجربیات نامطلوب زندگی به طور مستقیم با افسردگی، نشخوار فکری و احتمال خودکشی اثر مستقیم مثبت و معنی داری دارد (0/05 >P). همچنین فشار روانشناختی به طور مستقیم با افسردگی، نشخوار فکری و احتمال خودکشی اثر مستقیم مثبت و معنی داری دارد(0/05 >P). نتایج حاصل از تحلیل تعدیل کننده جنسیت نشان داد که در پسران تجربیات نامطلوب زندگی به طور مستقیم با افسردگی و احتمال خودکشی اثر مستقیم مثبت و معنی داری دارد (0/05 >P). همچنین در پسران تجربیات نامطلوب زندگی بر نشخوار فکری و فشار روانشناختی بر احتمال خودکشی اثر مثبت و مستقیمی نداشت (0/05 <P). نتیجه گیری: مطالعه حاضر با ارائه یک چارچوب مفهومی و نظری منحصر به فرد مبتنی بر نظریه های خودکشی به ما در شناسایی، درک و متناسب سازی مداخلات روانشناختی، جهت پیشگیری از ایده پردازی تا اقدام به خودکشی در نوجوانان در جهت هدف قرار دادن افسردگی و نشخوار فکری به عنوان سازه های تسهیل کننده می تواند کمک کننده باشد.
بررسی نقش میانجی گرایش به انتقام در رابطه بین مهارگری تلاشگر و رفتارهای ضداجتماعی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رفتارهای ضداجتماعی به اعمالی اطلاق می شود که مغایر با هنجارها و قوانین اجتماعی هستند و شامل خشونت، پرخاشگری و تخریب اموال می شوند. این رفتارها در نوجوانان می تواند منجر به مشکلات تحصیلی، اجتماعی و قانونی شود و بر روابط بین فردی آن ها با خانواده و همسالان تأثیر منفی بگذارد؛ بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای گرایش به انتقام در رابطه بین مهارگری تلاشگر با رفتارهای ضداجتماعی در نوجوانان شهر شیراز بود.
روش: جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر شیراز در سال تحصیلی 1402-1401 بود. نمونه پژوهش شامل 567 دانش آموز مقطع متوسطه دوم شهر شیراز بود که به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه های مهارگری تلاشگر (الیس و رتبارت، 2001)، گرایش به انتقام (فلورس-کاماچو و همکاران، 2022) و رفتارهای ضداجتماعی (بارت و دونلان، 2009) بود که در میان افراد نمونه توزیع گردید. ارزیابی مدل پیشنهادی با استفاده از تحلیل مسیر و با کمک نرم افزارهای SPSS-24 و AMOS-24 انجام گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد، الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. نتایج نشان داد اثر مستقیم مهارگری تلاشگر به گرایش به انتقام (000/0=p، 51/0-=β)، مهارگری تلاشگر به رفتارهای ضداجتماعی (000/0=p، 11/0=β) و گرایش به انتقام به رفتارهای ضداجتماعی (000/0=p، 13/0=β) معنی دار است. دیگر یافته های پژوهش نشان داد گرایش به انتقام در رابطه بین مهارگری تلاشگر و رفتارهای ضداجتماعی (000/0=p ، 40/0-=β) در سطح 01/0 نقش واسطه ای دارد.
نتیجه گیری: بنابراین تقویت مهارگری تلاشگر منجر به کاهش گرایش به انتقام و رفتارهای ضداجتماعی می شود.
ویژگی های روان سنجی مقیاس مدیریت تعهدات هویت اوترخت (U-MICS): مطالعه اعتبارسنجی در میان جمعیت نوجوان
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
9 - 22
حوزههای تخصصی:
مقیاس مدیریت تعهدات هویت اوترخت (U-MICS) ابزاری ضروری برای ارزیابی شکل گیری هویت در جمعیت های نوجوان است. این مطالعه ویژگی های روان سنجی U-MICS را در میان 240 نوجوان از شهر اراک مورد بررسی قرار داد. هدف پژوهش ارزیابی شاخص های اندازه گیری، قابلیت اطمینان و روایی بود. از طریق تحلیل آماری نتایج، مطالعه به بررسی یکپارچگی ساختاری و قابلیت مقایسه بین گروهی مقیاس پرداخت. نتایج نشان داد که U-MICS دارای ویژگی های روان سنجی قوی، شامل سازگاری درونی بالا و برقراری تغییرناپذیری پیکربندی، متریک و تک مقیاسی جزئی در جمعیت موردمطالعه است. این یافته ها از قابلیت اطمینان و روایی مقیاس به عنوان ابزاری بین فرهنگی برای اندازه گیری تعهدات هویت در تحقیقات توسعه نوجوانان حمایت می کند. این مطالعه به درک روش شناختی ابزارهای سنجش هویت کمک کرده و شواهد تجربی برای کاربرد U-MICS در تحقیقات هویت نوجوانان ارائه می دهد. با تأیید ویژگی های روان سنجی، این پژوهش به محققان و متخصصان بالینی ابزاری اعتبارسنجی شده برای کاوش فرایندهای شکل گیری هویت در جمعیت های متنوع نوجوانان می دهد.
بررسی نقش میانجی خوش بینی و انعطاف پذیری روان شناختی در رابطه میان اضطراب کرونا و سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه اضطراب کرونا و سلامت روان با میانجی گری خوش بینی و انعطاف پذیری روان شناختی بود. روش شناسی: این پژوهش از نوع کمی و روش تحقیق در این پژوهش همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، افراد 18 تا ۶۰ساله ساکن در شهر اصفهان در سال 1400 بودند که از این میان، تعداد 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسش نامه های اضطراب کروناویروس (CDAS)، نسخه تجدیدنظر شده آزمون جهت گیری زندگی (LOT – R) (خوش بینی) شییر و کارور، پرسش نامه سلامت عمومی (GHQ) و پرسش نامه پذیرش و عمل (نسخه دوم) جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام و روش مدل سازی معادلات ساختاری با بهره گیری از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر، بیانگر آن بود که اضطراب کرونا دارای ضریب رگرسیونی معنادار در پیش بینی سلامت روان است، همچنین اضطراب کرونا با میانجی گری انعطاف پذیری روان شناختی توانست سلامت روان را به شکل معناداری به صورت غیرمستقیم پیش بینی کند. در نهایت اضطراب کرونا با اثرگذاری مستقیم بر انعطاف پذیری روان شناختی و اثرگذاری غیرمستقیم بر خوش بینی با میانجی گری انعطاف پذیری روان شناختی توانست سلامت روان را به طور معناداری پیش بینی کند. نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر می تواند در حوزه سلامت روان به پژوهشگران، سیاست گذاران و درمانگران جهت حمایت های روانی اجتماعی در دوران همه گیری کرونا یاری رساند.
مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد با نسخه اینترنتی آن بر تعاملات زناشویی و کنترل عاطفی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: خیانت اغلب باعث خشم، حسادت و رقابت می شود. اگر افشا شود، می تواند منجر به پیامدهای اجتماعی شود که بسته به جنسیت شریک خیانتکار متفاوت است. هدف: هدف پژوهش مقایسه میزان اثربخشی درمان پذیرش و تعهد با نسخه اینترنتی آن بر تعاملات زناشویی، کنترل عواطف زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بوده است. روش: پژوهش حاضر به صورت نیمه آزمایشی با سه گروه و در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (دوماه) بود. جامعه آماری شامل زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بودند که به مراکز مشاوره و روان شناسی تحت نظر بهزیستی در شهر شیراز در سال 1401 مراجعه کرده بودند. 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند. گروه کنترل هیچ کدام از مداخلات را دریافت نکردند. گروه حضوری تحت 8 جلسه درمان قرار گرفت و گروه اینترنتی نیز از طریق سایت در 8 جلسه آزوش لازم را فرا گرفتند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ثبات تعاملات زناشویی گاتمن (MISQ، 1999) و کنترل عواطف ویلیامز و همکاران (ACS، 1997) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش حضوری و آنلاین بر روی تعاملات زناشویی و کنترل عواطف زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی اثربخش است. همچنین میان اثربخشی دو روش حضوری و آنلاین بر تعاملات زناشویی و کنترل عاطفی تفاوت معناداری مشاهده نشد. این درمان به صورت حضوری و آنلاین می توانند کمک به سزایی در زمینه مسائل خانوادگی و کمک به زوجین آسیب دیده از خیانت زناشویی داشته باشد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که ACT به افراد کمک می کند تا روابط را بر اساس پذیرش شرایط و ارزش های شخصی تقویت کنند که منجر به ارتباطات سالم تر و مدیریت بهتر تعارض می شود. زنانی که تحت ACT قرار گرفتند، بهبود قابل توجهی در تعاملات زناشویی و کاهش تعارضات گزارش کردند
رابطه عزت نفس با عدم صداقت تحصیلی با نقش میانجیگری شادکامی در دانش آموزان متوسطه دوم شهر ایلام
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
28 - 36
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه عزت نفس و عدم صداقت تحصیلی با نقش میانجیگری شادکامی در دانش آموزان متوسطه دوم شهر ایلام است. روش تحقیق توصیفی- همبستگی، جامعه آماری دانش آموزان متوسطه دوم شهر ایلام بود. 371 نفر با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران به روش خوشه ای مرحله ای انتخاب، اطلاعات از طریق پرسشنامه های عزت نفس کوپر اسمیت، عدم صداقت تحصیلی استفنز و گلباچ و شادکامی آکسفورد جمع آوری، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS22 صورت پذیرفت. روش آماری مورد استفاده تحلیل داده ها، ضریب همبستگی پیرسون، بارون و کنی و بوت استرپ بود. نتایج رابطه معنا دار بین عزت نفس و عدم صداقت تحصیلی بر اساس نقش میانجیگری شادکامی در دانش آموزان مورد مطالعه نشان داد. ضریب همبستگی بین عزت نفس با عدم صداقت تحصیلی 66/0-، بین عزت نفس با شادکامی 58/0 و بین شادکامی با عدم صداقت تحصیلی73/0- بود. دستاوردهای پژوهش می تواند به صورت برنامه های مدیریتی مناسب به منظور جلوگیری از عدم صداقت تحصیلی دانش آموزان متوسطه دوم طراحی و اجرا شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری و مولفه های اجتناب شناختی دانش آموزان دختر پرخاشگر با تاکید بر بستر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۴
29 - 42
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری و مولفه های اجتناب شناختی دانش آموزان دختر پرخاشگر با تاکید بر بستر فرهنگی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر پایه نهم شهر اهواز در سال 1402 بود. نمونه پژوهش 30 نفر از جامعه مذکور بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اجتناب شناختی سکستون و دوگاس (2008) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) بود. گروه آزمایش مداخله ی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، که شامل 8 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای دو جلسه بود را دریافت کردند و دوماه بعد مرحله پیگیری انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس بااندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور معنی داری باعث افزایش تاب آوری و کاهش اجتناب شناختی در گروه آزمایش شده است. هم چنین نتایج این مطالعه نشان داد با به کارگیری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و انطباق آن با نیازها و ویژگی های فرهنگی خاص، می توان وضعیت روانی و اجتماعی دانش آموزان دختر پرخاشگر را بهبود بخشید.
Prediction and Explanation of the Sense of Happiness and Hope for the Future Based on Parental Attachment Styles(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to predict and explain happiness and hope for the future based on parental attachment styles among female university students. Methods and Materials: This research was conducted using a descriptive-analytical and correlational design with a predictive approach. The statistical population included all female students of the Islamic Azad University, Garmsar Branch, during the academic year 2022–2023. A total of 274 students were selected using stratified and purposive sampling methods based on specific inclusion and exclusion criteria. Data were collected using the Oxford Happiness Questionnaire, Snyder’s Hope Scale, and Hazan and Shaver’s Adult Attachment Style Questionnaire. After obtaining informed consent, the data were analyzed through Pearson correlation, multiple regression, and path analysis using SPSS and AMOS software. Statistical significance was set at p < .05. Findings: The results showed that secure attachment style significantly and positively predicted both happiness (β = .38, p < .01; R² = .24) and hope for the future (β = .44, p < .01; R² = .31). Avoidant attachment style was a significant negative predictor of happiness (β = –.29, p < .01) and had a weaker, yet still significant, inverse relationship with hope for the future (β = –.11, p < .01). Ambivalent attachment style negatively and significantly predicted both happiness (β = –.17, p < .01) and hope for the future (β = –.30, p < .01). All regression models met the assumptions of normality, linearity, and independence of residuals. Conclusion: The findings suggest that parental attachment styles, particularly secure attachment, play a meaningful role in promoting positive psychological outcomes such as happiness and hope in emerging adults. Insecure attachment styles, including avoidant and ambivalent, are associated with diminished emotional well-being.
مقایسه سبک زندگی و نشاط معنوی در بین سالمندان بالای 80 مبتلا به اختلال آلزایمر و بدون ابتلا به اختلال آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: بزرگسالی بخصوص دوران سالمندی یکی از دوره های مهم و حساس هر شخص می باشد، سبک زندگی و نشاط معنوی به عنوان مولفه هایی تاثیرگذار بر بهزیستی جسمی و روانشناختی در این دوره سنی می تواند نقش آفرینی کند. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک زندگی و نشاط معنوی در سالمندان بالای 80 سال با و بدون آلزایمر بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر زمانی گذشته نگر و به لحاظ شیوه ی گردآوری داده ها به طرح علی_مقایسه ای تعلق دارد که به شیوه ی میدانی جمع آوری گردید. جامعه آماری را کلیه سالمندان (با اختلال آلزایمر و بدون اختلال آلزایمر) تشکیل می دادند که از بین آن ها نمونه ای شامل 80 نفر سالمند در نظر گرفته شد. ابزارهای اندازه گیری پژوهش نیز پرسشنامه سنجش و اندازه گیری سبک زندگی، پرسشنامه نشاط معنوی که بین افراد توزیع گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس تک متغیره استفاده شده است. یافته ها: بین گروه با اختلال آلزایمر و افراد بدون اختلال آلزایمر در متغیرهای وابسته ترکیبی سبک زندگی از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود داشت (54/61F= ؛ 013/0P= ؛ 99/0= لامبدای ویلکز؛ و 02/0 = مجذور اتای تفکیکی). بین گروه با اختلال آلزایمر و افراد بدون اختلال آلزایمر در متغیرهای وابسته ترکیبی در متغیر نشاط معنوی از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود داشت (72/41F= ؛ 019/0P= ؛ 99/0= لامبدای ویلکز؛ و 03/0 = مجذور اتای تفکیکی). نتیجه گیری : مطابق یافته های پژوهش، سبک زندگی و مولفه های آن و نشاط معنوی تاثیر مثبتی بر پیشگیری از اختلال آلزایمر در سالمندان دارد و می تواند باعث کاهش آلزایمر در سالمندی گردد. گسترش مهارت آموزی و اصلاح سبک زندگی و ارتقای نشاط معنوی بخصوص در سالهای جوانی و کودکی و ارتقای روزبه روز آن از آن در کشور می تواند برنامه مقابله ای خوبی جهت پیشگری از آلزایمر در جمعیت سالمندی باشد.
مقایسه سوگیری توجه در افراد دارای نشانه های اختلال وسواسی-اجباری (شستوکننده ها، وارسی کننده ها) نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (خرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۷
۱۰۰-۸۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: افراد مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری و اضطراب فراگیر از سوگیری توجه رنج می برند. در این راستا، فقدان مطالعات مشابه در بررسی سوگیری توجه در گروههای مورد مطالعه، مقایسه وضعیت سوگیری توجه در گروه های با اختلال با افراد بهنجار را ضرورت می بخشد. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه سوگیری توجه در افراد دارای نشانه های اختلال وسواسی-اجباری (شستشوکننده ها، وارسی کننده ها)، اضطراب فراگیر و افراد بهنجار بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علّی- مقایسه ای (پس- رویدادی) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمامی دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. جهت تعیین حجم نمونه، از بین پاسخدهندگان، به صورت هدفمند 15 نفر برای هر یک از چهار گروه (شستشوکننده ها، وارسی کننده ها، اضطرابی ها و بهنجار) انتخاب شدند. سپس پرسشنامه های وسواسی-اجباری (مادزلی، 1997) و اضطراب (بک، 1990) به روش در دسترس جهت غربالگری دانشجویان با اختلال توزیع شد. در نهایت آزمون استروپ هیجانی (استروپ، 1935) با چهار دسته واژه شامل واژه های انزجاری، اضطرابی، وارسی و خنثی به منظور بررسی سوگیری توجه بر روی این افراد اجرا گردید. پس از اجرای آزمون ها داده ها با روش تحلیل واریانس چند متغیره و با استفاده از نرم افزار SPSS-20 ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه شستشوکننده در مقایسه با سه گروه دیگر به شکل معناداری دارای زمان واکنش بیشتری به واژه های انزجاری (0/001≥P) بود. گروه وارسی کننده نیز دارای زمان واکنش بیشتری به واژه های وارسی در مقایسه با سه گروه دیگر (0/001≥P) و گروه اضطرابی دارای زمان واکنش بیشتری به واژه های اضطرابی در مقایسه با سه گروه دیگر (0/001≥P) بودند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده مبنی بر سوگیری توجه بیشتر در افراد دارای اختلال وسواسی-اجباری (شستوکننده ها، وارسی کننده ها) و اختلال اضطراب فراگیر نسبت به گروه بهنجار، پیشنهاد می گردد از طریق اجرای مداخلات درمانی و توانبخشی شناختی مبتنی بر ارتقاء تمرکز به کاهش سوگیری توجه در دو گروه اقدام نمود.
مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر طرحواره و آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز بر سازگاری تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (خرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۷
۱۷۴-۱۵۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: سازگاری تحصیلی یکی از مؤثرترین عوامل در عملکرد تحصیلی است و تعیین تأثیر مداخله های متعددی بر سازگاری تحصیلی دانشجویان موضوع پژوهش های مختلفی بوده و نتایج متفاوتی از آن گزارش شده است؛ به این صورت که در برخی موارد بهبود سازگاری تحصیلی با آموزش مبتنی بر طرحواره و در برخی دیگر آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز گزارش شده است؛ ولی مطالعه ای به بررسی مقایسه ای این دو رویکرد و نتیجه آن بر سازگاری تحصیلی نپرداخته است. هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز و آموزش مبتنی بر طرحواره بر سازگاری تحصیلی دانشجویان بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه به همراه پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه امام جواد شهر یزد در سال 1402 بود که از میان آن ها 60 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند 20 نفر آن ها در گروه گواه و در هر گروه آزمایش 20 نفر قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه سازگاری تحصیلی (بیکر و سریاک، 1984) استفاده شد. برای مداخلات آموزشی گروه های آزمایش نیز از بسته های آموزشی تیپ شناسی شخیصتی کاترین مایرز و لیندا کربی ترجمه آرسام هورداد (1400) و بسته آموزش مبتنی بر طرحواره (یانگ و همکاران، 1950) استفاده شد. اعضای گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و همچنین تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش مبتنی بر طرحواره و آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز منتج به افزایش سازگاری تحصیلی میان دانشجویان می شود (05/0 >p). همچنین نتایج نشان داد که بین اثربخشی آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز و آموزش مبتنی بر طرحواره بر سازگاری تحصیلی تفاوت معنادار وجود دارد (05/0 >p) و اثرگذاری گروه آموزش مبتنی بر طرحواره بیشتر از آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز است. نتیجه گیری: مهم ترین کاربرد
بررسی تاثیر بازی های رایانه ای بر هیجان های پیشرفت و انگیزش تحصیلی با نقش میانجی راهبردهای شناختی در دانش آموزان پسر دبیرستانی دوره اول شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازی های رایانه ای بر هیجان های پیشرفت و انگیزش تحصیلی در میان دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر تهران با نقش میانجی راهبردهای شناختی بود. روش شناسی: این پژوهش از نوع کاربردی و با روش توصیفی-همبستگی (تحلیل مسیر) انجام شده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۰–۱۳۹۹ بود. نمونه گیری به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انجام گرفت و ۳۵۶ نفر از چهار مدرسه پسرانه در منطقه ۶ شهر تهران انتخاب شدند. پس از پالایش داده ها، ۳۱۵ پرسشنامه معتبر تحلیل شد. ابزارهای گردآوری داده شامل پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر، پرسشنامه هیجانات پیشرفت پکران، پرسشنامه راهبردهای شناختی داوسون و مک اینری، و پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش زمان بازی بود. داده ها با آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و تحلیل میانجی گری به روش بوت استروپ (هایس) تحلیل شدند. یافته ها: بین استفاده از بازی های رایانه ای با هیجانات مثبت (r = -0.18)، انگیزش درونی (r = -0.23)، انگیزش بیرونی (r = -0.17)، راهبرد سازماندهی (r = -0.25) و بسط معنایی (r = -0.27) رابطه منفی و معنادار مشاهده شد. همچنین بین بازی های رایانه ای و هیجانات منفی رابطه مثبت معنادار وجود داشت (r = 0.22). نتایج رگرسیون نشان داد بازی های رایانه ای پیش بینی کننده منفی برای انگیزش درونی (β = -0.097، p = 0.041) و پیش بینی کننده مثبت برای هیجانات منفی (β = 0.158، p = 0.004) بودند. راهبرد سازماندهی نقش میانجی معناداری بین بازی و هیجانات مثبت (اثر غیرمستقیم = -0.13، p = 0.02)، هیجانات منفی (0.06، p = 0.04) و انگیزش درونی (-0.14، p = 0.02) ایفا کرد، اما در رابطه با انگیزش بیرونی معنادار نبود (p = 0.12). نتیجه گیری: نتایج نشان داد استفاده مفرط از بازی های رایانه ای به طور مستقیم و غیرمستقیم (از طریق کاهش راهبردهای شناختی) بر هیجانات تحصیلی و انگیزش دانش آموزان تأثیر منفی دارد.
Impact of a Forgiveness-Based Intervention on Marital Commitment and Trust Restoration(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to evaluate the effectiveness of a forgiveness-based intervention in enhancing marital commitment and restoring trust among married individuals experiencing relational distress. Methods: A randomized controlled trial was conducted with 30 married participants from Indonesia, randomly assigned to either an intervention group (n = 15) or a control group (n = 15). The intervention group received six structured forgiveness-based therapy sessions over six weeks, while the control group received no intervention. Standardized measures of marital commitment and trust were administered at three time points: pre-test, post-test, and five-month follow-up. Data were analyzed using repeated measures analysis of variance (ANOVA) and Bonferroni post-hoc tests, with SPSS version 27. Findings: Results from repeated measures ANOVA revealed significant time × group interaction effects for marital commitment (F(2, 54) = 17.12, p < .001, η² = .39) and trust (F(2, 54) = 19.68, p < .001, η² = .42). Bonferroni post-hoc analyses indicated that both marital commitment and trust significantly increased from pre-test to post-test (p < .001) and were maintained at the five-month follow-up (p < .001), with no significant decline between post-test and follow-up (p > .05). Conclusion: The therapeutic gains were not only immediate but also sustained over time, supporting the use of structured forgiveness interventions in marital counseling settings. These findings highlight the potential of forgiveness as a valuable tool in relationship repair and emotional healing.
Comparison of the Effectiveness of Group Compassion Training and Group Choice Theory Training on Mindfulness and Needs Satisfaction in Couples at Risk of Divorce in Rasht(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to compare the effectiveness of group compassion training and group choice theory training on mindfulness and needs satisfaction in couples at risk of divorce in Rasht. Methods: This research employed a quasi-experimental design with a pre-test, post-test, and control group, including a follow-up phase. The statistical population consisted of couples at risk of divorce who referred to counseling centers approved by the Welfare Organization of Rasht in 2023. A total of 60 participants were selected through convenience sampling and randomly assigned to two experimental groups (compassion training and choice theory training) and one control group (20 participants in each group). The research utilized the Mindful Attention Awareness Scale (MAAS) and the Basic Psychological Needs Satisfaction Scale as the main instruments. Both interventions were conducted in eight 90-minute sessions. Data were analyzed using repeated measures ANOVA with SPSS 26. Findings: The results revealed significant differences in the effectiveness of group compassion training and group choice theory training (p < .01). Group compassion training was found to be more effective than choice theory training in improving mindfulness and needs satisfaction. Both training types significantly impacted mindfulness and needs satisfaction in couples at risk of divorce (p < .01). Conclusion: Both group compassion training and group choice theory training were effective in improving mindfulness and needs satisfaction among couples at risk of divorce, with compassion training showing greater effectiveness. These findings suggest that compassion training may provide a more suitable approach for enhancing psychological well-being in couples facing marital challenges.
Comparison of the Effectiveness of Unified Transdiagnostic Treatment and Compassion-Based Approach on Suicidal Ideation and Spiritual Well-Being in Women Victims of Domestic Violence(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to compare the effectiveness of Unified Transdiagnostic Treatment and the Compassion-Based Approach on suicidal ideation and spiritual well-being in women victims of domestic violence. Methods: This study is applied in terms of its purpose and quasi-experimental in nature and method, utilizing a pre-test, post-test, and two-month follow-up design with a control group. The study population comprised all women victims of domestic violence who sought help from social emergency centers and family counseling clinics in Tehran during the second half of 2023. The sample consisted of 51 participants who were selected through purposive sampling and randomly assigned to experimental and control groups. The first experimental group received an eight-session (90-minute each) Compassion-Based Therapy intervention program, while the second experimental group received a ten-session (60-minute each) Unified Transdiagnostic Treatment program at these centers. The control group did not receive any intervention. Data collection tools included the Violence Against Women Questionnaire by Haj-Yahya (2001), the Beck and Steer Suicidal Ideation Scale (1991), and the Spiritual Well-Being Scale by Paloutzian and Ellison (1982). The obtained data were analyzed using repeated measures analysis of covariance (ANCOVA) and Bonferroni post hoc test with SPSS 27 software. Findings: The study findings indicate that both Compassion-Based Therapy and Unified Transdiagnostic Treatment led to a reduction in suicidal ideation and an increase in spiritual well-being in the experimental groups. Additionally, considering the mean difference, Unified Transdiagnostic Treatment had a greater effect than the Compassion-Based Approach in reducing suicidal ideation and enhancing spiritual well-being (p < .05). Conclusion: Based on the findings of this study, Compassion-Based Therapy and Unified Transdiagnostic Treatment are effective approaches for improving spirituality and reducing suicidal ideation in women victims of domestic violence. Psychologists and family specialists are encouraged to utilize these findings to enhance the quality of family life.
مدل یابی ترس از عود از سرطان سینه براساس شخصیت، تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانی با نقش میانجی ادارک از بیماری در همسران خانواده های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
139 - 166
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه مدل یابی ترس از عود از سرطان سینه براساس شخصیت، تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانی با نقش میانجی ادارک از بیماری در همسران خانواده های نظامی بود. در این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به انستیتو سرطان مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره) تهران بودند که درمان آنها تکمیل شده بود. جامعه این مطالعه شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان بود که در بهار و تابستان 1403 برای پیگیری منظم به انستیتو سرطان مراجعه کردند. 300 بیمار که شرایط ورود را داشتند بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آنها پرسشنامه ها را به صورت آنلاین برای FCR (سیمارد و ساورد، 2009)، فرم کوتاه تنظیم شناختی هیجان (گرانفسکی و کرایج، 2006)، فرم کوتاه بهزیستی روانشناختی (ریف و کییز، 1995) و ادراک مختصر بیماری (برودبنت و همکاران) تکمیل کردند. ، 2006). داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS (نسخه 26) و نرم افزار AMOS (نسخه 24) استفاده شد. یافته ها نشان داد که جهت همبستگی بین متغیرها در (01/0p<) با تئوری های پژوهش همخوانی دارد. علاوه بر این، مدل با داده ها مطابقت داشت. علاوه بر این، روان رنجورخویی، راهبردهای ناسازگار تنظیم هیجانی شناختی و ادراک بیماری با ضرایب مسیر کل مثبت مثبت و معنادار و برونگرایی، وظیفه شناسی، راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانشناختی به طور منفی و معنادار تأثیر داشتند.
The Relationship Between Multicultural Education and Academic Engagement in University Students
حوزههای تخصصی:
Objective: Interaction with classmates is a vital element that contributes to completing tasks and acquiring social skills in education. On the other hand, education, learning, and development are closely and reciprocally linked with culture in every society. Given Iran’s multicultural and multiethnic context, multicultural education can help reduce discrimination and enhance students' engagement and in-group interaction. This study aimed to investigate the relationship between multicultural education and academic engagement among students at Hakim Sabzevari University. Methods: The research method was descriptive-correlational. The statistical population included 8,199 students at Hakim Sabzevari University. Using random sampling and Morgan’s table, 390 students were selected as the sample. The Multicultural Education Questionnaire and the Academic Engagement Scale (AES) were administered. Data were analyzed using correlation methods and SPSS version 27 at a significance level of 0.05. Results: Findings indicated a significant relationship between multicultural education and academic engagement (p = 0.05). Conclusion: The results suggested that applying cooperative and participatory teaching methods and emphasizing social justice in multicultural education leads students to be more inclined toward group work, ultimately fostering educational and cultural development.
ارزیابی اثربخشی برنامه درمانی یکپارچه توحیدی خانواده محور بر افزایش بهزیستی روان شناختی و حرمت خود مردان معتاد به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: مردان متأهل دچار اعتیاد، به دلیل مسئولیت های خانوادگی و انتظارات اجتماعی، بیش از دیگران در معرض آسیب های ناشی از اعتیاد قرار دارند. در همین راستا، برنامه های درمانی متعددی برای بهبود وضعیت افراد مبتلا به اعتیاد ارائه شده اند که برخی از آنها به ابعاد روانشناختی، معنوی و خانوادگی این افراد توجه ویژه ای دارند. علی رغم شواهد موجود در خصوص اثرات مثبت معنویت و حمایت خانواده بر درمان اعتیاد، هنوز شکاف های پژوهشی مهمی در این حوزه وجود دارد. هدف: هدف اصلی این پژوهش، تدوین و ارزیابی اثربخشی برنامه درمانی یکپارچه توحیدی خانواده محور بر افزایش بهزیستی روانشناختی و عزت نفس مردان معتاد به مواد بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه پژوهش شامل تمامی مردان متأهل دچار اعتیاد شهرستان یزد در سال 1402 بود که از این میان 30 خانواده با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به مقیاس بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989) و مقیاس عزت نفس (روزنبرگ، 1965) پاسخ دادند. مشارکت کنندگان در گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای بسته درمانی محق ساخته را دریافت کردند در حالی که گروه گواه تا پایان دوره پیگیری هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نسخه 27-SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان دادکه برنامه درمانی یکپارچه توحیدی خانواده محور بر افزایش بهزیستی روانشناختی و مولفه های آن و همچنین بر بهبود عزت نفس مردان معتاد به مواد در مراحل مداخله و پیگیری مؤثر واقع شده و دارای اثربخشی معنادار بین گروه های آزمایش و گروه گواه است (05/0 >P). نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش با استفاده از برنامه درمانی یکپارچه توحیدی خانواده محور، می توان بهزیستی روانشناختی و عزت نفس را در مردان مبتلا به اعتیاد بهبود و ارتقا داد. یافته های مذکور می تواند برای کمک به این گروه از افراد توسط مددکاران اجتماعی، مشاوران و روانشناسان مورد استفاده قرار گیرد.