فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۲۱ تا ۲٬۸۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
33 - 46
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه جوانان با توجه به فشارها و چالش هایی که در دوران دانشجویی متحمل می شوند از مشکلات سلامت روان به شدت رنج می برند، لذا تشخیص مشکلات سلامت روان و عوامل تأثیرگذار بر آن از اهمیت فراوانی برخوردار است. این مطالعه با هدف بررسی نقش تعدیل گری ذهن آگاهی در رابطه بین اعتیاد به شبکه های اجتماعی و سلامت هیجانی - اجتماعی در دانشجویان انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه الزهرا در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۲ بودند و حجم نمونه پژوهش ۳۰۲ نفر برآورد شد. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های اعتیاد به شبکه های اجتماعی احمدی، پولادی و بحرینی (۱۳۹۵)، سلامت هیجانی- اجتماعی فرلانگ، شیشیم و دودی (۲۰۱۷) و ذهن آگاهی فرایبورگ فرم کوتاه والاچ، بوخهلد، بوتنمولر، کلاینکشت و اشمیت (۲۰۰۶) جمع آوری شد.
یافته ها: نتایج نشان داد بین اعتیاد به شبکه های اجتماعی و سلامت هیجانی- اجتماعی رابطه معنی داری وجود داشت. همچنین بین ذهن آگاهی و اعتیاد به شبکه های اجتماعی ارتباط معنی داری مشاهده شد و از طرف دیگر بین ذهن آگاهی و سلامت هیجانی- اجتماعی نیز رابطه معنی داری مشاهده شد. نتایج همچنین نشان داد، بین اعتیاد به شبکه های اجتماعی و سلامت هیجانی- اجتماعی با در نظر گرفتن نقش تعدیل گری ذهن آگاهی ارتباط معنی داری وجود داشت.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، می توان به اهمیت نقش ذهن آگاهی در کاهش اعتیادهای رفتاری نظیر؛ اعتیاد به شبکه های اجتماعی و افزایش سلامت هیجانی اجتماعی اشاره کرد که این امر می تواند در اجرای برنامه های پیشگیرانه جهت ارتقاء سلامت روان افراد جامعه نقش مؤثری داشته باشد.
بررسی اثربخشی آموزش تکنیک های بهوشیاری بر بهبود کیفیت زندگی نوجوانان مبتلا به اسکولیوز ایدیوپاتیک تحت درمان با بریس و والدین آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اسکولیوز ایدیوپاتیک یک بیماری مربوط به ستون فقرات می باشد که در سال های اخیر در نوجوانان شیوع بالایی داشته است. یکی از روش های درمان این بیماری استفاده از بریس است که محدودیت هایی از نظر فیزیکی و روانشناختی ایجاد می کند. هدف پژوهش حاضر که مبتنی بر پژوهش تجربی تک موردی است، بررسی اثربخشی آموزش تکنیک های بهوشیاری بر بهبود کیفیت زندگی نوجوانان مبتلا به اسکولیوز ایدیوپاتیک تحت درمان با بریس و والدین آن ها می باشد.روش: از 67 نفر نمونه اولیه، 5 نوجوان (10-18 ساله) و 4 والد بعد از احراز معیارهای ورود و خروج پژوهش در سه گروه انتخاب شدند: گروه نوجوان، گروه والد، گروه والد-نوجوان. هر 9 آزمودنی به مدت 6 جلسه 1 ساعته، تکنیک های بهوشیاری را آموزش دیدند. شرکت کنندگان در مرحله خط پایه، مراحل درمانی، پایان درمان، پیگیری یک ماهه و دوماهه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL) برای والدین و پرسشنامه بریس (BrQ) برای سنجش کیفیت زندگی نوجوانان را تکمیل کردند. داده های جمع آوری شده، با استفاده از درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا (RCI) تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: نتایج بدست آمده از محاسبه درصد بهبودی در متغیر کیفیت زندگی در سه گروه به تفکیک آزمودنی ها 1-نوجوان (50% -21% -22%) 2-والد (35% - 30%) و 3-والد –نوجوان (35%-30%) و مقایسه تفاوت میزان درصد بهبودی در سه گروه ذکر شده به صورت کلی به ترتیب 31%، 32% و 56% می باشد. شاخص تغییر پایا نیز در سه گروه مشخص شده از لحاظ آماری و بالینی بهبودی معناداری داشته است (96/1≤RCI). همچنین بیمارانی که مدت به همراه والد خود در مداخله شرکت کرده بودند و مدت زمان کمتری تحت درمان بودند، بهبودی قابل توجهی در متغیر کیفیت زندگی داشتند.نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل شده، تکنیک های بهوشیاری می تواند به عنوان مداخله مناسب جهت کاهش تأثیرات منفی روانشناختی و بهبود کیفیت زندگی نوجوانان مبتلا به اسکولیوز ایدیوپاتیک مورد استفاده قرار گیرد.
مطالعه ی کیفی هوش مصنوعی در ارتباط با فرصت ها و تهدیدها در اموزش و پرورش
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
105 - 118
حوزههای تخصصی:
امروزه فناوری هوش مصنوعی به سرعت در حال پیشرفت است؛ برخی کشورهای درحال توسعه همانند ایران در تلاش است، برای رسیدن به اهداف متعالی و علمی خود به این فناوری دست یابد. این تحقیق با هدف به کارگیری سطوح مختلف هوش مصنوعی در سیستم آموزش وپرورش و بیان ارتباط آن با فرصتها و تهدیدهای شغلی تدوین گردیده است. تحقیق حاضر کیفی بوده که با تکنیک نظریه بنیادی با مشارکت هفت تن از اساتید و کارشناسان خبره و باتجربه حوزه فناوری آموزشی آموزش و پروش و آموزش عالی که داری اطلاعات جامعی در خصوص هوش مصنوعی و فرصت ها و تهدیدهای شغلی در آموزش و پرورش بودند به مرحله اجرا درآمد. داده های گردآوری شده نیز با مدل کدگذاری سه گانه اشتراوس وکوربین تحلیل شد و درمجموع 239کد سیستم اولیه و19مقوله اصلی و 6 مقوله نهایی از گزاره های (هوش مصنوعی به مثابه تحقق توسعه متوازن ) تحقیق شناسایی گردید. مقوله اصلی کشف شده در تحقیق این بود که تحت تأثیر شرایطی پدید آمده است. نتایج نشان داد که در بستر روش های یادگیری ترکیبی به کارگیری هوش مصنوعی در سطح بسیار محدود در نظام های آموزشی وجود دارد؛ لذا می توان در وهله نخست؛ با رفع موانع و چالشهای مطرح شده در زیرساختها و عوامل روبنایی نظام آموزشی به پیاده سازی سریع هوش مصنوعی در تمام سطوح آن (محدود، عمومی و فراهوش) کمک نماید و در وهله دوم؛ با به کارگیری سیاستهای متوازن علمی از طریق توسعه رشته های کاربردی، مهارتی مورد نیاز بتواند، فرصتهای اشتغالزای مطلوبی را در نظام آموزشی ایجاد نماید.
باورهای خودکارآمدی، هیجان های پیشرفت و بهزیستی تحصیلی: یک تحلیل میانجیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
52 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف آزمون نقش واسطه ای هیجا ن های پیشرفت در رابطه بین باور های خودکارآمدی با بهزیستی تحصیلی در دانشجویان انجام شد.روش: ۳۰۰ دانشجوی کارشناسی (۱۵۰ پسر و ۱۵۰ دختر) که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، به پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (زاژاکووا، لینچ و اسپنشادا، ۲۰۰۵)، نسخه کوتاه پرسشنامه هیجا ن های پیشرفت (عبدالله پور، ۱۳۹۴)، سیاهه مشغولیت تحصیلی (سالملا آرو و آپادایا، ۲۰۱۲) و سیاهه فرسودگی تحصیلی (سالملا آرو، کیورا، لسکینن و نورمی، ۲۰۰۹) پاسخ دادند. برای آزمون مدل پیشنهادی پژوهش از روش آماری مدل یابی معادله ساختاری استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی واسطه مندی نسبی هیجا ن های پیشرفت در رابطه باور های خودکارآمدی تحصیلی با بهزیستی تحصیلی در دانشجویان با داده ها برازش مطلوبی داشت. همچنین، نتایج نشان داد که در مدل مفروض، تمامی وزن های رگرسیونی (به جز ضرایب مسیر مربوط به اثر مستقیم باور های خودکارآمدی تحصیلی بر مشغولیت تحصیلی و فرسودگی تحصیلی) از لحاظ آماری معنادار بودند و در این مدل به ترتیب ۶۱ و ۵۹ درصد از پراکندگی نمرات مشغولیت تحصیلی و فرسودگی تحصیلی از طریق متغیر های مکنون خودکارآمدی تحصیلی و هیجا ن های پیشرفت تبیین شد.نتیجه گیری: این یافته ها با پیش بینی بهزیستی تحصیلی به عنوان یک نشانگر کیفی اثربخشی زندگی تحصیلی یادگیرندگان از طریق باور های خودکارآمدی تحصیلی، شواهدی مضاعف و تکمیل کننده ای را در دفاع از آموزه های نظریه کنترل ارزش هیجانات پیشرفت، فراهم آورد.
اثربخشی آموزش حافظه کاری بر حل مسأله، بازداری شناختی، نگرش به ریاضی و اضطراب ریاضی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
74 - 99
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش حافظه کاری بر بهبود حل مسأله، بازداری شناختی، نگرش به ریاضی و اضطراب ریاضی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی بود.
روش: مطالعه حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر دارای اختلال یادگیری ریاضی دوره ابتدایی مراکز اختلالات یادگیری شهر اصفهان بود که در سال تحصیلی 1400-1401 به این مراکز مراجعه نموده اند. در این راستا 30 نفر از دانش آموزان به روش هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایشی مداخلات مبتنی بر حافظه کاری را در 14 جلسه و به مدت 60 دقیقه دریافت کردند. آزمودنی ها قبل و بعد از آموزش، به پرسشنامه های حل مسأله محقق ساخته، آزمون استروپ عددی جان رایدلی (1935)، نگرش به ریاضی آیکن (1971) و اضطراب ریاضی چیو و هنری (1990) پاسخ دادند.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس آمیخته نشان داد که آموزش مبتنی بر حافظه کاری بر افزایش مهارت حل مسأله، کاهش بازداری شناختی، افزایش نگرش به ریاضی و کاهش اضطراب ریاضی در سطح (01/0) اثربخش و معنادار بود.
نتیجه گیری: بنابراین بر اساس اثربخش بودن آموزش مبتنی بر حافظه کاری بر متغیرهای شناختی- عاطفی دانش آموزان دارای اختلال ریاضی، این مداخله می تواند در بهبود این مهارت ها در دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی کمک نماید.
سازه خردمندی از منظر معارف اسلامی و روانشناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه ویژگی های سازه خرمندی از منظر روانشناسی و معارف اسلامی(آیات و روایات) بود. روش تحقیق پژوهش حاضر در چارچوب تحقیقات کیفی(توصیفی تحلیلی) قراردارد و روش جمع آوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای است. با مرور و جستجو در منابع روانشناسی مرتبط با خرمندی و متون اسلامی(آیات و روایات) که در مورد خرد و خردمندی به بحث پرداخته بودند، اطلاعات گردآوری و مقایسه شدند. یافته ها نشان داد که خرمندی در متون اسلامی و روانشناسی از نظر کارکردی, عملی و ابزاری که همان سبک زندگی ایده آل و دستیابی به کمالات است شبیه و مشترک هستند؛ اما در زمینه هایی دیگر از قبیل ماهیت و تعریف، وجودشناختی، معرفت شناختی، ارزش شناختی و شیوه دستیابی تفاوت هایی عمده میان آنها مشاهده می شود. از این یافته ها این نتیجه را می توان دریافت که لازم است در کشور اسلامی مان سازه خرمندی با توجه به معارف اسلامی در تمام ابعاد زندگی، تحقیقات و مشاوره ها گسترش و مورد بهره گیری قرارگیرد.
مدل ساختاری بلوغ عاطفی بر اساس سبک های هویت با نقش میانجی گری معنای زندگی در نوجوانان متوسطه دوم شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای معنای زندگی در رابطه بین سبک های هویت با بلوغ عاطفی شده انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه نوجوانان دختر مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 1401- 1400 بودند. به روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای تعداد 289 نفر انتخاب و در مطالعه شرکت کردند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس بلوغ عاطفی (EMS، سینگ و بهارگاوا، 1990)، سیاهه سبک هویت (ISI، برزونسکی، 1992) و پرسشنامه معنای زندگی (MLQ، استگر و همکاران، 2006) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که سبک های هویت اطلاعاتی و متعهد به صورت مستقیم قادر به پیش بینی بلوغ عاطفی بودند (۰01/۰p‹). همچنین سبک های هویتی سردرگم و هنجاری به صورت غیرمستقیم از طریق معنای زندگی توانستند بلوغ عاطفی را پیش بینی کند (۰01/۰p‹). این نتایج نشان می دهد که سبک های هویت با توجه به نقش مهم معنای زندگی می توانند تبیین کننده بلوغ عاطفی باشند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر ضروری است.
اثربخشی مهارت آموزی مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک بر حل مساله اجتماعی و نگرش به بزهکاری نوجوانان بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۰۳)
۱۴۰-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مهارت آموزی مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک بر حل مساله اجتماعی و نگرش به بزهکاری نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت شهر ساری انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی نوجوانان پسر بزهکار مقیم کانون اصلاح و تربیت شهر ساری در سال 1402 بودند که از بین آنها 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در گروه های 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش دوازده جلسه 60 دقیقه ای تحت مهارت آموزی مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه حل مساله اجتماعی (SPSI، دی زوریلا و همکاران، 2002) و پرسشنامه نگرش به رفتارهای بزهکارانه (ADB، فضلی، 1389) بود. داده های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون حل مساله اجتماعی و نگرش به بزهکاری در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود داشت. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که مهارت آموزی مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک یک رویکرد مناسب برای افزایش حل مساله اجتماعی و بهبود نگرش به بزهکاری نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت است.
نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه هوش فرهنگی و سازگاری اجتماعی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۱۹۲-۱۸۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه هوش فرهنگی و سازگاری اجتماعی دانشجویان بود. روش پژوهش توصیفی -همبستگی از نوع مدل یابی ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانشجویان واحد گرگان دانشگاه آزاد در سال تحصیلی 1400-1401 بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 384 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری اجتماعی (SAQ) سهرابی و سامانی (1390)، پرسشنامه هوش فرهنگی (CIQ) آنگ و همکاران و مقیاس خود کارآمدی عمومی (GSE-10) شواتزر و جروسلم (1991) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج بیانگر معناداری اثرمستقیم هوش فرهنگی بر خودکارآمدی (002/0=P) و اثر مستقیم خودکارآمدی بر سازگاری اجتماعی (008/0=P) بود. اما اثرمستقیم هوش فرهنگی بر ساگاری اجتماعی معنادار نبود (05/0<P). همچنین نتایج بیانگر اثر غیرمستقیم هوش فرهنگی بر سازگاری اجتماعی با میانجی گری خودکارآمدی بود (004/0=P). این نتایج نشان می دهد که خودکارآمدی با توجه به نقش هوش فرهنگی می تواند تبیین کننده سازگاری اجتماعی دانشجویان باشد.
تأثیر انتقال نزدیک و دور برنامه رایانه یار آموزش و به سازی حافظه کاری بر توانمندی حافظه کاری و عملکرد ریاضی کودکان ایرانی در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توانمندی حافظه کاری یک نقص شناختی حوزه - عام مهم است که می تواند قابلیت به خاطر سپردن و استفاده از مفاهیم و رویه های ریاضی کودکان در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی را مختل کند. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر برنامه رایانه یار آموزش و به سازی حافظه کاری بر توانمندی حافظه کاری و عملکرد ریاضی کودکان در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی بود. روش پژوهش آزمایشی میدانی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. شرکت کنندگان 30 کودک پایه اول از 12 دبستان در شهرستان کوهدشت بودند که با انتساب تصادفی به دو گروه آزمایشی (15 نفر) و گواه (15 نفر) اختصاص داده شدند. کودکان فرم کوتاه غربالگری حس عدد، آزمون دانش عددی، آزمون ماتریس های پیشرونده ریون رنگی کودکان، سیاهه علائم مرضی کودک، شاخص حافظه کاری مقیاس هوش وکسلر کودکان ویرایش پنجم و آزمون مجموعه های عددی را تکمیل کردند. برنامه رایانه یار آموزش و به سازی حافظه کاری 3 روز در هفته و به مدت 5 هفته اجرا شد. بر اساس نمره های پس آزمون، کودکانی که در برنامه رایانه یار آموزش و به سازی حافظه کاری شرکت کردند، در مقایسه با گروه گواه، هم در توانمندی حافظه کاری (39/0= d) و هم در عملکرد ریاضی (60/0=d ) بهبودی معنا دار نشان دادند. این پیشرفت ها در طول دوره پیگیری حفظ شدند. شواهد تجربی این مطالعه نشان می دهد آموزش حافظه کاری می تواند توانمندی حافظه کاری را در کودکان در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی بهبود بخشد (انتقال نزدیک) و به بهینه سازی پتانسیل عملکرد ریاضی این کودکان کمک کند (انتقال دور).
پدیدارنگاری ادراک و تصورات دبیران متوسطه اول از مفهوم «هویت دینی» دانش آموزان (مطالعه دبیران شاغل در آموزش و پرورش شهر میناب)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
81 - 98
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مطالعه ادراک و فهم دبیران متوسطه اول شهر میناب از مفهوم «هویت دینی» با استفاده از روش «پدیدارنگاری» است. جامعه آماری پژوهش شامل دبیران متوسطه اول مشغول به کار (دارای سابقه خدمت 15 تا 25 سال) در مقطع متوسطه اول شهرستان میناب استان هرمزگان بود. براساس روش «نمونه گیری هدفمند»، مشارکت کنندگانی انتخاب شدند و فرایند گردآوری داده ها ادامه یافت تا در نهایت، براساس الگوی اشباع نظری، 16 تن از معلمان مشغول به فعالیت با استفاده از روش «مصاحبه نیمه ساختارمند» مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها با روش «آنالیز موضوعی» برای شناسایی دسته ها و زمینه های اساسی بررسی شد و پس از مشخص شدن رمزهای اصلی و مضامین برجسته آنها، افق های درونی و بیرونی ترسیم گردید و فضای نتیجه پژوهش طراحی شد. در بخش نتیجه گیری، با بهره گیری از روش «تحلیل» تصورات و تجربه دبیران شاغل مطالعه و مشخص شد. نتایج تحقیق ادراکات دبیران را در چهار مضمون اصلی دسته بندی کرده است: «اسوه دینی بودن» ، «بسترسازی هویتی» ، «توانایی تعامل و ارتباط مثبت با دیگران»، «توانایی تأثیر گذاشتن بر محیط و ذی نفعان»، «ظاهر شدن در نقش های چندگانه و رعایت اصول حرفه ای» دسته بندی کردند.
مدل ساختاری شادکامی بر اساس ذهن آگاهی با نقش میانجی هوش هیجانی، شفقت به خود و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی هوش هیجانی، شفقت به خود و تاب آوری در رابطه بین ذهن آگاهی و شادکامی بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی، از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 1401-1400 بود. ۳۷۳ نفر با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات، از فرم کوتاه پرسش نامه شادکامی آکسفورد، فرم کوتاه سیاهه ذهن آگاهی فرایبورگ، پرسش نامه هوش هیجانی برادبری و گریوز، فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود و فرم کوتاه مقیاس تاب آوری کانر-دیویدسون استفاده شد. برای تحلیل دا ده ها، از روش ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که اثر مستقیم ذهن آگاهی بر شادکامی، هوش هیجانی و شفقت به خود، همچنین، اثرات مستقیم هوش هیجانی و شفقت به خود بر تاب آوری و شادکامی معنادار است. به علاوه، هوش هیجانی، شفقت به خود و تاب آوری، رابطه بین ذهن آگاهی و شادکامی را میانجی گری می کنند و اثر مسیر غیرمستقیم ذهن آگاهی بر شادکامی معنادار است به این صورت که ذهن آگاهی با افزایش هوش هیجانی و شفقت به خود منجر به افزایش تاب آوری می شود و با افزایش تاب آوری، شادکامی افزایش می یابد. این یافته ها دارای تلویحات کاربردی مهم برای مداخله های آموزشی-مشاوره ای جهت بهبود شادکامی است.
طراحی و روایی یابی برنامه توانمندسازی حرفه ای برای مشاوران برخط (آنلاین) و اثربخشی آن بر خودکارآمدی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
۱۰۹-۷۶
حوزههای تخصصی:
هدف: مشاوره روان شناختی، سوپرویژن و مشاوره در محیط آنلاین گسترده شده است. لذا این مطالعه با هدف بررسی طراحی، تدوین و روایی یابی برنامه توانمندسازی حرفه ای برای مشاوران برخط (آنلاین) و اثربخشی آن بر خودکارآمدی شغلی انجام شد. روش: پژوهش حاضر طی دو مرحله انجام شد. در مرحله اول پس از مرور ادبیات و مفاهیم موجود در حوزه مشاوره برخط، شیوه نامه توانمندسازی حرفه ای تدوین شد. سپس 5 نفر از متخصصان روان شناسی و مشاوره، روایی محتوایی جلسات را تعیین کردند. در مرحله دوم، از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری 2 ماهه استفاده شد. جامعه آماری مشاوران برخط (آنلاین) در شهر تهران در زمستان سال 1402 بودند که با نمونه گیری دو مرحله ای ارزیابی شدند. در مرحله اول بر اساس نمونه گیری هدفمند غربالگری انجام شد. در مرحله دوم از بین مشاورین واجد شرایط، بر اساس روش تصادفی ساده 20 نفر با دارا بودن ملاک های ورود و خروج پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (10 نفر) و یک گروه کنترل (10 نفر) جایگزین شدند. برنامه توانمندسازی حرفه ای طی 7 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد، و پس از گذشت 2 ماه پیگیری به عمل آمد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی شغلی ریگز و نایت (1994) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه توانمندسازی حرفه ای اعتبار محتوایی قابل قبولی دارد. همچنین نتایج مداخله آموزشی نشان داد که برنامه توانمندسازی حرفه ای به طور معنی داری خودکارآمدی شغلی در مشاوران برخط را افزایش می دهد (433/21=F، 001/0sig=) و در مرحله ی پیگیری این اثر به طور معنی داری ماندگار بوده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گیری کرد که برنامه توانمندسازی حرفه ای می تواند به عنوان برنامه ای روا و کارآمد برای افزایش خودکارآمدی شغلی در روان شناسان و مشاوران برخط (آنلاین) مورد توجه قرار گیرد. شماره ی مقاله: ۴
مروری بر شیوع، اثرات روان شناختی - اجتماعی و جسمانی نوموفوبیا
حوزههای تخصصی:
نوموفوبیا (Nomophobia) شکل اختصاری «فوبی بدون تلفن همراه» (No MObile PHone PhoBIA) است. این اصطلاح برای اولین بار در مطالعه صورت گرفته در سال 2008 توسط اداره پست بریتانیا ابداع شد. در حال حاضر تلفن همراه به بخش مهمی از زندگی همه افراد تبدیل شده است و به نظر می رسد به دلیل مزایای بی شماری که ارائه می دهد، از یک نماد وضعیت به یک ضرورت تبدیل شده است. علی رغم پژوهش های میدانی متعددی که در مورد این موضوع صورت گرفته است، جمع بندی و تحلیل منسجمی از علل و ابعاد آن در دسترس نیست. هدف از پژوهش حاضر مرور تحقیقات انجام شده در زمینه شیوع، مشکلات روان شناختی و جسمانی دانش آموزان و دانشجویان درگیر نوموفوبیا بود. جامعه آماری مقالات علمی- پژوهشی و طرح های مرتبط با نوموفوبیا بود که در طی 8 سال اخیر (سال 2015 میلادی تا 2023) انجام شده اند. در انج ام ای ن پژوه ش از مق الات مرتب ط موج ود در پایگاه ه ای علم ی معتب ر انگلیس ی: PubMed, Google Scholar, Scopus, Science direct, springer link , liebertpub و همچنی ن پایگاه های معتب ر فارس ی: مگی ران، ایران داک، س یویلیکا و پورتال جام ع عل وم انس انی اس تفاده ش د. از بین 250 مقاله مورد جستجو، تعداد 84 مقاله دارای معیارهای ورود بودند. بررسی ها نشان از شیوع نوموفوبیا بین 2/15% تا 7/99% در شرکت کنندگان پژوهش های موردبررسی بود. افراد درگیر نوموفوبیا مستعد ابتلا و بروز علائم اسکلتی عضلانی، شنوایی/بینایی و روان تنی ازجمله خستگی چشم، آبریزش چشم، خستگی، سردرد، اختلالات خواب، درد مچ دست، درد در نواحی شانه، گردن و پشت، درد مداوم مفاصل و اندام، کمردرد، نگرانی های گوارشی، خستگی، و اختلالات خواب بودند. این افراد تمایل به نشان دادن سطوح بالاتر افسردگی، اضطراب و استرس همراه بودند. نوموفوبیا با خودآگاهی و اضطراب، عدم اعتمادبه نفس، خودنمایی، خودکنترلی، ترس ازدست داده، حساسیت بین فردی، اختلال وسواسی – جبری، تعداد ساعات استفاده از گوشی هوشمند، احساس تنهایی، برون گرایی، دل پذیر بودن، روان رنجوری، هراس اجتماعی، مشکل خواب، دشواری تنظیم هیجان، کنترل تکانه همبستگی مثبت و با شادی و عزت نفس، گشودگی به تجربه، رضایت از تصویر بدنی، سطح تحصیلات بالاتر و روابط بهتر با خانواده و دوستان تمایل همبستگی منفی دارد. شناسایی مجموعه عوامل و تعیین میزان سهم هر یک از عوامل به پژوهشگران کمک می کند تا به کشف یک مدل منسجم از علل نوموفوبیا نائل شوند و مطابق این مجموعه عوامل ابزار پیش بینی و پیشگیری از نوموفوبیا را تدوین کنند.اقدامات پیشگیری برای غلبه بر رفتار نوموفوبیا شامل نظارت والدین، اراده قوی فردی، مدیریت زمان، و درگیر شدن در فعالیت های مثبت یا استفاده از استعدادهای شخصی است.
مقایسه اثربخشی پارادوکس درمانی و درمان شناختی-رفتاری بر انسجام درونی، قدرت من و علائم بیماری پانیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشکلات سلامت روان در میان جوانان یک نگرانی رو به رشد بهداشت عمومی است. هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی پارادوکس درمانی با درمان شناختی رفتاری بر انسجام درونی، قدرت ایگو و علائم بیماری پانیک بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلابه اختلال پانیک مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر تهران در فاصله زمانی مهر تا دی ماه 1402 بودند. 45 نفر از بیماران مبتلابه اختلال پانیک به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه انسجام درونی ارقبایی و همکاران 1392 (ISQ)، سیاهه روان شناختی قدرت ایگو استروم و همکاران 1397 (PIES) و مقیاس شدت اختلال پانیک شی یر و همکاران 1997 (PDSS) بود. گروه آزمایش تحت 8 جلسه درمان شناختی رفتاری و 6 جلسه 60 دقیقه ای پارادوکس درمانی قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل داده ها با تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون دو گروه آزمایش و گواه در متغیرهای انسجام درونی، قدرت ایگو و علائم پانیک تفاوت معنی داری وجود دارد که نشان دهنده تأثیر درمان شناختی رفتاری و پارادوکس درمانی است. پارادوکس درمانی در افزایش انسجام درونی، قدرت ایگو و در کاهش علائم بیماری پانیک نسبت به درمان شناختی رفتاری موثرتر بود. براساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که این نوع درمان به عنوان درمان روان شناختی در جهت توانمندسازی روان شناختی و افزایش انسجام درونی و کاهش علائم پانیک بیماران مبتلابه اختلال پانیک در کلینیک ها و مراکز روان شناختی موردتوجه قرار گیرد.
تأثیر آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی نوشتن و خواندن بر آمادگی تحصیلی مهارت های پیش نیاز نوشتن و خواندن کودکان دیرآموز پیش دبستانی شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آذر) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
۲۸۳-۲۶۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال در یادگیری کودکان دیرآموز موجب تأثیر منفی در تحصیل آن ها و مهارت های مرتبط، مانند نوشتن، خواندن، ریاضی می شود. کودکان دیرآموز درک متفاوتی از آنچه می بینند و می شنوند دارند و یادگیری مهارت های جدید برای آن ها دشوار است. علی رغم این که این کودکان گروه بزرگی از دانش آموزان را تشکیل می دهند، ولی به ندرت در پژوهش ها مورد بررسی قرار گرفته اند. هدف: این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی بر مهارت های پیش نیاز نوشتن و خواندن کودکان دیرآموز انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری 1 ماهه همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان دختر و پسر دیرآموز مراکز پیش دبستانی شهر اهواز در سال تحصیلی 1402-1401 بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، تعداد 40 کودکان دختر و پسر دیرآموز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. در این پژوهش همچنین از مقیاس تعیین سطح مهارت های پایه و پیش نیاز تحصیلی نوآموزان دیرآموز در دوره پیش دبستان (1396) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها: یافته های نشان داد آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی باعث افزایش مهارت های پیش نیاز نوشتن و خواندن کودکان دیرآموز پیش دبستانی در سطح معناداری 01/0 >p می شود. همچنین، یافته ها نشان داد که در طول زمان و پس از یک دوره پیگیری یک ماهه این اثرات همچنان در سطح معناداری 01/0 >p بوده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، مهارت های پیش نیاز نوشتن و خواندن کودکان دیرآموز پیش دبستانی در گروهی که آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی را دریافت کرده بودند، به صورت معناداری از گروهی که آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی را دریافت نکرده بودند بیشتر بود. بنابراین، باید آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی به طور ویژه در دستور کار مراکز پیش دبستانی قرار گیرد.
ساخت و اعتباریابی مقیاس کمال گرایی ناسازگار تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
394 - 403
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی مقیاسی مناسب جهت سنجش کمال گرایی ناسازگار در دانش آموزان دختر دوره متوسطه است. روش پژوهش، توصیفی از نوع ساخت ابزار بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه شهرستان بیرجند در سال 1399-1400 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 315 نفر انتخاب شدند و به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. به منظور بررسی روایی مقیاس از روش های روایی محتوی با استفاده از شاخص هایCVI , CVR، و روایی سازه از طریق تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. نتایج تحلیل مؤلفه های اصلی با چرخش اکواماکس نشان داد، مقیاس مذکور از چهار خرده مقیاس نگرانی و ترس از اشتباه، انتظارات بالا، نارضایتی تحصیلی و باورهای غیرمنطقی( نشخوار فکری تحصیلی) تشکیل شده است. همچنین به منظور بررسی روایی همگرا، ضرایب همبستگی مؤلفه های مقیاس کمال گرایی ناسازگار تحصیلی با پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی (سولومون و راثبلوم، 1984) محاسبه شد و به لحاظ آماری معنادار بود (05/0>P). همسانی درونی مقیاس کلی و خرده مقیاس ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه و در حد قابل قبول بود. درمجموع یافته های به دست آمده نشان داد که مقیاس حاضر، پایایی (ثبات، همسانی درونی ) و روایی مناسب برای سنجش کمال گرایی ناسازگار تحصیلی دانش آموزان را داراست و می تواند مورداستفاده پژوهشگران و مشاوران قرار گیرد.
فعالیت نورونی هسته کودیت چپ در حین زبان گردانی: شواهد fMRI از دوزبانه های ترکی-فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
13 - 23
حوزههای تخصصی:
درک تغییرات بیناجمله ای به هنگام تغییر از زبان غالب به زبان غیرغالب، منجر به فعالیت نواحی مرتبط با شناخت می شود. هسته کودیت بخشی از عقده های قاعده ای در مغز انسان است که به نظر می رسد بیشتر در کنترل زبان (انتخاب/بازداری) نقش دارد. اخیراً، نویسندگان حاضر در یک مطالعه تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی (fMRI)، حساسیت هسته کودیت به محرک های زبان اول در دوزبانه های ترکی-فارسی در حین یک تکلیف دوزبانه در سطح کل-مغز (Whole-Brain) را شناسایی کردند. مطالعه حاضر درصدد است تا با اتخاذ رویکرد ناحیه موردنظر (ROI) الگوی فعالیت هسته کودیت دوجانبه را برای هر دو زبان اول و دوم بررسی کند. بدین منظور، درصد تغییر سیگنال محرک های دستوری و نادستوری در زبان اول و دوم به عنوان معیار «شدت» برای هر شرکت کننده استخراج شد. سی وشش فرد دوزبانه ترکی-فارسی (21 زن) که زبان فارسی را به طور رسمی از سن 7 سالگی آموخته بودند، انتخاب شدند. بر مبنای شاخص تسلط دوزبانه، هیچ تفاوت معناداری بین سطوح بالای بسندگی شرکت کنندگان در زبان اول (ترکی) و دوم (فارسی) وجود نداشت. شرکت کنندگان یک آزمون شنیداری قضاوت دستوری بودگی با پارادایم زبان گردانی جایگزین را در حین اخذ تصاویر fMRI اجرا کردند. نتایج مبتنی بر ROI، اثر دستوری بودگی را در زبان اول و کودیت چپ تأیید کرد. بر اساس یافته های حاضر، پیشنهاد می شود که (الف) فعالیت همزمان زبان ها با محدودیت های زبانی از جمله پیش بینی پذیری و بافت جملات یک تکلیف کنترل می شود و (ب) هسته کودیت چپ اساساً در انتخاب و بازداری یک زبان نقش ایفا می کند.
مفهوم رشد متعالی و نسبت آن با سایر جنبه های تحولی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اسلام و روانشناسی سال ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
106 - 126
حوزههای تخصصی:
«رشد» از جمله مباحث مهم علوم رفتاری است که به معنای تحولات آدمی و شامل ابعاد فراوانی مانند رشد جسمی، هیجانی، عاطفی، اخلاقی، اجتماعی و... است. هدف قرآن کریم به عنوان اصلی ترین منبع وحیانی دین نیز رشد می باشد. اصلی ترین سؤال پژوهش حاضر پاسخی برای مفهوم شناسی «رشد متعالی» بوده و هدف خود را واکاوی مفهومی رشد متعالی به عنوان بُعد تحولی طرح شده از سوی این کتاب آسمانی و نسبت آن با سایر جنبه های تحولی مطرح شده در علوم رفتاری قرار داده است. این پژوهش با بهره از روش کتابخانه ای و تحلیل کیفی، تعریف دقیقی از این مفهوم ارائه می کند و با بررسی دلالت مطابقی و التزامی آیات قرآن کریم شامل اوامر و نواهی، ویژگی های رشدیافتگان و رشدنایافتگان، شخصیت های معرفی شده، ارزش ها و نیز شواهد موجود در سایر منابع دینی، وجود این بُعد تحولی در انسان را تثبیت می کند که می تواند در چهار مرحله بپیماید و افزون بر ویژگی های اختصاصی خود، ارتباط وثیقی با سایر جنبه های تحولی انسان دارد.
رابطه بین عملکردهای شناختی و سواد خواندن در دانشآموزان پایه چهارم دبستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش بررسی رابطه بین عملکردهای شناختی و سواد خواندن در دانشآموزان پایه چهارم دبستان است. مواد و روشها: روش مطالعه توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پسر پایه چهارم ابتدایی شهر تهران است که در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ در حال تحصیل بودند که تعداد ۱۷۴ نفر از آنها به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای اندازهگیری از آزمونهای پیشرفت سواد خواندن ( پرلز، 2016) و خرده آزمونهای از نسخه پنجم آزمون هوش وکسلر کودکان (WISC-5) و آزمون توجه و تمرکز IVA-2 استفاده شد. یافتهها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد، بین مؤلفههای عملکرد شناختی و سواد خواندن ادبی و اطلاعاتی دانش آموزان پایه چهارم دبستان رابطه مثبت وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که تفکر مفهومی با ضریب بتای استاندارد (۴۵۱/۰) بالاترین تأثیر رگرسیونی را بر سواد خواندن ادبی دانش آموزان داشته است. همچنین تفکر مفهومی با ضریب بتای استاندارد (۴۵۶/۰) بالاترین تأثیر رگرسیونی را بر سواد خواندن اطلاعاتی دانش آموزان داشته است و سرعت پردازش، حافظه فعال و توجه بعد از تفکر مفهومی بالاترین تأثیر رگرسیونی را بر سواد خواندن اطلاعاتی دانش آموزان داشتهاند. نتیجهگیری: با افزایش تواناییهای شناختی در دانشآموزان، امکان اجرای مهارتهای متعدد به طور همزمان فراهم میشود و همچنین دانشآموزان دارای سواد خواندن اطلاعاتی، ارزش اطلاعات را در متون تشخیص میدهند و توانایی پیدا کردن و تحلیل اطلاعات را هنگام خواندن مطالب دارند و قادرند محتوای اطلاعات را با دید انتقادی ارزیابی کنند