مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
دیرآموز
حوزههای تخصصی:
"بر مبنای دو متغیر سطح تحصیلات و وضعیت اشتغال، میزان خشم مادران دارای فرزند استثنائی (دیرآموز و عقب مانده عقلی) بررسی شد. 100 مادر دارای فـرزند دیرآموز و عقب مانده عقلی آموزش پذیر، پرسشنامه خشم چند بُعدی (سیگل، 1986) با زیرمقیاسهای برانگیختگی خشم، موقعیتهای فـراخوان خشم، نگـرش خصمانه، خشم بیـرونی و خشم درونی و فـرم اطلاعات جمعیت شناختی را تکمیل کردند. نتایج تحلیل واریانس دو راهه نشان دادند سطح تحصیلات با میزان برانگیختگی خشم و خشم درونی ارتباط معنادار دارد و مادران با سطح تحصیلات بالاتر از سطوح پایین تر برانگیختگی خشم و خشم درونی برخوردارند.
"
اثربخشی آموزش مدیریت خشم بر ارتباط مادران با فرزندان کم توان ذهنی و دیرآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش مدیریت خشم بر ارتباط مادران با فرزندان کم توان ذهنی و دیرآموز صورت گرفته است. روش تحقیق شبه تجربی با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری شامل مادرانی است که فرزندان آنان در دو مدرسه غیرانتفاعی ویژه دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر و دیرآموز به تحصیل اشتغال دارند.نمونه آماری شامل 46 مادر بوده که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از همگن شدن براساس ویژگی های جمعیت شناختی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری، مقیاس محقق ساخته ارزیابی خشم و پرسشنامه ارتباط والد ـ کودک است. گروه آزمایشی در هفت جلسه آموزش مدیریت خشم مبتنی بر رویکرد شناختی ـ رفتاری شرکت کردند. یافته های تحقیق با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصله نشان داد که کاربرد تکنیک های مدیریت خشم به کاهش خشم مادران و بهبود ارتباط آن ها با فرزندان منجر می شود.
مداخله زودهنگام برای افراد دیرآموز در دوره پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمامی افراد یک جامعه، به ویژه دانش آموزان، در سنین مختلف و دوره های تحصیلی از قدرت یادگیری برابر برخوردار نمی باشند. مسلم است که کار با دانش آموزان دیرآموز باید به دور از نگرش منفی و تعصب صورت بگیرد. باید این نگرش در جامعه آموزشی و خانواده ایجاد شود که دیرآموزان متعلق به جامعه عادی هستند. به عبارت دیگر، اگر یک کودک دیرآموز در نظام آموزشی تعلیم درست نبیند و سرانجام با برچسب استثنایی وارد مراکز ویژه شود، نشان دهنده ناکارآمد بودن روش آموزشی است . کودکان دیرآموز، دبستان را درحالی شروع می کنند که در مقایسه با همسالان طبقه متوسط خویش از لحاظ دانش کلمات، مهارت های ریاضی، نوشتن و شناخت حروف مشکلات زیادی دارند. اگر مداخله های زودهنگام به آنان ارائه نشود، زمینه بروز بحران های گوناگون برای آنان فراهم خواهد شد. مداخله زودهنگام از جمله مفاهیمی است که در سال های اخیر وارد حوزه روان شناسی و آموزش کودکان با نیازهای ویژه شده است. مداخله زودهنگام نه تنها برای درمان افرادی که در شمول اختلالات قرار دارند، بلکه برای تمام دانش آموزان عادی که به نوعی ضعف تحصیلی دارند نیز مفید می باشد. این مداخلات که شامل تقویت مهارت های جسمانی- حرکتی، مهارت اجتماعی شدن، دستیابی به ارزش ها، کسب صلاحیت فکری، یادگیری نظام های زبانی، زمینه های آماده سازی خواندن، نوشتن و محاسبه کردن، زیبایی شناسی و کسب خودمختاری شخصی می باشد، تاثیر زیادی در بهبود این نوآموزان دارد. در این میان تنها این امید می ماند که کارشناسان علوم تربیتی، مشاوران و روانشناسان با استفاده از اطلاعات، نظریه ها و فنون جدید به کمک دانش آموزان، معلمان و اولیا بشتابند.
اثربخشی توانبخشی خانواده طبق مدل موس و تسو بر بهزیستی روانشناختی مادران کودکان دیرآموز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مدل های مختلف آموزش روانی خانواده ازجمله مدل موس و تسو برای خانواده های دارای یک عضو دیرآموز می تواند اثر چشم گیری داشته باشد. در این پژوهش اثربخشی برنامه توان بخشی خانواده در ارتقای بهزیستی روان شناختی مادران کودکان دیرآموز موردبررسی قرارگرفته است. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه آموزشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. نمونه پژوهش حاضر شامل ۳۰ نفر از مادران کودکان دیرآموز بود که ۱۵ نفر آن ها در گروه آزمایش و ۱۵ نفر دیگر در گروه کنترل قرار گرفتند. برنامه توان بخشی خانواده طبق مدل موس و تسو در ۸ جلسه یک الی یک و نیم ساعت برای گروه آزمایش به اجرا درآمد. تمام شرکت کنندگان فرم کوتاه پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف را تکمیل نمودند و نتایج از طریق تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل نتایج نشان داد که برنامه توان بخشی با مدل موس و تسو، بهزیستی روان شناختی و مؤلفه های آن را، در مادران گروه آزمایش ارتقا داده است. این اثر توان بخشی خانواده طبق مدل موس و تسو را ، بر خرده مقیاس های ارتقای پذیرش خود ، روابط مثبت با دیگران ، خودمختاری ، تسلط بر محیط ، زندگی هدفمند و رشد فردی می توان مشاهده کرد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که برنامه توان بخشی با مدل موس و تسو با تأکید بر رویکرد شناختی_ رفتاری، می تواند جهت ارتقاء بهزیستی روان شناختی مادران دارای کودک دیرآموز مؤثر واقع شود. بنابراین درمانگران می توانند در ارتباط با این مادران با استفاده از این مدل و کار آیی آن، به بهزیستی آنان کمک کنند.
ساخت و بررسی اثربخشی بسته آموزشی مهارت های اجتماعی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مؤلفه های مهارت های اجتماعی در دانش آموزان دیرآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
147 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، ساخت بسته آموزشی مهارت های اجتماعی مبتنی بر ذهن آگاهی برای دانش آموزان دیرآموز و بررسی اثربخشی آن بر مؤلفه های مهارت های اجتماعی در آنها بود. روش این پژوهش کمّی و از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر دیرآموز مقطع پنجم و ششم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که از بین آنها 30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با گمارش تصادفی، در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. بسته آموزشی مهارت های اجتماعی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اساس مؤلفه های مهارت های اجتماعی در دیگر برنامه های آموزشی، تکنیک های ذهن آگاهی و نظر گروهی از روان شناسان تربیتی و معلمان دانش آموزان دیرآموز و پیشینه های پژوهشی مرتبط، طراحی و ساخته شد. این بسته در قالب 8 مهارت گوش دادن، پیروی از قانون، توجه به تکلیف، درخواست کمک، رعایت نوبت در مکالمه، مسئولیت پذیری، کنترل خشم، و دوستی کردن طی 10 جلسه به افراد گروه آزمایش به صورت آن لاین (به دلیل شرایط قرنطینه ناشی از کرونا) آموزش داده شد. افراد گروه گواه در این زمان این آموزش را دریافت نکردند. ابزار پژوهش فرمِ والدین مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) بود. کلیه داده های متغیر وابسته مهارت های اجتماعی با چهار مؤلفه مشارکت، قاطعیت، مسئولیت پذیری، و خودکنترلی با استفاده از نرم افزار26 SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند، و بنا به ضرورتِ حاصل از بررسی نتایج پیش فرض های آزمون تحلیل کواریانس، در پردازش داده ها، آزمون هایU من ویتنی و t مستقل به کار رفتند. یافته ها نشان دهنده معناداری تفاوت در مؤلفه های مشارکت (P=0/001)، قاطعیت (P=0/000)، و مسئولیت پذیری (P=0/000)، و عدم وجود تفاوت معنادار در مؤلفه خودکنترلی(P=0/001) بود. در کل یافته های این پژوهش اثربخشی بسته آموزشی مهارت های اجتماعی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مؤلفه های مهارت های اجتماعی در دانش آموزان دیرآموز را تأیید کردند. از این بسته آموزشی می توان به عنوان یک ابزار کمک آموزشی، در جهت بهبود مهارت های اجتماعی این دانش آموزان در خانه و مدرسه استفاده کرد تا آنها بتوانند در جامعه به عنوان شهروندانی مستقل و کارآمد ظاهر شوند.
تأثیر آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی نوشتن و خواندن بر آمادگی تحصیلی مهارت های پیش نیاز نوشتن و خواندن کودکان دیرآموز پیش دبستانی شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آذر) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
۲۸۳-۲۶۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال در یادگیری کودکان دیرآموز موجب تأثیر منفی در تحصیل آن ها و مهارت های مرتبط، مانند نوشتن، خواندن، ریاضی می شود. کودکان دیرآموز درک متفاوتی از آنچه می بینند و می شنوند دارند و یادگیری مهارت های جدید برای آن ها دشوار است. علی رغم این که این کودکان گروه بزرگی از دانش آموزان را تشکیل می دهند، ولی به ندرت در پژوهش ها مورد بررسی قرار گرفته اند. هدف: این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی بر مهارت های پیش نیاز نوشتن و خواندن کودکان دیرآموز انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری 1 ماهه همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان دختر و پسر دیرآموز مراکز پیش دبستانی شهر اهواز در سال تحصیلی 1402-1401 بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، تعداد 40 کودکان دختر و پسر دیرآموز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. در این پژوهش همچنین از مقیاس تعیین سطح مهارت های پایه و پیش نیاز تحصیلی نوآموزان دیرآموز در دوره پیش دبستان (1396) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها: یافته های نشان داد آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی باعث افزایش مهارت های پیش نیاز نوشتن و خواندن کودکان دیرآموز پیش دبستانی در سطح معناداری 01/0 >p می شود. همچنین، یافته ها نشان داد که در طول زمان و پس از یک دوره پیگیری یک ماهه این اثرات همچنان در سطح معناداری 01/0 >p بوده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، مهارت های پیش نیاز نوشتن و خواندن کودکان دیرآموز پیش دبستانی در گروهی که آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی را دریافت کرده بودند، به صورت معناداری از گروهی که آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی را دریافت نکرده بودند بیشتر بود. بنابراین، باید آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی به طور ویژه در دستور کار مراکز پیش دبستانی قرار گیرد.