مطالب مرتبط با کلیدواژه

FMRI


۱.

مطالعات سینمایی عصب پایه:کاربرد عصب شناسی در سینما

کلیدواژه‌ها: FMRI همبستگی میان سوژه ای نظریات سینمایی شناختی عصب شناسی اجتماعی کنترل شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۶ تعداد دانلود : ۲۹۱
   این مقاله به توصیف روشی جدید برای ارزیابی تأثیر یک فیلم بر فعالیت مغزی بینندگان می پردازد. در این روش، فعالیتِ مغز در خلال تماشای آزاد فیلم ها از طریق «تصویربرداری کارکردی به شیوه تشدید مغناطیسی»[1] (fMRI) اندازه گیری می شود و به منظور ارزیابی شباهت ها در زمان پاسخ دهی و منطقه پاسخ دهنده مغز در بین بینندگان هنگام تماشای فیلم از تحلیل «همبستگی میان سوژه ای»[2] (ISC) استفاده می شود. نتایج تحقیقات ما نشان می دهند که بعضی از فیلم ها می توانند به مقدار درخور توجهی فعالیت مغزی و حرکات چشمی بینندگان را کنترل کنند. با وجود این، یافته های مذکور برای انواع محصولات متحرک تصویری مصداق ندارد و میزان کنترل فعالیت های مغزی بینندگان به تبع محتوا و تدوین و سبک کارگردانی فیلم تفاوت می کند. به نظر ما ISC می تواند در حوزه مطالعات سینما به منزله یک ابزار سنجش کمیِ عصب شناختی مفید واقع شود و از آن به منظور سنجش تأثیرات سبک های گوناگون تولید فیلم بر مغز بینندگان استفاده شود؛ ISC همچنین می تواند روش ارزشمندی برای ارزیابی بهتر محصولات در صنعت فیلم سازی و سینما باشد. به این نتیجه رسیده ایم که این روش با نزدیک کردن دو رشته کاملاً متفاوت و دور از هم عصب شناسی شناختی و مطالعات سینما می تواند دریچه ای به سوی یک فضای بین رشته ای جدید به نام «مطالعات سینمایی عصب پایه»[3] باز کند. <br clear="all" /> [1]. Functional Magnetic Resonance Imaging. [2]. Inter-subject Correlation. [3]. Neurocinematic Study.
۲.

مخچه و مطابقه دستوری در دوزبانه ها: شواهدی از قضاوت دستوری بودگی با استفاده از fMRI(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دوزبانه های متوازن مطابقه دستوری مخچه راست زبان اول FMRI

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۶ تعداد دانلود : ۱۳۹
مخچه با تمام نواحی کلیدی شبکه کنترل زبان در ارتباط است. در حال حاضر، نقش مخچه به عنوان بخشی از شبکه های مسئول پردازش ویژگی های دستوری تشخیص داده شده است. مطالعات بالینی و تصویربرداری نیز مشارکت مخچه را در پردازش دستور تأیید کرده اند. پژوهش حاضر در صدد است تا فعالیت مخچه را در پردازش همزمان زبان اول و دوم در افراد دوزبانه متوازن بررسی کند. به این منظور، 36 دوزبانه ترکی فارسی (21 زن) انتخاب شدند که زبان دوم شان را به طور رسمی از سن 7 سالگی آموخته بودند. بر اساس شاخص تسلط دوزبان، در شرکت کنندگان هیچ تفاوتی بین سطوح بالای بسندگی به زبان اول (ترکی) و زبان دوم (فارسی) مشاهده نشد. شرکت کنندگان یک آزمون قضاوت دستوری بودگی شنیداری با الگوی زبان گردانی جایگزین را اجرا کردند و تصاویر fMRI با استفاده از یک پروتکل استاندارد اخذ می شد. با دو رویکرد کل مغز و ناحیه موردنظر fMRI وابسته به رویداد در حین پردازش نحوی بررسی شد. به دنبال شناسایی فعالیت دوجانبه مخچه در رویکرد کل مغز، درصد تغییر سیگنال به عنوان معیار «شدت» برای هر شرکت کننده در ناحیه مخچه مطابق با اطلس هاروارد آکسفورد در FSL استخراج و تجزیه و تحلیل آماری آن با استفاده از نرم افزار SPSS  انجام شد. نتایج حاضر نشان از برتری نیمکره راست در پردازش زبان دوزبانه ها داشت که این مسأله مؤید آن است که مخچه راست در کنترل زبان دخالت بیشتری دارد. افزون بر این، دوزبانه ها فعالیت بیشتری را برای زبان اول در مقایسه با زبان دوم در ناحیه مخچه نشان دادند که این نتیجه بر تأثیرات تسلط زبان معکوس در دوزبانه های ترکی فارسی  صحه می گذارد.
۳.

پوتامن و درک جملات زبان اول و دوم: شواهدی از تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دوزبانگی درک جمله پوتامن زبان اول FMRI

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵ تعداد دانلود : ۱۸۰
اگرچه پوتامن یک ساختار زیرقشری محسوب می شود، مطالعات تصویربرداری دخالت ناحیه پوتامن چپ را در کارکردهای زبانی مانند پردازش زبان دوزبانه ها نشان داده اند. برخی مطالعات نیز به نقش پوتامن راست در عملکردهای زبانی مرتبه بالاتر اشاره کرده اند. هدف از بازتحلیل حاضر، بررسی نقش پوتامن چپ و راست در درک جملات زبان اول و دوم در افراد دوزبانه با استفاده از روش تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI) است. بدین ترتیب، تعداد 36 نفر دوزبانه ترکی-فارسی (21 زن و 15 مرد) که زبان دوم شان را در سن 7 سالگی و به هنگام ورود به مدرسه به طور رسمی آموخته بودند، به روش هدفمند در سال 1398 انتخاب شدند. شرکت کنندگان یک آزمون شنیداری قضاوت دستوری بودگی با پارادایم زبان گردانی جایگزین را اجرا کردند. به دنبال شناسایی فعالیت دوجانبه پوتامن در سطح کل-مغز در FSL، درصد تغییر سیگنال به عنوان معیار «شدت» برای هر شرکت کننده استخراج و در نرم افزار SPSS-26 تجزیه و تحلیل آماری شد. در سطح کل-مغز، نتایج نشان داد که ناحیه پوتامن در نیمکره های چپ و راست در درک نحوی جملات در حین ارائه همزمان محرک های زبان اول و دوم دخالت دارد. علاوه براین، صرف نظر از نوع نیمکره فعال، معناداری اثر دستوری بودگی برای زبان اول و حساسیت بیشتر به محرک های نادستوری زبان اول در مقایسه با محرک های نادستوری زبان دوم مشاهده شد که می تواند دال بر اثر استاندارد تسلط زبان باشد.
۴.

تالاموس و دوزبانگی: شواهدی از fMRI(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تالاموس دوزبانگی زبان اول بار زبانگردانی FMRI

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴ تعداد دانلود : ۱۱۷
دوزبان گی با انطباق های ساختاری نواحی زیرقشری دخیل در کنترل چندین زبان مرتبط است (کرنار، ترفرز-دالر و پلیاستیکاس، 2023). تالاموس یک ساختار زوجی ماده خاکستری است که در نزدیکی مرکز مغز قرار دارد و انتقال اطلاعات به نواحی قشری را تنظیم می کند. اخیراً در یک مطالعه fMRI، حساسیت تالاموس به محرک های دستوری و نادستوری زبان اول در سطح کل-مغز در افراد دوزبانه شناسایی شد (میکده و همکاران، 2021 الف). مطالعه حاضر درصدد است با اتخاذ رویکرد ناحیه موردنظر، الگوهای فعالیت تالاموس دوجانبه را برای هر دو زبان اول و دوم بررسی کند. بدین منظور، درصد تغییر سیگنالِ محرک های دستوری و نادستوری در زبان اول و دوم به عنوان معیار «شدت» برای هر شرکت کننده استخراج شد. تعداد 36 نفر دوزبانه ترکی-فارسی (21 زن) که زبان دومشان را به طور رسمی در 7 سالگی آموخته بودند، انتخاب شدند. بر مبنای شاخص تسلط دوزبانه، هیچ تفاوت معناداری بین سطوح بالای بسندگی شرکت کنندگان در زبان اول (ترکی) و دوم (فارسی) وجود نداشت. شرکت کنندگان یک آزمون شنیداری قضاوت دستوری بودگی با پارادایم زبان گردانی جایگزین را در حین اخذ تصاویر fMRI اجرا کردند. نتایج مبتنی بر ناحیه موردنظر، اثر دستوری بودگی را در زبان اول و تالاموس چپ تأیید کرد. با توجه به اینکه در پژوهش حاضر زبان اول به عنوان زبان غالب عمل کرد و اثرات معکوس بزرگ تری را ایجاد نمود، به نظر می رسد دخالت تالاموس در زبان اول به پردازش نحوی مربوط نمی شود، بلکه ممکن است تالاموس نقش کنترلی و نظارتی را برای فعالیت های زبان-ویژه قشر مغز ایفا می کند.
۵.

فعالیت نورونی هسته کودیت چپ در حین زبان گردانی: شواهد fMRI از دوزبانه های ترکی-فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هسته کودیت چپ دوزبانگی زبان اول بار زبان گردانی FMRI

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۹۰
درک تغییرات بیناجمله ای به هنگام تغییر از زبان غالب به زبان غیرغالب، منجر به فعالیت نواحی مرتبط با شناخت می شود. هسته کودیت بخشی از عقده های قاعده ای در مغز انسان است که به نظر می رسد بیشتر در کنترل زبان (انتخاب/بازداری) نقش دارد. اخیراً، نویسندگان حاضر در یک مطالعه تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی (fMRI)، حساسیت هسته کودیت به محرک های زبان اول در دوزبانه های ترکی-فارسی در حین یک تکلیف دوزبانه در سطح کل-مغز (Whole-Brain) را شناسایی کردند. مطالعه حاضر درصدد است تا با اتخاذ رویکرد ناحیه موردنظر (ROI) الگوی فعالیت هسته کودیت دوجانبه را برای هر دو زبان اول و دوم بررسی کند. بدین منظور، درصد تغییر سیگنال محرک های دستوری و نادستوری در زبان اول و دوم به عنوان معیار «شدت» برای هر شرکت کننده استخراج شد. سی وشش فرد دوزبانه ترکی-فارسی (21 زن) که زبان فارسی را به طور رسمی از سن 7 سالگی آموخته بودند، انتخاب شدند. بر مبنای شاخص تسلط دوزبانه، هیچ تفاوت معناداری بین سطوح بالای بسندگی شرکت کنندگان در زبان اول (ترکی) و دوم (فارسی) وجود نداشت. شرکت کنندگان یک آزمون شنیداری قضاوت دستوری بودگی با پارادایم زبان گردانی جایگزین را در حین اخذ تصاویر fMRI اجرا کردند. نتایج مبتنی بر ROI، اثر دستوری بودگی را در زبان اول و کودیت چپ تأیید کرد. بر اساس یافته های حاضر، پیشنهاد می شود که (الف) فعالیت همزمان زبان ها با محدودیت های زبانی از جمله پیش بینی پذیری و بافت جملات یک تکلیف کنترل می شود و (ب) هسته کودیت چپ اساساً در انتخاب و بازداری یک زبان نقش ایفا می کند.