مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
بهوشیاری
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری سیستم عصبی مرکزی است که چالش روان شناختی عمده ای در بیماران تمام دنیا ایجاد کرده است. در این خصوص، مداخلات روان شناختی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی کاهش استرس بهوشیاری محور (Mindfulness-based stress reduction) بر افسردگی خستگی و اضطراب در بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود.
مواد و روش ها: در این پژوهش، از یک طرح کارآزمایی بالینی با گروه شاهد استفاده شد. 20 بیمار از انجمن MS (Multiple sclerosis) کرمان به شیوه در دسترس انتخاب و به روش تصادفی به دو گروه (آزمایش و شاهد) تقسیم شدند. همه بیماران قبل از مداخله، بعد از آن و در مرحله پیگیری پرسش نامه های افسردگی Beck، اضطراب Beck و خستگی را تکمیل کردند. مداخله هشت جلسه کاهش استرس بهوشیاری محور MBSR بود. داده ها از طریق روش تحلیل واریانس در نمره های افزوده (Analysis of variance on the gain score) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها:. دو گروه بعد از درمان و در مرحله پیگیری به طور معنی داری از نظر افسردگی و اضطراب متفاوت بودند (01/0 > P). با وجود این، در خصوص متغیر خستگی این اثر معنی دار نبود.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثربخشی این روش در کاهش افسردگی و اضطراب بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود.
بهوشیاری در متخصصان سلامت روان: مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مواجهه طولانی مدت با فشارهای روانی و استرس مراجعان، سلامت روان متخصصان شاغل در حوزه روانشناختی را تحت تأثیر قرار می دهد و لذا به کارگیری روشهایی برای مقابله با استرس برای کاهش این خطرات ضرورت دارد. امروزه مداخلات مبتنی بر بهوشیاری در رواندرمانی برای کاهش استرس و بهبود علائم روانشناسی و سلامت روان رو به افزایش است. بهوشیاری آگاهی از طریق توجه هدفمند، در لحظۀ حال و بدون قضاوت تجربۀ لحظه به لحظه به وجود میآید و اغلب با انواع تمرینات مراقبه آموزش داده می شود. این بررسی خلاصهای از رویکردهای مفهومی و پژوهشهای تجربی از مداخلات مبتنی بر بهوشیاری است. هدف این مطالعه، درک بیشتر اثرات مداخلات مبتنی بر بهوشیاری، مکانیسمهای اثرگذاری بهوشیاری و نگاهی یکپارچه به تحقیقات انجام شده در مورد تأثیر بهوشیاری بر سلامت روان و کاهش استرس متخصصان سلامت روان است. پژوهش حاضر علاوه بر نشان دادن ابعاد روانشناختی بهشیاری و تأثیرات آن، نگاهی منسجم و همه جانبه به مؤلفه های بهوشیاری را ارائه می دهد.
اثربخشی القا رفتار جامعه پسند بر سلامت روانی و جسمانی: نقش شفقت خود و بهوشیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رابطه رفتار جامعه پسند و سلامت روان معمولاً با نتایج متناقض همراه شده است. در این پژوهش نشان داده شد جامعه پسندی به عنوان خصیصه ا ی شخصیتی چگونه با سلامت جسمانی و روانی همراه و در چه صورت به طور ناسالم به کار گرفته می شود. روش: پژوهش دربرگیرنده دو مطالعه بود. در مطالعه اول، تعداد 220 دانشجوی دانشگاه تهران (مرد:95 و زن: 125) پرسشنامه جامعه پسندی بالارد (1992) شفقت خود ریس و همکاران (2011)، بهوشیاری براون و رایان (2003)، سرزندگی رایان و فردریک (1997)، سلامت عمومی گلدبرگ (1997) و چک لیست علائم جسمانی بارتون (1995) را تکمیل کردند. در مطالعه دوم افراد با شفقت خود بالا و پایین در دو موقعیت ترغیب و عدم ترغیب به جامعه پسندی مقایسه شدند و سپس علائم جسمانی آن ها سنجیده شد. یافته ها: نتایج همبستگی و تحلیل رگرسیون نشان داد جامعه پسندی با شفقت خود و بهوشیاری رابطه مثبت دارد ولی اگر با شفقت خود و بهوشیاری همراه نشود قادر به پیش بینی سلامت جسمانی و روانی نیست. مقایسه گروه ها نیز نشان داد افراد با شفقت خود بالا در مقایسه با افراد دارای شفقت خود پایین هنگام انجام رفتار موردپسند، علائم منفی جسمانی کمتری دارند.نتیجه گیری: رفتار جامعه پسند زمانی سازگار است که با فرآیندهای خودتنظیمی مانند بهوشیاری و شفقت همراه شود.
سلامت روانشناختی و جسمانی: نقش تعدیل کننده ی سرکوبگری و بهوشیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۲۴)
69 - 86
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رابطه ی دوسویه ی سلامت جسمانی و روان شناختی همواره مورد علاقه ی پژوهشگران بوده است و راهبردهای تنظیم هیجان به عنوان تعدیل کننده ی این رابطه نقش بسزایی داشته اند. هدف مطالعه ی حاضر بررسی نقش سرکوبگری و بهوشیاری در تعدیل تاثیر پریشانی روان شناختی بر علائم جسمانی بود. روش: به این منظور 271 دانشجوی دانشگاه تهران به فرم کوتاه سیاهه ی سازگاری واینبرگر، مقیاس بهوشیاری، و فهرست علائم مرضی بارتون پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نقش تعدیل کنندگی سرکوبگری و بهوشیاری را نشان داد. به این صورت که در شرایط پریشانی روانشناختی بالا، افراد با بهوشیاری و سرکوبگری بالا، علائم جسمانی کمتری گزارش کردند، اما در شرایط پریشانی روانشناختی پایین، افراد با سرکوبگری بالا علائم جسمانی بیشتری از افراد با سرکوبگری پایین داشتند. نتیجه گیری: نتایج با توجه به سازش یافتگی بهوشیاری و خودارزیابی های افراطی مثبت افراد سرکوبگر در شرایط متفاوت پریشانی تحلیل شده است.
مروری بر پژوهشهای انجام شده در زمینه درمانهای مبتنی بر بهوشیاری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم خرداد ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
123-132
حوزه های تخصصی:
طی سالهای اخیر پژوهشهای بسیاری در زمینه، درمانهای مبتنی بر بهوشیاری انجام شده اند. در این پژوهش تلاش شد با بررسی مقالات پژوهشگران ایرانی در این زمینه به بررسی اثر این نوع درمان در میان جامعه ایران بپردازیم. از این رو 31 مقاله با جستجوی کلید واژه های بهوشیاری، ذهن آگاهی، توجه آگاهی و کاهش استرس انتخاب شدند.. این مقاله ها در فاصله سالهای 1391 تا 1397 منتشر شده بودند. در همه این پژوهش ها مداخله درمانی، یکی از درمانهای مبتنی بر بهوشیاری بود. در ادامه پس از بررسی دقیق هر یک از این پژوهشها، پیشنهاداتی جهت بهبود، پژوهشهای آتی در این حوزه ارائه شده است.
اثربخشی tDCS و تمرین بهوشیاری بر ولع مصرف در افراد با اختلال سوءمصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم پاییز (مهر) ۱۳۹۸ شماره ۷۹
757-764
حوزه های تخصصی:
زمینه: اعتیاد یک بیماری مرتبط با سیستم عصبی مغزی است که باعث کژکارکردی و تغییرات عملکرد سیستم عصبی و تأثیرگذاری بر مسیر پاداش در مغز می شود. تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای ( tDCS ) و بهوشیاری از جمله درمان های به کار گرفته شده در بهبود ولع مصرف در افراد با سوء مصرف مواد هستند. اثربخشی هریک از این روش ها با توجه به ویژگی خاص هرکدام از آنها به صورت مجزا نشان داده شده است اما آیا ترکیب این دو روش نیز اثربخش است؟ اگرچه برخی پژوهش ها ترکیب تمرینات بهوشیاری و tDCS را در نمونه های غیربالینی اثربخش دانسته اند، اما این نکته مبهم باقی مانده است که آیا این روش در میان جمعیت بالینی هم می تواند اثربخش باشد؟ هدف: بررسی اثر ترکیب تمرینات بهوشیاری و تحریک مغزی به شکل توام بر ولع مصرف در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد بود. روش: این پژوهش یک پژوهش شبه آزمایشی بدون گروه کنترل با پیش آزمون و پس آزمون بود. در این تحقیق 10 نفر از افراد مبتلا به سوءمصرف مواد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس 5 جلسه ترکیب تمرینات بهوشیاری و تحریک الکتریکی جریان مستقیم فراجمجمه ای انجام شد. پیش و پس از مداخله ارزیابی ولع مصرف به وسیله مقیاس مقایسه ای تصویری انجام شد. یافته ها: ترکیب تمرینات بهوشیاری و تحریک الکتریکی سبب کاهش معنادار (0/001 P< ) نمرات ولع شد. نتیجه گیری: براساس یافته های این مطالعه، می توان نتیجه گرفت که ترکیب تمرینات بهوشیاری و tDCS می تواند سبب بهبود و کاهش ولع در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد شود.
اثربخشی tDCS و تمرین بهوشیاری بر سلامت روانی در افراد با اختلال سوءمصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم پاییز (آذر) ۱۳۹۸ شماره ۸۱
1001-1008
حوزه های تخصصی:
زمینه: اعتیاد یک بیماری مزمن است. نقص سلامت روان باعث مشکلات مختلف در پرهیز می شود . تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای ( tDCS ) و بهوشیاری از جمله درمان های مؤثر در بهبود سلامت روان افراد با سوء مصرف مواد هستند. در پژوهش های پیشین اثربخشی هریک از این روش ها با توجه به ویژگی خاص هرکدام به صورت مجزا نشان داده شده است اما آیا ترکیب این دو روش نیز اثربخش است؟ برخی پژوهش ها ترکیب تمرینات بهوشیاری و tDCS را در نمونه های غیربالینی اثربخش دانسته اند، اما هنوز روشن نیست که آیا این روش در میان جمعیت بالینی هم می تواند اثربخش باشد؟ هدف: هدف این پژوهش بررسی اثر ترکیب توام تمرینات بهوشیاری و tDCS بر بهبود سلامت روان درافراد مبتلا به سوءمصرف مواد بود. روش: این پژوهش یک پژوهش شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و بدون گروه کنترل بود. در این تحقیق 10 نفر از افراد مبتلا به سوءمصرف مواد با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس 5 جلسه ترکیب توام تمرینات بهوشیاری برگرفته از پروتکل درمانی بوئن، چاولا و مارلات (2011) و tDCS انجام شد. پیش و پس از مداخله ارزیابی سلامت روانی به وسیله پرسشنامه مختصر نشانگان (دراگوتیس، 1993) انجام شد. یافته ها: ترکیب تمرینات بهوشیاری و tDCS سبب کاهش معنادار نمرات در علائم وسواس - ناخودداری (0/02 p= )، خصومت (0/04 p= )، و روان گسستگی گرایی (0/007 p= ) شد. نتیجه گیری: ترکیب تمرینات بهوشیاری و tDCS می تواند سبب بهبود سلامت روانی در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد شود.
ارتباط ابعاد سازش یافته و سازش نایافته خودشیفتگی با عشق: نقش واسطه ای بهوشیاری و خودمهارگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم زمستان (اسفند) ۱۳۹۸ شماره ۸۴
2247-2255
حوزه های تخصصی:
زمینه: خودشیفتگی از عواملی است که باعث به وجود آمدن اختلاف میان زوجین می شود. اما مسئله اصلی این است، آیا بین ابعاد سازش یافته، سازش نایافته خودشیفتگی و عشق با نقش واسطه ای بهوشیاری و خودمهارگری رابطه وجود دارد؟ هدف: بررسی ارتباط ابعاد سازش یافته و سازش نایافته خودشیفتگی با عشق: نقش واسطه ای و بهوشیاری و خودمهارگری مردان و زنان متأهل شهر قزوین بود. روش: پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل افراد متأهل 20 الی 55 ساله ساکن در شهر قزوین بود، 278(139 نفر مرد و 139 نفر زن) به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار عبارتند از، مقیاس های مشکلات بین شخصی (هروتیز، روزنبرگ، بئر، آرنووویلاسنوز، 1998)، بهوشیاری (براون وریان،2003)، عشق سه وجهی استنبرگ (1987) و نارسیسیزم بزرگ منش (راسکین و هال، 1981-1979). داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری به روش بیشینه احتمال یا SEM تحلیل شد. یافته ها: ابعاد سازش یافته خودشیفتگی (اقتدار، کفایت، برتری، خودبینی و نمایشگری) باعشق همبستگی مستقیم و مثبت معنی داری دارد (0/05 P< )، ابعاد سازش نایافته (محق بودن و بهره کشی) نیز با عشق ارتباط منفی معنی دار و مستقیم دارند (0/05 P< )، بهوشیاری و خودمهارگری نقش واسطه ای در ارتباط میان ابعاد سازش یافته و سازش نایافته خودشیفتگی با عشق دارند (0/05 P< ). نتیجه گیری: می توان برای کاهش خودشیفتگی از بهوشیاری و خودمهارگری بهره جست.
الگوی ساختاری رابطه دلبستگی مادرانه و تنیدگی والدگری: بررسی نقش واسطه ای بهوشیاری مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: دلبستگی مادران از عواملی است که می تواند تنیدگی را در مادران به وجود بیاورد. اما مسأله اصلی اینست، آیا بین دلبستگی مادرانه و تنیدگی والدگری با نقش واسطه ای بهوشیاری مادر رابطه وجود دارد؟ هدف: بررسی رابطه دلبستگی مادرانه و تنیدگی والدگری با نقش واسطه ای بهوشیاری مادر بود. روش: پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری، شامل مادرانِ کودکان 3 تا 6 ساله ای بود که از بهمن ماه 95 تا خرداد 96 در مهد های کودک تحت نظارت بهزیستی شهر جیرفت حضور داشتند. 290 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. بزار عبارتند از: مقیاس تنیدگی والدینی - فرم کوتاه (آبیدین، 1995)، مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (1996) و پرسشنامه پنج وجهی بهوشیاری (بائر و همکاران، 2006). تحلیل داده ها با استفاده از روش بوت استراپ انجام شد. یافته ها: بهوشیاری در رابطه بین دلبستگی نا ایمن و تنیدگی والدگری نقش واسطه ای داشت. نتایج نشان داد، رابطه دلبستگی اضطرابی و اجتنابی با تنیدگی معنی دار بود (0/0001> p ). در مدل واسطه ای، دلبستگی اضطرابی بصورت مستقیم و غیر مستقیم بر تنیدگی والدگری اثر داشت ( 0/0001 > p ) و دلبستگی اجتنابی اثر مستقیمِی بر تنیدگی نداشت، اما بصورت غیر مستقیم (با واسطه گری بهوشیاری) بر تنیدگی اثر گذار بود ( 0/0001 > p ). نتیجه گیری: می توان با استفاده از بهوشیاری مادر دلبستگی مادرانه و تنیدگی والدگری را کاهش داد
بررسی رابطه تأخیر در ازدواج با خودشناسی، به هوشیاری و سلامت روان در دانشجویان مجرد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: از پژوهش حاضر بررسی علل تأخیر در ازدواج و رابطه آن با خودشناسی، به هوشیاری و سلامت روان در دانشجویان مجرد بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری را دانشجویان مجرد بالای 30 سال دانشگاه های تهران تشکیل می دادند که نمونه ای به حجم 537 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های تأخیر در ازدواج، خودشناسی انسجامی، به هوشیاری و فهرست نشانگان هاپکینز پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد که علل اقتصادی، علل تحصیلی و علل فرهنگی – اجتماعی با تأخیر در ازدواج جوانان رابطه مثبت معناداری دارد. به هوشیاری و اضطراب با علل اقتصادی، علل تحصیلی و علل فرهنگی – اجتماعی رابطه مثبت معناداری به دست آمد. افسردگی و جسمانی سازی با به هوشیاری رابطه مثبت و با خودشناسی انسجامی رابطه منفی معناداری دارد. حساسیت بین فردی نیز با علل اقتصادی رابطه منفی و با خودشناسی انسجامی رابطه مثبت دارد. علل تحصیلی توانست تنها حساسیت بین فردی (002/0=P) را پیش بینی نماید و علل فرهنگی – اجتماعی نیز قادر به پیش بینی خودشناسی انسجامی (03/0P=)، به هوشیاری (02/0P=) و حساسیت بین فردی (02/0P=) می باشد. بین علل اقتصادی (17/2t=)، علل تحصیلی (52/3 t=) و علل فرهنگی – اجتماعی (76/2 t=) دانشجویان دختر و پسر مجرد تفاوت معناداری به دست آمد. همچنین بین بهوشیاری (08/3t=)، اضطراب (86/1 t=) و وسواس (83/1t=) در دانشجویان دختر و پسر مجرد تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد به هوشیاری بودن فرد نسبت به توانایی ها و خواسته ها و انتظاراتش در خودشناسی او در جهت انتخاب صحیح شریک زندگی اش تأثیرگذار است و از طرفی به هوشیاری بودن بر سلامت روان او می تواند تأثیر گذارد.
رابطه فرآیندهای خود نظم بخشی با انتقال متقابل در روان درمانگران ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه پژوهشی در روان درمانی همواره بر اهمیت خودآگاهی و مدیریت انتقال متقابل و قابلیت کاربرد آن در تمامی موقعیت های روان شناختی تاکید کرده است. بر همین اساس هدف مقاله حاضر بررسی رابطه فرایندهای خودنظم بخشی با انتقال متقابل است. در این راستا، از روان درمانگران شهر تهران، ۱۸0 نفر که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، مقیاس های پژوهش را تکمیل کردند. به منظور بررسی فرایندهای خودنظم بخشی از مقیاس های بهوشیاری، خودشناسی انسجامی و فرم کوتاه خودمهارگری و برای بررسی انتقال متقابل از پرسشنامه انتقال متقابل استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که خودشناسی انسجامی و خودمهارگری رابطه منفی با انتقال متقابل دارند و خودشناسی انسجامی در ارتباط خودمهارگری با انتقال متقابل، نقش تعدیل کننده ایفا می-کند. نتایج پژوهش گسترش قابلیت ها و ساز و کارهای هشیاری و مهار هشیارانه در فرآیند روان درمانی را مورد تاکید قرار می دهند. واژگان کلیدی: انتقال متقابل، فرایندهای خودنظم بخشی، بهوشیاری، خودشناسی انسجامی، خودمهارگری
اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی بر اضطراب امتحان دانش آموزان دختر دبیرستانی
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۳۹
184 - 172
حوزه های تخصصی:
اضطراب امتحان از جمله اختلالهای روانی است که به عنوان مانعی برای انجام فعالیت های عادی و به ویژه وظایف تحصیلی محسوب می گردد. آموزش ذهن آگاهی یکی از رویکردهای نوین برای درمان اختلالات اضطرابی است که پژوهش های اندکی اثربخشی آن را برای این دسته از اختلالات بررسی کرده اند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر آموزش ذهن آگاهی در کاهش اضطراب امتحان بود. این پژوهش نیمه آزمایشی وبه شیوه طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری کلیه (214 نفر) دانش آموزان دبیرستان زینب کبری (س)شهر قروه بودند که پرسش نامه اضطراب امتحان ابوالقاسمی را تکمیل کردند. و از بین جمعیت بالینی 30نفراز آن هایی که دارای نمره اضطراب بالای میانگین بودند به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه (آزمایش و کنترل) جایگزین شدند. برنامه مداخله درمان مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) برای گروه آزمایش در8 جلسه دو ساعته , هفته ای یک روزاجرا شد. داده ها از طریق آنوای آمیخته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که نمره اضطراب امتحان درگروه آزمایشی به طور معنی داری کمتر از نمرات گروه کنترل شد، بدین معنا که مداخله ذهن اگاهی تأثیر مثبت برگروه آزمایش داشته است ( 50/0> =(P بعلاوه, این تاثیر با پیگیری یک ماهه پایدار بود.بنابراین پیشنهاد میشود این برنامه درمانی به منظور کاهش اضطراب امتحان در دانش آموزان مورد استفاده قرار بگیرد.
مقایسه ی راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان، بهوشیاری و انعطاف پذیری شناختی در دانش آموزان استعداد درخشان و عادی در دوران قرنطینه خانگی بیماری کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
104 - 87
حوزه های تخصصی:
بیماری کرونا علاوه بر نشانه های جسمانی آثار روانشناختی متعددی را بر اقشار مختلف جامعه بر جای نهاده است. در این بین کودکان و نوجوانان جزء گروه های آسیب پذیر محسوب می شوند که واکنش های روانشناختی مختلفی را ، نسبت به این پدیده نوظهور و تاثیرات ناشی از آن نشان می دهند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه راهبرد های تنظیم شناختی هیجان، بهوشیاری و انعطاف پذیری شناختی در دانش آموزان مدارس عادی و استعداد درخشان در دوران قرنطینه خانگی بیماری کوید-19 انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع علی -مقایسه ای این پژوهش شامل 800 نفر دانش آموز مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 98-99 در مدارس عادی و استعداد درخشان شهرستان رودان در مقطع متوسطه دوم بود که 160 نفر از آنها به عنوان نمونه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و جهت جمع آوری داده ها از استفاده شد. داده ها با استفاده ازآمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس مورد بررسی قرار گرفتند. در مجموع می توان گفت توانایی تنظیم شناختی هیجانات، بهوشیاری و انعطاف پذیری بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان تأثیر دارد. با توجه به نتایج به دست آمده ، لزوم توجه برنامه ریزان در زمینه اصلاح هیجانات و شناخت خود و کاهش راهبردهای منفی تنظیم هیجان برای دانش آموزان جهت کنار آمدن با شرایط بحران و جلوگیری از افت تحصیلی احساس می گردد
تاثیر آموزش بهوشیاری بر ارتقاء امید و شادکامی زنان نابارور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۶
9 - 22
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر آموزش بهوشیاری بر ارتقاء امید و شادکامی زنان نابارور انجام گرفته است. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان 25 تا 40 سال بود که با تشخیص ناباروری، در سال 1394 به کلینیک نازایی در شهر تهران مراجعه کرده بودند و 30 نفر به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند. روش پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. آموزش بهوشیاری در 8 جلسه 150 دقیقه ای به گروه آزمایش ارائه گردید. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه امید اسنایدر (1991) و شادکامی آکسفورد (1989) بودند. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که تفاوت دو گروه در جامعه متغیرهای وابسته معنادار است (0/05>P). همچنین نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نیز نشان داد که آموزش بهوشیاری بر افزایش امید و شادکامی زنان نابارور در مرحله پس آزمون در مقایسه با گروه کنترل موثر بوده است (0/05>P). نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که آموزش بهوشیاری تاثیر معناداری در افزایش امید و شادکامی زنان نابارور دارد.
مقایسه بهوشیاری و خودشناسی با نظم دهی هیجانی و خود-کارآمدی در دانشجویان ترم اول و آخر
زمینه و هدف: خودکارآمدی همان قضاوت فرد نسبت به توانایی های خود و اطمینان از دارا بودن قابلیت های فردی است. افرادی که دارای خودکارآمدی بالاتری هستند، از بهوشیاری و خودشناسی بهتری برخوردار بوده و اهداف بالاتری را در نظر گرفته و با تنظیم هیجانی رفتار مطلوب تری را در پیش می گیرند و به موفقیت های بیشتری در زمینه های مختلف از جمله تحصیل دست می یابند. روش پژوهش: این پژوهش توصیفی- تحلیلی و با هدف کلی تعیین و مقایسه میزان بهوشیاری و خودشناسی با خودنظم دهی هیجانی و خودکارآمدی در دانشجویان ترم اول و ترم آخر مقطع کارشناسی که در سال تحصیل 94-95 در دانشگاه شهید بهشتی حال تحصیل بودند و با این فرض که بین نظم دهی هیجانی و خودکارآمدی آنان تفاوت وجود دارد، طراحی شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی ورودی جدید سال 94 (1420 نفر) و دانشجویان سال آخر مقطع کارشناسی (1660 نفر) را در بر می گیرد. به همین منظور نمونه ی آماری پژوهش شامل 302 نفر دانشجویان ورودی جدید و 312 نفر دانشجویان ترم آخر با میانگین سنی 45/20 (انحراف معیار 92/1) و بر اساس فرمول کوکران محاسبه و به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس بهوشیاری، خودشناسی انسجامی، نظم دهی هیجانی و خودکارآمدی شرر بوده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره بوده است. یافته ها: نتایج نشان داد که بین خودشناسی، نظم دهی هیجانی و خودکارآمدی در دانشجویان ترم اول و آخر تفاوت معناداری دیده می شود (01/0=P)؛ اما در متغیر بهوشیاری بین دانشجویان تفاوتی دیده نشد (0/05P). نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که با افزایش نظم دهی هیجانی و همچنین خودشناسی بهتر، فرد از خودکارآمدی بالاتری برخوردار است.
رابطه فرآیندهای خودنظم بخش با شدت علائم اختلال شخصیت وسواسی- جبری: نقش واسطه ای وجدان گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۹۹)
389 - 411
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه وجدان گرایی،فرآیندهای خودنظم بخش و شدت علائم اختلال شخصیت وسواسی- جبری بود. تعداد 210 نفر از دانشجویان دانشگاه های استان تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس های رگه بهوشیاری، پرسشنامه سنجش اختلال شخصیت وسواسی- جبری، مقیاس خودشناسی انسجامی، فرم کوتاه مقیاس خودمهارگری و 10 آیتم وجدان گرایی پرسشنامه ی شخصیت گلدبرگ پاسخ دادند. با استفاده از روش تحلیل مسیر، نقش واسطه ای وجدان گرایی در ارتباط میان بهوشیاری و خودمهارگری با شدت علائم اختلال شخصیت وسواسی- جبری تأیید شد. بهوشیاری هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم از طریق وجدان گرایی با شدت علائم اختلال شخصیت وسواسی جبری رابطه داشت و رابطه بین خودمهارگری و علائم شخصیت وسواسی جبری به صورت کامل با واسطه گری وجدان گرایی برقرار بود. به نظر می رسد بهوشیاری می تواند عاملی محافظت کننده در برابر تجربه اختلال شخصیت وسواسی جبری باشد و خودمهارگری زیاد در افراد با صفت وجدان گرایی بالا ممکن است زمینه ساز تجربه اختلال شخصیت وسواسی جبری شود.