مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
حل مساله اجتماعی
حوزه های تخصصی:
بررسی اثر درمانی آموزش توانش اجتماعی بر اختلال رفتار هنجاری در نوجوانان
حوزه های تخصصی:
هدف عمده این پژوهش، بررسی تأثیر درمانی آموزش توانش اجتماعی بر اختلال رفتار هنجاری در نوجوانان بوده است. بدین منظور ابتدا با واسطه بکارگیری پرسشنامه نشانه شناسی اختلال رفتار هنجاری حدود جامعه آماری مشخص گردید. سپس بر حسب تصادف یک گروه 75 نفری از این جامعه آماری انتخاب و در گروه های آزمایشی آموزش حل مساله اجتماعی؛ آموزش ظرفیت ابراز وجود و گروه گواه هر گروه 25 نفر جایگزین شدند. آزمودنی ها همزمان در دو موقعیت پیش آزمون و پس آزمون به سیاهه سازش یافتگی اجتماعی پاسخ دادند و آنها در خلال 7 هفته در 7 جلسه 50 دقیقه ای در برنامه درمانی شرکت کردند. ایفای نقش، پسخوراند، و تقویت از جمله روش هایی بوده، که در برنامه آموزش توانش اجتماعی بکار گرفته شده اند. نهایتاً این تحقیق به نتایج جالبی منتهی گردیده است: 1- سطوح متفاوت مداخله، سازش یافتگی اجتماعی نوجوانان مبتلا به اختلال رفتار هنجاری را در پی داشته اند. با این وجود، فقط تأثیرآموزش ظرفیت ابراز وجود در مقایسه با گروه گواه معنادار گردیده است (P<0.05). دو- پس از مداخله، سطح وخامت نشانه های اختلال رفتار هنجاری هیچ یک از گروههای آزمایشی در مقایسه با گروه گواه بطور معناداری تقلیل نیافته است
بررسی کنترل شناختی، حل مساله اجتماعی و عزت نفس بین دانش آموزان یک زبانه و دوزبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی کنترل شناختی، حل مساله اجتماعی و عزت نفس دانش آموزان دوزبانه ی کرد- فارس زبان و تک زبانه ی فارس زبان انجام شد. این پژوهش از نظر روش پژوهشی از نوع علی- مقایسه ای بوده است. جامعه ی پژوهش شامل تمامی دانش آموزان تک زبانه ی فارس زبان و دوزبانه ی کرد- فارس زبان پایه هشتم مقطع متوسطه اول در سال تحصیلی 95-1394 بوده اند. نمونه ی مورد نظر متشکل از 80 دانش آموز( 40 دانش آموز تک زبانه و 40 دانش آموز دوزبانه) بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون مرتب کردن کارت ویسکانسین گرانت و برگ(1948)، پرسش نامه ی تجدید نظر شده ی حل مساله اجتماعی دیزریلا و همکاران(2002) و عزت نفس کوپراسمیت(1967)،استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون تی برای دو گروه مستقل تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که بین دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه از نظر کنترل شناختی و عزت نفس تفاوت معناداری وجود داشت و عملکرد دوزبانه ها بهتر از عملکرد تک زبانه ها بود، ولی در زمینه حل مساله اجتماعی برخلاف پژوهش های پیشین تفاوت معناداری وجود نداشت. با توجه به نتایج می توان گفت که چون دوزبانه ها با دو نظام از قواعد زبانی مواجه اند و دانش آنها نسبت به زبان بیشتر از یک زبانه ها می باشد، پس از نظر شناختی برتری دارند، و اینکه هر زبان دارای بار فرهنگی مخصوص به خود می باشد که این بار فرهنگی تجارب گسترده ای از اطلاعات و حمایت ها را دارد و این بر عزت نفس تاثیر مثبت دارد، و در زمینه حل مساله اجتماعی احتمالاً نوع دوزبانگی، تبحر و مهارت افراد در زبان دوم، غنای محیط، فرصت فراهم شده برای دو زبان و روش شناسی ها موجب تقویت یا تضعیف یادگیری زبان دوم شده و اثرات متفاوتی به دنبال داشته است
تعیین اثربخشی آموزش حل مساله اجتماعی و تفکر انتقادی بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان
منبع:
مطالعات کاربردی در علوم اجتماعی و جامعه شناسی سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۲) حلد اول
35-44
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش حل مساله اجتماعی و تفکر انتقادی بر خودکارآمدی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان پسر پایه ی ششم دوره ی ابتدایی شهر ایرانشهر در سال تحصیلی 98-97 تشکیل دادند؛ که از این جامعه تعداد 90 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 3 گروه، دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. شرکت کنندگان گ روه آزمایش، 8 جلسه تحت آموزش تفکر انتقادی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه پرسشنامه ی تجدیدنظر شده ی حل مس اله ی اجتم اعی دزوریلا، نزو، مید- اولیورز و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی خودکار آمدی تحصیلی جینک و مورگان اس تفاده ش د. داده ها ب ا روش آم اری کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش حل مساله اجتماعی و تفکر انتقادی باعث افزایش خودکارآمدی در دانش آموزان پسر پایه ششم شد.
تاثیر آموزش مهارت حل مسئله اجتماعی بر عملکرد تحصیلی و مشکلات عاطفی رفتاری درونی سازی شده و برونی سازی شده دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
213 - 251
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش مهارت حل مسئله اجتماعی بر عملکرد تحصیلی و مشکلات عاطفی رفتاری دانش آموزان ابتدایی انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تعداد600 نفر دانش آموز پسر پایه پنجم ابتدایی بودند که در سال تحصیلی 97-96 در شهرستان پیشوا (استان تهران) مشغول به تحصیل بودند و از طریق آزمون مشکلات عاطفی رفتاری آخنباخ غربال شده و به شکل تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 50 دقیقه ای تحت مداخلات آموزشی مهارت حل مسئله اجتماعی قرار گرفت. پس از 3 ماه نیز، آزمون پیگیری به عمل آمد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مشکلات عاطفی رفتاری آخنباخ وآزمون عملکرد تحصیلی استفاده شد. معنی داری تفاوت گروه ها به وسیله آزمون تحلیل واریانس آمیخته همراه با اندازه گیری مکرر در سطح معناداری 05/0 مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه تحلیل داده ها نشان داد تفاوت معناداری بین گروه آزمایشی و گواه در میانگین مشکلات عاطفی رفتاری و عملکرد تحصیلی وجود دارد. همچنین اثر زمان نیز معنادار بود و مقایسه زوجی نشان داد تفاوت معناداری بین نمرات افراد در سه متغیر مشکلات درونی و برونی سازی شده و عملکرد تحصیلی در مراحل پیش آزمون با پس آزمون وجود دارد اما تفاوت نمرات در مراحل پس آزمون با مرحله پیگیری معنادار نبود. بنابراین آموزش مهارت حل مسئله اجتماعی باعث بهبود عملکرد تحصیلی و کاهش مشکلات عاطفی رفتاری شد.
اثربخشی مدل تلفیقی پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر احساس تنهایی و حل مساله اجتماعی افراد مبتلا به اختلال سوگ طولانی مدت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۱ (پیاپی ۹۲)
۱۷۰-۱۶۱
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان تلفیقی پذیرش و تعهد با طرحواره درمانی بر احساس تنهایی و حل مساله اجتماعی افراد دارای اختلال سوگ طولانی مدت بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه افرادی بود که طبق معیارهای DSM 5-TR، اختلال سوگ طولانی مدت را تجربه می کردند و طی فراخوان در سال ۱۴۰۱ به کلینیک پذیرش و تعهد تهران مراجعه کردند. از جامعه مذکور، تعداد ۲۰ نفر از افرادی دارای ملاک های ورود به پژوهش، به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه ۱۰ نفره گمارش شدند. گروه آزمایش به مدت ۱۰ جلسه ۱۲۰ دقیقه ای و هفته ای یک بار، تحت مداخله درمان تلفیقی پذیرش و تعهد با طرحواره درمانی قرار گرفتند. گروه گواه تا پایان جلسات هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های احساس تنهایی (UCLA) راسل و کوترونا (۱۹۸۰) و حل مساله اجتماعی (SPSI-R) دزوریلا و نزو (۱۹۹۰) بود. به منظور تحلیل داده ها، از تحلیل کوورایانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون احساس تنهایی و حل مساله اجتماعی در دو گروه آزمایش و گواه در سطح ۰۵/۰>P تفاوت معناداری وجود دارد. از این یافته ها می توان نتیجه گرفت که این درمان، می تواند یک شیوه کارآمد برای کار با افراد دارای اختلال سوگ طولانی مدت باشد.