فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهداف کودکان مبتلابه اختلال طیف اتیسم چالش عمده ای برای والدین به ویژه برای مادران به عنوان مراقب اصلی ایجاد می کنند. مادران شرم و پریشانی روانی زیادی را درارتباط با کودکان اتیسم تجربه می کنند. پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر آموزش گروهی درمان متمرکز بر شفقت بر شرم و تحمل پریشانی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم انجام شد. مواد و روش ها پژوهش حاضر، با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام مادران دارای کودک اختلال طیق اتیسم شهر تهران تحت پوشش انجمن اتیسم ایران می باشد. نحوه انتخاب نمونه ها به صورت دردسترس و گلوله برفی است. 30 نفر از افراد به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند و پرسش نامه های شرم درونی شده کوک (1993)، دیگران به عنوان شرمگین کننده گاس (1994) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) در هر دو گروه اجرا شد و سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 1 ساعته تحت آموزش گروهی درمان متمرکز بر شفقت قرار گرفتند. پس از پایان دوره آموزشی به منظور بررسی تأثیر آموزش، پس آزمون در هر دو گروه اجرا شد و آزمون پیگیری 1 ماه پس از آن انجام شد. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از روش تحلیل اندازه گیری مکرر استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 28 استفاده شده است یافته ها یافته های پژوهش نشان داد آموزش گروهی درمان متمرکز بر شفقت بر کاهش شرم درونی، کاهش شرم بیرونی و افزایش تحمل پریشانی تأثیر دارد (P<0/01). نتایج نشان داد مداخله بیشترین تأثیر را به ترتیب بر تحمل پریشانی با ضریب 0/571، شرم درونی با ضریب 0/419 و شرم بیرونی با ضریب 0/417 دارد. نتیجه گیری با استفاده از آموزش گروهی درمان متمرکز بر شفقت می توان در راستای ارتقای سلامت روان مادران دارای کودک اتیسم گام برداشت. ۸۲۰,۱
روابط ساختاری حمایت اجتماعی ادراک شده با ولع مصرف در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگه دارنده با متادون: نقش میانجی حساسیت اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
۱۰۶-۸۵
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی حساسیت اضطرابی در روابط بین حمایت اجتماعی ادراک شده و ولع مصرف در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگه دارنده با متادون انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل همه بیماران وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمان نگه دارنده با متادون شهرستان خرم آباد در سال 1402 بود. برای تعیین حجم نمونه، از قاعده کلی کلاین (2015) استفاده شد. با در نظر گرفتن 12 متغیر قابل مشاهده و پیش بینی ریزش احتمالی، تعداد 220 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب به روش نمونه گیری در دسترس شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه حساسیت اضطرابی، پرسش نامه حمایت اجتماعی ادراک شده و پرسش نامه ولع مصرف بود داده ها با روش همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS-26 و روش مدل سازی معادلات در نرم افزار AMOS-24 و تحلیل شدند. یافته ها: حمایت اجتماعی ادراک شده اثر مستقیم و منفی معناداری بر ولع مصرف داشت، در حالی که حساسیت اضطرابی اثر مستقیم و مثبت معناداری بر ولع مصرف نشان داد. علاوه بر این، حساسیت اضطرابی نقش واسطه ای معناداری در رابطه ی میان حمایت اجتماعی ادراک شده و ولع مصرف ایفا کرد. به طورکلی، نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: حساسیت اضطرابی به عنوان یک متغیر میانجی می تواند اثرات حمایت اجتماعی بر کاهش ولع مصرف را تضعیف کند. بر این اساس، پیشنهاد می شود مداخلات درمانی با تمرکز بر تقویت شبکه های حمایت اجتماعی و کاهش حساسیت اضطرابی مانند آموزش مهارت های مقابله ای طراحی و اجرا شوند تا به کاهش ولع مصرف و افزایش اثربخشی درمان نگه دارنده کمک شود.
تأثیر راهبردهای تنظیم هیجان موثر بر ناگویی هیجانی با میانجی گری خودشفقت ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
180 - 206
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف بررسی اثر راهبردهای تنظیم هیجان بر ناگویی هیجانی و نقش میانجی گری خودشفقت ورزی است. روش: پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. از بین جامعه آماری کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی در نیم سال اول سال تحصیلی 1402-1401 در دانشگاه شهید بهشتی، با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه تنظیم هیجان (گروس و جان، 2002)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی، پارکر و تیلور، 1994) و مقیاس خود شفقت ورزی (نف،2003) بود. جهت تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری و از نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه 23 و اسمارت پی ال اس نسخه 3 استفاده شد. یافته ها: راهبردهای تنظیم هیجان شامل ارزیابی مجدد و سرکوبی به طور مستقیم بر ناگویی هیجانی تأثیر معناداری دارد (58/2 >t و 01/0< P). همچنین راهبردهای تنظیم هیجان به طور غیرمستقیم از طریق خودشفقت ورزی بر ناگویی هیجانی تأثیر معناداری دارد (58/2 > Z و 01/0< P). نهایتاً، خودشفقت ورزی بر ناگویی هیجانی تأثیر معناداری دارد (58/2 > t و 01/0< P). نتیجه گیری: دانشجویانی که بیشتر از راهبردهای انطباقی تنظیم هیجان استفاده می کنند از شفقت خود بالاتر و ناگویی هیجانی کمتر برخوردارند و دانشجویانی که بیشتر از راهبردهای غیرانطباقی تنظیم هیجان استفاده می کنند، شفقت خود پایین تر و ناگویی هیجانی بیشتری دارند. بنابراین ایجاد و تقویت خودشفقت ورزی در دانشجویان می تواند باعث ارتقا عملکرد روانشناختی و ارتباط اجتماعی دانشجویانی که از ناگویی هیجانی رنج می برند، باشد.
رابطه بین سوء استفاده جسمی و عاطفی والدین و اضطراب اجتماعی زنان با واسطه گری محرومیت هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
191 - 200
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی محرومیت هیجانی در رابطه سوءاستفاده عاطفی و جسمی والدین با اضطراب اجتماعی در زنان انجام شد. روش پژوهش توصیفی_همبستگی به روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری مطالعه حاضر شامل بانوان بین 20 تا 40 سالی بود ساکن شهر کرج در سال 1401 بودند. 253 نفر از این جامعه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ﺑﺮای ﺟﻤﻊ آوری اﻃﻼﻋﺎت در ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از پرﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ترومای دوران کودک (CTQ، برنستاین و همکاران، 2003)، مقیاس اﺿﻄﺮاب اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ (SAS، جرابک، 1996)، و خرده مقیاس محرومیت هیجانی ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﻃﺮﺣﻮاره یانگ (YSQ-SF،1998) اﺳﺘﻔﺎده ﺷد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد مدل از برازش خوبی برخوردار بود. همچنین نتایج حاکی از آن بود که سوء استفاده جسمی و عاطفی والدین و محرومیت هیجانی بر اضطراب اجتماعی زنان اثر مستقیم دارد (05/0P<). همچنین سوء استفاده جسمی والدین از طریق نقش میانجی محرومیت هیجانی بر اضطراب اجتماعی اثر غیرمستقیم دارد (05/0P<). ولی سوء استفاده عاطفی والدین از طریق نقش میانجی محرومیت هیجانی بر اضطراب اجتماعی اثر غیرمستقیم ندارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت سو استفاده جسمی و عاطفی والدین و همچنین محرومیت هیجانی اثر منفی بر بروز اضطراب اجتماعی در زنان دارد و در این میان سوء استفاده جسمی والدین اثر قوی تری دارد.
مقیاس های قلدری در بافت های آموزشی: مرور نظام مند دو دهه پژوهش در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
47 - 58
حوزههای تخصصی:
قلدری مسأله ای جدی و نگران کننده در سراسر دنیا است که در سال های اخیر روند افزایشی داشته است. با این حال، نتایج ناهمسانی در تعریف، اندازه گیری و شیوع قلدری وجود دارد. هدف پژوهش حاضر مرور مقیاس های قلدری سنتی و سایبری در بافت های آموزشی بود. از این جهت در یک مطالعه مروری نظام مند بر اساس دستورالعمل پریزما، پژوهش های کمی منتشر شده در حوزه قلدری در پایگاه های اطلاعاتی آنلاین (Magiran, Noormags, SID) در طی سال های 1382 تا 1402 با استفاده از ترکیب کلیدواژه های "قلدری" یا "زورگویی" یا "آزارگری" و "مقیاس" یا "پرسشنامه" یا "ابزار" مورد جستجو قرار گرفتند. از مجموع 300 مقاله منتشر شده، 25 مطالعه بر اساس معیارهای ورود در مقوله های ویژگی های کلی، مفهوم سازی قلدری، ویژگی های گروه نمونه، حجم نمونه، محدوده زمانی، خرده مقیاس ها، پایایی و روایی استخراج شد. نتایج حاکی از تنوع زیاد در مفهوم پردازی سازه قلدری در پیشینه بود. بعلاوه، تنها 11 مطالعه از دستورالعمل های توصیه شده ساخت و اعتباریابی ابزارها پیروی کرده بودند. اگرچه اکثر ابزارهای قلدری پایایی متوسط به بالایی را گزارش کردند، تعداد قابل توجهی شاخص های روایی را مورد سنجش قرار ندادند. به طور کلی، این یافته ها اهمیت تعریف دقیق و استاندارد قلدری که می تواند مهم ترین عامل در اندازه گیری رفتارهای قلدری باشد را مورد تأکید قرار می دهد.
تدوین مدل علّی پیش بینی بی ثباتی ازدواج بر اساس شخصیت تاریک و توانمندی ایگو با میانجی گری همدلی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
109 - 120
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین مدل علّی بی ثباتی ازدواج بر اساس شخصیت تاریک و توانمندی ایگو با میانجی گری همدلی و در زنان متأهل بود. طرح پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی و به روش تحلیل مسیر ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی زنان متأهل مراجعه کننده به خانه های سلامت مناطق 22 گانه شهر تهران در بازه زمانی مرداد تا آبان ماه سال 1401 بود که با روش نمونه گیری دردسترس 430 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های بی ثباتی ازدواج ادواردز و همکاران (1987، MLL)، شخصیت تاریک جانسون و وبستر (2010، DTDDS)، توانمندی ایگو مارکستروم و همکاران (1997، PIES) و همدلی زناشویی جولیف و فارینگتون (2006، MES) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد ضریب مسیر کل تنها بین شخصیت خودشیفته بر بی ثباتی ازدواج (05/0>p). مثبت و ضریب مسیر کل بین توانمندی ایگو و همدلی (05/0>p) منفی و معنادار بود. همچنین ضریب مسیر غیرمستقیم بین شخصیت خودشیفته و توانمندی ایگو با بی ثباتی ازدواج از طریق همدلی زناشویی (05/0>p) منفی و معنادار بود. همچنین مدل علّی بی ثباتی ازدواج بر اساس شخصیت تاریک و توانمندی ایگو با میانجی گری همدلی و در زنان متأهل دارای برازش مطلوب بود. بنابراین می توان گفت که برای افزایش ثبات زناشویی می توان با شناخت ویژگی های شخصیتی افراد و میزان همدلی و تقابل عناصر درونی روانی آن ها، ثبات ازدواج را بهبود بخشید.
پیش بینی سواد بدنی و انگیزش حرکتی بر اساس اعتیاد به اینترنت در بین دانش آموزان دختر دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
75 - 82
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سواد بدنی و انگیزش حرکتی بر اساس اعتیاد به اینترنت در بین دانش آموزان دختر دوره ابتدایی انجام شد. روش این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر شاغل به تحصیل در مدارس دوره ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که تعداد 438 نفر با استفاده از نرم افزار G Power و به روش در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت (IAQ) چن (2003)، سواد بدنی (PHIQ) لانگمیر و همکاران (2017) و انگیزش حرکتی (MMQ) نظرپوری و همکاران (1399) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین اعتیاد به اینترنت با سواد بدنی و انگیزش حرکتی رابطه منفی معنادار وجود دارد (05/0>p). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد 25 درصد از تغییرات سواد بدنی و انگیزش حرکتی از طریق اعتیاد به اینترنت تبیین شد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که اعتیاد به اینترنت عامل مهم پیش بینی کننده سواد بدنی و انگیزش حرکتی در دانش آموزان است.
آسیب در روان درمانی از نگاه مراجعین: یک پژوهش کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
236 - 253
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سومین اصل از اصول عمومی نظام نامه اخلاق حرفه ای سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران عبارت است از: "اصل سودمندی و عدم آسیب رسانی". علی رغم وجود چنین توصیه ای، حوزه روانشناسی بالینی و مشاوره در ایران نسبت به آسیب زا بودن برخی مداخلات و گزارش آن ها در تحقیقات، بی تفاوت بوده است. این در حالی است که از شناسایی اثرات منفی روان درمانی چند دهه می گذرد. بااین حال، در فهم آسیب و اثرات منفی، زمینه سازهای آسیب و پیامدهای آن ابهام وجود دارد. بعلاوه، در پژوهش های موجود اغلب برای تعریف آسیب، نظر متخصصان و درمانگران موردتوجه بوده و فهم مشخصی در خصوص تجربه مراجعین به عنوان افرادی که از این خدمات بهره مند می شوند کمتر در دسترس می باشد. مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع اکتشافی با روش تحقیق کیفی است. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده که با 16 مشارکت کننده که به صورت هدفمند در طی مراحل کدگذاری انتخاب شدند و تجربه خود از شرکت در جلسات روان درمانی را آسیب زا می دانستند با استفاده از رویکرد نظریه داده بنیاد اشتراوس و کوربین با نرم افزار MAXQDA مورد تحلیل قرار گرفت و تا رسیدن به اشباع مقولات ادامه یافت. یافته ها: اطلاعات ثبت، کدگذاری و در قالب کدهای ثانویه، مقولات فرعی و اصلی طبقه بندی شدند. آتوریته درمانگر و ضعف رابطه درمانی به عنوان شرایط علی مرتبط با درمانگر، بعلاوه درماندگی مراجع، بت ساختن از درمانگر و بی اطلاعی از حقوق و فرآیند درمان به عنوان شرایط علی مرتبط با مراجع شناسایی شد. مطابق با تحلیل نظر مشارکت کنندگان، مقولات اصلی آسیب نیز شرم و سوءاستفاده شدن به دست آمد. نتیجه گیری: در فهم آسیب، به ماهیت بین فردی روا ن درمانی توجه چندانی صورت نگرفته و تمرکز بر مداخلات آسیب رسان و تصمیمات نادرست درمانگران بوده است. نتایج نشان می دهد هر درمانگر و هر روان درمانی پتانسیل آسیب زدن به مراجعین را دارد. آنچه می تواند روان درمانی را برای مراجعین آسیب زا سازد، عدم وجود پاسخ دهی مناسب درمانگر به تجربیات درونی مراجع است، خصوصاً زمانی که تجربیات ناخوشایند ایشان مرتبط با ارتباط درمانگر-مراجع باشد.
اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر سرزندگی تحصیلی و انگیزش پیشرفت دانش آموزان در دوره همه گیری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
1 - 14
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دانش آموزان در دوران کرونا به دلیل استفاده زیاد از فضای مجازی، معمولا با کاهش سلامت روانی و انگیزه تحصیلی مواجه می شوند. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر سرزندگی تحصیلی و انگیزش پیشرفت دانش آموزان در دوران همه گیری کرونا انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان پسر متوسطه یکم شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1400-1399 بود. تعداد 40 دانش آموز با نمونه گیری هدفمند، انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش وگواه جایدهی شدند. ابزارهای پژوهش شامل آخرین نسخه اعتباریابی شده پرسشنامه های سرزندگی تحصیلی (دهقانی زاده و حسین چاری، 1391) و انگیزش پیشرفت (هرمنس، 1970) بود. گروه آزمایش مداخلات درمانی گروهی 10 جلسه 90 دقیقه ای مربوط به مثبت اندیشی را دریافت کردند؛ در حالی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند و آموزش های معمول مدارس را دریافت می کردند. داده های پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با ویرایش 21 نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که آموزش مثبت اندیشی بر مؤلفه های متغیرهای سرزندگی تحصیلی (0/01>P) و انگیزش پیشرفت دانش آموزان مؤثر و مثبت بود (01/0>P) و این نتایج به دست آمده در دوره پیگیری نیز تداوم داشت (0/01>P). نتیجه گیری: مثبت اندیشی با مؤلفه عملکردی خود موجب خودکارآمدپنداری تحصیلی شده و همین موضوع در بهبود سرزندگی تحصیلی مؤثر است و موجب چرخه ای از اتفاقات مثبت تحصیلی برای فرد می شود. همچنین بیان تجارب مثبت و دریافت پس خوراند از سایر اعضا از قوی ترین مراحل روش مثبت نگر در شناخت توانایی های قابل اتکا است که در افزایش انگیزش پیشرفت، نقش دارد.
رابطه شیوه های والدگری ادراک شده و انعطاف پذیری شناختی در دانشجویان؛ نقش میانجی سبک های هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
302 - 311
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی سبک های هویت در رابطه شیوه های والدگری و انعطاف پذیری شناختی بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1402 بودند که از بین آنها 206 نفر به روش نمونه گیری دردسترس با استفاده از فرمول کلاین به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اقتدار والدینی بوری (1991)، سیاهه انعطاف پذیری شناختی دنیس و واندروال (2010) و سیاهه سبک های هویت برزونسکی (1992) بود. داده ها به روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای AMOS24 و SPSS26 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین شیوه های والدگری ادراک شده و انعطاف پذیری شناختی هم به صورت مستقیم (01/0>p) و هم به صورت غیرمستقیم به واسطه سبک های هویت رابطه وجود دارد. همچنین مدل پژوهش از برازش قابل قبولی برخوردار بود. والدگری ادراک شده به واسطه میانجی گری سبک هویت اطلاعاتی با سطوح انعطاف پذیری شناختی رابطه داشت (01/0 >p). همچنین والدگری ادراک شده به واسطه میانجی گری سبک هویت سردرگم- اجتنابی با سطوح انعطاف پذیری شناختی رابطه داشت (05/0>p)؛ اما رابطه ای به شکل میانجی برای سبک هویت هنجاری دیده نشد (05/0 <p). بر این اساس می توان نتیجه گرفت که سبک والدگری در انعطاف پذیری شناختی دانشجویان نقش مهمی دارد.
مکانیسم روان شناختی زیربنای اعتیاد به اینترنت بر دلزدگی زناشویی: نقش میانجیگر پرخاشگری ارتباطی پنهان و کیفیت رابطه زوجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
333 - 343
حوزههای تخصصی:
دلزدگی زناشویی، به عنوان یک پدیده آسیب زا در تعاملات زوجی، با ایجاد پیامدهای نامطلوب می تواندکانون رابطه را آشفته وگسسته نماید. لذا، بررسی عوامل مؤثر بر آن حائز اهمیت است. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی گر پرخاشگری ارتباطی پنهان وکیفیت رابطه زوجی در رابطه بین اعتیاد به اینترنت و دلزدگی زناشویی بود. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی بود که روی 337 زن متأهل شهر تهران در سال 1402 انجام شد. شرکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های دلزدگی زناشویی پاینز و همکاران (1996)، پرخاشگری رابطه ای پنهان کارول و همکاران (2006)، اعتیاد به اینترنت یانگ (2009) وکیفیت رابطه زوجی کوندی و همکاران (2016) استفاده شد. داده ها با روش همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل میانجی نشان دادکه اثر مستقیم اعتیاد به اینترنت بر دلزدگی زناشویی معنادار بود (210/0=β؛000/0=p).اثر غیرمستقیم اعتیاد به اینترنت بر دلزدگی زناشویی هم از طریق پرخاشگری ارتباطی پنهان و هم از طریق کیفیت رابطه زوجی نیز معنادار بود (به ترتیب 039/0=β؛ 002/0=p و 128/0=β؛ 002/0=p). بنابراین، پرخاشگری ارتباطی پنهان و کیفیت رابطه زوجی در رابطه بین اعتیاد به اینترنت و دلزدگی زناشویی نقش میانجی گری جزیی را ایفا نمودند. نتایج این پژوهش می تواند با گسترش مفاهیم نظری در زمینه زوج درمانی و ارائه بینشی جدید در مورد پیچیدگی های روابط، برای محققان و درمانگران سلامت روان مفید واقع شود. افزون بر این، از منظر عملی می تواند به عنوان مبنایی برای طراحی مداخلات جهت بهبود روابط زوجی قرار گیرد.
نقش واسطه ای اضطراب سلامت در رابطه بین سواد سلامت و اضطراب مرگ با کیفیت زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای اضطراب سلامت در رابطه بین سواد سلامت و اضطراب مرگ با کیفیت زندگی انجام شد. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، تمامی دانشجویان دانشگاه اردکان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که از میان آن ها 334 نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سواد سلامت جمعیت شهری ایران، پرسشنامه اضطراب سلامت، پرسشنامه اضطراب مرگ و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی استفاده شد. یافته ها نشان دادند سواد سلامت و اضطراب مرگ بر کیفیت زندگی تأثیر مستقیم و معنادار دارند، همچنین، سواد سلامت بر اضطراب سلامت و اضطراب مرگ بر اضطراب سلامت اثر مستقیم و معنادار دارد. سواد سلامت و اضطراب مرگ ازطریق میانجی گری اضطراب سلامت بر کیفیت زندگی اثر دارند. از یافته های پژوهش حاضر می توان به ضرورت ارتقای سطح سواد سلامت برای بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان پی برد.
نقش جامعه پذیری فرهنگی و عوامل زمینه ای در بهزیستی ذهنی دختران نوجوان مهاجر: رویکرد مسیر زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به منظور شناسایی وضعیت بهزیستی ذهنی و عوامل تأثیرگذار بر آن در دختران نوجوان مهاجر داخلی نسل اول و دوم در دو گذار شروع و پایان نوجوانی با استفاده از روش توصیفی همبستگی انجام شد. به همین منظور، تعداد 500 دانش آموز مهاجر دختر پایه های هفتم و دوازدهم (اوایل و اواخر نوجوانی) به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه بهزیستی ذهنی و جامعه پذیری فرهنگی پاسخ دادند. داده های پژوهش به روش تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان داد جامعه پذیری فرهنگی، صحبت با زبان مادری و پایه تحصیلی به عنوان متغیرهای تأثیر گذار بر بهزیستی ذهنی در این مطالعه هستند. همچنین، صحبت با زبان مادری و پایه تحصیلی (بهزیستی ذهنی بالاتر پایه هفتم در مقایسه با پایه دوازدهم) به طور منفی بربهزیستی ذهنی تأثیر می گذارند. بر این اساس، لازم است برای بهبود بهزیستی ذهنی دختران نوجوانان مهاجر، بستر مناسب برای افزایش جامعه پذیری فراهم شود؛ این مهم برای دختران نوجوانان پایه دوازدهم و کسانی که در منزل با زبان مادری صحبت می کنند، اهمیت بیشتری دارد.
اثربخشی تحریک فراجمجه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی (tDCS)بر حافظه شنیداری و اضطراب در دانش آموزان با اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
47 - 59
حوزههای تخصصی:
اختلال یادگیری با عوامل تنش زای متعدد جسمی و روانی همراه است که بر کیفیت زندگی دانش آموزان تأثیر می-گذارد؛ از میان این عوامل می توان به کاهش حافظه شنیداری و اضطراب اشاره کرد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی بر حافظه شنیداری و اضطراب در دانش آموزان با اختلال یادگیری هست. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون وپس آزمون با گروه کنترل هست. تعداد 30 دانش آموز مبتلا به اختلال یادگیری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره کنترل و آزمایش تقسیم شدند. پیش آزمون از هر دو گرفته شد و سپس مداخله فقط بر روی گروه آزمایش در 10جلسه 2 ساعته انجام شد و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. سپس توسط هر دوگروه همان پرسشنامه ها به صورت پس آزمون تکمیل گردید. ابزار گردآوری داده ها خرده مقیاس حافظه شنیداری وکسلر و اضطراب اسپنس بود. جهت تحلیل نمرات از نرم افزار SPSS-24 و تحلیل کواریانس استفاده گردید. نتایج نشان داد که تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی بربهبود حافظه شنیداری وکاهش اضطراب در دانش آموزان با اختلال یادگیری موثر است. از نتایج این پژوهش می توان در مراکز مشاوره، روانشناسی و توانبخشی استفاده کرد.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر در اثربخش بودن آموزش مهارتی با استفاده از روش های دلفی فازی و بهترین - بدترین فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
7 - 39
حوزههای تخصصی:
شاخص ها و معیار های زیادی در اثربخش بودن آموزش مهارتی وجود دارد تا فرد آموزش دیده بتواند بعد از آموزش وارد بازار کار شود.این شاخص ها و زیرشاخص ها باید جنبه عملیاتی داشته باشند و برای اساس روش های نوین وزن دهی و رتبه بندی شوند هدف این پژوهش شناسایی، وزن دهی و رتبه بندی این معیار ها است تا بتوان در تدوین و ارزیابی مدل های آموزش مهارتی استفاده شود. جامعه آماری پژوهش 7 نفر از مدیران و متصدیان شرکت های صنعتی، مدیران مدارس آموزش مهارتی و افراد خبره در حوزه تدوین دروس آموزشی فنی هستند که ابتدا با مرور پژوهش های و مصاحبه با خبرگان به شناسایی شاخص ها و معیار های پژوهش پرداخته شده است. سپس با روش دلفی فازی ۵ شاخص اصلی و ۱۲ زیر شاخص مورد تأیید قرار گرفته است. در انتها با روش بهترین - بدترین فازی رتبه بندی شاخص ها و زیر شاخص ها نشان داده شده است که معیار هم راستایی آموزش با وضعیت اشتغال مهم ترین شاخص اصلی و معیار مشارکت صاحبان مشاغل در برنامه ریزی درسی مهم ترین زیر شاخص در اثربخش بودن آموزش مهارتی به دست آمده است.
تدوین مدل رابطه والد- فرزند بر اساس پریشانی روانی و اضطراب اجتماعی با میانجی گری ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
125 - 148
حوزههای تخصصی:
رابطه میان والدین و فرزندان نوجوان به سبب ویژگی های خاص رشدی این گروه سنی با چالش های ویژه ای رویارو است. از این رو، این پژوهش با هدف تدوین مدل رابطه والد- فرزند بر اساس پریشانی روانی و اضطراب اجتماعی با میانجی گری ذهن آگاهی در دانش آموزان نوجوان به انجام رسید. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان نوجوان شهر تهران و نمونه آماری برابر با 300 نفر بود که از مدارس پنج منطقه تهران انتخاب گردید. روش نمونه گیری به صورت خوشه ای انجام گرفت. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه پریشانی روان شناختی کسلر (2002)، رابطه والد - فرزند فاین، مورلند و شوبل (1983)، ذهن آگاهی والاچ و همکاران (2006) و اضطراب اجتماعی کانر (2000) استفاده گردید. به منظور تحلیل آماری از مدل معادلات ساختاری بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد که ضریب مسیر استاندارد پریشانی روانی و اضطراب اجتماعی با رابطه والد فرزند در نوجوانان به میزان 43/0- و 17/0- محاسبه شد که نشان گر معنادار بودن این روابط بود (01/0>P).. ولی از سویی، ذهن آگاهی دارای نقش میانجی گری در رابطه استاندارد پریشانی روانی و اضطراب اجتماعی و رابطه والد فرزند در نوجوانان بود (01/0>P). بنا بر نقش میانجی گری ذهن آگاهی در تبیین رابطه متغیرهای آسیب زا و روابط والد فرزند، روانشناسان و مشاوران می توانند به منظور کاهش اثرات مشکلات روانی و اجتماعی نوجوانان بر وضعیت زندگی آنان، در جلسات گروهی و فردی به برخورداری دانش آموزان نوجوان از ذهن آگاهی توجه خاص داشته باشند.
رابطه بین خوش بینی با تاب آوری از طریق نقش میانجی گری خودکارآمدی در دوره نوجوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
185 - 210
حوزههای تخصصی:
تاب آوری به عنوان توانایی و مهارتی است که فرد را قادر می سازد خود را با مشکلات و چالش ها سازگار کند و این عامل کمک کننده فرآیند تحول مثبت نوجوانی است. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه خوش بینی با تاب آوری از طریق نقش میانجی گری خودکارآمدی در دوره نوجوانی هست. این پژوهش به روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی در قالب مدل معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر پایه های ششم ابتدایی، متوسطه اول و دوم بوشهر در سال 1401- 1400 بودند که از بین جامعه تعداد 600 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه ها از طریق شبکه های اجتماعی مانند شاد، تلگرام و واتس آپ در اختیار دانش آموزان قرار داده شد که در نهایت ۵۰۳ پرسشنامه قابل تحلیل بود. از مقیاس های خودکارآمدی Muris، پرسش نامه تاب آوری De Caroli and John Sagon و پرسش نامه خوش بینی Scheier and Carver استفاده شده است. تحلیل داده ها با روش آمار توصیفی و مدل معادلات ساختاری از نرم افزارهای SPSS-24 و AMOS-24 استفاده شد. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها در مدل معادلات ساختاری نشان داد که مدل کلی تحقیق و شاخص های برازش مدل اصلاح شده از برازش بهتری برخوردارند. این مدل در نمونه دختران و پسران از برازش مطلوبی برخوردار بود. مسیرهای خوش بینی و خودکارآمدی به تاب آوری در دوره نوجوانی معنی دار بودند. همچنین، مسیر خوش بینی به صورت غیرمستقیم از طریق خودکارآمدی با تاب آوری معنی دار است. با توجه به یافته های این تحقیق، می توان نتیجه گرفت که هر چه به اواخر نوجوانی نزدیک می شویم تأثیر خوش بینی کمتر شده و همچنین بین خوش بین با تاب آوری از طریق میانجی گری خودکارآمدی رابطه مثبت و معنی داری هست.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر حساسیت اضطرابی، شدت درد ادراک شده و مدیریت هیجان در زنان سالمند مبتلا به آرتریت روماتوئید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
81 - 96
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر حساسیت اضطرابی، ادراک درد و مدیریت هیجان در زنان سالمند مبتلا به آرتریت روماتوئید انجام شد.روش: روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش- پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان سالمند مبتلا به آرتریت روماتوئید مراجعه کننده به کلنیک درد وابسته به بیمارستان میلاد شهر تهران در سال 1401 بود، که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 28 نفر انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه مساوی 14 نفری گمارش شدند. درمان پذیرش و طی 8 جلسه گروهی و هر جلسه به مدت 90 دقیقه (5/1 ساعته) برای افراد گروه آزمایش اجرا شد، اما گروه کنترل این برنامه مداخلاتی را دریافت نکردند. گردآوری داده ها با پرسشنامه حساسیت اضطرابی (پترسون و ریس، 1992)، پرسشنامه استاندارد شدت درد (کیوبک و همکاران، 1995) و پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان (گرتز و رومر، 2004) انجام شد. به منظور تحلیل داده ها از آزمون های t مستقل و زوجی تحلیل کواریانس چندمتغیری با کمک نرم افزار آماری SPSS/26 استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که میانگین نمره حساسیت اضطرابی در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری داشته است (05/0>P). همچنین، تحلیل کوواریانس نشان داد بین میانگین نمره شدت درد ادراک شده و مدیریت هیجان آزمودنی های دو گروه در مرحله پس آزمون تفاوت از نظر آماری معنادار بوده است (05/0>P).نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند تلویحات کاربردی برای درمانگران جهت کاهش مشکلات عاطفی-رفتاری مبتلایان به آرتریت روماتوئید به ویژه در زنان سالمند در کنار دارو درمانی ارایه دهد.
پیش بینی پرخاشگری بر اساس مهارت های ارتباطی و خودشفقت ورزی: نقش میانجی تحریف های شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
38 - 47
حوزههای تخصصی:
مقوله ی پرخاشگری در روابط فردی و اجتماعی امری مهم و حائز اهمیت می باشد که نیاز به پژوهش و شناخت روز افزون دارد. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف پیش بینی پرخاشگری براساس مهارت های ارتباطی و خود شفقت ورزی با درنظرگرفتن نقش میانجی تحریف های شناختی صورت گرفت. پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی با روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در سال تحصیلی ۱۴۰۱- ۱۴۰۲ بودند. نمونه انتخابی شامل ۲۵۳ نفر از بین جامعه آماری موردنظر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مهارت های ارتباطی (CSTR) (کوئین دام، ۲۰۰۴)، پرسشنامه خود شفقت ورزی(SCS) (نف، ۲۰۰۳)، پرسشنامه پرخاشگری(EAI) (آیزنک و گلین ویلسون، ۱۹۷۵) و پرسشنامه تحریف های شناختی (عبدالله زاده و سالار، ۱۳۸۹) استفاده شد. داده های حاصل در نرم افزارهای SPSS 26 و AMOS 23 و با آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. تحلیل داده ها نشان دهنده برازش مطلوب مدل پس از اصلاح بود. اثر مستقیم مهارت های ارتباطی(0/20) و خود شفقت ورزی(0/61-) و تحریف های شناختی(0/19) بر پرخاشگری معنادار (0/05>p) بود. همچنین، نتایج غیرمستقیم مسیرها نشان داد که فقط رابطه ی مهارت های ارتباطی با نقش میانجی تحریف های شناختی بر پرخاشگری (0/41-) معنادار (0/05>p) بود. براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مهارت های ارتباطی، خود شفقت ورزی و تحریف های شناختی دارای نقش به سزایی در پرخاشگری بوده و با توجه به اهمیت فردی و اجتماعی بالای پدیده ی پرخاشگری و تبعات مختلفی که می تواند برای جامعه و افراد داشته باشد، توجه به عوامل پیش بینی کننده ی آن حائز اهمیت می باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت خشم و آموزش فرزندپروری بر روابط والد-کودک در افراد مبتلا به اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
138 - 151
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت خشم و آموزش فرزند پروری بر رابطه والد-فرزند در نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک انجام شد. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه انجام شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه مبتلا به اختلال سلوک جنوب شهر تهران و مادران آن ها در تابستان سال 1402 بود. 45 نفر از دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه بر اساس ملاک های ورود و به صورت هدفمند از سه مدرسه جنوب شهر تهران انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (15 نفر گروه آزمایشی مدیریت خشم، 15 نفر گروه آزمایشی فرزندپروری و 15 نفر گروه گواه) جای دهی شدند. در گروه مدیریت خشم، دانش آموزان تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای گروهی آموزش مدیریت خشم مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری نواکا و اسپیواک قرار گرفتند. در گروه فرزندپروری مادران این دانش آموزان تحت آموزش فرزندپروری انجمن روان پزشکی کودک و نوجوان ایران در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه های سیاهه رفتاری کودک و نوجوان آخنباخ و رسکورلا (1991) و رابطه والد-فرزند فاین و همکاران (1992) بود. نتایج آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره نشان داد که هر دو روش بر رابطه والد-کودک در نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک اثربخش بودند. اما اثربخشی آموزش فرزندپروری بر روابط والد-کودک نسبت به آموزش مدیریت خشم بیشتر بود. بنابراین از هر دو نوع مداخله آموزش مدیریت خشم و آموزش فرزندپروری می توان برای بهبود روابط والد-کودک در افراد مبتلا به اختلال سلوک استفاده کرد.