روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران (اندیشه و رفتار)

روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران (اندیشه و رفتار)

روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران دوره 30 بهار 1403 شماره 1 (پیاپی 116) (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

مقالات

۱.

مقایسه نگرانی از تصویر بدنی، خودشفقت ورزی و تنظیم هیجان در زنان مبتلابه چاقی متقاضی و غیرمتقاضی عمل جراحی متابولیک لاغری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: عمل جراحی متابولیک لاغری نگرانی از تصویر بدنی خودشفقت ورزی تنظیم هیجان چاقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
اهداف پژوهش حاضر با هدف مقایسه نگرانی از تصویر بدنی، خودشفقت ورزی و تنظیم هیجان زنان مبتلابه چاقی متقاضی و غیرمتقاضی عمل جراحی متابولیک لاغری انجام شد. مواد و روش ها در این مطالعه با استفاده از یک طرح پژوهشی علی مقایسه ای، دو گروه 80 نفره از زنان مبتلابه چاقی متقاضی و غیرمتقاضی عمل جراحی متابولیک لاغری در متغیرهای نگرانی از تصویر بدنی، خودشفقت ورزی و تنظیم هیجان مقایسه شدند. نمونه گیری به صورت هدفمند از مراجعه کنندگان بیمارستان میلاد تهران انجام شد. گروه متقاضی برای انجام ویزیت و مشاوره عمل جراحی متابولیک لاغری و گروه غیرمتقاضی به بخش تغذیه بیمارستان مراجعه کرده بودند. ملاک های ورود عبارت بودند از: شاخص توده بدن بیشتر از 30، سن 25-40 سال و سکونت در شهر تهران. برای گروه اول متقاضی عمل متابولیک لاغری بودن و برای گروه دوم متقاضی عمل متابولیک لاغری نبودن نیز جرء ملاک های ورود به پژوهش بود. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه نگرانی از تصویر بدنی (BICI)، مقیاس خودشفقت ورزی (SCS) و پرسش نامه تنظیم هیجان گروس (ERQ) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها تحلیل واریانس چندمتغیره به کار رفت. دو گروه ازنظر سن و وضعیت تأهل تفاوتی نداشتند. یافته ها براساس یافته ها، نگرانی از تصویر بدنی در زنان متقاضی بیشتر از زنان غیرمتقاضی بود (P<0/001 و df=160 و F=215/129). زنان متقاضی عمل جراحی متابولیک لاغری در نمره کلی خودشفقت ورزی (P<0/001 و df=160 و F=176/488)، مهربانی به خود (P<0/001 و df=160 و F=130/415)، اشتراکات انسانی (P<0/001 و df=160 و F=160/596) و ذهن آگاهی (P<0/001 و df=160 و F=215/129) وضعیت پایین تر داشتند و در قضاوت خود (P<0/001 و df=160 و F=23/775)، انزوا (P<0/001 و df=160 و F=51/530) و فزون همانندسازی (P<0/001 و df=160 و F=67/353) بالاتر از زنان غیرمتقاضی بودند. ازنظر راهبردهای تنظیم هیجان، بین دو گروه در ارزیابی مجدد شناختی تفاوتی وجود نداشت، اما در فرونشانی (P<0/001 و df=160 و F=438/531) تفاوت معنادار بود. نتیجه گیری علی رغم توده بدنی یکسان، زنان مبتلابه چاقی متقاضی عمل جراحی متابولیک لاغری نسبت به غیرمتقاضیان، نگرانی بیشتر از تصویر بدنی و کمتر از خودشفقت ورزی داشتند. همچنین بیشتر از فرونشانی ابزاری برای تنظیم هیجان ها استفاده می کردند. در نظر گرفتن این تفاوت ها و پرداختن به آن ها قبل از عمل جراحی متابولیک لاغری می تواند در افزایش بهره وری درمان های انتخابی لاغری مؤثر باشد. ۴۰,۵
۲.

ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس دریافت تن آگین خود(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: دریافت تن آگین خود تن آگینی تحلیل عاملی فرهنگ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
اهداف این مطالعه باهدف بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس دریافت تن آگین خود در میان ایرانیان انجام شد. مواد و روش ها این مطالعه از نوع ارزشیابی است. از میان جمعیت عمومی در سال های 1399-1401، تعداد 215 نفر (160 زن و 55 مرد با میانگین سنی 10/81±33/34) با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند که ازنظر سن، جنسیت، سطح تحصیلات، وضعیت تأهل و محل سکونت تفاوت داشتند. سپس نسخه فارسی مقیاس دریافت تن آگین خود، پس از طی مراحل ترجمه و بازترجمه تنظیم شد و به صورت مجازی در اختیار اعضای نمونه قرار گرفت و افراد به مقیاس های تجارب گسستی و گرایش های خیر جامعه پسندانه نیز پاسخ دادند. سرانجام، داده ها با روش تحلیل عاملی تأییدی و از طریق SPSS R.4،3،2 و کتابخانه Lavaan تحلیل شدند. یافته ها نتایج تحلیل عاملی مقیاس دریافت تن آگین خود در جامعه ایرانی نشان داد تنها دو عامل روایت و عاملیت از اعتبار کافی برخوردار هستند. شاخص میانگین واریانس استخراج شده برای روایت، عاملیت و کل مقیاس به ترتیب 0/52، 0/45 و 0/42 بود. ضرایب همبستگی هم زمان روایت و عاملیت با عوامل مقیاس تجارب گسستی نیز بین 0/33 تا 0/55 بود. نتایج از روایی هم زمان روایت و عاملیت حمایت کرد اما روایی واگرای ابزار را تأیید نکرد. ضرایب همبستگی واگرای روایت و عاملیت با عوامل مقیاس رفتارهای خیر جامعه پسندانه نیز بین 0/17 تا 0/30 بود که از روایی واگرا حمایت نکرد. پایایی دو عامل روایت و عاملیت نیز با استناد به ضریب آلفای کرونباخ 0/86 و 0/83 و براساس ضریب امگای مک دونالد 0/84 بود. نتیجه گیری مقیاس دریافت تن آگین خود در جامعه ایرانی از اعتبار و روایی نسبتاً مطلوبی برخوردار است؛ اما به نظر می رسد جامعیت بیشتر این مقیاس، مستلزم اجرای یک وارسی اکتشافی باشد. ۸۹۹,۱
۳.

بررسی ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی پرسش نامه مقابله سازگارانه با بیماری در بیماری های پزشکی مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: بیماری مزمن راهبردهای مقابله ای تحلیل عاملی روایی کیفیت زندگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
اهداف پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی پرسش نامه مقابله سازگارانه با بیماری در بیماران ایرانی مبتلابه بیماری های پزشکی مزمن انجام شد. مواد و روش ها این پژوهش یک طرح توصیفی ارزشیابی بود. جامعه آماری بیماران پزشکی مزمن مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران بودند که از میان آن ها، 477 بیمار 16 تا 79 ساله به روش نمونه گیری در دسترس در سال 1401 انتخاب و نسخه فارسی پرسش نامه مقابله سازگارانه با بیماری (AKU)، پرسش نامه سبک های مقابله لازاروس و کیفیت زندگی Sf-36 اجرا شد. به منظور بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی تأییدی، روایی همگرا از همبستگی پیرسون و اعتبار مقیاس از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 27و پکیج Laavan در نرم افزار R.4.3.2 تحلیل شدند. یافته ها ساختار 6 عاملی ایمان به کمک الهی، ایمان به کمک پزشکی، جست وجوی اطلاعات و کمک متناوب، روش های آگاهانه زندگی کردن، نگرش مثبت و ارزیابی مجدد پس از حذف دو گویه 6 و 19 تأیید شد. شاخص های برازش (2/32=χ2/df)، (0/053=RMSEA) و (0/049=CFI) رضایت بخش بودند. اعتبار مقیاس توسط آلفای کرونباخ برای نمره کل، 0/82 و برای عوامل از 0/59 تا 0/81 بود که نشان گر همسانی درونی قابل قبولی بود. میانگین واریانس استخراج شده (AVE) و اعتبار مرکب (CR) به ترتیب 0/53 و 0/94، نشان گر همگرایی ساختاری درون آزمون بود. همبستگی های معنی دار بین مقابله سازگارانه با بیماری و پرسش نامه های سبک های مقابله ای لازاروس و کیفیت زندگی SF-36 نیز نشان دهنده اعتبار همگرای مناسب بود. نتیجه گیری به طورکلی نسخه فارسی پرسش نامه مقابله سازگارانه با بیماری از روایی و اعتبار لازم برای کاربرد در پژوهش های روان شناختی در جمعیت ایرانی برخوردار است. ۱۵۲,۲
۴.

مقایسه آزمون استروپ در سالمندان با و بدون مشکلات کیفیت خواب در شهر مراغه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: سالمند کیفیت خواب عملکرد اجرایی توجه کنترل بازدارنده انعطاف پذیری شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
اهداف این مطالعه با هدف مقایسه آزمون استروپ در سالمندان شهر مراغه با و بدون مشکلات کیفیت خواب در سال 1402 انجام شد. مواد و روش ها این مطالعه توصیفی از نوع مقطعی بود. روش نمونه گیری در دسترس بود و 100 نفر از سالمندان 58 سال به بالا از مراجعین مراکز روزانه سالمندان در شهر مراغه وارد مطالعه شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه کیفیت خواب پیتزبورگ و آزمون استروپ جمع آوری شدند. شرکت کنندگان به دو گروه سالمندان بدون مشکل کیفیت خواب (n=42) و سالمندان با مشکل کیفیت خواب (n=58) تقسیم شدند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها میانگین سنی سالمندان بدون مشکل کیفیت خواب 67±5 سال و سالمندان با مشکل کیفیت خواب 66±5 سال بود. اختلاف میانگین درصد پاسخ های خطا در آزمون استروپ بین دو گروه سالمندان دارای مشکل کیفیت خواب و در سالمندان بدون مشکل کیفیت خواب معنی دار بود (028/P=0). همچنین اختلاف میانگین زمان آزمایش آزمون استروپ نیز بین دو گروه سالمندان دارای مشکل کیفیت خواب و سالمندان بدون مشکل کیفیت خواب معنی دار بود (004/P=0)، اما اختلاف میانگین در درصد پاسخ های صحیح آزمون استروپ معنی دار نبود (08/P=0). نتیجه گیری این مطالعه مطرح می کند وضعیت مهارگری شناختی و توجه در سالمندان بدون مشکل کیفیت خواب بهتر از سالمندان دارای مشکل کیفیت خواب می تواند باشد. ۸۲۲,۵
۵.

مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه با درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی برتنظیم هیجانی و نشخوار فکری در افراد افسرده: کارآزمایی بالینی تصادفی شده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: افسردگی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی درمان فراتشخیصی یکپارچه نشخوار فکری تنظیم هیجانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
اهداف افسردگی یکی از رایج ترین اختلالات روانی است که براساس پیش بینی های سازمان بهداشت جهانی تا سال 2030 مهم ترین بیماری ناتوان کننده در کل دنیا خواهد بود و درمان آن با چالش های فراوانی همراه است. امروزه توجه به درمان های نوین در جهت کاهش مشکلات افراد مبتلابه اختلال افسردگی اهمیت فراوانی دارد. درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراتشخیصی یکپارچه از درمان های نوین پیشنهادشده برای افسردگی می باشد. باتوجه به اینکه کمتر پژوهشی به بررسی اثربخشی درمان های جدید امروزی بر مؤلفه های اساسی در افسردگی و همچنین مقایسه این درمان ها پرداخته است، هدف از این مطالعه مقایسه تأثیر درمان فراتشخیصی یکپارچه با درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجانی و نشخوار فکری به عنوان مؤلفه های مؤثر در ایجاد افسردگی می باشد. مواد و روش ها جامعه آماری این کارآزمایی بالینی متشکل از کلیه افرادی است که به مرکز مشاوره جهاد دانشگاهی مشهد در تابستان سال 1400 مراجعه کردند و با مصاحبه بالینی و پرسش نامه بک، تشخیص افسردگی خفیف یا متوسط گرفتند. تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (۱۵ نفر درمان ذهن آگاهی و ۱۵ نفردرمان فراتشخیصی یکپارچه) تقسیم شدند. ابزار تحقیق شامل پرسش نامه های افسردگی بک (BDI II)، سبک پاسخدهی نشخواری (RRS)، تنظیم هیجانی (ERQ) و مصاحبه بالینی ساختار یافته برای اختلال های روانی SCID-5CV برای تمامی شرکت کنندگان در ابتدا و انتهای مطالعه تکمیل شد و داده های حاضر با استفاده از نسخه 24 نرم افزار SPSS در آمار توصیفی ،آزمون کولموگروف-اسمیرنوف و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. یافته ها نتایج این پژوهش نشان داد مداخلات درمانی در هر دو گروه آزمایش موجب بهبود معنادار میانگین نمرات تنظیم هیجانی و نشخوار فکری شدند (0/001>P). پس از کنترل نمرات پیش آزمون، تنها اختلاف معناداری در نمرات نشخوار فکری بین درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان ذهن آگاهی به نفع درمان ذهن آگاهی وجود داشت (F=7/87, P=0/009). نتیجه گیری بر اساس یافته های پژوهش حاضر، هر دو مداخله درمانی به یک میزان موجب بهبود تنظیم هیجانی در افراد افسرده شدند. درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی به نسبت درمان فراتشخیصی یکپارچه بر نشخوار فکری در افراد افسرده تأثیر بهتری داشت. ۲۶۶,۲
۶.

اثربخشی مداخله مبتنی بر درمان چندسیستمی در درمان مشکلات سلوک همراه با خودجرحی غیرخودکشی گرا: یک گزارش موردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: مداخله مبتنی بر درمان چندسیستمی اختلال سلوک خودجرحی غیرخودکشی گرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
اهداف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر درمان چندسیستمی به عنوان یک درمان فشرده خانواده محور و بر پایه اجتماع است که باهدف بهبود مشکلات سلوک و خودجرحی غیرخودکشی گرا یک نوجوان مبتلابه اختلال سلوک انجام شده است. مواد و روش ها درمان جو یک نوجوان ۱۷ ساله بود که ملاک DSM IV-TR برای اختلال سلوک همراه با رفتارهای خودجرحی غیرخودکشی گرا (NSSI) را داشت. یک خط پایه ۴ هفته ای و طرح اندازه گیری مکرر ( در ضمن ۵ ماه مداخله و ۳ ماه پیگیری) به کار گرفته شد. از خرده مقیاس های قانون شکنی و پرخاشگری نظام های ارزیابی مبتنی بر تجربه آخنباخ (ASEBA) و نیز آزمون گویه هایی درباره خودجرحی (ISAS) در خلال دوره های خط پایه، درمان و پیگیری استفاده شد. یافته ها MST-BI به بهبودی در رفتارهای قانون شکنانه، پرخاشگرانه و نیز کاهش در رفتارهای خودجرحی غیرخودکشی گرا انجامید. این دستاوردهای درمانی در دوره 3 ماه پیگیری ماندگار بودند. نتیجه گیری MST-BI توانایی درمان مشکلات سلوک و رفتارهای خودجرحی غیرخودکشی گرا در میان نوجوانان دچار اختلال سلوک را دارد. ۶۰۰,۱
۷.

وارسی بنیان ها، فرآیند و فرجام ترس از در حاشیه ماندن در جوانان ایرانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: ترس ترس از در حاشیه ماندن جوانی نظریه داده بنیاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
اهداف پژوهش حاضر با هدف وارسی و فهم عمیق ترس از در حاشیه ماندن در جوانان ایرانی انجام شد. مواد و روش ها روش مورداستفاده در این مطالعه، کیفی با رویکرد نظریه داده بنیاد بود. جامعه موردبررسی کلیه جوانان 18-25 ساله شهر مشهد بودند و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابتدا با استفاده از مقیاس ترس از درحاشیه ماندن، افراد دچار چنین ترس هایی غربال شدند (36 نفر) و در گام دوم، با آنان مصاحبه بدون ساختار انجام شد (21 نفر). به علاوه از مصاحبه نیمه ساختاریافته با متخصصان نیز برای غنای داده ها بهره گرفته شد. داده های حاصل با استفاده از رویکرد سیستماتیک نظریه داده بنیاد تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها از مجموع مصاحبه ها، مقوله محوری«تلاش برای دستیابی به ادراک کفایتِ خود» و 8 مقوله اصلی شامل نابسندگی خانواده، بسترهای فردی ترس از در حاشیه ماندن، زیست اجتماعی چالش برانگیز، تداوم بخش های ترس از در حاشیه ماندن، ناکامی های ایجادشده، کامیابی های کوتاه مدت، غرق شدن در ترس از در حاشیه ماندن و نجات از ترس از در حاشیه ماندن استخراج شد. نتیجه گیری باتوجه به یافته ها می توان گفت ترس از در حاشیه ماندن در جوانان، از خلأ عمیق تر فقدان احساس کفایت خود نشئت می گیرد و لازم است برای پیشگیری و درمان چنین ترس هایی، احساس کفایت مندی و تقویت آن موردتوجه ویژه قرار گیرد. ۶۴۴,۲
۸.

بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی مبتلایان به فیبرومیالژیا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: مدیریت استرس شناختی - رفتاری ادراک درد خستگی مزمن توانمندسازی شناختی فیبرومیالژیا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
اهداف فیبرومیالژی یک سندرم درد اسکلتی-عضلانی مزمن است که با درد در سطح گسترده، نقاط حساس، خستگی و اختلال خواب مشخص می شود و علت شناسی آن ناشناخته است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی مبتلایان به فیبرومیالژیا بود. مواد و روش ها روش تحقیق حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه (یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل) است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان مبتلا به فیبرومیالژیا بود که در نیم سال دوم 1401-1402 به مطب متخصصین روماتولوژی شهر تبریز مراجعه کرده اند و توسط فوق تخصص، روماتولوژی مبتلابه فیبرومیالژیا تشخیص داده شده بودند. نمونه پژوهش شامل 36 نفر از این بیماران بود که به صورت دردسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده در دو گروه گمارده شدند؛ 18 نفر در گروه آزمایش که تحت کلاس های آموزشی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری طی 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش دیدند و 18 نفر در گروه کنترل که هیچ گونه مداخله ای دریافتند نکردند. ابزار تحقیق شامل پرسش نامه ﺗﺠﺪیﺪﻧﻈﺮﺷﺪﻩ ﺩﺭﺩ ﻣک ﮔیﻞ، پرسش نامه خستگی مزمن و پرسش نامه توانمندسازی روانشناختی بود. یافته ها نتایج تحلیل کوواریانس (مانکوا) نشان داد میانگین دو گروه آزمایش و کنترل بر مؤلفه های ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری داشت (0/05˂P). نتیجه گیری براساس یافته ها می توان گفت آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری باعث بهبود ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی در مبتلایان به فیبرومیالژیا می شود. بنابراین از این روش درمانی می توان در مراکز مشاوره و سلامت روان برای بهبود افراد مبتلا به فیبرومیالژیا بهره گرفت. ۸۱۹,۱
۹.

بررسی مقدماتی اثر کوتاه مدت آموزش گروهی درمان متمرکز بر شفقت بر شرم و تحمل پریشانی مادران کودکان مبتلابه اختلال طیف اتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: درمان متمرکز بر شفقت شرم تحمل پریشانی اختلال طیف اتیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
اهداف کودکان مبتلابه اختلال طیف اتیسم چالش عمده ای برای والدین به ویژه برای مادران به عنوان مراقب اصلی ایجاد می کنند. مادران شرم و پریشانی روانی زیادی را درارتباط با کودکان اتیسم تجربه می کنند. پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر آموزش گروهی درمان متمرکز بر شفقت بر شرم و تحمل پریشانی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم انجام شد. مواد و روش ها پژوهش حاضر، با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام مادران دارای کودک اختلال طیق اتیسم شهر تهران تحت پوشش انجمن اتیسم ایران می باشد. نحوه انتخاب نمونه ها به صورت دردسترس و گلوله برفی است. 30 نفر از افراد به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند و پرسش نامه های شرم درونی شده کوک (1993)، دیگران به عنوان شرمگین کننده گاس (1994) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) در هر دو گروه اجرا شد و سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 1 ساعته تحت آموزش گروهی درمان متمرکز بر شفقت قرار گرفتند. پس از پایان دوره آموزشی به منظور بررسی تأثیر آموزش، پس آزمون در هر دو گروه اجرا شد و آزمون پیگیری 1 ماه پس از آن انجام شد. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از روش تحلیل اندازه گیری مکرر استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 28 استفاده شده است یافته ها یافته های پژوهش نشان داد آموزش گروهی درمان متمرکز بر شفقت بر کاهش شرم درونی، کاهش شرم بیرونی و افزایش تحمل پریشانی تأثیر دارد (P<0/01). نتایج نشان داد مداخله بیشترین تأثیر را به ترتیب بر تحمل پریشانی با ضریب 0/571، شرم درونی با ضریب 0/419 و شرم بیرونی با ضریب 0/417 دارد. نتیجه گیری با استفاده از آموزش گروهی درمان متمرکز بر شفقت می توان در راستای ارتقای سلامت روان مادران دارای کودک اتیسم گام برداشت. ۸۲۰,۱
۱۰.

ارتباط بین تجربیات نامطلوب دوران کودکی مادر و مشکلات روان شناختی کودکان با نقش واسطه ای تنظیم هیجان و ذهنی سازی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: تجربیات نامطلوب دوران کودکی بدتنظیمی هیجان ذهنی سازی مشکلات درونی سازی مشکلات برونی سازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
اهداف مشکلات روان شناختی کودکان یک مسئله مهم سلامت است. این مشکلات نه تنها با رنج کودکان، خانواده و همسالان آن ها ارتباط دارد، بلکه بر کیفیت زندگی در دوره بزرگسالی نیز تأثیر منفی می گذارد. هدف پژوهش حاضر ارزیابی مدل تبیین انتقال بین نسلی تجارب نامطلوب کودکی مادران بر اختلال های درونی سازی و برونی سازی فرزندان شان با نقش واسطه ای تنظیم هیجان و ذهنی سازی بود. مواد و روش ها این پژوهش از نوع پژوهش بنیادی و از نوع مدل یابی معادله ساختاری بود. جامعه آماری از زنان متأهل دارای فرزند 6 تا 12 ساله ثبت نام شده در سامانه خدمات الکترنیک سلامت استان بوشهر در سال 1401 تشکیل شده بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی تعداد 700 نفر انتخاب شدند. درنهایت 632 نقر از مادران به صورت آنلاین به پرسش نامه های مشکلات رفتاری تجربیات نامطلوب کودکی، تنظیم هیجان و ذهنی سازی پاسخ دادند. تمام تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهایSPSS وAMOS به ترتیب نسخه 26 و 24 انجام شد. یافته ها تجربه های نامطلوب کودکی مادران بر دشواری تنظیم هیجان (P<0/001 و β=0/363)، مشکلات درونی سازی (P<0/001 و β=0/182) و مشکلات برونی سازی (P<0/001 و β=0/201) به صورت مستقیم اثر مثبت و معنی دار و بر ذهنی سازی اثر منفی و معنی دار داشت (P=0/006 و β=-0/125). اثر غیرمستقیم تجارب نامطلوب کودکی بر مشکلات درونی سازی (P<0/001 و β=0/126) و برونی سازی (P<0/001 و β=0/134) کودکان از طریق تنظیم هیجان مثبت و در سطح 0/001 معنی دار بود. همچنین اثر غیرمستقیم تجارب نامطلوب کودکی بر مشکلات برونی سازی از طریق ذهنی سازی مثبت و معنی دار بود (P=0/039 و β=0/011). نتیجه گیری تجارب نامطلوب کودکی مادران به شکل مستقیم از طریق انتقال بین نسلی بر اختلال های درونی سازی و برونی سازی تأثیر دارد و تنظیم هیجان و ذهنی سازی آن را واسطه گری می کند. ۸۲۵,۱
۱۱.

مطالعه مقایسه ای حافظه کاری در فرزندان افراد مبتلابه آلزایمر و فرزندان افراد سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: عملکرد شناخت حافظه کاری فرزندان افراد دچار آلزایمر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
اهداف مطالعات مختلف نشان داده اند، فرزندان والدینی که به آلزایمر دچار هستند در مقایسه با جمعیت های عمومی احتمالاً با نرخ بالاتری به این اختلال مبتلا خواهند شد. باتوجه به اینکه نیاز فزاینده به نشانه های تشخیصی برای کمک به پیش بینی معتبر آلزایمر احساس می شود و ازطرف دیگر قبل از شروع علائم بالینی، تغییرات آسیب شناختی عصبی در مناطق مغزی به ویژه نواحی گیجگاهی ظهور می یابند و ارتباط عملکردی این ساختارها با کارکردهای شناختی حافظه دیداری فضایی، بازشناسی شکل و یادگیری جدید را تحت تأثیر قرار می دهند، ما را بر آن داشت تا به بررسی این سه عملکرد در فرزندان افراد مبتلا به آلزایمر دیررس و فرزندان افراد عادی، با استفاده از یک مجموعه آزمون کامپیوتری کنتب بپردازیم. مواد و روش ها طرح پژوهش حاضر، مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، افراد با دامنه سنی ۳۰ تا ۵۵ سال شهر تهران در سال ۱۴۰۱ بودند. نمونه پژوهش شامل ۵۵ نفر بود که با بهره گیری از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شد. در این مطالعه ۳۱ نفر از فرزندان افراد مبتلابه آلزایمر(سن: 61/7±03/43؛ ۱۵مرد و ۱۶ زن) و ۲۴ نفر فرزندان افراد نرمال بالای ۶۵ سال(سن: 82/6±67/40؛ ۱۲مرد و ۱۲ زن) که از فرزندان افراد مراجعه کننده به کلینیک مغز و اعصاب و افراد در دسترس در ۲ گروه قرار گرفتند. با استفاده از سه آزمون از مجموعه خودکار ارزیابی عصب روان شناختی کمبریج شامل حافظه کاری فضایی، حافظه بازشناسی شکل و یادگیری پیوسته جفتی ارزیابی شدند. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS و با آزمون آماری تی مستقل و معادل غیرپارامتریک آن (من ویتنی یو) بین دو گروه مقایسه شدند. یافته ها نتایج این مطالعه نشان داد در عملکرد حافظه کاری فضایی در 2 مورد از 3 مورد، یعنی خطاهای بین شرایط (فرزندان نرمال: 12/21±14/21؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر 22/69±34/58) و خطای کل (فرزندان نرمال:9/3±12/96؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 22/22±37/03) بین گروه ها اختلاف معنی دار وجود دارد (0/01>P). در عملکرد حافظه بازشناسی شکل در دو آیتم میانگین تأخیر (فرزندان نرمال: 364/03±1917/17؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 445/15±2186/94) و درصد پاسخ صحیح (فرزندان نرمال: 4/44±96/3؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 8/93±84/39) بین دو گروه اختلاف معنی دار وجود داشت و در مورد میانگین تأخیر برای پاسخ درست و میانگین تأخیر برای پاسخ نادرست اختلاف معنی دار وجود نداشت (0/05>P). در عملکرد یادگیری پیوسته جفتی در هر 3 مورد موردبررسی یعنی نمره حافظه (فرزندان نرمال: 1/59±23/08؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 4/32±17/65)، میانگین خطا برای موفقیت (فرزندان نرمال: 0/36±0/54؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 1/83±2/31) و خطای کل (فرزندان نرمال:2/87±4/54؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 1/83±17/10) بین دو گروه اختلاف معنی دار وجود داشت (0/01>P). نتیجه گیری نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد عملکرد یادگیری جدید و حافظه کاری فضایی و بازشناسی شکل بین فرزندان افراد دارای آلزایمر و بدون آلزایمر دارای تفاوت است. بررسی عملکرد یادگیری جدید و SWM می تواند به عنوان نشانه هایی برای تشخیص اختلال شناختی خفیف در فرزندان افراد دچار آلزایمر و سیر حرکت این افراد به سمت AD باشد، درحالی که بررسی عملکرد بازشناسی شکل نمی تواند سرنخی برای تشخیص باشد. ۸۷۱,۱
۱۲.

بررسی رابطه غربالگری های سرطان پستان باسواد سرطان و اضطراب سلامت؛ نقش میانجی تاب آوری روانشناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: غربالگری سرطان پستان اضطراب سلامت سواد سلامت تاب آوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
اهداف سرطان پستان یکی از شایع ترین سرطان ها در بین زنان می باشد که تشخیص و درمان به موقع آن می تواند مرگ ومیر آن را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. ازاین رو هدف این پژوهش بررسی رابطه غربالگری های سرطان پستان باسواد سرطان و اضطراب سلامت؛ نقش میانجی تاب آوری روانشناختی بود. مواد و روش ها روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری آن کلیه زنان بالای 40 سال مراجعه کننده به مراکز ماموگرافی شهر رشت در سال 1401 بود که 300 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه غربالگری سرطان، پرسش نامه اضطراب سلامت، مقیاس آگاهی سرطان پستان و مقیاس تاب آوری استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل مسیر به وسیله نرم افزارهای SPSS و Amos 1 به ترتیب با نسخه 23 و 18 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها یافته ها نشان داد سواد سلامت (β=-0/11)، اضطراب سلامت (38/β=0) و تاب آوری (25/β=0) اثر مستقیمی بر غربالگری سرطان پستان دارد. اثرات سواد سرطان (β=-0/17) و اضطراب سلامت (25/β=0) بر تاب آوری نیز معنی دار بود (0/001>P)، همچنین اضطراب سلامت و سواد سرطان از طریق تاب آوری اثرات غیرمستقیمی بر غربالگری سرطان داشتند. شاخص های برازش مدل نیز نشان داد مدل مفروض از برازش مناسبی براساس داده ها برخوردار است ( RAMSEA=0/056). نتیجه گیری این نتایج نشان می دهند اضطراب سلامت با افزایش غربالگری سرطان پستان و سواد سلامت با کاهش غربالگری سرطان پستان مرتبط است. تاب آوری روانشناختی نیز به عنوان یک عامل میانجی می تواند اثرات اضطراب سلامت و سواد سلامت بر غربالگری های سرطان پستان را تعدیل کند. ۹۲۹,۱
۱۳.

مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی رفتاری و یکپارچه نگر بر ارتقای رضایت زناشویی و صمیمیت زوجینی در زوجین ناسازگار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: زوج درمانی شناختی-رفتاری زوج درمانی یکپارچه نگر رضایت زناشویی صمیمیت زناشویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
اهداف پژوهش حاضر با هدف تفاوت اثربخشی زوج درمانی شناختی–رفتاری و یکپارچه نگر بر ارتقای مؤلفه های رضایت زناشویی و صمیمیت زوجینی در زوجین ناسازگار انجام شد. مواد و روش ها روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین دارای اختلاف زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان تبریز در سال 1402 بودند که از بین آن ها نمونه هایی شامل 45 زوج دارای وضعیت ناسازگاری به روش نمونه گیری هدفمند و باتوجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه زوج درمانی شناختی-رفتاری (15 زوج)، گروه زوج درمانی یکپارچه نگر (15 زوج) و گروه کنترل (15 زوج) قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه صمیمیت زناشویی باگاروزی، پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ، مداخله زوج درمانی یکپارچه نگر و مداخله زوج درمانی شناختی-رفتاری بود. به منظور بررسی فرضیه ها از روش تحلیل واریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. یافته ها نتایج نشان داد زوج درمانی شناختی – رفتاری و زوج درمانی یکپارچه نگر، مؤلفه های رضایت زناشویی و مؤلفه های صمیمیت زناشویی را ارتقاء می بخشند. همچنین نتایج نشان داد زوج درمانی یکپارچه نگر در ارتقای مؤلفه های صمیمیت و رضایت زناشویی نسبت به زوج درمانی شناختی-رفتاری تأثیر بیشتری دارد که این تفاوت در سطح 0/01>P معنی دار بود. نتیجه گیری براساس نتایج نتیجه می گیریم اگرچه هر دو درمان شناختی–رفتاری و یکپارچه نگر در ارتقای رضایت و صمیمت زناشویی کارآمدند اما زوج درمانی یکپارچه نگر تأثیر بیشتری در بهبود مؤلفه های این دو متغیر دارد، چراکه زوج درمانی یکپارچه نگر به زوجین کمک می کند عواطف خودرا نشان دهند و از این راه بتوانند مقرراتی را که مانع برقراری روابط عاطفی می شوند، تغییر دهند. ۹۴۲,۱
۱۴.

نقش واسطه ای اعتیاد به گوشی های هوشمند در رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن با فابینگ در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: سبک های دلبستگی ناایمن فابینگ اعتیاد به گوشی هوشمند دانشجویان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
اهداف پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای اعتیاد به گوشی هوشمند در رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن و فابینگ در دانشجویان انجام شد. مواد و روش ها در قالب یک طرح توصیفی همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری، تعداد 615 نفر (334 زن، 281 مرد با میانگین سنی 26/89 و انحراف معیار 6/4) از دانشجویان دانشگاه های شهر تهران به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه های استاندارد سبک های دلبستگی هازان و شیور، پرسش نامه استاندارد اعتیاد به گوشی هوشمند و مقیاس عمومی فابینگ به شکل آنلاین پاسخ دادند. یافته ها نتایج مطالعه نشان داد سبک های دلبستگی ناایمن با اعتیاد به گوشی هوشمند (0/5=P=0/001, β)و با میزان فابینگ (0/16=P=0/012, β) رابطه مستقیم و معنی داری دارد. همچنین، متغیر اعتیاد به گوشی هوشمند در رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن و فابینگ در دانشجویان نقش واسطه ای داشت (0/005=P، 0/366=β). نتیجه گیری باتوجه به نتایج حاصل از این پژوهش، افرادی که سبک های دلبستگی ناایمن را از خود نشان می دهند، بیشتر مستعد اعتیاد به گوشی های هوشمند هستند که به نوبه خود باعث تشدید رفتارهای فابینگ و تضعیف تعاملات چهره به چهره می شود. این یافته ها بر اهمیت پرداختن به دلبستگی های ناایمن اساسی به دلیل کاهش اعتیاد به گوشی های هوشمند و تأثیرات منفی آن و جلوگیری از رفتار فابینگ بر روابط اجتماعی تأکید می کنند. بنابراین مداخلاتی که با هدف تقویت دلبستگی ایمن و ترویج استفاده سالم از فناوری انجام می شوند، برای کاهش رفتار فابینگ و تقویت ارتباطات بین فردی معنی دار می توانند حائز اهمیت باشند. ۹۷۷,۱
۱۵.

تأثیر درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در بستر رسانه اجتماعی بر عملکرد جنسی و پریشانی جنسی زنان مبتلا به دیابت: کارآزمایی بالینی تصادفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: روش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی عملکرد جنسی پریشانی جنسی دیابت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
اهداف این پژوهش با هدف بررسی تأثیر روش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در بستر رسانه های اجتماعی بر عملکرد جنسی و پریشانی جنسی زنان مبتلا به دیابت انجام شد. مواد و روش ها این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده با گروه کنترل هم زمان بود که به مدت 12 ماه از آبان ماه سال ۱۴۰1 تا آبان ماه سال ۱۴۰2 در کلیه مراکز جامع سلامت شهر قزوین انجام شد. مشارکت کنندگان با استفاده از روش بلوک بندی متعادل تصادفی در دو گروه مداخله (36 نفر) و کنترل (36 نفر) تخصیص یافتند. مداخله به صورت فردی در بستر رسانه اجتماعی در 8 جلسه حدود 60 دقیقه ای برای گروه مداخله ارائه شد. پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی، پرسش نامه اختلال عملکرد جنسی، پرسش نامه پریشانی جنسی و پرسش نامه ذهن آگاهی قبل از مداخله، بلافاصله 1 و 3 ماه بعد از اتمام جلسات تکمیل شدند. داده ها با استفاده از روش آنالیز واریانس-کوواریانس برای اندازه گیری های مکرر با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 در سطح معنی داری 0/05 تحلیل شدند. یافته ها توزیع متغیرهای جمعیت شناختی بین گروه های مطالعه به جز در متغیرهای تحصیلات خانم و همسرش متوازن می باشد. بنابراین این متغیرها به عنوان کوواریت در تحلیل های بعدی کنترل شدند. نمرات عملکرد جنسی و ذهن آگاهی در گروه مداخله نسبت به کنترل در سنجش های بعد از مداخله به صورت معنی داری بیشتر بود. بدین ترتیب این مداخله به صورت مؤثری توانست عملکرد جنسی و ذهن آگاهی زنان مبتلا به دیابت را افزایش دهد. نمرات پریشانی جنسی در گروه مداخله نسبت به کنترل در سنجش های بعد از مداخله به صورت معنی داری کمتر بود. ازاین رو این مداخله به صورت مؤثری توانست پریشانی جنسی زنان مبتلا به دیابت را کاهش دهد. نتیجه گیری یافته های مطالعه حاضر نشان داد مداخله درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در بستر رسانه اجتماعی با افزایش عملکرد جنسی و کاهش میزان پریشانی جنسی و افزایش ذهن آگاهی زنان مبتلا به دیابت همراه بوده است. همچنین میزان ذهن آگاهی در تمام ابعاد شامل مشاهده، توصیف، عمل ذهن آگاهانه و واکنشی نبودن افزایش یافته و تنها در بعد غیرقضاوتی بودن تأثیر نداشته است. ۹۸۹,۱

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۱۰۹