مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
اختلال سلوک
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی میزان شیوع اختلال رفتاری در دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی مدارس دولتی شهر ابهر در سال تحصیلی 1381-1380 انجام گرفته است. در این پژوهش همچنین رابطه ی بین میزان اختلال رفتاری با عامل های جنسیت، پیشرفت تحصیلی، میزان تحصیل و وضعیت شغلی والدین مورد بررسی قرار گرفت. پرسشنامه ی اختلال رفتاری راتر ویژه معلمان که رفتارهای کودکان را در کلاس درس مورد بررسی قرار میدهد بر روی 600 دانش آموز (300 دختر و 300 پسر) که با استفاده از روش نمونه برداری چند مرحله ای انتخاب شدند، اجرا شد. یافته های پژوهش نشان داد که، میزان شیوع اختلال رفتاری بر اساس نقطه برش پیشنهادی 9، در دانش آموزان 43.3% است، میزان شیوع اختلال رفتاری در دختران 42% و در پسران 44.7% است. نتایج نشان دادند که اختلالات رفتاری در 6.3% کل آزمودنی ها شدید است. این میزان در دختران برابر 5.6% و در پسران برابر با 7% است. بین میزان اختلال رفتاری دختران و پسران تفاوت معنی دار وجود نداشت اما بین اختلال رفتاری و پیشرفت تحصیلی هم بستگی منفی معنی داری وجود داشت. همچنین بین میزان تحصیل مادر و اختلال رفتاری دانش آموزان رابطه معنی دار وجود داشت اما میزان تحصیل پدر تاثیر معنی داری نداشت. بین میزان اختلالات رفتاری دانش آموزان و وضعیت شغلی پدر رابطه معنی دار وجود داشت که نتایج به دست آمده مورد بحث و تفسیر قرار گرفته است.
مقایسه شیوههای فرزندپروری والدین نوجوانان با اختلال سلوک و نوجوانان عادی
حوزه های تخصصی:
"هدف از این پژوهش، بررسی شیوههای فرزندپروری در بین والدین دارای نوجوانان با اختلال سلوک و والدین دارای نوجوانان عادی است. در انتخاب نمونه مورد مطالعه به دو روش نمونهبرداری تصادفی و نمونهبرداری انباشته عمل شده است. نمونه مورد مطالعه 282 نفر است که 137 نفر آزمودنیهای با اختلال سلوک و 145 نفر آزمودنیهای عادی میباشد. کلیه آزمودنیها با استفاده از پرسشنامه اختلال رفتاری کودکان ) (CSI- و والدین آنها با استفاده از پرسشنامه شیوههای فرزندپروری رابینسون مورد مطالعه قرار گرفتهاند. نتایج استخراج شده از پرسشنامهها با استفاده از آزمون مجذورخی و آزمون لگاریتم خطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داد که شیوه فرزندپروری مستبدانه در والدین آزمودنیهای با اختلال سلوک بیشتر از والدین آزمودنیهای عادی به کار گرفته میشود (001/0 P<). شیوه فرزندپروری مقتدرانه در والدین آزمودنیهای با اختلال سلوک کمتر از والدین آزمودنیهای عادی به کار گرفته میشود (001/0 P<). بین والدین آزمودنیهای عادی و والدین آزمودنیهای با اختلال سلوک، در استفاده از شیوه فرزندپروری سهلگیرانه تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0P>). تضاد بین شیوههای فرزندپروری والدین، در والدین آزمودنیهای با اختلال سلوک، بیشتر از والدین آزمودنیهای عادی است (001/0 P<). آزمودنیهای پسر، تحت تاثیر شیوههای فرزندپروری هر دو والدشان هستند (01/0 P<). در حالی که آزمودنیهای دختر، تحت تاثیر شیوه فرزندپروری مادرانشان هستند (05/0P<). همچنین یافتههای جانبی تحقیق نشان داد که میزان افت تحصیلی در آزمودنیهای با اختلال سلوک بیشتر از آزمودنیهای عادی است (05/0 P<) و اعتیاد در بین پدران آزمودنیهای با اختلال سلوک بیشتر از آزمودنیهای عادی است (05/0 P<). در بین سایر متغیرها، تفاوت معنادار یافت نشد.
"
تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر کاهش اختلال سلوک دانش آموزان دوره راهنمایی مدرسه امام سجاد (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است که تاثیر آموزش مهارت های زندگی را بر کاهش اختلال سلوک دانش آموزان پسر دوره راهنمایی بررسی کند. به این منظور 20 نفر از دانش آموزان با اختلال سلوک 13 الی 14 ساله را از یک مدرسه به شیوه در دسترس و به وسیله پرسش نامه علایم مرضی کودکان CSI-4 انتخاب کرده و به صورت کاملا تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم نموده است. با استفاده از طرح پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل تاثیر آموزش مهارتهای زندگی را بر کاهش اختلال سلوک این دانش آموزان مورد سنجش قرار داده است. ابتدا آزمون CSI-4 به عنوان پیش آزمون در گروه نمونه اجرا گردید، و سپس گروه آزمایش به مدت یک ماه و هر هفته دو جلسه یک ساعت و نیم طول می کشید، تحت آموزش قرار گرفتند. پس از خاتمه دوره آموزش، آزمون CSI-4 از دو گروه آزمایش و کنترل به عمل آمد و در پایان نتایج تحلیل آماری به کمک طرح اندازه گیری مکرر تفاوت معناداری را بین دو گروه نشان داد. بعد از یک ماه پی گیری مشاهده شد که نتایج پایدار مانده اند و یافته های پژوهش نشان داد که میزان اختلال سلوک دانشآموزان تحت تاثیر آموزش مهارتهای زندگی به طور معنادار کاهش یافته است.
تأثیر خودآموزی کلامی بر بهبود سازگاری اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به بررسی تاثیر آموزش خودآموزی کلامی بر علایم مرضی و سازگاری اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال سلوک می پردازد. به عبارتی دسترسی به این مساله که آیا آموزش خودآموزی کلامی می تواند در بهبود علایم مرضی و سازگاری اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال سلوک تاثیر مثبتی داشته باشد یا خیر، هدفی بود که پژوهش به قصد دستیابی به آنها انجام پذیرفت.
روش: این پژوهش از نوع طرح تجربی (آزمایشی) بود که در آن نمونه ای شامل 20 نفر از دانش آموزان مبتلا به اختلال سلوک از مدارس شهر تبریز انتخاب و پس از جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل مورد مطالعه قرار گرفتند. در فرایند طرح، گروه آزمایشی در مدت 10 جلسه تحت آموزش خودآموزی کلامی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد.
یافته ها: نتایج تحلیل های به عمل آمده نشان داد که کاربرد و آموزش خود آموزی کلامی در کودکان مبتلا به اختلال سلوک موجب بهبود سازگاری اجتماعی و روابط بین فردی آنها می گردد. این یافته ها حایز تلویحات نظری و عملی در زمینه های بالینی بوده و به طور تفضیلی در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که کاربرد و آموزش خود آموزی کلامی موجب بهبود سازگاری اجتماعی و روابط بین فردی دانش آموزان دارای اختلال سلوک می شود
تاثیر گروه درمانی با تلفیق دو تکنیک صندلی داغ و مرور زندگی نامه بر کاهش خشم نوجوانان پسر مبتلا به اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در تاریخچه زندگی مبتلایان به اختلال سلوک، سابقه رویارویی با تجارب آسیب زای متعدد و انحلال نایافته گزارش شده است که در شکل گیری مشکلات مربوط به خشم در این افراد نقش چشمگیری دارد. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر تلفیق دو تکنیک صندلی داغ و مرور زندگی نامه در قالب گروه درمانی، بر کاهش خشم نوجوانان پسر مبتلا به اختلال سلوک ساکن در کانون اصلاح و تربیت تهران انجام گردید.
روش: تعداد 19 نفر از نوجوانانی که بر اساس نمره مقیاس مشکلات سلوک پرسشنامه خود گزارش دهی نوجوانان (YSR) مبتلا به اختلال سلوک تشخیص داده شده بودند به تصادف در سه گروه آزمایشی (شش نفر)، کنترل بحث آزاد (دارو نما) (هفت نفر) و کنترل بدون دریافت مداخله (شش نفر)، قرار گرفتند. پرسشنامه حالت هیجانی و صفت شخصیتی خشم اسپیلبرگر (STAXI-2) برای سنجش مؤلفه های خشم در پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. اعضای گروه آزمایشی در 11 جلسه گروه درمانی با استفاده از دو تکنیک مرور زندگی نامه و صندلی داغ، شرکت نمودند. داده ها با استفاده از آزمون های کراسکال- والیس و U مان ویتنی مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: مقایسه نتایج پس آزمون سه گروه، تفاوت معنادار را در مقیاس های کنترل برون ریزی خشم و شاخص بیان خشم نشان داد، در حالیکه در مقیاس های حالت و صفت خشم تفاوت معناداری بین سه گروه مشاهده نگردید. نتایج مقایسه دو به دوی گروه ها با استفاده از آزمون U مان ویتنی نشان داد در متغیرهایی که تفاوت معنادار در بین سه گروه وجود داشت، این تفاوت بین گروه های آزمایشی و بحث آزاد و نیز گروه های آزمایشی و بدون دریافت مداخله معنادار بود اما تفاوت معناداری بین گروه های بحث آزاد و بدون دریافت مداخله مشاهده نشد.
نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهد این شیوه گروه درمانی در کاهش مشکلات خشم از بی درمانی و پلاسیبو نتایج بهتری به بار می آورد.
بررسی کارایی بازی درمانی رفتاری شناختی روی پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، کارایی بازی درمانی رفتاری شناختی روی پرخاشگری کودکان پسر 11-8 ساله مبتلا به اختلال سلوک، ساکن در مراکز بهزیستی شهر تهران مورد بررسی قرار گرفت. نمونه این پژوهش 24 نفر بود که از میان 75 کودک ساکن 3 مرکز بهزیستی، پس از تکمیل پرسشنامه CSI-4 توسط مربیان انتخاب و در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. سپس چک لیست پرخاشگری توسط مربیان در هر دوگروه تکمیل شد و جلسات بازی درمانی رفتاری شناختی به مدت 5 هفته و در 10 جلسه روی گروه آزمایشی توسط درمانگر و دو کمک درمانگر که از کودکان نرمال ساکن همان مراکز بودندانجام گرفت. پس از اتمام جلسات درمان، دوباره چک لیست پرخاشگری در هر دو گروه کنترل و آزمایشی توسط همان مربیان تکمیل شد و نتایج توسط آزمون «تی» برای گروه های مستقل مورد مقایسه قرار گرفت.نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه در تفاضل نمرات پیش آزمون– پس آزمون پرخاشگری به نفع گروه آزمایشی وجوددارد.
تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر قصه در کاهش نشانه های اختلال سلوک کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر قصه در کاهش نشانه های اختلال سلوک کودکان دبستانی (دختران 10 و 11 ساله) انجام شده است. براساس مطالعات، کودکان مبتلا به اختلال سلوک، در زمینه کاربرد مهارت های اجتماعی بسیار ضعیف عمل می کنند و این نقص به تداوم و تشدید مشکلات رفتاری آن ها می انجامد. این مطالعه از نوع تجربی حقیقی، با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل است.گروه نمونه این پژوهش متشکل از 22 دختر دبستانی 10 و 11 ساله بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای در دو مرحله و سپس براساس نمره پرسشنامه علائم مرضی کودکان CSI-4 (فرم والد و معلم) و پرسشنامه ارزیابی رفتار راتر (فرم معلم و والد) انتخاب شدند. از این افراد 11 نفر به طور تصادفی در گروه آزمایش و 11 نفر دیگر در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش در طول 1 ماه، 12 جلسه تحت آموزش مهارت های اجتماعی با شیوه قصه گویی و فعالیت های مکمل قرار گرفت. داده های پس آزمون، سه هفته پس از اتمام جلسات جمع آوری و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس بررسی شد. نتایج نشان دادند که براساس هر دو فرم دو پرسشنامه، آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر قصه موجب کاهش نشانه های اختلال سلوک در آزمودنی ها می شود (005/0>P). این نتیجه با یافته های پژوهشگران دیگر تطابق دارد و قابلیت کاربرد قصه و ساختار آن را در آموزش و درمان مشکلات رفتاری کودکان نشان می دهد.
ساخت و هنجاریابی مقیاس درجه بندی تشخیص اختلال سلوک در دانش آموزان مقطع پنجم ابتدایی شهر تهران( فرم معلمان )(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در دو دهه اخیر با عنایت به نظریه روان شناسان رشد و متخصصان تعلیم و تربیت، توجه به کودکان و اختلالات مربوط به کودکان نقش پر رنگی به خود گرفته است. از جمله مهمترین اختلالات رفتاری کودکان می توان به اختلال سلوک اشاره کرد. هدف از این مطالعه تهیه ابزار تشخیصی در این حیطه است، پرسشنامه رفتاری که بخوبی بتواند کودکان دارای این اختلال را از کودکان عادی متمایز و این اختلال را از دیگر اختلالات مشابه تفکیک نماید.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع کاربردی است. در این مطالعه تعداد 515 نفر از دانش آموزان مقطع پنجم ابتدایی که در سال تحصیل86 – 85 در شهر تهران به تحصیل اشتغال داشته اند ، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای انجام این مطالعه ابتدا لیستی از ویژگی های اختلال سلوک بر طبق منابع بالینی تهیه و در اختیار متخصصین این رشته قرار گرفت ، سپس به منظور رفع ابهامات پرسشنامه تنظیم شده به 10 نفر از معلمین مقطع پنجم ابتدایی داده شد تا نظر خود را در مورد سوالات بیان کنند و پرسشنامه نهایی تنظیم گردید .
نتایج: پس از تحلیل عامل به روش مؤلفه های اصلی و استفاده از چرخش واریماکس 5 عامل پرخاشگری ، بی مسئولیتی ، فریبکاری ، خرابکاری و روابط میان فردی ضعیف استخراج شد ،که این 5 عامل 70/74 درصد کل واریانس را تبیین می کند . پایایی پرسشنامه از طریق روش آلفای کرانباخ 975/0 ، از طریق روش تنصیف 858/0 و از طریق روش آزمون _آزمون مجدد 973/0 به دست آمد که نشاندهنده پایایی مناسب آزمون است. همبستگی آزمون با پرسشنامه CSI-4 ( فرم معلمان ) 871/0 می باشد. نقطه برش برای این آزمون با در نظر گرفتن انحراف استاندارد ، چارکها ، آزمون حساسیت و ویژگی و همچنین صدک نمره 60 انتخاب گردید.
نتیجه گیری: با توجه به تحلیل ها و نتایج بدست آمده نسخه نهایی پرسشنامه تشخیص اختلالسلوک( فرم معلمان ) تهیه گردید.
مقایسه بازداری در کودکان دبستانی دارای علائم و نشانه های اختلال سلوک با کودکان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بازداری یکی از مؤلفه های مهم کارکردهای اجرایی است که در مبتلایان به اختلال سلوک به عنوان یکی از عوامل مهم همبستگی (یا حتی علی) مطرح می شود. تحقیقات مختلف، نتایج متناقضی در رابطه با نقایص کارکردهای اجرایی در کودکان مبتلا به اختلال سلوک گزارش کرده اند. پژوهش حاضر به منظور مقایسه مؤلفه بازداری در کودکان دارای علائم و نشانه های اختلال سلوک با کودکان بهنجار اجرا شده است.
روش: با استفاده از پرسشنامه علائم مرضی کودک و آزمون ریون، نمونه ای به حجم 38 نفر (19 کودک مبتلا به اختلال سلوک و 19 کودک به عنوان گروه مقایسه) از بین پسران دبستانی با دامنه سنی 11-8 سال انتخاب شدند. سپس با استفاده از دو آزمون عملکرد پیوسته و برو- بایست، مؤلفه بازداری در دو گروه مقایسه شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که دو گروه در میزان خطای ارتکاب کاذب که شاخص بازداری است در هیچ یک از دو آزمون عملکرد پیوسته و برو- بایست تفاوت معناداری نداشتند. اما در مقیاس زمان واکنش تفاوت دو گروه معنادار بود.
نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که پس از کنترل اختلال نقص توجه- بیش فعالی، میزان بازداری کودکان مبتلا به اختلال سلوک با همسالان بهنجار خود تفاوتی ندارد و احتمالاً نقص در بازداری در مبتلایان به اختلال سلوک، نقش اساسی ندارد.
میزان شروع اختلال کاستی توجه و بیش فعالی ، اختلال سلوک و اختلال نافرمانی مقابله ای در دانش آموزان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان شیوع اختلال کاستی توجه و بیش فعالی، اختلال سلوک و اختلال نافرمانی مقابله ای در دانش آموزان دوره ابتدایی شهر شیراز بود. روش: با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از جامعه آماری دانش آموزان عادی دوره ابتدایی مشغول به تحصیل در نواحی چهار گانه آموزش و پرورش شهر شیراز تعداد 1300 دانش آموز دختر و پسر انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه علائم مرضی کودکان ) ) (CSI-4فرم والدین) بوده است. داده ها با استفاده از روشهای آمار توصیفی شامل درصد، فراوانی و آزمون Z نسبتها تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان شیوع اختلالهای رفتاری در پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CSI-4)(فرم والدین) 5/17 درصد است. همچنین مشخص شد که شیوع اختلالهای رفتاری در پسران بیشتر از دختران است. شایع ترین اختلالهای رفتاری به ترتیب عبارت بودند از: کاستی توجه (7/6درصد)، بیش فعالی/ تکانشگری (6 درصد)، نوع ترکیبی (5 درصد)، سلوک (5 درصد) و نافرمانی مقابله ای (6/3 درصد). بنابراین، شایع ترین اختلال رفتاری دردانش آموزان ابتدایی شهر شیراز کاستی توجه است. نتیجه گیری: در مجموع، یافته ها نشان داد که شیوع اختلالهای رفتاری با توجه به جنسیت و تحصیلات پدر متفاوت است. این نتیجه برای موقعیتهای آموزشی دارای مضامین کاربردی است و بیان کننده آن است که مدارس ابتدایی برای پیشگیری و درمان اختلالهای رفتاری، نیازمند خدمات مشاوره و راهنمایی هستند. این موضوع در برنامه ریزی، تنظیم بودجه و سیاستهای آموزشی و درمانی، می تواند سودمند باشد.
نگاهی به اختلال نافرمانی مقابله ای، اختلال سلوک و ویژگی های جامعه ستیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله مطالبی را در مورد اختلال نافرمانی مقابله ای (ODD) ، اختلال سلوک (CD) و شکل های زودرس جامعه ستیزی ارائه می دهد. تغییرات و ثبات رشدی هر یک، ارتباط و همبستگی درونی بین آنها، و همچنین مداخلات درمانی مؤثر برای هر یک از این سه وضعیت را بررسی می کند و برای پژوهش های آینده پیشنهاداتی ارائه می دهد.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر پردازش شناختی بر بهزیستی اجتماعی، هیجانی، روانشناختی و کاهش نشانه های کودکان دارای اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر پردازش شناختی بر بهزیستی اجتماعی، هیجانی و روانشناختی دانش آموزان مبتلا به اختلال سلوک بود. روش: این پژوهش به شیوه ی آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه ی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهرستان نورآباد (دلفان) در سال تحصیلی 93-92 بودند. آزمودنی های پژوهش شامل 40 دانش آموز پسر دارای اختلال سلوک بود که از میان دانش آموزان بعد از شناسایی به وسیله مقیاس درجه بندی اختلال سلوک و انجام مصاحبه بالینی ساختار یافته انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی ساختار یافته، مقیاس درجه بندی اختلال سلوک و مقیاس بهزیستی شخصی استفاده شد. یافته ها: تحلیل کواریانس چند متغیری (MANCOVA) نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر پردازش شناختی بر بهزیستی دانش آموزان دارای اختلال سلوک مؤثر بوده (001/0>P) و منجر به کاهش نشانه های مرضی اختلال سلوک در دانش آموزان مبتلا شده است. نتیجه گیری: براساس یافته های به دست آمده می توان گفت که آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر پردازش شناختی به افزایش سلامت روان منجر می شود و در پیشگیری از اختلال سلوک نقشی موثر دارد.
فراتحلیل اثربخشی درمان های روان شناختی بر میزان نشانه های اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: در سال های اخیر، روان شناسان و روان پزشکان در زمینه اختلال سلوک به دنبال ارزیابی و کارایی مداخله های روان شناختی بوده اند. در این خصوص، فراتحلیل با یکپارچه کردن نتایج حاصل از انجام پژوهش های مختلف، میزان اندازه اثر روش های درمان را مشخص می کند. هدف از پژوهش حاضر نیز ارزیابی میزان اثرگذاری مداخله های روان شناختی بر کاهش نشانه های اختلال سلوک با استفاده از الگوی پژوهشی فراتحلیل است.
روش: به این منظور از فراتحلیل به عنوان یک فن آماری جهت تعیین، جمع آوری، ترکیب و خلاصه کردن یافته های پژوهشی مرتبط با درمان های مؤثر بر اختلال سلوک استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل پژوهش های انجام شده در ایران در حوزه درمان های مؤثر بر اختلال سلوک است و نمونه آماری شامل پژوهش های انجام شده در این حوزه در داخل ایران است. به این منظور 13 پژوهش که از لحاظ روش شناختی مورد قبول بود، انتخاب و فراتحلیل روی آن ها انجام گرفت. ابزار پژوهش چک لیست فراتحلیل بود.
یافته ها: نتایج نشان داد میزان اندازه اثر درمان های روان شناختی بر کاهش نشانه های اختلال سلوک (p<0/001) برابر با 94/0 است که معادل 51/5 =D است و بر اساس جدول تفسیر کوهن به معنی اندازه اثر بزرگ یا بالا است.
نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت بر اساس نتایج این فراتحلیل درمان های روان شناختی بر کاهش و درمان نشانه های اختلال سلوک در کودکان و نوجوانان تأثیر بالایی داشته است.
اثربخشی آموزش شناختی- رفتاری کنترل خشم بر نوجوانان دارای اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مهارت کنترل خشم یکی از موثرترین برنامه های پیشگیری از شیوع انواع رفتارهای پرخطر و افزایش کارآمدی شخصی و اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش شناختی-رفتاری کنترل خشم بر خشم نوجوانان با اختلال سلوک ساکن در مراکز شبه خانواده بود.
روش: روش پژوهش، طرح آزمایشی پیش آزمون–پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل همه نوجوانان 18-12 سال پسر مراکز شبه خانواده بهزیستی شهرستان گرگان در سال 1394 بودند. از بین جامعه آماری تعداد 30نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که 15 نفر آن ها در گروه آزمایش و 15 نفر دیگر در گروه گواه قرار گرفتند. شیوه نمونه گیری در دسترس بود. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه خودگزارشی مشکلات رفتاری نوجوانان و سیاهه رفتاری کودک، فرم گزارش معلم و پرسش نامه پرخاشگری بود. از آزمون تحلیل کوواریانس برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت کنترل خشم در کاهش پرخاشگری کلی و مولفه های پرخاشگری افکار، رفتار و احساس نوجوانان دارای اختلال سلوک مراکز شبه خانواده موثر است.
نتیجه گیری: از این رو می توان نتیجه گرفت که آموزش کنترل خشم به عنوان یکی از درمان های شناختی در کاهش نشانه های اختلال سلوک تاثیرگذار است.
بررسی رابطه بین بازی های رایانه ای و بروز اختلالات رفتاری در میان دانش آموزان پسر دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلالات رفتاری، اختلالات بسیار شایع و ناتوان کننده ای هستند که بر تنوعی از عملکردها، به ویژه بر عملکرد مدرسه کودکان اثر می گذارند و مشکلات بسیاری را برای معلمان، والدین و خود کودکان و نوجوانان ایجاد می کنند و آثار منفی بر یادگیری، ارتباط و کارآیی اجتماعی آنان می گذارند. پژوهش ها نشان می دهند که شیوع اختلالات رفتاری در کودکان رو به افزایش است و این احتمال داده می شود که گسترش روزافزون بازی های رایانه ای یکی از دلایل عمده آن است. مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه بین میزان استفاده از بازی های رایانه ای و بروز اختلالات رفتاری دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی صورت گرفته است. این پژوهش با روش توصیفی و در قالب یک طرح پیمایشی و مقطعی انجام شد. داده های تحقیق، از 314 نفر از دانش آموزان پسر که در سال تحصیلی1392-1391، در پایه های سوم تا ششم ابتدایی شهر یزد به تحصیل اشتغال داشتند، جمع آوری شد. این افراد با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، از بین 10 مدرسه منطقه یک و دو یزد انتخاب شدند. ابزار سنجش تحقیق آزمون ارزیابی اختلالات رفتاری و پرسشنامه انجام بازی های رایانه ای بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شدند. تفاوت معناداری بین دانش آموزان با سطوح متفاوت انجام بازی های رایانه ای، از نظر اختلال های رفتاری به طور کلی و نیز از نظر سه شکل از اختلال های رفتاری؛ یعنی اختلال سلوک، بی قراری و حواس پرتی وجود داشت. استفاده از بازی های رایانه ای، عاملی مهم و موثر در ابتلای دانش آموزان به اختلالات رفتاری است و خطر ابتلا به اختلالات رفتاری چون اختلالات سلوک، بی قراری و اختلال حواس پرتی را در بین دانش آموزان پسر دبستانی افزایش می دهد؛ بنابراین برای کاهش اثرات منفی استفاده بیش از حد از بازی های رایانه ای و ابتلا به اختلالات رفتاری دانش آموزان دبستانی لازم است تا نظارت بیشتری از سوی والدین بر فرزندانشان در زمینه میزان استفاده از بازی های رایانه ای صورت پذیرد.
تأثیر قصه درمانی بر بهبود سازگاری اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال سلوک
حوزه های تخصصی:
دراین پژوهش، اثربخشی قصه درمانی بر بهبود سازگاری اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال سلوک، مورد بررسی قرار گرفت. با بهره گیری از طرح نیمه آزمایشی، نمونه ای، شامل 45 نفر از دانش آموزان پسر پایه چهارم و پنجم مبتلا به اختلال سلوک از مدارس ابتدایی شهر تبریز انتخاب و پس از جایگزینی تصادفی درسه گروه (دوگروه آزمایشی) و یک گروه کنترل مورد مطالعه قرارگرفتند (در هر گروه 15 نفر). ابزار جمع آوری اطلاعات شامل مصاحبه مبتنی بر ملاک های تشخیصی DSM-IV TR، پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CSI-4) فرم معلم و مقیاس رفتار سازگارانه واینلند بود. در فرایند اجرا، گروه های آزمایش یعنی گروه قصه درمانی با زبان مادری (ترکی) و گروه قصه درمانی با زبان غیرمادری (فارسی)، به مدت 11جلسه طی چهار هفته تحت مداخله قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. نتایج حاصلاز روش تحلیل کوواریانس یک طرفه نشان داد که سازگاری اجتماعی گروه های آزمایشی از گروه کنترل بیشتر است. بر این اساس به نظر می رسد می توان از قصه درمانی به منظور بهبود سازگاری اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال سلوک استفاده نمود
مقایسه کارکرد های اجرایی و مهارت های تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک و عادی
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش مقایسه کارکرد های اجرایی و مهارت های تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک و عادی بود. پژوهش پژوهش حاضر از نوع مقایسه ای و پس رویدادی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مددجویان نوجوان پسر 12 تا 16 سال کانون اصلاح و تربیت شهر تهران و کلیه دانش آموزان نوجوان پسر 12 تا 16 سال شهر تهران تشکیل می دهند. روش نمونه گیری دانش آموزان نوجوان 12 تا 16 سال بزهکار به صورت نمونه گیری در دسترس بود و تعداد ۶۲ نفر به عنوان گروه سلوک انتخاب شدند. روش نمونه گیری نوجوانان عادی به صورت خوشه ای چند مرحله ای انجام شد. ابزار پژوهش آزمون عصب- روانشناختی کولیج و پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان بود. یافته های بدست آمده نشان داد که بین کودکان اختلال سلوک و عادی در مولفه های کارکرد های اجرایی و مهارت های تنظیم شناختی هیجان تفاوت اساسی وجود دارد.
مقایسة حافظة هیجانی، تصمیم گیری و واکنش پذیری بین فردی در دانش آموزان دارای اختلال سلوک و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف مقایسة حافظة هیجانی، تصمیم گیری و واکنش پذیری بین فردی در دانش آموزان دارای اختلال سلوک و عادی اجرا شد. این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعة آماری این پژوهش شامل کلیة دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی مدارس دولتی شهر اردبیل در سال تحصیلی 94-1393 بودند. نمونة پژوهش شامل 92 دانش آموز بود که 46 دانش آموزِ دارای اختلال سلوک (تشخیص داده شده بر اساس مصاحبه بالینی) و 46 دانش آموزِ بهنجار به صورت در دسترس از میان 800 دانش آموز شناسایی شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه علائم مرضی اختلال سلوک شافر و همکاران، آزمون حافظة هیجانی کهیل و مک گو، آزمون برد و باخت آیوا و شاخص واکنش پذیری بین فردی دیویس استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که میانگین نمرات حافظة هیجانی، تصمیم گیری و واکنش پذیری بین فردی در دانش آموزان دارای اختلال سلوک به طور معنی داری کمتر از دانش آموزان عادی بود. این یافته ها حاکی است که نوجوانان دارای اختلال سلوک در حافظه هیجانی، تصمیم گیری و واکنش پذیری بین فردی مشکل دارند، لذا توجه به این متغیرها در برنامه های پیشگیری، آسیب شناسی و خدمات مشاوره ای و درمانی ضروری است.
مقایسه اثربخشی توانبخشی رایانه یار و آموزش والدین براساس رویکرد آدلری در بهبود بازداری پاسخ و توانایی برنامه ریزی کودکان مبتلا به اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناتوانی در بازداری پاسخ و برنامه ریزی از مهم ترین عوامل موثر، ابتلا به اختلال سلوک هستند. این پژوهش با هدف مقایسه ی اثربخشی توانبخشی رایانه یار و آموزش والدین براساس رویکرد آدلری در بهبود بازداری پاسخ و برنامه ریزی کودکان مبتلا به اختلال سلوک صورت گرفت. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری را کلیه ی دانش آموزان پسر 10-7 سال مدارس ابتدایی و استثنایی شهرستانِ بهارستانِ تهران تشکیل می دادند. نمونه ی این مطالعه، 68 دانش آموز مبتلا به اختلال سلوک بودند که به صورت تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و در سه گروه آدلری (24 نفر)، رایانه یار (23نفر) و کنترل (21نفر) گماشته شدند. برای جمع آوری داده ها آزمون قلب ها و گل ها، برج لندن، پرسش نامه مرضی کودکان، مقیاس تشخیص اختلال سلوک، ماتریس های پیشرنده ریون و نرم افزار پیشبرد شناختی مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها نشان داد که توانبخشی رایانه یار و آموزش والدین براساس رویکرد آدلری در مقایسه با گروه کنترل اثربخشی معناداری بر افزایش توانایی بازداری پاسخ و برنامه ریزی دارند. همچنین یافته ها نشان داد که توانبخشی رایانه یار در افزایش توانایی بازداری پاسخ و آموزش والدین براساس آدلری در افزایش توانایی برنامه ریزی برتری دارند. بنابراین، می توان گفت که هم رویکرد آدلری و هم روش رایانه یار با وجود تفاوت در مبانی نظری و محتوای آموزش، می توانند روش های کارآمدی در بهبود بازداری پاسخ و توانایی برنامه ریزی کودکان مبتلا به اختلال سلوک باشند.
تاثیر آموزش شناختی- رفتاری مدیریت خشم بر بازداری پاسخ دانش آموزان با اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: اختلال سلوک یکی از رایج ترین اختلال های روان پزشکی بین دانش آموزان است، بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین تاثیر آموزش شناختی- رفتاری مدیریت خشم بر بازداری پاسخ دانش آموزان با اختلال سلوک بود. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه پژوهش 24دانش آموز مقطع متوسطه با اختلال سلوک شهرستان رشت در سال تحصیلی 1396-1395 بود که به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در 2گروه آزمایش و گواه (هرگروه 12نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون استروپ (1935) در مراحل پیش و پس از آموزش استفاده شد. آموزش شناختی- رفتاری مدیریت خشم به صورت گروهی در 8جلسه برای گروه آزمایش ارایه شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش شناختی- رفتاری مدیریت خشم بر بهبود بازداری پاسخ دانش آموزان با اختلال سلوک به طور معنی داری تاثیر دارد (0/001>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، روش آموزش شناختی-رفتاری مدیریت خشم یکی از کارآمدترین روش های درمانی بوده و در کاهش تکانش گری، اضطراب و پرخاشگری بدنی در دانش آموزان با اختلال سلوک موثر است.