فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۶۴۱ تا ۹٬۶۶۰ مورد از کل ۳۶٬۳۳۵ مورد.
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۴
368-325
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سازمان های مردم نهاد در جهان امروزی تبدیل به عناصر مهم و اثرگذاری شده اند. سمن های حمایتی به عنوان یکی از مهم ترین انواع تشکل های غیردولتی که تعدادشان در ایران نیز گسترش یافته است، با تمرکز بر محله های حاشیه ای، به دنبال بهبود وضعیت زندگی محرومان و گروه های آسیب پذیر جامعه هستند. مقاله حاضر با هدف شناخت مهم ترین انواع مسائل اجتماعی مرتبط با گروه های آسیب پذیر که توسط سمن های حمایتی برجسته می شود و نیز شیوه های برساخت آنها نگاشته شده است. روش: این تحقیق با استفاده از روش کیفی نظریه مبنایی و با تکنیک های مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده به بررسی وضعیت سازمان غیردولتی فعال در حوزه آسیب های اجتماعی در استان تهران در سال 1396 پرداخته است. مصاحبه ها و مشاهده ها (23 مصاحبه و 24 مشاهده) از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و با رسیدن به اشباع نظری و کسب تنوع کافی، نمونه گیری پایان یافت. یافته ها: طبق یافته های پژوهش، «کار کودکان»، «بهره کشی و سوءاستفاده از کودکان» و «حاشیه نشینی» مهم ترین آسیب های اجتماعی موردتوجه سمن ها است. همچنین «کودکان کار و خیابان»، «کودکان ساکن مناطق آسیب خیز و فقیرنشین» و «کودکان محروم از تحصیل» اصلی ترین گروه های آسیب پذیر هستند که سمن ها به دنبال حل مشکلات آنها هستند. ازجمله مهم ترین شیوه های برساخت مسائل اجتماعی در سمن های حمایتی نیز عبارت است از «ملموس سازی آسیب ها»، «رفع ابعاد خُرد آسیب»، «رفع ابعاد وخیم آسیب»، «طرح ابعاد جدید مسئله»، «ادعاسازی زبانی، نمایشی و رفتاری»، «پیوند مسائل با زندگی روزمره»، «ایجاد موج توجه به مسئله» و «نزدیکی عاطفی به گروه های آسیب پذیر». بحث: سمن ها سعی دارند برخی مسائل و آسیب های اجتماعی را مشکلاتی نامطلوب و شایع جلوه دهند؛ به نوعی که در اعتقاد عمومی قابل حل باشد و بتوان برای آن اقدامات مؤثری انجام داد. این عمل درواقع برساخت و برجسته سازی مسائل اجتماعی از سوی سمن ها است. سمن ها به عنوان گروه های فعال اجتماعی به دنبال مداخله در آسیب های اجتماعی هستند و آنچه بدان توجه می کنند، بازتابی از مسائل و معضلات اجتماعی مهم جامعه است.
Providing a model for educating professional citizens through knowledge-oriented era of Iran's education system(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Introduction: This study aimed to provide a model in order to educate professional citizens through knowledge-oriented era of Iran's education system. Methodology: The statistical population of the research consisted of all female and male principals and deputies of governmental elementary schools within cities of Tehran province (N = 11382). The sample size estimated to be 362 people based on the Cochran formula. The data collection tool was a researcher-made questionnaire based on a 5-point scale. Findings: Data analysis was performed by Cronbach's alpha test, Average Extracted Variance (AVE), Square root of AVE, Kolmogorov-Smirnov, Exploratory Factor Analysis, Confirmatory Factor Analysis and Friedman ranking test. Reviewing the research literature for understanding the complexity and extent of theoretical and practical domain of the research in training professional citizenship, and also reviewing the models, theories, and the study components, a global model of educating professional citizens was developed including the components of philosophy, goals, Perceptual framework, procedure of implementation, and system of evaluation and engineering. A survey was conducted through 30 experts of this field in order to determine the degree of quality of the proposed model for presenting the final model through an evaluation questionnaire including the philosophy and objectives of the model, the theoretical foundations, dimensions, components, indices, and mechanisms for educating a professional citizen in the knowledge-oriented era of Iran’s education system. In addition, this questionnaire was confirmed with a scale of 4.64 out of 5. Conclusion: Using this model, the country's education and training system can provide knowledgeable, committed, skilled, and professional citizens for society, knowledge economy and knowledge management in response to the third millennium generation.
Effectiveness of Life Skills Training on Coping strategies and Psychological Capital of female students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of the present study was to determine the effectiveness of life skills training on coping strategies and psychological capital of adolescents. Methodology: The research design was quasi-experimental with pretest-posttest design with the control group. The statistical population of this study consisted of all female high school students in the 4th District of Tehran in the academic year of 1396-97. According to Cohen's table, the sample size was 30 people. The initial random sampling method was used, but the participants in the control and experimental groups were randomly assigned and 15 individuals in the experimental group and 15 in the control group were replaced. The measuring tools included Lazarus's Coping Strategies Scale (1985) and Lutz's Psychological Capital Scale (2007), which subjects completed before and after the life skills training program. Analysis of variance (ANOVA) was performed using Spss21 software at a significant level of 0.05. Findings: The results showed that life skills training (14.3%) played a role in explaining the problem-focused coping strategy, but it was not effective in the emotion-focused coping strategy (P = 0.824). Life was 19.7% in explaining self-efficacy, 23.2% in explaining hope, and 17.1% in explaining the resilience of the experimental group. But the experiment group was not optimistic (P = 0.904). Conclusion: Based on the findings, it can be concluded that life skills training has been effective in coping strategies and psychological capital of adolescents.
Design and validation of art teaching pattern in elementary school of Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this research is to design and validate the model of teaching appropriate art for primary school students in Iran. Methodology: The present research is applied in terms of practical purpose, descriptive correlation in terms of data collection and content analysis in terms of qualitative research method and using textbooks and articles of journals and conferences, in order to extract dimensions, components and indicators of learning environment. There has been a change in learning. Then, the experts of educational sciences and psychology, using the Delphi method, after discovering, rejecting or confirming the discovered components, and after calculating the validity and reliability of the researcher-made questionnaire made from the dimensions, components and indicators obtained, provide a qualitative model of art education model. Was. Findings: The results of the present study were based on a model of 61 themes as basic themes and 24 organized themes and 7 comprehensive themes were extracted. Based on the results of this model, 7 indicators of art teaching model include teaching method index including group and individual dimensions, student index which includes dimensions of knowledge, attitude, skill, intelligence and thinking, teacher index which includes dimensions of teaching method, scientific development and promotion. , An index of opportunities that includes the dimensions of culture, heritage, art and art in society, an index of weaknesses that includes the dimensions of parents, education, time, equipment and books and an index of strengths that includes upstream documents and the status of art and finally an index of principles that includes The principle of moderation, the principle of creation, the combination of art with the goals and the principle of freedom. Conclosion: Through the teaching of art, children's skills, creativity, talent, intelligence and imagination can be explored and hidden points in the child's mind can be discovered.
رابطه فقر شهری با فرهنگ فقر در محله های فرودست شهر اراک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۲
322-283
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه فقر شهری با فرهنگ فقر در محله های فرودست شهری اراک با تاکید بر توانمند سازی اقتصادی وفرهنگی ساکنان این محله ها است.برای این منظور شاخصه های فقر شهری و فرهنگ فقر شناسائی و مورد سنجش قرار گرفته و رابطه آنها به لحاظ همبستگی مورد بررسی قرار گرفت.روش:در این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده است.نمونه آماری طبق فرمول کوکران 381 نفر است که با روش نمونه گیری 3 مرحله ای سهمیه ای،خوشه ای و تصادفی ساده از بین حدود 56 هزار و 744 نفر ساکنان 3 محله فرودست شهری اراک انتخاب شده اند. در این تحقیق ابتدا شاخص های کالبدی و اقتصادی انتخاب شده و بر اساس رویکرد تحلیلی سلسه مراتبی (AHP) وزن دهی شده است.همچنین برای رتبه بندی محله های فرودست از نظر فقر شهری از ابزار تصمیم گیری چند معیاری TOPSIS استفاده شده است.یافته ها:بر اساس تکنیک topsis، رتبه فقر شهری بدست آمده برای محله ی فوتبال برابر با 0.09538 محله چشمه موشک برابر با 0.06206 و برای محله باغ خلج 0.06031می باشد.نتایج همچنین نشان می دهد که اکثر بلوک های این محله ها به لحاظ فقر شهری و فرهنگ فقر در وضعیت نامطلوبی قرار دارند.یافته های این پژوهش نشان داد که فقر شهری ساکنان، ارتباط معنا دار مستقیمی با سطح فرهنگ فقر در میان آنها دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که مقدار ضریب همبستگی چندگانه مدل رگرسیونی و ضریب تعیین متغیر مستقل،با توجه به 000/0 بودن sig ،به طور معنا داری متغیر وابسته را پیش بینی می کنند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که اثر فقر شهری بر فرهنگ فقر معنی دار است.بحث:در این پژوهش به منظور کنترل و کاهش مولفه های فقر اقتصادی و فرهنگ فقر در محله های فرودست شهری،راهکار توانمند سازی ساکنان با رویکرد اجتماع محور در ابعاد اقتصادی،فرهنگ و اجتماعی پیشنهاد شده است.توانمند سازی اجتماع محلی و توسعه ی محلی رویکردی غیر متمرکز و مشارکتی است و به نوعی مکمل ارتقا بخشی است که در رابطه با تامین حق مالکیت و توسعه ی اقتصادی در محله های فقیر نشین علاوه بر مشارکت در ساخت و ساز و بهبود محله،ضرورت درگیر شدن ساکنان محله در تصمیم سازی و فرایند برنامه ریزی برای تشخیص اولویت های اقدام و حمایت در اجرا را ضروری می داند.
ارائه و اعتبار یابی مدل ارتقای تعالی سازمانی در دانشگاه فرهنگیان (مورد مطالعه: منطقه 10 دانشگاه فرهنگیان: کرمانشاه،کردستان و همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه و اعتباریابی الگوی تعالی سازمانی در دانشگاه فرهنگیان کرمانشاه،کردستان و همدان به روش تلفیقی (میکس متد) در میان نخبگان، اساتید و مدیران دانشگاه فرهنگیان کرمانشاه،کردستان و همدان انجام گرفته است. استراتژی مورد استفاده در این پژوهش استراتژی اکتشافی متوالی است. در این استراتژی از دو مرحله جمع آوری و تحلیل داده ها استفاده می شود که در مرحله اول تحلیل بر اساس داده های کیفی صورت می پذیرد و تحقیق با جمع آوری وتحلیل داده های کمّی ادامه می یابد. یافته های کیفی نشان می دهد که در مرحله کدگذاری پس از بررسی دقیق تر و پیوند بین مفاهیم خرده مقولات، 11 مقوله محوری به دست آمد که این مقولات شامل: دانش گرایی، جانشین پروری، پایدارسازی نتایج مطلوب، شبکه ها و مهارت های ارتباطی، کارایی سازمانی، منابع انسانی، خلق مشترک ارزش، قابلیت رقابت پذیری سازمان، توانمندسازی، رهبران نخبه و سرآمد و شناسایی نقاط قابل بهبود هستند که با انتزاع بیشتر این مقولات در مرحله کدگذاری گزینشی، یک مقوله هسته ای به شرح «تعالی سازمانی در الگویی با توانمندسازی سازمان به وسیله مدیرانی نخبه و سرآمد، همراه با شناسایی نقاط قابل بهبود و کارا به خلق مشترک ارزش های پایدار و توسعه جانشین پروری منجر می شود.» ظاهر شد که می تواند تمامی مقولات دیگر را تحت پوشش قرار بدهد. در بخش کمی نیز با توجه به اطلاعات حاصل از استنباط آماری پژوهش در یک مدل معادله ساختاری، برآوردها و سطح معناداری نشان داده است که اثر همه متغیرها بر متغیر وابسته تعالی سازمانی معنادار بوده است.
تحلیل رابطه عاملیت کنشگر ساختار با عادت واره بوردیو در فرهنگِ کسب وکار دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیستم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۵
153 - 178
حوزههای تخصصی:
این تحقیق رابطه متغیرهای عاملیت کنشگر- ساختار را در فرهنگ کسب وکار دانش بنیان و بر اساس مفهوم عادت واره کسب وکار بررسی می کند. جامعه آماری، تمام اعضای شرکتهای رشد و دانش بنیان دانشگاه فردوسی مشهد با حجم نمونه 204 نفر می باشند. عادت واره کسب وکار بر اساس نظریه بوردیو و با چهار بُعد نوآوری، تعامل اجتماعی، بازارگرایی و تدوین طرح کسب وکار مفهوم سازی و سنجیده می شود. متغیرهای عاملیت نیز شامل حمایت اجتماعی، سیاستهای حمایتی و شبکه حمایتی دانش اند. روابط همبستگی بین متغیرها نشان می دهند که تمام متغیرهای عاملیت، با عادت واره کسب وکار رابطه مستقیم و معنادار دارند و با افزایش آنها، میزان عادت واره کسب وکار افزایش می یابد. در تحلیل رگرسیون گام به گام نیز مشخص می شود که حدود 5/0 از تغییرات متغیر وابسته به وسیله متغیرهای عاملیت تبیین می شود که سهم متغیر حمایت اجتماعی بیشتر از سایر متغیرهاست. نتیجه تحقیق این است که عادت واره کنشگران، در فرهنگ کسب وکار دانش بنیان نقش اساسی دارد و برای افزایش توان کسب وکار خود باید برنامه ریزی منظم و تعامل هدفمند و دوجانبه به منظور برقراری رابطه و جذب و دریافت منابع مختلف از بخشهای گوناگون داشته باشند<em>. </em>
الگوی پیش بینی بحران ناشی از نقاط بحرانی در کلان شهرها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش انتظامی سال بیست و یکم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۸۲)
29 - 57
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اهمیت بحران و مباحث مرتبط با آن با وقوع جریان های پیش بینی نشده بحران زا خود را نشان داده است. سازمان های فاقد طرح های مدیریت بحران در مواجهه با بحران ها بیش از دو و نیم برابر سازمان های دارای چنین طرح هایی زمان حیات بخش مقارن با وقوع بحران را صرف کرده اند. بنابراین پیش بینی بحران قبل از وقوع، از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا می تواند منجر به پیشگیری از بحران شود. این پژوهش با هدف تدوین الگوی پیش بینی بحران ناشی از نقاط بحرانی در کلان شهرها انجام شد.روش : برای انجام پژوهش حاضر، ابعاد، مؤلفه ها و شاخص ها با بررسی نظام مند مبانی نظری و دریافت نظر خبرگان احصا و با استفاده از سنجه های روایی محتوا و شاخص تناسب، اعتبارسنجی و مدل تأیید عاملی سه سطحی با 4 بعد، 14 مؤلفه و 60 شاخص ترسیم شد.یافته ها و نتایج: برای هر چهار بعد (فرهنگی، اجتماعی- کالبدی- اقتصادی- کنترل و نظارت) تمامی شاخص ها دارای بار عاملی بزرگتر از 5/0 و در سطح اطمینان 95 درصد معنادار (96/1t>) بوده اند. بارهای عاملی مرتبه دوم برای همه مولفه ها و شاخص ها در سطح اطمینان 95 درصد معنادار و تأیید شده اند. برای تمامی متغیرهای پژوهش، مقدار آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی از 7/0 بزرگتر شده اند که نشان از پایایی ابزار اندازه گیری است. با توجه به مقدار بار عاملی، بعد فرهنگی- اجتماعی بیشترین سهم را در اندازه گیری مدل داشته است، بعد کالبدی (فضای شهری) رده دوم، بعد اقتصادی و کنترل و نظارت به ترتیب رده های سوم و چهارم را به خود اختصاص داده اند.
نقش گردشگری آیینی در نگهداشت فرهنگ عزاداری حسینی؛ مطالعه موردی شهرک ماسوله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
103 - 133
حوزههای تخصصی:
آیین ها و مراسم سوگواری مذهبی، از مهم ترین منابع رسیدن به هویت، ریشه های فکری، و سبک زندگی افرادی است که به طور جمعی در منطقه مشخصی برای اجرا و حفظ آن می کوشند. آیین عزاداری حسینی در شهرک ماسوله، اجرای آیینی سنتی است که پس از ورود اسلام به این منطقه، لباس نمادین خود را به قامت سوگواری های مسلمانان نشانده و شیوه آیینی سنتی را برای ابراز همدردی با امام حسین(علیه السلام) و یارانش به روز کرده است. این پدیده فرهنگی که به عنوان میراث معنوی ثبت شده است، برای حفظ و صیانت و از بین نرفتن جلوه های عملی آن، نیاز به دیده شدن دارد. گردشگری آیینی با ویژگی نمایشی خود، تکرار و بازنمایش جریان رویداد و کنش و واکنش آیینی را در مقابل چشمان گردش گ ران روایت کرده و به عنوان رس انه ای قدرتمند در نگهداشت ویژگی های ناب و منحصربه ف رد مناطق عم ل می کند. پژوهش حاضر، از نوع توصیفی و پیمایشی است که با ابزار مصاحبه و پرسش نامه و به روش نمونه گیری دردسترس و گلوله برفی در بین 340 نفر از گردشگران داخلی و خارجی حاضر در آیین های عزاداری حسینی شهرک ماسوله در سال 1396 انجام شده است. نتایج بررسی و تجزیه وتحلیل خروجی از نظرات گردشگران با استفاده از نرم افزار های SPSS و Excel، بیانگر نقش بسزای گردشگری آیینی در حفظ و صیانت از آیین های سنتی و لزوم تجهیز زیرساخت های گردشگری منطقه است. در راستای هدایت هدفمند گردشگران و بهره گیری از رویداد گردشگری آیینی، برگزاری تور های تخصصی و برنامه ریزی شده یکی از پیشنهاد های اصلی این پژوهش است.
رابطه جنسیت، وضعیت تأهل و شیوه اعمال قدرت در خانواده با دین داری دانشجویان دانشگاه مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دین، نهاد مهم اجتماعی است که با تاروپود جامعه ایران گره خورده و منشأ تحولات مهمی همچون انقلاب اسلامی شده است. در این زمینه برای گسترش دین داری در کشور به ویژه بین جوانان تلاش های زیادی انجام شده است؛ بنابراین، با توجه به اهمیت دین داری، در پژوهش حاضر تلاش شده است میزان دین داری و عوامل مرتبط با آن بین دانشجویان بررسی شود. نمونه آماری 407 نفر از دانشجویان پسر و دختر مقطع کارشناسی دانشگاه مازندران است که ازطریق نمونه گیری خوشه ای 15 کلاس درس به صورت تصادفی انتخاب شد و به مقیاس شیوه اعمال قدرت در خانواده (خوش فر و محمدی نیا، 1393) و مقیاس دین داری (Glock & Stark, 1965) پاسخ دادند. نتایج نشان می دهند بیشتر دانشجویان (3/54 %) دین داری بالایی دارند و تفاوتی در دین داری پسران و دختران وجود ندارد؛ اما متأهلان از مجردها دین دارترند. براساس ضرایب رگرسیون گام به گام، سه متغیر شیوه اعمال قدرت دموکراتیک، استبدادی و وضعیت تأهل 13 درصد واریانس دین داری را پیش بینی می کنند.
طراحی مدلی برای مقایسه تطبیقی سیاست های فرهنگی ایران و استرالیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال دوازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۵
187 - 222
حوزههای تخصصی:
سیاست فرهنگی مقوله ای است دارای اهمیت راهبردی و شامل اصول مکتوب و غیرمکتوبی است که برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار فرهنگی تدوین می شود. این پژوهش، با هدف مقایسه تطبیقی سیاست های فرهنگی ایران و استرالیا انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و مقایسه ای تحلیلی می باشد که در مرحله اول 6 مؤلفه و 24 شاخص سیاست فرهنگی از ادبیات و مبانی نظری استخراج و پس از مصاحبه با 5 نفر از اعضای «پانل دلفی» خبرگان فرهنگی ایرانی، روایی و پایایی مؤلفه ها و شاخص های فرهنگی تأیید و سپس مدل مفهومی براساس الگوی فرایندی کرافت و فورلانگ طراحی شده و اعتبارسنجی آن از روش لاوشه مورد تأیید قرار گرفته است. در مرحله دوم تشابه و تفاوت سیاست های فرهنگی ایران و استرالیا با تعیین درجه عضویت نهایی هر یک از مؤلفه ها و شاخص های سیاست فرهنگی در مجموعه های فازی، با نظرسنجی از 5 خبره فرهنگی کشور ایران و 5 خبره فرهنگی کشور استرالیا با استفاده از نرم افزار متلب انجام شده است. آزمون یافته ها نشان می دهد که بین شاخص های «اولویت گذاری مسائل فرهنگی»، «پذیرش سیاست فرهنگی» و «قانونی نمودن سیاست فرهنگی در مجلس و یا نهاد سیاست گذاری فرهنگی» تشابه ولی در سایر مؤلفه ها و شاخص های سیاست فرهنگی بین دو کشور تفاوت وجود دارد. می توان نتیجه گرفت با توجه به بالاتر بودن درجات عضویت نهایی کشور استرالیا، میزان اهمیت دادن نسبی این کشور به فرایند های دستورگذاری، شکل گیری، تصویب، اجرا، ارزیابی و بازخورد سیاست فرهنگی از ایران بیشتر و دیدگاه حاکم بر سیاست های فرهنگی در استرالیا دیدگاهی گروهی و در ایران دیدگاهی سیاسی و نهادی است.
رابطه تاکتیک های اجتماعی نفوذ با آمادگی برای تغییر (مطالعه مورد: بیمارستان تامین اجتماعی بجنورد)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
علوم اجتماعی شوشتر سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۴۵)
105 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش، تبیین رابطه بین تاکتیکهای اجتماعی نفوذ و آمادگی برای تغییر بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان بیمارستان تامین اجتماعی بجنورد برابر با 100 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 80 نفر تعیین گردید. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، همبستگی می باشد که به شیوه پیمایشی انجام گرفت. ابزار پژوهش، پرسشنامه تاکتیکهای نفوذ یوکل ( 2003) دارای 44 گویه و پرسشنامه 18 سؤالی آمادگی برای تغییر دانهام و همکاران (1989) بود. پرسشنامه ها دارای روایی صوری و محتوایی می باشند. برای تعیین پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد (پرسشنامه تاکتیک های نفوذ 88/0 و پرسشنامه آمادگی برای تغییر 87/0). برای تجزیه و تحلیل داده ها، در سطح آمار توصیفی از شاخص هایی نظیر فراوانی و در سطح آمار استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. یافته ها نشان داد بین تاکتیک های نفوذ مبادله و درخواست الهام بخش و مشروعیت و همکاری و درخواستهای شخصی با آمادگی برای تغییر رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و تاکتیکهای درخواست الهام بخش، مشروعیت، همکاری و درخواستشخصی با ضرایب بتای به ترتیب 426/0، 313/0، 305/0 و 422/0 دارای بیشترین تاثیر بر روی آمادگی برای تغییر در کارکنان می باشند.
شکل گیری نقاط بحرانی در کلان شهرها و پیامدهای ناشی از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
67 - 88
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بررسی نقاط بحرانی در کلان شهرها نشان دهنده پیامدهای ناخوشایندی از شکل گیری این نقاط، مناطق یا کانون های آسیب زا است. این پژوهش با هدف شناسایی، دسته بندی و رتبه بندی این پیامدها انجام شده است. روش شناسی: پژوهش حاضر بر حسب هدف کاربردی- توسعه ای و از لحاظ روش گردآوری اطلاعات توصیفی – پیمایشی محسوب می شود که با نگاهی به افق ده سال آینده در کلان شهر تهران با رویکرد کمی انجام شده است. پرسشنامه محقق ساخته حاوی 31 گویه، بین خبرگان توزیع و 44 پرسشنامه قابل تجزیه و تحلیل جمع آوری شد. اطلاعات جمع آوری شده پس از اعتبارسنجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و پیامدهایی که با آزمون t- تک نمونه ای در سطح اطمینان 95 درصد تأیید شده بود، با استفاده از آزمون فریدمن، رتبه بندی گردید. یافته ها: 31 پیامد احصاء شده در 4 بُعد فرهنگی- اجتماعی، کالبدی، کنترل و نظارت و اقتصادی مورد تأیید قرار گرفت و رتبه بندی شد. خی دو آزمون فریدمن با 30 درجه آزادی در سطح معنی داری 001/0 برابر 498/149 است. نتیجه گیری: نتیجه رتبه بندی پیامدهای احصاء شده نشان می دهد مهم ترین پیامد تشکیل نقاط بحرانی در کلان شهرها عبارت است از: «کنارهم قرار گرفتن بزهکاران و مجرمین حرفه ای و سابقه دار» و در پی آن «وجود فرصت های جرم در محیط» و «ایجاد پتانسیل جرم خیزی در منطقه». این بدان معناست که هم افزایی ارتکاب جرم در اثر کنارهم قرار گرفتن مجرمین با تشکیل نقاط بحرانی بیشتر می شود و زمینه جرم خیزی نقطه بحرانی را تقویت می کند لذا لازم است پلیس و مدیریت شهری با نگاهی به این پیامدها و رصد نقاط مختلف شهر، بسترهای شکل گیری را کنترل و از تشکیل نقاط بحرانی پیشگیری کند.
واکاوی فهم گردشگری و زمینه های فرهنگی و اجتماعی شکل گیری آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری به مثابه پدیده ای «معنا ساز»، بر اساس درک و فهم کنشگران از آن، ذیل زمینه مندی فرهنگی- اجتماعی در هر جامعه ساخت می یابد. نویسندگان با استفاده از روش شناسی کیفی مصاحبه های باز و نیمه ساختاریافته صورت دادند تا چگونگی فهم و درک از پدیده گردشگری را در بین ایشان دریابند. نتایج نشان می دهد گردشگری امری هویت بخش (وجه ممیزه فرد مدرن و سنتی)، در اندیشه و کنش انسان امروز است که در بستر نظام مدرنیته شامل تعطیلات سازی، سبک زندگی مبتنی بر جدایی کار و اوقات فراغت، صنعت گردشگری و رسانه های مروج آن میسر می شود. بنیادی ترین معنا یا جوهره ی هستی شناختی گردشگری با گریز ازخودبیگانگی محصول زندگی کاری و روزمره شهری مترادف است. در کنار معنای اصلی یادشده، معانی از قبیل مقاومتی نرم در شکل نفی، شورش و تهاجم علیه روزمرگی زیست شهری، تلاش برای جستجوی اصالت همراه با کشف فضاهای جدید و بکر طبیعی و واقعیتی هزینه بر و کالایی شده قابل شناسایی است؛ که این معانی متاثر از رویکرد های تحلیلی جامعه شناختی در سطوح سه گانه خرد، میانی و کلان در قالب یک مدل نظری ارائه شده است.
رابطه سرمایه اجتماعی و سلامت سازمانی با نقش میانجی جامعه پذیری سازمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و سلامت سازمانی با نقش میانجی جامعه پذیری سازمانی می باشد. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری کلیه کارکنان شرکت سیمان شهرستان نکا به تعداد 400 نفر می باشد. با توجه به جدول کرجسی-مورگان، تعداد 180 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه سلامت سازمانی (OHI)، جامعه پذیری سازمانی تائورمینا (1997) و سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال (۱۹۹۸) استفاده گردید. پرسشنامه ها دارای روایی صوری و محتوایی بوده و جهت سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که برای پرسشنامه سرمایه اجتماعی(0/85) و سلامت سازمانی (0/88) و جامعه پذیری سازمان (0/86) محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار spss 21 و لیزرل انجام شد. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد بین سرمایه اجتماعی و سلامت سازمانی با نقش میانجی جامعه پذیری سازمانی رابطه معناداری وجود ندارد. بین سرمایه اجتماعی با سلامت سازمانی رابطه معناری وجود دارد و بین سرمایه اجتماعی با جامعه پذیری سازمانی در شرکت سیمان نکاء رابطه وجود دارد و بین جامعه پذیری سازمانی با سلامت سازمانی در شرکت سیمان نکاء رابطه وجود دارد.
تأثیر نشریات محلی فارس بر خودآگاهی سیاسی اجتماعی زنان این ایالت در دوره گذار از قاجار به پهلوی(1290-1310.ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی محتوایی نشریات محلی فارس در اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی نشان می دهد که زنان این ایالت برخلاف آنچه برخی از محققان پنداشته اند در فعالیت های سیاسی اجتماعی از جمله جنبش ضداستبدادی و مشروطه خواهی حضور داشته و از سطح آگاهی نسبتا بالایی برخوردار بودند. آنها که در قالب جمعیت ها و انجمن های خاص خود متشکل شده بودند با استفاده از ابزار مطبوعات که فراگیرترین رسانه آن روزها بود برای تغییر وضع جامعه بویژه شرایط اجتماعی خود تلاش می کردند. ماحصل این تلاش ها رشد آگاهی سیاسی اجتماعی زنان ایالت فارس و زمزمه شکل گیری مساله ای به نام حقوق اجتماعی زنان شد.آنچه در این نوشتار به عنوان دغدغه پژوهشی نگارندگان محسوب می شود آن است که مطبوعات ولایت فارس در دهه پایانی دولت قاجار و اوایل عصر پهلوی که در این نوشتار به دوران گذار تعبیر شده است تا چه میزان بر روند خودآگاهی سیاسی اجتماعی و هویت یابی زنان جهت استیفای حقوق اساسی اشان تأثیر گذار بودند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که مطبوعات فارس در این برهه زمانی با طرح و پیگیری مستمر حقوق اجتماعی سیاسی زنان اساسا خود گفتمان ساز بودند و به هویت یابی و اجتماعی کردن زنان بسیار یاری رساندند . روش تحقیق با توجه به اینکه منابع اصلی پژوهش مطبوعات هستند، مبتنی بر تحلیل متن است که می توان آن را سطح عمیق ترِ روش توصیفی تحلیلی دانست که غایت آن دستیابی به تبیین های مناسب است.
میزان تأثیرگذاری رسانه های اجتماعی و مجازی بر فرآیند دموکراتیزاسیون (مطالعه موردی دولت حزب عدالت و توسعه ترکیه (2002 تاکنون))
منبع:
علوم خبری سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
175 - 194
حوزههای تخصصی:
در جهان امروز، رسانه های اجتماعی و مجازی [تقریباً] یکی از ارکان اصلی ساحت سیاست و سیاست ورزی محسوب می شوند؛ چرا که هم ساختار سیاسی و هم سوژه های انسانی از این ابزارها در جهت تأمین اهداف و منافع خویش استفاده می کنند. مع الوصف در خصوص تأثیرات مثبت و یا منفی رسانه های اجتماعی و مجازی در فرآیند دموکراتیزاسیون بحث و تردید وجود دارد؛ این رسانه ها، در عین اینکه به لحاظ ذاتی و محتوایی، کارکرد متعارضِ «خدمت و خیانت» دارند؛ به لحاظ عرضی و جانبی کارکردشان به «ماهیت نظم سیاسی»، بستگی دارد. تأکید پژوهش حاضر این است که تأثیر عوارض جانبی بر کارکرد ضعیف (شکننده) و گاهاً منفی رسانه های اجتماعی و مجازی در فرایند دموکراتیزاسیون، بیشتر از عوارض ذاتی است؛ چرا که ماهیت غیردموکراتیک نظم سیاسی امکان شکل گیری فضای عمومی و برقراری ارتباط میان فضای مجازی و واقعی را نمی دهد. مطالعه موردی دوره حاکمیت حزب عدالت و توسعه ترکیه (2002-2019) تأیید کننده این مدعا است.
ارایه الگوی آسیب های اجتماعی زنان زلزله زده شهر بم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارایه الگوی آسیب های اجتماعی زنان زلزله زده شهر بم است بکه به روش آمیخته یا ترکیبی انجام شده است. در بخش کیفی آن که با استراتژی گراندد تئوری انجام شده جامعه آماری پژوهش شامل زنان زلزله زده شهر بم هستند که تعداد 12 نفر از آنان به صورت هدفمند به عنوان جامعه آماری انتخاب شده اند. تحلیل مصاحبه ها با توجه به روش کدگذاری انجام شده و بر اساس تحلیل داده ها از متن مصاحبه ها 224 مفهوم و گزاره معنادار استخراج شد. در ادامه فرایند کدگذاری از تعداد 224 گزاره معنادار تعداد 218 مفاهیم متناظر بیرون کشیده شد. مفاهیم متناظر به دلیل همپوشانی و تکراری بودن تعداد زیادی از آنها به 45 خرده مقوله تبدیل شدند. همچنین بخاطر نزدیکی و همپوشانی معنایی بسیاری از خرده مقولات محوری در مرحله کدگذاری محوری 45 خرده مقوله موجود به 17 مقوله محوری تبدیل شده اند که این مقولات عبارت از: فضای بحران زده زندگی، تجربه فاجعه، نابسامانی های محیطی، تجربه خشونت، سوگواری و داغدیدگی، حاکمیت فرهنگ مردسالاری، نگاه سنتی به بلایا، از بین رفتن حریم خصوصی، سازگاری با بحران، رفتارهای خودشکنانه، انفصال و کناره گیری اجتماعی، تلاش های جعلی برای بهبود، آزار جنسی، سوگ باقیمانده، تجربه خشونت، زنانگی آسیب ها، تنزل منزلت مادری هستند که با انتزاع بیشتر این مقولات در مرحله کدگذاری گزینشی، یک مقوله هسته ای به شرح «آسیب های اجتماعی زنان زلزله زده در فضای بحران زده و نابسامان زندگی فاجعه وار و در بستر تجربه خشونت، سوگواری و داغدیدگی، با راهبردهای سازگاری با بحران، رفتارهای خودشکنانه و انزوا، و تلاش های ناکام گونه به پیامدهای آزار جنسی، سوگ باقیمانده، تجربه خشونت و حتی تنزل منزلت مادری منجر شده است» ظاهر شد که می تواند تمامی مقولات دیگر را تحت پوشش قرار بدهد. در بخش کمی نیز نتایج حاصل از مدلسازی نشان داده که الگوی استخراجی با ضرایب بالایی تایید شده است.
علّت یابی های ساده ساز در مواجهات انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از رایج ترین فعالیت های ذهنی افراد جست وجوی علل حوادث روزمره است. این فعالیت ممکن است متأثر از برخی رانه های غریزی و روانی و نیز برخی آموزه های اجتماعی به سمت ساده سازی اریب پیدا کند. ساده سازی در علّت کاوی و علّت یابی و تبیین های علّی سهل انگار و اغراق گر در مسائل مختلفی از قبیل بهداشتی، محیط زیستی، اخلاقی، حوادث و غیره، و به تَبَعِ آن ساده سازی در مقصریابی می تواند تاحدودی ناشی از گرایش غریزی به غلبه بر تعارضِ ذهنی (ناسازگاری شناختی) و فرار از رنج ناشی از منسوب کردن حوادث به اتفاق یا به کوتاهیِ خود باشد، و نیز ناشی از پذیرش کلیشه های تعلیلی رایج در جامعه. از منظر پیامد، علّت یابیِ ساده ساز، که لااقل دچار مغالطه جزء و کل است، ممکن است فرد را به رویارویی فکری- احساسی یا عملی با کسانی تحریض کند که علّت یا علّت اصلی (مقصر منفرد یا اصلی) مصائب آنها نبوده اند و از این رهگذر، تصورات و انتظاراتی برای فرد و جامعه ایجاد شود که به رادیکالیسم و بی اعتمادی و درنهایت رنج بیشتر و کارآمدی کمتر منجر شود. این مقاله در پی بررسی برخی شکل های این ساده سازی در مواجهات رایج انتقادی و تحلیلی در ایران امروز است و در پی تقویت ایدهٔ وجود ناسازگاری شناختی و میل به غلبه بر تعارض ذهنی در انگیزه ها، و خطر گسترش انتقاد غیرسازنده و تندروی و بی اعتمادی در عوارض است. محدوده جست وجوی داده ها برشی تصادفی از سایت های خبری-تحلیلی فارسی زبان و عامه پسند در فضای مجازی است که به نظر می رسد بازتابی از نوعی گرایش رایج فرهنگی جامعه را در مورد این موضوع خاص فراهم می کنند.
تغییر مالکیت رسانه ای چندقطبی به تک قطبی در ترکیه (دوره حزب عدالت و توسعه)
منبع:
علوم خبری سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
11 - 32
حوزههای تخصصی:
در یک قرن اخیر تقریباً اکثر مؤسسات و بنگاه های رسانه ای و ارتباطی، متأثر از نظام سرمایه داری، به ابزاری سیاسی و حکومتی مبدل شده اند. در اصل، قرار گرفتن رسانه ها در مرکز نظام های سیاسیِ دارایِ تعلقاتِ سیاسی و اقتصادی و تداوم این وضعیت در همه ی ساختارهای سیاسی حاکم، نشانگر وجود روابط بده بستانی میان رسانه ها و ساختارهای سیاسی و حفظ توازن میان کانون های اصلی قدرت در جامعه است؛ طوری که ساختار مالکیتی رسانه ها، همواره در موازات ساختارهای سیاسی تغییر پیدا می کند؛ موضوعی که کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است(مسأله.) پرسش اصلی در این پژوهش، به تبیین و توضیح نوع رابطه میان بنگاه های رسانه ای و ساختار سیاسی و تغییر و تحول نظام مالکیتی رسانه ها به موازات ساختارهای سیاسی در ترکیه باز می گردد(پرسش). نیل به این هدف، به کمک روش «ماتریالیسم تاریخی» و رویکرد «اقتصاد سیاسی» و با استفاه از منابع کتابخانه ای و دیجیتالی دنبال می شود(روش).به نظر می رسد در دوره حکومت حزب عدالت و توسعه، رابطه ی میان بنگاه های رسانه ای و ساختار حکومتی از نوع «تصرف و سلطه» بوده و دولت حاکم نظام مالکیتیِ اکثر رسانه های غیرهمسو را تصرف و تغییر داده است؛ طوری که ساختار مالکیتی رسانه ، از چندقطبی به تک قطبی شیفت کرده است. (یافته)