مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
دموکراتیزاسیون
حوزههای تخصصی:
پایان جنگ سرد و تشدید ، موج جهانی دموکراتیزاسیون ، زمینه های فعالیت سیاسی و اجتماعی را در منطقه خاورمیانه ، همچون سایر مناطق جهان ، به تدریج دگرگونی کرده است . جریان اسلام گرایی هم ، خواه ناخواه ، از این دگرگونی محیطی اثر پذیرفته است . نوشتار پیش روی با تمرکز بر دگرگونیهای اسلام سیاسی در مصر می کوشد پاسخی برای این پرسش بیابد که جریان اسلام گرایی از پیدایش رقیب قوی و بدیلی در ربع قرن گذشته - که ارزشهای دموکراتیک نام دارد - چه اثری پذیرفته است ؟ ..
تد رابرتگر و روش نوین مطالعه جنبشهای قومی
حوزههای تخصصی:
تد رابرتگر از محققان برجسته مطالعات قومی است که برخلاف محققان مدرنیست فقط از عامل یا فاکتور واحدی در تبیین معضلات و تنازعات قومی استفاده نمیکند، بلکه آن را پدیداری ذووجوه و ذوابعاد میداند. در مقاله حاضر، پس از بررسی اصلیترین مفاهیم مسایل قومی و نگرشهای مختلف به آن، از انواع گروههای قومی در دیدگاه گر بحث میشود و سپس عوامل اصلی دخیل در شکلگیری منازعات قومی یعنی برجستگی و اهمیت هویت قومی - فرهنگی، انگیزههای اقدام قومی - سیاسی (نارضایتی از گذشته، ترس از آینده و امید به کسب امتیازات)، ظرفیت اقدام قومی - سیاسی و گزینهها و فرصتها (ساختار فرصت)، مورد تحلیل و مطالعه تفصیلی قرار میگیرد.
سازمان های منطقه ای و دموکراتیزاسیون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر سازمان های دمکراتیک منطقه ای بر دموکراتیزاسیون است. در این تحقیق سازمان های منطقه ای بدون توجه به زمان و مکان فعالیتشان مورد بررسی قرار می گیرند. اما با توجه به ویژگی دمکراتیک بودن که مورد نظر است عمدتاً بر سه دهه ی اخیر متمرکز می شود. در این تحقیق پس از بررسی فرایند دموکراتیزاسیون و بیان مطالبی درباره ی سازمان های دمکراتیک منطقه ای، به نقش، راهکارها، امکانات و توانایی های این سازمان ها در اثرگذاری بر فرآیند دموکراتیزاسیون پرداخته، توانایی آنها در پیشگیری از پسرفت (سقوط) دمکراتیک بررسی می شود. دو نمونه ی ترکیه و موریتانی نیز در پایان جهت روشن تر شدن این تعامل و کنش و واکنش ها به اختصار بررسی خواهند شد.
پدرسالاری جدید؛ تأملاتی در تعامل دولت و شهروندان در قیام های 2011 جهان عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قیام های مردمی در منطقه عربی، از جهت گسترش سریع و زنجیره وار آن و سرعت وقوع، موجب حیرت ناظران مسایل خاورمیانه و جهان عرب شد. در این مقاله استدلال می شود که در ورای حوادث مزبور، اعتراض به آنچه هشام شرابی «پدرسالاری جدید» خوانده، قرار داشت. علت گسترش سریع حوادث نیز همین بود. از سوی دیگر، به رغم شباهت ها، بین حکومت های عربی تفاوت هایی هم وجود داشته و اختلافاتشان در مواردی چون میزان وجود و حضور نهادهای جامعه مدنی، پیوندها و ارتباطات جهانی حکومت ها، شخصیت رهبران اتوکرات و مستبد عرب، مداخله و عدمِ مداخله قدرت های(بزرگ) خارجی و ساخت اجتماعی(قبیلگی بودن و نبودن آن)، از عوامل مؤثر بر شیوه تعاملِ دولت ها با توده مردم و معترضین بوده است. بر این اساس، هر چه کشوری از عناصر پدرسالاری دورتر شده و به اجزاء دموکراتیک تر حکومت افزوده شده است، از برخوردهای خشن تر و خونریزی کاسته شده و اعتراض ها با کمترین برخورد خشونت بار و مسلحانه همراه بوده است.
نظام- جهان و بی ثباتی دموکراسی: مطالعة تطبیقی ایران، ترکیه و کرة جنوبی از سال 1941- 1961م(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بحث های مهم در مطالعات دموکراتیزاسیون، سهم نسبی متغیرهای بیرونی و درونی در عملکرد دموکراسی هاست؛اما از آنجا که هر نظام دموکراتیک تاحدود زیادی موجودیتی با ویژگی های منحصربه فرد است، به سختی می توان گزاره های کلی دربارة همة دموکراسی ها و تأثیر متغیرهای بیرونی و درونی بر آن ها صادر کرد. از همین رو، بررسی تاریخی تأثیر متغیرهای مختلف بر عملکرد دموکراسی ها گامی در تحلیل سازکارهای تأثیر این متغیرها به شمار می رود. شناخت سازکارهای برآمده از موارد تاریخی خاص زمینه ای برای ارائة گزاره های نظری کلی تر دربارة سهم انواع متغیرها در عملکرد دموکراسی ها فراهم می کند. در این مقاله با بررسی تاریخی-علّی اثر متغیر نظام- جهاناقتصاد و وابستگی در سال های 1800- 1961مبر ایران، ترکیه و کرة جنوبی، زمینه های بی ثباتی اقتصادی را که به عدم تحکیم دموکراسی در سال های 1941- 1961م منجر شده، توضیح و نشان می دهیم که چگونه عملکرد دموکراسی ها تحت تأثیر ساختار تاریخی نظام- جهان و مسیر تاریخی ای که پیموده اند و در تعامل با عوامل داخلی و خارجی شکل می گیرند.
تفاوت های هستی شناختی جنبش های پان عربیستی و بهار عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورود مدرنیته به جهان اعراب، فرآیند مدرنیزاسیون و تقابل اسلام و به ویژه اعراب با این فرآیند، موجب تحولاتی در سطوح متعدد اجتماعی و سیاسی گردید. امید به تشکیل دولت های مستقل و قدرتمند عربی با بنیان های دولت ملت مدرن، موجب گردید تا جنبش های استقلال خواهی و اقتدارطلبانه در میان دول عرب همانند مصر، عراق، سوریه و در سطوحی دیگر لیبی و الجزایر و غیره به سرعت رشد کند. جنبش های پان عربیستی در این ممالک با پیروی از ریشه های ایدئولوژیکی عربی اسلامی و در عین حال تاریخی جهان اسلام باعث شد کشورهای عربی به سرعت از خاورمیانه تا شمال آفریقا استقلال یابند. این جنبش ها تا شکل گیری بهار عربی در سال 2011 به استقلال و اقتدار خود افزودند. بهار عربی نگرشی هستی شناختی از نوعی دیگر را موجب شد و به سرعت طی چندماه، بیشتر کشورهای عربی را در بر گرفت. فرض اصلی این پژوهش، بیان تفاوت هستی شناختی این دو جنبش (پان عربی و بهار عربی) است. با توجه به نوع مطالبات، جایگاه مبارزه و سطوح آن و شعارها و دستاوردهای این دو جنبش؛ می توان به تمایز هستی شناختی آن ها پی برد. در این پژوهش سعی می شود با به کارگیری نظریات جامعه شناسی سیاسی به بررسی هستی-شناسی این دو جنبش و در نهایت تفاوت های بنیادین آن ها پرداخته شود.
ماهیت جنبش های اخیر خاورمیانه: اسلامی یا سکولار؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنبش های سیاسی اخیر در خاورمیانه با بی ثبات سازی نظم اقتدارگرا و تغییر ادبیات سنتی و تولید گفتمان نوین، نه تنها انفعال سیاسی هژمون در زیرسیستم خاورمیانه را تغییر داده است، بلکه عصر نوینی از سیاست منازعه گرایانه را تولید نمود. در این پیوند، تفسیر ایدئولوژیک از کنش های جمعی خاورمیانه، به عنوان رویکرد تقلیل گرا و جانبدار، پاسخگوی ماهیت کنش های جمعی منطقه نمی باشد. از منظر ایجابی، جنبش های خاورمیانه ای درصدد دستیابی به فردیت شهروندی می باشد و از منظر سلبی، نه تنها بر شعار های ارزشی و ایدئولوژیک تمرکز نداشتند، بلکه از کنش های نمادین علیه اسرائیل، آمریکا و منازعات خاورمیانه احتراز نمودند. بنابراین، پرسش از ماهیت جنبش های اخیر خاورمیانه به عنوان اهتمام اصلی نگاشته حاضر می باشد. فرضیه پژوهش جاری با تأکید بر رهیافت نئواسلامی، بر این مسئله تأکید دارد که دموکراسی خواهی، حقوق بشر، رفتار برابر دولت از یک سو و تدریج گرایی اسلامی، مدرن سازی اسلام، اعتدال و پیوند پراگماتیک با غرب از سوی دیگر به عنوان مطالبه جنبش های اخیر می باشد. در این راستا، مطالبه دموکراسی در جوامع عربی پیامد صدور دموکراسی غربی نمی باشد، بلکه برآیند تغییرات اجتماعی- فرهنگی به مثابه بخشی از فرآیند جهانی شدن می باشد. در نتیجه جنبش های اخیر خاورمیانه نشان دادند که نه تنها دموکراسی متضمن سکولاریسم نمی باشد، بلکه دموکرات ها لزوما لیبرال نمی باشند.
تحلیل تطبیقی دموکراتیزاسیون در ایران و ترکیه: مطالعه مرحله تثبیت دموکراتیک با تأکید بر عامل احزاب سیاسی (1980- 2009)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله تحلیل مرحله تثبیت دموکراتیک در دو کشور ایران و ترکیه است. با تمرکز بر وضعیت احزاب سیاسی، چرایی توقف ایران در وضعیت گذار و آغاز مرحله تثبیت در ترکیه تبیین شده است. مدل نظری پژوهش با مروری بر نظریه های دموکراتیزاسیون، تثبیت دموکراسی و احزاب سیاسی تنظیم و براساس آن فرضیه «احزاب سیاسی نهادمند، شرط لازم برای تثبیت دموکراتیک» فرموله شده است. احزاب سیاسی نهادمند با رواج اشکال قانونی و مدنی فعالیت سیاسی، آموزش ارزش های مشارکت، همکاری و تساهل و کاهش مداخله نیروهای غیرسیاسی مثل نظامیان، در آغاز مرحله تثبیت دموکراسی تعیین کننده هستند. پژوهش با روش تطبیقی تاریخی و در دو سطح درون سیستمی و بین سیستمی انجام شده است. طبق شواهد تفاوت در سطح نهادمندی احزاب سیاسی در ترکیه و ایران در تفاوت تجربه آنها در عبور از مرحله گذار دموکراتیک تأثیر داشته است. در ترکیه از اوایل سال 2001 و به طور خاص پس از پیروزی حزب عدالت و توسعه در انتخابات پارلمانی 2002 حرکت در مسیر تثبیت دموکراتیک تسهیل شد، در حالی که ضعف نهادمندی احزاب سیاسی در ایران موجب شده است دموکراتیزاسیون در مرحله گذار باقی بماند و تثبیت دموکراسی آغاز نشود.
جنبش مشروطه خواهی ایرانیان؛ خیالی ناممکن یا برنامه ای ناتمام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنبش مشروطه خواهی مردم ایران، از زوایای مختلفی مورد بررسی محققان قرار گرفته است. با این حال این واقعه مهم از جهت انطباق با زمانه و افق تاریخی ایران کمتر مورد کندوکاو قرار گرفته است. اندک تحقیقات موجود در این زمینه به دو مشرب نظری تعلق دارد؛ در یک مشرب نظری مشروطیت وارده خارجی در نظر گرفته می شود که فاقد هر گونه تجانس مضمونی و انطباق اجتماعی با زمینه تاریخی ایران است و لذا شکست کوشش های فعالان مشروطه خواه برای برقرار ساختن چنین نظام سیاسی از ابتدا محتوم بود. در مشرب دوم ناکامی جنبش مشروطیت به عوامل بیرونی، مداخلات خارجیان و ضعف رهبران سیاسی نسبت داده می شود. بر این اساس، پرسش اصلی مقاله حاضر را می توان بدین ترتیب صورت بندی کرد که ناکامی و شکست جنبش مشروطیت در برقراری نظام سیاسی دموکراتیک ناشی از ناهمزمانی تاریخی این خواست با واقعیت های عینی- ذهنی ایران بود و یا می توان الگوی تبیینی جایگزینی را در برابر این نظریه مطرح کرد؟ روش تحقیق در بحث حاضر روشی ترکیبی است و همزمان از روش تحقیق تاریخی و روش تبیین علّی استفاده شده است. یافته های تحقیق دو نکته اصلی در پاسخ به پرسش تحقیق معلوم ساخت. نخست آن که الگوی ناممکنیِ مشروطیت علی رغم برخورداری از توانایی هایی برای تبیین ناکامی مشروطیت، به دلیل رویکرد تقلیل گرا از توضیح بخش های دیگری از واقعیت تاریخی ناتوان است. دوم این که الگوی رقیب یعنی الگوی ناتمامی، ضمن تبیین مناسب نارسایی های ساختاری موجود، پروژه مشروطیت را برنامه تحول سیاسی ای می انگارد که همچنان در افق تاریخ معاصر ایران گشوده است.
ماهیت سیاسی دولت پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۱ بهار ۱۳۹۰ شماره ۱
331 - 334
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات اساسی در جامعه شناسی سیاسی هر جامعه ای، ماهیت دولت در آن جامعه است. دولت ها ماهیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گوناگون دارند. در این نوشتار ماهیت سیاسی دولت در ایران دوره پهلوی از نظر میزان گذار به دموکراسی بررسی می شود. هدف از بررسی ماهیت سیاسی دولت آن است که چگونگی اعمال حاکمیت مردم و تعامل میان شهروندان و حاکمیت روشن شود. با این رهیافت، پرسش اساسی این است که ماهیت دولت در ایران دوره پهلوی در چارچوب چه گفتمان یا خرده گفتمان شکل می گیرد؟ فرض نگارنده آن است که نوع رابطه میان مردم و حاکمیت نقشی تعیین کننده در ماهیت سیاسی نظام از نظر میزان گذار به دموکراسی دارد.
گذار از نوسازی به دموکراتیزاسیون؛ توسعه سیاسی در هندوستان و درس های آن برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
220 - 193
حوزههای تخصصی:
الگوی توسعه سیاسی هندوستان نشان می دهد که مفروضات مکتب نوسازی برای تشریح فرایند توسعه، حداقل در بعضی از کشورها، نه مفید است و نه صحیح. بر پایه واقعیت های عینی، دموکراسی ماندگار در هندوستان محصول نوسازی عرصه های اقتصادی و فرهنگی نمی باشد، بلکه دموکراسی خود ابزاری بود برای ایجاد نوسازی و تحولات اساسی و ساختاری در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی. به بیان دیگر نزد نظریه پردازان نوسازی، دموکراسی متغیر وابسته و محصول تحول در عرصه های دیگر اجتماعی است؛ اما بنا برفرایند دموکراسی در هند و نظر بسیاری از تئوری پردازان دموکراتیزاسیون، از جمله آمارتیا سن، دموکراسی می تواند متغیر مستقل و علت تحول در عرصه های دیگر نیز باشد. نهادهای کارآمد اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ثمره نهادهای سیاسی دموکراتیکی می-شوند که به لحاظ وجودی بر نهادهای دیگر اولویت دارند. بر این مبنا دموکراسی بیش از آنکه عنوان یک وضعیت خاص باشد، آنگونه که از سوی نظریه پردازان مکتب نوسازی مطرح شده بود، فرایندی است پویا و مداوم که از طریق عملیاتی نمودن مفهوم مشارکت همگانی، حتی در پایینترین گستره های اجتماعی، به ایجاد جامعه ای با روابط منصفانه تر منجر می شود. دغدغه اساسی ما در مطالعه پیش رو، با تکیه بر فرایند دموکراتیزاسیون در هندوستان، فهم ضرورتهایی است که دموکراسی را به متغیر مستقل توسعه ای پایدار مبدل می سازد. مطالعه حاضر از نوع مطالعات بنیادی است که سعی می کند با ارجاع به چگونگی توسعه سیاسی در هند و رجوع به بعضی از نظریه های عرصه دموکراتیزاسیون به مطالعات موجود در زمینه دموکراسی در ایران تعمیق ببخشد.
میزان تأثیرگذاری رسانه های اجتماعی و مجازی بر فرآیند دموکراتیزاسیون (مطالعه موردی دولت حزب عدالت و توسعه ترکیه (2002 تاکنون))
منبع:
علوم خبری سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
175 - 194
حوزههای تخصصی:
در جهان امروز، رسانه های اجتماعی و مجازی [تقریباً] یکی از ارکان اصلی ساحت سیاست و سیاست ورزی محسوب می شوند؛ چرا که هم ساختار سیاسی و هم سوژه های انسانی از این ابزارها در جهت تأمین اهداف و منافع خویش استفاده می کنند. مع الوصف در خصوص تأثیرات مثبت و یا منفی رسانه های اجتماعی و مجازی در فرآیند دموکراتیزاسیون بحث و تردید وجود دارد؛ این رسانه ها، در عین اینکه به لحاظ ذاتی و محتوایی، کارکرد متعارضِ «خدمت و خیانت» دارند؛ به لحاظ عرضی و جانبی کارکردشان به «ماهیت نظم سیاسی»، بستگی دارد. تأکید پژوهش حاضر این است که تأثیر عوارض جانبی بر کارکرد ضعیف (شکننده) و گاهاً منفی رسانه های اجتماعی و مجازی در فرایند دموکراتیزاسیون، بیشتر از عوارض ذاتی است؛ چرا که ماهیت غیردموکراتیک نظم سیاسی امکان شکل گیری فضای عمومی و برقراری ارتباط میان فضای مجازی و واقعی را نمی دهد. مطالعه موردی دوره حاکمیت حزب عدالت و توسعه ترکیه (2002-2019) تأیید کننده این مدعا است.
نقدی پسااثبات گرا به نظریات توسعه ی سیاسی و کاربرد آن در مورد ایران: اتخاذ یک رویکرد پیکربندی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مورد کشورهای «جهان سوم»، «جنوب»، «در حال توسعه» و «عقب مانده» به طور معمول گفته می شود که این ها هرکدام 50، 100 یا 200 سال (کم تر یا بیشتر) از کشورهای «توسعه یافته» عقب ترند و از این جهت گذشته ی این ها، چراغ راه آینده ی آن هاست. نظریات توسعه ی سیاسی و بحث های مرتبط با آن، یعنی دموکراتیزاسیون، گذار به دموکراسی و تحکیم دموکراسی، از دهه ی 50 میلادی به بعد در چنین فضایی متولد شدند، ولی، به دلیل محدودیت های فراوان «ایدئولوژیک»شان، از دهه ی 80 میلادی به بعد، به مرور، افول کردند. پارادایم اثبات گرایی و مکتب نوسازی که هردو برآمده از فلسفه ی روشنگری بودند نقشی اساسی در تکوین و رشد آن نظریات داشتند، اما، با وجود محدودیت ها و نقدهای اساسی ای که به آن پارادایم و آن مکتب صورت گرفت، جریان های اصلی نظریات توسعه ی سیاسی نیز افول کردند و رویکردهای بدیل جایگزین آن ها شدند . در همین رابطه، مکتب تاریخی احیاء شد، سیاست تطبیقی رشد کرد و جامعه شناسی تطبیقی تاریخی، به عنوان نمونه، به یکی از مهم ترین چارچوب های منتقد پارادایم اثبات گرایی و مکتب نوسازی، مورد استفاده قرار گرفت. در این مقاله، ضمن بررسی فراز و فرودهای نظریات توسعه ی سیاسی، به این جریان بدیل و چگونگی امکان کاربرد آن در مورد ایران اشاره خواهیم کرد. بدین منظور، با استفاده از معرفت شناسی و هستی شناسی «پیکربندی شده» مندرج در این نوع جامعه شناسی، تلاش خواهیم کرد ضمن نقد آن پارادایم و آن مکتب «ایدئولوژیک»، با توجه به ظرفیت های «بومی» موجود در نظریات مرتبط با موضوعات ایران، مختصات مفهومی این رویکرد بدیل را در «تببین» موضوع «توسعه ی سیاسی» و «دموکراتیزاسیون» روشن کنیم.
سوژگی طبقه متوسط جدید در فرآیند تغییر سیاسی؛ مطالعه تطبیقی عربستان و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵ (پیاپی ۶۵)
223 - 251
حوزههای تخصصی:
به گفته هانتینگتون، رشد کمی و تحول کیفی طبقه متوسط جدید منجر به توسعه نهادهای مدنی و زدودن نمادهای اقتدارگرایی شده و بدین ترتیب اکثریت لازم برای تغییر سیاسی فراهم می آید. پرسش این است که چرا علی رغم رشد این طبقه در عربستان سعودی و عراق، فرآیند تغییر سیاسی محقق نشده است؟ در چارچوب نظریه گذار و به روش مقایسه ای مشخص گردید که هر دو کشور در رشد نمادهای طبقه متوسط جدید یعنی گسترش آموزش عالی، دیوانسالاری، ارتباطات و درآمد سرانه مشابه هستند. اما به دلیل موانع فرهنگی، ماهیت رانتیر بودن دولت، رابطه حامی پیرو و نقش منفی عامل خارجی، ایفای هرگونه نقش جهت پیشبرد دموکراتیزاسیون از این طبقه سلب شده و آزادسازی تاکتیکی از بالا نیز در صورت عدم تحقق مطالبات دموکراتیک، ممکن است گرایش به تغییرات انقلابی و قیام عمومی را باعث گردد. در عراق نیز بی ثباتی سیاسی و ساختارهایی که آمریکایی ها پس از فروپاشی رژیم بعثی تحمیل کرده اند باعث شده این طبقه نتواند پویش های واقعی خود را در ایجاد دموکراسی ایجاد کند. در حالیکه عراق با فروپاشی رژیم صدام حسین، مرحله اول فرآیند گذار یعنی «شکست اقتدارگرایان» طی شده و در مرحله دوم یعنی «تقویت نهادهای دموکراتیک» به سر می برد، در عربستان در مرحله نخست آن یعنی «شکست اقتدارگرایان» با موانعی جدی روبرو می باشد.
تحلیل تطبیقی دموکراتیزاسیون در ترکیه و ایران: مطالعه موردی موج اول بازگشت به اقتدارگرایی (1906- 1913م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله مطالعه تطبیقی دموکراتیزاسیون در ترکیه و ایران از 1906 تا 1913م است. مسئله پژوهش این است که دموکراتیزاسیون در ترکیه و ایران در مرحله دوم، گذار دموکراتیک، پرابلماتیک شده و در هر دو کشور تلاش های ناظر بر تغییرات دموکراتیک در دوره مورد مطالعه به ظهور اقتدارگرایی جدید منجر شده است. با ارائه شواهد تجربی استدلال شده است که ایران، بازگشت به اقتدارگرایی را در 1908م و ترکیه عثمانی در 1913م تجربه کرده است. مدل نظری پژوهش برمبنای رویکرد عاملیت محور، فرموله شده است. ساختار منطقی این مدل دلالت بر آن دارد که دموکراتیزاسیون نتیجه نوع و کیفیت ترکیب سه شرط علّی، عاملیت کنشگران سیاسی و کنشگران نظامی و کنشگران خارجی است. پژوهش حاضر با استفاده از روش تطبیقی تاریخی انجام شده است. شواهد تجربی این پژوهش دلالت بر آن دارد که بازگشت به اقتدارگرایی در ترکیه و ایران تحت شرایط ترکیب شروط علّی استراتژی سرکوب گرایانه میان کنشگران سیاسی و مداخله خشونت آمیز نظامیان در فرایندهای سیاسی و نیز مداخله سیاسی نظامی کنشگران خارجی در سیاست داخلی رخ داده است.
چالش های تحقق دموکراسی در عراق با تاکید بر اقلیم کردستان ( 2003 الی 2019)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقق دموکراسی در عراق به ویژه در اقلیم کردستان با چالش های عدیده ی فرهنگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی امنیتی مواجه است که به سدی در مسیر دموکراتیزاسیون بدل شده اند. مقاله ی حاضر در تلاش است تا به این سوال بپردازد که «چالش های تحقق دموکراسی در عراق با تمرکز بر اقلیم کردستان کدامند و چگونه به مانعی در مسیر دموکراتیزاسیون بدل شده اند؟» در پاسخ اولیه می توان اذعان کرد که «عراق و به ویژه اقلیم کردستان از 2003 تا 2019 طیفی از چالش ها در مسیر گذار به دموکراسی از قبیل خشونت علیه اقلیت ها، ظهور رادیکالیسم اسلامی، غلبه ی فروملی گرایی، بحران رانتیریسم، شکاف در لایه های نخبگان ملی و نیز مداخلات خارجی مواجه بوده است». یافته های مقاله نیز صحت این مولفه ها را در کنار موضوعاتی از قبیل نظام قضایی نا عادلانه و توسعه ی اقتصادی نامتوازن به عنوان موانع تحقق دموکراسی در این کشور را تایید می نماید. این پژوهش از روش ترکیبی کمی و کیفی در یک مطالعه واحد به طور همزمان بهره می برد تا ضمن تفسیر تاریخی با بررسی روندها، ابعاد و کمیت ها به تشریح و تبیین سوال اصلی بپردازد. روش جمع آوری داده ها از نوع اسنادی و از منابع کتابخانه ای و اسناد و آمارهای معتبر است؛ بعلاوه در این مقاله از منابع کردی با رویکرد چند علتی به جای رویکرد تک علتی – تقلیلی استفاده شده است تا درک عمیق تری از وضعیت چالش عدم تحقق دموکراسی در عراق با تمرکز بر اقلیم ارائه شود
درآمدی بر روش تحلیل تطبیقی تاریخی در ارتباط با موضوع دموکراسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
50 - 27
حوزههای تخصصی:
روش تحلیل تطبیقی تاریخی یا (CHA) یکی از مهم ترین و کارآمدترین روش های تحقیق در علوم اجتماعی معاصر است که به نظر می رسد، امکان بسط و گسترش آن چه سی. رایت میلز از «تخیل جامعه شناختی» مراد می نمود را مهیا می کند. تدا اسکاچپول نیز با الهام از روش شناسی سی. رایت میلز در تحلیل مسائل اجتماعی، از مفهوم «تخیل تاریخی جامعه شناختی» نام می برد و بیان می کند که سه مسیر در جامعه شناسی تاریخی وجود دارد: 1) جامعه شناسی تاریخی کلان نگر؛ 2) جامعه شناسی تاریخی تفسیری؛ و 3) جامعه شناسی تاریخی تحلیلی. تحلیل تطبیقی تاریخی (CHA) فرزند خلف نوع سوم است. در این مقاله، مبانی و مبادی روش شناختی این روش تبیین شده است. سپس، با استفاده از همین روش شناسی، به چگونگی کاربست این روش در رابطه با مسائل ایران خواهم پرداخت و در نهایت با اتکا به استدلال های برآمده از تبیین مزبور، به برخی از امکانات و محدودیت های این روش اشاره خواهد شد.
انقلاب و فرآیند گذار به دموکراسی طی سال های 1342- 1357(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دموکراتیزاسیون یکی از مهم ترین وقایعی است که مسیر تغییرات اجتماعی بسیاری از جوامع را در قرن بیستم دگرگون کرده است. قرن بیستم، قرن ظهور امواج دموکراسی خواهی در جوامع متعدد است. جامعه ایران نیز در قرن بیستم، از این موج دموکراسی خواهی جهانی دور نبوده است و انقلاب اسلامی ایران یکی از امواج دموکراتیزاسیون در نظر گرفته می شود. پژوهش کنونی با تأکید بر برهه زمانی انقلابی (1342-1357) در تلاش است تا با تکیه بر مهم ترین مفاهیم گذار به دموکراسی، انقلاب ایران را مطالعه کند. مدل مفهومی پژوهش نیز، بر اساس نظریات هانتینگتن[1] (1396)، جیل[2] (1400)، تیلی[3] (1392) ترسیم و داده های تحقیق بر اساس آن تحلیل شد. روش مطالعه، نهادگرایی تاریخی و منابع پژوهش نیز، منابع تاریخی اولیه و ثانویه بوده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد از سال 1342 و با افزایش فعالیت های نهاد روحانیت در عرصه مبارزه سیاسی و شکل گیری گروه های سیاسی زیرزمینی مارکسیستی، انقلاب ایران آغاز و در نهایت با از هم گسیختگی نخبگان، به فروپاشی دولت منجر شد. فرآیند انقلاب با هدف بازتعریف نهاد دولت بر اساس اصول دموکراتیک، ازطریق بسیج نارضایتی ها، اعتراضات مسالمت آمیز و تقویت جامعه مدنی تداوم یافت و با وجود اتخاذ سیاست فضای باز سیاسی در چند مرحله به وسیله دولت، شدت یافت. رخداد هفدهم شهریور و ناامیدی جامعه از مصالحه با دولت برای برقراری دموکراسی، بزنگاه تاریخی اصلی بود که در ماه های پایانی منتهی به انقلاب، مسیر بیان مطالبات دموکراتیک را تسریع کرد. [1] Huntington [2] Gill [3] Tilly
بیداری اسلامی و نیروهای تاثیرگذار در روند دموکراتیزاسیون در مصر (2018 – 2011)
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۲
7 - 28
حوزههای تخصصی:
بیداری اسلامی و شروع قیام مردمی و تحولات داخلی مصر(ژانویه 2011) که منجربه سرنگونی مبارک شد، نشانگرآغازمرحله جدیدی درحیات سیاسی مصربود که انتظارمی رفت، استبداد ودیکتاتوری ازاین کشوربرای همیشه دورشده وحکومتی دموکراتیک برمبنای نظم نوین سیاسی جایگزین گردد. درابتدای امرنیز با برگزاری انتخابات وانتقال قدرت به محمدمرسی به عنوان رئیس جمهور،روند دموکراتیزاسیون جاری گشت، اما در اندک مدتی، ژنرال السیسی با کودتایی خزنده، به بهانه حفظ امنیت و بهبود اوضاع اقتصادی، مرسی را بازداشت و در ادامه قدرت را شخصا به دست گرفت. که نشان از ناکامی روند دموکراتیزاسیون و شکست مطالبات دموکراسی خواهی مردم در این کشور دارد. آنچه در این مقاله سوال اصلی می باشد اینست که؛ خیزش دموکراسی مردم مصر در سال ۲۰۱۱ تاکنون چه نتایجی به دنبال داشته است؟ و کدام نیروها بر جریان دموکراسیزاسیون مردم مصرتاثیرگذار بوده اند؟ نتایج تحقیق نشان می دهد، خیزش دموکراسی خواهی مردم مصربا دخالت ارتش و برکناری محمد مرسی از ریاست جمهوری در عمل ناموفق نشان داده است. مهمترین نیروهای تاثیرگذار در روند دموکراتیزاسیون مصر، عبارتند از: ارتش، حزب اخوان المسلمین، احزاب و گروه های سکولار و ملی گرا. روش پژوهش، بصورت کیفی، اسنادی و کتابخانه ای، به کمک ابزار فیش برداری از کتب و مقالات فارسی وانگلیسی می باشد ودرنهایت اطلاعات جمع آوری شده بصورت توصیفی تحلیل می شود