مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
دموکراتیک
نویسنده در این مقاله با طرح برخی شبهات رایج پیرامون توزیع قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران در صدد پاسخ به این شبهات بر اساس نحوه توزیع قدرت در ساختار قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. نویسنده این شبهات را در چهار محور کلی دسته بندی کرده که عبارت است از: 1. جایگاه مردم در قانون اساسی 2. جایگاه رهبری نظام 3. اصل دموکراتیک بودن نظام 4. سهم خواهی روحانیت و مساله قدرت. سپس با طرح برخی نظریات پیرامون قدرت، استناد به قانون اساسی و نظریات متفکرین مسلمان و برخی منابع اسلامی، این شبهات را پاسخ داده است.
دموکراسی در اندیشة سیاسی امام خمینی(س)
حوزه های تخصصی:
بررسی دموکراسی د راندیشه امام خمینی از زوایای متعدد مورد بررسی قرار گرفته است. در این مقاله بر آنیم که این مساله را از نظر و دیدگاهی جدید، یعنی قلمرو سیاست ردیابی کنیم تا نه تنها به شفاف سازی رابطه مردم سالاری و دین مدد رسانیم بلکه به استمرار بقا و پایداری حکومت دینی نیز کمک کرده باشیم. در این نوشتار ، ابتدا به تعاریف ، تاریخچه ، اصول و عناصر اصلی و انواع دموکراسی پرداخته ایم. سپس قرائت و تعبیر امام از واژه دموکراسی و جایگاه این واژه را در تفکر ایشان بررسی کرده ، در ادامه به بازیابی عناصر مهم دموکراسی در گفتار و نوشتار امام و قانون اساسی جمهوری اسلامی به مثابه قلمرو عملیاتی اندیشه امام پرداخته ایم. در پایان نیز از مباحث مذکور نتیجه گیری به عمل آمده است.
تحلیل فرهنگ سیاسی ایران مطالعة موردی: شهروندان شهرهای ارومیه و خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، فرهنگ سیاسی جامعه ایران را در یک بازه کیفی اقتدارگرایی تا دموکراتیک گرایی بررسی و تحلیل کرده ایم. دیدگاه های نظریِ شکل گرفته درباب فرهنگ سیاسی ایران تحلیل های متفاوت و گاه متضاد دارند. دسته ای از این دیدگاه ها ویژگی های فرهنگ سیاسی ایران را غیردموکراتیک و اقتدارگرایانه معرفی کرده و دسته دیگر شاخص های دموکراتیک را به آن نسبت داده اند؛ ازجمله این شاخصه ها تأکید بر میزان زیاد مشارکت سیاسی در دوره های مختلف انتخاباتی است. در این پژوهش، با استفاده از روش کمّی پیمایشی برمبنای داده های فازی، فرهنگ سیاسی دو شهر ارومیه و خرم آباد را که به ترتیب کمترین و بیشترین میزان مشارکت انتخاباتی را در دوره های مختلف انتخاباتی داشته اند، تحلیل کرده ایم تا با استفاده از یافته های تجربی، صحت و سقم نظریه ها و دیدگاه های فرهنگ سیاسی ایران را بیازماییم. برای این منظور، میزان عضویت شهروندان را در دو مجموعه فرهنگ سیاسی ارزیابی کرده ایم: ارزش های ابراز وجود دربرابر ارزش های بقا و ارزش های عقلانی دربرابر ارزش های سنتی، الگوی فرهنگ سیاسی آن ها را تعیین می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد الگوی فرهنگ سیاسی ارومیه و خرم آباد تاحدودی شبیه به یکدیگر است. برخلاف تصور قبلی، در هیچ کدام از دو شهر، فرهنگ سیاسی همسان و واحدی مشاهده نشده است. بنابراین، مجموعه ارزش های سیاسی توده مجموعه ای دووجهی است که هم تمایلات دموکراتیک و هم تعلقات اقتدارگرایی دارد و مهم تر این است که الگوی فرهنگ سیاسی شهروندان با میزان مشارکت انتخاباتی آنان مطابقت ندارد؛ بنابراین این استدلال که زیاد بودن مشارکت انتخاباتی می تواند شاخصی برای ارتقای فرهنگ سیاسی و نشان دهنده دموکراتیک بودن آن باشد، با واقعیت همخوانی ندارد.
بررسی رابطه ی ساختار توزیع قدرت در خانواده و مشارکت اجتماعی (مطالعه موردی: شهروندان استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت اجتماعی یکی از نیازهای اصلی جامعه بشری در عصر حاضر است. چگونگی ساختار توزیع قدرت عامل مهمی در نحوه ی مشارکت اعضای خانواده تلقی می گردد. هدف این پژوهش، شناخت رابطه ی ساختار توزیع قدرت در خانواده با میزان مشارکت اجتماعی است. روش پژوهش از نوع پیمایشی بوده و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. اعتبار ابزار سنجش با استفاده از اعتبار صوری و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (76/0) مورد تأیید قرار گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل 963135 نفر از ساکنان بالای بیست سال شهرهای گرگان و گنبد در استان گلستان بود که حجم نمونه ای به تعداد 368 نفر به روش نمونه گیری چند مرحله ای توأم با روش تصادفی طبقه ای متناسب انتخاب شد. یافته ها نشان داد که میانگین تمایل به مشارکت اجتماعی عینی 402/3 از 5 یعنی بیش از حد متوسط و میانگین تمایل به مشارکت اجتماعی ذهنی 488/2 از 5 یعنی کم تر از حد متوسط است. همچنین نتایج نشان داد که در خانواده های با ساختار متقارن (دموکراتیک) مشارکت اجتماعی در هر دو بُعد عینی و ذهنی، رابطه مثبت معنی داری دارد در حالیکه در خانواده های با ساختار قدرت نامتقارن (استبدادی) مشارکت اجتماعی در هر دو بُعد عینی و ذهنی رابطه منفی معنی داری دارد.
رابطه جنسیت، وضعیت تأهل و شیوه اعمال قدرت در خانواده با دین داری دانشجویان دانشگاه مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دین، نهاد مهم اجتماعی است که با تاروپود جامعه ایران گره خورده و منشأ تحولات مهمی همچون انقلاب اسلامی شده است. در این زمینه برای گسترش دین داری در کشور به ویژه بین جوانان تلاش های زیادی انجام شده است؛ بنابراین، با توجه به اهمیت دین داری، در پژوهش حاضر تلاش شده است میزان دین داری و عوامل مرتبط با آن بین دانشجویان بررسی شود. نمونه آماری 407 نفر از دانشجویان پسر و دختر مقطع کارشناسی دانشگاه مازندران است که ازطریق نمونه گیری خوشه ای 15 کلاس درس به صورت تصادفی انتخاب شد و به مقیاس شیوه اعمال قدرت در خانواده (خوش فر و محمدی نیا، 1393) و مقیاس دین داری (Glock & Stark, 1965) پاسخ دادند. نتایج نشان می دهند بیشتر دانشجویان (3/54 %) دین داری بالایی دارند و تفاوتی در دین داری پسران و دختران وجود ندارد؛ اما متأهلان از مجردها دین دارترند. براساس ضرایب رگرسیون گام به گام، سه متغیر شیوه اعمال قدرت دموکراتیک، استبدادی و وضعیت تأهل 13 درصد واریانس دین داری را پیش بینی می کنند.
بررسی جامعه شناختی رابطه پایگاه اقتصادی ومذهب با فرهنگ سیاسی درچارچوب مفهومی مارک تسلر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ سیاسی در جوامع معاصر، وبه ویژه در جامعه در حال گذار ایران،نقشی محوری درتوسعه ومشارکت سیاسی ومدنی دارد.دراین میان ،نقش دانشجویان دانشگاه فرهنگیان که درحقیقت معلمین آینده جامعه می باشند در تکوین وتحکیم فرهنگ سیاسی دموکراتیک،بسیار اثرگذارند.پژوهش حاضر،درچارچوب دستگاه مفهومی مارک تسلر،به مطالعه بررسی جامعه شناختی رابطه پایگاه اقتصادی ومذهب با فرهنگ سیاسی دانشجویان می پردازد.پژوهش به روش پیمایشی وبا استفاده از پرسشنامه،درمورد 362 نفر از دانشجویان دانشگاه های فرهنگیان غرب کشور(ایلام ،کرمانشاه ،سنندج، خرم آباد، همدان)انجام گرفته است که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند.نتایج تحقیق نشان داد که اکثریت دانشجویانی که دارای مذهب سنی بودند به فرهنگ سیاسی بی تفاوت6/16 درصد،واکثریت دانشجویانی که دارای مذهب شیعه بودند به دوفرهنگ سیاسی بی تفاوت 9/40 درصد و دموکراتیک 6/32 درصد،گرایش داشتند.وهمچنین اکثریت دانشجویانی که دارای پایگاه اقتصادی پایین بودند به فرهنگ سیاسی بی تفاوت،واکثریت دانشجویانی که دارای پایگاه اقتصادی بالا بودند به فرهنگ سیاسی دموکراتیک،گرایش داشتند.بنابراین یافته نشان داد که فرهنگ سیاسی دانشجویان،با متغیرهای پایگاه اقتصادی و مذهب رابطه مثبت ومعناداری دارد.
تأملی انتقادی بر دولت مدرن پهلوی اول بر اساسِ شاخص هایِ دولت شکننده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت به عنوان مهم ترین نهادسیاسی پدیده ای مدرن است که تاملی انتقادی پیرامونِ نحوه شکل گیری و عملکردِ آن می تواند واقعیت های زیادی را درباره یک نظام سیاسی آشکار کند. نظر به اهمبت دولت، نظریه های زیادی درباره آن ساخته و پردخته شده است که «دولت شکننده» تنها یکی از آن هاست. دولت ضعیف، شکننده و یا وامانده به دولتی می گویند که از ظرفیت لازم برای کنترل و نفوذ در جامعه، تنظیمِ روابط اجتماعی و تخصیصِ مقتدرانه منابعْ ناتوان است. شاخص هایِ شکنندگی دولت معیار و شاقول مناسبی هستند که به وسیله آن ها می توان از کامیابی و یا ناکامی جوامع در دولت سازیِ مدرن سخن گفت. بر همین اساس این پژوهش بر پرسش از شکنندیِ دولت مدرن دموکراتیک در ایرانِ دوران رضاشاه ساخت گرفته است. به نظر می رسد؛ فرآیند دولت سازیِ مدرنی که رضاشاه مؤسسِ آن به شمار می رفت؛ چندان به شاخص هایِ دولت مدرن دموکراتیک وفادار نبود؛ چراکه این فرایند در این دوره، آمرانه صورت گرفت و رضاشاه نتوانست توازن منطقی لازم میان حوزه هایِ مختلف ساخته شدن دولت پدید آورد. برساختنِ پادشاهی مبتنی بر اندیشه سنتی با تلاش های او برای درانداختنِ جامعه ای مدرن در تضاد بود؛ تضادی که تا پایان دوران سلطنت پهلوی همزاد این سلسله شده بود. در این نوشتار، در پی جویی دلایل ناکامیِ رضاشاه در پروژه دولت سازیِ مدرن دموکراتیک بر چارچوب نظریِ دولت شکننده «کارمن و سامی» تأکید می شود؛ که به نظر می رسد ریشه در بحران هایِ عمده در بطنِ جامعه و همچنین نحوه عملکرد نظام سیاسی داشت. بنیاد نظری این نوشتار بر نظریه دولت شکننده و روش تاریخی تطبیقی در رویکرد جامعه شناسی تاریخی ریخت گرفته است.
بررسی جامعه شناختی تأثیر شبکه های اجتماعی بر فرهنگ سیاسی دانشجویان پسر دانشگاههای فرهنگیان غرب کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
161 - 186
هدف : این پژوهش با هدف بررسی تأثیر شبکه های اجتماعی بر فرهنگ سیاسی و بر مبنای نظریه مارک تسلر انجام شد. روش: روش پژوهش، پیمایشی و کمّی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه بود و از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. جامعه آماری، دانشجویان پسر دانشگاههای فرهنگیان غرب کشور با جمعیت 3404 نفر است که از میان آنان، 345 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. یافته ها: 81/36 درصد دانشجویان دانشگاههای فرهنگیان به فرهنگ سیاسی دموکراتیک گرایش داشتند؛ 55/58 درصد بی تفاوت، 18/3 درصد محدود و 44/1 درصد نیز عملگرا بودند. بنابر این، فرضیه معناداری تأثیر شبکه های اجتماعی بر فرهنگ سیاسی پذیرفته می شود. همچنین فرضیه تأثیر نوع شبکه های اجتماعی بر مؤلفه های فرهنگ سیاسی، به جز مؤلفه برابری جنسیتی و دانش سیاسی؛ و نیز فرضیه تأثیر نوع استفاده از شبکه های اجتماعی بر مؤلفه های فرهنگ سیاسی، به جز مؤلفه مشارکت سیاسی، تساهل و مدارای سیاسی، اعتماد سیاسی و علاقه سیاسی، پذیرفته می شود. نتیجه گیری: به طور کلی، شبکه های اجتماعی یک عامل کلیدی بر گرایش دانشجویان به نوع خاصی از فرهنگ سیاسی محسوب می شوند.