فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۲۸٬۲۶۹ مورد.
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
95 - 114
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری در دهه های اخیر به خصوص در نواحی پیرامونی تهران و کرج، منجر به گسترش مناطقی شده که تا قبل از انقلاب، روستاهایی محصور در باغات در حاشیه شهر کرج بودند. مردآباد/ ماهدشت نیز که در گذشته نه چندان دور به شهر تبدیل شده (۱۳۷۰)، به سرعت گسترش یافته و باغات و آثار تاریخی پیرامون خویش را همچون بسیاری دیگر از شهرهای استان البرز نابود یا در معرض تخریب قرار داده است. محوطه مردآباد در شهر ماهدشت، یازده کیلومتری جنوب غربی کرج در استان البرز قرار دارد و در دی ماه سال ۱۳۷۷ به شماره ۲۲۵۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. مردآباد در مرز منازل مسکونی و زمین های زراعی واقع و ساخت وسازهای مسکونی سالیان اخیر بخش های جنوبی و تا حدی شرقی محوطه را تخریب کرده است. گمانه زنی صورت گرفته در این محوطه در بهار ۱۳۹۵ منجر به مشخص نمودن حدود عرصه و حریم این تپه شد. تپه مردآباد یکی از بلندترین تپه های باستانی استان البرز است که شواهد سفالی گویای توالی فرهنگی از هزاره ششم پیش از میلاد تا دوران میانه اسلامی در این محوطه است. قطعاً انجام کاوش های علمی و دامنه دارتر در این محوطه منجر به کسب اطلاعات باستان شناختی بسیار دقیق تری خواهد شد؛ ولی با توجه به شواهد سفالی سطحی، این محوطه دارای توالی گاهنگاری و شواهد استقراری از: دوره های نوسنگی جدید (سیلک I / هزاره ششم ق.م)، انتقالی مس سنگی/ چشمه علی (سیلک II / اواخر هزاره ششم و اوایل هزاره پنجم پ.م)، عصر آهن یک (اواخر هزاره دوم پ.م)، دوره تاریخی و دوران اسلامی است.
پژوهشی بر شهر باستانی فسا در دورۀ ساسانی با استناد به منابع تاریخی و پژوهش های باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
۲۳۲-۲۰۷
حوزههای تخصصی:
محوطه تُل ضَحاک به عنوان شهر باستانی فسا در دوران تاریخی و اسلامی، در حدود 2 کیلومتری جنوب شهر امروزی فسا در مرکز شرقی استان فارس قرار دارد و در سال 1310 ه .ش.، به عنوان پانزدهمین اثر ملی به ثبت رسیده است. پس از انجام بررسی روش مند باستان شناختی این محوطه در سال 1397 ه .ش.، علاوه بر شناسایی محدوده محوطه (با استناد به پراکندگی داده های سطحی) که به بیش از 500 هکتار می رسد، گاه نگاری و دوره های استقراری محوطه نیز که نشان از سکونت در آن از اواخر هزاره چهارم پیش ازمیلاد، تا قرون میانی اسلامی است، مشخص شد. با مطالعه داده های به دست آمده از بررسی، به ویژه نمونه های سفالی، یکی از دوره های استقراری مهم این محوطه، استقرار مربوط به دوره ساسانی است. پراکندگی مواد فرهنگی مربوط به این دوره (به ویژه سفال) تقریباً در تمام سطح محوطه مشاهده شد. در این پژوهش که روش انجام پژوهش آن توصیفی-تحلیلی و نحوه گردآوری اطلاعات آن به دو صورت میدانی و کتابخانه ای است، نگارندگان با هدف بازشناسی سیمای شهر فسا در دوره ساسانی، تلاش می کنند با بررسی منابع تاریخی و پژوهش های باستان شناسی پیشین در منطقه که در ارتباط با دوره ساسانی منطقه انجام شده است، نتایج آن را با داده های مربوط به استقرار ساسانیِ شناسایی شده از بررسی روش مند محوطه تل ضحاک، درهم آمیخته تا اطلاعاتی از اوضاع سیاسی، اقتصادی شهر فسا در این دوره ارائه شود. نتایج پژوهش های انجام شده مشخص می کند که استقرار مربوط به دوره ساسانی محوطه تل ضحاک فسا بدون شک یک استقرار بزرگ شهری از نوع شهرهایی با شکل ساختاری نامنظم است. شهر فسا با توجه به موقعیت راهبردی مناسب و قرارگرفتن بین چند شهر شاهی مهم آن دوره و هم چنین شرایط زیست محیطی عالی برای فعالیت های کشاورزی و دامداری، به عنوان یکی از شهرهای مهم تجاری و بازرگانی در تمام مدت حکومت ساسانیان در کوره دارابگرد در شرق سرزمین پارس ایفای نقش کرده است.
The Iran-Ottoman Conflicts Over the Caucasus in the Era of Safavid Interregnum (1576- 1587)
حوزههای تخصصی:
In the sixteenth century, the strategic region of the Caucasus had a set of political, economic, transportation, and religious benefits for both the Safavid and Ottoman governments that led the two powers to compete for profound influence and attention in the region. During this period, when some weak and unstable kings such as Ismail II and Muhammad Khudābanda came to power, lack of strength and better performance caused the Ottoman government to grasp the most of the opportunity to extend their influence over the Caucasus. This study aims at investigating the geographical location of the Caucasus considering the Safavid diplomatic policies and the challenges between the Safavids and the Ottoman Empire through analyzing historical data and library studies. Descriptive data analysis has been considered as the method utilized for this research. The research findings indicate that the ineffectiveness of Safavid foreign policy at this time and the consequence of this policy would have an inevitably negative impact on maintaining and controlling the Caucasus. As a result, this policy would provoke the Ottoman invasions, leading to the occupation of some parts of the Caucasus.
تعاملات فرهنگی منطقۀ بختیاری با فارس و خوزستان در دوران مس وسنگ با تکیه بر داده های باستان شناسی شهرستان لردگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعامل فرهنگ ها در پیش ازتاریخ ایران، همواره یکی از موضوعات مهم و پیچیده در باستان شناسی ایران بوده است. این گونه ارتباطات در مناطق گوناگون ایران نشان دهنده روابط فرهنگ ها و تأثیرات آن ها بر یک دیگر است. در طول هزاره پنجم و چهارم پیش ازمیلاد، این ارتباطات گسترده تر و چشم گیرتر می شوند. در این دوران در منطقه زاگرس جنوبی، میان مناطق فارس، چهارمحال وبختیاری (منطقه بختیاری) و خوزستان ارتباطات فرهنگی نزدیکی شکل گرفت که این ارتباطات بیش از هر چیزی در مجموعه های سفالی منطقه بختیاری نمود یافته اند. «اَلن زاگارل» در بررسی هایی که در بخش های مختلف منطقه بختیاری انجام داده به این نکته اشاره می کند که در طول این دوران این منطقه تأثیرات فرهنگی زیادی را از مناطق فارس و خوزستان پذیرفته است. در این نوشتار به روابط فرهنگی ای که در طول دوران مس وسنگ در دوره شوشان قدیم/میانه/جدید خوزستان، دوره های فارس قدیم، میانه و جدید فارس و هم چنین در مراحل فرهنگی اسکندری، چله گاه، افغان، R1، لپویی، شهرک و برجویی و S17 در منطقه بختیاری شکل گرفته، پرداخته شده است و سعی گردیده به این پرسش پاسخ داده شود که، آیا در طول دوران مس وسنگ ارتباطات فرهنگی میان این مناطق وجود داشته است یا خیر؟ که با توجه به بررسی های انجام شده به نظر می رسد که در طول این دوران ارتباطات فرهنگی بین این مناطق وجود داشته است. نکته ای که در اینجا باید اشاره کرد، این است که در این پژوهش تأثیرات فرهنگی دو منطقه فارس و خوزستان بر چهارمحال و بختیاری موردتوجه قرار گرفته است. تأثیرات این فرهنگ ها بر بخش های مختلف منطقه بختیاری یکسان نبوده، به شکلی که مناطق شمالی این استان در طول این دوران تحت تأثیر فرهنگ های منطقه خوزستان و مناطق جنوبی، به ویژه شهرستان لردگان طی این دوران تحت تأثیر فرهنگ های منطقه فارس بوده ا ند.
صوفیان و سلاطین: کنش های سیاسی شیوخ نقشبندی در قلمرو اشترخانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصوف که در پی فروپاشی حکومت مغول به تدریج از خلوت خانقاه ها پا به عرصه های مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نهاده بود، در دوره تسلط ازبکان بر ماوراءالنهر همچنان نقش قابل توجهی را در این حوزه ها ایفا می کرد. در این میان طریقت نقشبندیه به سبب گستردگی و نیز پیروان پرشمار از اهمیت بیشتری برخوردار بود. خاندان های متنفذ نقشبندی که در ماوراءالنهر دوره تیموری و شیبانی حضور پررنگی داشتند در دوره اشترخانیان نیز نفوذ، اعتبار و ارتباط نزدیک خود با حکومت را حفظ کردند. باوجوداین، ضرورتاً روابط میان خاندان های مختلف نقشبندی با خوانین اشترخانی یکسان نبود. بررسی کنش های سیاسی خاندان های نقشبندی و عوامل مؤثر بر آن در دوره اشترخانی، موضوع پژوهش حاضر است. بنا بر یافته های این پژوهش، شیوخ صوفی نقشبندی، طیف وسیعی از تعامل و تقابل با دستگاه قدرت را نمایان ساختند ضمن اینکه خود نیز برای مدتی کوتاه در رأس هرم قدرت قرار گرفتند. میانجی گری در میان مدعیان قدرت، نظامی گری و حکمرانی در شمار نقش هایی بود که شیوخ نقشبندی در عرصه سیاست این دوره ایفا کردند. نوع کنش شیوخ صوفی نسبت به خوانین، تابعی از منافع محلی، خاندانی و عمومی آن ها بود. درحالی که خاندان های نقشبندی مقیم بخارا، کرسی اصلی حکومت اشترخانیان، در راستای حفظ وضع موجود، عمدتاً در پی تعامل و ارتباطی حسنه با خوانین وقت بودند و شیوخ نقشبندی سمرقند، با هدف تغییر وضع به نفع ایالت خود، غالباً در کنار مخالفان بخارا می ایستادند.
تأسیس حکومت محلی بنی عنَّازی (328- 448ق) به مرکزیت حُلْوَان در دوره آل بویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۵ (پیاپی ۱۴۵)
85 - 106
حوزههای تخصصی:
«عنَّازیان» دسته ای از کُردهای منسوب به ایل «شاذَنجان»، در دهه پایانی نیمه اول سده چهارم قمری وارد منازعات قدرت در بخشی از ناحیه جبال شدند، ولی تأسیس حکومت آنها تا اواخر همین سده به طول انجامید. بر این اساس، مسئله اصلی پژوهش حاضر چرایی و چگونگی تأسیس حکومت بنی عنَّازی به مرکزیت حُلْوَان است؛ درحالی که درست در این دوره تاریخی، حکومت مقتدر بنی حَسْنَوَیْهْ در دِینَوَر هیچ قدرت همسانی را تحمل نمی کرد و دولت آل بویه در عراق نیز با آنکه متّحد و گاهی حامی عنَّازیان بود، تمایلی به تأسیس حکومت مقتدر بنی عنَّازی نداشت. یافته های این پژوهش نشان می دهد که عنَّازیان با حمایت آل بویه عراق، ابتدا موقعیت سیاسی و نظامی خود را در حُلْوَان و اطراف آن تثبیت کردند، به منصب «معاون حُلْوَان» رسیدند و سپس با تسلط بر شاهراه اقتصادی، نظامی و مذهبی طریق خراسان و کسب منصب «حامی طریق خراسان»، موفق به تقویت موضع خود، سقوط حَسْنَوَیْهْ و برپایی حکومت شدند.
ارزیابی اعتراضات مردم به تخلفات انتخابات مجالس20- 22 شورای ملی ( 1339- 1346)، مطالعه موردی: کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال کودتای 28 مرداد 1332 دوره ای از رکود و محدویت بر فضای سیاسی کشور حکمفرما شد. از این رو وعده برگزاری انتخابات آزاد از سوی محمد رضاشاه در آستانه انتخابات مجلس بیستم در سال 1339 نقطه عطفی بااهمیت قلمداد می شد و آزادی خواهان امیدوار شدند از طریق انتخابات آزاد سرنوشت سیاسی کشور را تحت تاثیر قرار دهند. در سنندج نیز داوطلبان با الهام از مواعید شاه شروع به فعالیت کردند. مقاله حاضر با تکیه بر اسناد منتشر نشده کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تلاش است به این پرسش پاسخ دهد که کیفیت برگزاری انتخابات سنندج در دوره های 20 تا 22 مجلس شورای ملی چگونه بود و نامزدهای انتخاباتی چه واکنشی نسبت به نتایج آن از خود نشان دادند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد نه تنها انتخابات آزاد ادعایی بی اساس بود، بلکه در سنندج نیز همچون برخی نقاط کشور انتخابات مجلس بیستم سرآغاز فصل نوینی از تخلفات و اقدامات خلاف قانون از سوی حاکمیت بود که در دوره های بعد نیز ادامه داشت. مقاله همچنین نشان می دهد در نتیجه تخلفات انتخابات مجلس 20-22، عزت الله شادی مقدم، و ناصر یمین مردوخی شدیداً نسبت به نتیجه انتخابات این دوره ها معترض بودند و در تلاشی بی وقفه اما بی نتیجه سعی کردند شاه و دولت را نسبت به تغییر نتیجه انتخابات متقاعد سازند.
واکاوی دلایل و پیامدهای نبرد هلوله در سده ی هفتم پیش از میلاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نبرد هلوله به سال 691 پ.م. بین امپراتوری آشور از یک سو و ائتلاف بزرگی از پادشاهان ایلام و بابل و متحدانشان از جانب دیگر رخ داد. گزارش های منابع آشوری و بابلی دارای تضادهایی در ذکر رویدادهای این نبرد مهم هستند و همین مسئله نتیجه گیری در مورد زوایای پنهان این نبرد را بغرنج تر می نماید. پژوهش حاضر براساس اسناد و گزارش های تاریخی و با روش توصیفی- تحلیلی درصدد است به این سؤال اصلی پاسخ بدهد که دلایل بروز نبرد هلوله، نتایج و پیامدهای آن در تاریخ عهد باستان چه بوده است؟ آشوری ها پس از تصرف بابل در زمان تیگلات پیلسر سوم با ایلامی ها هم مرز شدند. پس از آن ایلامی ها برای اینکه در برابر تعرضات آشوری ها به زاگرس مانعی ایجاد کنند، به حمایت از شورشیان بابلی علیه آشوری ها پرداختند؛ همین امر باعث ایجاد نبرد هلوله شد. نتایج این پژوهش نشان خواهد داد که جدا از حس جنگجویی آشوری ها و دست یابی به غنائم منطقه زاگرس، سلطه بی واسطه یا باواسطه طرفین بر سرزمین بابل باعث ایجاد نبرد هلوله شد. در این نبرد آشوری ها گرچه به اهداف خود نرسیدند، پس ازآن سیاست پادشاهان آشور بر تصرف بابل و نابودی ایلام متمرکز گردید.
کاربردپذیری ابزارهای کمک جستجو در نرم افزار سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران از دیدگاه کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۸)
101 - 125
حوزههای تخصصی:
هدف: سنجش میزان کاربردپذیری ابزارهای کمک جستجو در قالب فیلدهای جستجو، پدیدآور، موضوع و عنوان در نرم افزار سازمان اسناد و کتابخانهملی ایران از دیدگاه کاربران. روش/ رویکرد پژوهش: پژوهش توصیفی حاضر از نظر هدف کاربردی بوده و به روش شبه آزمایشی انجام شده است. فنون جمع آوری داده ها، گزارش های کلامی (تفکر با صدای بلند) و مشاهده مستقیم در حین انجام تکالیف بود. برای گردآوری اطلاعات جمعیت شناختی از پرسشنامه استفاده شد؛ جامعه پژوهش را کاربران مبتدی و خبره سازمان اسناد و کتابخانه ملی تشکیل دادند. کاربران پس از انجام تکالیف با نظرسنجی پس آزمون، نظرات خود را بیان کردند. یافته ها و نتیجه گیری: ابزارها برای کاربران خبره در مقایسه با کاربران مبتدی، کاربردپذیرتر بودند. کاربران مبتدی در مقایسه با کاربران خبره در تکمیل تکالیف، دشواری بیشتری به دلایل عدم آشنایی با واژگان آرشیو و چگونگی جستجو در نرم افزار داشتند. حدود 60 درصد از مشارکت کنندگان به سهولت فیلدهای «جستجو» و «پدیدآور» را تکمیل نمودند. هر چند بیشترین کارآیی مربوط به فیلد «پدیدآور» بود؛ اما تکمیل آن در میان 10 درصد از کاربران ناموفق بود. کمترین و بیشترین میانگین زمانی به ترتیب مربوط به فیلدهای «عنوان» و «موضوع» بود. در مجموع ابزارها برای کاربران کاربردپذیر بوده و می توان از طریق آموزش و استفاده از راهنما، کاربردپذیری را افزایش داد. در زمان ورود اطلاعات، واژه شناسی و کاربرپسندی ابزارها مهم است. کاربران با استفاده از ابزارهای کمکی کاربردپذیر، جستجوهای خود را انجام داده و نیاز به حضور واسطه را کاهش می دهند.
مأموریت های افواج نظامی قاجار در زمان صلح؛ مطالعه موردی فوج کمره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۲۲)
85 - 100
حوزههای تخصصی:
ایران در دوره قاجار از داشتن ارتشی منظم، منسجم، حرفه ای و کارآزموده محروم بود. در حالی که برای سالیانی دراز با مخاطرات جدی سرزمینی و فراسرزمینی دست و پنجه نرم می کرد و هر از چندی با تهاجمی خارجی یا شورش و آشوبی داخلی روبه رو بود. در آن شرایط هسته مرکزی و اصلی ارتش قاجار را عناصر جنگجوی ایلی و محلی تشکیل می داد. ارتش مزبور از ده ها فوج تشکیل می شد که هرکدام از آنها به ولایت یا ایالتی خاص تعلق داشتند. تکلیف افواج در زمان حمله خارجی روشن بود، اما پرسش این است که واحدهای نظامی مورد نظر در زمان صلح و آرامش از چه وظیفه یا وظایفی برخوردار بودند و مأموریت شان چه بود؟ برای پاسخ به این پرسش در مقاله ی حاضر برخی از مأموریت های دوره صلح یکی از افواج ارتش یا قشون قاجار به نام فوج کَمَرَه بررسی شده است. فوج مزبور مانند سایر افواج با آموزش های بسیار محدود عمدتاً در دو نوع مأموریت به خدمت گرفته می شد؛ یکی مأموریت مرزداری و دیگری، سرکوب آشوب ها و ناآرامی های داخلی. البته فراگیری و تمرین مهارت های نظامی نیز از جمله مشغولیت های این واحدهای نظامی در دوره ی صلح بوده است. برای یافتن پاسخ پرسش مورد نظر این پژوهش، با بهره گیری از اسناد و منابع مکتوب، از روش توصیفی– تحلیلی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شکل گیری فوج کمره همچون سایر ارکان نظامی دوره قاجار متأثر از نیازهای زمانه و دارای فرماندهی نظامی مستقلی بود که توسط شاه یا برخی شاهزادگان انتخاب می شد. این فوج پس از جنگ هرات و برخی درگیری های مرزی منطقه سیستان، برای سال های دراز در سرکوب شورش های منطقه دلفان، بختیاری، آذربایجان و فارس حضور مؤثری داشت.
نمایندگان فرهنگی پیامبر(ص) و کارکرد آنان درگستره دعوتگری پیامبر(ص) با روی آوری به رویداد هجرت به حبشه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی ازعواملموفقیت پیامبر(ص) در جریان دعوت، دقت نظر آن حضرت در انتخاب نمایندگان شایسته فرهنگی است که نقش مهمی در توسعه و تثبیت آن دعوت ایفاءکرده اند. مؤلفه هایی همانند، شخصیت پیامبر(ص)، اهمیت قرآن، رسالت، واکنشهای تند و خشونت بارجامعه جاهلی و قبیلهای، زمینه را فراهم ساخت تا فعالیت های فرهنگی سده آغازین رسالت کم رنگ گشته و کمتر مورد توجه پژوهشیان قرار گرفت. مقاله حاضر با استفاده از منابع کتاب خانه ای با ارائه شواهد و داده های تاریخی و شیوه توصیفی وتحلیلی، در پی بررسی و پاسخ به پرسش نقش نمایندگان فرهنگی پیامبر(ص) در دعوتگری آموزه های دینی، شیوه و خویشکاریآنان در اینگستره بهگونه مستقل است. براساس یافته این جستار، روش عملکرد نمایندگان فرهنگی پیامبر(ص) هرچند دارای ویژگی های همسان است، اما تفاوت های آن همبسته به عناصری می باشد که بخشی از آن مربوط به ماهیت کلی دعوت، تاثیرپذیری افراد از شخصیت پیامبر(ص) بوده و برخی دیگر در پیوند با مؤلفه های روانشناختی نمایندگان درحوزه خلاقیت فردی است. دراین پژوهش بطور ویژه، نحوه کنشگری جعفربن ابیطالب به عنوان نماینده پیامبر(ص) درحبشه مورد بررسی قرارگرفت و ابتکار و خلاقیتهای فردی وی در گفتگو و نشان دادن تفاوت باورهاو رسوم جاهلیت، مسیحیت و اسلام، بازنمایی شد.
طبقه بندی، گونه شناسی و گاهنگاری سفالینه های لعابدار محوطه اسلامی بوزنجرد دشتِ همدان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
17 - 44
حوزههای تخصصی:
در جریان مطالعات باستان شناسی محوطه های اسلامی دشت همدان در سال 1399، محوطه بوزنجرد توسط نگارندگان برای نخستین بار مورد بررسی قرار گرفت. یکی از شاخصه های مهم در شناخت فرهنگ های گذشته، مطالعه و تحلیل آثار سفالی محوطه های باستانی است که نقش مهمی در روشن شدن ساختار فرهنگیِ مراکز استقراری دارد. با توجه به تأثیرپذیری سنت های سفالگری دشت همدان و به تبع آن، محوطه بوزنجرد، از مراکز شاخص سفالگری دوره اسلامی، در این پژوهش سعی شده است، به طبقه بندی، گونه شناسی و گاهنگاری انواع سفالینه های لعابدار این محوطه پرداخته شود. این پژوهش با مطالعه داده های باستان شناسی حاصل از بررسی های نوین نگارندگان انجام شده است. اهداف کلی، شناخت گونه های محلی سفال در محوطه بوزنجرد و شناسایی مراکز فرهنگی اثرگذار بر سنت سفالگری در این محوطه اسلامی است. روش تحقیق به صورت توصیفی - تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی بوده و همچنین، یافته های میدانی این محوطه با سایر محوطه های هم افق بررسی مقایسه ای شده اند. نتایج نشان دهنده شباهت هایی میان سفال های محوطه بوزنجرد، از لحاظ فن ساخت و پرداخت، با محوطه های همجوار همچون ذلف آباد، آوه، آق کند، سلطانیه، قروه، کنگاور، بیستون و بروجرد است که در مهمترین مسیرهای ارتباطی دشت همدان قرار داشتند . همچنین، از نظر ویژگی های فنی و هنری، مهمترین گونه های سفالی محلی این محوطه، ظروف لعابدار نقش کنده در گلابه و ظروف با تزئین چند رنگ بر روی لعاب سفید هستند.
مهرها و اثر مهرهای تپه خیبر روانسر، کرمانشاه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
139 - 154
حوزههای تخصصی:
مهرها و اثر مهرها مدارک مهمی از روابط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جوامع گذشته هستند که می توان با مطالعه آنها اطلاعات خاصی از سطح و میزان روابط ساکنان باستانی محوطه و منطقه را با دنیای پیرامون آن به دست آورد. کشفیات پیشین در منطقه زاگرس مرکزی و به ویژه استان کرمانشاه حاکی از این است که مهرها پیشینه طولانی و ریشه داری دارند که در تپه گیان حداقل به دوره مس وسنگ قدیم باز می گردد. به رغم اهمیت یافته های چغا ماران، دهسوار و تپه تیلینه، شمار محوطه های شناخته شده دارای مجموعه مهرها و اثر مهرها در غرب زاگرس مرکزی بسیار اندک است و همچنان تصویر روشنی از سطح پیچیدگی های محوطه های باستانی منطقه به ویژه به استناد مهرها و اثر مهرها و همچنین فناوری و سبک تراش مهرها در این منطقه در دست نیست. نگارندگان در این مقاله کوشیده اند تا در این پژوهش بنیادی، با روش توصیفی و رویکرد مقایسه ای به معرفی مهرها و اثر مهرهای تپه خیبر روانسر بپردازند، تا ضمن نشان دادن اهمیت این محوطه در میان محوطه های منطقه، شواهدی از چند هزار سال استفاده از ابزارهای مالکیت در این مکان را در اختیار پژوهشگران قرار دهند. یکی از پرسش های اساسی در رابطه با این یافته ها این است که این یافته ها مربوط به کدام بازه زمانی هستند و تاثیر کدام یک از سبک های مهر تراشی را نشان می دهند؟ مجموعه کنونی تپه خیبر شامل ۶ مهر استامپی، ۴ مهر استوانه ای و یک اثر مهر است که به دوره مس وسنگ تا دوره اشکانی تاریخگذاری می شوند.
سرنخ هایی از شماری خانه اشرافی، چند آتشکده و دو سه بنای حکومتی دوره تاریخی در استان کرمانشاه؛ براساسِ تحلیل پایه های سنگی، پایه ستون ها و ساقه ستون های نویافته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
81 - 134
حوزههای تخصصی:
این مقاله به شماری پایه سنگی متعلق به دوره تاریخی می پردازد که طی یکی دو دهه اخیر و در نتیجه بررسی ها، کاوش ها و کشفیات اتفاقی در استان کرمانشاه به دست آمده اند. ما در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد مقایسه ای تلاش می کنیم ضمن معرفی این پایه های سنگی، تا حد امکان قدمت آنها را تخمین زده و با استناد به موقعیت جغرافیایی و بستر باستان شناختیِ برخی از آنها ارزیابی هایی از کارکرد آنها داشته باشیم. در نهایت تلاش می کنیم به این پرسش پاسخ دهیم که آیا همه پایه های سنگی به دست آمده از منطقه کرمانشاه پایه های ستون و مربوط به بناهای ستوندار بوده اند یا به احتمال کارکرد دیگری غیر از پایه ستون داشته اند؟ هر چند به دلیل عدم انتشار نتایج بررسی ها در بخش عمده ای از منطقه و عدم انجام کاوش در اغلبِ محوطه های دارای پایه های سنگی، جایگاه و نقش این محوطه ها در مدل های استقراری منطقه قابل درک نیست و ماهیت بناها و بستر باستان شناختی یافته های سنگی بر ما پوشیده است، اما به احتمال پایه ستون های مورد بررسی در این پژوهش، سرنخی از بناهای مختلف از کاخ های حکومتی گرفته تا خانه های اشرافی در اختیار ما قرار می دهند. در مقابل به استناد یافته های چهارتاقی میل میله گه و آتشکده پلنگ گرد و همچنین با استناد به پایه های سنگی کشف شده در آتشکده سرخ کُتل می توان پذیرفت که حداقل برخی از این پایه های سنگی نقش پایه ستون نداشته و مربوط به بناهای ستوندار نیستد، بلکه به احتمال برخی از آنها در فضای مرکزی محوطه های مقدس چون آتشکده های زرتشتی کاربرد داشته اند. قطعاً درک این موضوع بدون توجه به بافت باستان شناختی این یافته ها دشوار خواهد بود، اما باید اشاره کرد پایه های سنگی خارج از بافت های باستان شناختی را لزوماً نباید پایه ستون هایی فرض کرد که بار سقف را تحمل می کرده اند. با این حال معترفیم که اگر برخی از این پایه های سنگی در بستر باستان شناختی چون آتشکده ها به دست نمی آمدند، نمی توانستیم تفکیکی میان کاربری آنها به عنوان پایه های سنگی با کاربری ویژه در نیایشگاه ها با پایه ستون های متداول معماری داشته باشیم.
بازتاب شرایط اقلیمی در هنر نقاشی از اواخر پلیستوسن تا عصر یخبندان کوچک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
3 - 13
حوزههای تخصصی:
هنر که زاییده اندیشه ها، احساسات، ادراکات و تجربیات انسان است، قویاً تحت تأثیر کیفیت زندگی و شرایط محیطی هنرمند قرار دارد. بنابراین، با توجه به این که هر گونه تغییر محیطی قادر است اوضاع معیشتی انسان، به ویژه انسان وابسته به محیط، را متأثر سازد، می توان ادعا کرد که همیشه، هنر، به طور مستقیم و غیرمستقیم، منبعث از شرایط محیطی هنرمند بوده است. مصداق این گفته، در هنر پیش از تاریخی و تاریخی به چشم می خورد. تغییر اقلیم که بر محیط زیست تأثیر می گذارد، الگوهای معیشتی جوامع را تحت الشعاع قرار می دهد و سبب تطورات فرهنگی می شود. از درون این دگرگونی ها، موضوعات هنری جدیدی خلق می گردند؛ به همین دلیل، نقش انسان کشاورز در عصر مس سنگی جایگزین انسان شکارگر در عصر پارینه سنگی جدید شده است. در این پژوهش، با تأمل در نقاشی های غاری عصر پارینه سنگی جدید اروپا، نقوش سفال های عصر مس سنگی شمال ایران مرکزی و نقاشی های عصر جدید اروپا، ارتباط هنر با شرایط اقلیمی و محیطی مورد بررسی قرار می گیرد. مفروض است که تغییرات اقلیمی روی هنر تأثیرات گسترده و عمیقی گذاشته اند. این واقعیت را انطباق نتایج پژوهش های دیرین اقلیم با مضامین هنری نقاشان در دوره های فرهنگی مختلف، به روشنی نشان می دهد.
رابطه تاریخ نگاری با قدرت در گفتمان اسماعیلی؛ مطالعه موردی: دولت فاطمیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ نگاری اسماعیلیان به دلیل ابتنا بر فلسفه نظری خاص خود در برخی جنبه های نگرشی مانند عامل محرک تاریخ، الگوی حرکت تاریخی و اندیشه پیشرفت در تاریخ با جریان مسلط تاریخ نگاری سنتی دارای تفاوت هایی بنیادین است. این مسئله با اثرگذاری مستقیم بر حجم نگارش تاریخ، موضوع، هدف، رویکرد و روشِ نگارش تاریخ از سوی مورخان اسماعیلی مذهب، آثار تاریخ نگارانه اسماعیلیانِ نخستین و به تبعِ آن فاطمیان را تحت تأثیر قرار داده است، به گونه ای که بسیاری از محققان این حوزه را بر این باور واداشته که اساساً اسماعیلیان فاقد سنت تاریخ نگاری خاص خود هستند. موضوعی که در این مقاله به دنبال بررسی آن هستیم، تحلیل رابطه تاریخ نگاری با قدرت سیاسی در دوره فاطمیان و برسی تأثیر آن در رویکرد و موضوع تاریخ نگاریِ مورخان فاطمی در ادوار مختلف حیات سیاسی این دولت است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تحولات سیاسی پیرامون جایگاه امام به عنوان نقطه محوری در اندیشه اسماعیلی تا چه اندازه سبب تحول در رویکرد و موضوع تاریخ نگاری در دوره فاطمیان شده است. شیوه پژوهش در این مقاله به روش تحلیل محتوای کیفی و استخراج داده ها مبتنی بر گزینش گزاره های معنادار از منابعِ کتابخانه ای است.
میراث پیشافلسفی یونان باستان و تأثیر آن در فرجام نگری زرتشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن ترین مکاشفات آخرت شناسانه دین زرتشت را می توان در سروده های خود زرتشت یعنی در گاهان بازیافت که در آن تصویری از آینده با دورنمایی روشن از پیروزی راستی بر دروغ به شرح آمده است. هرچند بنا به سرشت مکاشفه ای این متن، آینده به تصویر درآمده در آن، به شکلی محتوم و جبری توصیف شده است، بااین وجود، تأکید اصلی زرتشت در این پیروزی بر ابزار اختیار یا گُزیداری بشر است. درحقیقت، روشن ترین فهم از اندیشه زرتشت پیشرفت و تعالی سیر اخلاقی است که در نتیجه آن بشر با اختیار خود راستی را گزینش می کند. پس از متون گاهانی اوستا و نیز بخش های کوتاهی از اوستای نو، مستقل ترین روایات از مکاشفات آخرت شناسانه این دین را می توان در متون پهلوی بازیافت. نکته شایانِ توجه آنکه، مکاشفات روایت شده در این متون در تصویری کاملاً متضاد با اندیشه های زرتشت، آینده ای تاریک و رو به تباهی از سرانجام بشر ارائه می دهند که در بخشی از آن متون، این تباهی با بن مایه نمادینی از فلزات به تصویر درآمده است. این دوگانگی در توصیف سرانجام در سنت دین زرتشتی بی تردید نشان از تحول در سرشت فکری و ساختار اندیشه فلسفه تاریخ دین زرتشتی دارد که تحت تأثیر دگرگونی های سیاسی و اجتماعی دنیای مزدیسنان و مواجهه دین زرتشتی با اندیشه های دیگر رخ داده است. بر این مبنا، مسئله اصلی این پژوهش واکاوی در چگونگی تحول در اندیشه های مکاشفه گرایانه دین زرتشت و به ویژه خاستگاه بن مایه تقسیم اعصار با بن مایه فلزات در متون متأخر دین زرتشتی است. این پژوهش ضمن بررسی و تأمل در متون و منابع دین زرتشتی و آثار یونانی و رومی به این نتیجه دست می یابد که با دگرگونی های سیاسی و فروپاشی حکومت هخامنشیان و تسلط حکومت مقدونی بر سرزمین مزدیسنان، آثار مکاشفه گرایانه دین زرتشتی برای تبیین و توجیه موقعیت پیش آمده، تکوین و تطور یافتند. این روایات با استفاده از بن مایه ها و آثار مکاشفه گرایانه رواقی- هلنی ازجمله متون سیبولایی که در آن تصویری رو به تباهی از سرانجام بشر ارائه داده است، وضعیت آشوبناک جامعه مزدیسنی را پس از سقوط هخامنشیان توجیه پذیر و دریافتنی کردند.
امتناع منابع و مسئله ابداع: مطالعه موردی در باب نحوه بازسازی حیات گروه های فرودست در تاریخ فرهنگی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ گروه های فرودست تا حد زیادی شفاهی است و این امر موجب می شود تا کمبود اسناد بی واسطه درباره رفتار و نگرش های افراد فرودست در گذشته، به مهم ترین مانع بر سر راه پژوهش در باب این افراد تبدیل شود. تلاش مورخان فرهنگی جدید برای نگارش سرگذشت افراد فرودست به صورت فردی، مشکل کمبود اسناد را مضاعف می کند. یکی از راهکارهای مورخان فرهنگی جدید برای غلبه بر این مشکل استفاده از سازوکار «ابداع» است. با توجه به حاکمیت مطلق منابع در تاریخ نگاری مدرن برای بازسازی و شناخت گذشته، در نوشته حاضر بر پایه کتاب بازگشت مارتن گر (1983) نوشته ناتالی زیمون دیویس (متولد 1928 م) تلاش می شود به این پرسش پاسخ داده شود که چگونه در تاریخ فرهنگی جدید، مورخان با استفاده از ابداع بر مشکل کمبود اسناد در زمینه موضوعات پژوهشی خود فائق می آیند. برای پاسخ بدین پرسش، ضمن شرح نقش محوری منابع در تاریخ نگاری مدرن، ضرورت مفهومی توجه به عاملیت فردی در تاریخ فرهنگی جدید توضیح داده می شود و در ادامه با تکیه بر کتاب بازگشت مارتن گر سازوکار ابداع در تاریخ فرهنگی جدید شرح داده می شود و در آخر به بررسی نسبت این موضوع با حاکمیت منابع در تاریخ نگاری مدرن پرداخته می شود تا نشان داده شود که برخلاف ادعای منتقدان تاریخ فرهنگی جدید، استفاده از این سازوکار به محو تمایز تاریخ با داستان نمی انجامد.
کنکاشی در ماهیت طایفه یهودیان فراماسون دونمه و نقش آنان در کودتای 1908 و خلع سلطان عثمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
فرقه یهودی «دونمه» یکی از طوایف دینی یهودی ماسونی به شمار می رود که شایسته بحث و بررسی است. اهمیت این فرقه مرهون عوامل متعددی است، که بارزترین آنها نقش بزرگ آن در اواخر دولت عثمانی، که تا دوران جانشین آن یعنی ترکیه امروزه نیز امتداد یافت. بعلاوه این فرقه در جهان اسلام ظهور کرد از این رو ضرورت دارد با این طایفه آشنایی شود و مراحل مختلف پیشرفت آن و نقشی که در جامعه عثمانی مسلمان ایفا کرد، مورد بحث و بررسی قرار گیرد. در نیمه دوم سده هفدهم میلادی، دولت عثمانی با شرایط تاریخی و سیاسی سختی روبرو شد که تاثیر زیادی در ظهور و بروز طایفه ی ماسونی موسوم به «یهود دونمه» شد. این طایفه توسط یک خاخام یهودی به نام «ساباتای بن زفی إزمیری» (1626- 1675) هنگامی که خود را مسیح موعود اعلام کرد، برپا گردید. این طایفه یهودی تظاهر به دین اسلام می کنند، در حالی که پنهانی مراسم دینی ویژه خود را برپا میدارند که به آن نام «طایفه سابائی» اطلاق میگردد. این طایفه یهودی ماسونی تاثیر بسزایی در اوضاع داخلی دولت عثمانی به ویژه در دوران فرمانروایی سلطان عبدالحمید دوم (حک 1876- 1909م) داشت، بنحوی که نقش مهمی در انقلاب عثمانی سال 1908 و خلع سلطان عبدالحمید دوم در سال 1909 ایفا کرد، و نیز در سیاستی که جمعیت اتحاد و ترقی هنگام مستولی شدن بر قدرت و اداره دولت عثمانی در پیش گرفت.
دوره شکل گیری و انتقالی دالما (؟!)؛گاهنگاری مطلق فرهنگ و سنت سفالی دالما بر اساس تاریخ گذاری های جدید با استفاده از روش طیف سنج جرمی شتاب دهنده (AMS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازه زمانی انتهای فرهنگ حاجی فیروز و شروع دوره دالما و همچنین شکل گیری، بسط و توسعه فرهنگ دالما به مناطق همجوار ازجمله کردستان، زنجان و زاگرس مرکزی و نیز منشاء این فرهنگ همواره یکی از موضوعات داغ و مورد بحث در ارتباط با باستان شناسی دوره دالما در این مناطق بوده است. با یافته شدن شواهد فرهنگ دالما در منطقه نخجوان و به دلیل نزدیکی این منطقه به معادن اصلی ابسیدین ازیک سو، و نزدیکی آن به یکی از گذرگاه های اصلی ورود به شمال غرب ایران ازسوی دیگر، چگونگی و چرایی حضور این فرهنگ و سنت سفالی در این منطقه از قفقاز و نیز گاه نگاری آن برای فرهنگ دالما از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این نوشتار، کوشش بر این خواهد بود تا با ارائه گاه نگاری جدید منشأ این فرهنگ و فاز شکل گیری و انتقالی از انتهای نوسنگی جدید به دوره مس و سنگ قدیم مورد بحث قرار گیرد. پرسش های اساسی و بنیادین در ارتباط با این فرهنگ ازجمله چگونگی گذار جوامع حاجی فیروز به فرهنگ دالما، بازه زمانی دقیق این فرهنگ در شمال غرب ایران، زاگرس مرکزی و نیز مناطق واسط و بینابینی مابین دو منطقه زاگرس شمالی و مرکزی و نیز منشاء اولیه این فرهنگ بدون پاسخ باقی مانده است که در این نوشتار سعی بر این خواهد بود که بر اساس یافته های جدید تا حد امکان به برخی از این پرسش ها و ابهامات پاسخ داده شود. در این نوشتار با بررسی تمامی تاریخ گذاری های مطلق صورت گرفته در منطقه شمال غرب ایران و زاگرس مرکزی از کاوش های دالماتپه، سه گابی، گودین در دهه 1960 و 1970 نمونه های جدید تاریخ گذاری در محوطه هایی مانند دَوَه گُز خوی، کول تپه گرگر، نادعلی بیگ سنقر مورد ارزیابی قرار گرفته و سپس با بررسی نمونه های انجام شده در منطقه قفقاز جنوبی و در محوطه های نخجوان تپه و اوچان آغیل گاه نگاری مطلق جدیدی برای دوره شکل گیری و خود فرهنگ دالما ارائه گردد. بر اساس نتایج تاریخ گذاری مطلق صورت گرفته بازه زمانی 5400/5350 – 5000 ق.م. برای دوره شکل گیری و انتقالی دالما و بازه زمانی 5000-4500 ق.م. برای دوره دالما پیشنهاد می شود.