مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
دین و دولت
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۱ شماره ۲۰
حوزههای تخصصی:
اتخاذ راهبرد کسب مستقیم قدرت با سلاح دیانت توسط روحانیت شیعه، پس از پیروزى انقلاب اسلامى، تحولى بنیادین در ایران به شمار مىآید. مقاله حاضر پاسخ به این سؤال که چرا از بین اقشار مختلف اجتماعى ایران، روحانیان حاکمیت را به دست گرفتند، را در «منابع قدرت آنان» جستوجو مىکند. بر این اساس پس از ارائه تعریف و تاریخچه روحانیت و مناسبات آن با دولت در ایران معاصر مؤلفههاى زیر را، منابع قدرت این نهاد تلقى کرده و مورد بررسى قرار داده است: مکتب و ایدئولوژى، سازمان و تشکیلات، نهاد مرجعیت و ولایت فقیه، استقلال مالى، اخلاقى و علمى، شخصیت کاریزماتیک علما، مردمى بودن، مهدویت، مرجعیت قرآن و سنت و ظرفیت تفسیر پذیرى آنها، اجتهاد، الگوى کربلا و ... .
نقش فقها و متکلمین قرن چهارم هجری در گسترش تشیع در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آسیب شناسی گفتمان عدالت در دولت دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به روش تحلیل گفتمانی و با هدف آسیب شناسی گفتمان عدالت در سه قلمرو مفهوم تعامل دولت دین، عدالت و آسیب شناسی شکل میگیرد. آسیب های درونی، که ریشه در جدایی دولت دینی از صفات و ملکات نفسانی انسان و نادیده گرفتن ارزش ها، باورها و هنجارهای این جامعه و نیز آسیب بیرونی، که تجلی بازتاب ناهنجاریهای درونی است.
حاصل اینکه، تحقق عدالت در راستای بهره گیری صحیح از منابع و سرمایه های مادی و معنوی در جهت تحقق منافع عموم و ایجاد امنیت اجتماعی و اقتصادی صرفاً به خاطر مطالبات مردمی نیست، بلکه برقراری گفتمان عدالت، یک باور دینی و وظیفه ای الهی است که خداوند برای انجام آن از عالمان عهد و پیمان گرفته است.
دین و دولت در جست وجوی اقتدار و مشروعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث در باب رابطة دین و سیاست یا دین و دولت، دیرزمانی است که در محافل سیاسی و علمی غرب، و به دنبال آن در نزد برخی از روشنفکران جوامع اسلامی مطرح است و به زمانة حاضر محدود نمی شود. در این نوشتار نشان داده خواهد شد که: الف) در طول تاریخ تفکر غرب از یک سو، حاکمان سیاسی برای حفظ اقتدار خود نیازمند کسب مشروعیت دینی بوده اند و از این رو به غلبه بر دین یا دست کم تعامل با آن روی آورده اند، و از سوی دیگر، متولیان امور دینی و ارباب کلیسا همواره در پی کسب اقتدار سیاسی دولت یا غلبه بر آن برآمده اند؛ ب) باید میان گوهر دین، به عنوان امری آسمانی و مقدس و متولیان امور دینی یا ارباب کلیسا تمییز نهاد و نباید ناتوانی آنان در تشکیل حکومت دینی موفق را که ناشی از آلوده شدن آنان به فساد و دنیاطلبی و ثروت اندوزی بوده است، ...
مقایسه رابطه دین و دولت در اندیشه ابن رشد و آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میزان اختیارات زمامداران در امور دنیوی و اخروی، و قلمرو و ضریب نفوذ دین و عالمان دینی در امور سیاسی، از جمله مسائل مهمی بوده است که در طول تاریخ اندیشه و عمل سیاسی، باعث دوری، نزدیکی و درهم تنیدگی دین و سیاست در عرصه عمل و نظر شده است. این مقاله با بهره گیری از هرمنوتیک چندسویه به بررسی و مقایسه افکار ابن رشد و آکوئیناس، به عنوان دو فیلسوف مشائیِ داعیه دار تلفیق دین و فلسفه، در پی آن برآمده که دریابد این دو، دین و دولت را در چه رابطه ای با هم می دیدند و چگونه و تا چه حد به تلفیق و پیوند آن دو دست زده اند. بدین منظور، این مقاله پس از بیان برخی مبانی فکری ابن رشد و توماس که در شکل گیری آرای سیاسی این دو مؤثر بوده، نشان داده است که رویکرد ابن رشد عقل گرا تر و لذا در نسبت سنجی میان دین و دولت به وجه حداکثری دین اسلام در نسبت سنجی با دولت کم توجه بوده است؛ در مقابل، آکوئیناس با وجود التزام به مسیحیت بدون شریعت کوشیده است روایتی از نقش دین در رابطه با دولت به دست دهد که جایگاه و قلمرو اقتدار دولت و کلیسا مشخص و معین باشد و می توان گفت هر دو فیلسوف دولت را در رسیدن به سعادت که از نظر هر دو فیلسوف ارسطویی، غایت قصوای زندگی سیاسی است ناتوان دانسته، اما قلمرو استقلالی برای دولت قائل بوده اند. از این نظر اگرچه آکوئیناس نماینده رسمی تفکر مسیحی از جمله در بازسازی و تعیین جایگاه بایسته نهاد دین و دولت شمرده می شود، اما این منزلت درباره ابن رشد شناخته شده نیست. ضمن اینکه آرای هر دو متفکر در جهت سکولاریسم مورد بهره برداری قرار گرفته است.
شریعت و حکومت از دیدگاه مسکویه رازی
حوزههای تخصصی:
قرن چهارم هجری هم زمان با رنسانس اسلامی و ظهور دانشمندان پرشمار در عرصه های مختلف علمی است. مسکویه رازی دانشمند ایرانی دربار آل بویه یکی از آن هاست که از جایگاه خاصی برخوردار است. شهرت عمده مسکویه تعالیم اخلاقی وی است که در بیشتر آثارش خصوصاً تذهیب الاخلاق نمود یافته است. با این حال مسکویه به بحث در مورد سیاست و ماهیت آن نیز پرداخته است، به طوری که او را در میان عالمان بزرگ سیاست هم جای داده اند. در این حوزه نیز دیدگاه وی نسبت به دو نهاد دین و دولت و مناسبات میان آن ها قابل توجه است. پژوهش حاضر در نظر دارد به بررسی مناسبات دین و دولت از دیدگاه مسکویه رازی بپردازد. یافته های اساسی پژوهش حاکی از آن است که مسکویه با وجود این که در قسمت هایی از آثار خویش، دریافتی عقلانی از سیاست ارائه می دهد اما به دلیل غلبه بینش دینی و اخلاقی در وی، پای بند به شریعت است. مسکویه پیوند محکمی میان شریعت و حکومت برقرار می سازد و تعالی و تباهی هر یک از آن دو را موجب تعالی و تباهی دیگری می داند.
دین و دولت در اندیشه ژان کالون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله رابطة دین و دولت، از نگاه کالون بررسی شده است. وی با رویکرد و خاستگاهی الهیاتی به رابطه این دو می نگریست که عناصری چون گناه، نجات در مسیح، تقدیر ازلی و دعوت در آن، اهمیت بسیاری داشت. ولی آیا وی به عنوان مصلح بزرگ کلیسا، نگاهی مردم سالار و ستم ستیز به مقوله دین و دولت داشت؟ آیا کالون آن گونه که می اندیشید، عمل کرد و در اندیشه او ثبات و استمرار وجود داشت؟ کالون با اعطای مشروعیت دینی به دولت مدنی و کلیسا، هریک را دارای نقش و کارکردی مستقل می داند، اما دست بالا را به کلیسا می دهد. وی، از نظام سلطنتی و فردی بیزار است، اما نوعی جمهوری اریستوکراسی را ترجیح می دهد. البته چندان جایگاهی برای رأی مردم و حق اعتراض و اجازه مقاومت مدنی قائل نیست؛ زیرا نهاد قدرت، نهاد تعیین شده توسط خداوند است و به رغم آنکه به لحاظ نظری، نهاد قدرت مدنی را مستقل می دانست، در عمل آن را در خدمت نهاد دین قرار داد.
دین و دولت از نگاه توماس آکوئیناس و خواجه نصیر الدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۶
63 - 90
حوزههای تخصصی:
از آنجا که خواجه نصیر الدین طوسی و توماس آکوئیناس هر دو فیلسوف و متکلم برجسته از دو دین ابراهیمی ( اسلام و مسیحیت)، عقلگرا، تحول خواه، و از قضا هردو همعصر بوده و در آثار خود به مبحث دین و دولت پرداخته اند، این پرسش قابل طرح است که آیا از دیدگاه این دو متفکر تشکیل دولت و اداره آن، منحصرا امری دینی- الهی است یا امری طبیعی و مربوط به طبع مدنی انسان است؟ این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی در صدد است که ضمن بررسی دیدگاه این دو متفکر اسلامی و مسیحی ( خواجه نصیر و توماس آکوئیناس)، به سئوال فوق الذکر پاسخ دهد. داده های این پژوهش نشان می دهد که هم توماس آکوئیناس و هم خواجه نصیر الدین طوسی مشروعیت دولت را فارغ از الهی بودن یا عرفی بودنش؛ به عنوان امری طبیعی مشروط به رعایت عدالت، و برخورداری ازحکمت و خرد می دانند. از نظر خواجه نصیر الدین طوسی، اداره مدینه فاضله محدود به پیامبران و امامان که ممتاز به الهام الهی اند نیست بلکه حکما که ممتاز به قوت عقل اند نیز شایسته رهبری و اداره مدینه فاضله اند. از نظر توماس آکوئیناس نیز هرحکومتی که عادلانه و عاقلانه عمل کند، درجهت خیر عموم و همسو با طبیعت و فطرت بشری است و لازم الاتباع خواهد بود.
گذار عربستان از دولت وهابی به وهابیت دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۳)
7 - 32
هدف از این مقاله بررسی و تبیین رابطه ی نظام سیاسی و نهاد دینی در عربستان سعودی است. این بررسی به فهم جامع تر و دقیق تر کنش سیاسی و اجتماعی رهبری سعودی در دو سطح داخلی و خارجی کمک می-کند. نویسنده از مجرای بررسیسیر قدرت و نفوذ علمای دین درعربستان در سطوح رسمی و اجتماعی، رویکرد نظام سیاسی در قبال آن نهاد، خواسته های نسل جوان، زنان، اقلیت ها و نیز مطالبات و فشارهای بین المللی برای پیشبرد اصلاحات رامورد واکاوی قرار می دهد. در این مقاله جویای پاسخگویی به این پرسش هستیم که رابطه ی نظام سیاسی و نهاد دینی در عربستان سعودی در یک چشم انداز تاریخی، چگونه و چرا متحول شد و در دوره ملک سلمان چگونه قابل ارزیابی است. فرضیه مقاله آن است که رابطه نظام سیاسی و نهاد دینی در عربستان در طول یک سده گذشته، به دلیل کاهش تدریجیِ استقلال نهاد دینی و نیز تمایل نظام سیاسی به بسط سلطه خود بر آن، به نحوی متحوّل شد که «دولت وهابی» ناشی از اتحاد آل-سعود و آل شیخ به مرور جای خود را به «دولتی شبه وهابی» داد که از وهابیت در برابر رقبا و مخالفان استفاده ابزاری (مشروعیت بخش) می کند. به عبارتی، این رابطه به تدریج به سود نظام سیاسی چربیده و نهاد دینی به تابعی از نهاد سیاسی تبدیل شده است. این فرایند در دوره ملک سلمان تحکیم شد به نحوی که تبعیتِ نهاد دینی از نظام سیاسی تشدید و نهاد دینی را در برابر نظام سیاسی به انفعال بی سابقه ای کشانده است.
واکاوی مظاهر دین داری عوامانه (بررسی موردی: کاربرد استخاره در دوره ناصرالدین شاه قاجار تا محمدعلی شاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۶
113 - 135
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع دین داری، دین داری ای است که تحت تأثیر باورهای بعضاً غیر مستند و عوام گرایانه قرار گرفته و به اصطلاح عامیانه نامیده می شود. دین داری عامیانه مانند دیگر انواع و اقسام دین داری مظاهر و تجلیاتی اجتماعی و فرهنگی داشت که یکی از آن ها، توسل به استخاره و تصمیم گیری های خرد و کلان بر اثر آن بود. در عصر قاجار، ایران خواه ناخواه وارد دنیای مدرن شد و تحت تأثیر مناسبات و روابط و مسائل خاص جاری در آن شد. هیئت حاکمه، دولت مردان و حتی مردمان عادی که خود را در شرایط و زمانه تازه ای می دیدند، برای آرامش خود یا وابستگانشان و یا پایین آوردن ضریب یا احتمال خطا در تصمیم گیری، ناگزیر به استخاره که به معنای انعکاس اراده خداوندش می پنداشتند، پناه می بردند و آن را مبنای تصمیمات خود قرار می دادند. پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکرد زمینه شناسی تاریخی و استفاده از اسناد و مدارک و منابع مربوط به حوزه دین داری، سیاست و فضای غالب عمومی، رواج و کارکردهای استخاره، به ویژه در بستر سیاست را در عصر قاجار، در بازه زمانی سلطنت ناصرالدین شاه (حک: 1264-1313ق) تا محمدعلی شاه (حک: 1324-1327ق) مورد بررسی قرار داده است. بررسی های صورت گرفته نشان می دهد علل و دلایلی چون ماهیت فردی و استبدادی حکومت، عدم اعتماد عمومی، پایین بودن میزان آگاهی طبقات گوناگون، نیازهای روحی و فردی، ترس از مواجهه با نتایج تصمیمات غلط، توجیه خود و دیگران، رسیدن به آرامش و پرهیز از تردید و البته فرار از مسئولیت تصمیمات بزرگ و انتساب آن به خداوند، موجب رواج استخاره در دوره زمانی موردبحث بوده است.
اندیشه سیاسی محمد احمد خلف الله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمد احمد خلف الله یکی از اندیشمندان معاصر مصری است که در قرن بیستم میلادی، یافته های ادبی و سیاسی خود از قرآن مجید را در محافل علمی و دانشگاهی مصر ارائه کرد. این پژوهش سعی دارد تا با واکاوی آثار سیاسی این متفکر و نقد و بررسی اندیشه سیاسی او در خصوص مفهوم اسلام، جایگاه دین و دولت را از دیدگاه او مورد مداقه قرار دهد. این پژوهش با روشی توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ گویی به این پرسش است که از دیدگاه خلف الله، اسلام به چه معناست و چه نوع رابطه ای میان دین و دولت وجود دارد؟ یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که خلف الله، اسلام را به دو مفهوم، یکی به عنوان دین و دیگری به مانند یک قلمرو سیاسی و قومی تفسیر کرده و در آثار و نوشته های خود بر جدایی ساحت دین و دولت از یکدیگر تأکید کرده است.