مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
نام شناسی
حوزه های تخصصی:
این نوشتار در باب نام شناسی بر اساس نشانه شناسیِ نام شخصیت ها در نمایشنامه است و میکوشد با توجه به دانش نام شناسی و تکیه بر روش نشانه شناسیِ پیرس به دلالت های گوناگون چون دلالت شمایلی، نمایه ای و نمادین نام های شخصیت های نمایشی بپردازد. از آنجا که دانش نام شناسی یکی از امکانات تحلیلی در باب شناخت شخصیت ادبی– نمایشی در نظریات جدید است و در حوزهی مطالعات نمایشی ایران نادیده گرفته شده است این مقاله میکوشد با اشاره به این دانش ضمن معرفی، نمونه ای از این تحلیل را ارائه دهد. باید اشاره کرد به دلیل اهمیت کار پیرس یعنی مطرح کردن نشانه با تصاویر، مبنا و الگوی مناسبی برای بررسی آثار هنری به ویژه در حوزه های تئاتر و سینما به دست میدهد و بر همین اساس نشانه شناسی پیرس در مقالهی موجود بر همعصر خود یعنی سوسور ترجیح است چرا که تمرکز سوسور در نشانه شناسی بر روی زبان است. بنابر این پژوهش در اثر نمونه روشن میشود که رابطه ای مستقیم و کاربردی میان نام اشخاص نمایش و درون مایه و کنش های نمایشی وجود دارد. بر اساس همین یافته به نام شناسیِ نشانه شناختی شخصیت های نمایشی نمایشنامه مرگِ فروشنده اثر آرتور میلر پرداخته شده است. در ضمن این پژوهش بیانگر توجه آرتور میلر به جنبه های دلالت گر نام ها در نام گذاری اشخاص نمایش به طور خودآگاه و نا خودآگاه است.
نام شناسی شخصیت در داستان های مجموعه سه تار از جلال آل احمد
حوزه های تخصصی:
قدرت هم ذات پنداری مردم با قهرمانان داستان ها بسیار زیاد است. قهرمانان داستانی همان اشخاص جامعه اند و مخاطب در خوانش اثر، خود را در جایگاه قهرمان می بیند. از این رو، تحلیل شخصیت ها و قهرمانان داستان ها ضروری است. یکی از روش های شناخت بهتر قهرمانان داستان، نام شناسی شخصیت هاست. نویسنده با استفاده از نام های مختلف، داستان یا شخصیت های داستان را معرفی می کند. شناختن شخصیت های کنشگر در اثر، به نوبه خود به شناسایی لایه های درونی اثر کمک می کند. از این رو، نام شناسی کاربردی اساسی در تحلیل و نقد داستان دارد. هرچند داستان نویسی در ایران و ادبیات فارسی سابقه ای طولانی ندارد، در قرن اخیر نویسندگانی در این حوزه فعالیت کرده اند. جلال آل احمد در شمار این نویسندگان قرار می گیرد. از آن جهت که جلال از نویسندگان صاحب سبک ایرانی است و ایدئولوژی های خاصی دارد، نام شناسی شخصیت های داستانی او در تحلیل داستان هایش بسیار پراهمیت است. در این مقاله سعی شده است که به نام شناسی شخصیت های داستانی در مجموعه سه تار پرداخته شود.
زمینه ها و گاه شناسی ساخت نام «انصار» و تحولات مفهومی پس از آن تا عصر تدوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه «انصار» و «انصاری» از پرکاربردترین لقب های یاد شده در منابع تاریخی به ویژه « صحابه شناسی »، طبقات نگاری و منابع رجالی و زندگی نامه هاست. کاربرد این واژه در مطالعات تاریخی صدر اسلام، دو قبیله ساکن یثرب (اوس و خزرج) را به یاد می آورد؛ کسانی که با تدبیرهای حکیمانه پیامبر (ص) ، اختلاف های درونی خود را کنار گذاردند و با نام انصار، به وحدت رسیدند. مفهوم انصار هنگامی آشکارتر شد که در برابر واژه مهاجران قرار گرفت. مهاجران و انصار دو گروه اصلی مسلمانان نخستین بودند که در روی دادهای دوران پیامبر اکرم (ص) بسیار تأثیر گذاردند. این پژوهش به پاسخ گویی بدین پرسش ها می پردازد: واژه انصار از دید زبان شناسی تاریخی، از چه هنگامی در قالب نام گروهی از افراد به کار رفت، چرا پدید آمد و چه روندی را در تحول معنایی گذراند؟
بررسی هویت های چندگانه در نام گذاری رسمی و غیررسمی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی انجام پژوهش حاضر بررسی مقوله هویت در نام گذاری رسمی (نام معابر) با نام گذاری غیر رسمی (نام اماکن مسکونی و اماکن تجاری) شهر رشت است. روش انجام پژوهش، روش آمیخته شامل روش میدانی وتوصیفی-تحلیلی است. داده ها با بررسی نقشه ی شهر و حضور در معابر، اماکن مسکونی و اماکن تجاری جمع آوری شدند. مجموع نام های معابر ۲۳۴۱، اماکن مسکونی ۱۲۹۲ و اماکن تجاری ۹۶۶ مورد بوده است. سپس نام ها ازنظر هویت های چندگانه (فردی، محلی، ملی، مذهبی و فراملی) موردبررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان می دهد که در نام گذاری رسمی (معابر) بیشترین گرایش به استفاده از نام های محلی و مذهبی است، این در حالی است که در نام گذاری غیررسمی (اماکن مسکونی و تجاری) بیشترین گرایش به استفاده از نام های فراملی است.
نام شناسی از منظر زبان شناسی شناختی اجتماعی با تأکید بر بافت کاربرد-بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
193 - 212
حوزه های تخصصی:
نام شناسی شاخه ای از زبان شناسی، یا از نظر کریستال(2008) شاخه ای از معناشناسی است. نام شناسی را از منظرهای متفاوتی مورد مطالعه قرار داده اند. این مقاله با معرفی رویکرد زبان شناسی شناختی اجتماعی، که خود ادامه منطقی رویکرد زبان شناسی شناختی و زبان شناسی اجتماعی است، به حوزه نام شناسی می پردازد. نام شناسی ش ناختی اجتماعی را می ت وان زیرمجموعه زبان شناسی اجتماعی ش ناختی به ش مار آورد ک ه درک کاربرد-بنی اد از زب ان، تن وع درون-زبان ی و بینا زبان ی، مقوله بن دی و س رنمون ها، الگ وی فرهنگ ی، معن ای اجتماع ی و اث ر متقاب ل زب ان، فرهن گ، و ایدئول وژی، ج زء مفهوم ه ای بنیادی ن آن هس تند. البته باید اذعان داشت که اکثر مطالعات انجام شده در حوزه زبان شناسی شناختی، و حوزه جدیدتر و کمتر مطالعه شده زبان شناسی شناختی اجتماعی، در حوزه مفهوم شناسی هستند. لیکن به اذعان پژوهش گران این حیطه، تغییر زاویه توجه از مفهوم شناسی به سوی نام شناسی از تحولات ضروری و اجتناب ناپذیر در زبان شناسی شناختی و زبان شناسی شناختی اجتماعی است. هدف این مقاله، با استفاده از روش پژوهش اسنادی، تلاشی در راستای ادامه این برنامه پژوهشی است که توسط زندی و احمدی(1395) آغاز شده است؛ با این تفاوت که، مقاله حاضر بیشتر به مطالعه اسامی عام که نماینده یک مقوله هستند توجه دارد. مقاله حاضر چشم انداز دیگری را هم در این بحث می گشاید و آن تأکید بر رویکرد کاربرد-بنیاد در نام شناسی است. در تعبیر کاربردشناختی، نام شناسی به مطالعه انتخاب های واقعی واژگانی از میان مجموعه عبارات می پردازد و سؤالی که مطرح می کند این است که چه عواملی بر انتخاب یک عبارت خاص تأثیرگذار می باشند. این مقاله چنین نتیجه گیری می کند که انتخاب واژه مناسب برای یک مدلول خاص تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد که در این میان نقش بافت از اهمیت فراوانی برخوردار است.
نام شناسی شخصیت ها در رمان همسایه ها
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲
263 - 281
حوزه های تخصصی:
نام شناسی یکی از شاخه های زبان شناسی است که به تحلیل و بررسی جنبه های صوری و معنایی نام های خاص می پردازد. با توجه به کاربرد نام های خاص در علوم مختلف، نام شناسی به عنوان دانشی میان رشته ای در حوزه های مختلفی چون فلسفه، حقوق، جامعه شناسی، روان شناسی، مردم شناسی، تاریخ، باستان شناسی و... به کار گرفته می شود. یکی از زمینه های به کارگیری نام شناسی، نقد ادبی و به ویژه نقد ادبیات داستانی است. نام هریک از شخصیت های داستانی می تواند دلالت های معنایی متعددی داشته باشد و بخش مهمی از خلق شخصیت را بر عهده بگیرد؛ به همین دلیل نویسندگان حرفه ای، نام شخصیت های داستانی خود را هدفمند انتخاب می کنند و برای هر گزینشی، دلایل و براهینی دارند. نام شناسی با مطالعه چرایی و چگونگی نام گذاری شخصیت های داستانی راه را برای فهم بهتر داستان و آشنایی با جهان بینی نویسنده آن هموار می سازد. رمان همسایه ها یکی از بهترین نمونه ها برای کاربستِ نام شناسی شخصیت ها ست. احمد محمود در این اثر تلاش کرده است تا با انتخاب هدفمند نام ها، جهان بینی و نگرش خاص خود را به مخاطب القا کند. در نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی به بررسی رمان همسایه ها از منظر نام شناسی شخصیت های آن پرداخته ایم. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که وضعیت اقتصادی، هنجارهای اجتماعی، نزدیکی به منابع قدرت، دین و مذهب و ایدئولوژی پنج عنصر بنیادین در انتخاب نام شخصیت های رمان همسایه هاست.
نام شناسی کتاب های بلاغی از منظر معنا، هسته معنایی، شفافیّت و تیرگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نام شناسی (Onomastics) دانشی است که حوزهای گسترده از علوم گوناگون را در خود جمع کرده است؛ این دانش، نام ها را از زوایای مختلف اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی و زبانی مطالعه کرده و با توجه به جنبه های مختلف، قلمروهای دلالتی گوناگونی را درباره چرایی نام ها تبیین می کند. در خودِ قلمرو زبانی نیز می توان ساختار نام ها را از زوایای مختلف بررسی و تحلیل کرد. در پژوهش حاضر نام کتاب های اصلی و معروف در حوزه بلاغت را از منظر هسته معنایی، شفافیت و تیرگی به شیوه ای تحلیلی - توصیفی بررسی کرده ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد در نام هایی که «بلاغت» کانون نام اثر است و نام دارای ساختار اضافی است، باید برخلاف رویه معمول در چنین تحلیل هایی، جزء دوم را هسته ترکیب تلقی کرد. این ویژگی در آثاری که «بدیع» در آن ها به کار رفته نیز دیده می شود، درحالی که در بسیاری از نام ها که مضاف الیه آن ها «شعر» است، هسته ترکیب، همان بخش اول آن ها است؛ به عبارتی، این اسامی از جمله نام های درون مرکز هستند. آنچه در این بررسی بسیار درخور توجه است، نام های عربی است که در ساختار آن ها جار و مجرور دیده می شود. می توان مواردی از این دست را در شمار نام های مرکب اضافی قرار داد. علاوه بر این موارد، در این حوزه، با نام هایی سروکار داریم که باید آن ها را فاقد هسته ای مشخص بدانیم. از منظر شفافیت و تیرگی باید گفت در نام کتاب هایی که ساختار اضافی دارند، اغلب مضاف الیه بر هسته یا به عبارتی کل ترکیب سایه افکنده و آن را تحت تأثیر قرار داده است؛ حتی در ترکیبات وصفی نیز اغلب واژهای یافت می شود که همه ساختار را متأثر کرده است. در مجموع در این اسامی واژگان «بلاغت»، «شعر»، «ادب» و «نظم» بسیار نمایان است، لکن به نظر می رسد هیچ یک از آن ها موجب شفافیت نام نشده اند، بلکه آنچه شفافیت نام را در پی داشته، زمینه موضوعی نام یا بافت موقعیتی آن بوده است.
یادداشت های شاهنامه (3): نام های خاص
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ آذر و دی ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۹۷)
15 - 22
حوزه های تخصصی:
در سومین شماره از «یادداشت های شاهنامه» درباره اصل چند نام خاص در شاهنامه بحث شده است. این نام ها عبارتند از پیشداد ، گروی ، چهرداد ، فرشید . آنچه درباره این نام ها در منابع فارسی و گاه غربی هست آشفته است. طبیعی است که در شکل این نام ها تغییراتی به مرور ایام پیدا شده باشد که موجب شده باشد اصل آنها یا شیوه ساخته شدن آنها پنهان بماند. در این یادداشت ها، که بیشتر حکم یادآوری دارند، سعی شده آن نقص ها برطرف شود و اشتقاق درست تر بعضی از نام های خاص شاهنامه معلوم یا معلوم تر گردد.
یادداشت های شاهنامه (4): نام های خاص
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ بهمن و اسفند ۱۴۰۱ شماره ۶ (پیاپی ۱۹۸)
87 - 94
حوزه های تخصصی:
در چهارمین شماره از از «یادداشت های شاهنامه» درباره اصل چند نام خاص دیگر شاهنامه بحث خواهد شد. این نام ها عبارتند از پشوتن ، فریبرز ، زروان ، اشتاد . درباره نام پشوتن از گذشته های دور اشتباهی رخ داده که هنوز در نوشته های فارسی بر جاست؛ در ساخته شدن نام فریبرز نکته ظریفی در کار بوده که ظاهراً از چشم محققان پنهان مانده؛ و زروان و اشتاد از جمله نام هایی هستند که در شاهنامه تحریف شده اند. در این چند یادداشت کوشش شده که نقایص آراء محققان پیشین، علی الخصوص نقایص نوشته های فارسی، رفع شود.
تحلیل صرفی و نحوی نام های افراد در گویش لامردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه ساخت صرفی و نحوی نام های خاص، یکی از حوزه های مطالعات زبان شناسی است که از آن به نام شناسی زبان شناختی تعبیر می شود. پژوهش پیش رو که به توصیف و تحلیل نام های افراد در گویش لامردی، یکی از گویش های فارسی رایج در جنوب استان فارس، اختصاص دارد، در شمار نخستین پژوهش های حوزه نام شناسی زبان شناختی در گویش های ایرانی است. در این جستار نام افراد به سه گروه ساده، ترکیبی و گروهی دسته بندی و لایه های صرفی و نحوی آن ها از منظری ساختارگرایانه بررسی و تحلیل می شود. یافته های نشان می دهند که در نام های ساده و ترکیبی زایاترین فرایند واژه سازی در گویش لامردی، فرایند کوتاه سازی است که در قالب کوتاه سازی پس رو، میانی، پیش رو و نامنظم نمود یافته است. تکواژهای تصریفی متعددی متأثر از بافت موقعیتی برای بیان معنای سرزنش (-ol)، تحقیر و تصغیر (-ak) و تحبیب (-ā و -aku و -i) به کار گرفته می شوند. در این میان، نشانداری تکواژ -ol به جنسیت افراد و نشانداری -aku به سن و منزلت اجتماعی آنان از جهت کاربردشناختی قابل توجه است. بررسی «نام های گروهی» و توصیف چهار الگو در ساخت نحوی آن ها بخش پایانی این نوشتار است. نام های گروهی در گویش لامردی نمایان گر بقای سنتی کهن در نام گذاری ایرانی است که به دلیل رواج سنت عربی نام گذاری افراد در متون رسمی و دیوانی، چندان مجال بروز نداشته ولی به طور غیررسمی در گویش های ایرانی باقی مانده است.
بررسی عوامل مؤثر گرایش به گزینش نام های ملّی در کودکان در دو دهه اخیر از دیدگاه زبان شناسی اجتماعی در شهر بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله جهت بررسی گرایش نام گذاری از مذهبی (عربی) به ملی (ایرانی) در سه دهه اخیر در شهر بیرجند تهیه شده است. عوامل متفاوتی همچون اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، سیاسی، آگاهی افراد از کارکرد اجتماعی - فرهنگی نام، ... می تواند نقش بسزایی در این گرایش داشته باشد و باعث تغییر نگرش والدین و خانواده ها شود؛ به گونه ای که انتخاب نام که عملکرد فرهنگی - اجتماعی دارد، از این عوامل تأثیر قابل ملاحظه ای می پذیرد. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر گرایش به گزینش نام های ایرانی در دو دهه اخیر از دیدگاه زبان شناسی اجتماعی در شهر بیرجند است. پژوهش حاضر یک پژوهش نظری - اسنادی است. روش گردآوری داده ها اسنادی بوده است. جامعه آماری پژوهش تمامی نام های گزینش شده از ابتدای سال 1370 تا پایان سال 1399، که در سازمان ثبت احوال شهر بیرجند ثبت شده، است. حجم نمونه شامل 171855 (با احتساب تکرار نام) نام دختر و پسر است. داده ها با استفاده از آمارهای توصیفی (فراونی و درصد) و به کمک نرم افزار SPSS، بر مبنای دهه ها (دهه 70، 80 و 90) تجزیه وتحلیل شد و عوامل مؤثر در دگرگونی و تغییر نگرش والدین در مورد گزینش نام در جامعه مورد مطالعه، توصیف شد. یافته های پژوهش نشان داد در سه دهه اخیر در شهر بیرجند، نام های گزینش شده که شامل سه گروه نام های مذهبی، ملی (ایرانی) و ترکیبی (ملی - مذهبی) است، گرایش قابل ملاحظه ای از مذهبی به ملی داشته اند و گزینش نام مذهبی روند رو به کاهشی را در مورد هر دو جنسیت دختر و پسر نشان می دهد؛ به گونه ای که نام های گزینش شده برای دختران به نسبت پسران گرایش بیشتری به ملی دارند.