فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۲۸٬۰۲۲ مورد.
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
263 - 299
حوزههای تخصصی:
وقوع انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی از مهم ترین وقایع تاریخی نیمه دوم قرن بیستم است. این رویداد محدود به منطقه، شهر یا بخش خاصی نبوده و آحاد ملت ایران در پیروزی آن نقش بسزایی داشتند. مردم استان ایلام هم در سال 1357 همگام و همگرا با دیگر مناطق ایران، علیه استبداد رژیم پهلوی به پا خاستند. از آنجا که رهبری انقلاب اسلامی یک روحانی بود، ازاین رو به تبعیت از امام خمینی، روحانیان استان ایلام از پیشگامان و مبارزان نهضت امام بودند و به پیشنهاد آنها مردم به تظاهرات علیه رژیم پهلوی پرداختند. به همین منظور این مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ گویی به این سؤال است که روحانیان استان ایلام در پیروزی انقلاب اسلامی در این استان چه نقشی داشته اند؟ در پاسخ باید گفت روحانیون مبارز بومی در این نهضت رهبری و هدایت مردم را علیه رژیم پهلوی به عهده داشتند و با سخنرانی، روشنگری، صدور اعلامیه ها، برپایی راهپیمایی، تظاهرات و اعتصابات مخالفت خود را با رژیم پهلوی نشان دادند و از این طریق سهم خود را در پیروزی انقلاب اسلامی تثبیت و ادا کردند.
The influence of Iranian architectural style on the garden of Indian buildings in the Gorkan era (with emphasis on the garden-tombs of the Gorkan sultans)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۱ - Serial Number ۹, June ۲۰۲۴
1 - 13
حوزههای تخصصی:
The influence of Iranian architectural art on Indian architecture is a category that is as old as the cultural-civilization relations between Iran and India, and according to historical evidence, its history goes back to the third century BC, when we witnessed that in the capital of the Mauryan empire, Patliputra, There were influences of Iranian architecture.This flow after the emergence of Islam in the 7th century AH / 13 AD. And especially after the formation of Islamic states in India, it became more intense. The art of Iranian-Islamic architecture with its unique characteristics was used in the construction of large mosques in India, and while combining with Indian architecture, it benefited from Indian materials that were suitable for the climate there. In this regard, Indian architecture benefited from the accuracy and subtleties of Iranian architecture, and from the combination of those two new and independent styles emerged in the art of architecture, which became known as the Indo-Iranian style. Before the Gurkanians came to power, the Indian aspect of this style was more obvious, but in the Gurkanian era, its Iranian aspect prevailed. This style in the construction of the tombs of Gorkani sultans was widely inspired by the garden tradition of the Safavid era.
بررسی و تحلیل باستان شناختی الگوهای استقراری محوطه های قرون میانه اسلامی شهرستان نمین، اردبیل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
147 - 156
حوزههای تخصصی:
شهرستان نمین، واقع در شرقی ترین بخش استان اردبیل، یکی از کانون های مهم استقرار و رفت و آمد جوامع انسانی در طول دوره های مختلف تاریخی بوده است. اما، باوجود غنای آثار مادی و فرهنگی، پژوهش های باستان شناختی بسیار محدود در این منطقه انجام شده و نیازمند مطالعات منسجم باستان شناختی است. بدین منظور برای تکمیل اطلاعات باستان شناختی منطقه، بررسی باستان شناسی باهدف شناسایی و مستندنگاری محوطه های دوران اسلامی حوزه جنوبی شهرستان نمین در سال ۱۳۹۷ توسط نگارنده انجام شد. پژوهش حاضر نتایج حاصل از بررسی فوق بوده و این پژوهش به دنبال پاسخ به پرسش های ذیل است: ۱- مهم ترین عوامل در شکل گیری محوطه های دوران اسلامی شهرستان نمین کدامند؟ ۲- الگوی پراکنش محوطه های استقراری دوران اسلامی شهرستان نمین چگونه بوده است؟ روش انجام کار، بررسی میدانی و مطالعات کتابخانه ای است؛ همچنین برای تحلیل داده های فرهنگی و الگوهای استقراری از نرم افزار GIS استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که محوطه های استقراری علاوه بر متأثر بودن از عوامل جغرافیایی از عوامل مهمی چون شرایط سیاسی و امنیت و اقتصاد معیشتی مناسب تأثیر گرفته است. در قرون میانه اسلامی با افزایش محوطه های کوچرو و ظهور محوطه های مرکزی بزرگ ارتباط محوطه ها با سلسله مراتب و انواع مدل ها صورت گرفته است.
زمینه ها و پیامدهای کشف حجاب در لارستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوران شانزده ساله سلطنت رضاشاه بر ایران (1304- 1320)، متضمن اقدامات فرهنگی متعددی بود که عموماً با ترک سنت های قدیمی و رو آوردن به مظاهر تمدن غربی صورت گرفت. کشف حجاب از اساسی ترین اقدامات رضاشاه برای غربی کردن ظواهر کشور بود که آن را با هدف تجددخواهی انجام داد. سیاست کشف حجاب در مناطق مختلف کشور از جمله شهرستان لارستان بدون در نظر گرفتن ویژگی های خاص فرهنگی، اجتماعی و قومی به مرحله اجرا درآمد و پیامدهای سیاسی اجتماعی مهمی برجای گذاشت. این پژوهش درصدد پاسخ به این سؤال است که برنامه های حکومت پهلوی برای اجرای سیاست کشف حجاب چه بود و مردم لارستان در تقابل با این سیاست چه واکنشی نشان دادند؟ فرضیه پژوهش بر این اساس استوار است که قشرهای مختلف اجتماعی همچون روحانیون، کارکنان دولت و بانوان به مقابله با سیاست فوق برخاستند و به همین دلیل حکومت توفیق چندانی در پیشبرد برنامه موردنظر خویش در لارستان نداشت. هدف این پژوهش بررسی زمینه، واکنش و پیامدهای کشف حجاب در لارستان است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از اسناد و منابع آرشیوی و کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که به واسطه بافت سنتی و مذهبیِ حیات سیاسی و اجتماعی لارستان سیاست کشف حجاب در آن خطّه به شکست انجامید.
ریخت شناسی روایت جنگ بدر در قرآن کریم بر اساس الگوی ولادمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
13 - 25
حوزههای تخصصی:
بازخوانی راویت جنگ بدر در قرآن بر مبنای الگوهای ساختارگرایانه سبب آشنایی با عناصر ساختاری روایت و زوایای تازه ای از آن می شود. این نوشتار با هدف ریخت شناسی روایت جنگ بدر در صدد پاسخ به این پرسش است که بر اساس الگوی ولادمیر پراپ[1] کدام یک از خویشکاری ها و شخصیت ها در ساختار این روایت از اهمیت بیشتری برخوردار است؟ فرضیه این پژوهش آن است که ضمن برخی تفاوت های ماهوی خویش کاری های الگوی پراپ با گفتمان روایی در قرآن می توان نکات انطباقی را شناسایی نمود. نتایج این پژوهشِ توصیفی- تحلیلی روشن کرد جنگ بدر روایتی تک حرکتی است که با خویشکاریِ نیاز (نیاز مسلمانان به خنثی کردن تهدید) و خویشکاریِ شرارت (لشکرکشی سپاه قریش) شکل می گیرد. وعده فتح نیز عامل انگیزشی است که این حرکت را به پیش می برد. از طریق جفت خویش کاری های سپردن مأموریت دشوار و انجام آن، که منجر به خویشکاریِ پیروزی قهرمان در کشمکش با شریر می شود، نوع سوم از بسط داستان، رقم می خورد. از میان شخصیت های هفت گانه پراپ، پنج شخصیت در این روایت مطرح هستند. در این بین شخصیت بخشنده (خداوند)، بیشترین بسامد خویش کاری را داراست که عمده این خویش کاری ها همان تدارک و یا اعطای شیء (نصرت و امداد الهی) است. [1]. Vladimir Propp
تحلیل رهبری نظامی پیامبر (ص) بر اساس هنر جنگ سون تزو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
56 - 72
حوزههای تخصصی:
استراتژی (راهبرد) و تاکتیک (فنون) به همراه مدیریت و رهبری شامل برنامه ریزی و هدایت جنگ، سازمان و سازمان دهی، جنگ روانی و دیپلماسی جنگ در حیطه ی هنر جنگ قرار می گیرند. نخستین کسی که به بحث در باب هنر جنگ پرداخت سون تزو متفکر چینی سده ششم پیش از میلاد بود. در این پژوهش بر آنیم تا ضمن بررسی نظرات وی در این باب به تحلیل عملکرد نظامی رسول خدا (ص) بر اساس آن بپرداریم. هدف از تحقیق حاضر بیان جایگاه و بینش نظامی عمیق آن حضرت به مثابه یک فرمانده موفق است که بدون آنکه در آموزشگاه های نظامی آموزش دیده و یا از نظریات اندیشمندان نظامی و آثار آنان بهره مند گشته باشد، به مقوله هنر جنگ عنایت کافی داشته است. سؤال پژوهش این است که عملکرد رسول خدا (ص) در عرصه جنگ تا چه میزان با اندیشه های سون تزو در باب هنر جنگ همخوانی دارد. نتیجه تحقیق که به روش تاریخی و تحلیلی و بر اساس داده های منابع کهن تاریخی و بررسی کتاب هنر جنگ سون تزو صورت گرفته، نشان می دهد که عملکرد موفقیت آمیز آن حضرت در جنگ ها مرهون اجرای موفقیت آمیز اصول و مبانی هنر جنگ بوده و تشابه فراوانی با نظرات این اندیشمند برجسته نظامی دارد.
ساختارشناسی ملاط های باستانی قلعه اوجان متعلق به دوران سلجوقی-ایلخانی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
۱۷۸-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
Reading Architectural Spaces Based on Historical Dialectical Models (Case study: Bernard Tschumi's architecture)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۱ - Serial Number ۹, June ۲۰۲۴
71 - 89
حوزههای تخصصی:
This research focuses on the role of dialectics in architectural design and the interpretation of text and architectural spaces based on this approach. In today's constantly changing post-modern life, the issue of meaningful and identity-based design in architecture is a topic of discussion. Dialectics necessitates the creation of spaces derived from fundamental concepts of existence for human interaction with the environment and the continuous creation of events. As one of the acts of existence, dialectics can serve as a concept in phenomena and explain the method in categories. The research is conducted using descriptive, analytical, and phenomenological methods, and the various layers of conceptual existence are analyzed through analogical and inductive approaches. The concepts are then reviewed using the dialectical method, and the different modes of interaction between component layers are analyzed. The Swiss architect Bernard Tschoumi's works are examined and interpreted as a case study, and the three-level component concepts are explored. The case study is analyzed, and the results are extracted hermeneutically. The components of architectural design derived from dialectics are then read, and an effective dialectical model for text reading is developed, which has the ability to adapt and visualize the conceptual components that are influential in design. This process has the potential to provide identity to architectural spaces in today's continuously evolving life.
The Cairn Burials of Harat, Yazd, Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۱
89 - 106
حوزههای تخصصی:
Throughout the history, one of the concerns of human beings has been death. The death and the rituals associated with it have created enduring traditions in human societies, with each having its own unique rite based on prevailing cultural and historical characteristics. One of the important traditions related to death is burial practices with varying rituals. Different faiths and religions recommend different commands and traditions for the disposal of a deceased body, with one being burial in the ground. Burial methods, too, differ in different religions, and throughout history, various methods of burial have been performed based on the prevalent rituals and religions of the time. In Zoroastrian, due to the reverence of the four elements (water, earth, fire, and air), any direct contact with a human corpse, which is considered impure, is forbidden. Followers of the Zoroastrian faith have adopted various methods for burying their deceased, including placing them in astōdān (ossuary), towers of silence, and constructing large stone graves (dakhmas/ cairn burials). This paper introduces the cairn burials (khereft-khaneh) and an astōdān (sotōdān) that were found during the archaeological survey of Harat district of Yazd province in 2021. In the archaeological survey of Harat, various cultural and historical sites from different periods were identified. Most of the identified sites in this survey belonged to the Islamic era, but some are referred to historical period, such as cairn burials and an astōdān (ossuary), which will be discussed in this study. Based on comparative studies and similar burial methods found in central Iran, Fars, and Kerman, these sites are dated back to the historical period (Parthian/Sasanian).
بررسی قدیمی ترین سند تاریخی در رابطه با مشهد امام زاده علی بن باقر(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امام زاده علی بن باقر یکی از مشهورترین امام زاده های منطقه کاشان است که علیرغم شهرت و اهمیت، پژوهش های تاریخی علمی چندانی در رابطه با وی انجام نشده است. دیوان ابوالرضا راوندی از قدیمی ترین منابع مکتوبی است که در رابطه با مشهد این امام زاده اطلاعات مفیدی در اختیار پژوهشگران قرار می دهد و به عنوان یک سند تاریخی قابل بررسی است. بررسی تحلیلی اشاره های راوندی در قصاید مختلف به این امام زاده مسئله مورد توجه در این پژوهش است. با تحلیل تاریخی داده های راوندی در رابطه با علی بن باقر در سه حوزه نسب، مقبره و قدمت و همچنین برخی احادیث منتسب به مشهد این امام زاده می توان نتیجه گرفت که ظاهراً در قرن ششم انتساب این امام زاده به امام باقر شهرت فراوان داشته است. همچنین بارگاه مرقد امام زاده در این دوره بازسازی می شود و مشهد وی برخلاف امروزه که به مشهد اردهال معروف است تنها به مشهد بارکرز یا بارکرسف مشهور بوده و احتمالا در نتیجه توسعه شهری در دوره معاصر به اردهال شهرت یافته است. شایان ذکر است که برخی احادیث ذکرشده در این رابطه محل تأمل بیشتر است.
تغییرات جمعیّتی قزوین از صفویّه تا پایان عصر ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قزوین در چند سده اخیر بویژه از دوره صفوی به بعد به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و تاریخی خود، همواره متأثر از تحولات مهم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بوده است. این تحولات همه جنبه های زندگی شهری بویژه جمعیّت قزوین را تحت تأثیر قرار داده است. از این رو، در این پژوهش تلاش می گردد با روش تحلیلی تطبیقی و با هدف توضیح مهمترین مؤلفه های تأثیرگذار بر تغییرات جمعیتی، این تغییرات مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. بر مبنای یافته های پژوهش تغییرات جمعیتی قزوین ارتباط مستقیمی به تحولات کلی و عمومی در سطح کشور داشته است. در واقع مجموعه عواملی همانند عامل سیاسی (انتقال پایتخت)، عامل اجتماعی (جابجایی های گروه های مختلف قومی قبیله ای)، عامل نظامی (جنگ های متعدد)، عامل اقتصادی (رونق یا رکود اقتصادی) و عوامل طبیعی (بیماری و زلزله) بیشترین دگرگونی های جمعیتی در قزوین را در پی داشته است.
مطالعه محصولات و عوامل خوردگی آلیاژ برنج به کاررفته در چهار نسخه قاجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مس و آلیاژهای آن تحت تأثیر عوامل محیطی خورنده دچار خوردگی شده و بسیاری از ویژگیهای آثار تاریخی ازجمله ویژگی ظاهری و زیبایی را تحت الشعاع قرار می دهد. همجواری فلز و مواد آلی ازجمله مواردی است که در بسیاری از آثار تاریخی مخصوصاً نسخ دارای تذهیب مشاهده می-گردد که در این نوع آثار، خوردگی فلز تحت تأثیر عوامل خورنده آلی مانند اسیدهای کربوکسیلیک اتفاق افتاده و محصولات خوردگی سبزرنگ ایجاد می گردد. در این پژوهش، چهار نسخه ی قاجاری دارای تزیینات فلزی جهت شناسایی عوامل مؤثر در خوردگی نواحی فلزی، موردمطالعه قرار گرفت. در آنالیزهای انجام شده در این پژوهش از FESEM-EDS، ATR-FTIR، Ramanو pH متر استفاده گردید. با بررسیهای انجامگرفته در هر چهار نسخه ی تاریخی، نوعی آلیاژ مس که شبیه به آلیاژ برنج بود شناسایی گردید. چسب استفادهشده جهت اتصال فلز به بستر کاغذی براساس چسب های استخراجشده از هر چهار نمونه ی تاریخی، صمغ عربی شناسایی گردید. محصولات خوردگی ایجادشده از نوع کربوکسیلات های فلزی ازجمله کربوکسیلات های مس و روی شناسایی گردید. فرمات و استات ها در ساختار محصولات خوردگی سبزرنگ تشخیص داده شد. نواحی دارای لکه های روغنی که در دو نمو نه وجود داشت، دارای خوردگی شدید تری بودند که تأثیر مخرب روغن بر ایجاد صابون های فلزی که در ادبیات پژوهش نیز به آن اشارهشده، مشخص گردید. محصولات خوردگی ایجادشده در نواحی دارای فلز منجر به از بین رفتن جلوه ی طلایی تزیینات شده و در بین الیاف کاغذ نفوذ کرده اند. در بررسی pH نمونه ها، نواحی دارای خوردگی نسبت به نواحی فاقد فلز حدود یک واحد اسیدی نشان داد که عامل مهمی در تخریب بستر سلولزی از طریق هیدرولیز اسیدی است.
نشان های سنگ تراشان در مجموعه صفویِ باغ شاه و عباس آبادِ بهشهر
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
۲۶۳-۲۳۵
حوزههای تخصصی:
شهر «اشرف»، «بهشهر» کنونی، در سال 1021ه .ق. به دستور «شاه عباس اوّل»، احداث و هم زمان، عمارت هایی در آن بنا شد. در کف سازی بناهای سلطنتی بهشهر از سنگ های تراش خورده استفاده شده که بر سطح برخی از آن ها، علائم حجاران دوره صفوی نقر شده است. باوجود اهمیت فراوان مجموعه نقوش مذکور، اما صرف نظر از یک اشاره کوتاه توسط دمورگان در اواخر قرن 19م.، تاکنون هیچ مطالعه مستقل و مفصلی درباره علائم حجاری مجموعه بهشهر صورت نگرفته است. در این پژوهش که براساس بررسی میدانی و مطالعات تکمیلی کتابخانه ای صورت گرفت، 266 بلوک سنگی علامت دار شامل 309 نشان مربوط به حجاران صفوی در مجموعه باغ شاه و کاخ عباس آباد بهشهر، شناسایی و مستندنگاری شد. هدف از این پژوهش، پاسخ به پرسش هایی درباره ماهیت و مفهوم علائم حجاری در مجموعه بهشهر، طبقه بندی آن ها و دستیابی به اطلاعاتی درباره ساخت و سازهای مجموعه مذکور از طریق مطالعه علایم حجاری است. برای دستیابی به این هدف، علائم مذکور مطالعه و طبقه بندی شده و برخی جنبه های ظاهری و مفهومی این نشان ها، از طریق مقایسه تطبیقی با نمونه های مشابه در ایران و سایر مناطق همجوار روشن شده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که برخی از علائم حجاران در مجموعه صفوی بهشهر دارای نمونه های مشابه، حتی درمیان قدیمی ترین نمونه ها از دوران هخامنشی تا قاجار هستند. بیشینه علائم حجاران مجموعه بهشهر را می توان در گروه علائم هندسی و سپس ابزار و اشیاء و تعداد کمتری را هم می توان در گروه نقوش گیاهی یا جانوری طبقه بندی نمود. برخی از علائم هم شباهت هایی با الفبای ارمنی و گرجی دارند که احتمالاً حاکی از حضور حجاران این مناطق در ساخت مجموعه بهشهر است. بااین حال تقریباً هیچ یک از علائم حجاری پرتعداد مجموعه مذکور، را نمی توان با اطمینان نقوش مذهبی یا آئینی نامید.
تحلیل بصری و معنایی سه گانه های تزئینی خان قاجاری قصاب نژاد شوشتر براساس رویکرد منطقه گرایی انتقادی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
۳۵۳-۳۲۵
حوزههای تخصصی:
یکی از گونه های معماری ایران معماری سنتی شهر شوشتر است که مصادیقی از منطقه گرایی معماری در عناصر آن دیده شده است. خانه های مزیّن به نقش و طرح و تزئین بافت قدیم شهر شوشتر با ترکیبی از مصالح سه گانه سنگ، گچ و آجر شکوهی خاص به معماری، درون گرای این شهر بخشیده اند. برخی از نقش ها و تزئینات این خانه ها در ناحیه ورودی درب اصلی نمود بیرونی یافته اند . اغلب این خانه ها به نام دارنده یا مالک آن شناخته می شوند. یکی از این خانه ها، خانه «قصاب نژاد» است؛ این خانه به عنوان نمونه ای غالب از خانه های تزئین دار شوشتر است. این پژوهش با هدف شناخت و آگاهی بهتر از عناصر و نقوش تزئینی شهر شوشتر به عنوان نمونه ای از معماری منطقه ای گرم خشک به انجام می رسد؛ هم چنین تحلیل بصری و معنایی سه گونه از تزئینات غالب این خانه به عنوان نمونه ای کامل و قابل سکونت درحال حاضر، از دیگر اهداف این پژوهش است و در انتها، پژوهش به پرسش : چیستی و چرایی نقش ها و عناصر سه گانه تزئینی خانه قصاب نژاد شوشتر، براساس رویکرد منطقه گرایی انتقادی پاسخ داده می شود. اطلاعات پژوهش حاضر به صورت میدانی با بهره گیری از شواهد بصری و کتابخانه ای گردآوری شده و به شیوه توصیفی-تحلیلی ارائه شده است. براساس یافته های این پژوهش درمیان نقوش سه گانه خانه قصاب نژاد شوشتر، نقوش سنگی، براساس باورهای فرهنگی، مذهبی و محلی است و تزئینات آجری و گچی آن، به فراخور معماری بومی و محلی، برگرفته از معماری اسلامی و مفاهیم مرتبط با آن است. برخی از این نقوش براساس تشابهشان به بعضی عناصر پیرامونی نام گذاری شده است. عناصر فرهنگی چون: نقوش برآمده از فرهنگ بومی منطقه و مصالح ساختنی نیز از عناصری است که در منطقه شوشتر بوده است. تطبیق عناصر معماری به ویژه آرایه های سه گانه خانه قصاب نژاد به عنوان نمونه ای نسبتاً کامل از خانه های سنتی شوشتر نشان داد که معماری این خانه با غالب ویژگی های رویکرد منطقه گرایی انتقادی، باوجود اختلاف زمانی و جوان بودن بحث معماری منطقه گرایی انتقادی با فراز و فرود قابل تطبیق است. استفاده از سنگ در بناء در جایگاه عنصر ویژه محلی و وجود نقش طوطی در سرپنجره سنگی به عنوان پرنده ای غیرمنطقه ای در این بنا بازنمای دو ویژگی مهم از رویکرد منطقه گرایی انتقادی است که در بطن معماری شوشتر هضم شده است.
مقایسه تطبیقی دو مسجد جامع زواره و گناباد براساس تحلیل ساختار فضایی و عملکردی مساجد
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
۲۰۴-۱۷۹
حوزههای تخصصی:
معماری مساجد در دوره های مختلف دستخوش تحولات گوناگونی بوده و هر دوره تاریخی ویژگی های خاص خود را نمایان کرده است. دوره خوارزمشاهی، دوره ای تاریخی است که محققان تاریخ معماری، به علت کوتاهی این دوره و حمله مغول، بعضاً ابنیه به جا مانده از آن را در شمار آثار سلجوقی یا ایلخانی آورده اند. با بررسی نمونه های دو دوره می توان دریافت، هرچند معماری خوارزمشاهی در استمرار معماری سلجوقی شکل گرفته، ولی پیروی کاملی از آن نداشته است. هدف پژوهش این است که با بررسی ویژگی های مسجد زواره و گناباد به عنوان بناهای شاخص دوران سلجوقی و خوارزمشاهی، به شباهت های معماری دو مسجد در دو دوره متوالی و تفاوت های معماری دو مسجد در دو اقلیم مختلف بپردازد. مسجد زواره به عنوان نمونه مطرح دوره سلجوقی در پایتخت سلجوقیان در شهر اصفهان واقع شده و مسجد گناباد همانند سایر مساجد خوارزمشاهی در منطقه خراسان قرار گرفته است. با مطالعه منابع کتابخانه ای، مبانی نظری به دست آمد و با استفاده از راهبرد توصیفی-تحلیلی به همراه روش مقایسه تطبیقی، ساختار فضایی و عملکردی دو مسجد موردتحلیل قرار گرفت. تحلیل تفاوت های موجود در دو مسجد، با مراجعه به منابع کتابخانه ای به روش استنباطی بررسی شد. براساس یافته های پژوهش، معماری دو مسجد، ویژگی های مشترکی هم چون: اهمیت جبهه جنوبی و ایوان های آن، نقش انتقال دهنده میانسرا از اتصال به وصول و استفاده از آجر دارند که در دوره سلجوقی و خوارزمشاهی دنبال شده است؛ اما این دو مسجد دارای تفاوت هایی در تعداد ایوان ها، نحوه جانمایی ورودی و شبستان و وجود و عدم وجود گنبدخانه و مناره، می باشند؛ در واقع، معماری مسجد گناباد به لحاظ فضایی و عملکردی، تشابهاتی با مسجد زواره دارد، اما در سازماندهی فضا دارای ویژگی های خاص خود است و باوجود مسجد زواره که با استفاده از گنبد و عناصر عمودی ابهتی کم نظیر دارد، از شیوه دو ایوانی و فاقد گنبدخانه که در اکثر مساجد خراسان رایج بوده، بهره برده است.
فرآیند زیست تخریب پذیری منسوجات فرهنگی-تاریخی و اثر نانومواد در حفاظت از آن ها
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
۴۱۲-۳۹۱
حوزههای تخصصی:
در سراسر جهان مواد گران بهایی که از منسوجات مختلف تهیه شده اند، در موزه ها، گالری ها و کتابخانه ها نگه داری می شوند. این منسوجات، ازجمله مهم ترین عناصر میراث فرهنگی در دوره های مختلف تاریخ یک کشور بوده و مبیّن زندگی بشر در گذشته، خلاقیت های هنری، تجارت بین الملل، توسعه کشاورزی، تحولات فناوری و ارزش های فرهنگی و اجتماعی آن ها بوده است؛ بنابراین مطالعه آن ها و استفاده از روش های مناسب برای حفاظت و نگه داری از این منسوجات که میراث منحصربه فرد برای نسل های آینده می باشند، ضروری است. نحوه حفاظت و نگه داری از این منسوجات فرهنگی-تاریخی که یکی از متنوع ترین شاخه های حفاظت محسوب می شود، به عوامل متعددی ازقبیل: شرایط ذخیره سازی، سن منسوجات، نوع الیاف تشکیل دهنده آن ها و هم چنین دوره تاریخی استفاده از آن ها بستگی دارد. نمونه های متعدد منسوجات فرهنگی-تاریخی که تحت تخریب زیستی قرار گرفته اند و هم چنین اثرات مخرب انواع روش های حفاظت فیزیکی و شیمایی برروی این اشیاء، سلامتی انسان و محیط زیست، نشان می دهند که نیاز به مطالعه سازوکار تخریب انواع میکروارگانیسم ها روی این منسوجات و جدیدترین روش های حفاظت از آن ها وجود دارد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی چگونگی زیست تخریب پذیری منسوجات فرهنگی-تاریخی و آخرین روش های حفاظت از آن ها می باشد. برای نیل به هدف پژوهش، از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. پرسش های پژوهش عبارتنداز: فرآیند و سازوکار زیست تخریب پذیری منسوجات چیست؟ فناوری های نانو در محافظت از منسوجات تاریخی از چه جایگاهی برخوردار می باشند؟ نتایج نشان داد که یکی از جدیدترین و کارآمدترین روش های حفاظت از منسوجات فرهنگی-تاریخی در مقابل فرسایش ناشی از عوامل زیستی، استفاده از نانومواد می باشد. این ذرات دارای خواص چندگان ه ای ازقبیل: خ ود پ اک کنندگ ی، آزادس ازی چ رک، حفاظت در براب ر اشعه ماورای بنفش، ضدمیکروبی و عملکرد طولانی مدت بدون به خطر انداختن خواص ذاتی منسوج می باشند، که می توانند در حفاظت از منسوجات فرهنگی-تاریخی و آهسته کردن فرآیندهای تخریب آن ها مفید باشند.
بازخوانی صحنه روایی مصور برروی بشقاب گلابه ای رنگارنگ منسوب به نیشابور بر پایه مطالعات قوم باستان شناسی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
197 - 224
حوزههای تخصصی:
مطالعه سفالینه های گلابه ای رنگارنگ به دلیل نقوش منحصربه فرد همواره موردتوجه پژوهشگران مختلف بوده است. طی چند دهه گذشته محققان با رویکردهای متفاوت نقوش سفالینه های فوق را مورد مطالعه قرار داده اند. باوجود پژوهش های صورت گرفته در راستای بازخوانی و تفسیر نقوش، هم چنان ابهامات و چالش ها به قوت خود باقی است. یکی از چالش های موجود در تفسیر نقوش سفالینه های گلابه ای رنگارنگ، صحنه روایی مصور برروی بشقابی ا ست که در موزه هنر «نلسون اتکینز» نگه داری می شود. پژوهشگران در پژوهش های خود با توجه به متون تاریخی برای تفسیر نقش بشقاب فوق نظرات ناهمگونی را ارائه کرده اند که گمان می رود تفاسیر آن ها دارای اشکالات اساسی است. این چنین به نظر می رسد که مطالعه متون تاریخی به تنهایی راه گشا برای تفسیر صحنه روایی فوق نیست و باید از مطالعات علوم میان رشته ای کمک گرفته شود، تا در پژوهشی مجزا و با استفاده از مطالعات قوم باستان شناسی صحنه روایی این ظرف مورد مطالعه و بازبینی قرار گیرد. نگارندگان در این پژوهش بر آن هستند تا با پیگیری کهن الگوها در بستر جغرافیای تولید سفالینه های گلابه ای رنگارنگ که دامنه مطالعات آن، خطه خراسان را دربر می گیرد، صحنه روایی بشقاب را موردمطالعه قرار دهند. برای نیل به این هدف، نگارندگان از مطالعات قوم باستان شناسی و مستندات تاریخی برای تفسیر آن بهره گرفته اند. روش پژوهش جستار پیشِ رو کتابخانه ای با رویکرد تاریخی، تحلیلی-تطبیقی است. درراستای هدف فوق، پرسش هایی نظیر: مفهوم صحنه روایی بشقاب گلابه ای رنگارنگ مورد بحث چیست؟ مطالعات قوم باستان شناسی تا چه حد در تفسیر صحنه روایی مصور برروی این ظرف قابل تطبیق است؟ مطرح شده است. برآیند حاصل از پژوهش تطبیقی مطالعات قوم باستان شناسی و مستندات تاریخی این ا ست که مضمون صحنه روایی منقوش بر بشقاب، مراسم آئینی طلب باران و آب از ایزد بانوی آناهیتا و تیشتر است که امروزه در خطه خراسان با تغییراتی در نحوه اجرای مراسم برگزار می گردد.
تعامل هنر ایرانی و اندیشه های شیعی در مقابر برجی کجور
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
313 - 335
حوزههای تخصصی:
با ورود اسلام به ایران، هنر در خدمت اسلام درآمد و تعاملی بین هنر ایرانی و اندیشه اسلامی شکل گرفت که نمود آن را می توان در هنر معماری اسلامی ایران مشاهده نمود. مقابر یا آرامگاه های برجی شکل یکی از بارزترین نوع معماری فرهنگی و مذهبی گذشتگان است که از جنبه های گوناگون هنری، تاریخی، مذهبی و اجتماعی در معماری اسلامی نقش اساسی داشته است. این نوع بناها در فرهنگ و جامعه ایرانی سابقه ای طولانی داشته و به همین دلیل از تنوع نسبتاً بالایی نیز برخوردارند. مقابر و بقاع متبرکه بعد از مساجد، از مهم ترین عناصر اصلی معماری مذهبی را تشکیل می دهند که می توان زیبایی، ظرافت، و فنون و خلاقیت های معماری را در آن مشاهده نمود. در این پژوهش سعی بر آن است هنر ایرانی و اندیشه های شیعی در معماری بناهای یادمانی-مذهبی و هم چنین پیوند سیاست و مذهب در ظرف هنر بپردازد. منطقه باستانی کجور (رویان کهن) دربردارنده تعداد قابل ملاحظه ای از بنا های آرامگاهی دوران اسلامی است، که این بنا ها علاوه بر دارا بودن اصول کلی معماری اسلامی، دارای ویژگی های خاص منطقه ای نیز هست، که می توان به شناخت بهتر معماری بومی و کارکرد آن و هم چنین پیوند مذهبی و سیاسی متجلی در هنر معماری این منطقه یاری کند. پرسشی که در این پژوهش مطرح است، کارکرد بناهای مذهبی مقابر برجی شکل در دوران اسلامی کجور چه بوده است؟ و در پاسخ می توان چنین بیان کرد، این عناصر مذهبی افزون بر کارکرد تدفینی می تواند، کارکرد مذهبی-سیاسی نیز دارا باشد. روش تحقیق این پژوهش در بستر مطالعات براساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی و براساس ماهیت و روش از نوع تحقیقات توصیفی-تاریخی است. چگونگی گردآوری اطلاعات در این پژوهش به روش اسنادی (کتابخانه ای) است. نتایج حاصله از این پژوهش در تحلیل و بررسی تحولات معماری مقابر برجی شکل در منطقه کجور نشان دهنده آمیختگی هنر ایرانی، اسلامی و معماری بومی بوده است.
بحران چای در ایران مقارن جنگ جهانی دوم؛ 1320 تا 1325 ش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران در شهریور 1320ش/1941م، به تسخیر متفقین جنگ جهانی دوم درآمد. این اشغال که تا 1325ش /1945م، ادامه یافت، منجر به بروز بحران های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در ایران شد. یکی از مولفه های رصد بحران اقتصادی، بروز مشکل در زمینه ارزاق و کمبود یا نایابی اقلام اساسی تغذیه مردم بود. شناخت چرایی بروز این بحران و چگونگی مدیریت آن، چراغ راهی برای مطالعات اقتصادی آینده می باشد. این پژوهش، با رویکرد توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مندرجات اسناد و مطبوعات این سال ها، به مطالعه و بررسی چگونگی و چرایی بحران چای به عنوان یکی از اقلام اساسی می پردازد. این نوشتار، سعی در پاسخ گویی به این سوال دارد که بحران چای در ایران طی سال های 1320 تا 1325ش چرا و چگونه رخ داد؟. فرضیه پژوهش، آن است که این بحران، در اثر بروز مجموعه ای از عوامل داخلی و خارجی رخ داده است. بر اساس یافته های پژوهش، عامل خارجی به عنوان ایجاد کننده این بحران و عامل داخلی به مثابه تشدید کننده آن است. در ذیل عوامل خارجی، مواردی چون تاثیرات جنگ جهانی دوم بر واردات چای، نقش مرکز تدارکات خاورمیانه در محدودیت واردات چای، تسلط متفقین بر امور ایران و تصاحب امکانات حمل و نقل، قابل طرح هستند؛ و در زمره عوامل داخلی، مواردی مانند احتکار، فساد مأمورین دولتی، عدم اجرای صحیح اقدامات دولت برای رفع بحران، و انحصاری شدن تجارت این کالا، مورد توجه قرار گرفته اند.
بازخوانی نقش و عملکرد اقتضایی-اقتصادی سازمان بنادر و کشتیرانی در جنگ ایران و عراق(1367-1359)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش مسئله نفت در تعیین سرنوشت جنگ میان ایران و عراق بود که موجبات همکاری های مشترک بیشتری را میان نیروی دریایی ارتش ایران و برخی نهادهای دریایی غیرنظامی چون سازمان بنادر و کشتیرانی، فراهم کرد؛ چراکه در غیاب برخی بنادر اصلی و اسکله های مهم که در معرض حملات مستقیم عراق بود، ایجاد کانون های جدید دریایی جهت ساماندهی به ورود و خروج کشتی های ایرانی و تخلیه و بارگیری آن ها، یک ضرورت بود. از آنجاکه سازمان بنادر و کشتیرانی مهارت و امکانات لازم را برای کمک به نیروهای مسلح و دریایی ایران داشت؛ برای تأمین نواحی عملیاتی و نیازهای پشتیبانی و تفکیک و مشخص سازی مسئولیت ارگان های مختلف حاضر در منطقه، دستورالعمل هایی صادر و قرار شد از تمام امکانات حمل ونقل دریایی برای اعزام و جابه جایی تجهیزات و نیروی انسانی موردنیاز منطقه استفاده شود. به رغم اهمیت این همکاری ها، تاکنون زوایای نقش تأثیرگذار سازمان بنادر و کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران در تأمین لجستیک دریایی به خوبی معرفی و تشریح نشده است. پژوهش حاضر توصیف عمیق و گسترده نقش این نهاد دریایی غیرنظامی در طول جنگ است تا چگونگی تداوم تردد دریایی در خلیج فارس از طریق تغییر عملکرد سازمان بنادر و کشتیرانی تشریح شود. طی این بررسی نقش و عملکرد سازمان بنادر به عنوان یک سازمان اثربخش، که مبتنی برتغییرات ساختاری و رفتار اقتضایی آن بود، بازخوانی شده است. واژگان کلیدی: جنگ ایران و عراق، سازمان بنادر و کشتیرانی، لجستیک دریایی، زنجیره تأمین، رفتار اقتضائی