سایه های جنسی در ایران عصر صفوی: تحلیلی تاریخی-روان شناختی بر اساس نظریه سایه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۳
137 - 174
حوزههای تخصصی:
جامعه صفوی جامعه ای متکثر با لایه های متنوع و طبقات اجتماعی متفاوت بود؛ با وجود این، حکومت و برخی از طبقات اجتماعی آن تلاش می کردند با اتکا بر شریعت و هنجارهای عرفی، گرایش ها و رفتارهای متغایر با عرف و شرع را در حوزه زندگی جنسی اجتماعی کتمان کرده و تا حد امکان آن را به محاق برند. مطابق با نظریه «سایه» روان شناسی کارل گوستاو یونگ که بن مایه نظری این پژوهش برآن استوار است، آنچه در خودآگاه فردی و اجتماعی سرکوب یا انکار شود، در ناخودآگاه فردی یا جمعی تولید سایه می کند و این سایه نادیده انگاشته شده می تواند اثرات نامناسبی برفرد، جامعه و روان آن ها بگذارد. در دوره صفویه فشارهای مذهبی، سانسور اجتماعی و تقوای عرفی (خودآگاه)، سبب راندن امیال جنسی ممنوعه و نامتعارف (به ناخودآگاه جمعی) شد، اما آنچه در سطح جامعه سرکوب می شد، در قالب نمادین، پنهان و نامحسوس به حیات خود ادامه داد. این پژوهش با رویکرد میان رشته ای و بهره گیری از نظریه «سایه» یونگ و با استفاده از منابع فارسی و سفرنامه های اروپایی، سه محور اصلی روسپی گری، همجنس گرایی و نهاد متعه را به عنوان سایه های جنسی آن عصر بررسی کرده و نشان می دهد که این پدیده ها، هم زمان با طرد رسمی، در ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، هنری و آیینی جامعه تداوم یافتند. نتایج نشان می دهد که جامعه صفوی در این حوزه دچار «دوگانگی فرهنگی» بود؛ از یک سو تقبیح رسمی و از سوی دیگر بهره برداری پنهان یا نیمه رسمی. تحلیل نظریه سایه یونگ آشکار می کند که این تضاد، نه تنها مانع استمرار پدیده های جنسی حاشیه ای نشد، بلکه آن ها را در قالب های نمادین و نهادی بازتولید کرد.