مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
حکومت پهلوی
حوزه های تخصصی:
برقراری ارتباط میان اسرائیل و دستگاه سلطنت پهلوی و گسترش همکاریهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اطلاعاتی و نظامی این دو حکومت، انگیزه مهمی برای کوششها و حضور صهیونیستها در ایران بود. دولت شاهنشاهی ایران، در اسفندماه 1328 خورشیدی (1949م)؛ یعنی کمابیش یک سال و اندی پس از برپایی دولت اسرائیل، این رژیم را به صورت غیر رسمی و ناآشکار و بدون داشتن سفیر در اسرائیل (دوفاکتو)، رسمی دانست.
اسرائیل از دید جایگاه و وضع ویژه خود، بهویژه نداشتن راهبردهای ژرف و آسیبپذیری آن از تهدیدهای امنیتی و تلاش برای تحقق برتری نظامی بر دیگر کشورهای منطقه، به ارتباطهای امنیتی و اطلاعاتی با کشوری در منطقه نیاز داشت که به پشتوانه آن بتواند خواستهها و هدفهایش را برآورد. ایران از همسایههای کشورهای عربی خاورمیانه بود که شمار فراوانی از اتباع یهودی در آن میزیستند و آزادانه در آنجا به کارهای مذهبی، فرهنگی، اقتصادی خود میپرداختند و از نفوذ و حضور در دستگاه حکومت محمدرضا پهلوی برخوردار بودند و از اینرو، مناسبترین مکان برای فعالیت اطلاعاتی و عملیاتی اسرائیل به انگیزه تأمین امنیت آن به شمار میرفت. بنابراین، نیاز شدید ساواک به آموزشها، ساز و برگ و کارشناسان موساد برای تقویت ساختار خود، زمینهای برای حضور و فعالیتهای گوناگون موساد در ایران فراهم آورد.
بازخوانی تحلیلی نقش آیت الله بروجردی و امام خمینی (ره) ...(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرقه بهائیت از نظر باورهای اعتقادی در گستره توحید، نبوت و معاد، عملاً خلاف آن چیزی را معتقدند که باور مشترک تمام فرق اسلامی است، تا جایی که برای رهبران خود، مقام نبوت و رسالت قائل بوده و دین اسلام را دین نسخ شده و پایان یافته ای می دانند.
نفوذ این فرقه، پس از شکست فکری از علمای عصر قاجار و اعدام علی محمد باب کاهش یافت، ولی پس از به حکومت رسیدن محمدرضا پهلوی و به خصوص در دهه های سی تا پنجاه، به مناصب اساسی در حکومت و دربار دست یافتند و با حمایت دولت های استعماری، روش های مختلف اسلام ستیزی را پیش گرفتند.
نقش روحانیت و مراجع آگاه، به خصوص آیت الله بروجردی و پس از ایشان، امام خمینی(ره) در مبارزه فکری و قانونی با این فرقه، بسیاری از اهداف مشترک حکومت و بهائیت را خنثی کرد.
تعامل نهاد دین و دولت در عصر پهلوی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول سیاسی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول فرهنگی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول روحانیت
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم سیاسی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم فرهنگی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم روحانیت
موضوع پژوهش حاضر تعامل نهاد دین و نهاد دولت از ابتدای قرن حاضر تا پیروزی انقلاب اسلامی است که در آن به بررسی سیاست های حکومت پهلوی در قبال نهاد دین و حوزه های علمیه و هم چنین برخوردهای متقابل حوزویان در برابر این سیاست ها و نگاه و برخوردشان در مقابل حکومت پهلوی و سیاست های دینی اش پرداخته شده است. سیاست هایی که گاه بنابر مصالح در جهت خواسته های مذهبیون بود و گاه چنان ضدمذهب بود که تمامی مراجع را به مقابله با حکومت می کشاند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی و گردآوری داده ها مبتنی بر منابع کتابخانه ای است.نتیجه ی به دست آمده نشان می دهد که حکومت پهلوی اگرچه در مقاطعی سیاست هایش مطابق خواسته های مذهبیون و موافق با تمایلات نهاد دین بود اما این نزدیکی نه از روی دغدغه های دینی که براساس مصلحت سنجی و به منظور تحکیم پایه های قدرت خویش بود.
شکل گیری مؤتلفة اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله علل تشکیل مؤتلفه در قبل از انقلاب اسلامی ایران است که براساس قرار دادن مؤتلفه در قالب پایگاه طبقاتی اعضای آن، یعنی «قشر متوسط سنتی شهری» نوشته شده است. بدین ترتیب که نخست ویژگی های این قشر بررسی شده؛ سپس با تفکیک خصایص این قشر: سنت گرایی و تمایل زیاد به مذهب، حساسیت در مسائل جنسی و امور خانوادگی، مخالفت با تجمل گرایی، بدبینی به نمادهای بیگانه، نگرش منفی به مؤسسات مالی مدرن، تهدید موقعیت اقتصادی ، زوال جایگاه اجتماعی و ارتباط نزدیک با روحانیت شیعه، به تطبیق این ممیزه ها با مؤتلفه در آن برهه پرداخته شده است تا علل شکل گیری این گروه سیاسی- مذهبی واکاوی شود.
بررسی مناسبات دو گروه مذهبی اسلامگرا در قبل از انقلاب اسلامی
حوزه های تخصصی:
مناسبات موتلفه اسلامی با سازمان مجاهدین خلق در قبل از وقوع انقلاب اسلامی نمایانگر فراز و فرودهای فراوان احزاب و جامعه در این دوران است و اهمیت زیادی دارد. در این مقاله نویسندگان در تلاشند تا علل نزدیکی موتلفه به سازمان مجاهدین، نحوه همکاری موتلفه با این سازمان چریکی و چگونگی تبدیل این مناسبات دوستانه به دشمنی خطرناک، و در نهایت هم تاثیر مناسبات دو طرف بر وقوع انقلاب و البته وجوه تشابه و تفاوتشان را مورد بررسی قرار دهند.
واکاوی مواضع آیتالله خویی در جریان نهضت روحانیون ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های 1341 و 1342 که روحانیون ایران با پیشگامی آیت الله خمینی به مخالفت با اقدامات حکومت پهلوی برخاستند، منویات کلی آنان ازسوی حوزه ی علمیه ی نجف مورد حمایت و پشتیبانی قرار گرفت. در این میان، مواضع حمایتگرانه و همدلانه ی آیت الله خویی بیش از سایر علمای این حوزه بود و موجب دلگرمی روحانیان داخل ایران می شد. در این مقاله، مواضع ایشان دربرابر مسائلی چون مصوبه ی دولت اسدالله علم، رفراندم شاه، دستگیری و بدرفتاری با روحانیون، حمله به مدرسه ی فیضیه، دستگیری آیت الله خمینی و فعالان قیام پانزده خرداد، انتخابات مجلس شورای ملی و سایر حوادث و رخدادهای منتهی به تغییر دولت اسدالله علم در اسفند 1342 را مورد بررسی قرار دادیم. از این بررسی ها نتیجه گرفتیم که مواضع آیت الله خویی درمقایسه با مواضع سایر علما و مراجع تقلید (به جز امام خمینی) از لحن تندتر و شدیدتری برخوردار بوده است. فتوای ایشان در تحریم همکاری با دولت پهلوی از مهم ترین و کم نظیرترین فتواهای مراجع تقلید شیعه علیه حکومت در دوران پهلوی به شمار می رود.
مواضع و اقدامات آیت الله گلپایگانی درقبال سیاست های حکومت پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع پژوهش حاضر بررسی بیانیه ها و مواضع آیت الله گلپایگانی در قبال سیاست های حکومت پهلوی و ارتباط با کارگزاران آن است. باتوجه به اندیشه سیاسی آیت الله و اعتقادشان به ولایت عامه فقیه، یافتن دلایل رفتار متفاوت ایشان در مقابله با حکومت پهلوی در مقاطع مختلف، مسئله اصلی این پژوهش است. آنچه از رفتار سیاسی آیت الله گلپایگانی در این مقطع قابل تحلیل است اینکه در طول دوره مورد بحث نمی توان رویه ای یکسان و نموداری خطی از رفتار سیاسی آیت الله مشاهده کرد.
وی گاه ساکت است و از همراهی با دیگر مراجع کناره گرفته و گاه همگام با دیگران و با قدرت در میانه میدان مبارزه حاضر است. نتیجه به دست آمده در این تحقیق، نشان می دهد که آیت الله گلپایگانی که هر نظامی جز بر مبنای ولایت فقیه را نظامی طاغوتی می دانست، مشروعیتی برای حکومت پهلوی قائل نبود و سکوت مقطعی اش نیز نه از رضایت از اقدامات حکومت که بر اثر جبر زمانه و آماده نبودن شرایط برای برپایی حکومت مطلوبش بود.
تحلیل رفتار سیاسی عالمان شیعی (مطالعه موردی: پدیده مهاجرت چهل روزه 1342)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی به تبیین زمینه ها و اهداف مهاجران و گونه شناسی رفتار سیاسی عالمان در این پدیده پرداخته است. مهاجرت، همبستگی گروهی و توانمندی های بسیج سیاسی آنان را به نمایش گذاشت و آنان را در به چالش کشیدن قدرت حاکم موفق نشان داد که تثبیت مرجعیت دینی و سیاسی آنان بویژه آیت الله خمینی از آن جمله بود. به علاوه بروز عینی تنوع و تعدد دیدگاه و رفتار سیاسی عالمان نیز در این پدیده آشکار گردید. البته نقش حاکمیت را در دامن زدن به این تعدد و شکل گیری جبهه بندی بعدی نباید نادیده انگاشت. اهمیت این پدیده نیز در ویژگی های متناقض نمای رفتاری آن است. یعنی رفتار عالمان در این واقعه، در عین وحدت ظاهری، دچار گسست بنیادی گردید و بحران نهفته ای بر مناسبات آن حاکم ساخت.
شکل گیری نخستین انجمن شهری قزوین در عصر مشروطیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام سیاسی پهلوی دوم همانند هر حکومت دیگری، از بنیان های نظری و ایدئولوژیکی خاص خود برخوردار بود که بر پایه آن تلاش می کرد تا مشروعیت سیاسی خود را تأمین نماید. یکی از مهم ترین ابزارها در راستای تحقق این هدف، تشکیل «احزاب دولتی» یا «دستوری» بود. اما این فکر تا سال ۱۳۳۵ه .ش. هم چنان در اذهان باقی ماند تا اینکه به دستور شاه، اسدالله علم در اردیبهشت ۱۳۳۶، مسئولیت تأسیس «حزب مردم» را بر عهده گرفت. یک سال بعد، دومین حزب دولتی با نام «ملیون» توسط نخست وزیر وقت منوچهر اقبال، موجودیت خود را اعلام کرد. بدین ترتیب، کارکرد نهادی انتخابات و مجلس در جهت حفظ حکومت استبدادی شاه، تغییر یافت .اوج فعالیت حزبی احزاب مردم و ملیون در سال ۱۳۳۹، مقارن با انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی پدیدار شد. در دوره بیستم انتخابات مجلس شورای ملی، علی رغم قول شاه مبنی بر انتخابات آزاد، حزب اکثریت که نهادهای اجرایی را در اختیار داشت، در انتخابات تقلب نمود و با اعتراض های شدید نسبت به این امر، شاه انتخابات را باطل اعلام کرد.
پرسش اصلی نوشتار حاضر، آن است که احزاب دولتی دهه 1330، چه جایگاه و کارکردی در حاکمیت سیاسی دوره پهلوی دوم داشتند؟ و در سطح پایین تر، اینکه رابطه آن ها با مجالس قانون گذاری نوزدهم و بیستم چگونه بود؟ بر این اساس، هدف پژوهش پیشِ رو، آن است که با بهره گیری از نظریه هانتینگتون درخصوص نهادسازی سیاسی از بالا جهت حل بحران مشارکت و مشروعیت سیاسی در کشورهای در حال توسعه، به پرسش فوق پاسخ دهد. روش پژوهش، کیفی و از نوع تبیین علی، روش تحلیل آن، توصیفی تحلیلی و روش انجام، اسنادی با تکیه بر منابع کتابخانه ای و اینترنتی است.
ردیابی فرایند مواجهه دولت علم با بحران سال 1342 (از اول فروردین تا 15خرداد)
حوزه های تخصصی:
اگرچه مهم ترین هدف رفراندوم 6 بهمن 1341، قانونی جلوه دادن اجرای اصلاحات موسوم به انقلاب سفید بود، اما مخالفت ها پس از آن هم ادامه یافت. در مقاله حاضر تلاش گردیده بسترهای فرایندی که طی 77 روز نخست سال 1342 (سیاست ها و اقدامات امنیتی- انتظامی) با هدف مقابله و پایان دادن به مخالفت های اسلام گرایان با اصلاحات موسوم به انقلاب سفید شکل گرفت، مطالعه و بررسی شود. مخالفان اسلام گرای حکومت - که خیلی زود آشکار شد از سوی آیت الله خمینی رهبری می شوند - در آستانه سال 1342، مهیّای مقابله جدّی تری با حکومت شدند. در طول ماه ها ی فروردین، اردیبهشت و خرداد، حکومت پهلوی با ایجاد رعب و وحشت، وعده ها ی بی اساس، شایعه سازی، تلاش برای ایجاد اختلاف میان علما و اسلام گرایان، تهدید پیدا و پنهان مخالفان، افزایش تمهیدات امنیتی- اطلاعاتی و انتظامی، تظاهر به دینداری، تقویت موقعیت روحانیون و وعاظ موافق و غیره، کوشید تا مانع از گسترش مخالفت ها شود، اما تمهیدات مزبور نه تنها کارگر نیفتاد، بلکه به دلیل قاطعیت و صراحت آیت الله خمینی در مبارزه با حکومت، روندی رو به افزایش یافت. با فرا رسیدن دهه دوم ماه محرم، بحران سیاسی و اجتماعی چنان نگران کننده شد که حکومت جز برخورد قهرآمیز و سرکوبگرانه با مخالفان، چاره ای دیگر پیش روی خود ندید.
زنان و قیام 15 خرداد 1342
حوزه های تخصصی:
مسئله زنان و نقشی که در جنبش های معاصر ایران ایفا کرده اند از جمله مسایلی است که با توجه به مهم و تاثیرگذار بودن آن، در تاریخنگاری تا حدودی مورد غفلت قرار گرفته است. لذا می طلبد که پژوهش هایی در این زمینه به رشته نگارش درآید تا نه تنها برهه هایی از تاریخ ایران ملموس و روشن تر شود بلکه با عنایت به نقش تاریخی زنان در حوادث انقلاب اسلامی این قشر به عنوان نیمی از جامعه ایران میدان بیشتری در سایر زمینه های علمی، سیاسی و اجتماعی داده شود. همین مهم سبب شد تا نگارنده به واکاوی کنش زنان در حوادث سال 1342 بپردازد. از این رو مسئله اصلی تحقیق حاضر میزان مشارکت زنان در تظاهرات 15 خرداد سال 1342 است و اینکه دلیل این حضور زنان چیست؟ لذا نگارنده برای رسیدن به پاسخی درخور با استفاده از منابع کتابخانه ای اطلاعات مورد نظر را گردآوری و سپس فکت های مربوط به موضوع از میان داه های اولیه جدا کرده و برای تحلیل فکت ها از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است.
سیاست و آموزش در دورة پهلوی دوم؛ بررسی موردی علل، چگونگی و فرایند تغییر مباحث و مصوبات شورای عالی فرهنگ:1320 1332(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با اشغال ایران توسط متفقین در شهریور 1320و خروج رضاشاه از ساختار قدرت سیاسی، گسستی در روند تکوین دولت مطلقه در ایران پدید آمد و منابع تمرکزیافتة قدرت تا اندازة زیادی پراکنده شدند. در فضای سیاسی اجتماعی جدید که از سیطرة شاه و دربار بر جریان فرهنگ به ویژه آموزش کاسته شد، شورای عالی فرهنگ نیز به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای رسمی تصمیم گیر و ناظر عرصة آموزش از این فضا تأثیرات زیادی پذیرفت و تغییراتی در محتوای مباحث و مصوبات آن پدید آمد. پرسش مقاله حاضر این است که علل، زمینه ها و پیامدهای تغییر محتوای مباحث و مصوبات شورای عالی فرهنگ از شهریور 1320 تا مرداد 1332 چه بود؟ در پاسخ می توان گفت باوجود حفظ و تداوم ساختار به ارث رسیدة شورا از دورة رضاشاه ساختاری که برای سیطرة کامل حکومت پهلوی و دولت بر امر آموزش ایجاد شده بود تحت تأثیر تحولات سیاسی و اجتماعی و فضای نسبتاً باز و منتقدانة دورة پس از رضاشاه و بازیابی نسبی جایگاه نهادی دولت و مجلس شورای ملی، تا حدودی از دامنة اثرگذاری کنشگران سیاسی بر آموزش در حمایت از سیاست های دربار کاسته شد. در این فضا، افرادی با گرایش های سیاسی و فکری گوناگون (اسلامی، ملی گرا و چپ گرا) وارد شورا شدند و فرصتی برای نقش آفرینی در تهیه و تصویب موضوعاتی متفاوت از دوره های قبل در زمینة آموزش پیدا کردند. فضای سیاسی اجتماعی حاکم بر جامعه از جمله فعّالیّت های احزاب و تشکل های گوناگون سیاسی و اجتماعی و مطبوعات نیز در این زمینه بی تأثیر نبود.
تخته قاپو کردن ایلات عشایر ارسباران(قره داغ)؛ ضرروت تاریخی یا پروژه سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران دوره جدید تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸ (پیاپی ۱۲۸)
155 - 177
حوزه های تخصصی:
نخبگان سیاسی ایران اواخر قاجار، تخته قاپو کردن عشایر را در روند تجدد و دولت ملت سازیِ نوین از اقدامات اجتناب ناپذیر اجتماعی تلقی می کردند. این مسئله در آذربایجان، که مهم ترین مسیر ورود اندیشه های نوین محسوب می شد، از اواخر دوره ناصری مورد توجه قرار گرفت. از جمله ایلات ارسباران (قره داغ) سوژه این نگرش شدند. این دسته از ایلات تا روی کارآمدن رضاشاه روندی از یکجانشینی را پیموده بودند. این مقاله به دنبال تبیین روند اسکان این عشایر و تأثیرات آن در این فرایند است و با استفاده از روش تحلیلِ مضمونِ اسناد و روایت های تاریخی به دنبال پاسخ دادن به مسئله اسکان به عنوان ضرورت تاریخی یا پروژه ی سیاسی است. همچنین درصدد بررسیِ تأثیرات اسکان عشایر قره داغ تا اواخر دوره پهلوی است. مشارکت فعالانه عشایر در تحولات سیاسی مشروطه و آگاهی آنان از اندیشه نوین، هزینه کمتری برای دولت مرکزی داشت. اما مشکلات ناشی از اجرایی شدن اسکان از جمله فقدان آگاهی مأموران دولتی به قوانین و بخشنامه ها، فقدان امکانات آموزشی، بهداشتی وسایر امکانات که متوجه برنامه ریزی دولتی بود، تکثّر و اختلاف موجود بین طوایف قره داغی و عدم توجه حکومت مرکزی به این مسئله، عدم شناخت دولت از موقعیت جغرافیایی منطقه روند آن را با مشکلات و کندی روبه رو کرد؛ اما این اقدام هیچ گاه روند معکوس پیدا نکرد بلکه ترقیِ روبه جلو با آهنگ کُند بود. این مشکلات به پاره ای برخوردهای خشونت آمیز دولت با عشایر انجامید اما حجم و گستره آن در مقایسه با سایر مناطق ایران اندک بود.
بررسی و تبیین نقش مهاجران غیربومی در تحولات شهر یاسوج (1342تا1357ش/1963تا1978م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر یاسوج با نیم قرن ﭘیﺸیﻨه تاریخی نموﻧه مهمی برای مطالعه و بررسی تحولات پرشتاب اجتماعی و حیات شهری در ایران جدید است و رویکردهای تاریخ نگاری محلی فرصت و امکان شناخت ابعاد مختلف حیات و تحولات این شهر را فراهم می کند. یاسوج روستایی از توابع تل خسرو بود که در سال 1342ش/1963م، پس از قیام عشایر جنوب، حکومت پهلوی آن را به مرکز فرمانداری کل کهگیلویه وبویراحمد تعیین کرد و اداره های دولتی در آن مستقر شدند. مدیران این اداره ها همه غیربومی بودند و ساکنان اولیه شهر نیز پیله ورانی بودند که از شهرهای دیگر به یاسوج مهاجرت کرده بودند. ورود و مهاجرت این گروه ها به یاسوج و تعامل آنها با جامعه عشایری و روستایی پیرامون، فرآیندی پر از تغییر و تحول را در این منطقه آغاز کرد. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و مصاحبه های شفاهی، نقش مهاجران غیربومی را در تحولات یاسوج بررسی می کند. در این مقاله پس از مقدمه، فرآیند و عوامل شکل گیری شهر یاسوج، گروه های شغلی و ترکیب آنها و نیز نهادهای شهری و نقش آنها در گسترش شهر واکاوی می شود.
نهادگرایی در توسعه و چرایی سقوط نظام پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
969 - 988
حوزه های تخصصی:
سقوط حکومت پهلوی دوم از زوایای مختلف و در چارچوب نظریه های گوناگون بررسی شده است. از جمله رویکردها در این زمینه، رابطه میان فرایند توسعه در این دوره و سقوط این حکومت است. مقاله حاضر در پی آن است که نقش فرایند نوسازی در سقوط سلسله پهلوی را از منظری متفاوت بررسی کند. دلیل این تفاوت استفاده از رویکرد نهادگرایی جدید است. بدین ترتیب سؤال این مقاله از این قرار است: سقوط سلسله پهلوی از منظر نظریه نهادگرایی چگونه قابل تبیین است؟ در پاسخ به این پرسش این فرضیه آزمون می شود: فقدان وجود برنامه ملی و تداوم استبداد (سرکوب نهادهای مدنی) علت اصلی سقوط حکومت پهلوی بود. فرضیه گفته شده در سه نقطه عطف مهم عصر پهلوی دوم، یعنی تأسیس سازمان برنامه، اصلاحات ارضی در ایران و گرانی نفت و رویه های توسعه ای پس از آن به بحث گذاشته می شود.
بازتاب کودتای سوم اسفند 1299 در روزنامه های عصر پهلوی
حوزه های تخصصی:
رخداد کودتای سوم اسفند سال ۱۲۹۹ شمسی، سبب شد تا مؤسس سلسلهٔ پهلوی یعنی رضاشاه پهلوی بتواند خود را در سپهر سیاسی ایران مطرح کند. با این حال از همان اوان کودتا، جنجال هایی راجع به مسبب آن به راه افتاد که در اثر آن رضاخان و سپس رضاشاه ناگزیر شد تا روایتی مسلط و مشروعیت ساز راجع به کودتا مطرح کند که ابتدا توسط روزنامه ها رواج داده شد. با بر تخت نشستن رضاشاه هر ساله به مناسبت سالگرد کودتای سوم اسفند، جشن هایی برای بزرگداشت این واقعه برگزار می شد و روزنامه ها نیز به سهم خود در گرامی داشت این واقعه مقاله هایی به چاپ میرساندند که مؤلفه های آن شامل بازتاب کودتا به عنوان رخدادی نجات بخش از اوضاع نابسامان مملکت، پروراندن شخصیت رضاخان به سان یک قهرمان و به حاشیه راندن عناصر دیگر کودتا بود. اما با سقوط رضاشاه روزنامه های مخالف حکومت به شدت به این کودتا پرداخته و آن را حاصل نقشهٔ انگلستان می دانستند که توسط رضاخان و سیدضیا انجام شده و نتایج سویی از جمله ایجاد یک دیکتاتوری و خفقان را درپی داشته است؛ ولی این روند بعد از رخداد کودتای ۲۸ مرداد از میان رفت و دو مرتبه روایت رسمی حکومت از کودتای سوم اسفند در روزنامه های دولتی رونق گرفت اما با این تفاوت که با توجه به رخدادهای سیاسی دههٔ ۲۰، نام سیدضیا به عنوان همکار رضا خان در کودتای سوم اسفند مورد توجه قرار گرفت. در واقع هدف این پژوهش آن است که تاریخ نگاری رسمی حکومت پهلوی پیرامون این کودتا را با استناد به روزنامه های دولتی آن دوره با روشی مستدل بررسی نماید.
بررسی مناسبات سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک) در دوران پهلوی با سازمان اطلاعاتی اسرائیل(موساد)
حوزه های تخصصی:
با تشکیل اسرائیل غاصب در فلسطین و ایجاد سازمان امنیتی برای انجام عملیات های اطلاعاتی- امنیتی در کشورهای ضدصهیونیستی، موساد تبحر خاصی در امور اطلاعاتی - امنیتی کسب نمود. از سوی دیگر رژیم پهلوی که بدنبال تقویت و سازماندهی سازمان امنیتی خود بود، بیش از پیش این ضعف را احساس می نمود و این درحالی بود که حوادث منطقه نیز، منافع دو رژیم ایران و اسرائیل را مورد تهدید قرار می داد. بر اساس بررسی اسناد باقی مانده از ساواک، مقاله حاضر در تلاش است به این پرسش ها پاسخ دهد که سازمان های امنیتی اسرائیل و ایران چه ارتباطی با یکدیگر داشتند و اصولاً روی آوری موساد به ساواک بر اساس چه اهدافی بوده و این روی آوری چه پیامدهایی داشته است؟ یافته های تحقیق حاکی از آن است که موساد براساس برنامه ها و اهداف تعیین شده از سوی اسرائیل، سلسله فعالیت های اطلاعاتی را در ایران و در کشورهای منطقه در پوشش ساواک به ثمر می رسانده است؛ افزون بر این که از حضور و موقعیت یهودیان ایران در جهت اهداف اطلاعاتی خود بهره می بردند. رویکرد روش شناسانه تحقیق، تبیین و تحلیل داده های قطعی تاریخی است که بر اساس آن، اسناد، خاطرات مسئولین رژیم و تألیفات مربوط به ساواک، مورد کاوش قرار می گیرد.
تبیین و تحلیل نقش شوروی در حوادث مناطق کردنشین ایران 1320ش/ 1941م- 1325ش/ 1946م.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتش سرخ شوروی در شهریور 1320/ اوت 1941 برای دست یافتن به خط تدارکاتی متفقین و به بهانه حضور مستشاران آلمانی در ایران، شمال ایران را به اشغال خود درآورد. طی حضور این ارتش در صفحات شمال و شمال غرب ایران جنبش هایی ناسیونالیستی در آذربایجان و کردستان ظهور یافت که حکومت مرکزی را تا مدتی دچار بحران کرد. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش شوروی در حرکت های گریز از مرکز در کردستان ایران در سال های 1320ش/ 1941- 1325ش/ 1946م. است. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع اولیه همچون مطبوعات و اسناد انتشار نیافته و منابع کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته های پژوهش بیانگر این است که هدف اتحاد جماهیر شوروی از دامن زدن به گرایش های قومی در مناطق کردنشین ایران این بود که از این طریق منافع سیاسی و اقتصادی خویش را تامین کند و بتواند پایگاهی برای نفوذ خود در ایران برای دوران پس از جنگ جهانی دوم ایجاد نماید و با توجه به سیاست های پهلوی اول که خواستار از بین بردن زبان، تاریخ و فرهنگ کردها در چارچوب ذوب هویت های قومی در هویت ملی بود و حمایت شوروی از کردها باعث واگرایی آنان از حکومت مرکزی شد و جریانات کردی ارتش شوروی را نه نیرویی اشغالگر، بلکه یک نیروی رهایی بخش قلمداد کردند.
چگونگی شکل گیر ی یادمان نادرشاه و نسبت آن با ایدئولوژی حکومت پهلوی
یادمان سازی برای شخصیت های سیاسی و فرهنگی، به عنوان یک سنت، سابقه دیرینه ای در معماری ما داشته است. در ساخت این یادمان ها معمولاً به تناسب شخصیت افراد از انواع نمادها و نشان ها استفاده شده است. در تاریخ معاصر انجمن آثار ملی با ساخت ده ها آرامگاه و مجسمه برای رجال سیاسی و فرهنگی، یکی از نهادهای پیشرو در این زمینه بوده است. در این راستا انجمن آثار ملی، در سال 1334، ساخت آرامگاه و مجسمه نادرشاه را به دو تن از هنرمندان نام آشنای حوزه معماری و مجسمه سازی، هوشنگ سیحون و ابوالحسن صدیقی، سفارش داد؛ افتتاح و بهره برداری از این مجموعه تا سال 1342 به طول انجامید. باتوجه به جایگاه ویژه نادر در تاریخ ایران و مقبولیت وی در بین توده مردم، این اقدام انجمن در بین فعالیت های دوره دوم آن از اهمیت خاصی برخوردار است. در این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی و بهره گیری از اسناد و تحقیقات جدید سعی شده در کنار واکاوی جنبه های هنری این یادمان، به این سوال پاسخ داده شود که انجمن و حاکمیت چه اهداف سیاسی و ایدئولوژیکی را در انجام این اقدام دنبال می کرده اند. یافته های این تحقیق نشان می دهد که پرداختن انجمن به این اقدام در برهه ای خاص از تاریخ ایران و حمایت و نظارت مستقیم و مستدام شاه برای انجام آن، دلایلی فراتر از ساخت یک یادمان صرف برای شخصیتی تاریخی همچون نادر داشته است.
وضعیت اقتصادی و تجاری میرجاوه در عصر پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ، مرزهای شرقی ایران از گذرگاه های مهم سیاسی و اقتصادی کشور بوده اند؛ به طوری که تحولات منطقه و درون کشوری ﺗﺄثیر مستقیمی بر رونق و کساد آنها داشته است. میرجاوه از شهرهای مرزی در استان سیستان وبلوچستان در شرق ایران است که در نزدیکی مرز پاکستان قرار دارد. در تاریخ معاصر، این شهر ابتدا به واﺳﻄه رقابت های روس و انگلیس و سپس به علت راه آهنی که میرجاوه را به کویته متصل می کرد، حائز اهمیت شد؛ به گونه ای که برای دوره ای، از گمرک های مهم شرق کشور بود. پس از جدایی پاکستان از هندوستان، این شهر مرزی از رونق اقتصادی افتاد و درنتیجه، شیوه معیشت مردم در آنجا تغییر کرد. در دﻫه پنجاه شمسی/هفتاد میلادی، دولت مرکزی برای شناسایی وضعیت اقتصادی میرجاوه پژوهشگرانی به آنجا گسیل کرد. این پژوهشگران از اقتصاد منطقه اطلاعات دقیقی ارائه کردند. این پژوهش براساس گزارش های ارائه شده از گمرک میرجاوه در عصر پهلوی تهیه شده است و با طرح این پرسش که وضعیت اقتصادی، از نظر معیشتی و تجاری، میرجاوه عصر پهلوی چگونه بوده است، تاریخ اقتصادی میرجاوه را در دوره محمدرضاشاه بررسی می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد به علت رونق نداشتن کشاورزی و تجارت رسمی و نیز نزدیکی این شهر مرزی به زاهدان، قاچاق از مسیر میرجاوه رواج داشته و اقدامات صورت گرفته نیز بی اثر بوده است.