فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
189 - 218
حوزههای تخصصی:
ناآگاهی معلمان از چالش ها و نیازهای متفاوت آموزشی دانش آموزان با آسیب شنوایی، مانعی برای دستیابی به اهداف آموزشی این گروه از دانش آموزان است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل تجارب زیسته آموزشی معلمان مقاطع ابتدایی و متوسطه ی اول دانش آموزان با آسیب شنوایی از چالش های پیش روی معلمان این دانش آموزان و راهکارها بود. در این پژوهش از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی بهره برده شد. میدان پژوهش، شامل معلمان مدرسه آموزش کودکان با نیازهای ویژه شهرستان سنندج در سال 1401-1402 با روش نمونه گیری هدفمند بود. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته محقق ساخته بود که تا درجه ی اشباع یافتگی به تعداد 8 معلم در مقطع ابتدایی و 3 معلم در مقطع متوسطه ادامه یافت. یافته های پژوهش در دو بخش چالش های آموزشی معلمان و راهکارهای پیشنهادشده، ارائه شد. بخش چالش ها، در سه قسمت: 1. چالش های مربوط به کتاب، امکانات، روش ها و وسایل آموزشی، 2. چالش های مرتبط با شرایط معلمان و 3. چالش های ناشی از ویژگی ها و شرایط کودکان با آسیب شنوایی و خانواده های آن ها، ارائه شد. بخش راهکارها نیز در دو قسمت: 1. راهکارهای عملیاتی شده توسط معلمان و 2. پیشنهادها بود. نتایج نشان داد که معلمان در هنگام آموزش با چالش هایی متنوع، پیچیده، چندبعدی و فراتر از چالش های آموزشی دانش آموزان عادی روبه رو هستند. از همین رو، پیشنهاد می شود در هنگام آموزش به دانش آموزان با آسیب شنوایی، از روش ها و راهکارهایی متفاوت با دانش آموزان عادی و متناسب با شرایط ویژه ی این دانش آموزان، استفاده شود.
طراحی الگوی سه لایه ای امکان سنجی و استقرار اثربخش مدرسۀ زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
450 - 425
حوزههای تخصصی:
در جهان امروز آموزش و پرورش یکی از مهم ترین و مؤثرترین سازمان ها برای رشد فردی و اجتماعی انسان است که در این میان، آموزش ابتدایی اهمیت خاصی دارد. مدرسه زندگی که گاهی از آن با عنوان «مدرسه برای زندگی» نیز یاد می شود، مأموریت تحقق بخشیدن به اهداف همه جانبه و کل گرایانه تعلیم و تربیت را بر عهده دارد. هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی سه لایه ای امکان سنجی و استقرار اثربخش مدرسه زندگی با روش فراترکیب بود. جامعه آماری شامل پژوهش های پیشین (مقالات، طرح ها و پایان نامه ها) در زمینه مدرسه زندگی است که با رویکرد هدفمند مرتبط ترین مطالعات به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. به منظور تعیین میزان اهمیت و اولویت کدهای استخراج شده، از روش کمی آنتروپی شانون استفاده شد. یافته های پژوهش در 5 مقوله، 22 مفهوم و 98 کد شناسایی و دسته بندی شد که 5 مقوله اصلی عبارت اند از شناسایی پداگوژی، زیرساخت، فرهنگ و جو سازمانی، منابع انسانی و ارتباط مؤثر اجتماعی. پس از طی گام های پژوهش، الگوی تعیین و استقرار اثربخش مدرسه زندگی در سه لایه امکان سنجی، طراحی مفهومی و ساختار اجرا و استقرار مدرسه زندگی ارائه شده است. در مرحله امکان سنجی، پذیرش الگو، تعیین پیش نیازها و تحلیل وضع موجود و شکاف تا رسیدن به اجرای طرح جدید سنجیده می شود. در مرحله طراحی، شناسایی پداگوژی مدنظر است که مشخص شدن نوع یادگیری و هدف یادگیری، پایه هر اقدامی است. در مرحله استقرار زیرساخت، فرهنگ و جو سازمانی، منابع انسانی و ارتباط مؤثر اجتماعی با مدیریت همه جانبه نگر، اجرایی می شود.
مطالعۀ تطبیقی اهداف دورۀ ابتدایی ایران و فنلاند بر اساس مهارت های ده گانۀ زندگی سازمان بهداشت جهانی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه تطبیقی مهارت های ده گانه زندگی سازمان بهداشت جهانی (1393) در اهداف دوره ابتدایی در دوکشور ایران و فنلاند بود. این پژوهش یک مطالعه کیفی با استفاده از الگوی تطبیقی جورج. زد. اف، بردی است که دارای چهار مرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه است. علت انتخاب کشور فنلاند، داشتن نظام آموزشی موفق در آزمون پرلز در دوره ابتدایی است. برای جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای، پژوهش ها و مقالات علمی و نیز از سایت ها و بانک های اطلاعاتی معتبر استفاده شد. یافته ها نشان داد یادگیری مفاهیم پایه خواندن، نوشتن، حساب کردن و توجه به ابعاد فرهنگ و هنر، بهداشت و مهارت های اجتماعی از شباهت های اهداف ابتدایی دو کشور هدف است و همچنین، توجه به مهارت های شناختی (تصمیم گیری، حل مسئله، تفکر خلاق، انتقادی و خودآگاهی)، اهداف اجتماعی و میان فردی (ارتباط مؤثر، ارتباط بین فردی، همدلی، هیجان و مقابله با استرس) از تفاوت های اهداف دوره ابتدایی ایران و فنلاند است. این پژوهش می تواند از حیث مقایسه و جایگاه اهداف دوره ابتدایی ایران نسبت به مهارت های ده گانه سازمان بهداشت جهانی و کشورهای پیشرفته مثل فنلاند آگاهی یافت و برای کارایی و اثربخشی این اهداف، اقدامات و اصلاحات لازم را انجام داد.
ساخت و اعتباریابی ابزار اندازه گیری معماری سازمانی دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
35 - 48
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی ابزار اندازه گیری برای طراحی مدل معماری سازمانی دانشگاهی انجام گرفت. روش تحقیق ترکیبی است. در بخش کیفی با استفاده از نمونه گیری هدفمند و روش سنتزپژوهی و کدگزاری باز، از 87 مقاله علمی و اسناد معتبر در دسترس در حوزه معماری سازمانی تعداد 35 مورد در ارتباط مستقیم با دانشگاه بررسی و بصورت پرسشنامه تدوین گردید سپس جهت نظرسنجی ( روش دلفی) در مورد مولفه های بدست آمده از طریق نمونه گیری گلوله برفی در اختیار 15 نفر از اساتید صاحب نظر مدیریت (با سه سال سابقه مدیریت) قرار گرفت. بعد از اصلاح ، فرم نهایی با 3 مقوله هسته ایی با 93 خرده مولفه (،خرده مولفه های مربوط به معماری کسب و کار با70 گویه , معماری سیستمهای اطلاعاتی با 15 گویه و معماری تکنولوژی با 11 گویه) طراحی گردید . جهت تعیین روایی پرسشنامه از روایی محتوایی، روایی واگرا و روایی سازه و برای تعیین پایایی آن از آلفای کرونباخ (913/0) استفاده شد. بارهای عاملی معماری کسب و کار ،معماری سیستم های اطلاعاتی و معماری تکنولوژی به ترتیب برابر با 869/0، 989/0، ،853/0 می باشد.برای تحلیل آماری از مدلسازی معادلات ساختاری ، نرم افزارهای اس پی اس اس 26، اسمارت پی ال اس3.2 انستفاده شد نتایج نشان داد هریک از عوامل دارای بار عاملی مناسبی جهت پیش بینی ابعاد اصلی پرسشنامه بوده و درنتیجه ابزار طراحی شده از اعتبار و روایی بالایی برخوردار است
بررسی علل عدم انگیزه به فعالیت های پژوهشی در بین فرهنگیان (مطالعه موردی استان کهگیلویه و بویر احمد)
منبع:
پژوهش در تربیت معلم دوره ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
142 - 123
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی علل عدم انگیزه به فعالیت های پژوهشی در بین فرهنگیان استان کهگیلویه و بویر احمد است. به لحاظ روش شناسی، پژوهش حاضر مبتنی بر رویکرد کیفی ، با توجه به هدف از نوع پژوهش های کاربردی و به روش پدیدارشناسی انجام شده است. جامعه هدف این پژوهش شامل کلیه فرهنگیان شاغل (زن و مرد) استان کهگیلویه و بویراحمد هستند که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول تدریس و فعالیت بودند. برای حجم نمونه تعداد 50 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات و داده های پژوهش از چک لیست،برگه یاداشت و مصاحبه نیمه ساختاریافته به عنوان ابزار پژوهش استفاده شده است. بدین صورت که ابتدا توصیف شرکت کنندگان در مطالعه خوانده می شود تا درکی از کل به دست آید، سپس بیانیه ها/عبارات مهم استخراج می شوند،معانی از بیانیه ها،عبارات مهم ،استخراج شدند.معانی تدوین شده به صورت مضامین سازماندهی می شوند، برای هر یک از آن ها توصیف مفصلی نوشته شد. یافته های پژوهش نشان داد که بعد از کدگذاری و مقوله بندی 6 مانع و علت اصلی عدم انجام پژوهش و 43 مانع فرعی به دست آمد که مهم ترین موانع شامل موانع فرهنگی-اجتماعی، موانع مالی- اقتصادی ،موانع فردی-انسانی،موانع اداری –ساختاری،موانع علمی-فنی و موانع زیرساختی بودند. .
بررسی رابطه تعهد به ارزش های دینی با فرسودگی تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهرستان دشتستان
منبع:
رویکرد فلسفه در مدارس و سازمان ها دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
94 - 104
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه تعهد به ارزش های دینی با فرسودگی تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهرستان دشتستان بود. روش کار: جامعه آماری پژوهش حاضر را 5390 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهرستان دشتستان تشکیل دادند. حجم نمونه این پژوهش شامل 358 نفر بود که از طریق نمونه گیری خوشه ای بدست آمد. ابزار جمع آوری داده ها در این تحقیق پرسشنامه های تعهد به ارزش های دینی خدایاری فرد و همکاران (1392) و فرسودگی تحصیلی برسو، سالانووا و اسچفلی (2007) بود. نتایج: نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین تعهد به ارزش های دینی با فرسودگی تحصیلی دانش آموزان رابطه منفی و معناداری وجود دارد به این معنا که هر چقدر تعهد به ارزش های دینی دانش آموزان کمتر باشد، میزان فرسودگی تحصیلی آنان بیشتر می شود و بالعکس. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که با تقویت تعهد به ارزش های دینی در بین دانش آموزان می توان به بهبود فرسودگی تحصیلی آنان در مدارس کمک فراوانی نمود.
ارزیابی وضعیت کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) در فرآیند یاددهی و یادگیری مدارس هوشمند به روش آمیخته: مطالعه ی موردی (معلمان مدارس هوشمند شهرستان اردل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی وضعیت کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) در فرآیند یادهی و یادگیری مدارس هوشمند دوره ی ابتدایی شهرستان اردل انجام شد. روش پژوهش، آمیخته از نوع تبیینی بود. در بخش کمّی به علت کوچک بودن حجم نمونه، کلیه ی معلمان (80 نفر) به روش سرشماری انتخاب شدند. داده های کمّی با استفاده از پرسشنامه ی محقق ساخته گردآوری شد. روایی پرسشنامه، توسط تعدادی از اساتید و کارشناسان علوم تربیتی مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ، 94/ 0 محاسبه شد. در بخش کیفی، مصاحبه با 15 نفر از معلمان و 15 نفر از مدیران انجام گرفت. برای تحلیل داده های کمّی از آزمون تی تک نمونه ای و برای تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد وضعیت کاربست فاوا در پنج مؤلفه: 1. ارتقای تخصص، مهارت فناورانه و سواد رایانه ای معلمان و استفاده آنها از محتوای الکترونیکی در تدریس، 2. استفاده از فاوا برای استمرار فرایند یاددهی-یادگیری، 3. دانش و آگاهی تخصصی معلمان در زمینه ی کاربرد مناسب فنون تدریس نوین، 4. طراحی محتوای الکترونیکی مورد نیاز در تدریس توسط معلمان و 5. نقش دانش آموزان در تولید محتوای الکترونیکی در تدریس و تشویق آنها به جهت کاربست فاوا برای گسترش دانش و تعمیق یادگیری توسط معلمان؛ پایین تر از حد مطلوب بود. با تحلیل داده های کیفی موانع مهمی ازقبیل عدم شناخت معلمان از روش های جدید تدریس؛ عدم رضایت معلمان از کاربرد فاوا و عدم تسلط به مهارت های ICDL ؛ عدم آگاهی از کاربرد نرم افزارهای آموزشی توسط معلمان، دانش آموزان و والدین؛ ضعف انگیزشی معلمان در کاربست فاوا در تدریس؛ عدم دسترسی همه ی دانش آموزان به لپ تاپ کلاسی؛ عدم نیروی متخصص در بهره گیری از فاوا؛ عدم فرهنگ استفاده از شبکه ها و سطح علمی- فرهنگی پایین معلمان، والدین و دانش آموزان؛ دید و نگرش منفی معلمان، والدین و دانش آموزان؛ چالش های مربوط به زیرساخت، امکانات و منابع اقتصادی و همچنین عدم وجود برنامه ی از قبل تعیین شده و چالش های برنامه ی درسی به عنوان چالش های کاربرد فاوا در مدارس هوشمند شناسایی شد.
مقایسه کمال گرایی،سبک های مقابله ای و تحمل ناکامی مادران دانش آموزان عادی و دانش آموزان دارای نارسایی هوشی رشدی مقطع ابتدایی شهر داراب در سال تحصیلی ۱۴۰۲- ۱۴۰۱
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال دوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
88 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق مقایسه کمال گرایی، سبک های مقابله ای و تحمل ناکامی مادران دانش آموزان عادی و دانش آموزان دارای نارسایی هوشی رشدی مقطع ابتدایی شهر داراب در سال تحصیلی 1402-1401بوده است. روششناسی پژوهش :پژوهش حاضر با توجه به هدف آن بنیادی بوده و از نظر چگونگی به دست آوردن دادهای مورد نیاز در زمره تحقیقات توصیفی و از نوع تحقیق علی مقایسه ای قرار داشت. جامعه آماری در این تحقیق کلیه مادران دانش آموزان دارای نارسایی هوشی و رشدی به تعداد 99نفر(آموزش پذیر)در سال تحصیلی 1402-1401بوده است. که با توجه به استفاده از روش همتاسازی و به شیوه هدفمند بر اساس سن و تحصیلات مادران از هر گروه 40 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق، پرسشنامه تحمل ناکامی هرینگتون(2005)، مقیاس فرم کوتاه کمال گرایی هیل(2004)، پرسشنامه سبک مقابله ای بیلینگز و موس (1984) بوده است.یافته ها: پس از تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS نگارش 26نتایج نشان داد با توجه به سطح معناداری و اختلاف میانگین کم(3.82) در نتایج تی تست، می توان نتیجه گرفت که بین کمال گرایی مادران دانش آموزان عادی و دانش آموزان دارای نارسایی هوشی رشدی تفاوت معناداری وجود نداشت. و بین سبک مقابله ای مهار جسمانی مادران دانش آموزان عادی و دانش آموزان دارای نارسایی هوشی رشدی تفاوت معناداری وجود دارد.نتیجه گیری:کمال گرایی و سبک های مقابله ای و تحمل ناکامی در مادران دانش اموزان دارای نارسایی هوشی و رشدی از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است که تحمل ناکامی در این دسته از مادران تفاوت معناداری با سایر مادران وجود داشت.
شناسایی مؤلفه های تربیت فرهنگی و رابطه ی آن با رسانه های ارتباط جمعی (با تاکید بر فضای مجازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
213 - 234
حوزههای تخصصی:
تربیت فرهنگی در آماده سازی و توانمندی افراد برای دستیابی به اهداف فرهنگی و حرفه ای و شخصی و کسب هنجارهای اجتماعی بسیار مؤثر است و از طرفی رسانه های ارتباط جمعی و خصوصاً اینترنت و فضای مجازی تأثیر بسزایی در این روند دارد.هدف این پژوهش شناسایی مؤلفه های تربیت فرهنگی و رابطه آن با رسانه های ارتباط جمعی با تأکید بر فضای مجازی است. روش پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی (کیفی – کمی) می باشد. روش پژوهش در بخش کیفی روش مطالعه موردی و جامعه آماری در این بخش شامل کارشناسان آموزشی، فرهنگی و تربیتی اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران در سال تحصیلی 1401-1400 است. روش نمونه گیری در بخش کیفی به صورت هدفمند از نوع گلوله برفی بوده است که بر مبنای اشباع نظری تعداد نمونه در این بخش به ۱۰ نفر رسید. جامعه آماری در بخش کمی؛ شامل کلیه معلمان شهرستان بابلسر می باشد که افراد نمونه به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت گرفت. همچنین ابزار گرداوری داده ها در بخش کمی پرسش نامه محقق ساخته است و تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کمی با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS انجام شد. یافته ها در بخش کیفی حاکی از آن است که در بخش کدگذاری باز ۳۵ مقوله فرعی و بخش کدگذاری محوری ۱۲ مقوله فرعی و در بخش کدگذاری انتخابی پنج مقوله اصلی با عنوان علم طلبی، تفکر مستقل، تفکر انتقادی، هویت ایرانی – اسلامی و رسانه جمعی به حول پدیده اصلی که تربیت فرهنگی است، استخراج گردید. در بخش کمی یافته ها نشان داد که مؤلفه های تربیت فرهنگی که عبارت اند از چهار عامل اصلی علم جویی، تفکر مستقل، تفکر انتقادی و هویت ایرانی-اسلامی با رسانه های ارتباط جمعی دارای برازش معنی دار بوده و می توان گفت بین این مؤلفه ها با دلالت های تربیتی آن نسبت به رسانه های ارتباط جمعی ارتباط وجود دارد. بر اساس این داده ها می توان نتیجه گرفت که تربیت فرهنگی فرصت های بدیع برای کسب نتایج مطلوب در زمینه نیل به غایات آموزش و پرورش فراهم می کند.
تحلیل محتوای کتب جامعه شناسی متوسطه دوم بر اساس الگوی خلاقیت گیلفورد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
31 - 44
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کمی متن، تمرین و خودآزمایی های کتب جامعه شناسی متوسطه دوم بر اساس عوامل خلاقیت گیلفورد (حافظه شناختی، تفکر همگرا، تفکر واگرا و تفکر ارزشیاب) می باشد. روش: روش پژوهش حاضر تحلیل محتوا می باشد و جامعه آماری آن کتب جامعه شناسی(1)، جامعه شناسی(2) و جامعه شناسی(3) چاپ سال1400 می باشد. ابزار گردآوری داده های این تحقیق شامل فرم تحلیل محتوای محقق ساخته می باشد که بر مبنای شاخص خلاقیت گیلفورد تهیه شده است. یافته-ها: بررسی زمینه ی میزان تطبیق محتوا در متن با عوامل خلاقیت گیلفورد نشان داد که سطح حافظه شناختی با تبیین 83.8 درصد از محتوای کتب مورد بررسی بیشترین اهمیت را داراست و بعد از آن تفکر همگرا با 8.33 و تفکر واگرا با 4.51 و تفکر ارزشیاب با 0.13 درصد کمترین میزان را به خود اختصاص دادند. در زمینه تطبیق تمرین ها و خودآزمایی ها، حافظه شناختی با 56.98 بیشترین میزان و پس از آن تفکر واگرا با 24.30 درصد و سپس تفکر همگرا با 52/7 درصد و در آخر تفکر ارزشیاب با 0.86 درصد کمترین عبارات را به خود اختصاص دادند؛ نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که هم در متن و هم تمرین و خودآزمایی های کتب جامعه شناسی به حافظه شناختی توجه بیشتر و به سطوح خلاقیت توجه کمتری شده است.
بررسی رابطه بین سواد رسانه ای با پرخاشگری فضای سایبری و تفکرانتقادی در بین دانشجویان دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین سواد رسانه ای با پرخاشگری فضای سایبری و تفکر انتقادی در بین دانشجویان دانشگاه تبریز می باشد. تحقیق حاضر از نظر ماهیت و روش، توصیفی از نوع پیمایشی است و از آن جا که رابطه سه متغیر را بررسی می کند از نوع همبستگی نیز می باشد. جامعه آماری در پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1402 می باشد که دویست نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای گردآوری اطلاعات از سه نوع پرسشنامه: پرسشنامه استاندارد محقق ساخته سواد رسانه ای (فلسفی، 1393)، پرسشنامه پرخاشگری فضای سایبری و پرسشنامه تفکر انتقادی ریتکس استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی که شامل (میانگین، میانه، نما و انحراف استاندارد و ...) همچنین برای فرضیات تحقیق از آنالیز واریانس چند متغیر و ضریب همبستگی پیرسون R و رگرسیون تک متغیره استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره به طور کلی نشان داد که بین سواد رسانه ای با پرخاشگری فضای سایبری و تفکرانتقادی درسطح 0/000 معنادار می باشد. همچنین بین مولفه های سواد رسانه ای( سنجش درک محتوای پیام، سنجش آگاهی ازاهداف پنهان پیام ها و سنجش تجزیه وتحلیل پیام ها) با پرخاشگری فضای سایبری وتفکرانتقادی درسطح P≤0/01 رابطه معناداری وجود دارد.
ارائه مدل کیفی توسعه حرفه ای دانشجو معلمان رشته تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معلمان تربیت بدنی در مدارس از اجزای مهم اجرای تربیت و آموزش در قالب فعالیت جسمانی هستند که برای رسیدن به اهداف آموزشی، لزوم انجام اقدامات موثر در راستای توسعه حرفه ای آن ها در دوران دانشجویی در دانشگاه فرهنگیان وجود دارد؛ لذا پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل کیفی توسعه حرفه ای دانشجو معلمان رشته تربیت بدنی انجام پذیرفت. این پژوهش از نوع تحقیق کیفی با ماهیت اکتشافی بنیادی است. مشارکت کنندگان در این پژوهش اساتید هیئت علمی رشته تربیت بدنی دانشگاه های فرهنگیان کشور بودند. نمونه گیری در این پژوهش از طریق نمونه گیری هدفمند و با روش گلوله برفی انجام پذیرفت که در این ارتباط پس از انجام 11 مصاحبه اشباع نظری حاصل شد. داده های حاصل از مصاحبه ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل گردید که به ترتیب 77 مفهوم، 34 مقوله و 15 قضیه تعیین گردید. بر اساس نتایج به دست آمده عوامل علی (عوامل مرتبط با اساتید، عوامل مرتبط با امکانات و تسهیلات و عوامل مدیریتی)، عوامل زمینه ای (ویژگی های فردی دانشجویان، سطح کیفی دانشجویان از منظر دانش علمی و مهارت عملی) و عوامل مداخله گر (محدودیت های اقتصادی، عوامل نگرشی) شناسایی و در نهایت راهبردها و پیامدهای توسعه حرفه ای دانشجو معلمان رشته تربیت-بدنی ارائه گردید.
کاربرد مدل های چند ارزشیIRT در نمره گذاری آزمون های سرنوشت ساز (مورد مطالعه: آزمون پروانه وکالت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر، مقایسه میزان دقت و خطای اندازه گیری مدل های دوارزشی و چند ارزشیIRT در نمره گذاری آزمون های توانایی سرنوشت ساز بود.روش پژوهش: جامعه پژوهش شامل تمامی شرکت کنندگان آزمون سراسری پروانه وکالت سال های 1396 و 1398 بوده که از میان آن ها تعداد 5000 نفر از سال 1396 و تعداد 5000 نفر از سال 1398 با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. همچنین، گردآوری داده ها با استفاده از پاسخ های شرکت کنندگان آزمون انجام یافت. متغیر مستقل این پژوهش، شیوه و مدل نمره گذاری و متغیر وابسته، میزان برازش و آگاهی (دقت) مدل محسوب می شود. بر این اساس، روش پژوهش آزمایشی است.یافته ها: تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد که از میان مدل های لجستیک دوارزشی IRT، مدل 3 پارامتری، و از میان مدل های چندارزشی اسمی مورد مطالعه نیز، مدل 3 پارامتری در مقایسه با سایر مدل ها، برازش و نیز آگاهی دهندگی بیشتر و مطلوب تری بر روی داده های مورد مطالعه داشتند.نتیجه گیری: با توجه به برازش و میزان آگاهی مطلوب تر مدل 3 پارامتری دو ارزشی و مدل 3 پارامتری چندارزشی در مقایسه با سایر مدل ها، استفاده از این مدل ها در نمره گذاری می تواند به افزایش دقت اندازه گیری و کاهش خطا، و نیز به منصفانه بودن فرآیند گزینش متقاضیان آزمون پروانه وکالت کمک نماید.
وضعیت جاری ارزشیابی برنامه های درسی دوره آموزش ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ارزشیابی برنامه های درسی یکی از اجزای مهم در طراحی برنامه های درسی و اجرای آن است، برنامه هایی که به درستی مورد ارزشیابی قرار بگیرند در زمینه رسیدن به اهداف خود موفق تر خواهند بود. هدف پژوهش حاضر بررسی وضع موجود ارزشیابی برنامه های درسی دوره ابتدایی است.روش پژوهش: این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه ی آماری شامل کلیه کارگزاران دخیل در برنامه درسی دوره ابتدایی هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با ده نفر از معلمان، هفت نفر از سرگروه های آموزشی دوره آموزش ابتدایی، شش نفر از مدیران مدارس ابتدایی و هشت نفر از اساتید دانشگاه فرهنگیان در رشته علوم تربیتی – برنامه ریزی درسی جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش نشان دهنده ی بیست و یک مفهوم محوری و نه مقوله منتخب است که در قالب مدل پارادیمی شامل ارزشیابی نامتوازن برنامه های درسی به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (مشتمل بر محورهایی چون؛ ضعف سواد طراحی ارزشیابی برنامه ریزان درسی،تقلیل گرایی در ارزشیابی، ضعف سواد سنجش و ارزشیابی مجریان و کمیت گرایی در ارزشیابی)، عوامل زمینه ای (مشتمل بر محورهایی چون؛ سازمانی، مدرسه ای و کلاسی)، عوامل راهبردی (مشتمل بر محورهایی چون تغییر رویکرد ارزشیابی برنامه های درسی، تخصص محوری در اجرای ارزشیابی و شبکه سازی در حوزه طراحی ارزشیابی برنامه درسی) شرایط مداخله ای تسهیل گر(مشتمل بر محورهایی چون توسعه حرفه ای معلمان، تقویت دیدگاه انتقادی به برنامه درسی و حمایت و پشتیبانی سازمانی)، شرایط مداخله گر محدودکننده(مشتمل بر محورهایی چون موانع فردی، اجرایی و فرهنگی – ساختاری) و راهبردها و پیامد (کاهش اثربخشی و کارایی برنامه درسی) سازمان یافت.نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان نتیجه گرفت وضعیت ارزشیابی برنامه های درسی در دوره ابتدایی در سطوح سه گانه برنامه های درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده مطلوب نیست و ضرورت توجه به بهبود سواد سنجش و ارزشیابی معلمان و برنامه ریزیان درسی در این زمینه لازم است.
اثربخشی آموزش شطرنج بر پرورش هوش تجسم فضایی و خلاقیت کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
97-113
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اتربخشی آموزش شطرنج در پرورش هوش تجسم فضایی و خلاقیت کودکان پیش دبستانی شهرستان هلیلان انجام گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و نحوه گردآوری داده ها، روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری شامل کلیه کودکان مقطع پیش دبستانی شهرستان هلیلان به تعداد 842 نفر بودند که بر اساس روش نمونه گیری در دسترس تعداد 40نفر انتخاب شده و به شکل تصادفی در دو گروه 20نفری کنترل و آزمایش تقسیم شدند، گروه آزمایش بسته آموزشی شطرنج برای کودکان را به مدت 12جلسه را به صورت متوالی و هفته ای سه جلسه به مدت 45دقیقه دریافت کرد.ند. اما گروه کنترل هیچ نوع آموزش خاصی دریافت نکردند. ابزار گرد آوری داده ها، در این پژوهش دو پرسشنامه استاندارد آزمون تصویری سنجش خلاقیت تصویری تورنس (فرم ب ) و تست ریون کودکان (1938) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون شاپیرو، آزمون لون، آزمون تحلیل کواریانس) در نرم ابزار spss انجام شد. که نتایج یافته ها نشان داد که آموزش شطرنج بر پرورش هوش تجسم فضایی (23/307F= و P<./001) و خلاقیت (45/712F= و P<./001) کودکان پیش دبستانی تأثیر دارد. بر اساس نتایج به دست آمده می توان برای پروروش هوش هیحانی و خلاقیت در مراکز پیش دبستانی از بازی شطرنج بهره گرفت.
چارچوبی برای فهم مسئله مندی اجتماع علمی اعضای هیأت علمی در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
124 - 147
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این تحقیق، ارائه مدلی برای فهم مسأله مندی اجتماع علمی اعضای هیأت علمی در آموزش عالی ایران بود.
روش شناسی: در این پژوهش با کاربست روش فراترکیب کیفی، تعداد 25 مقاله علمی پژوهشی منتخب در زمینه اجتماع علمی اعضای هیأت علمی با روش نظریه پردازی داده بنیاد طرح نظام مند اشتراوس و کوربین تحلیل و صورت بندی گردید.
یافته ها: مدل تحقیق نشان می دهد که اعضای هیأت علمی تحت تأثیر چه شرایطی، مجالی برای تکوین و توسعه اجتماع علمی می یابند و یا نمی یابند. بنابراین مقوله «مجال یابی شکل گیری اجتماع علمی» به عنوان مقوله اصلی و کانونی مدل تلقی گردید. ضمن اینکه این مدل از طریق موجبات علی توضیح می دهد که چه علت هایی در فرآیند شکل گیری و توسعه اجتماع علمی در دانشگاه تأثیر دارند و اجتماع علمی در کدام زمینه و با چه ویژگی هایی مجال شکل گیری می یابد و یا نمی یابد و چه مداخلات و راهبردهایی می تواند بر این فرآیند اثر بگذارد و چگونه این فرآیند به پیامدهایی که ناشی از بود و نبود اجتماع علمی است، منجر می شود.
نتیجه گیری و پیشنهادات: اجتماع علمی اعضای هیأت علمی در آموزش عالی ایران در خلأ شکل نمی گیرد و دائماً تحت تأثیر علت های برآمده از زمینه و متغیرهای مداخله ای، شکلی متفاوت به خود می گیرد و پیامدهای متفاوتی ایجاد می کند؛ بنابراین شناخت و درک این وضعیت توسط سیاست گذاران و اتخاذ تدابیر مناسب در نظام برنامه ریزی آموزش عالی، لازمه تکوین و توسعه اجتماع علمی در آموزش عالی ایران خواهد بود.
نوآوری و اصالت: نوآوری و اصالت این تحقیق در رویکرد جامع انگارانه و فرآیندمحور آن با تکیه بر تحلیل سیستماتیک دانش تثبیت شده موجود در موضوع تحقیق است که تصویر روشنی از وضع موجود و گذر به وضع مطلوب را پیش روی عوامل علمی و مدیریتی برای تکوین و توسعه اجتماع اعضای هیأت علمی در دانشگاه های ایران قرار می دهد.
مروری بر برنامه های درسی مراقبت تسکینی دانشجویان پرستاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ارایه مراقبت تسکینی به بیماران مبتلا به بیماری های صعب العلاج یک چالش کنونی و آینده می باشد. پرستاران اولین گروه فراهم کننده مراقبت تسکینی می باشند که بررسی و شناسایی درد و رنج بیماران اولین مراقبت حرفه ای آنان است. از این رو آموزش مراقبت تسکینی به دانشجویان پرستاری می تواند کمک زیادی به مراقبت بهتر از این بیماران کند. مطالعه حاضر با هدف طراحی برنامه درسی مراقبت تسکینی برای دانشجویان پرستاری می باشد. روش ها: در این مطالعه مروری پایگاه های Magiran، SID، Pubmed، Science direct و Springer جستجو شد. مقالات از سال 2000 تا 2017 با استفاده از کلید واژه های آموزش، برنامه درسی، مراقبت تسکینی، پرستاری جستجو شد. نتایج: از بین 1024 مقاله، 53 مقاله مورد بررسی اولیه قرار گرفت که در نهایت 9 مقاله جهت تحلیل انتخاب شد. چهار عنصر برنامه درسی شامل هدف، محتوا، روش های تدریس و ارزشیابی برنامه درسی مراقبت تسکینی مورد بررسی قرار گرفت. در این برنامه درسی هدف آموزش ارتقاء آموزش دانشجویان پرستاری در ارتباط با مراقبت های تسکینی و از جمله مراقبت از بیمار در انتهای زندگی است. محتوای آموزشی تاکید بر 5 طبقه شامل اصول مراقبت تسکینی، مراقبت فیزیکی، ارتباطات، اخلاق و مسائل روانی- اجتماعی- معنوی- فرهنگی دارد. که در این برنامه درسی از روش های مختلفی برای تدریس و ارزشیابی دانشجویان استفاده شد. نتیجه گیری: این برنامه درسی ابعاد مختلف مراقبت تسکینی برای رشته پرستاری را با مروری بر متون مورد توجه قرار داده است. با توجه به نیاز جامعه به ارایه خدمات تسکینی پرستاران چنین برنامه های آموزشی ضرورت دارد.
اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر انگیزش پیشرفت و رضایت آموزشی از دانشگاه در دانشجویان پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: انگیزش پیشرفت و رضایت آموزشی پایین نقش مهمی در افزایش استرس و کاهش تمایل به تحصیل دارد و یکی از راهکارهای بهبود آنها آموزش مدیریت استرس است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر انگیزش پیشرفت و رضایت آموزشی از دانشگاه در دانشجویان پزشکی انجام شد. روش کار: مطالعه حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال تحصیلی 98-1397 بودند. نمونه پژوهش 50 نفر بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای با روش آموزش مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی آموزش دید و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های انگیزش پیشرفت (هرمانز، 1970) و رضایت آموزشی از دانشگاه (دهقانی و همکاران، 1393) استفاده شد. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 17 و به روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه های آزمایش و کنترل از نظر انگیزش پیشرفت و رضایت آموزشی از دانشگاه تفاوت معناداری داشتند. یعنی، روش آموزش مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی باعث افزایش انگیزش پیشرفت (001/0 P< ,183/29F=) و رضایت آموزشی از دانشگاه (001/0 P< ,760/36F=) در دانشجویان پزشکی شد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج، پیشنهاد می گردد که روانشناسان و مشاوران تحصیلی برای افزایش انگیزش پیشرفت و رضایت آموزشی از دانشگاه می توانند از روش آموزش مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در کنار سایر روش های آموزشی استفاده کنند.
چالش های رشد تفکر خلاق و زیباشناسی(هنری) کودکان دوره پیش دبستانی از دیدگاه مربیان شهرستان سقز
حوزههای تخصصی:
هدف ازپژوهش حاضر بررسی چالش های رشد تفکر خلاق و زیبایی شناسی در کودکان پیش دبستانی بود. روش این پژوهش کیفی، از نوع پدیدارشناختی است و جامعه آماری آن را مربیان پیش دبستانی شهرستان سقز که در سال 1400-1399 تشکیل می دادند که با نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به حد اشباع (21 نفر)ادامه یافت. ابزار اندازه گیری مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. نتایج حاصل از مصاحبه در نه دسته کد محوری و چهارکد انتخابی« نقد و سخت گیری و تحمیل کودکان، عدم تمرکز در کودکان یا پراکنده ساختن ذهن، عدم توسعه مهارت های حرفه ای کودکان و عدم ارتقا تفکر انتقادی» طبقه بندی شده است. لذا می توان نتیجه گرفت هنر و زیبایی می توانند به عنوان بستر ذهنی مناسبی برای ایجاد معرفت و تربیت حقیقی تلقی شوند
بررسی تاثیر آموزش به معلمان بر کیفیت دانش رسانه ای
حوزههای تخصصی:
رسانه های ارتباط جمعی نوین، نقش بسزایی در ارسال پیام ها وایجاد ارتباطات وسیع و عمیق بین افراد دارد. هدف از این تحقیق، تعیین میزان آموزش به معلمان بر ارتقائ سطح دانش رسانه ای ایشان می باشد. این مطالعه به روش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه با مشارکت 50 نفر از کل جامعه آماری معلمان مقاطع ابتدایی، متوسطه اول و دوم شهرستان فراشبند فارس( 830 نفر ) انجام گرفت. گروه آزمایش نیز 50 نفر از معلمان بودند که به روش نمونه گیر ی تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. گروه آزمایش در برنامه آموزش مهارت های زندگی(در10 جلسه و هر جلسه یک ساعت ونیم) شرکت کردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته سواد رسانه ای، جمع آوری و برای تجزیه وتحلیل آنها از نرم افزار (Spss ) و از روش کواریانس (Ancova) و پیرسون استفاده گردید. یافته ها نشان دادند : میانگین مؤلفه های سواد رسانه ای پس از آموزش مهارت های مربوطه، در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه پس از مداخله، افزایش یافت ؛ فلذا آموزش به معلمان، بر شناخت ایشان از اهداف وتاثیرات رسانه های بیگانه ، تا سطح p < /05 معنی دار است.