مطالب مرتبط با کلیدواژه

علوم اعصاب تربیتی


۱.

تأثیر مدیریت آموزش مبتنی بر راهبردهای علوم اعصاب تربیتی در بهبود یادگیری دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: دانشجو مدیریت آموزش بهبود یادگیری علوم اعصاب تربیتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲۹ تعداد دانلود : ۱۴۷۶
اهداف: روش های مختلف آموزشی نقش مهمی را در بهبود یادگیری دانشجویان ایفا می کند و سر و کار داشتن با مفاهیم تازه و نوظهور جنبه ای مهم در مدیریت آموزش و تدریس است. هدف این پژوهش تعیین تأثیر مدیریت آموزش مبتنی بر راهبرد های علوم اعصاب تربیتی در بهبود یادگیری دانشجویان بود.\nروش ها: در این مطالعه شبه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل، دو کلاس به تعداد 30 دانشجو از دانشکده مدیریت دانشگاه خوارزمی به عنوان نمونه ی در دسترس مشارکت داشتند. 15 نفر گروه کنترل و 15 نفر به عنوان گروه آزمایش انتخاب شدند. گروه کنترل به روش سنتی درس مدیریت منابع انسانی را آموزش دید و گروه آزمایش آموزش خود را براساس راهبردهای علوم اعصاب تربیتی طی کرد. برای جمع آوری داده ها از آزمون تشریحی معلم ساخته بهبود یادگیری مدیریت منابع انسانی در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شدکه پایایی و روایی آنها مورد تأیید قرار گرفت. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس آنالیز شدند.\nیافته ها: یافته ها نشان دارد که بین نمره های پس آزمون بهبود یادگیری مدیریت منابع انسانی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر، نتایج حاصل از پژوهش نشان دهنده تأثیر بسیار معنادار ده گام مدیریت آموزش مبتنی بر راهبرد های علوم اعصاب تربیتی بر بهبود یادگیری دانشجویان در درس مدیریت منابع انسانی در گروه آزمایشی بود.\nنتیجه گیری: این نتیجه، نشان دهنده مؤفقیت مدیریت آموزش مبتنی بر راهبرد های علوم اعصاب تربیتی در مقابل روش تدریس سنتی و شاهد علمی منتج از پژوهش برای توصیه به کاربرد این الگو در تدریس است.
۲.

شناسایی میزان شیوع افسانه های عصبی در میان دانشجو معلمان ایران

کلیدواژه‌ها: سواد عصب-تربیت شناختی عصب اسطوره شناسی تربیت معلم علوم اعصاب تربیتی پیمایش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۷ تعداد دانلود : ۲۵۷
هم زمان با پیشرفت های شگرفی که در سال های اخیر در اکتشاف سازوکارهای عصبی پایه یادگیری، حافظه، استدلال، هیجان و سایر فرایندهای شناختی فراهم آمده است، اشتیاق فراوانی به کاربست این دانش برای بهبود سیاست ها و اقدامات تربیتی نیز نمایان گشته است. به موازات این اشتیاق روزافزون از جانب تربیت شناسان، معلمان، سیاست گذاران و سایر کارگزاران تربیتی، برخی بدفهمی ها نیز متداول گشته که از آن ها به عنوان افسانه ها یا اسطوره های عصبی یاد می شود. هدف پژوهش حاضر شناسایی افسانه های عصبی رایج در میان دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان بوده است. به همین منظور از راهبرد پژوهشی پیمایش استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، دربرگیرنده همه دانشجو معلمان مراکز شش گانه مستقر در شهر تهران(4785نفر) و روش نمونه گیری، طبقه ای نسبتی بوده است. در مجموع تعداد 449 پرسش نامه معتبر به صورت داوطلبانه تکمیل و در تحلیل نهایی مورد استفاده قرار گرفته است. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه ای مشتمل بر59 ادعای(درست و نادرست) درباره افسانه های عصبی بوده است. روایی ابزار با استفاده از نظر متخصصان تایید شد و پایایی آن با محاسبه فرمول کودر ریچاردسون 21 بالای 88/0 به دست آمد. نتایج نشان داد که 8 افسانه عصبی یا اطلاعات نادرستی که آن ها را به عنوان واقعیت تلقی می کنند در میان دانشجو-معلمان بیشترین رواج را دارد. این بدفهمی ها به ترتیب عبارتند از: سبک یادگیری حسی ترجیحی یادگیرندگان؛ ورزش های مناسب برای تمرین هماهنگی در انجام مهارت های ادراکی-حرکتی؛ برتری نیمکره ای(چپ مغزی، راست مغزی)؛ باشگاه(ورزش) مغز؛ تقدم یادگیری زبان دوم به فراگیری زبان مادری؛ هم سان عمل کردن حافظه انسان وحافظه کامپیوتر؛ تقویت ذهن کودکان از طریق مکمل های امگا3؛ و ارتقای عملکرد تحصیلی از طریق مکمل های اسید چرب(امگا 3 و 6). نتایج این مطالعه از شیوع گسترده افسانه های عصبی در میان دانشجو معلمان حکایت می کند و بنابراین پیشنهاد می شود تدابیری مناسب در جهت ارتقای سواد دانشجو-معلمان درباره کاربردهای آموزشی معتبر از دانش و پژوهش مغز اتخاذ شود. 
۳.

طراحی الگوی جامع برنامه درسی مبتنی بر نظریه یادگیری مغزمحوردر آموزشهای سازمانی (آندروگوژی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: الگوی جامع برنامه درسی نظریه یادگیری مغز محور آموزش های سازمانی علوم اعصاب تربیتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۸ تعداد دانلود : ۱۶۷
مقدمه : از دهه1990 مطالعات مرتبط با طراحی برنامه درسی براساس توانمندیهای مغزآغازشد. توسعه مطالعات صورت گرفته در سالهای اخیر نشان از اثربخشی طراحی برنامه درسی مبتنی برنظریه های یادگیری مغز محور در آموزش ها به ویژه سازمانی دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بهبود فرآیندهای آموزش سازمانی با طرا حی الگوی جامع برنامه درسی مبتنی بر نظریه یادگیری مغز محور تدوین شده است. روش ها: روش پژوهش در این تحقیق، توسعه ای مبتنی بر روش نظریه ای(مولفه ها و ساختار) است که یکی ازروش های 17 گانه پژوهش در حوزه برنامه درسی می باشد، نوع پژوهش کاربردی و از نظر جمع آوری و تحلیل اطلاعات ترکیبی(کیفی و کمی) است. جامعه تحقیق، کلیه کارشناسان موضوعی- تخصصی(برنامه ریزان درسی) و مربیان، اساتید دانشگاه امام حسین(ع)، دانشکده های وابسته و دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان(دانشکده علوم انسانی)می باشند. در بخش کیفی از نظرات 50 نفر از صاحبنظران و کارشناسان برنامه درسی و روان شناسان آشنا به نظریه های یادگیری مغز محور(تااشباع کامل) براساس نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. در بخش کمی، جهت ساخت و تدوین عناصر برنامه درسی پرسشنامه محقق ساخته با ضریب پایایی 96/0طراحی و در نمونه 120 نفری از دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری روان شناسی با گرایش ها ی تربیتی، عمومی و بالینی(60نفر) ومدیریت با گرایش های برنامه ریزی درسی، بازرگانی وکسب و کار(60نفر)با روش نمونه گیری تصادفی ساده توزیع شد. تحقیق در در نیسمال دوم تحصیلی 97-96 انجام شده است. یافته ها : نتایج حاصل از تحلیل عاملی تاییدی(مدل یابی معادلات ساختاری) نشان داده است که الگوی جامع برنامه درسی مغز محور در آموزش های سازمانی دارای 5پایه(ارکان اعم از مبانی، نظریه ها، رویکردها، فرادیدگاهها، الگوی سازنده گرایی) ، ده عنصراساسی(تعیین ویژگی های فراگیران،محتوی، فعالیت های یادگیری ،اهداف آموزشی، راهبردهای تدریس،منابع و ابزار یادگیری، فضا و مکان، گروه بندی،زمان و روش های ارزشیابی آموزشی) و 88 ویژگی است. ویژگی های الگوی برنامه درسی با عناصر مرتبط ؛ تدوین، پیاده سازی و استقرار آن را در نظام آموزش سازمانی امکان پذیر نموده است. همچنین، یافته ها نشان می دهد که همه ضرایب مدل با سطح اطمینان بیش از 99 درصد به معناداری آماری رسیده اند. راهبردهای تدریس با ضریب مسیر0.85بیشترین تبیین را نسبت به برنامه درسی دارد. نتیجه گیری : براساس یافته های حاصل از تحلیل کیفی و کمی ، برنامه درسی مبتنی برنظریه یادگیری مغز محوردرآموزش های سازمانی با ده عنصر قابل طراحی و تدوین است که جهت اثربخش نمودن آن در آموزش های سازمانی لحاظ نمودن 88 ویژگی در طراحی، تولید، اجرا وارزشیابی از ضرورت های اساسی است.
۴.

برنامه عصب تربیت معلم: یک برنامه آموزش ضمن خدمت برای ارتقای سواد عصب- تربیت شناختی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: علوم اعصاب تربیتی رشد حرفه ای تربیت معلم سواد عصب تربیتی آموزش ضمن خدمت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۰۵
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف تدوین یک چارچوب برنامه درسی برای ارتقای سطح سواد عصب تربیت شناختی معلمان به عنوان بخشی از دانش حرف ه ای آنان انجام شده است. روش کار: چارچوب برنامه درسی حاصل این مطالعه با روش مرور نظامند، از طریق مرور و ترکیب نتایج آن دسته مطالعات پیشین تدوین شده است که هدف اساسی آنها آموزش علوم اعصاب تربیتی به معلمان بوده است. یافته ها: در چارچوب تدوین شده که با عنوان «برنامه عصب_ تربیت معلم» معرفی می شود، جایگاه چهار مؤلفه اساسی یک برنامه درسی (اهداف آموزشی، محتوای برنامه درسی، راهبردهای آموزشی و رویه های سنجش) تعیین شده است. در مؤلفه اهداف آموزشی، درک و نگرش معلمان درباره مفاهیم و اصول علوم اعصا ب تربیتی تقویت شود و از این طریق قابلیت ها و مهارت های تدریس آنان بهبود یابد. برای دستیابی به این اهداف، محتوای برنامه درسی بر محور مجموعه ای از موضوعات سازمان دهی می شود که عبارتند از مبانی علوم اعصاب تربیتی، روش شناسی پژوهش عصب_تربیتی، انعطاف پذیری عصبی، شناخت اجتماعی، مدل سازی محاسباتی، زبان و سواد، شناخت ریاضی، استدلال علمی، درک زیبایی شناختی، ناتوانی های رشدی و عصب افسانه شناسی. به منظور آموزش اثربخش این سرفصل پیشنهادی، محیط یادگیری باید با تکیه به رویکرد یادگیری موقعیتی و از طریق تنوعی از فرصت های یادگیری واقعی به مکانی برای حل مسئله، درگیری و مشارکت فعال معلمان تبدیل شود. برای ارزشیابی عملکرد شرکت کنندگان از روش ها و رویه های متعدد و متنوع سنجش به ویژه اشکال مختلف سنجش عملکردی استفاده شود. نتیجه گیری: طرح برنامه درسی عصب_تربیت معلم از این قابلیت برخوردار است که سطح سواد عصب_تربیت شناختی معلمان را ارتقا بخشد و به عنوان یک راهنما مورد استفاده طراحان دوره های ضمن خدمت قرار گیرد. پیشنهاد می شود تناسب تربیتی این برنامه از دیدگاه متخصصین علوم اعصاب تربیتی اعتبارسنجی شود و سپس اثربخشی آن از طریق یک طرح آزمایشی در بوته آزمون قرار گیرد.
۵.

ارزشیابی موقعیت نورون های آینه ای بر روی پیوستار اطلاعات در علوم اعصاب تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: علوم اعصاب تربیتی واقعیت های علمی افسانه های عصبی نظرورزی های هوشمندانه نورون های آینه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۶۲
مقدمه: اگرچه علوم اعصاب تربیتی یک منبع اطلاعاتی ارزشمند برای تعلیم و تربیت است، اما بخشی از مفاهیم و اطلاعاتی که با عنوان کاربردهای آموزشی علوم اعصاب منتشر و تبلیغ می شود اطلاعات معتبر نیستند. هرگونه مفهوم یا راهبرد آموزشی در این حوزه باید مورد ارزشیابی قرار گیرد به این منظور که درجه اعتبار علمی و تناسب تربیتی آن مشخص گردد. مطالعه حاضر به هدف معرفی یک چارچوب برای ارزشیابی اطلاعات در حوزه علوم اعصاب تربیتی با تمرکز بر مفهوم نورون های آینه ای انجام شد. روش کار: این مقاله از طریق مروری بر نتایج مطالعات گذشته ضمن توصیف پیوستار دسته بندی اطلاعات در علوم اعصاب تربیتی به تعیین موقعیت نورون های آینه ای بر روی این پیوستار می پردازد. یافته ها: برای تفکیک اطلاعات معتبر از اطلاعات فاقد اعتبار در حوزه علوم اعصاب تربیتی می توان آنها را بر روی یک پیوستار ترسیم کرد که در یک طرف آن اطلاعات تثبیت یافته و در طرف دیگر افسانه های عصبی قرار دارند. برخی مفاهیم هم هستند که به آنها نظرورزی هوشمندانه گفته می شود که ممکن است در آینده به دسته افسانه های عصبی بپیوندند یا این که به اطلاعات تثبیت یافته تبدیل شوند. مفهوم نورون های آینه ای یکی از مفاهیمی که در دهه های گذشته مورد توجه متخصصین علوم اعصاب قرار گرفته و ترجمه آن به کاربردهای تربیتی نیز مورد استقبال واقع شده است. مرور مطالعات درباره نورون های آینه ای بیانگر آن است که این مفهوم در دسته نظرورزی هوشمندانه قرار دارد، چرا که هنوز درباره اعتبار نتایج مطالعات مرتبط با این حوزه مناقشه وجود دارد. نتیجه گیری: مفهوم نورون های آینه ای یک نظرورزی هوشمندانه است که نیازمند کاوش و بررسی بیشتر است و بنابراین هر گونه استخراج یا استنتاج کاربردهای تربیتی از نتایج مطالعات مرتبط با نورون های آینه ای باید با احتیاط صورت پذیرد.
۶.

بازنگری الگوی عمومی تدریس، مبتنی بر مطالعات علوم اعصاب تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگوی عمومی تدریس روش تدریس یادگیری یادگیری سازگار با مغز علوم اعصاب تربیتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶ تعداد دانلود : ۲۷
زمینه و هدف: پژوهش حاضر، با هدف بازنگری الگوی عمومی تدریس بر اساس مطالعات علوم اعصاب تربیتی انجام شد.   مواد و روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای قیاسی انجام گردید. در این مطالعه با مطالعات گسترده، منابع دیجیتالی، مجلات، کتب و پایان نامه ها از تاریخ 1990 تا 2021 با استفاده از پایگاه هایی مانند ERIC, Springer, Sciencedirect, Wiley, Google Scholar, Library, Genesis Libdl, Knowledge E, SID بررسی شد و از کلمات کلیدی فارسی و انگلیسی؛ teaching method، Brain-based learning، educational neuroscience در جستجو استفاده گردید. تعداد 183 مقاله و کتاب مرتبط به دست آمد که از این تعداد آن منابعی که به نوعی به یادگیری سازگار با مغز پرداخته بودند، انتخاب شدند. پس از جمع آوری اطلاعات برخاسته از متون و تحلیل محتوای آن و حذف کدهای تکراری و ادغام کدهای مشابه 1416 کد به دست آمد که با قرار گرفتن در 109 طبقه اولیه و 31 طبقه فرعی در 4 طبقه اصلی الگوی عمومی تدریس شامل مراحل قبل از تدریس، قبل و ضمن تدریس، ضمن تدریس و بعد از تدریس، جایگزین شد.   یافته ها: نتایج این پژوهش، 28 اقدام آموزشی را با رویکرد مطالعات علوم اعصاب تربیتی در مراحل الگوی عمومی تدریس تبیین نمود که با روش تحلیل عاملی تأییدی، مورد اعتباربخشی خبرگان و متخصصان علوم اعصاب تربیتی (روان شناسی، علوم شناختی و علوم تربیتی) قرار گرفت و برازش آن تأیید شد.   نتیجه گیری: به نظر می رسد که به کارگیری اقدامات حاصل از مطالعات علوم اعصاب تربیتی در مراحل الگوی عمومی تدریس بتواند در بهبود عملکرد مغز فراگیران و در نتیجه افزایش یادگیری آن ها تأثیرگذار باشد.