فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۶۱ تا ۱٬۳۸۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
پیشرفت تکنولوژی باعث ایجاد تغییرات در بسیاری از صنایع شده است که صنعت آموزش نیز از این قاعده مستثنا نیست.از آنجایی که حوزه آموزش متکی بر هوش مصنوعی، کماکان در حال توسعه و پیشرفت است، این مطالعه در عین حال که می تواند به توسعه نظام های آموزشی متکی بر هوش مصنوعی کمک کند؛ به معلمان امکان مشارکت در فرایند طراحی را نیز می دهد. ما در این فراتحلیل، پژوهش های تجربی انجام شده در خصوص نحوه تعامل معلمان با سامانه های مبتنی بر هوش مصنوعی و نحوه مشارکت آن ها در توسعه سامانه های آموزشی مبتنی بر هوش مصنوعی را مورد بررسی قرار دادیم و به تبیین کاستی ها موجود در این حوزه پرداخته ایم. پژوهش ما نشان داد که هوش مصنوعی فرصت های متعددی را برای بهبود برنامه ریزی، پیاده سازی و ارزشیابی تدریس در اختیار معلمان می گذارد و به طور متقابل معلمان نیز نقش های مختلفی را در توسعه فناوری هوش مصنوعی ایفا می کنند. یافته های ما همچنین مبین این امر بود که چالش های متعددی در زمینه به کارگیری هوش مصنوعی در امر تدریس وجود دارد که می توان از آن ها به عنوان راهنمایی برای توسعه این حوزه استفاده نمود.
پیش بینی بهزیستی مدرسه بر اساس حمایت عاطفی ادراک شده و تاب آوری تحصیلی در دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه شهرستان بانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
23 - 34
حوزههای تخصصی:
مدرسه از عوامل محیطی کمک کننده در تحول روانی نوجوانان است. مهمترین مکان برای بهبود سلامت در بین کودکان و نوجوانان مدرسه می باشد و به همین منظور متولیان امر تعلیم و تربیت در تلاش هستند که با ایجاد شرایط مناسب در مدارس زمینه بهزیستی دانش آموزان را افزایش دهند. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی بهزیستی مدرسه بر اساس حمایت عاطفی ادراک شده و تاب آوری تحصیلی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را 821 نفر از دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه شهرستان بانه تشکیل دادند. با توجه به پاندمی کووید-19 و عدم حضور دانش آموزان در مدرسه، پرسشنامه های بهزیستی مدرسه، حمایت عاطفی ادراک شده و تاب آوری تحصیلی (ARI) بصورت یک لینک اینترنتی در اختیار دانش آموزان قرار گرفت. پس از تکمیل پرسشنامه، دیتای آنها جمع آوری و برای تحلیل وارد نرم افزارهای EXEL و SPSS شد. نتایج حاصل از مقدار چولگی و کشیدگی بهزیستی مدرسه با حمایت عاطفی ادراک شده و تاب آوری تحصیلی نشان از نرمال بودن توزیع متغیرها در این پژوهش می دهند. نتایج حاصل از پژوهش نشان دادند که مقادیر ضریب همبستگی پیرسون برای بهزیستی مدرسه با حمایت عاطفی ادراک شده و تاب آوری تحصیلی در سطح 1% دارای ارتباط معنی دار مثبت می باشد.
ارتقای نظریه ذهن و دانش هیجانی کودکان پیش دبستانی: متناسب سازی و بررسی اثربخشی بسته آموزش واسطه گری مادران مبتنی بر رویکرد تحول یکپارچه انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، متناسب سازی و بررسی اثربخشی بسته آموزش واسطه گری مادران مبتنی بر رویکرد تحول یکپارچه انسان جهت ارتقاء نظریه ذهن و دانش هیجانی کودکان پیش دبستانی بود. روش پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کودکان پیش دبستانی شهر مشهد و مادران آن ها در سال تحصیلی 1401-1402 بودند که از میان آن ها تعداد 24 کودک (13 دختر و 11 پسر) و مادران آن ها به روش در دسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) گمارش شدند. جهت سنجش نظریه ذهن از مجموعه تکالیف نظریه ذهن (Wellman & Liu, 2004) و جهت سنجش دانش هیجانی از ابزار تطبیق هیجانی (Izard, Haskins, Schultz, Trentacosta & King, 2003) استفاده شد. ابتدا بسته آموزش واسطه گری مادران از بسته های موجود (Vahidi, Aminyazdi & Kareshki, 2017 ; Poortaheri, Yazdi, Kareshki & Rahimi, 2022 ) اقتباس و جهت ارتقاء توانایی نظریه ذهن و دانش هیجانی متناسب سازی شد، سپس با استفاده از نظر متخصصان و شاخص های روایی محتوایی، روایی بسته مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. در نهایت آموزش به صورت 8 جلسه 90 دقیقه ای به گروه آزمایش ارائه شد. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش بسته واسطه گری مادران، سبب افزایش توانایی نظریه ذهن و دانش هیجانی کودکان شده است. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، آموزش واسطه گری مبتنی بر رویکرد تحول یکپارچه انسان به مادران، رویکردی مفید در جهت افزایش توانمندی های شناختی و هیجانی کودکان است.
واکاوی مؤلفه های مهارت های آموزشی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۲شماره ۴
185 - 216
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی معانی آشکار و ناشناخته مهارت های معلمی بود. پژوهش در سال 1399 با روش پدیدارشناسی انجام شد. استادان دانشگاه فرهنگیان، معلمان خبره و دانشجومعلمان ترم آخر به عنوان مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش بودند که استادان و معلمان با روش نمونه گیری هدفمند ترکیبی (نمونه مشهور_ گلوله برفی) و دانشجومعلمان ترم آخر بر اساس بالاترین معدل، با روش نمونه شدت انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته چندگانه استفاده شد. نمونه گیری با دانشجویان ترم آخر با 14 نفر، استادان دانشگاه فرهنگیان با 6 نفر و معلمان خبره با 10 نفر به تکرار اطلاعات و اشباع رسید. تجزیه و تحلیل داده های بخش کیفی با استفاده از نرم افزار maxqda نسخه 10، از کدگذاری نظری نظریه پردازی داده بنیاد استفاده شد. برای تعیین اعتبار داده های کیفی، از اعتباریابی مخاطب و سه سویه سازی استفاده شد. با توجه به مهارت های به دست آمده از پژوهش های پیشین، سؤالات نیمه ساختاریافته از مهارت ها مطرح و مصاحبه ها ضبط شده و پس از پیاده سازی چندین بار خوانده شد. پس از تحلیل کلی مصاحبه ها، تعداد 1395 کد اولیه در نرم افزار maxqda شناسایی شد که پس از پالایش به 648 مؤلفه، 29 زیرمقوله و 9 مهارت تبدیل شدند. بیشترین تعداد مؤلفه ها به مهارت ارتباطی با 182 مؤلفه و کمترین تعداد مؤلفه مربوط به مهارت پژوهش با 30 مؤلفه بود. برای مهارت سازماندهی و مدیریت کلاس 93 مؤلفه، مهارت تدریس 89 مؤلفه، مهارت نظارت و ارزیابی 70 مؤلفه، مهارت استفاده از تکنولوژی و ابزار با 62 مؤلفه، مهارت های فردی معلم با 48 مؤلفه، مهارت برنامه-ریزی با 39 مؤلفه و مهارت خلاقیت، 30 مؤلفه شناسایی شد.
مدلیابی سبک زندگی تحصیلی سلامت محور بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی با نقش میانجی عزت نفس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سبک زندگی تحصیلی سلامت محور چارچوبی ارزشمند در شناسایی مولفه های انگیزشی و پیش بینی سلامت تحصیلی فراگیران می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای عزت نفس در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و سبک زندگی تحصیلی سلامت محور انجام شد. روش ها: مطالعه حاضر، توصیفی-همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال 1400-1399در بر می گیرد که به صورت نمونه گیری در دسترس تعداد ۷۴۴ نفر از بین آنها انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه رفتارهای سبک زندگی تحصیلی سلامت محور، پرسشنامه عزت نفس و پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی بود. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که سبک ارتقا دهنده تحصیلی سلامت محور با نیازهای بنیادین روانشناختی (35/0) دارای همبستگی مثبت معنادار و سبک بازدارنده تحصیلی سلامت محور با نیازهای بنیادین روانشناختی (32/0) و عزت نفس (21/0) دارای همبستگی منفی معنادار در سطح 01/0 بود. همچنین عزت نفس در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و سبک زندگی تحصیلی سلامت محور دارای نقش میانجی بود (05/0 >P). نتیجه گیری: بر این اساس در زمینه طراحی اقدامات لازم به منظور ارتقای رفتارهای سبک زندگی سلامت محور در دانش آموزان می توان به تدوین برنامه هایی در جهت اصلاح عزت نفس و نیازهای بنیادین روانشناختی اقدام نمود.
فراتحلیل کیفی دلالتهای برنامه های تربیت اخلاقی دانش آموزان برای زندگی آینده و ارائه الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵۴
۱۰۲-۸۳
حوزههای تخصصی:
تربیت اخلاقی دانش آموزان باید بر اساس نیازهای آینده صورت پذیرد چرا که تعلیم و تربیت فعالیتی آینده نگر و برای پرورش نسلهای آینده و انتقال میراث فرهنگی به آنان است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی دلالتهای برنامه های تربیت اخلاقی دانش آموزان برای زندگی آینده بوده است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش کیفی- سنتزپژوهی بوده است. ابزار پژوهش، اسنادکاوی بوده و محیط پژوهش مشتمل بر همه مقالاتی بوده که طی سالهای 1400-1379 منتشر شده است. شیوه نمونه گیری هدفمند تا حد اشباع نظری داده ها بوده و مطالعه مقالات تا جایی ادامه یافته که داده های مکفی به دست آمده است. در نهایت 39 مقاله بر اساس ملاکهای ورودی(سال انتشار، پژوهشی بودن مقاله و امکان استخراج مضمونهای موردنیاز برای مقوله بندی) انتخاب شدند. شیوه تحلیل داده ها به صورت مفاهیم باز، مقوله محوری و مقوله هسته ای صورت پذیرفته است. حاصل تحلیل محتوایی استقرایی و ترکیبی مقولات و نتایج و ترکیبها، استخراج چارچوبی مفهومی در حوزه دلالتهای برنامه های تربیت اخلاقی دانش آموزان برای زندگی آینده حول سه سطح (تعالی عقلی- شناختی، تعالی روحی- معنوی و تعالی رفتاری-کرداری) بوده است. نتایج به دست آمده حاکی از ارتباط مقوله های رشد شناخت عقلی، رشد شناخت تجربی-علمی، رشد شناخت شهودی، رشد شناخت تعبدی، تقویت روحیه اخلاق ارزش-مدارانه، تقویت روحیه عبادی- مذهبی و تقویت روحیه معنوی، سازگاری با جامعه، رفتار مطلوب شهروندی، مسئولیت پذیری و مراقبت در برابر آسیبهای اخلاقی با دلالتهای برنامه های تربیت اخلاقی دانش آموزان بوده است.
تعلق خاطر به دانشگاه به منزلۀ تعیین گر هویت: تحلیل کیفی نظام معنایی دانشجویان دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به واکاوی نظام معنایی دانشجویان دوره دکتری دانشگاه شیراز و ادراک آن ها از تعلق به دانشگاه شیراز با رویکرد کیفی پرداخته است. شرکت کنندگان این پژوهش 15 دانشجوی دوره دکتری دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته بود. مصاحبه ها تا نیل به اشباع نظری ادامه پیدا کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل مضامین مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند .فرایند حاصل از کدگذاری و تجزیه وتحلیل داده ها منجر به کشف سه مفهوم اصلی «دانشگاه به مثابه میدانی جهت بازاندیشی کلیشه های ذهنی»، «دانشگاه و اثرگذاری بر ابعاد هیجانی و شناختی فرد» و «دانشگاه شیراز و برجستگی بعد تعلق و هویت مکانی» شد. هر کدام از این مفاهیم از زیرمفهوم های متعددی تشکیل شده اند. درون مایه و تم اصلی پژوهش هم شامل «دانشگاه و تعیین گری هویتی و شناختی» است. با توجه به یافته های پژوهش می توان به این نتیجه رسید که دانشگاه تعیین گری سطح بالایی در شکل گیری نوع هویت، شناخت و تعلق دانشجویان دارد و نقش برجسته آن در جامعه انکارناپذیر است. سه مفهوم این پژوهش حکایت از آن دارند که دانشگاه موجب تغییرات هویتی و شناختی دانشجویان می شود و آن ها با چشم انداز فکری جدیدی آشنا می شوند. این تغییرات هویتی و شناختی در دانشگاه موجب بازاندیشی کلیشه های ذهنی دانشجویان و به چالش کشیدن باورها و اندیشه های ذهنی گذشته می شوند، که بسیاری از آن ها می توانند پیامدهای منفی برای جامعه و دانشگاه داشته باشند.
رویکرد کیفی به تبیین و تحلیل نوآوری برنامه های درسی هنری در آموزش ابتدایی
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، شناسایی و تبیین مفهوم برنامه درسی، نوآوری، نوآوری برنامه درسی و نوآوری در برنامه های درسی هنری در آموزش ابتدایی می باشد. این پژوهش از نوع کاربردی است و از روش کیفی استفاده شده است. جامعه پژوهش جمعی از صاحب نظران آموزش هنر و معلمان با تجربه هنر و پژوهشگران داخل و خارج کشور و اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان بودند، که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 25 نفر از آنان انتخاب گردید. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری گردید. برای تعیین اعتبار مصاحبه از اعتبار محتوا استفاده شد و اطمینان پذیری فرم مصاحبه با قرار دادن خلاصه مطالب و مقوله های تعیین شده در اختیار متخصصان بررسی شده است . یافته های کیفی بر اساس گویه بندی و مقوله بندی تحلیل شد. طبق نتایج تحقیق مهم ترین مفهوم برنامه درسی از دید صاحبنظران عبارتند از: مجموعه ای از کلیه ی فرصت های یادگیری رسمی ، مفهوم نسبی برنامه درسی و مهمترین ویژگی های متمایز برنامه های درسی هنری با سایر رشته ها عبارتند از: تاکید بیشتر بر فعالیت های عملی به جای مباحث نظری، نقش برنامه های درسی هنر در رشد روان شناختی و مهم ترین مفاهیم نوآوری برنامه های درسی عبارتند از: تغییرات اساسی در فرایند برنامه ریزی درسی، خلق یک رویکرد جدید در پدیدآوری برنامه درسی و مهمترین نمونه های نوآوری برنامه های درسی در آموزش هنر مقطع ابتدایی عبارتند از: به روزسازی مشخصات کلی، هدف، روش، سرفصل، منابع ومحتوای دروس، آموزش هنر به روش تحلیل و بررسی آثار هنری می باشد.
بررسی تصاویر صفحه عنوان فصل های کتاب علوم تجربی دوم دبستان از لحاظ تناسب رنگ با ویژگی های روان شناختی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل محتوای صفحه عنوان فصل های کتاب علوم تجربی دوم دبستان از لحاظ تناسب رنگ ها با ویژگی های روان شناختی دانش آموزان اجرا شد. روش پژوهش بر اساس تحلیل محتوای مقوله ای و کلیه تصاویر صفحه عنوان فصل های کتاب علوم تجربی دوم دبستان به عنوان جامعه پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفت. در این راستا داده ها بر اساس معیارهای ارزیابی تصاویر گردآوری شد. نتایج نشان داد که از لحاظ رنگ غالب به کار رفته در تصاویر مذکور به ترتیب سبز 42%، سفید و قهوه ای هر کدام 21%، سیاه 14%، آبی و بنفش هر کدام 7% را شامل شدند. نتیجه اینکه رنگ های تصاویر صفحه عنوان فصل های کتاب با ویژگی های روان شناختی دانش آموزان در ترجیح رنگ های گرم تناسب ندارد؛ لذا این تصاویر به بازنگری نیاز دارد.
نقش و جایگاه تربیتی آموزش تاریخ در نظام تعلیم و تربیت
منبع:
پژوهش در آموزش تاریخ دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
31 - 45
حوزههای تخصصی:
تعلیم و تربیت از مهم ترین نظام های اجتماعی در ادوار مختلف تاریخ بوده است. آموزه های تاریخی نیز بخشی از محتوای تعلیم و تربیت هر دوره محسوب می گردد که متناسب با شرایط سیاسی و اجتماعی، آن را به شیوه های گوناگون آموزش می داده اند. امروزه شناسایی و تعمیم روش هایی که آموزش رشته های مختلف را تسهیل کند، از مهم ترین دل مشغولی های برنامه ریزان تعلیم و تربیت می باشد و درس تاریخ به عنوان یکی از پیچیده ترین رشته های علوم انسانی، نیازمند به کارگیری شیوه های مؤثر در آموزش آن است؛ بنابراین، شناخت نقش و جایگاه آموزش تاریخ در روند نظام تعلیم و تربیت ایران از سویی اتصال با فرهنگ غنی ایرانی-اسلامی و پیشینه درخشان علمی آن را امکان پذیر می سازد و از سوی دیگر زمینه را برای کاربست آموزه های تاریخی فراهم آورده، این دانش انسان ساز را ژرفا می بخشد. در همین راستا، در این پژوهش قصد بر آن داریم به مهم ترین هدف از آموزش تاریخ یعنی نقش و جایگاه تربیتی آموزش تاریخ در نظام تعلیم و تربیت با روش توصیفی-تحلیلی و با اتکا به منابع کتابخانه ای بپردازیم. یافته های پژوهش حاکی از آن است که آموزش و مطالع ه تاریخ در دنیای کنونی به درس فراگیری در نهادهای آموزشی تبدیل شده و نقش عمده ای در تربیت جوانان دارد و ارائ ه درست و علمی درس تاریخ به دانش آموزان و دانشجویان این فرصت را می دهد که با تقویت حس خودشناسی و هویت یابی از طریق تأمل در تاریخ و عبرت آموزی از آن و نیز کسب مجموعه ای از رفتارهای مناسب بر اساس آموزه های تاریخی، به جهان بینی منسجمی برای فهم و تفسیر مفاهیم اساسی زندگی دست یابند.
بررسی ویژگی های نظام تربیتی اسلام مبتنی بر حکمت های نهج البلاغه با رویکرد تحلیل مضمون
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های نظام تربیتی اسلام مبتنی بر حکمت های نهج البلاغه بود. بدین منظور از روش کیفی با رویکرد استقرایی استفاده شد. به منظور استخراج مطلب، فن تحلیل مضمون مورد استفاده قرار گرفت. وجه افتراق مهم این پژوهش با پژوهش های پیشین در این است که ویژگی های تربیت اسلامی با نگاه ویژه به نهج البلاغه بوده و از سخنان حضرت علی(ع) استخراج و مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که رابطه بین مضامین چهار گانه به این شکل مطرح است: تعلیم و تربیت باید بدنبال تربیت انسان ها در حوزه مسائل شخصی، اجتماعی و دینی باشد. در واقع در ویژگی اول انسان برای زندگی اجتماعی و شخصی و مهارت های فردی، در ویژگی های دوم و سوم پیرامون مسائل دینی و در ویژگی چهارم برای کسب علم و دانش تربیت می شود. در نتیجه باید نظام تعلیم و تربیتی طراحی گردد که شامل این چهار ویژگی در تمام بخش ها باشد تا شاهد تحقق تربیتی اسلامی بود.
رابطه بین ارزش تکلیف و جهت گیری هدف با پیشرفت تحصیلی: نقش میانجی خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
155 - 180
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ارزش تکلیف و جهت گیری هدف با پیشرفت تحصیلی با نقش میانجی خودکارآمدی در دانشجویان دانشگاه آزاد خرم آباد می باشد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد به تعداد 12000 نفر بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین و با روش نمونه گیری در دسترس (شیوه آنلاین) 350 نفر انتخاب شد. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از معدل ترم گذشته دانشجویان، پرسش نامه ارزش تکلیف پینتریچ و دی گروت، نسخه تجدیدنظر شده پرسش نامه اهداف پیشرفت الیوت و مورایاما و مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر و مادوکس استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و Amos نسخه 24 تحلیل شد. بر اساس تحلیل داده ها، بین ارزش تکلیف، جهت گیری هدف و خودکارآمدی با پیشرفت تحصیلی رابطه معنی داری وجود دارد (01/0>P). همچنین، مسیرهای مستقیم این پژوهش معنی دار شدند و مسیرهای غیرمستقیم ارزش تکلیف و جهت گیری هدف از طریق نقش میانجی خودکارآمدی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان معنی دار بود. در نهایت، مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (061/0=RMSEA و 05/0>P-value ) و 39 درصد واریانس پیشرفت تحصیلی به وسیله ارزش تکلیف و جهت گیری هدف با نقش میانجی تحصیلی تبیین شد. بنابراین، می توان نتیجه گیری کرد که متغیرهای مورد مطالعه دارای تلاقی تئوریکی بوده و توجه به تأثیر این متغیرها در پیشرفت تحصیلی دانشجویان می تواند در برنامه ریزی های آتی به کار رفته و خلاءها را پوشش دهد.
بررسی برنامه درسی (اهداف، محتوا، راهبردهای یاددهی- یادگیری و ارزشیابی) نظام یادگیری الکترونیکی بر پایه دیدگاه سازا گرایی و ارائه الگوی مناسب در دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی برنامه درسی نظام یادگیری الکترونیکی بر پایه دیدگاه سازا گرایی و ارائه الگوی مناسب در دانشگاه پیام نور انجام گردید. طرح پژوهش از نوع تحقیق با مدل آمیخته با رویکرد کیفی و کمی است. جامعه آماری شامل کارشناسان، اساتید و دانشجویان قطبهای الکترونیکی دانشگاه پیام نور می باشد. در راستای انجام نمونه گیری ابتدا سه قطب تهران، اصفهان و اراک به صورت تصادفی انتخاب و پس از آن 863 نفر به شیوه نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، شامل یک پرسشنامه محقق ساخته است. جهت تحلیل فرضیات پژوهش از آزمون تی تک نمونه ای، تحلیل واریانس تک راهه در نرم افزار SPSS-22 و مدل یابی معادلات ساختاری از طریق نرم افزار AMOS_22 استفاده گردید. نتایج نشان داد که از نظر افراد شرکت کننده در پژوهش مولفه ها ی برنامه درسی نظام یادگیری الکترونیکی دانشگاه پیام نور با اصول پیشنهادی دیدگاه سازاگرایی انطباق ندارد در حالی که نتایج در تک تک مولفه ها به تفکیک گروه ها نشان داد که از نظر کارشناسان اهداف، راهبردهای یاددهی-یادگیری، نقش دانشجو و نقش استاد، از نظر اساتید راهبردهای یاددهی-یادگیری و نقش استاد و از نظر دانشجویان اهداف و راهبردهای یاددهی-یادگیری برنامه درسی نظام جاری با دیدگاه سازا گرایی انطباق دارد. درحالی که هر چهار گروه شرکت کننده در عدم انطباق محتوا و نظام ارزشیابی با دیدگاه سازا گرایی توافق نظر دارند. بر طبق نتایج مدل پژوهش به صورت قابل قبولی با داده ها برازش دارد و در ارتقای کیفی برنامه درسی نظام یادگیری الکترونیکی موثر است.
تأثیر راهبرد خود نظارتی توجه بر توانایی انتقال جایگاه اعداد و صحت محاسبات ریاضی دانش آموزان با مشکلات یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر راهبرد خود نظارتی توجه بر توانایی انتقال جایگاه اعداد و صحت محاسبات ریاضی دانش آموزان با مشکلات یادگیری ریاضی انجام شد. روش پژوهش، از نظر هدف کاربردی و از منظر گردآوری یافته ها کمی از نوع آزمایشی با طرح تک آزمودنی (از نوع چند خط پایه با آزمودنی های مختلف) بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه سوم ابتدایی با مشکلات یادگیری ریاضی محصل در سال تحصیلی 1398-1397 بودند. در تحقیق حاضر از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده است و از بین جامعه هدف، 2 دانش آموز پسر و 2 دانش آموز دختر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش عبارت اند از: آزمون هوش وکسلر (1974)، آزمون تشخیصی ریاضی کی مت (1986) و آزمون شاخص اختلال نارسایی توجه جردن (1992) و در همین راستا، نتایج از طریق روش تحلیل دیداری و با استفاده از شاخص های گرایش مرکزی و شاخص اندازه اثر تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد: الف) آموزش راهبرد خود نظارتی توجه، بر توانایی انتقال جایگاه اعداد دانش آموزان با مشکلات یادگیری ریاضی بر توانایی انتقال تأثیر مثبت داشته است. ب) آموزش راهبرد خود نظارتی توجه، بر صحت محاسبات ریاضی دانش آموزان با مشکلات یادگیری ریاضی تأثیر مثبت داشته و سبب افزایش تحقق پیامدهای یادگیری درس ریاضی شده است. نتایج تحقیق حاضر می تواند به معلمان و متخصصان حوزه یادشده کمک کند تا بتوانند با آموزش راهبرد خود نظارتی توجه، توانایی انتقال جایگاه اعداد و صحت محاسبات ریاضی دانش آموزان با مشکلات یادگیری ریاضی بهبود بخشند.
ارزشیابی از میزان موفقیت اجرای «طرح خواندن با خانواده» در استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور ارزشیابی موفقیت "طرح خواندن با خانواده" در استان خوزستان با استفاده از الگوی ارزشیابی سیپ (CIPP) انجام پذیرفت. این پژوهش کاربردی از نوع توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری این تحقیق شامل سه جامعه کارشناسان،آموزش دهندگان و سوادآموزان استان خوزستان در سال تحصیلی 99- 1398 بود. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. بدین صورت که استان خوزستان در قالب پنج طبقه تقسیم بندی شد. سپس، با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و با داشتن حجم جامعه، تعداد دقیق نمونه ها مشخص شدند. در ادامه، به روش تصادفی سیستماتیک از هر کدام از این طبقات یک شهرستان انتخاب شد.ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بر اساس چهار ارزشیابی الگوی سیپ یعنی ارزشیابی زمینه، درونداد، فرایند و برونداد بود. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان داد که فعالیت های انجام شده در قسمت زمینه، درون داد و فرایند از نظر کارشناسان به طور معنی داری کم تر از سطح متوسط بوده و در قسمت برون داد بالاتر از سطح متوسط بوده است. فعالیت های انجام شده در چهار قسمت زمینه، درون داد، فرایند و برون داد از نظر آموزش دهندگان به طور معنی داری بالا تر از سطح متوسط بوده است. برون داد این طرح از نظر سواد آموزان نیز، به طور معناداری بالاتر از سطح متوسط بوده است. در کل وضعیت طرح "خواندن با خانواده" در استان خوزستان از دید کارشناسان، آموزش دهندگان و سواد آموزان تا حدودی مثبت و مفید واقع شده است و در مواردی نیاز به بازنگری دارد.
اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر بهزیستی روانشناختی و تعهد شغلی معلمان
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال دوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
111 - 124
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر بهزیستی روانشناختی و تعهد شغلی معلمان است.روش شناسی پژوهش: روش تحقیق آزمایشی از نوع پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان شهرستان فراشبند مقطع متوسطه دوم می باشد که از بین آنها 30 نفر به صورت دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند (به طور تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند). ابزار تحقیق حاضر پرسشنامه بهزیستی روانی در سال 1989 توسط ریف، پرسشنامه تعهد شغلی استاندارد شده توسط بلاو (1997)، و پروتکل مثبت اندیشی بر گرفته از نظریه سلیگمن (2005) می باشد. داده های پژوهش به وسیله نرم افزار SPSS و آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد آموزش مهارتهای مثبت اندیشی بر بهزیستی روانشناختی و تعهد شغلی معلمان تاثیر معنی داری دارد. یافته های این پژوهش ضرورت کاربرد برنامه های آموزش مثبت اندیشی در راستای بهبود بهزیستی روانشناختی و تعهد شغلی معلمان را خاطر نشان میسازد.نتیجه گیری: آموزش مهارت های مثبت اندیشی به معلمان تأثیر قابل توجهی بر بهزیستی روانشناختی و تعهد شغلی آن ها دارد. این مهارت ها به معلمان کمک می کنند تا با چالش ها روبه رو شده و با انگیزه، خودکارآمد و امیدواری بیشتری در حرفه ی تدریس عمل کنند.
بررسی کاربردهای بیومتریک در مدرسه
منبع:
پویش در آموزش علوم انسانی سال ۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
227 - 258
حوزههای تخصصی:
چکیدهاین پژوهش با هدف، شناسایی کاربردهای بیومتریک در مدرسه اجرا شده است. پژوهش، از نوع کیفی و روش مورد استفاده کتابخانه ای است؛ از این رو محقق به مطالعه ی منابع دسته اول 10 سال اخیر پرداخته و از فیش برداری برای اطلاعات جمع آوری شده استفاده کرده است و سپس با جداول، به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته است. از لحاظ روایی سوال های مورد استفاده در این پژوهش همان مفهومی که پژوهشگر از کابردهای بیومتریک در مدرسه مدنظر داشته است را سنجیده و برای تعیین پایایی این تحقیق از مثلث بندی داده ها استفاده کرده است. یافته های تحقیق نشان داد، که از فناوری بیومتریک، با تایید دانش آموز و دریافت رضایت نامه کتبی از یکی از والدین، می توان در مدرسه، درزمینه ی حضوروغیاب دانش آموزان و بررسی هویت فراگیران در ارزیابی الکترونیکی استفاده کرد، تا دقت و امنیت را در مدارس افزایش داد و از تقلب ها، قلدری ها، شناسایی دانش آموزان بی بضاعت توسط دیگر دانش آموزان و خطاها در هنگام استخراج و گردآوری داده های دانش آموزان کاست؛ از این رو برای این که سطح استاندارد زندگی افراد به خصوص فراگیران با افزایش روبه رو شود، سیستم آموزشی نیازمنداین فناوری است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که آینده ی پیش رو با توجه به مزایای مثبت این تکنولوژی، قطعاً یک آینده ی بیومتریک پسند خواهد بود؛ چرا که این امر به احراز هویت فراگیران کمک می کند و ناهنجاری های احراز هویت کاربر را کاهش می دهد.
بررسی اثربخشی روش تدریس کندوکاو بر بهبود قدرت مشاهده دانش آموزان در درس فیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش تدریس کند وکاو بر بهبود قدرت مشاهده دانش آموزان در درس فیزیک بوده و بر روی دانش آموزان پایه دهم دبیرستان دخترانه فاطمه زهرا شهر مشهد اجرا شده است. روش تحقیق، نیمه آزمایشی بوده و بصورت طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شده است. در گروه آزمایش، مبحث دما و گرما با روش کند و کاو آموزش داده شده است. در مقابل در گروه کنترل، آموزش بصورت سنتی صورت گرفته است. نتایج تحقیق با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نرم افزار SPSS 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد دانش آموزانی که در معرض روش تدریس کند وکاو بودند به میزان 3/34 درصد قدرت مشاهده بالاتری نسبت به گروه کنترل که به صورت سنتی آموزش دیده بودند، داشتند. ل ذتی که فراگیران به واسطه یادگیری از این الگو کسب م ی کنن د، انگی زه آن ان را ب رای امتح ان راه حل های مختلف، افزایش می دهد . فراگیر سعی می کند برای رسیدن به هدف غایی خ ود، ب ا موان ع و مش کلاتی ک ه ب ر س ر راه او وجود دارد مقابله کرده که این امر در نهایت منجر به افزایش باور آنان نسبت به توانایی هایش ان می گردد.
اثر بخشی آموزش مسئولیت پذیری به شیوه ی واقعیت درمانی بر بحران هویت دانش آموزان دختر متوسطه شهرستان اسلام آباد غرب
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آﻣﻮزش ﻣﺴﺌﻮﻟیﺖ ﭘﺬیﺮی ﺑﻪ ﺷیﻮه واﻗﻌیﺖ درﻣﺎﻧی بر بحران هویت دانش آموزان دختر اسلام اباد غرب انجام شده است. روش تحقیق نیمه تجربی است و از طرح دو گروهی(گروه آزمایش و گروه کنترل) با پیش آزمون و پس آزمون استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر سال اول دوره متوسطه شهرستان اسلام اباد غرب در سال تحصیلی 1400-1399بودند. نمونه گیری به شیوه ی تصادفی طبقه ای چند مرحله ای بود. حجم جامعه 135 نفر بود که در نهایتت 100 نفر به عنوان حجم نمونه بر اساس جدول مورگان انتخاب شدند. پرسشنامه بحران هویت بروی آنها اجرا گردید، آنگاه آزمون بحران هویت به دانش آموزان این دو دبیرستان داده شد. این دانش آموزان 30 نفر بودند که بصورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار تحقیق، پرسشنامه هویت یابی بود، نتایج تحلیل وابسته نشان داد که میانگین بحران هویت افراد مربوط به گروه آزمایش پس از آموزش کاهش یافته است. همچنین بین وضعیت اقتصادی خانواده؛ تعداد فرزندان خانواده و عملکرد تحصیلی دانش آموزان با بحران هویت رابطه معنادار بدست آمد، اما بین تحصیلات والدین با بحران هویت رابطه معنا دار بدست نیامد.
چالش های پیش رو دانشگاه فرهنگیان با رویکرد آینده پژوهانه مبتنی بر تحلیل اثرات آن و افق ها ی پیشرو در افق 1410
منبع:
پویش در آموزش علوم انسانی سال ۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
87 - 115
حوزههای تخصصی:
نگاشته حاضر با رویکرد آینده پژوهی به شناسایی مهم ترین چالش های مؤثر بر دستیابی دانشگاه فرهنگیان به اهداف مدنظر خود در تربیت معلمان پرداخته و سعی در ترسیم چشم اندازهای مطلوب آن در افق زمانی 1410 دارد. این پژوهش از منظر ماهیت بر پایه روش های دلفی و تحلیل ساختاری استوار گشته و با استفاده از روش های اسنادی و پیمایشی دارای هدفی کاربردی می باشد. همچنین در پژوهش حاضر از طریق پرسشنامه از 17 نفر از اساتید دانشگاه فرهنگیان طرح مسئله صورت گرفته است که در این چهارچوب روایی پرسشنامه با دو روش اعتبار محتوا و نیز اعتبار سازه ای و پایائی با کمک آلفای کرونباخ (0.967) مورد تأیید قرار گرفت. داده های پژوهش با نرم افزار آماری SPSS نسخه 24 و آزمون های آماری در قالب جداول آماری و تعیین تاثیرات متقابل و موقعیت آنها و با استفاده از نرم افزار آینده پژوهی میک مک مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار داده شده است. یافته های پژوهش بیان می کنند که در میان چالش های اصلی به ترتیب چالش های آموزشی، مدیریتی و زیرساختی و در میان چالش های فرعی دو متغیر جذب اساتید کارآمد و کیفیت خدمات آموزشی نقش کلیدی را در میان دیگر متغیرها دارا می باشند. بر این اساس تأثیرات متغیرها بر یکدیگر و تأثیرپذیری آن ها و همچنین متغیرهایی که دارای تأثیرات غیرمستقیم و دارای پتانسیل بسیاری هستند، تعیین و شناسایی شدند. درنهایت نقشه جامعی در قالب افق پیشرو در سال 1410 ترسیم گشته است تا با بهره گیری از تمام ظرفیت ها، امکان تحقق اهداف استراتژیک دانشگاه فرهنگیان به عنوان دانشگاهی مأموریت محور در عرصه تعلیم و تربیت را فراهم سازد.