فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۶۱ تا ۱٬۶۸۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
318 - 306
حوزههای تخصصی:
مواضع گوناگونی پیرامون نسبت ایدئولوژی، تربیت و برنامه درسی در محافل علمی و تربیتی ایران مطرح شده است که هر کدام پنداشت ها و برداشت های ویژه ای را در این باره بیان نموده اند. جمع بندی این مواضع را می توان در طیفی از دیدگاه های معتقد به ایدئولوژی ستیزی، ایدئولوژی زدایی و ایدئولوژی گرایی مورد بررسی قرار داد. از نظر رویکردهای ایدئولوژی ستیزی و ایدئولوژی زدایی، ایدئولوژیک کردن تربیت و برنامه درسی فاقد وجاهت تربیتی است و نباید تربیت ممزوج و ملحوظ در رویکردهای ایدئولوژیک باشند. در مقابل، ایدئولوژی گرایان بر این باورند که تربیت بالذات و ماهیتاً امری ایدئولوژیک است و ایدئولوژی ستیزی و ایدئولوژی زدایی از بطن مقوله تربیت و برنامه درسی غیرممکن و نامیسور است. از نظر رویکرد ایدئولوژی گرایان، رویکردهای ایدئولوژی زدایان که اغلب از پارادایم های فکری جریان انتقادی چپ گرای تعلیم و تربیت ارتزاق می کنند، خود وامدار و داعیه نظامی از ایدئولوژی های جایگزین و بدیل در جریان تعلیم و تربیت و برنامه درسی هستند. در این نوشتار سعی می گردد تا نسبت ایدئولوژی، تربیت و برنامه درسی و رویکردهای مطرح شده در این خصوص مورد بررسی قرار گیرد.
فناوری های نوین: متافیزیک جدید دانش و پداگوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پیامدهای مهم فناوری های نوین، تغییر در ماهیت و معنای دانش و ایجاد متافیزیک جدید برای دانش است به گونه ای که ماهیت و معنای جدیدی از دانش پدیدار می شود که این تغییروتحول به نوبه خود استراتژی ها و روش های یاددهی و یادگیری (پداگوژی) را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف این مقاله بررسی چندوچون اثرگذاری فناوری های نوین بر ماهیت و معنای دانش از یک سو و تبیین ویژگی ها و مؤلفه های پداگوژی همسو با فناوری های نوین و همچنین بررسی انواع پداگوژی متأثر از متافیزیک نوین دانش و دلالت های آن برای یاددهنده و یادگیرنده در فرایند تدریس از سویی دیگر است. روش مورد استفاده در ابتدا مفهوم پردازی و سپس نومفهوم پردازی است. یافته ها حاکی از آن است که فناوری نوین دارای سه قابلیت: 1. تولید فولدهای افقی و درنتیجه تغییر در روابط دانش 2. تولید فضای ابرمتنی و فضای بینامتنی و درنتیجه تغییر در سبک دانش 3. ایجاد قابلیت نقشه گذاری و سپس تغییر در خروجی دانش است. تغییر ماهیت پداگوژی به تناسب تغییر در روابط، سبک و خروجی دانش، امری بدیهی است. همچنین گذار از مقولات هستی شناختی به معرفت شناسی و سپس از معرفت شناسی به پدیدارشناسی و درنهایت از مقوله پدیدارشناختی به روش شناسی از نتایج این مقاله است.
تبیین و نقد تعلیم و تربیت پساانسان گرایانه؛ جهان درهم تنیده و عاملیت چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲شماره ۱
219-237
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی و نقد تعلیم و تربیت پساانسان گرایانه است. پساانسان گرایی، رویکردی در نقد و ارزیابی انسان گرایی یا اومانیسم می باشد. در این دیدگاه بر نقش عاملی اشیا و فناوری ها و حیوانات تأکید زیادی شده است. پساانساگرایان بر این باورندکه انسان، لزوماً اشرف مخلوقات نیست و مرکززدایی از انسان در جهان، منتج به ایجاد جهانی بهتر خواهد شد. در این پژوهش، ابتدا با استفاده از روش تحلیلی و تبیینی، دیدگاه پساانسان گرایی تحلیل و تبیین شده، سپس تعلیم و تربیت به روش پساانسان گرایانه مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت به نقد دیدگاه های پساانسان گرایی به ویژه در تعلیم و تربیت پرداحته شده است. این پژوهش پیشنهاد می کند که بهتر است نقش ناخودآگاه انسان نیز به عنوان یک عامل در پساانسان گرایی مورد توجه باشد. پساانسان گرایی نگاه غیر ابزاری به طبیعت دارد و انسان و طبیعت را با هم می نگرد، ولی این دیدگاه، انسان را مانند و هم سطح دیگر حیوانات تلقی می کند و در تعلیم و تربیت نیز نقش معلم را هم سطح عوامل دیگر در یادگیری لحاظ می کند و متفکران این رویکرد بر این باورند که می توان از حیوانات هم چیزهای زیادی آموخت.
اثربخشی روش تدریس علوم تجربی دوره ابتدایی بر اساس رویکرد فولن بر تفکر انتقادی و خلاقیت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
168 - 183
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی روش تدریس علوم تجربی دوره ابتدایی بر اساس رویکرد فولن بر تفکر انتقادی و خلاقیت دانش آموزان بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را دانش آموزان پسر دوره ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1399-1400 تشکیل دادند. از مدارس شهر اصفهان یک مدرسه پسرانه به صورت در دسترس انتخاب و از آن مدرسه دو کلاس پایه سوم دوره ابتدایی که هر کدام 25 دانش آموز داشتند، به تصادف به عنوان گروه آزمایش و کنترل در نظر گرفته شدند و به پرسشنامه تفکر انتقادی (CTQ) و پرسشنامه خلاقیت (TTCT) به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. در ادامه، گروه آزمایش با روش تدریس علوم تجربی دوره ابتدایی بر اساس دیدگاه فولن مورد آموزش این درس در یک نیم سال و طی چهار ماه قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل آموزش مرسوم را دریافت نمودند. در نهایت بعد از اتمام نیم سال تحصیلی، پس آزمون به اجرا درآمد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و به روش تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج نشان داد با کنترل نمرات پیش آزمون هر دو گروه، اثر تدریس علوم تجربی دوره ابتدایی بر اساس دیدگاه فولن بر تفکر انتقادی و خلاقیت معنی دار بوده و این روش تدریس باعث شده است تا تفکر انتقادی و خلاقیت دانش آموزان، افزایش یابد. بنابراین از این روش تدریس به عنوان روشی کارآمد در آموزش علوم تجربی دوره ابتدایی می توان بهره برد.
نقش واسطه ای عزت نفس و شفقت به خود در رابطه بین سبک اسناد و سازگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازگاری به عنوان یکی از مهم ترین شاخص های سلامت روانشناختی است که تحت تاثیر عوامل متعدد قرار دارد. مطالعه حاضر، با هدف بررسی رابطه سبک اسناد و سازگاری با واسطه گری عزت نفس و شفقت به خود در دانش آموزان مقطع دوم متوسطه انجام شد. با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای327 دانش آموز (195 دختر و 132 پسر) مقطع دوم متوسطه کاشان در سال تحصیلی 1401-1400 انتخاب شدند. با استفاده از مقیاس سازگاری دانش آموزان دبیرستانی سینها و سینگ (1993)، پرسشنامه سبک اسناد پترسون و سلیگمن(1984) ، مقیاس شفقت به خود – فرم کوتاه (ریس و همکاران، 2011 ) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ(1969) اطلاعات جمع آوری گردید. نتایج نشان داد بین سبک اسناد و سازگاری رابطه معنادار وجود دارد و شفقت به خود و عزت نفس اثر واسطه ای بر رابطه سبک اسناد و سازگاری دارند. با توجه به یافته های این پژوهش، به منظور افزایش سازگاری دانش آموزان می توان از مداخله های آموزشی-مشاوره ای با محوریت ارتقای شفقت به خود و عزت نفس بهره برد تا از این طریق تاثیر سبک اسناد بر سازگاری را کنترل نمود.
رابطه بین ارزش تکلیف و جهت گیری هدف با پیشرفت تحصیلی: نقش میانجی خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
155 - 180
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ارزش تکلیف و جهت گیری هدف با پیشرفت تحصیلی با نقش میانجی خودکارآمدی در دانشجویان دانشگاه آزاد خرم آباد می باشد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد به تعداد 12000 نفر بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین و با روش نمونه گیری در دسترس (شیوه آنلاین) 350 نفر انتخاب شد. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از معدل ترم گذشته دانشجویان، پرسش نامه ارزش تکلیف پینتریچ و دی گروت، نسخه تجدیدنظر شده پرسش نامه اهداف پیشرفت الیوت و مورایاما و مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر و مادوکس استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و Amos نسخه 24 تحلیل شد. بر اساس تحلیل داده ها، بین ارزش تکلیف، جهت گیری هدف و خودکارآمدی با پیشرفت تحصیلی رابطه معنی داری وجود دارد (01/0>P). همچنین، مسیرهای مستقیم این پژوهش معنی دار شدند و مسیرهای غیرمستقیم ارزش تکلیف و جهت گیری هدف از طریق نقش میانجی خودکارآمدی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان معنی دار بود. در نهایت، مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (061/0=RMSEA و 05/0>P-value ) و 39 درصد واریانس پیشرفت تحصیلی به وسیله ارزش تکلیف و جهت گیری هدف با نقش میانجی تحصیلی تبیین شد. بنابراین، می توان نتیجه گیری کرد که متغیرهای مورد مطالعه دارای تلاقی تئوریکی بوده و توجه به تأثیر این متغیرها در پیشرفت تحصیلی دانشجویان می تواند در برنامه ریزی های آتی به کار رفته و خلاءها را پوشش دهد.
بررسی تصاویر صفحه عنوان فصل های کتاب علوم تجربی دوم دبستان از لحاظ تناسب رنگ با ویژگی های روان شناختی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل محتوای صفحه عنوان فصل های کتاب علوم تجربی دوم دبستان از لحاظ تناسب رنگ ها با ویژگی های روان شناختی دانش آموزان اجرا شد. روش پژوهش بر اساس تحلیل محتوای مقوله ای و کلیه تصاویر صفحه عنوان فصل های کتاب علوم تجربی دوم دبستان به عنوان جامعه پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفت. در این راستا داده ها بر اساس معیارهای ارزیابی تصاویر گردآوری شد. نتایج نشان داد که از لحاظ رنگ غالب به کار رفته در تصاویر مذکور به ترتیب سبز 42%، سفید و قهوه ای هر کدام 21%، سیاه 14%، آبی و بنفش هر کدام 7% را شامل شدند. نتیجه اینکه رنگ های تصاویر صفحه عنوان فصل های کتاب با ویژگی های روان شناختی دانش آموزان در ترجیح رنگ های گرم تناسب ندارد؛ لذا این تصاویر به بازنگری نیاز دارد.
الگوی علی روابط شفافیت سازمانی بر حسادت سازمانی با نقش میانجی فضیلت سازمانی در میان کارکنان دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: توسعه روزافزون آموزش عالی در سطوح ملی و بین المللی و گسترش همکاری های علمی و فناوری دانشگاه ها در ابعاد مختلف ضرورت دستیابی به زبانی مشترک درارتباط با رعایت اصول و موازین اخلاقی را اجتناب ناپذیر می نماید. روش: این پژوهش، از نظر ماهیت و روش توصیفی- پیمایشی است. گردآوری اطلاعات مورد نیاز پژوهش از طریق مطالعات دقیق کتابخانه ای اسناد و مدارک و مطالعات میدانی(پیمایشی) انجام گردیده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 132 نفر از کارکنان کارکنان دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار است. در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه آماری و برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شده و برای اندازه گیری پایایی متغیرها از آلفای کرونباخ و جهت بررسی نرمال بودن داده های متغیرها از آزمون کولموگروف – اسمیرنوف و شاپیرو- ویلک استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که متغیر شفافیت سازمانی بر متغیرهای فضیلت سازمانی و حسادت سازمانی به صورت غیر مستقیم تاثیر معنی داری داشته است. متغیر فضیلت سازمانی به صورت مستقیم بر متغیر حسادت سازمانی تاثیر معنی داری داشته است. اما متغیر شفافیت سازمانی به صورت غیر مستقیم و با میانجی گری متغیر فضیلت سازمانی بر متغیر حسادت سازمانی تاثیر معنی داری در میان کارکنان دانشگاه نداشته است.نتیجه گیری: نتایج توصیفی تحقیق بیانگر آن است که فضیلت سازمانی و شفافیت سازمانی کارکنان از حد متوسط بالاتر بوده است. اما میزان حسادت سازمانی آنها از سطح متوسط پایین تر بوده است.
الوی ارتقای مهارت آموزی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: مهارت آموزی دانش آموزان در مدارس یکی از مباحثی است که در سال های اخیر به دلیل رشد بیکاری و افزایش شکاف بین آموزش های مدارس و نیاز بازار کار مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش ارائه الگویی برای ارتقاء مهارت آموزی به منظور اشتغال زایی دانش آموزان دوره دوم متوسطه بود.روش شناسی پژوهش: پژوهش از نظر هدف جزء تحقیقات کاربردی و از لحاظ شیوه اجرا آمیخته اکتشافی بوده است. در بخش کیفی از روش تحلیل اسنادی و روش تحلیل مضمون استفاده شده است و در بخش کمی از روش پیمایشی استفاده شده است. مشارکت کنندگان در بخش کیفی را سند برنامه درس ملی و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تشکیل می دهند و در بخش کمی نمونه آماری شامل 300 نفر از معلمان دوره دوم متوسطه می باشد که به روش طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. ابزار گرداوری اطلاعات تحلیل کیفی اسناد و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته است. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی به روش کدگذاری، مقوله بندی با بهره گیری از چک لیست محقق ساخته انجام شده است در بخش کمی از شاخص های آمار توصیفی مانند میانگین، فراوانی، انحراف معیار و درصد و آزمون آمار استنباطی تی تک نمونه ای استفاده شده است. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل اسناد 93 مضمون پایه در 4 مضمون سازمان دهنده هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی ویادگیری و ارزشیابی شناسایی کرده است که حول مضمون فراگیر الگوی ارتقاء مهارت آموزی جهت اشتغال پذیری دانش آموزان دوره متوسطه گرد آمده است. یافته های پژوهش مؤلفه های ویژگی های برنامه مهارت آموزی برای اشتغال زایی را قالب عناصر هدف (شناختی، عاطفی و مهارتی)، محتوا، راهبردهای یاددهی و یادگیری و ارزشیابی شناسایی کرده است. با توجه به نتایج پژوهش میانگین وضعیت برنامه مهارت آموزی در مدارس دوم متوسطه 96 /1 است که پایین تر از حد متوسط است. الگوی پیشنهادی در قالب چهار عنصر هدف ( شناختی، عاطفی و مهارتی )، محتوا، راهبردهای یاددهی و یادگیری و ارزشیابی اقدام گردید و اعتبار الگوی پیشنهادی نیز از نظر متخصصان از اعتبار لازم برخوردار بود.بحث و نتیجه گیری: بکارگیری این مدل در نظام آموزشی مدارس می تواند منجر به افزایش بهره وری، کارایی ، تحرک اجتماعی، پیشرفت شغلی، خلاقیت و نوآوری شود.
The Role of Social Support and Emotion Regulation in Fostering Curiosity Among Individuals with Specific Learning Disorders
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۱ No. ۲ (۲۰۲۳) : Serial Number ۲
35-42
حوزههای تخصصی:
This study aimed to investigate the relationships between curiosity, social support, and emotion regulation in individuals with specific learning disorders (SLD). The objective was to determine how social support and emotion regulation predict levels of curiosity in this population, providing insights for effective interventions. The study employed a cross-sectional design with a sample size of 252 participants, selected based on the Morgan and Krejcie table. Data were collected using the Curiosity and Exploration Inventory-II (CEI-II) for curiosity, the Multidimensional Scale of Perceived Social Support (MSPSS) for social support, and the Difficulties in Emotion Regulation Scale (DERS) for emotion regulation. Pearson correlation and linear regression analyses were conducted using SPSS-27 to examine the relationships between the variables. Descriptive statistics indicated moderate levels of curiosity, social support, and emotion regulation among participants. Pearson correlation analysis revealed significant positive correlations between curiosity and both social support (r = 0.52, p < 0.001) and emotion regulation (r = 0.46, p < 0.001). Regression analysis showed that social support and emotion regulation collectively accounted for 37% of the variance in curiosity (R² = 0.37, F(2, 249) = 72.19, p < 0.001). Both social support (B = 0.32, p < 0.001) and emotion regulation (B = 0.25, p < 0.001) emerged as significant predictors of curiosity. The findings highlight the significant roles of social support and emotion regulation in fostering curiosity among individuals with SLD. Supportive social environments and effective emotion regulation strategies are critical for promoting curiosity and engagement. These insights can inform the development of targeted interventions aimed at enhancing the well-being and academic success of individuals with SLD.
تحلیل ساختار دانشی آموزش مهندسی ایران با رویکرد هم رخدادی واژگان طی سال های 1378 تا 1401(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۹
65 - 89
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تحلیل ساختار دانشی آموزش مهندسی ایران و با استفاده از روش تحلیل هم رخدادی واژگان انجام شده است. جامعه پژوهش شامل 673 مقاله منتشرشده در فصلنامه آموزش مهندسی ایران در بازه زمانی 1378 تا 1401 است. فرایند آماده سازی و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار راور پریمپ، یوسی آی نت، اکسل و اس پی اس اس انجام شد. یافته ها نشان داد که کلیدواژه های برنامه درسی، ارزیابی و آموزش عالی به ترتیب با 72، 53 و 45 تکرار بیشترین فراوانی را داشته اند. تحلیل خوشه ای نشان داد که ساختار دانشی فصلنامه آموزش مهندسی ایران، از هشت خوشه موضوعی تشکیل شده است که عبارتند از: آینده آموزش و آموزش آینده، ارتباط و تأثیر متقابل صنعت و دانشگاه، اخلاق مهندسی، آموزش الکترونیکی، فرایند یاددهی _ یادگیری، مسائل دانشجویی، بازنگری و تحول آموزشی و چالش های اثربخشی آموزشی شامل برنامه درسی، ارزیابی و تضمین کیفیت. نتایج نمودار راهبردی نشان داد که خوشه ششم شامل مسائل دانشجویی و خوشه هشتم، چالش های اثربخشی آموزشی شامل برنامه درسی، ارزیابی و تضمین کیفیت، در منطقه اول قرار گرفته اند و به بیانی دیگر، موضوعات مرکزی و توسعه یافته این حوزه هستند. خوشه های پنجم شامل فرایند یاددهی-یادگیری و هفتم، بازنگری و تحول آموزشی در منطقه دوم قرار گرفتند. این خوشه ها، خوشه های محوری نیستند امّا توسعه یافته هستند. خوشه های دوم شامل ارتباط و تأثیرات متقابل صنعت و دانشگاه و چهارم، آموزش الکترونیکی در قسمت سوم قرار می گیرند. خوشه های قسمت سوم به دلیل دارا بودن مرکزیت و تراکم پایین، از موضوعات حاشیه ای بودند و توجه اندکی را به خود جلب می کنند. همچنین خوشه اول شامل آینده آموزش و آموزش آینده و خوشه سوم، اخلاق مهندسی در منطقه چهارم قرار گرفتند که خوشه های محوری بودند اما توسعه یافته نیستند.
اثربخشی آموزش برنامه بخشایش گری بر کاهش تنیدگی مادران دارای فرزند با لکنت زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: لکنت زبان یکی از رایج ترین اختلالات گویایی است. والدین دارای فرزند با لکنت زبان اغلب نگران وا کنش های جامعه، بستگان و نزدیکان هستند. درنتیجه، با تنیدگی و اضطراب بیشتری روبه رو هستند. این وضعیت منبع افزایش تنیدگی بوده و بر سلامت روانی آنها تأثیر می گذارد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر آموزش برنامه بخشایش گری بر کاهش تنیدگی مادران دارای فرزند با لکنت زبان بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایشی و گواه انجام گرفت. جامعه ی آماری مطالعه ی حاضر، شامل مادران دارای فرزند با لکنت زبان شهر کرج در سال 1401 - 1400 بود. 30 نفر از افراد واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه گواه ) 15 نفر ( و آزمایشی ) 15 نفر ( جایگزین شدند. گروه آزمایشی 13 جلسه برنامه بخشایش گری را به صورت گروهی دریافت نمودند و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکردند. در این پژوهش، برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه تنیدگی والدینی آبیدین ) 1983 ( استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش از تحلیل کواریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج داده های پژوهش نشان داد که برنامه بخشایش گری در کاهش آشفتگی والدینی، تعامل نا کارآمد والد-کودک، ویژگی های فرزند مشکل آفرین و نمره کلی تنیدگی مؤثر است ) ۰۰۱/ .)p>0 نتیجه گیری: نتایج تحلیل نشان داد که تنیدگی، آشفتگی والدینی، تعامل نا کارآمد بین والد-کودک و ویژگی های فرزند مشکل آفرین مادران دارای فرزند با لکنت زبان در گروهی که برنامه بخشایش گری را دریافت کرده بودند، به صورت معناداری پایین تر از گروهی بودند که برنامه بخشایش گری را دریافت نکرده بودند.
طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی دانش آموزان با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: کودکان با اختلال طیف اُتیسم، کودکانی هستند که با کودکان عادی در زمینه تعاملات اجتماعی، ارتباطات، بازی و علایق تفاوت دارند. هدف: هدف این پژوهش، مطالعه نظام مند برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی دانش آموزان با اختلال طیف اُتیسم است. در این پژوهش، یک برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی از تمام جوانب مورد بررسی قرار گرفت. روش: رویکرد پژوهش از نوع کیفی با استفاده از راهبرد فرا ترکیب بود. برای یافتن ویژگی ها و مؤلفه های برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی، پژوهش های اخیر با روشی نظام مند انتخاب شدند. جامعه مورد مطالعه پژوهش های انجام شده در 15 سال اخیر است که طی وا کاوی محتوایی، دسته بندی و غربالگری شدند و 32 پژوهش واجد شرایط با معیارهای مدنظر به صورت هدفمند انتخاب شدند، کدگذاری و طبقه بندی صورت گرفت و الگوها، پایه های نظری و مضامین اصلی استخراج شدند. یافته ها: با استفاده از تحلیل محتوا 4 بُعد شناسایی شد که شامل 12 زیرطبقه به شکل بُعد اهداف برنامه درسی در 3 زیرطبقه، بُعد محتوای برنامه درسی در 3 زیرطبقه، بُعد فرایند یاددهی-یادگیری در 3 زیرطبقه، بُعد ارزشیابی در برنامه درسی در 3 زیرطبقه می باشد. نتیجه گیری: براساس یافته های مطالعه حاضر، می توان چنین نتیجه گرفت که برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی دانش آموزان در دانش آموزان با اختلال طیف اُتیسم مؤثر است.
اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر ساز ش یافتگی اجتماعی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان ناتوان هوشی با آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از بارز ترین شیوه های تغییر رفتار در کودکان، بازی درمانی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک بر سازش یافتگی اجتماعی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان ناتوان هوشی با آسیب بینایی انجام شد. روش: در این پژوهش از روش پژوهشی مورد منفرد با طرح A-B-A استفاده شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان ناتوان هوشی با آسیب بینایی دوره ابتدایی در شهر اصفهان در سال 1400 بود که از بین آنها 3 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مادران دانش آموزان پس از 3 جلسه خط پایه، طی 10 جلسه 120 دقیقه ای برنامه بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک را دریافت کردند و 1 ماه پس از پایان مداخله، طی 3 جلسه تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسش نامه سازش یافتگی اجتماعی کالیفرنیا و پرسش نامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، از تحلیل دیداری، شاخص روند و شاخص ثبات، اندازه اثر، درصد داده های همپوش و غیر همپوش استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد، بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر سازش یافتگی اجتماعی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان ناتوان هوشی-آسیب دیده بینایی اثربخش بوده است. درصد غیر همپوشی داده های سازش یافتگی اجتماعی و مهارت های اجتماعی در 2 موقعیت خط پایه و مداخله برای 3 آزمودنی به ترتیب 88 % و 100 % و شاخص درصد بهبودیداری به ترتیب 04 / 14 و 41 / 22 بود. این اثربخشی در مرحله پیگیری 30 روزه همچنان مشهود بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش می توان گفت بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک می تواند نقش مهمی در افزایش سازش یافتگی اجتماعی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان ناتوان هوشی با آسیب بینایی ایفا کند.
بررسی بارشناختی مطلوب در آموزش مجازی براساس دانش فراشناختی و کیفیت خدمات الکترونیک ( SERVQUAL)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی بارشناختی مطلوب حاصل از آموزش مجازی براساس کیفیت آموزشSERVQUAL و دانش فراشناختی دانشجویان انجام شد. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده علوم انسانی دانشگاه مازندران در سال تحصیلی ۱400-۱399 با تعداد 1911 دانشجو بود که از طریق نمونه گیری طبقه ای نسبتی، ۳۸۰ نفر از آن ها در انجام پژوهش همکاری داشتند. ابزارهای این پژوهش شامل: پرسشنامه بارشناختی (کلپش، اشمیتس و سوفرت، 2017)، پرسشنامه حالت فراشناختی (اونیل و عابدی، 1996) و پرسشنامه بررسی کیفیت خدمات سیستم های آموزی مجازی براساس الگوی سروکوآل (محمدزاده، 1398) بود. داده های به دست آمده از طریق نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان نشان داد که کیفیت آموزش مجازی براساس الگوی کیفیت خدمات (SERVQUAL)و دانش فراشناختی دانشجویان، پیش بینی کننده های معناداری برای بارشناختی مطلوب هستند و توانسته اند 12% از واریانس بارشناختی مطلوب را تبیین کنند. این بدین معنی است که با افزایش کیفیت آموزش مجازی براساس شاخص های الگوی SERVQUAL و دانش فراشناختی دانشجویان، شرایط برای افزایش تولید بارشناختی مطلوب و یادگیری بهتر و مؤثرتر مهیا خواهد شد.
مدل یابی اختلالات یادگیری غیرکلامی بر اساس مهارت های عصب روان شناسی و مشکلات یادگیری در دانش آموزان دختر ۸ تا ۱۲ سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر مدل یابی تبیین اختلالات یادگیری غیرکلامی بر اساس مهارت های عصب روان شناسی و مشکلات یادگیری در دانش آموزان دختر ۸ تا ۱۲ سال بود. طرح پژوهش، توصیفی- همبستگی و جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر ۸ تا ۱۲ سال شهر تهران در سال تحصیلی 400-1399 بود. به روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای 300 نفر به عنوان نمونه با رعایت قاعده نسبت پارامتر کلاین انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها در پژوهش از مقیاس اختلالات یادگیری غیرکلامی گلدشتاین (2000)، پرسش نامه مشکلات یادگیری کلورادو (2011)، و پرسش نامه عصب روان شناختی کانرز (2007)، استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندمتغیره و مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد. براساس یافته های این مطالعه، مدل پیشنهادی جهت بررسی روابط علی بین متغیرهای پژوهش، از برازش قابل قبولی در سطح 09/0RAMSEA= برخوردار بود. نتایج پژوهش نشان داد که همبستگی بین متغیرهای عامل (مهارت های عصب روان شناسی با ضرایب اثر (B=-0/76) در سطح (p=0/001)، و مشکلات یادگیری (B=0/80) در سطح (p=0/001)، با اختلالات یادگیری غیرکلامی معنادار بود. بر این اساس فرضیه پژوهش مبنی بر مدل یابی اختلالات یادگیری غیرکلامی براساس مهارت های عصب روان شناسی و مشکلات یادگیری مورد تأیید قرار گرفت. با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مدلیابی اختلالات یادگیری غیرکلامی بر اساس مهارت های عصب روان شناسی و مشکلات یادگیری دختران از برازش مطلوبی برخوردار است.
تحلیل محتوای کتاب فیزیک پایه یازدهم رشته ریاضی- فیزیک بر اساس رویکرد ماهیت علم
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
24 - 36
حوزههای تخصصی:
هدف آموزش درتمام نظام های آموزشی دستیابی به سواد علمی است و درک ماهیت علم یکی ازجنبه های ضروری آن می باشد. ماهیت علم درپی ارائه توصیفی از چیستی علم، سازوکار علم، چگونگی کار دانشمندان به مثابه یک گروه اجتماعی و چگونگی اثر گذاری جامعه بر جهت دهی فعالیت علمی و بالعکس می باشد. این پژوهش با هدف بررسی مولفه های ماهیت علم در ارائه محتوای آخرین نگاشت کتاب درسی فیزیک پایه یازدهم رشته ریاضی-فیزیک بود. در این پژوهش از روش تحلیل محتوا استفاده شد. نمونه شامل کل محتوای کتاب فیزیک پایه یازدهم و واحد نمونه گیری شامل پاراگراف بود. برای بررسی چگونگی ارائه محتوا از سیستم امتیازدهی روبریک استفاده شد. دادهها با استفاده از همسوسازی اعتبار یابی شد. یافتهها نشان داد، بیشترین تاکید کتاب درسی فیزیک بر جنبه های خلاقیت ، رابطه علم با تکنولوژی و شواهد و مدارک بوده و به جنبه ی خلاقیت، محدودیت در علم و نظریه و قانون به صورت ضمنی اشاره شده است. همچنین، دو مولفه نفوذ اجتماعی و فرهنگی و روش علمی منحصربه فرد در علم در کتاب فیزیک سال یازدهم رشته ریاضی – فیزیک به خوبی معرفی و تبیین نشده است. میتوان نتیجه گرفت اغلب مفاهیم و نظریه های مطرح شده در کتاب به صراحت مولفههای ماهیت علم را توضیح نمیدهند و اغلب این مفاهیم به صورت ضمنی دیدگاه معیوبی از علم ارائه میدهند.
الگوی ساختاری رابطه ساختار انگیزشی با رفتار خودشکن تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش: نقش میانجی راهبردهای حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
29 - 57
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی راهبردهای حل مسئله در رابطه بین ساختار انگیزشی و رفتار خودشکن تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه مدارس تیزهوشان شهر تهران در سال 1400-1399 بود که با روش نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای 674 نفر برای شرکت در مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه رفتارهای خودشکن، پرسشنامه ساختار انگیزشی و پرسشنامه حل مسئله بود. تحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری و در سطح معناداری 05/0 انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که رفتارهای خودشکن با ساختار انگیزشی انطباقی و سبک حل مسئله اعتماد به حل مسائل دارای رابطه منفی و با سبک گرایش/اجتناب و کنترل شخصی حل مسئله دارای رابطه مثبت معنادار در سطح 01/0 هستند. همچنین راهبردهای حل مسئله در رابطه بین ساختار انگیزشی و رفتار خودشکن تحصیلی دارای نقش میانجی بود (01/0> p ). بر این اساس، رفتارهای خودشکن در دانش آموزان از طریق ساختار انگیزشی و راهبردهای حل مسئله قابل پیش بینی است و راهبردهای حل مسئله دراین بین دارای نقش میانجی است. نتایج مطالعه حاضر را می توان در اختیار فعالان حوزه تعلیم و تربیت قرارداد تا در برنامه ریزی و طراحی مداخلات آموزشی درزمینهکاهش رفتارهای خودشکن تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش مورداستفاده قرار دهند.
مقایسه اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی مبتنی بر بازی های رایانه ای و یکپارچگی حسی بر علائم نارساخوانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
146 - 172
حوزههای تخصصی:
نارساخوانی شایع ترین نوع اختلال یادگیری است، حدود 80 درصد مشکلات یادگیری را در برمی گیرد. هدف پژوهش حاضر مطالعه اثربخشی تقویت کارکردهای اجرایی مبتنی بر بازی های رایانه ای در مقایسه با تقویت یکپارچگی حسی بود. مطالعه حاضر در قالب یک طرح آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با کنترل و پیگیری انجام شد. جامعه آماری، تمام دانش آموزان با اختلال یادگیری دوره ابتدایی منطقه 2 و 5 تهران در سال 1400-1399 بودند. تعداد 30 دانش آموز 8 تا 11 ساله نارساخوان که معیارهای ورود به مطالعه را دارا بودند به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب، از لحاظ سن، جنسیت، هوشبر همگن شدند، به صورت تصادفی ساده در سه گروه 10 نفره قرار گرفتند. شرکت کنندگان در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از مقیاس هوش وکسلر کودکان نسخه چهارم، آزمون نارساخوانی، ان بک و نیمرخ حسی ارزیابی شدند. بعد از 4 ماه مرحله پیگیری اجرا شد. به طور تصادفی، گروه آزمایش اول، مداخله آموزش کارکردهای اجرایی مبتنی بررایانه و گروه آزمایش دوم مداخله یکپارچگی حسی حرکتی را به مدت 20 جلسه 30 دقیقه ای دریافت کردند. پس از اتمام پژوهش مداخله ها بر روی کنترل اجرا شد. داده ها با روش تحلیل واریانس دوعاملی آمیخته بررسی شد. نتایج نشان دادند علائم نارساخوانی در مرحله پس آزمون و پیگیری، بین گروه های (بازی رایانه ای، یکپارچگی حسی، کنترل) تفاوت معنادار داشتند (p<.001). هر دو مداخله بر علائم نارساخوانی دانش آموزان مؤثر بودند، مداخله تمرین های یکپارچگی حسی تأثیر پایدارتری بر علائم نارساخوانی داشت. درنهایت، توجه به الگوهای پردازش حسی و راهبردهای درمانی در تشخیص و آموزش دانش آموزان نارساخوان نتایج مؤثری دارد.
شناسایی عوامل و مؤلفه های نابرابری آموزشی در مناطق آموزش و پرورش استان مازندران به منظور ارائه الگوی بهینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵۶
151 - 172
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل و مؤلفه های نابرابری آموزشی در مناطق آموزش و پرورش استان مازندران به منظور ارائه الگوی بهینه برای کاهش نابرابریها و تحقق یافتن عدالت آموزشی انجام شده است. روش این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است. اطلاعات مورد نیاز پژوهش، با اجرای پرسشنامه به دست آمده است. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان سال آخر دوره متوسطه دوم 22 شهرستان استان مازندران در سال تحصیلی 1400-1399 بوده است (21981 =N). در این مطالعه برای تعیین و انتخاب نمونه مورد مطالعه، با به کارگیری روش نمونه گیری تصادفی– طبقه ای بر اساس شهرستانها، با انتساب متناسب، 924 نفر انتخاب شده اند. به این ترتیب که بعد از استخراج حجم کلی نمونه برای استان، با توجه به فرمول کوکران به تناسب جمعیت دانش آموزی هر شهرستان، تعداد نمونه مشخص شده است. تحلیل داده ها با نرم افزارهای SPSS، TOPSIS و ArcGIS انجام گرفته و از مدل شبکه عصبی، ضریب آنتروپی شانون و رگرسیون چندگانه استفاده شده است. خروجی نهایی مدل تاپسیس نشان می دهد که میان شهرستانهای استان مازندران، به لحاظ برخورداری از شاخصهای پژوهش نابرابری وجود دارد. همچنین یافته ها نشان می دهند که شاخصهای آموزشی بیشترین و شاخصهای فردی - خانوادگی کمترین اثر مستقیم را بر نابرابری شهرستانهای استان مازندران دارند. با توجه به نتایج پژوهش، استان مازندران برای دستیابی به برابری در دسترسی به فرصتهای آموزشی، نیازمند بازبینی در بسیاری از برنامه ها و همچنین ارتقای شاخصهای آموزشی(درونداد، فرایند و برونداد) است.