فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۳
139 - 154
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی راهبرد یادگیری فعال مبتنی بر فناوری بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی در درس علوم تجربی انجام شده است. روش پژوهش بر اساس ماهیت شبه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم دوره ابتدایی شهرستان دره شهر در سال تحصیلی 402-1401 بود. برای انتخاب حجم نمونه از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 36 نفر از دانش آموزان پایه ششم دوره دوم ابتدایی دبستان حضرت رقیه شهرستان دره شهر انتخاب و سپس نمونه منتخب به صورت تصادفی در قالب گروه های آزمایشی (18 نفر) و گواه (18 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه ی اشتیاق تحصیلی فردریکز(2004) استفاده شد. گروه آزمایش طی هشت جلسه با استفاده از راهبرد تدریس فعال مبنی بر فناوری آموزش دیدند و گروه کنترل به شیوه معمول آموزش دیدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری در دو سطح توصیفی (شاخص های مرکزی و پراکندگی) و استنباطی (تحلیل کواریانس) استفاده شده است. نتایج نشان داد که راهبرد تدریس فعال مبتنی بر فناوری بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان تاثیر معنی دارد. با توجه به نتایج این پژوهش در خصوص اثربخشی راهبرد تدریس فعال مبتنی بر فناوری بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی ، پیشنهاد می شود این راهبرد در دستور کار معاونت آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش قرار گیرد.
تهیه بسته آموزشی تنظیم شناختی هیجان بر اساس افکار خلاف واقع و اثربخشی آن بر سبک های تصمیم گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تهیه بسته آموزشی تنظیم شناختی هیجان براساس افکار خلاف واقع و تعیین اثربخشی آن بر سبک های تصمیم گیری دانشجویان بود. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور، از بین کلاس های کارشناسی دانشگاه فرهنگیان شهر یاسوج در سال تحصیلی 1401-1400 دو کلاس با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به عنوان گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) معرفی شدند. برای انجام پژوهش ابتدا از هر دو گروه با استفاده از مقیاس تفکر خلاف واقع برای حوادث منفی جهت بررسی روایی بسته آموزشی و مقیاس سبک های تصمیم گیری جهت بررسی اثربخشی بسته آموزشی پیش آزمون به عمل آمد. سپس آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت آموزش قرار گرفتند و اعضای گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات آموزشی، برای هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که بسته آموزشی تهیه شده از روایی کافی برخوردار است. درخصوص اثربخشی بسته آموزشی یافته ها بیانگر آن بود که در سبک تصمیم گیری عقلانی افزایش و در سبک تصمیم گیری آنی و اجتنابی کاهش معنی داری ایجاد شد ولی در سبک های وابسته و شهودی تفاوت بین دو گروه معنی دار نبود. با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت آموزش تنظیم شناختی هیجان براساس افکار خلاف واقع، ضمن تغییر در ارزیابی های افکار خلاف واقع، بهبود سبک های تصمیم گیری دانشجویان را موجب می شود.
رابطه سلامت معنوی با شفقت ورزی به خود و نشانگان پرخاشگری در دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد عسلویه
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
193 - 209
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در چند دهه گذشته روانشناسان و متخصصان بهداشت روانی به اهمیت معنویت در بهداشت روانی-اجتماعی انسان توجه فزاینده ای داشته اند. لذا این پژوهش با هدف تعیین رابطه سلامت معنوی با شفقت ورزی به خود و نشانگان پرخاشگری در دانشجویان انجام شد.روش شناسی پژوهش: پژوهش توصیفی-مقطعی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد عسلویه در سال تحصیلی 1401-1400 بود، که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 309 دانشجو انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه سلامت معنوی پولوتزین و الیسون (1982)، شفقت ورزی به خود نف (2003) و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1993) استفاده شد. تحلیل داده ها علاوه بر آمار توصیفی، با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با SPSS-26 انجام شد.یافته ها: یافته ها نشان داد بین نمره کل شفقت به خود (05/0P< و 33/0=β) و ابعاد آن شامل مهربانی با خود (05/0P< و 134/0=β)، ذهن آگاهی (05/0P< و 157/0=β)، اشتراکات انسانی (05/0P< و 111/0=β)، با سلامت معنوی همبستگی مثبت و معنادار اما این رابطه بین ابعاد خودانتقادی (05/0P< و 132/0-=β)، انزوا (05/0P< و 098/0-=β) و همانندسازی افراطی (05/0P< و 124/0-=β) با سلامت معنوی در بین دانشجویان منفی و معنادار بوده است. همچنین بین نمره کل پرخاشگری (612/0-=r و 014/0>P) و ابعاد آن با سلامت معنوی نیز همبستگی معکوس و معنادار بود. تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که 28 درصد واریانس سلامت معنوی با توجه به متغیرهای پیش بین تبیین شده است.نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان بیان کرد با برنامه ریزی در راستای ارتقای سلامت معنوی دانشجویان، آسیب پذیری روان شناختی را در آنان کاهش داد.
Presenting a causal model for predicting social presence based on cognitive presence (mediated by online search) Students of Payam Noor University's online courses: Application of path analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The concept of social presence is defined as the ability of learners to identify the learning community, have a sense of belonging to the community and communicate purposefully in a learning community. The reason for emphasizing the social presence of online learning is that online and virtual learning experts believe that social constructivism is an important factor in promoting interpersonal communication and the quality of learning. Given the importance of social presence as an influential variable in the process of virtual education, it is necessary to pay more attention to this issue and its predictors. In this regard, the present study aimed to provide a causal model for predicting social presence based on cognitive presence mediated by the online learning atmosphere. Participants included 265 students of online courses of Payame Noor universities in North Khorasan province in the academic year of 2009-2010 who were selected by cluster random sampling method. In order to measure the research variables, questionnaires of cognitive presence, social presence and online learning atmosphere were used. Amos software and path analysis method were used to evaluate the proposed model. The results showed that, 1-According to the above findings, the proposed model in the RMSEA index (root mean square of estimation errors) does not fit well, so the model was modified by correlating latent variable errors and The results showed that the final model has a good fit; 2-Cognitive presence has a direct, positive and significant relationship with social presence (P≤0.05 and β=0.62); There is a direct, positive and significant relationship between cognitive presence and online learning (P≤0.05 and β= 0.14) and also a direct relationship between online learning atmosphere and social presence is positive and significant (P≤0.05 and β=0.32); 3-In the indirect way, with the presence of mediator variables, the relationship between cognitive presence and social presence was still significant and the online learning atmosphere absorbs part of the effect of cognitive presence on social presence and mediates this relationship in part .
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر انزوای اجتماعی، درماندگی روان شناختی و دلزدگی تحصیلی کودکان با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۳)
۱۴۱-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر انزوای اجتماعی، درماندگی روان شناختی و دلزدگی تحصیلی کودکان با اختلال یادگیری انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کودکان با اختلال یادگیری شهر دزفول در سال 1402 بودند. حجم نمونه پژوهش شامل 30 نفر از این کودکان بود که با روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج مطالعه انتخاب شدند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را هشت جلسه 90 دقیقه ای هفتگی دریافت نمودند. پرسش نامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل انزوای اجتماعی، درماندگی روان شناختی و دلزدگی تحصیلی بود. داده ها با تحلیل کوواریانس تک متغیره، با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد بین گروه های آزمایش و گواه از نظر انزوای اجتماعی، درماندگی روان شناختی و دلزدگی تحصیلی تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0>p). به عبارت دیگر درمان مبتنی بر شفقت باعث بهبود انزوای اجتماعی، درماندگی روان شناختی و دلزدگی تحصیلی شد. نتیجه گیری: منطبق با یافته های این پژوهش می توان مداخله مبتنی بر شفقت را به عنوان یک روش کارا جهت کاهش انزوای اجتماعی، درماندگی روان شناختی و دلزدگی تحصیلی کودکان با اختلال یادگیری پیشنهاد داد.
مقایسه اثربخشی درمان حل مسئله و هیپنوتراپی در کارکردهای اجرایی دانش آموزان تیزهوش دارای اضطراب دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
195 - 208
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی مقایسه اثربخشی هیپنوتراپی و درمان حل مسئله در کارکردهای اجرایی دانش آموزان تیزهوش دارای اضطراب دوره دوم متوسطه شهرستان خرم آباد، انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و دارای دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. تعداد 45 نفر از دانش آموزان تیزهوش دارای اضطراب دوره دوم متوسطه شهرستان خرم آباد در سال تحصیلی 1401 با شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفره جایگزین شدند. درمان حل مسئله در 10 جلسه 30 تا 60 دقیقه ای و هیپنوتراپی در 10 جلسه 45 دقیقه ای به دو گروه آزمایش ارائه شد؛ در حالی که گروه کنترل تا پایان مرحله پس آزمون هیچ درمانی دریافت نکردند. آزمودنی ها با استفاده از ابزارهای تست هوش وکسلر، پرسشنامه اضطراب بک، و مقیاس استروپ برای سنجش کارکردهای اجرایی، ارزیابی شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره با نرم افزار spss 22 تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد، بین گروه شناختی رفتاری مسئله مدار و گروه کنترل در عملکرد اجرایی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد هیپنوتراپی نسبت به گروه کنترل بر نمرات عملکر اجرایی اثربخش بود. از این رو می توان نتیجه گرفت که هر دو درمان تأثیر معناداری بر کاهش اضطراب و بهبود کارکرد اجرایی داشتند. ولی تفاوت آن دو مشاهده نشد؛ لذا می توان از هر کدام از این دو رویکرد درمانی با توجه به تشخیص درمانگر استفاده شود.
واکاوی مفهوم روایت جبران در راستای پرورش خود واقعی معلمان در برنامه درسی: یک هویت خود شرح حال نویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
109 - 136
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تبیین مفهوم "روایت جبران" در راستای شکل گیری خود واقعی معلمان در برنامه درسی بر اساس هویت خود شرح حال نویسی انجام شد. رویکرد تحقیق کیفی از نوع پژوهش روایی با تأکید بر تحلیل موضوعی بود. در این راستا 12 نفر از معلمان در سال تحصیلی 1403-1402 با استفاده از مصاحبه روایتی عمیق از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع شاخص مورد مطالعه قرار گرفتند. از روش خود بازبینی پژوهشگر و تکنیک کنترل اعضا برای تعیین روایی و از روش مقایسه نظام مند برای تعیین پایایی داده های تحقیق استفاده شد. یافته ها نشان داد که 7 مؤلفه انتشارپذیری، فهم پذیری، گفتمان سازی درسی، فلسفه ورزی، مالکیت معنوی، انگیزه گرایی و انگاره سازی معلمی کدهای اصلی هستند که با 21 کد محوری و 131 کد اولیه در چارچوب فرایند روایت جبرانی در جهت رشد خود واقعی معلمان در برنامه های درسی تاثیرگذار هستند. نتایج نشان می دهد که نظام آموزشی به دنبال پرورش مهارت های روایی معلمان به عنوان یک ذهنیت توسعه دهنده در حوزه فعالیت های برنامه درسی باشند و سعی کنند ماهیت جبران گرایانه روایت را در چارچوب فرایند بازآفرینی نقش معلمان در برنامه درسی تعریف نمایند.
فراتحلیل اثربخشی برنامه های بهبود کیفیت رابطه معلم-دانش آموز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
285 - 310
حوزههای تخصصی:
کیفیت رابطه معلم-دانش آموز تأثیرات معناداری بر نتایج تحصیلی و غیرتحصیلی دانش آموزان دارد. به همین دلیل، برنامه های متنوعی با هدف بهبود این روابط توسعه یافته اند. در پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی این برنامه ها و شناسایی تعدیل گرهای مؤثر بر آن ها، از روش فراتحلیل استفاده گردید. براساس رویکرد پریزما و پس از تعیین معیارهای ورود و خروج، 24 پژوهش واجد شرایط همراه با 55 اندازه اثر با استفاده از CMA3 تحلیل شدند. اندازه اثر کلی این برنامه ها با مدل اثرات تصادفی 246/0 محاسبه شد که نشان دهنده اثربخشی اندک تا متوسط برنامه های موجود و مسیر دشوار توسعه برنامه های تاثیرگذار بود. نتایج تحلیل تعدیل گرها نشان داد که جنسیت، ماهیت برنامه (فردی یا گروهی) و نوع طراحی پژوهش (تصادفی یا شبه آزمایشی) تأثیر معناداری بر اثربخشی نداشتند. ولی برنامه های اجراشده در مقطع ابتدایی اثربخشی بیشتری نسبت به پیش دبستان داشته و کمبود این برنامه ها برای مقاطع بالاتر از ابتدایی قابل توجه بود. نتایج این پژوهش نشان داد که بیشتر برنامه ها در فرهنگ های فردگرای غربی طراحی شده اند و تاکنون هیچ برنامه ای در ایران توسعه نیافته است. یافته های این پژوهش نشان دهنده یک خلا جدی پژوهشی در سطح بین المللی در زمینه طراحی برنامه های با اثربخشی بالاتر از متوسط و منطبق با نیازهای تحولی دانش آموزان، به ویژه برای مقاطع بالاتر از ابتدایی است. همچنین ضرورت طراحی برنامه هایی با اثربخشی بالا و متناسب با فرهنگ ایران و تطبیق آن ها با نیازهای تحولی دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی آشکار شد. یافته های این پژوهش برای سیاست گذاران آموزشی، پژوهشگران و معلمان به منظور دستیابی به نتایج گسترده تر ناشی از بهبود کیفیت این رابطه قابل استفاده است.
چیره دستان در کلاس های چندپایه: رمز ماندگاری معلمان با تجربه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماندگاری معلمان باتجربه در کلاس های چندپایه و مناطق محروم، گامی مهم در جهت عدالت آموزشی است. با وجود چالش های این کلاس ها، برخی معلمان آنها را به مدارس تک پایه و شهری ترجیح می دهند. این پژوهش تجارب این معلمان در سال تحصیلی 1402-1403 را بررسی می کند. روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. معلمان چندپایه استان کردستان که حداقل 15 سال سابقه تدریس در کلاس چندپایه را دارند، میدان تحقیق این پژوهش کیفی بودند. نمونه گیری هدفمند و از نوع نظری بوده است. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه-ساختاریافته استفاده شد و فرآیند مصاحبه تا اشباع نظری ادامه یافت؛ برای اطمینان، پس از اشباع نظری با سه نفر دیگر فرآیند مصاحبه ادامه پیدا کرد. پس از ضبط مصاحبه، متن آنها پیاده شد جهت تایید روایی و اطمینان پذیری، یافته ها به شرکت کنندگان ارائه می شدند و نظراتشان دریافت می شد سپس با استفاده از روش تحلیل سه مرحله ای (پایه، سازماندهنده و فراگیر) استرید- استرلینگ 2001 و به کمک نرم افزار MAXQDA مضامین استخراج گردید. یافته ها شامل سه مضمون فراگیر و نه مضمون سازماندهنده: شامل خودسالاری (افزایش آزادی عمل، تقلیل کنترل و فزونی جایگاه)، چیره دستی(آگاهی، طرح ریزی، دانشورانه و توانمندی دانش اموز) و باورمندی به کلاس چندپایه(وفاداری به روستا و بی آلایشی) می باشد. نتایج پژوهش نشان داد که کلاس های چندپایه، با وجود کمبود امکانات، مزایا و فرصت های متنوعی برای معلمان باتجربه فراهم می کنند که در کلاس های تک پایه و شهری به سختی امکان وقوع دارد. این معلمان اختیار عمل بیشتر دارند، کمتر مورد بازرسی قرار می گیرند و خلاقیت در این کلاس ها بیشتر شکوفا می شود.
نقش کیفیت آموزش کارکنان در بلوغ همراستایی راهبردی فناوری اطلاعات در فدراسیون های ورزشی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش کیفیت آموزش کارکنان در بلوغ همراستایی راهبردی فناوری اطلاعات در فدراسیون های ورزشی جمهوری اسلامی ایران انجام شد. بدین منظور داده ها در دو بخشی کیفی و کمی گردآوری گردید. نمونه گیری در بخش کیفی از میان صاحبنظران، مدیران ارشد فدراسیون ها و اساتید دانشگاه در رشته های مربوط به روش گلوله برفی انجام شد (12=n) و داده ها با استفاده از مصاحبه ساختاریافته گردآوری شد. برای تحلیل کیفی از روش تحلیل مضمون نرم افزار MaxQDA استفاده شد و تایید مفاهیم و مقوله های بدست آمده با استفاده از روش دلفی فازی انجام گردید. در بخش کمی، نمونه گیری از میان کارکنان فدراسیون های ورزشی و به روش تصادفی طبقه ای انجام شد (300=n) و داده ها با استفاده از پرسشنامه گردآوری شد. این پرسشنامه بر اساس شاخص های بدست آمده از مرحله کیفی تنظیم گردید و پایایی و روایی آن تایید شد. تجزیه و تحلیل داده های کمی توسط آزمون آماری همبستگی پیرسون و نرم افزار SPSS نسخه 21 انجام شد.یافته ها نشان داد 52 شاخص در 6 دسته بندی کلی شامل 1-ارتباطات، 2-شایستگی/ارزش، 3-مدیریت/ اختیار، 4-مشارکت، 5-حیطه عمل/معماری و 6-منابع انسانی/مهارت ها، بلوغ همراستایی راهبردی فناوری اطلاعات در فدراسیون های ورزشی ایران را تعیین می کند. همچنین یافته ها نشان داد که از میان 52 شاخص شناسایی شده، تعداد 15 شاخص همراستایی راهبردی با کیفیت آموزش کارکنان فدراسیون های ورزشی رابطه معناداری دارد. نتایج تحقیق حاضر تایید کرد که کیفیت آموزش می تواند بر شاخص های بلوغ همراستایی راهبردی فناوری اطلاعات در فدراسیون های ورزشی ایران اثرگذار باشد و کیفیت آموزش نیز با توسعه این شاخص ها مربوط است.
سنتزپژوهی موانع انتقال یادگیری در آموزش های سازمانی؛ مقدمه ای برای برنامه ریزی آموزشی در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به تغییرات سریع در دانش و اطلاعات انسانی و در نهایت تغییر اهداف سازمان ها، نیاز به همگام شدن نیروی انسانی احساس می شود که مهمترین راهکار در این راستا، آموزش است که دانش، مهارت ها و توانایی های کسب شده در یک برنامه آموزشی منجر به تغییر پایدار در نحوه انجام وظایف کاری می شود که به مفهوم انتقال یادگیری اطلاق می شود. لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی و چارچوب بندی موانع انتقال یادگیری سازمانی بود.روش شناسی: استراتژی این پژوهش سنتزپژوهی و از طریق رویکرد کیفی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اسناد و مدارک موجود در منابع پایگاه های استناد جهان اسلام، جهاد دانشگاهی و مگیران،گوگل اسکالر و ساینس دایرکت بود. نمونه گیری، هدفمند و نمونه شامل کلیه اسناد موجود در زمینه آموزش سازمانی، یادگیری سازمانی، انتقال یادگیری سازمانی، موانع انتقال یادگیری سازمانی، مهارت آموزی و آموزش های ضمن خدمت بود. جمع آوری منابع و اسناد تا زمانی که داده ها از لحاظ نظری اشباع نشد، ادامه یافت. از میان 247پژوهش دریافت شده، 70مورد بر اساس میزان تطابق با پژوهش حاضر انتخاب شدند. ابزار پژوهش چک لیستی برگرفته از مقالات مرتبط با کلیدواژگان بود. سپس تحلیل داده ها به شیوه استقرایی صورت گرفت و مضامین و عوامل تکرار شونده حذف و موانع اصلی و نهایی دسته بندی و برای هر دسته عنوانی کلی اتخاذ گردید. سپس عناوین کلی در اختیار اساتید صاحب نظر قرار گرفت و آنها صحت بعضی مقولات را تأیید و بعضی را رد کردند. مقولات تأیید شده به صورت منسجم درآمد و مرجع هر مقوله مقابل آن ذکر شد. یافته ها: یافته ها نشان داد اصلی ترین موانع انتقال یادگیری سازمانی؛ به ترتیب شامل عدم کیفیت آموزشی و مدیریتی مربیان، عدم وجود فرهنگ یادگیری، عدم وجود مدیریت تحول گرا و حمایتگر، حجم زیاد وظایف شغلی و چالش پذیری آنها، عدم مطلوبیت محتوای ارائه شده ، ارزشیابی نامطلوب، عدم نظارت یا نظارت نادرست بر کارآمدی دوره، زمان بندی نامناسب دوره ها و عدم آمادگی یادگیرنده می باشد. نتیجه گیری و پیشنهادات: با توجه به یافته ها پیشنهاد می شود؛ انتخاب مدرسین دوره های متناسب با شرایط یادگیرندگان و به صورت تخصصی صورت بگیرد ، سیاست ها و راهبردهای کلان آموزشی و مدیریتی از ابتدا بر اساس کاربست آموزش بنا شود و امتیازاتی که صرفاً مربوط به حضور و شرکت در دوره های آموزشی است، حذف گردد.نوآوری و اصالت: پژوهش حاضر برای اولین بار، به شناسایی تمامی موانع انتقال یادگیری سازمانی در سازمان های مختلف داخل و خارج کشور به صورت جامع با استفاده از استراتژی سنتزپژوهی پرداخته است.
سنجش دستاوردهای یادگیری دانش آموختگان رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان بر اساس هدف های برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
128 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف سنجش دستاوردهای یادگیری دانش آموختگان رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان، انجام شد.
روش پژوهش: نوع پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی و پیمایشی(ترکیبی) بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموختگان سال های 1395 تا 1398 دانشگاه بوده که طبق تقسیم بندی قطب های آموزشی سازمان سنجش، به روش خوشه ای تصادفی، پنج استان سمنان، کرمان، همدان، چهارمحال و بختیاری و فارس انتخاب و از بین 5153 نفر دانش آموخته آنها، به روش تصادفی، 365 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها یک پرسشنامه بسته پاسخ محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه توسط ده نفر صاحب نظر تأیید و پایایی آن به روش آلفای کرانباخ، 97/0محاسبه شد.
یافته ها: دستاوردهای یادگیری، در سه بعد دانشی، توانشی و نگرشی شامل مورد بررسی قرار گرفته شد. طبق نتایج پژوهش در اکثر شاخص های مورد بررسی، دستاوردهای یادگیری در حد نسبتاً مطلوب بود(5/3≥ ≥5/4 و 01/0p˂). بررسی برازش مدل های اندازه گیری، ساختاری و مدل کلی، به روش PLS، حاکی از تأیید مدل ارائه شده بود(7/0<α) 7/0<CR، 5/0<AVE، 5/0<F.L، 96/1<t-values).
نتیجه گیری: دستاوردهای یادگیری، در سه بعد دانشی، توانشی و نگرشی شامل مورد بررسی قرار گرفته شد. طبق نتایج پژوهش در اکثر شاخص های مورد بررسی، دستاوردهای یادگیری در حد نسبتاً مطلوب بود(5/3≥ ≥5/4 و 01/0p˂). بررسی برازش مدل های اندازه گیری، ساختاری و مدل کلی، به روش PLS، حاکی از تأیید مدل ارائه شده بود(7/0<α) 7/0<CR، 5/0<AVE، 5/0<F.L، 96/1<t-values).
هنر و زیبایی شناسی در مدرسه: رهاورد دیدگاه رودلف اشتاینر در مدارس والدورف
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
42 - 53
حوزههای تخصصی:
بر پایه این ایده مهم که هنر و ارزش های زیبایی شناسانه آن در تعلیم وتربیت، ظرفیت های قابل توجهی برای رشد همه جانبه دانش آموزان دارد، این پژوهش با هدف کاوش جایگاه و ابعاد کاربردی هنر و زیبایی شناسی در مدرسه با محوریت دیدگاه رودلف اشتاینر در مدارس والدورف انجام شد. روش پژوهش، تحلیل اسنادی بود. داده های پژوهش به کمک روش نمونه گیری هدفمند، از میان کتاب های اشتاینر و هم چنین سایر نویسندگان، با معیار بنیادهای زیبایی شناختی اسناد، گردآوری شد . ابزار اندازه گیری فرم فیش برداری بود. داده های اسنادی به شیوه ی کیفی مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش بیانگر آن است که اشتاینر با انتقاد به آموزش های بی روحِ دوره مدرن، باور دارد شاهد قالب بندی های معین و از پیش مشخص در زندگی مکانیکی و استانداردشده هستیم. لذا ادراک مدرن از جهان، بیش از حد بر یک جانبه نگری این جهان و تفکیک ابعاد وجودی انسان متمرکز است. در این تحول جهان نگری، شیوه های تخیلی، پویا و تصویری تفکر به تدریج با تکامل آگاهی ناپدید شده و قالب های تقریباً تحلیلی و منطقی تحقق یافته اند. از این رو اشتاینر با هدف برگرداندن معنا به زندگی، هنر و ابعاد زیبایی شناسانه آن را عامل اساسی وحدت با زیستِ معنوی می داند. اگرچه فعالیت های هنرمحور در رویکرد اشتاینر به صورت شبکه ای درهم تنیده اند، با این حال در این پژوهش دو مقوله تخیل و چشم انداز کل نگر به ابعاد وجودی انسان، مورد بررسی قرار گرفتند. بنابراین، این پژوهش حائز نشانه هایی برای بازنگری نقش و جایگاه هنر در رویکرد سنتی آموزش وپرورش است. هم چنین آشنایی بیشتر با روش والدورف، علاوه بر درس آموزی در توسعه و بهبود تربیت هنرمحور، می تواند در بازاندیشی نوآورانه گنجینه-های معنوی و هنریِ فراموش شده ما ارزشمند باشد.
تدوین الگوی توسعه حرفه ای دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان بر مبنای مدل یادگیری استم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: کیفیت آموزش علوم تجربی، فناوری، مهندسی و ریاضیات برای موفقیت آینده دانش آموزان، در جهت دست یابی به مهارت های قرن 21 مهم است. در این راستا، آمادگی معلمان در زمینه نحوه اجرای آموزش موضوعات استم می تواند زمینه ارتقای این مهارت ها را فراهم آورد؛ بدین سبب، پژوهش حاضر، با هدف تعیین ویژگی های الگوی توسعه حرفه ای و در راستای تربیت دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان با استفاده از مدل آمیخته یادگیری استم انجام گرفت. به منظور دست یابی به هدف مورد نظر، از روش ترکیبی اکتشافی استفاده شد. در بخش کیفی، از روش تحلیل محتوای مضمونی شش مرحله ای براون و کلارک (2006) استفاده شد. در این مطالعه روش نمونه گیری، هدفمند بود. جامعه آماری نیز جامعه متنی متشکل از مقالات، پایان نامه ها و رساله ها بود. منابع جمع آوری اطلاعات، سایت های ساینس دایرکت، پروکوئست، SID، اشپرینگر، الزویر، اسکوپوس، نورمگز، مگیران و موتور جستجوگر گوگل اسکولار بود. محدوده زمانی جهت جستجوی منابع انگلیسی از سال های 2015 تا 2023 و فارسی از 1393 تا 1402 بود. بر اساس توضیحات فوق، در جستجوی اولیه 150 سند در ارتباط با موضوع به دست آمد که نهایتاً 19 سند که فقط مقاله بود، از بین آن ها انتخاب شدند. در بخش کمّی، برای محاسبه حجم نمونه از فرمول کوکران برای جوامع نامعلوم و واریانس نامعلوم استفاده شد. ابزار تحقیق در این پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته با نمونه آماری120 نفری (متشکل از متخصصان برنامه درسی و حوزه علوم تربیتی، مدرسان علوم تجربی، ریاضی و فناوری دانشگاه فرهنگیان، سرگروه های آموزشی و آموزگاران با سابقه تجربی بالای 10 سال) بود که از روش نمونه گیری به شیوه تصادفی ساده استفاده شد. روایی پرسش نامه با نظر متخصصان و انجام آزمون های روایی واگرا و همگرا و پایایی آن، از طریق آلفای کرونباخ (محدوده بین 7/0 تا 9/0 قرار داشت) و آلفای ترکیبی (در محدوده بین 79/0 تا 9/0 بود) تأیید شد و با استفاده از مدل معادلات ساختاری و آزمون تی-تست تجزیه و تحلیل شد. الگو دارای 6 مؤلفه اصلی، شامل: دانش و مهارت های توسعه حرفه ای، دانش و مهارت های فردی، دانش و مهارت های ارتباطی و دانش و مهارت های زندگی، مهارت های رشد و توسعه دانش آموزان و شرایط مداخله ای و همچنین 20 مؤلفه فرعی بود که روابط بین اجزا و وضعیت موجود مؤلفه های الگو تأیید شد. نتیجه گیری: ایجاد زمینه کسب ویژگی ها و صلاحیت های حرفه ای برای ترویج و توسعه آموزش و یادگیری استم در دانشجومعلمان ضروری است و این الگوی پیشنهادی هم می تواند در این جهت مؤثر واقع شود.
خوانایی سنجی کتاب علوم و فنون ادبی پایه دهم رشته انسانی بر اساس روش های گانینگ فوگ، فلش و پاور
حوزههای تخصصی:
کتاب های درسی مهم ترین منابع فرایند یاددهی- یادگیری هستند و میبایست محتوای کتب برای هر گروه سنی و مقطع تحصیلی به طور مناسب طراحی و تدوین شوند تا اثر بخشی کافی را به دنبال داشته باشند. یکی از مواردی که باید در تدوین کتب درسی به آن توجه لازم را داشته باشیم، سطح خوانایی کتب است. اهداف این پژوهش بدین قرار است: 1- خوانایی سنجی کتاب علوم و فنون ادبی پایه دهم رشته انسانی بر اساس روش های گانینگ فوگ، فلش و پاور 2- آیا مطالب و محتوای کتاب مورد نظر میتواند بدون نیاز به معلم و به صورت مستقل آموزش داده شوند؟ جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه جملات و کلمات موجود در متن کتاب است و همچنین نمونه آماری پژوهش نیز شامل 3 متن یکصد کلمه ای است که به صورت تصادفی انتخاب شده اند. روش تحلیل متون هم بر اساس روش های گانینگ فوگ، فلش و پاور انجام شده است. نتایج حاصل از داده های بدست آمده نشان میدهند که محتوای کتاب علوم و فنون ادبی پایه دهم رشته انسانی طبق روش های فوگ، فلش و پاور از نظر سنی مناسب پایه دهم نیست. همچنین محتوای کتاب را نمیتوان به طور مستقل و بدون معلم فرا گرفت. لذا میبایست برنامه ریزان مجددا نسبت به بازبینی و تغییر محتوای کتاب اقدام فرمایند.
تبیین موتیف خردورزی در اشعار پروین اعتصامی
حوزههای تخصصی:
نوشته حاضر، با هدف تبیین جایگاه موتیف و بن مایه خردورزی در اشعار پروین اعتصامی صورت گرفته است. رویکرد پروین به بسیاری از مناسبات اجتماعی، تعلیمی و تربیتی و بر مبنای خرد و تعقل شکل گرفته است و صدای پیرخرد در سرتاسر شعر پروین طنین انداز است. پروین در سروده هایش، معلمی دلسوز و حکیمی کمال گرا است که با چراغ عقل، دل های شکسته و خاطر افسرده را با بیانات حکیمانه و تسلیت های عارفانه به سوی سعی و عمل، امید حیات، اغتنام دم، کسب کمال و هنر، همت مضاعف و اقدام و عمل، نیک بختی و فضیلت رهنمون می کند. پرسش این تحقیق این است که پروین این تعالیم را با چگونه بیان کرده است که از گفتار پیشینیان متمایز گشته است؟ پروین در سایه خردورزی و با بهره گیری از امکانات ادبی و بیانی، بسیاری از تعالیم سازنده را که موجب سعادت انسان می شود در ذهن و زبان فاخر و پویای خود پرورانده و بازنمایی کرده است. این پژوهش با روش اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است.
واکاوی و تبیین رابطه بین شعرخوانی با بهبود مهارت های خواندن دانش آموزان از دیدگاه معلمان مقطع ابتدایی شهر قدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
24 - 32
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف واکاوی و تبیین رابطه بین شعرخوانی با بهبود مهارت های خواندن دانش آموزان از دیدگاه معلمان مقطع ابتدایی شهرقدس به انجام رسیده است.روش: روش پژوهش توصیفی پیمایشی از نوع همبستگی است.جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرقدس به تعداد 1425 می باشد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 302به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای انتخاب نمونه ها از روش تصادفی ساده استفاده شده است.در این پژوهش برای گردآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه محقق ساخته(1402) شامل چهار مولفه خلاقیت در شعرخوانی،کیفیت شعرخوانی، نوع شعر و آمادگی ذهنی و روحی و روانی معلمان و دانش آموزان با 33 گویه استفاده گردید.پایایی پرسشنامه مذکور با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ 71/0 برآورد گردید. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون در نرم افزار آماری SPSS26 انجام پذیرفت.یافته ها:نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که خلاقیت در شعرخوانی با 652/0، کیفیت شعرخوانی با 641/0،نوع شعر با 359/0 و آمادگی ذهنی و روحی و روانی معلمان و دانش آموزان با 399/0 با بهبود مهارت های خواندن در دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری دارد.این بدان معناست که با افزایش میزان هر یک از مولفه های مورد مطالعه؛ مهارت های خواندن در دانش آموزان نیز بهبود پیدا می کنند.نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش و پژوهش های مشابه صورت گرفته در داخل و خارج از کشور باید گفت شعرخوانی یکی از ابزارهای کارآمد برای تقویت و بهبود مهارت های خواندن در دانش آموزان است که با استفاده درست از آن در نظام آموزشی کشور می توان به درست خوانی و بهبود یادگیری دانش آموزان کمک شایان توجه کرد.
اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان بر کیفیت تعامل بین معلمان و دانش آموزان دختر متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش فلسفه به کودکان بر کیفیت تعامل معلمان و دانش آموزان دختر متوسطه اول بود. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر تبریز در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند که از بین آن ها 60 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب و در بین گروه ها جای دهی شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تعامل معلم و دانش آموز (QTI) استفاده شد که روایی آن از طریق نظر متخصصان بررسی گردید و اعتبار آن به وسیله آلفای کرونباخ 87/0 به دست آمد. برنامه آموزش فلسفه به کودکان به مدت 11 جلسه، به صورت اجتماع پژوهی برای گروه آزمایش انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار Spss 18 انجام گرفت. نتایج نشان داد که آموزش فلسفه به کودکان به میزان 68 درصد بر تفاوت های فردی دانش آموزان در تعامل بین معلمان و دانش آموزان مؤثر است. بر اساس نتایج، آموزش فلسفه به کودکان می تواند بر کیفیت تعامل معلمان و دانش آموزان دختر متوسطه اول تأثیر مثبت بگذارد.
تجربه زیسته دانشجویان از برنامه درسی مجازی (مطالعه موردی: دانشگاه فرهنگیان هرمزگان)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
114 - 136
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بررسی تجارب زیسته دانشجویان از برنامه درسی مجازی ارائه شده در دانشگاه فرهنگیان بوده است. این پژوهش در قالب پارادایم کیفی انجام شده است. طرح پژوهش، طرحی پیدایشی است؛ زیرا مؤلفه ها حین انجام پژوهش پدیدار می شوند. نمونه آماری 18 نفر از دانشجویان دانشگاه فرهنگیان هرمزگان بوده اند، که به روش نمونه گیری هدفمند با رعایت اصل اشباع نظری انتخاب شدند. رویکرد تجزیه و تحلیل داده ها رویکرد توصیفی تفسیری است. این رویکرد مستلزم حدودی از تفسیر و نیز پیش از آن انتخاب اطلاعات است. با تحلیل مصاحبه شرکت کنندگان در شناسایی آسیب های برنامه درسی مجازی، 62 کد اولیه، 19 مقوله فرعی و 5 مقوله اصلی شامل: ضعف در زیرساخت های سامانه آموزش مجازی، ضعف در فرایند یاددهی یادگیری در سامانه مجازی، کمبود دانش از سامانه مجازی، ضعف در زمان آموزشی، عدم جذابیت سایت آموزش مجازی؛ استخراج شد. در ارائه راهکارهای تقویت برنامه درسی مجازی با تحلیل مصاحبه دانشجویان، 46 کد اولیه، 23 مقوله فرعی و 5 مقوله اصلی شامل: تقویت فرایند یاددهی یادگیری در سامانه مجازی، تقویت زیرساخت های مربوط به سامانه آموزش مجازی، پشتیبانی از آموزش های صورت گرفته در سامانه مجازی، آموزش نحوه صحیح استفاده از سامانه مجازی، برنامه ریزی زمان مناسب آموزش در سامانه مجازی؛ شناسایی شد.
ارائه الگوی ساختاری فرسودگی تحصیلی بر مبنای جو عاطفی خانواده و حمایت اجتماعی ادراک شده با تاکید بر نقش میانجی سبک های دلبستگی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، ارائه الگوی ساختاری فرسودگی تحصیلی بر مبنای جو عاطفی خانواده و حمایت اجتماعی ادراک شده با تاکید بر نقش میانجی سبک های دلبستگی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (معادلات ساختاری) بود. از میان دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر قم 232 نفر، با توجه به ملاک های ورود و خروج به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988)، پرسشنامه جو عاطفی خانواده هیل برن (1964)، پرسشنامه سبک های دلبستگی کولینز و رید (1990) و پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران (1997) بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که جو عاطفی خانواده (041/0=P، 18/0-= β)، حمایت اجتماعی (035/0=P، 24/0-= β) و سبک دلبستگی ایمن (047/0=P، 14/0-= β) دارای اثر منفی و معنی داری بر فرسودگی تحصیلی بودند؛ سبک دلبستگی اجتنابی دارای اثر معنی داری بر فرسودگی تحصیلی نبود (946/0=P، 001/0= β)؛ اما سبک دلبستگی دوسوگرا دارای اثر مثبت و معنی داری بر فرسودگی تحصیلی بود (033/0=P، 24/0= β). جو عاطفی خانواده (048/0=P، 13/0= β) و حمایت اجتماعی (032/0=P، 28/0= β) دارای اثر مثبت و معنی داری بر سبک دلبستگی ایمن بودند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش نتیجه گرفته می شود، حمایت اجتماعی ادراک شده و جو عاطفی خانواده، از طریق سبک دلبستگی ایمن و دوسوگرا می توانند بر فرسودگی تحصیلی اثرگذار باشند. توجه به این مکانیزم اثر می تواند در مداخلات پیشگیری و درمانی برای کاهش فرسودگی تحصیلی مؤثر باشد.