مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
مهارت های تفکر انتقادی
حوزه های تخصصی:
اهداف. هدف غایی نظام تعلیم و تربیت، پرورش انسانهایی متفکر و تفکر انتقادی، یکی از شاخصترین انواع تفکر است. هدف این مطالعه بررسی و مقایسه مهارتهای تفکر انتقادی دانشجویان دانشکدههای فنی- مهندسی و علوم انسانی دانشگاه شیراز در سال 1387 بود.
روشها. این پژوهش از نوع توصیفی است و با روش نمونهگیری طبقهای تصادفی روی 200 نفر از اعضای جامعه مورد نظر انجام شد. ابزار این پژوهش آزمون فرم «ب» مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا بود. روش تجزیه و تحلیل دادهها شامل دو بخش توصیفی و استنباطی بود و در بخش آمار استنباطی از روش تحلیل واریانس یکطرفه استفاده شد.
یافتهها. میانگین مهارت ارزشیابی در گروه فنی- مهندسی 88/22 و در گروه علوم انسانی 13/20 بهدست آمد. میانگین مهارت تحلیل، در گروه فنی- مهندسی 73/30 و در گروه علوم انسانی 49/24 بود و مهارت استنباط، در گروه فنی- مهندسی 71/25 و در گروه علوم انسانی 39/21 بهدست آمد.
نتیجهگیری. مهارتهای تفکر انتقادی در کل در هر دو گروه مورد مطالعه پایین، اما در دانشجویان فنی- مهندسی از علوم انسانی بیشتر است. علیرغم تفاوتهایی که وجود دارد، بهکارگیری الگوها و روشهای آموزشی متناسب با موضوعات درسی برای پرورش این مهارتها پیشنهاد میشود.
بررسی مهارت های تفکر انتقادی در داستان های کودکان و نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران در این مقاله کوشیده اند که در بررسی ای مقدماتی ضمن شناسایی مهارت های کلیدی در تفکّر انتقادی، پیوندی میان مؤلّفه های تفکّر انتقادی و عناصر داستانی برقرار کنند و در تعدادی از داستان های تألیفی که در ایران منتشر شده اند، میزان وجود این مؤلّفه ها را بسنجند. به این منظور، هفده مهارت کلیدی را که از آثار ریچارد پل استخراج شده اند، فهرست کرده و پس از خواندن هر داستان مشخص شده که آیا مهارت یا مؤلّفه ی یادشده در آن داستان وجود داشته است یا خیر و اگر وجود داشته، در کدام یک از عناصر داستان، دیده شده است. جامعه ی مورد بررسی در این پژوهش 14 کتاب داستان تألیفی برای گروه سنی «ج» است که در فاصله سال های (1342-1386) از سوی شورای کتاب کودک به عنوان آثار ویژه برای گروه های سنی «ج» معرفی شده اند در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. به نظر می رسد دو داستان حقیقت و مرد دانا و ماهی سیاه کوچولو از نظر به کارگیری مؤلّفه های تفکّر انتقادی در مرتبه ی بهتری قرار دارند. ضعف عمده ی داستان ها در وجود راوی های مداخله گر، خالی بودن از درون مایه های طنز، استفاده ی مطلوب نکردن از شگردهای داستانی برای خلق فضاهای متفاوت و تقویت دیدگاه های گوناگون و.... بوده است. قوی ترین مؤلّفه را در بیشتر داستان ها می توان پای بندی به قابلیت های استدلال اخلاقی دانست
توانایی های شناختی و ویژگی های شخصیتی به عنوان پیش بینی کننده تفکر انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه دو عاملی، مهارت تفکر انتقادی را ترکیبی از توانایی شناختی و آمادگی های شخصیتی تعریف می کند. هدف این مطالعه، تعیین نقش توانایی های شناختی و ویژگی های شخصیتی بر تفکر انتقادی دانشجویان بوده است. برای این منظور 134 دانشجوی دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه تبریز با روش تصادفی طبقه ای نسبتی از رشته های مختلف روان شناسی، علوم تربیتی، تربیت بدنی و کتابداری و علوم اطلاع رسانی انتخاب شدند و به پرسش نامه شخصیتی نئو، آزمون هوشی وکسلر بزرگ سالان و تست تفکر انتقادی کالیفرنیا پاسخ دادند. از بین عوامل مختلف شخصیتی و شناختی، ادراک کلامی (340/0 = ß)، باز بودن به تجربه (322/0 = ß) و برون گرایی (255/0- = ß) بر تفکر انتقادی مؤثر بوده است. نتیجه دیگر این پژوهش نشان داد که 33 درصد واریانس مشترک تفکر انتقادی از طریق یک ترکیب خطی مشترک از سه عامل ادراک کلامی، باز بودن به تجربه و برون گرایی تعیین می شود. نتایج این پژوهش می تواند جنبه های کاربردی برای آموزش تفکر انتقادی در فراگیران داشته باشد. این یافته ها شواهد روشنی بر پرورش منش و گرایش در کنار مهارت و توانایی های شناختی در تفکر انتقادی است.
بررسی رابطه بین رفتار اطلاع یابی در وب و تفکّر انتقادی مطالعه موردی: دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه الزهرا(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه رفتار اطلاع یابی در وب و مهارت های تفکّر انتقادی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه الزهرا(س) در سال تحصیلی91-1390 بود. این پژوهش به روش کمّی و به صورت پیمایشی انجام شد و از طریق نمونه گیری طبقه ای تصادفی، تعداد 212 نفر به عنوان نمونه بررسی شدند. ابزار پژوهش دو پرسشنامه آزمون مهارت های تفکّر انتقادی کالیفرنیا فرم ب و پرسشنامه محقق ساخته در ارتباط با رفتار اطلاع یابی در وب براساس مدل مهو و تیبو(2003) بود که روایی آن با استفاده از نظر خبرگان و چندتن از دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری بررسی شد و پایایی آن نیز با محاسبه آلفای کرونباخ 0.94 برآورد شد. یافته ها نشان داد که رابطه معناداری بین مهارت های تفکّر انتقادی و رفتار اطلاع یابی دانشجویان در وب وجود ندارد و سطح تفکّر انتقادی دانشجویان در 8 دانشکده یکسان، اما رفتار اطلاع یابی آن ها متفاوت است. نتایج دیگر پژوهش این بود که دانشجویان به میزان زیادی ازاینترنت/وب استفاده می کنند و در فرایند اطلاع یابی خود، فعالیت های متنوعی را به کار می گیرند. فعالیت های آن ها عبارت از شروع (شناسایی موضوع و یافتن منابع)، پیوندیابی، مرور، نظارت، تمایز، استخراج و شبکه سازی، تأیید و مدیریت اطلاعات است. همچنین میانگین مهارت های تفکّر انتقادی 12.87 به دست آمد که نشان از ضعف این مهارت ها دارد.
بررسی تجارب زیسته دانش آموزان از تدریس مبتنی بر توسعه تفکر انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مهمی که در نظام تعلیم و تربیت همواره مورد توجه قرار گرفته، توسعه تفکر انتقادی دانش آموزان است. نتایج پژوهش های متعدد حاکی از آن است که علی رغم تاکید و توجه به مساله تفکر انتقادی در اهداف نظام آموزشی و ادعای مسوولان و مجریان آموزشی، در عمل برای تشویق دانش آموزان به تفکر و بویژه به کارگیری تفکر انتقادی اراده و انگیزه کافی وجود ندارد.
(Maleki, 2006) هدف از مطالعه حاضر بررسی تجارب دانش آموزان از تدریس مبتنی بر توسعه تفکر انتقادی بود. این پژوهش مطالعه ای کیفی است که در دوسطح انجام شده است. در سطح اول از کلیه منابع مکتوب و دیجیتال در دسترس مرتبط با تفکر انتقادی استفاده شده است و سطح دوم پژوهش که از نوع پدیدارشناسی بود بین دانش آموزان دختر و پسر دبیرستان های شهرستان مرودشت استان فارس اجرا شده است. انتخاب شرکت کنندگان به روش نمونه گیری هدفمند متجانس بود. در سطح اول پژوهش پس از مطالعه منابع مرتبط از روش فیش برداری و در سطح دوم از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات به شیوه تحلیل محتوای کیفی قیاسی نظام مقوله بندی مایرینگ صورت گرفته است. یافته های پژوهش در سطح اول نشان می دهد که مفهوم تفکر انتقادی را باید در دو حوزه فلسفه و روانشناسی مورد بررسی قرار داد. در حالی که فلاسفه بر طبیعت و کیفیت تفکر انتقادی به عنوان یک محصول تمرکز دارند، روانشناسان بر فرایند شناخت ، مولفه ها و کاربردهای استفاده شده جهت بررسی مشکلات عملی تاکید دارند. برخلاف فلاسفه که بر گرایش های تفکر انتقادی تاکید دارند، بیشتر روانشناسان بر مهارت های تفکر انتقادی تاکید دارند. یافته های پژوهش در سطح دوم نشان می دهد که تدریس در مقطع متوسطه در راستای توسعه تفکر انتقادی دانش آموزان نمی باشد و کلاس های فعلی با یک کلاس ایده آل از دیدگاه دانش آموزان بسیار متفاوت است.
رابطه تفکر انتقادی و رفتار شهروندی معلمان دوره ابتدایی
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه میان تفکر انتقادی (مهارت های تفکر انتقادی) با رفتار شهروندی معلمان ابتدایی شهرستان تنکابن است. روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی می باشد. روش گردآوری داده های تحقیق به صورت میدانی و از طریق پرسشنامه های معتبر تفکر انتقادی و رفتار شهروندی می باشد که دارای گویه هایی از نوع طیف لیکرت 5 گزینه ای تشکیل شده و از پایایی و روایی لازم برخوردار می باشند. جامعه آماری تحقیق مجموعه معلمین ابتدایی شهرستان تنکابن به تعداد 483 نفر در 90 مدرسه می باشد. نمونه آماری این تحقیق به صورت تصادفی- طبقه ای انتخاب و براساس جدول مورگان 214 نفر در نظر گرفته شده اند. با استفاده از اطلاعات آماری توصیفی و استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام فرضیه های تحقیق مورد آزمون قرار گرفته اند. قبل از آزمون همبستگی برای پی بردن به نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کولوموگروف- اسمیرنوف استفاده شده و بعد از اطمینان از نرمال بودن داده ها، فرضیه های اصلی و فرعی پژوهش، مورد آزمون واقع شده اند. نتایج تحقیق نشان داده است، ضریب همبستگی بین متغیر پیش بین (مهارت های تفکر انتقادی) و متغیر ملاک (رفتار شهروندی) در سطح 95 درصد به میزان 895 درصد= y معنی دار بوده است. ضمن اینکه هر یک از مهارت های تفکر انتقادی (تحلیل، ارزشیابی، استنباط، استدلال قیاسی، استدلال استقرایی) قابلیت لازم را برای پیش بینی متغیر ملاک (رفتار شهروندی) معلمان ابتدایی برخوردار بوده اند، که در این میان تأثیر مهارت تجزیه و تحلیل بالاترین رابطه معنی داری را با رفتار شهروندی برخوردار بوده است.
تأثیر تدریس مهارت های تفکر انتقادی بر انگیزه زبان آموزان سطح پبشرفته ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفکر انتقادی، به عنوان یکی از بهترین مهارت هایی که معلمان از آن بهره می جویند فواید زیادی برای زبان آموزان در افزایش انگیزه ی آنها می تواند داشته باشد. در این تحقیق سعی شده است که تأثیر تدریس مهارت های تفکر انتقادی بر انگیزه زبان آموزان سطح پیشرفته ایرانی مورد بررسی قرار گیرد. این تحقیق در مرکز آموزش زبان سیمین در تبریز انجام شده بود. از میان 60 نفر زبان آموز ابتدایی، 42 نفر براساس نتایج تست مهارتی تافل انتخاب شده بودند. سپس، زبان آموزان انتخاب شده به طور تصادفی به یک گروه تجربی و یک گروه کنترل و هر گروه به 21 زبان آموز تقسیم شدند. یک پرسشنامه انگیزه، برگرفته از سلیمی(2000)، شامل 36 آیتم در مقیاس لیکرت 5 گزینه ای در ابتدای این تحقیق به دانش آموزان در هر دو گروه تجربی و کنترل به منظور ارزیابی انگیزه دانش آموزان داه شد. متعاقباً، پرسشنامه ارزیابی تفکر انتقادی “Watson and Glaser”(1980) شامل 80 آیتم در 5 زیر مجموعه، نشان دهنده زیرمجموعه مهارت های تفکر انتقادی، به 21 دانش آموز در گروه تجربی داده شد. زیر مجموعه مهارت های تفکر انتقادی شامل مهارت هایی همچون استنتاج، شناسایی فرضیه ها، استنباط، تفسیر، و ارزیابی استدلال ها بود. آموزش تفکر انتقادی به مدت 10 جلسه دوبار در هفته برای دانش آموزان پیشرفته طول کشید که در هر جلسه، 20 دقیقه به آموزش اختصاص داده شد بود. آموزش سنتی در گروه کنترل اجرا شد. تحلیل نمرات انگیزه، بدست آمده از طریق آزمون تی- تست مستقل در انتهای آموزش، نشان داد که تدریس مهارت های تفکر انتقادی تأثیر معنی داری در بالا بردن انگیزه شرکت کنندگان داشت. نتایج بدست آمده می تواند پیامدهایی برای معلمان داشته باشد. از طریق به کار بردن مهارت های تفکر انتقادی در کلاس هایشان، معلمان می توانند به بالا بردن انگیزه دانش آموزان خود کمک کرده و یادگیری آنها را بهبود دهند
بررسی اثربخشی آموزش سواد رسانه ای بر مهارت های تفکر انتقادی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۵
85-100
حوزه های تخصصی:
با توجه ب ه اینکه در دنیای امروز رسانه ها یکی از اجزای اصلی جوامع بشری هستند، آموزش سواد رسانه ای یکی از ملزومات اساسی ب رای شهروندان محسوب می گردد. هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر آموزش سواد رسانه ای بر مهارت های تفکر انتقادی دانش آموزان بود. در این پژوهش از روش آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان پایه اول متوسطه شهرستان تهران تشکیل دادند. از این جامعه آماری استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، یک مدرسه انتخاب شد؛ مدرسه انتخاب شده دو کلاس پایه اول متوسطه داشت که یکی از این کلاس ها، بصورت تصادفی به عنوان گروه آزمایش و کلاس دیگر گروه کنترل را تشکیل دادند. روش اجرا بدین ترتیب بود که ابتدا برای هر دو گروه (آزمایشی و کنترل) پیش آزمون تفکر انتقادی کالیفرنیا اجرا شد، سپس طرح درس 8جلسه ای آموزش سواد رسانه ای برای گروه آزمایش اجرا شد اما برای گروه کنترل، هیچگونه آموزشی اعمال نشد، بلافاصله بعد از اتمام آموزش سواد رسانه ای برای گروه آزمایش، پس آزمون مهارت های تفکر انتقادی برای هر دو گروه اجرا شده و در نهایت با استفاده از آزمون کوورایانس و مصاحبه نیمه ساختاریافته به تحلیل یافته ها پرداخته شد. نتایج نشان داد که استفاده از آموزش سواد رسانه ای بر مهارت های تفکر انتقادی و 4 بعد آن (تحلیل، ارزشیابی، استنباط و استدلال استقرایی) غیر از بعد استدلال قیاسی، تاثیرمثبت و معنی داری دارد می تواند باعث رشد این مهارت ضروری در دانش آموزان شود.
دو زبانگی و رابطه آن با مهارت های تفکر انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۲ شماره ۴۵
45 - 60
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش مقایسه مهارت های تفکر انتقادی دانش آموزان دو زبانه و یک زبانه بوده است. روش پژوهش علّی- مقایسه ای است و جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دو زبانه و یک زبانه دوره راهنمایی تحصیلی شهرکرمانشاه در سال تحصیلی89-88 تشکیل داده اند. نمونه ای به حجم 381 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و از پرسش نامه مهارت های تفکر انتقادی فرم ب کالیفرنیا به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی،آزمون t درگروه های مستقل، t هتلینگ و رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که میانگین مهارت های تفکر انتقادی دانش آموزان مورد مطالعه93/6 از 34 و درسطح ضعیفی قرار دارد. بین میانگین تفکر انتقادی دانش آموزان دو زبانه و یک زبانه تفاوت معنا داری وجود دارد و میانگین تفکر انتقادی دانش آموزان دوزبانه، هم در مهارت کلی تفکر انتقادی و هم در برخی خرده مهارت های تشکیل دهنده آن، بالاتر از دانش آموزان یک زبانه است. نتایج آزمون رگرسیون چند متغیره حاکی از معناداری رگرسیون بوده و متغیرهای زبان و جنسیت دانش آموز به ترتیب بیشترین سهم را در تبیین متغیر ملاک داشته است. براساس یافته های این پژوهش می توان گفت که دو زبانگی نه فقط تهدید نیست، بلکه در صورت توجه مناسب و به موقع به زبان مادری، می تواند به تقویت دیگر مهارت های شناختی و از جمله مهارت های تفکر انتقادی منجر شود.
مهارت های تفکر انتقادی درکتاب های «مطالعات اجتماعی» دوره ابتدایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مؤلفه های تعیین کننده تعلیم و تربیت مؤثر، توسعه مهارت های تفکر انتقادی در فراگیران است. ابزار مهم این فرایند در نظام های متمرکز آموزشی، کتاب های درسی است که می تواند با افزایش ضریب تفکر یا دعوت به پژوهش، رشد تفکر انتقادی را در پی داشته باشد. هدف این تحقیق ارزیابی میزان توجه به کتاب های «مطالعات اجتماعی» دوره ابتدایی به مهارت های تفکر انتقادی است. جامعه آماری کتاب های «مطالعات اجتماعی» پایه های سوم تا ششم دوره ابتدایی است که مجموع آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات «چک لیست» محقق ساخته بر اساس مؤلفه های تفکر انتقادی لیپمن است. نتایج نشان می دهد: 1. مهارت های تفکر انتقادی در سطوح تجزیه و تحلیل، ترکیب، ارزشیابی و توضیح در پایه های گوناگون تحصیلی دوره ابتدایی متفاوت است. 2. مهارت های تفکر انتقادی در تمام سطوح تجزیه و تحلیل، ترکیب، ارزشیابی و توضیح در تمام کتاب های پایه های سوم تا ششم پایین تر از حد انتظار است. 3. وضعیت نسبی مهارت های تفکر انتقادی در سطح توضیح، درکتاب های «مطالعات اجتماعی» بهتر از سطوح دیگر است. 4. در مجموع، کتاب های «مطالعات اجتماعی» دوره ابتدایی از ایجاد توانایی مهارت های تفکر انتقادی مطلوبی در شاگردان برخوردار نیست.
بررسی مدل علّی جنسیت و باور هوشی افزایشی با راهبردهای شناختی و فراشناختی با میانجی گری هیجان های مثبت تحصیلی در دانشجویان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، آزمون رابطه ی علّی جنسیت و باور هوشی افزایشی با راهبردهای شناختی و فراشناختی از طریق هیجان های مثبت تحصیلی بود. به این منظور،192 دانشجوی دانشگاه لرستان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (پنتریج و دی گروت، 1990)، مقیاس نظریه ضمنی هوش در جامعه دانشجویی (عبدالفتاح و ییتس، 2006) و هیجان های تحصیلی (پکران، گاتز، تیتز و پری، 2002) را تکمیل کردند. ارزیابی مدل پیشنهادی با روش مدل سازی معادلات ساختاری صورت گرفت. یافته ها نشان داد باور هوشی افزایشی با راهبردهای شناختی و فراشناختی رابطه ی مثبت دارد. همچنین، بین دانشجویان دختر و پسر از نظر راهبردهای شناختی تفاوت معنی دار وجود دارد. علاوه بر این، جنسیت و باور هوشی افزایشی از طریق هیجان های مثبت تحصیلی قادر به پیش بینی راهبردهای شناختی و فراشناختی بود. بر این اساس می توان گفت متغیر جنسیت و باور هوشی افزایشی به هیجان های مثبت می انجامد و از این رو، به استفاده ی بیشتر از راهبردهای یادگیری شناختی و فراشناختی کمک می کند. این یافته ها بر نقش باورها و هویت جنسیتی در خلق هیجان های مثبت جهت تسلط بر راهبردهای شناختی و فراشناختی تاکید می کند.
مهارت تفکر انتقادی در ادبیات کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
397 - 417
حوزه های تخصصی:
داستان نقش حیاتی در شکل گیری مهارت های تفکر انتقادی دارد. هدف از پژوهش حاضر، کشف امکانات بالقوه داستان های معمولی در تقویت و شکل گیری مهارت های تفکر انتقادی در کودکان است. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوا، میزان مهارت ها و مولفه های تفکر انتقادی از دیدگاه ریچارد پل در داستان های تالیفی برای کودکان گروه سنی «ج» که در فاصله سال های 1340 تا 1385 در فهرست کتاب های مناسب شورای کتاب کودک به ثبت رسیده اند، بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مولفه های استلزامات و پیامدها، اطلاعات، داده، شاهد، تجربه، هدف، قابلیت های استدلال اخلاقی نسبت به سایر مولفه ها در وضعیت بهتری قرار دارند. از ضعیف ترین مولفه ها نیز می توان به پیش فرض ها، اطمینان در تفکر، نظرات و استنباط ها و تفاسیر اشاره کرد. همچنین عمده رشد متوالی داستان ها به لحاظ مولفه های تفکر انتقادی صرف نظر از رشد مقطعی دهه چهل در آثار متاخر و در دهه هشتاد روی داده است.
تاثیرآموزش گفت وگو محور بر تفکر انتقادی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به هدف شناسایی دو اثر( شناختی و عاطفی) روش های بحث گروهی و بحث سقراطی برتفکر انتقادی، در روش ترکیبی(کمی- کیفی) و در یک طرح همزمان لانه گزین، به اجرا درآمد. در بخش کمی از طرح نیمه آزمایشی (مقایسه گروه های نابرابر) استفاده شد که در آن به دلیل دشواری انتخاب و انتصاب تصادفی آزمودنیها در گروههای آزمایشی، مطالعه بر روی نمونه هدفمند(55 نفر) شامل سه گروه طبیعی (تشکل یافته) و همتا از دانشجویان دختر رشته علوم تربیتی در مقطع کارشناسی و از دو دانشگاه آزاد( دو کلاس) و علمی کاربردی(یک کلاس)، صورت پذیرفت. پس از طراحی الگوهای اجرایی، مطابق با سرفصل آموزشی درس روان شناسی تربیتی، دو الگوی آزمایشی بحث گروهی و بحث سقراطی به طور همزمان با الگوی گواه (روش سخنرانی) در طول یک نیمسال تحصیلی، اجرا گردیدند و داده های حاصل از ارزیابیهای دوگانه(پیش آزمون- پس آزمون) به واسطه آزمون مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا وپرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی کالیفرنیا زمینه را برای بررسی درستی فرضیات پژوهش فراهم آوردند: در بخش کمی، داده های حاصل از پردازش کمی، برتری میانگین دو گروه آموزش گفت وگومحور در هر دو بعد عاطفی و شناختی تفکر انتقادی، نسبت به گروه گواه را نشان دادند. اما در سطح استنباطی و بر پایه ابزار آماره ای تحلیل کوواریانس چند متغیری مفروضه تفاوت معنادار میان گروههای آزمایشی و گواه، تائید نگردید. در بخش کیفی داده های حاصل از مصاحبه باز و استانداردشده پایانی برای دو گروه مشارکت کننده دربحث سقراطی و بحث گروهی، به روش تحلیل تفسیری و به شیوه رویکرد نظریه زمینه ای گلاسر و استراوس، پردازش شدند و نتیجه حاصل علاوه بر اثربخشی روش های آموزش گفت وگومحور در بهبود هفت عنصر گرایش به تفکر انتقادی (تحلیل گرایی، فراخ اندیشی، اعتماد به توانایی تفکر انتقادی خود، جستجوی حقایق و بلوغ در قضاوت، خود ارزیابی و توسعه عادت)، اثر این روش ها در رشد گرایش به تعامل اجتماعی، گرایش به صحبت درجمع و پویایی در کلاس درس نشان داده شد.