فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف اصلی این پژوهش، واکاوی عناصر برنامه درسی آموزش فارسی مبتنی بر رویکرد قصه گویی در دوره ابتدایی بود. روش ها این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه اعضای هیئت علمی و معلمان متخصص در زمینه قصه گویی و ادبیات کهن فارسی است که در دانشگاه فرهنگیان استان گلستان تدریس می کنند. شیوه انتخاب آن ها هدفمند، از نوع گلوله برفی بوده است. درمجموع با 21 نفر مصاحبه شد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند در طی سه مرحله به شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحقیق در قالب مدل پارادایمی و مدل مفهومی بدین صورت شکل گرفت: اهداف ، محتوای درس فارسی ، روش های یاددهی-یادگیری ، نقش معلم ، ارزشیابی ، منابع تخصصی آموزش فارسی با رویکرد قصه گویی ، فضا ، مهارت های ارتباطی ، یادگیری مفهومی فارسی و نتایج تربیتی (شکل گیری هویت دانش آموزان در فرایند قصه گویی، رشد مهارت های زبانی، فراهم آوردن تجربه یادگیری فعال و خلاق همراه با پیشرفت تحصیلی، تقویت حافظه شنیداری و دیداری، تقویت سخنوری، افزایش سطح عمومی یادگیری درس فارسی و پیشرفت تحصیلی). نتیجه گیری: در پایان یافته ها و نتایج به دست آمده مورد بررسی قرار گرفت و بر مبنای آن ها، رهنمودهایی برای عملی شدن برنامه درسی آموزش فارسی مبتنی بر رویکرد قصه گویی در دوره ابتدایی ارائه شد.
اثربخشی برنامه توان بخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر نیمرخ حسی کودکان با اختلال اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۲)
۱۴۰-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش اثربخشی برنامه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر نیمرخ حسی کودکان با اختلال اتیسم بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع کمی-کیفی یا آمیخته ترکیبی بود و در دو مرحله اعتباریابی درونی و اعتباریابی بیرونی اجرا شد. جهت اعتباریابی درونی 10نفر از متخصصان روان شناسی و درمانگران کودکان با نیازهای ویژه به پرسشنامه اعتباریابی پاسخ دادند و شاخص های CVI و CVR بررسی شد. جهت اعتباریابی بیرونی 20 دانش آموز اتیسم با عملکرد بالا که در سال تحصیلی 403-1402 در شهر مشهد درحال تحصیل بودند از مدارس اتیسم و مراکز مشاوره آموزش و پرورش استثنایی شهر مشهد به روش در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. آزمودنی ها طی 20جلسه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه نیمرخ حسی دان فرم مدرسه استفاده شد. قبل و بعد از اجرای مداخله از آزمودنی ها پیش آزمون و پس آزمون گرفته شد و یک ماه پس از اتمام مداخله پیگیری انجام شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که برنامه توانبخشی عصب شناختی همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای در سطح معناداری 001/0 موجب بهبود نیمرخ حسی کودکان اتیسم شده است. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر؛ برنامه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر نیمرخ حسی کودکان اتیسم اثربخش است. بنابراین پیشنهاد می شود در فرآیند توانبخشی و درمان اختلال اتیسم از این برنامه استفاده شود. هدف: هدف از انجام این پژوهش اثربخشی برنامه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر نیمرخ حسی کودکان با اختلال اتیسم بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع کمی-کیفی یا آمیخته ترکیبی بود و در دو مرحله اعتباریابی درونی و اعتباریابی بیرونی اجرا شد. جهت اعتباریابی درونی 10نفر از متخصصان روان شناسی و درمانگران کودکان با نیازهای ویژه به پرسشنامه اعتباریابی پاسخ دادند و شاخص های CVI و CVR بررسی شد. جهت اعتباریابی بیرونی 20 دانش آموز اتیسم با عملکرد بالا که در سال تحصیلی 403-1402 در شهر مشهد درحال تحصیل بودند از مدارس اتیسم و مراکز مشاوره آموزش و پرورش استثنایی شهر مشهد به روش در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. آزمودنی ها طی 20جلسه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه نیمرخ حسی دان فرم مدرسه استفاده شد. قبل و بعد از اجرای مداخله از آزمودنی ها پیش آزمون و پس آزمون گرفته شد و یک ماه پس از اتمام مداخله پیگیری انجام شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که برنامه توانبخشی عصب شناختی همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای در سطح معناداری 001/0 موجب بهبود نیمرخ حسی کودکان اتیسم شده است. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر؛ برنامه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر نیمرخ حسی کودکان اتیسم اثربخش است. بنابراین پیشنهاد می شود در فرآیند توانبخشی و درمان اختلال اتیسم از این برنامه استفاده شود.
مروری بر آموزش مهندسی شیمی: گذشته، حال و جهت گیری های آینده در ایران و جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۳
7 - 52
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مروری، پس از بررسی اجمالی تاریخچه مهندسی شیمی در جهان و ایران، انتشارات مرتبط با مهندسی شیمی در فصلنامه آموزش مهندسی ایران طی بیست وپنج سال اخیر مرور شده است. در بخش آموزش، به معرفی رویکردهای نوین آموزش در مهندسی شیمی شامل آموزش از راه دور، آموزش مبتنی بر بازی، و واقعیت مجازی پرداخته شده است.آخرین جهت گیری های تحقیقاتی مهندسی شیمی شامل بسپارهای پاسخگو به محرک، تحویل دارو، درمان سرطان، فیلم های بسته بندی فعال ضدمیکروبی، کاربردهای بسته بندی فعال برای مواد غذایی، منسوجات بر پایه نانوالیاف الکتروریسی شده، کاربردهای ترمیم زخم، فناوری های پیشرفته تصفیه آب و پساب، کاربردهای نانومواد و یون های فلزی، انرژی های سبز و تجدیدپذیر و کاربردهای یادگیری ماشین و هوش مصنوعی در مهندسی شیمی بررسی شده است. سپس با رویکرد آینده نگری، تحولات اخیر در جهان نظیر چالش های محیط زیستی، محدودیت منابع و مواد اولیه و نیز دسترسی به انرژی و ملاحظات توسعه پایدار، زمینه های نوین مهندسی شیمی و آینده این رشته با تأکید بر آموزش مهندسی شیمی مورد بررسی قرار گرفته است. با گسترش بسیاری از زمینه های بین رشته ای، نظیر انرژی های نو و کربن زدایی از سیستم های انرژی و همچنین حوزه های آب، غذا، هوا، بهداشت و امور پزشکی، پیش بینی می شود تحولات شگرفی در آموزش این رشته مهندسی رخ دهد.
اثربخشی یادگیری معکوس بر سواد سلامت در درس علوم تجربی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یادگیری معکوس رویکردی نوین در نظام آموزشی است و علی رغم اینکه امکان اجرای آن در کلاس های دوره های ابتدایی و درس علوم تجربی از لحاظ موضوعی، امکانات آموزشی و زمانی فراهم است، استفاده از آن محدود می باشد لذا مقاله حاضر با هدف تعیین اثربخشی یادگیری معکوس بر سواد سلامت در درس علوم تجربی دوره دوم ابتدایی انجام شد. روش ها: روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود و جامعه آماری دانش آموزان مدارس ابتدایی دخترانه شهر بناب بودند که در سال تحصیلی 1401-1400 به تحصیل اشتغال داشتند. حجم نمونه شامل ۴۴ نفر از دانش آموزان بود که در دو گروه آزمایش و گواه تقسیم بندی شده بودند. ابزار پژوهش پرسش نامه سنجش سواد سلامت مقتبس از پرسش نامه منتظری و همکاران (۱۳۹۳) با پایایی 886/0 و آزمون مدادکاغذی با پایایی 722/0 بود و روایی آن ها پس از مطالعه توسط متخصصان دانشگاهی و معلمان باسابقه تایید شد. ابتدا، پرسش نامه و آزمون مداد کاغذی به عنوان پیش آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد. سپس گروه آزمایش به مدت 1۰ جلسه تحت راهبرد یادگیری معکوس در درس علوم تجربی در موضوعات سواد سلامت قرار گرفت. بعد از اتمام جلسات آموزشی، بر روی هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین نمرات دانش آموزانی که روش یادگیری معکوس را دریافت کرده بودند بیشتر از میانگین نمرات دانش آموزانی بود که از روش سنتی در تدریس استفاده کرده اند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که روش یادگیری معکوس بر سواد سلامت دانش آموزان موثر بود.
تبیین بازدارنده های روابط میان فردی در مدیران و کارکنان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی زنجان: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۹
116 - 142
حوزههای تخصصی:
مهارت های ارتباطی از دیر باز ب ه عن وان جزی ی مهم از خدمات شناخته ش ده است و ضعف مهارت های ارتب اطی، شانس دس تیابی ب ه موفقی ت را ک اهش داده و احتم ال مواجه ه ب ا نارضایتی را افزایش می دهد.مطالعه حاضر با هدف تبیین تجارب و دیدگاههای مدیران و کارکنان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی زنجان در مورد مهارت ارتباط میان فردی انجام شد. این پژوهش یک مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوای قراردادی است. مشارکت کنندگان، 10 نفر از مدیران و کارکنان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی زنجان که دارای تجربه کافی در مورد موضوع مطالعه بودند به روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن حداکثر تنوع، دعوت به شرکت در مطالعه شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته تا زمان رسیدن به اشباع نظری گردآوری و به طور همزمان به روش دستی تحلیل شد. اعتبار داده ها با روش لینکلن و گوبا حاصل شد. بر اساس تحلیل نتایج حاصل از مصاحبه با مشارکت کنندگان، عوامل بازدارنده ارتباط میان فردی شامل ویژگی های فردی، کیفیت زندگی کاری، ساختارهای سازمانی، رفتارهای انحرافی و نابهنجار سازمانی، ضعف ابزارها و مهارت های ارتباطی بودند. که در 21 طبقه فرعی و6 زیر طبقه جای گرفتند. نتایج مطالعه نشان داد از نظر مدیران و کارکنان آموزشی عوامل بازدارنده از عوامل مهم در ارتباط میان فردی محسوب می شود. و توجه به آنها، به ایجاد ارتباط میان فردی موثر، و بهتر شدن تعاملات میان کارکنان، ارتقائ رضایت و بهبود کیفیت کار منجر خواهد شد. کلید واژه ها: ارتباط میان فردی، بازدارنده ها، مدیران و کارکنان آموزشی، دانشگاه علوم پزشکی زنجان.
طراحی مدل توسعه ورزش مدارس: رویکردی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵۸
175 - 194
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی مدل توسعه ورزش مدارس بود که با طرح تحقیق آمیخته اکتشافی انجام شد. گردآوری اطلاعات در دو بخش کیفی(تحلیل مضمون) و بخش کمی(مدل سازی معادله ساختاری) انجام شد. از همین رو ابتدا از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با 17 متخصص و صاحب نظر داده های کیفی گردآوری شدند. پس از جمع آوری و تحلیل همزمان داده ها با استفاده از رویکرد براون و کلارک(2006) سه مضمون اصلی شناسایی شدند که عبارت اند از: عوامل مؤثر بر توسعه ورزش مدارس، راهکارهای توسعه ورزش مدارس و پیامدهای توسعه مدارس. بر اساس یافته های بخش کیفی، پرسشنامه ای محقق ساخته تنظیم شد که پس از تعیین روایی و پایایی مقدماتی، در اختیار نمونه های بخش کمی قرار گرفت. 387 کارشناس و معلم تربیت بدنی شهر تهران پرسشنامه را تکمیل کردند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از مدل سازی معادله ساختاری(SEM) استفاده شد. نتایج مدل سازی معادله ساختاری، مدل طراحی شده را تأیید کرد به گونه ای که همه گزاره ها و مؤلفه های موجود در مدل طراحی شده، از برازشی مطلوب برخوردار بودند. در یک نتیجه گیری می توان بیان داشت که برای توسعه ورزش در مدارس باید عوامل مؤثر بر آن را به صورت همه جانبه و دستگاهی در نظر گرفت و به تناسب پیامدهای موردنیاز، راهکارهای توسعه ورزش در مدارس را مورد استفاده قرار داد.
تأثیر رویکرد یادگیری معکوس در کلاس مجازی علوم بر درگیری تحصیلی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی در دوره کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش باهدف تأثیر رویکرد یادگیری معکوس در کلاس مجازی علوم بر درگیری تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی انجام شده است. نوع,پژوهش، کاربردی، رویکرد کمی و به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه (کنترل) است. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان دختر دوره ابتدایی در سال تحصیلی 1400-1399 در منطقه پانزده تهران بودند. حجم نمونه پژوهش متشکل از 30 نفر دانش آموز کلاس ششم ابتدایی در منطقه پانزده تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از میان آن ها 15 نفر به گروه آزمایش و 15 نفر به گروه کنترل تخصیص یافتند. به دلیل شیوع بیماری کووید19 آموزش در فضای مجازی صورت گرفت. در این پژوهش، فایل آموزشی مباحث منتخب درس علوم تجربی در اختیار گروه آزمایش قرار گرفت و آن ها در خانه به یادگیری مبحث تغییر وسایل ارتباط شخصی از گذشته تا آینده درس علوم تجربی پرداختند. فایل شامل مبحث درس علوم در نه جلسه بود. گروه گواه فایل آموزشی دریافت نکردند. همچنین، در این پژوهش، برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه درگیری تحصیلی شوفیلی و همکاران (۲۰۰2) استفاده شد. پایایی کل پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ برابر با 0.79 و برای مؤلفه توانمندی برابر با 0.82، برای مؤلفه تعهد 0.72 و برای مؤلفه جذب برابر با 0.79 به دست آمد. از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد استفاده از رویکرد یادگیری معکوس در کلاس مجازی علوم بر درگیری تحصیلی (توانمندی، تعهد و جذب) دانش آموزان دوره ابتدایی تأثیر دارد.
چالش ها و فرصت های آموزش مجازی از دیدگاه دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان (مطالعه موردی: دانشگاه فرهنگیان استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی پژوهش حاضر بررسی چالش ها و فرصت های آموزش مجازی از دیدگاه دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان استان کردستان بود. در این پژوهش، از روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی استفاده شده است. بر این اساس جامعه پژوهش مشتمل بر تمامی دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان استان کردستان مشتمل بر 1245 دانشجوی پسر و 491 دانشجوی دختر مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1401-1400 و نیز منابع علمی مکتوب مرتبط با موضوع در پایگاه های اطلاعاتی معتبر داخلی و خارجی از سال 2019 تا 2022 بود. روش نمونه گیری دانشجو معلمان استان کردستان هدفمند و بر اساس قاعده انتخاب تدریجی و رسیدن به اشباع نظری داده ها بود. برای نمونه گیری منابع مکتوب نیز، منابعی که ارتباط بیشتری با موضوع پژوهش داشتند، به شکل هدفمند برای تحلیل انتخاب شدند. داده ها با تحلیل محتوای استقرایی، مورد تجزیه وتحلیل و کدگذاری قرارگرفته و درنهایت چالش های آموزش مجازی در قالب پنج مقوله نهایی 1) چالش های درون فردی، 2) چالش های برون فردی، 3) چالش های مرتبط با دانشگاه، 4) چالش های آموزشی، 5) چالش های مرتبط با اساتید و 22 زیر مقوله استخراج شدند. فرصت های آموزش مجازی نیز در چهار مقوله نهایی 1) فرصت های شخصی، 2) فرصت های سازمانی، 3) فرصت های آموزشی، 4) تشکیل اجتماعات یادگیری و 12 زیر مقوله مورد طبقه بندی قرار گرفتند. با عنایت به این یافته ها پیشنهاد می شود مسئولین دانشگاه، اقدامات کاربردی پیشنهادشده را در راستای کاهش این چالش ها و بسترسازی برای توسعه فرصت های مذکور و درنهایت تسهیل مدیریت آموزش مجازی دانشگاه در آینده، مدنظر قرار دهند.
سنجش دستاوردهای یادگیری دانش آموختگان رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان بر اساس هدف های برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
128 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف سنجش دستاوردهای یادگیری دانش آموختگان رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان، انجام شد.
روش پژوهش: نوع پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی و پیمایشی(ترکیبی) بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموختگان سال های 1395 تا 1398 دانشگاه بوده که طبق تقسیم بندی قطب های آموزشی سازمان سنجش، به روش خوشه ای تصادفی، پنج استان سمنان، کرمان، همدان، چهارمحال و بختیاری و فارس انتخاب و از بین 5153 نفر دانش آموخته آنها، به روش تصادفی، 365 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها یک پرسشنامه بسته پاسخ محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه توسط ده نفر صاحب نظر تأیید و پایایی آن به روش آلفای کرانباخ، 97/0محاسبه شد.
یافته ها: دستاوردهای یادگیری، در سه بعد دانشی، توانشی و نگرشی شامل مورد بررسی قرار گرفته شد. طبق نتایج پژوهش در اکثر شاخص های مورد بررسی، دستاوردهای یادگیری در حد نسبتاً مطلوب بود(5/3≥ ≥5/4 و 01/0p˂). بررسی برازش مدل های اندازه گیری، ساختاری و مدل کلی، به روش PLS، حاکی از تأیید مدل ارائه شده بود(7/0<α) 7/0<CR، 5/0<AVE، 5/0<F.L، 96/1<t-values).
نتیجه گیری: دستاوردهای یادگیری، در سه بعد دانشی، توانشی و نگرشی شامل مورد بررسی قرار گرفته شد. طبق نتایج پژوهش در اکثر شاخص های مورد بررسی، دستاوردهای یادگیری در حد نسبتاً مطلوب بود(5/3≥ ≥5/4 و 01/0p˂). بررسی برازش مدل های اندازه گیری، ساختاری و مدل کلی، به روش PLS، حاکی از تأیید مدل ارائه شده بود(7/0<α) 7/0<CR، 5/0<AVE، 5/0<F.L، 96/1<t-values).
بررسی ادراکات استعاری دانش آموزان دختر و پسر پایه چهارم درباره حل مسائل ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای آگاهی از باورهای ریاضی دانش آموزان، استفاده از استعاره ها می تواند مفید واقع شود زیرا استعاره ها، دیدگاه ها و باورهای واقعی افراد را آشکار می سازند. هدف پژوهش حاضر، بررسی ادارکات استعاری دانش آموزان پایه چهارم درباره حل مسائل ریاضی است که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شد. جامعه آماری، دانش آموزان پایه چهارم شهرکرد بود که براساس نمونه گیری تصادفی خوشه ای، 184 پسر و 177 دختر انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته ای شامل سه مسئله انتشاریافته تیمز 2019 بود که در انتهای هر مسئله ، پرسشی دررابطه با دیدگاه دانش آموزان قرار داشت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمارهای توصیفی و استنباطی استفاده گردید. با بررسی استعاره های دانش آموزان و دلایلی که بیان کرده بودند، مقوله های «آسان»، «لذت بخش»، «نیازمند تلاش و هوش بالا»، «کاربردی»، «آزاردهنده» و «دشوار» به دست آمد. هریک از مقوله ها، بیانگر دیدگاه های متنوع دانش آموزان بودند. برای مثال، برخی از دانش آموزان به استعاره هایی مانند «سفر به شمال» اشاره داشتند که در مقوله «لذت بخش» جای گرفتند و نشان می دهند از حل مسائل ریاضی لذت می برند. عده ای نیز استعاره هایی مانند «کوهنوردی» و «دلفین» را بیان نمودند که در مقوله «نیازمند تلاش و هوش بالا» قرار گرفتند که آشکار می کنند، حل این مسائل به هوش و تلاش نیاز دارد. استعاره های دیگری نیز مانند «افتادن در چاه» بیانگر باورهای منفی و ناخوشایند بودن این مسائل برای دانش آموزان بود که در مقوله «آزاردهنده» جای گرفتند. نتایج نشان داد که مقوله «دشوار» نسبت به سایر مقوله ها برای هر مسئله پرتکرارتر بود. همچنین، دانش آموزانی که به مقوله هایی با مفاهیم منفی اشاره داشتند، عموما در حل مسائل، عملکرد ضعیف تری از خود نشان دادند. نتایج آزمون مجذورخی بیانگر عدم تفاوت معنی دار بین مقوله های دختران و پسران بود. نتایج این پژوهش می تواند مورد استفاده برنامه ریزان آموزشی و معلمان ریاضی قرار گیرد. زیرا آگاهی از باورهای دانش آموزان، معلمان ریاضی را در جهت به کارگیری روش های کارآمدتر که مبتنی بر کاوش و تجربیات دانش آموزان هستند، هدایت می نماید و همین امر موجب تقویت علاقه، انگیزه و باور به سودمند و کاربردی بودن حل مسئله ریاضی می گردد. همچنین، به معلمان این امکان را می دهد که برای اصلاح باورهای منفی دانش آموزان تلاش کنند.
بررسی فرآیند یاددهی - یادگیری در محیط الکترونیک: یک مطالعه آمیخته در دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اصلی ترین تغییرات در حوزه آموزش سالیان اخیر، یکپارچگی فناوری با رویکردهای سنتی یاددهی-یادگیری بوده است. این پژوهش آمیخته از نوع کیفی و کمی متوالی بوده و هدف آن بررسی فرآیند یاددهی-یادگیری در محیط الکترونیک دانشگاه تهران بوده است.در مرحله کیفی، محققان از روش تحقیق پدیدارشناسی استفاده کرده اند. مصاحبه ها با دانشجویان و اساتید انجام شد و نمونه گیری به شیوه هدفمند با در نظر گرفتن اشباع داده ها صورت گرفت. یافته های کیفی به بررسی عمیق تجربیات 25 دانشجو و 18 مدرس درگیر در یاددهی-یادگیری الکترونیک در این دانشگاه پرداخته و الگوی نظری فرآیند یاددهی-یادگیری در بستر الکترونیک در دانشگاه تهران را معرفی کرده است. در قسمت کمی، با توجه به اطلاعات مرحله کیفی و بررسی های نظری گسترده تر، پرسش نامه فرآیند یاددهی-یادگیری در بستر الکترونیک توسط نویسندگان ساخته و اعتبارسنجی شده است. این پرسش نامه پس از بررسی روایی محتوایی افراد خبره؛ با تعداد 495 دانشجوی دانشگاه تهران که به آن پاسخ دادند، تحلیل عاملی تاییدی و اکتشافی شد. تمامی تحلیل ها روایی و پایایی نهایی این پرسش نامه را با 35 گویه و 8 عامل و آلفای کرونباخ کلی بالای 7/0 تایید کردند؛ بنابراین این سازه به عنوان ابزاری جهت بررسی فرآیند یاددهی-یادگیری در بستر الکترونیک دانشگاه ها می تواند معرفی شود.پژوهش حاضر عناصر اساسی فرآیند یاددهی-یادگیری در محیط الکترونیک دانشگاه تهران را شناسایی کرده و الگوی مفهومی تطبیقی با نیازها و ویژگی های این مؤسسه آموزش عالی را ارائه کرده است. همچنین با معرفی پرسش نامه فرآیند یاددهی-یادگیری در بستر الکترونیک به معرفی ابزاری جهت بررسی این مهم در این موسسه و سایر موسسات آموزشی همت گمارده است.
بررسی تحلیلی سیستماتیک از اثرات کاربرد چت جی پی تی در آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با گسترش علم و فناوری شاهد به کارگیری هوش مصنوعی در زندگی انسان هستیم. یکی از کاربردهای هوش مصنوعی، کاربرد آن در تولید چت جی پی تی می باشد.هدف از پژوهش حاضر، ارائه تحلیلی سیستماتیک از اثرات کاربرد چت جی پی تی در آموزش، بر اساس ادبیات موجود در این حوزه می باشد. برای انجام این پژوهش از روش فراتحلیل مبتنی بر بیانیه پریزما استفاده شده است و پایگاه های داده انتخاب شده وب علم، اسکوپوس،گوگل اسکولار می باشند. جستجوی ادبیات بین ماه مه و ژوئن 2023 با شناسایی اولیه 154 رکورد انجام شد که در نهایت ۱۲ مطالعه مورد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها مبین این امر بود که ادغام هوش مصنوعی به عنوان یک ابزار مکمل و پشتوانه آموزشی بزرگ در فرآیند یاددهی-یادگیری، با افزایش تجارب یادگیری و تقویت تعامل بیشتر بین دانش آموزان و معلمان، تأثیر مثبتی بر فرآیند یاددهی-یادگیری دارد. البته باید این نکته را در نظر داشت که به کارگیری و اجرای موفقیت آمیز این برنامه ، مستلزم آشنایی معلمان با عملکرد آن است. در نهایت باید گفت یافته های حاصل از این پژوهش، مبنای محکمی برای تحقیقات و تصمیم گیری های آینده در مورد استفاده از چت جی پی تی در زمینه آموزش فراهم می کند.
بررسی رابطه بین روابط موضوعی و احساس تنهایی با میانجی گری قدرت ایگو در دانشجویان دانشگاه آزاد واحد علوم پزشکی قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قدرت ایگو و نحوه به کارگیری مکانیسم های دفاعی در برابر رویدادها و در زمان تجربه هیجانات ناخوشایند، از جمله عوامل مرتبط با تداوم رفتار خود آسیبی است. بر اساس مباحث مطرح شده و با توجه به در دسترس نبودن داده های مرتبط در این زمینه، به پیش بینی قدرت ایگو بر اساس روابط بین موضوعی و احساس تنهایی پرداخته شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است و از لحاظ هدف، کاربردی است. جامعه پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه آزاد واحد علوم پزشکی قم در سال تحصیلی 1402-1401 در سه مقطع تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری به تعداد 1034 نفر بود. روش نمونه گیری در این پژوهش به صورت تصادفی ساده بود که از بین آنها تعداد 387 نفر براساس فرمول برآوردحجم نمونه کلاین با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، سیاهه روان شناختی قدرت ایگو مارک استروم، سابینو، تورنر و برمن (۱۹۹۷)، پرسشنامه روابط موضوعی بل (1995)، پرسشنامه احساس تنهایی راسل و پیلوا و کورتونا (1980)) بود؛ پایایی پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 87/0، 95/0، 82/0 به دست آمد. در راستای آزمون فرضیه های اصلی تحقیق از الگویابی معادلات ساختاری با بهره گیری از نرم افزار LISREL و تعیین شاخص-های مجذور کای استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد قدرت ایگو می تواند بر روابط موضوعی و احساس تنهایی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد علوم پزشکی قم نقش معنادار داشته باشد؛ همچنین روابط موضوعی از طریق قدرت ایگو اثر غیرمستقیم مثبت بر احساس تنهایی و اثر مستقیم و مثبت بر قدرت ایگو و احساس تنهایی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد علوم پزشکی قم دارد. نتایج همچنین نشان داد مدل پیشنهادی روابط علی بین متغیرهای قدرت ایگو، روابط موضوعی و احساس تنهایی، از برازش قابل قبولی برخوردار است.
بررسی نقادانه و اعتبارسنجی الگوی جامع شایستگی های دیجیتال معلمان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
271 - 300
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با رویکردی نقادانه و اعتبارسنجی الگوی جامع شایستگی های دیجیتال معلمان در بافت ایران، به روش مرور نظام مند و جست وجو در پایگاه های علمی معتبر، در بازه زمانی سال های 2010 تا 2020 شایستگی های دیجیتال معلمان و الگوهای مطلوب را بررسی کرده است. در همین راستا، با تکنیک تحلیلی مقایسه ای، ده الگو بررسی گردید. نتایج نشان داد شایستگی های ارائه شده در این الگوها با یکدیگر تفاوت های جزئی دارند. همچنین، در نوع طبقه بندی شایستگی ها هم راستا هستند. در نهایت، الگوی اتحادیه اروپا، به عنوان الگویی جامع در شایستگی های دیجیتال معلمان، انتخاب شد. سپس، الگو اتحادیه اروپا در بافت نظام تعلیم وتربیت ایران، با تکنیک دلفی اعتبارسنجی شد. همچنین در این پژوهش، دلایل مربوط به اهمیت یا مغفول ماندن برخی از این شایستگی ها در فرآیند توسعه حرفه ای معلمان مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
تأثیر کج فهمی های مفاهیم شیمی در آموزش مباحث زیست شناسی دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۱
147 - 172
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر پژوهشی کیفی است که با هدف بررسی تأثیر کج فهمی های مفاهیم شیمی در آموزش مباحث زیست شناسی متوسطه دوم انجام شده است. نمونه گیری در این پژوهش به صورت تصادفی ساده است. جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان دختر پایه دوازدهم تجربی منطقه جوادآباد استان تهران در سال تحصیلی 140۱-140۰ تشکیل می دهند. نمونه ای شامل ۳۷ دانش آموز از دو مدرسه متوسطه دوم برای پاسخ گویی به سؤال های پرسش نامه انتخاب شدند. پرسش نامه شامل ۱۰ سؤال زیست شناسی مرتبط با مفاهیم شیمی بود که براساس اطلاعات به دست آمده از مصاحبه با دبیران زیست شناسی و شیمی طراحی شده بود. در این مصاحبه دبیران شیمی به مفاهیمی که دانش آموزان بیشتر در آن ها دچار کج فهمی می شوند اشاره کردند و دبیران زیست شناسی مباحثی را که ارتباط تنگاتنگی با مفاهیم شیمی دارند و کج فهمی در آن ها آموزش را دچار اختلال می کند مشخص کردند. بعد از بررسی پاسخ های دانش آموزان در مصاحبه ای از آن ها خواسته شد در خصوص پاسخ های خود توضیح دهند تا درک و برداشت آنان و چرایی شکل گیری برداشت غلط در ذهن دانش آموزان مشخص شود. سپس به بررسی کج فهمی های رایج دانش آموزان و دلایل ایجاد این کج فهمی ها پرداخته شد. نتایج به دست آمده نشان داد علت اصلی کج فهمی دانش آموزان در بعضی از مباحث زیست شناسی وجود کج فهمی در مفاهیم شیمی پیش نیاز آن ها ست. در نهایت راهکارهایی برای رفع این کج فهمی ها پیشنهاد شده است.
باورهای معلمان درباره دانش آموزان سرآمد و فعالیت های آموزشی مناسب برای آنها: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
49 - 75
حوزههای تخصصی:
شناسایی دانش آموزان سرآمد و تدوین و اجرای روشهای کارآمد آموزشی برای آنها از دغدغه های هر نظام آموزشی است و معلمان مهم ترین و تاثیرگذارترین عوامل دخیل در این فرآیند به شمار می روند. بنابراین، پژوهش کیفی حاضر به جستجو در باورهای معلمان در این دو موضوع می پردازد. جامعه آماری معلمان متوسطه اول در سه شهر غرب مازندران بودند که 14 نفر از ایشان (هفت مرد و هفت زن) از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. سپس، داده ها بر مبنای تحلیل محتوای مضمونی مورد کدگذاری و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده ها، در بخش مربوط به باورهای معلم درباره دانش آموزان سرآمد، به پیدایش چهار مضمون کلی توانمندی شناختی، توانمندی فراشناختی، مهارتهای اجتماعی، رفتار کلاسی منتهی شد. همچنین، در بخش مربوط به فعالیت های آموزشی معلمان هم سه مضمون کلی روش تدریس، تکالیف و تمرینات، نقش هدایت معلم حاصل شد. یافته ها نشان دادند که معلمان از درک عمیق و چندبعدی در تشخیص سرآمدان برخوردارند و از سطح معیارهای عملکردی و شناختی ساده فراتر می روند. آنها همچنین درباره فعالیت های آموزشی مناسب نیز دیدگاه های خلاق و نوآورانه ای دارند. در پایان پیشنهادهایی برای بهبود فرآیندهای آموزشی و پژوهشی مرتبط ارائه شده است.
واکاوی مفهوم روایت جبران در راستای پرورش خود واقعی معلمان در برنامه درسی: یک هویت خود شرح حال نویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
109 - 136
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تبیین مفهوم "روایت جبران" در راستای شکل گیری خود واقعی معلمان در برنامه درسی بر اساس هویت خود شرح حال نویسی انجام شد. رویکرد تحقیق کیفی از نوع پژوهش روایی با تأکید بر تحلیل موضوعی بود. در این راستا 12 نفر از معلمان در سال تحصیلی 1403-1402 با استفاده از مصاحبه روایتی عمیق از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع شاخص مورد مطالعه قرار گرفتند. از روش خود بازبینی پژوهشگر و تکنیک کنترل اعضا برای تعیین روایی و از روش مقایسه نظام مند برای تعیین پایایی داده های تحقیق استفاده شد. یافته ها نشان داد که 7 مؤلفه انتشارپذیری، فهم پذیری، گفتمان سازی درسی، فلسفه ورزی، مالکیت معنوی، انگیزه گرایی و انگاره سازی معلمی کدهای اصلی هستند که با 21 کد محوری و 131 کد اولیه در چارچوب فرایند روایت جبرانی در جهت رشد خود واقعی معلمان در برنامه های درسی تاثیرگذار هستند. نتایج نشان می دهد که نظام آموزشی به دنبال پرورش مهارت های روایی معلمان به عنوان یک ذهنیت توسعه دهنده در حوزه فعالیت های برنامه درسی باشند و سعی کنند ماهیت جبران گرایانه روایت را در چارچوب فرایند بازآفرینی نقش معلمان در برنامه درسی تعریف نمایند.
فراتحلیل اثربخشی برنامه های بهبود کیفیت رابطه معلم-دانش آموز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
285 - 310
حوزههای تخصصی:
کیفیت رابطه معلم-دانش آموز تأثیرات معناداری بر نتایج تحصیلی و غیرتحصیلی دانش آموزان دارد. به همین دلیل، برنامه های متنوعی با هدف بهبود این روابط توسعه یافته اند. در پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی این برنامه ها و شناسایی تعدیل گرهای مؤثر بر آن ها، از روش فراتحلیل استفاده گردید. براساس رویکرد پریزما و پس از تعیین معیارهای ورود و خروج، 24 پژوهش واجد شرایط همراه با 55 اندازه اثر با استفاده از CMA3 تحلیل شدند. اندازه اثر کلی این برنامه ها با مدل اثرات تصادفی 246/0 محاسبه شد که نشان دهنده اثربخشی اندک تا متوسط برنامه های موجود و مسیر دشوار توسعه برنامه های تاثیرگذار بود. نتایج تحلیل تعدیل گرها نشان داد که جنسیت، ماهیت برنامه (فردی یا گروهی) و نوع طراحی پژوهش (تصادفی یا شبه آزمایشی) تأثیر معناداری بر اثربخشی نداشتند. ولی برنامه های اجراشده در مقطع ابتدایی اثربخشی بیشتری نسبت به پیش دبستان داشته و کمبود این برنامه ها برای مقاطع بالاتر از ابتدایی قابل توجه بود. نتایج این پژوهش نشان داد که بیشتر برنامه ها در فرهنگ های فردگرای غربی طراحی شده اند و تاکنون هیچ برنامه ای در ایران توسعه نیافته است. یافته های این پژوهش نشان دهنده یک خلا جدی پژوهشی در سطح بین المللی در زمینه طراحی برنامه های با اثربخشی بالاتر از متوسط و منطبق با نیازهای تحولی دانش آموزان، به ویژه برای مقاطع بالاتر از ابتدایی است. همچنین ضرورت طراحی برنامه هایی با اثربخشی بالا و متناسب با فرهنگ ایران و تطبیق آن ها با نیازهای تحولی دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی آشکار شد. یافته های این پژوهش برای سیاست گذاران آموزشی، پژوهشگران و معلمان به منظور دستیابی به نتایج گسترده تر ناشی از بهبود کیفیت این رابطه قابل استفاده است.
نقش محوری تجربه زیسته مهندسان در نوآوری و ارتقای کیفیت آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۳
167 - 186
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر، نظام آموزشی مهندسی در ایران، عمدتاً بر مهارت های سخت و سنتی تمرکز دارد و فاقد برنامه ای مدون برای آموزش مهارت های نرم به مهندسان است. ارتقای کیفیت دوره های کارشناسی مستلزم تلفیق آموزش با دانش تجربی کسب شده در بستر جامعه، دستگاه های اجرایی و بنگاه های اقتصادی است. این امر می تواند نوآوری آموزشی و پیشرفت شغلی آینده مهندسان را به طور چشمگیری ارتقا دهد. استفاده از تجارب حرفه ای مهندسان در ساختار دروس دانشگاهی یا فعالیت های فوق برنامه، یکی از اقدامات مؤثر برای ارتقای کیفیت آموزش مهندسی به شمار می رود. این تجارب می توانند به عنوان پلی ارتباطی بین دانشگاه و صنعت عمل کرده و دانشجویان را با چالش ها و فرصت های واقعی حرفه ای آشنا سازند. در این پژوهش، به بررسی و تحلیل این ایده در چندین ورودی مختلف دوره کارشناسی دانشگاه تهران پرداخته شده است. به منظور ارزیابی تأثیرگذاری تجارب حرفه ای مهندسان موفق بر آموزش دانشجویان کارشناسی، یک نظرسنجی تخصصی و اصولی طراحی و با معیارهای روان شناسی مورد ارزیابی قرار گرفت. بازخورد دقیق دانشجویان جمع آوری و نتایج حاصل از آن تحلیل شد. در نهایت، بر اساس یافته های این تحقیق، پیشنهاداتی برای بهبود کیفیت آموزش مهندسی ارائه شده است. اجرای جدی و مستمر این اقدامات می تواند نقش مهمی در توسعه و ارتقای نظام آموزشی مهندسی کشور ایفا کند و دانشجویان را به نحو مطلوب برای حضور در محیط حرفه ای آماده سازد.
سنتزپژوهی موانع انتقال یادگیری در آموزش های سازمانی؛ مقدمه ای برای برنامه ریزی آموزشی در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به تغییرات سریع در دانش و اطلاعات انسانی و در نهایت تغییر اهداف سازمان ها، نیاز به همگام شدن نیروی انسانی احساس می شود که مهمترین راهکار در این راستا، آموزش است که دانش، مهارت ها و توانایی های کسب شده در یک برنامه آموزشی منجر به تغییر پایدار در نحوه انجام وظایف کاری می شود که به مفهوم انتقال یادگیری اطلاق می شود. لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی و چارچوب بندی موانع انتقال یادگیری سازمانی بود.روش شناسی: استراتژی این پژوهش سنتزپژوهی و از طریق رویکرد کیفی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اسناد و مدارک موجود در منابع پایگاه های استناد جهان اسلام، جهاد دانشگاهی و مگیران،گوگل اسکالر و ساینس دایرکت بود. نمونه گیری، هدفمند و نمونه شامل کلیه اسناد موجود در زمینه آموزش سازمانی، یادگیری سازمانی، انتقال یادگیری سازمانی، موانع انتقال یادگیری سازمانی، مهارت آموزی و آموزش های ضمن خدمت بود. جمع آوری منابع و اسناد تا زمانی که داده ها از لحاظ نظری اشباع نشد، ادامه یافت. از میان 247پژوهش دریافت شده، 70مورد بر اساس میزان تطابق با پژوهش حاضر انتخاب شدند. ابزار پژوهش چک لیستی برگرفته از مقالات مرتبط با کلیدواژگان بود. سپس تحلیل داده ها به شیوه استقرایی صورت گرفت و مضامین و عوامل تکرار شونده حذف و موانع اصلی و نهایی دسته بندی و برای هر دسته عنوانی کلی اتخاذ گردید. سپس عناوین کلی در اختیار اساتید صاحب نظر قرار گرفت و آنها صحت بعضی مقولات را تأیید و بعضی را رد کردند. مقولات تأیید شده به صورت منسجم درآمد و مرجع هر مقوله مقابل آن ذکر شد. یافته ها: یافته ها نشان داد اصلی ترین موانع انتقال یادگیری سازمانی؛ به ترتیب شامل عدم کیفیت آموزشی و مدیریتی مربیان، عدم وجود فرهنگ یادگیری، عدم وجود مدیریت تحول گرا و حمایتگر، حجم زیاد وظایف شغلی و چالش پذیری آنها، عدم مطلوبیت محتوای ارائه شده ، ارزشیابی نامطلوب، عدم نظارت یا نظارت نادرست بر کارآمدی دوره، زمان بندی نامناسب دوره ها و عدم آمادگی یادگیرنده می باشد. نتیجه گیری و پیشنهادات: با توجه به یافته ها پیشنهاد می شود؛ انتخاب مدرسین دوره های متناسب با شرایط یادگیرندگان و به صورت تخصصی صورت بگیرد ، سیاست ها و راهبردهای کلان آموزشی و مدیریتی از ابتدا بر اساس کاربست آموزش بنا شود و امتیازاتی که صرفاً مربوط به حضور و شرکت در دوره های آموزشی است، حذف گردد.نوآوری و اصالت: پژوهش حاضر برای اولین بار، به شناسایی تمامی موانع انتقال یادگیری سازمانی در سازمان های مختلف داخل و خارج کشور به صورت جامع با استفاده از استراتژی سنتزپژوهی پرداخته است.