فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۲٬۰۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: اگرچه پژوهش ها پیش از این به برخی ابعاد یادگیری زبان خارجی در نارساخوانی پرداخته اند، هیچ پژوهشی در ایران تاکنون دیدگاه دانش آموزان دارای نارساخوانی را در این زمینه بررسی نکرده، و دیدگاه والدین این دانش آموزان نسبت به تجارب زبان آموزی فرزندانشان نیز، با وجود اهمیت بسیار، در سطح بین المللی مغفول مانده است. پژوهش حاضر به منظور ارائه تحلیلی کیفی از تجربه های زبان آموزی دانش آموزان نارساخوان اجرا شد. . روش: پژوهش حاضر بخشی از پژوهشی بزرگتر با هدف آموزش زبان انگلیسی با روش آوایی چندحسی به دانش آموزان دارای نارساخوانی است. در این پژوهش، پس از اتمام دوره آموزشی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با نه نفر، شامل پنج دانش آموز دارای نارساخوانی و چهار مادر، که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند انجام گرفت. سپس، متن مصاحبه ها پیاده سازی و با نرم افزار مکس کیو دی ای 2018 به روش تحلیل مضمون مورد بررسی قرار گرفت و مضامین فرعی به دست آمده درنهایت تحت عنوان 10 مضمون طبقه بندی شدند. همچنین مروری نظام یافته از مقاله های چاپ شده در مجلات علمی درباره نارساخوانی و مشکلات یادگیری زبان خارجی انجام شد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج مرور نظام یافته نشان داد که بیشترین مشکلات پیش روی زبان آموزان دارای نارساخوانی، مشکل در املاء، خواندن، دستور، و به یاد سپردن واژگان زبان خارجی است. همچنین، بر اساس نتایج تحلیل مصاحبه ها، دانش آموزان تجربه ناخوشایندی از یادگیری زبان انگلیسی در مدرسه دارند. در مقابل، دانش آموزان و مادران اثربخشی روش آوایی چندحسی در آموزش زبان انگلیسی را گزارش کردند. علاوه بر این، مادران تجربه مادری خود را تجربه سختی می دانستند چراکه رابطه مادر-فرزندی آنها دچار تنش بود. همچنین، در مواردی تناقض هایی میان دیدگاه های مادران و دانش آموزان ملاحظه شد.
اثربخشی برنامه اوقات فراغت عرش بر ظرفیت شناختی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان کم توان ذهنی مدارس استثنایی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی برنامه اوقات فراغت عرش بر ظرفیت شناختی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان کم توان ذهنی بود. روش: این پژوهش، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه شاهد بود. در این پژوهش 30 دختر کم توان ذهنی که به روش نمونه گیری تصادفی از مدارس استثنایی شهر اصفهان انتخاب شده بودند، شرکت داشتند. آزمودنی ها به دو گروه 15 نفری آزمایش و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمایش، برنامه اوقات فراغت عرش را در 16 جلسه دریافت کردند، در حالی که به گروه شاهد این آموزش ارائه نشد. ابزارهای پژوهش آزمون هوشی وکسلر کودکان (2003) و پرسشنامه مهارت های ارتباطی (1990) بود. اطلاعات جمع آوری شده از طریق آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد با استفاده از نسخه بیست و سوم نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه اوقات فراغت عرش بر ظرفیت شناختی و مهارت های ارتباطی آزمودنی ها تاثیر معناداری معناداری داشت (0001/0 P< ). نتیجه گیری: برنامه اوقات فراغت عرش ظرفیت شناختی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان کم توان ذهنی را بهبود بخشید. بنابراین، برنامه ریزی به منظور استفاده از برنامه اوقات فراغت برای این دانش آموزان اهمیت ویژه ای دارد.
اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر باورهای غیرمنطقی، سرسختی روانشناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان استعدادهای درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر باورهای غیرمنطقی، سرسختی روان شناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان استعدادهای درخشان انجام شد. روش: این پژوهش به روش آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل به همراه پیگیری شش ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان استعداد درخشان پسر مقطع متوسطه دوم شهرکرد بوده است. جهت اجرای پژوهش، تعداد 40 دانش آموز به صورت تصادفی ساده انتخاب و در گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. سپس جهت ارزیابی پیش آزمون و قبل از اجرای مداخله، دانش آموزان پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز ( IBT ) و مقیاس سرسختی روان شناختی کوباسا (1990) را تکمیل نمودند و معدل های آنان نیز یادداشت شد. در مرحله بعد برای گروه آزمایش 8 جلسه واقعیت درمانی گروهی به اجرا درآمد. پس از انجام مداخله نیز پرسشنامه مذکور در مراحل پس آزمون و پیگیری توسط دانش آموزان تکمیل گردید. داده ها از طریق تحلیل کواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد واقعیت درمانی گروهی بر کاهش باورهای غیرمنطقی، افزایش سرسختی روان شناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان استعدادهای درخشان پسر دوره دوم متوسطه مؤثر بوده است(5 % < p ). این اثر در طول پیگیری شش ماهه همچنان ماندگار بوده است. نتیجه گیری: واقعیت درمانی گروهی می تواند به عنوان روشی مناسب به منظور بهبود وضعیت روان شناختی و تحصیلی دانش آموزان استعداد درخشان استفاده گردد.
مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر مدل دوگانه ای بی سی ایکس و فرزندپروری مبتنی بر مهرورزی بر رابطه مادر –کودک و مشکلات رفتاری کودکان با کم توانی های ذهنی و تحولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کم توانی ذهنی و تحولی، اختلالی است که بر کارکرد انطباقی و هوشی فرد در حوزه های عملی، اجتماعی و مفهومی تأثیرگذار است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر برنامه مدل دوگانه ای بی سی ایکس و فرزندپروری مبتنی بر مهرورزی بر رابطه مادر –کودک و مشکلات رفتاری کودکان با کم توانی ذهنی و تحولی بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و پیگیری بود. نخست، آزمودنی ها بر اساس ملاک های ورود غربال شدند، سپس 45 مادر کودکان با کم توانی ذهنی و تحولی انتخاب شده و به طور تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه جای گرفتند (15 نفر در هر گروه). مادران در گروه مبتنی بر برنامه مدل دوگانه ای بی سی ایکس، 10 جلسه و در گروه مبتنی بر مهرورزی 8 جلسه تحت مداخله قرار گرفتند و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه نقاط قوت و ضعف و پرسشنامه رابطه مادر-کودک در هر سه مرحله برای آزمودنی ها اجرا شدند.تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با تکرار سنجش نشان داد که آموزش فرزندپروری مبتنی بر برنامه مدل دوگانه ای بی سی ایکس در مقایسه با فرزندپروری مبتنی بر مهرورزی و گروه گواه بر رابطه مادر –کودک و مشکلات رفتاری کودکان با کم توانی ذهنی و تحولی تأثیرگذاری معناداری داشته است. بر اساس یافته ها، فرزندپروری مبتنی بر برنامه مدل دوگانه ای بی سی ایکس برنامه ای مؤثر برای فرزندپروری مادران کودکان با کم توانی ذهنی و تحولی می باشد.
اثربخشی قصه درمانی بر سازگاری اجتماعی و احساس تنهایی کودکان معلول جسمی حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی قصه درمانی بر سازگاری اجتماعی و احساس تنهایی کودکان معلول جسمی حرکتی بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، بر اساس طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه آماری دانش آموزان معلول جسمی حرکتی مقطع ابتدایی شهر تهران بود.از بین آنها 30 نفر (16 دختر و 14 پسر) با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سازگاری اجتماعی دانش آموزان سینها و سینگ (فرم 55 سوالی) و پرسشنامه احساس تنهایی کودک آشر و ویلر استفاده شد. ابتدا هر دو گروه آزمایش و کنترل، پیش آزمون را اجرا و سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای، برنامه قصه درمانی قرار گرفتند. پس از اتمام جلسات برای هر دو گروه آزمایش و کنترل، پس آزمون اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد بین میانگین نمره های پس آزمون سازگاری اجتماعی، سازگاری عاطفی، سازگاری آموزشی و احساس تنهایی در دو گروه آزمایش و کنترل، تفاوت معناداری وجود دارد، در گروه آزمایش، میزان سازگاری اجتماعی، سازگاری عاطفی و سازگاری آموزشی به طور معناداری افزایش یافته و میزان احساس تنهایی به طور معنادار کاهش یافته بود. نتیجه گیری: برنامه آموزشی قصه درمانی می تواند باعث افزایش سازگاری اجتماعی، سازگاری عاطفی و سازگاری آموزشی و کاهش احساس تنهایی در کودکان معلول جسمی حرکتی شود.
تاثیر دو شیوه تمرین منتخب بر تبحر حرکتی و رشد اجتماعی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر برنامه حرکتی اسپارک و بازی های بومی محلی بر تبحر حرکتی و رشد اجتماعی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی بود. روش : این پژوهش از نوع کاربردی است که برای انجام آن از روش تحقیق نیمه تجربی بهره گرفته شده است. بدین منظور از بین 1288 دانش آموز ابتدایی دختر و پسر شهرستان پیرانشهر، 36 کودک (7 تا 10 ساله) مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی با استفاده از سیاهه اختلال هماهنگی رشدی ویژه والدین، سیاهه مشاهده حرکتی مخصوص آموزگاران غربال شدند و بطور تصادفی به سه گروه12 نفره تقسیم شدند. گروه های آزمایشی به مدت 4 هفته و هر هفته 4 جلسه به اجرای برنامه های تمرینی (برنامه تمرینی اسپارک و بازی های بومی محلی) پرداختند. ابزار مورد استفاده آزمون تبحر حرکتی برونینکس-اوزرتسکی، آزمون وکسلر و پرسشنامه رشد اجتماعی واینلند بود. آزمون تی همبسته و تحلیل واریانس یک طرفه جهت تحلیل داده ها استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین پیش آزمون و پس آزمون در گروه های تمرین اسپارک و بازی بومی محلی وجود داشت. همچنین نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که اجرای گروه تمرین اسپارک و گروه بازی های بومی محلی در آزمون تبحر حرکتی و رشد اجتماعی تفاوت معناداری با گروه کنترل داشت. بطوریکه برنامه حرکتی اسپارک تاثیر بیشتری بر بهبود تبحر حرکتی و بازی های بومی محلی تاثیر بیشتری بر بهبود رشد اجتماعی این کودکان داشت. نتیجه گیری: این یافته ها پیشنهاد می نماید که از برنامه تمرینی اسپارک و بازی های بومی محلی جهت بهبود تبحر حرکتی و رشد اجتماعی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی استفاده گردد.
مقایسه اثربخشی آموزش شناختی مبتنی بر رایانه، مداخله مکمل های غذایی و ترکیب این دو بر بهبود توجه و نشانگان رفتاری اختلال کم توجهی/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازتوانی شناختی مبتنی بر رایانه، درمان با مکمل های غذایی و ترکیب این دو مداخله بر بهبود توجه و نشانگان رفتاری کودکان نارسا توجه/ بیش فعال انجام گرفت. روش : روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل همه مدارس ابتدایی دخترانه مناطق چندگانه تهران در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ بود که از بین آنها، چهار مدرسه با روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد، ۶۶ کودک با نارسایی توجه/ بیش فعالی شناسایی شدند که ۵۲ نفر از آن ها برحسب شرایط ورود به پژوهش انتخاب و در چهار گروه آزمایشی و گواه ( 13 نفر در هر گروه) جای دهی شدند. به منظور تشخیص اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی از پرسشنامه اسنپ-۴ و مصاحبه بالینی وبرای کنترل هوش از آزمون ریون استفاده شد. شرکت کنندگان از نظر سن، هوش و شدت علائم اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی در چهار گروه همتاسازی شدند. داده های پژوهش با کمک پرسشنامه نقاط ضعف و قدرت ( SDQ ) فرم والدین و آزمون عملکرد پیوسته ( CPT ) جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیری و با کمک نرم افزار Spss20 انجام شد. یافته ها : هر سه گروه مداخله ای در زمینه توجه و نشانگان رفتاری نسبت به گروه کنترل پیشرفت معناداری داشته اند اما بین گروه های مداخله ای در تغییرات از پیش آزمون تا پس آزمون تفاوت معناداری دیده نشد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که توانبخشی شناختی و مصرف مکمل های غذایی می تواند منجر به بهبود عملکرد توجه و نشانگان رفتاری در کودکان نارسا توجه/ بیش فعال گردد. بیشترین اندازه اثر در خرده مقیاس پاسخ صحیح(۸۵/۰)دیده شد.
اثربخشی تقویت تفکیکی رفتارهای ناهمساز در کاهش رفتارهای بیش فعالی دانش آموزان کم توانی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تقویت تفکیکی رفتارهای ناهمساز بر کاهش رفتارهای بیش فعالی چهار شرکت کننده (دو پسر و دو دختر) با کم توانی هوشی در یک موقعیت مدرسه ویژه در بیرجند بود. روش : طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع تک آزمودنی و طرح برگشتی A-B-A-B بود و آزمودنی های پژوهش به روش تصادفی انتخاب شدند. در این پژوهش نه (9) رفتار به عنوان رفتار آماج طی جلسات مکرر خط پایه، مداخله درمانگری و پیگیری مورد مشاهده قرار گرفت و درصد این رفتارها ثبت شد و برای تحلیل داده ها از نمودار و تحلیل دیداری استفاده شد. یافته ها : تحلیل دیداری داده ها در خلال شرایط آزمایشی، کاهش رفتارهای آماج (رفتارهای بیش فعالی) همه شرکت کنندگان پژوهش را در طی مراحل مداخله درمانگری نشان داد. روند نزولی رفتارها در مرحله پیگیری نیز قابل مشاهده بود. نتیجه گیری: یافته های مطالعه، اثربخشی روش درمانگری رفتاری تقویت تفکیکی رفتارهای ناهمساز را به عنوان یک روش درمانگری در کاهش رفتارهای بیش فعالی کودکان کم توان هوشی مورد حمایت قرار می دهند.
تاثیر تمرین سوپربرین یوگا بر هوش سیال، ادراک بینایی فضایی، پیشرفت تحصیلی و تعادل کودکان سندرم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
151 - 168
حوزههای تخصصی:
سندرم داون یکی از متداول ترین بیماری های ژنتیکی با کم توان ذهنی خفیف تا متوسط است. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین سوپربرین یوگا بر افزایش هوش، ادراک بینایی- فضایی و پیشرفت تحصیلی و تعادل ایستا کودکان سندرم داون پسر بود. این پژوهش نیمه تجربی و به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر مبتلا به سندرم داون مقطع دبستان شهر تهران بودند. شرکت کنندگان پژوهش 20 پسر سندرم داون آموزش پذیر مدرسه استثنایی شهید بهشتی با میانگین سنی (89/0 ± 2/8) سال بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفری آزمایش و کنترل قرار داده شدند. گروه آزمایش 12 هفته تمرینات سوپربرین یوگا را انجام دادند. ابزار جمع آوری اطلاعات آزمون هوش وکسلر برای کودکان ویرایش پنجم و آزمون تعادل ایستای لک لک بود. برای تجزیه و تحلیل داده های از آزمون شاپیروویلک، لوین و t مستقل نمرات اکتسابی استفاده شد. تمرینات سوپربرین یوگا تاثیر معنادار بر افزایش هوش سیال (t =1. 06, P=0/30)، ادراک بینایی فضایی (t =1/29, P=0/21) و تعادل ایستا (t = /45, P=0/65) نداشت، ولی بر پیشرفت تحصیلی کودکان تاثیر معنادار داشت (t = 2. 46, P=0/02). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بهتر است در کنار سایر آموزش های متداول تحصیلی از تمرینات سوپربرین یوگا در پیشرفت تحصیلی کودکان سندرم داون استفاده شود.
کاربرد آموزش حل مسئله کلامی مبتنی بر طرحواره در اختلال یادگیری ویژه با آسیب ریاضی: مطالعه مروری نظامند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
141 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر معرفی ماهیت، ویژگی ها، و شواهد پژوهشی پیرامون موثر بودن آموزش حل مسئله کلامی مبتنی بر طرحواره در ارتباط با نارسایی های یادگیری ویژه است. در پژوهش حاضر از طریق پژوهش مروری نظامند و جستجوی کلیدواژه های تخصصی مرتبط با اختلال یادگیری ویژه با آسیب ریاضی و آموزش حل مسئله کلامی مبتنی بر طرحواره در پایگاه های اطلاعاتی تخصصی ایران و جهان بین سال های 2017-1996 یافته ها و اطلاعات مورد نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش مورد واکاوی قرار گرفت. از 36 پژوهش انجام شده، غالب پژوهش ها (25 پژوهش) بر روی آزمودنی های دارای اختلال ریاضی از سن 5 تا 12 و در پایه 1-6 انجام شده است. بیشتر پژوهش های انجام شده از نوع مطالعات آزمایشی می باشند( با فراوانی 25 پژوهش). کلاس آموزش فراگیر (با فراوانی 15 پژوهش)، مراکز استثنایی یا توانبخشی اختلال های یادگیری (با فراوانی 9 پژوهش)، کلاس مجزا (با فراوانی 8 پژوهش)، و مراکز فعالیت (با فراوانی 4 پژوهش) به ترتیب پرکاربردترین موقعیت های کارآموزی هستند که مورد استفاده قرار گرفته اند. در شیوه اجرای آموزش مبتنی بر طرحواره، ارائه"آموزش در کل کلاس، و انفرادی" از بیشترین فراوانی برخوردار است (با فراوانی 26 پژوهش). اثربخشی آموزش حل مسئله کلامی مبتنی بر طرحواره بر متغیرهای وابسته"سیالی"(دقت و صحت حل مساله ریاضی)،"اکتساب" و "تعمیم" به ترتیب در 36، 16 و 11 پژوهش مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج این پژوهش ها حکایت از اثربخشی مثبت آموزش مبتنی بر طرحواره بر متغیرهای وابسته دارند.
اثربخشی بازی درمانی با رویکرد فیلیال تراپی بر کیفیت تعاملات والد فرزند وکیفیت زندگی مرتبط با سلامت کودکان دارای مشکلات رفتاری/ هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش تعیین تأثیر آموزش بازی درمانی با رویکرد فیلیال تراپی بر کیفیت تعاملات والد فرزند و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت کودکان دارای مشکلات رفتاری/ هیجانی بود . روش: پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودکان مشکلات رفتاری هیجانی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش تحت مداخله هشت جلسه ای فیلیال تراپی به شیوه جلسات گروهی هفتگی یک ساعته قرار گرفت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسش نامه های رابطه والد- فرزند پیانتا و همکاران (1996) و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت لندگراف و آبتز (1996) بود. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که بین نمرات گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون ابعاد رابطه والد فرزند و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت کودک تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج نشان داد که مداخله فیلیال تراپی باعث افزایش نزدیکی و کاهش وابستگی و تعارض در رابطه والد کودک شده است. همچنین نتایج نشان داد که مداخله بازی درمانی به شیوه فیلیال تراپی در بهبود ابعاد کیفیت مرتبط با سلامت کودک موثر می باشد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که مداخله بازی درمانی به شویه فیلیال تراپی در بهبود رابطه والد فرزند و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت کودک از کارایی و اثربخشی لازم برخوردار است.
بررسی تأثیر آموزش برنامه ی غنی سازی ارتباط بر تعارض و صمیمیت والدین دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین عواملی که موجب بروز تعارض در زندگی زناشویی می گردد، مشکلات ارتباطی زوج هاست که نتیجه ی فقدان مهارت های مناسب و ضروری برای برقراری روابط سالم و صمیمانه است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه ی غنی سازی ارتباط بر تعارض و صمیمیت والدین دانش آموزان کم توان ذهنی انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع طرح های پیش آزمون پس-آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه ی پژوهش، والدین دانش آموزان کم توان ذهنی شهرستان سنندج بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر که نمره ی تعارض زناشویی بالاتری داشتند، انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برنامه ی غنی سازی ارتباط برای گروه آزمایش در هشت جلسه ی 90 دقیقه ای به صورت یک جلسه در هفته برای گروه آزمایش برگزار شد اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار جمع آوری داده ها، مقیاس صمیمت واکر و تامپسون، و پرسش نامه ی تعارضات زناشویی ثنایی و همکاران بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند و نتایج نشان داد آموزش برنامه ی غنی سازی ارتباط باعث کاهش تعارض و افزایش صمیمیت والدین دانش آموزان کم توان ذهنی شده است. بر اساس ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺶ، ﻣﯽﺗﻮان از برنامه ی غنی سازی ارتباط در راﺳﺘﺎی ﻣﺪاﺧﻼت ﺑﺎﻟﯿﻨﯽ و درﻣﺎﻧﯽ به ویژه برای بهبود روابط والدین کودکان استثنایی اﺳﺘﻔﺎده نمود.
اثربخشی فعالیت های پیشرفته ادراکی- دیداری فراستیگ بر اصلاح خواندن دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه (نارساخوان): یک مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۷۳)
115-128
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلال یادگیری دانش آموزان نارساخوان، آن ها را با دشواری های متعددی در مدرسه، خانه و زندگی روزمره مواجه ساخته، که این امر بر پیشرفت تحصیلی و سازگاری با محیط را برای شان دشوار می سازد. تعاملی که بین کاهش اختلال یادگیری، رشد ادراکی، رشد بینایی و رشد شناختی برقرار است، منجر شده است تا فعالیت های ادراکی- بینایی در روند کاهش اختلال یادگیری با نقص خواندن، نقش مهمی را ایفا کنند. از این رو، هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی روش ادراکی- دیداری فراستیگ بر مهارت خواندن دانش آموزان با اختلالات یادگیری نارساخوان بود. روش: پژوهش حاضر، به صورت یک بررسی تک آزمودنی با استفاده از طرح سری های زمانی گروهی ( AB ) انجام شد. نمونه پژوهش را سه نفر از دانش آموزان پسر با اختلال خواندن شاغل به تحصیل در دوره ابتدایی پایه سوم شهرستان خدابنده در سال تحصیلی 96- 1395 تشکیل دادند. گردآوری داده ها جهت بررسی وضعیت مشکلات خواندن آزمودنی ها، با استفاده چک لیست بررسی نشانگان نارساخوانی و آزمون خواندن و نارساخوانی نما انجام شد. جهت تقویت مهارت خواندن، هر سه آزمودنی به صورت گروهی در طی 18 جلسه (به مدت 9 هفته و هر هفته دو جلسه)، فعالیت های پیشرفته ادراکی- دیداری بر مبنای فراستیگ دریافت کردند. تحلیل داده های حاصل از ارزیابی مشکلات خواندن آزمودنی ها نیز با استفاده از جدول سمن صورت گرفت. یافته ها: یافته های حاصل از ارزیابی مشکلات خواندن آزمودنی ها در پیش و پس از تمرین فعالیت های ادراکی بینایی فراستیگ نشان داد که فعالیت های ادراکی- بینایی می تواند تا دو برابر، نمره های آزمودنی ها را در هر یک حوزه های شناختی دقت؛ حافظه دیداری، شنیداری؛ تمیز دیداری، شنیداری، توالی دیداری، شنیداری و سایر خطاها را کاهش دهد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر که نشان از تأثیر تمرین فعالیت های پیشرفته ادراکی بینایی بر کاهش مشکلات خواندن دانش آموزان با اختلال یادگیری دارد، پیشنهاد می شود مسئولین آموزش و پرورش استثنایی، اقدام به برگزاری دوره هایی جهت افزایش مهارت مربیان و والدین از تأثیرات انجام این تمرین ها کنند.
بررسی تاثیر توان بخشی شناختی رایانه ای بر کاهش اجتناب شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال یادگیری ویژه، یک اختلال عصبی رشدی است. دانش آموزان با اختلال سطح بالایی از مشکلات شناختی را دارند که منجر به افت تحصیلی آن ها می شود. پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر توان بخشی شناختی رایانه ای بر کاهش اجتناب شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم تا ششم با اختلال یادگیری شهر کرمانشاه بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 28 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اجتناب شناختی سکستون و دوگاس (2008)، پرسشنامه مشکلات یادگیری کلورادو و آزمون تجدید نظر شده هوش وکسلر کودکان بود. برنامه توان بخشی شناختی کاپیتان لاگ به مدت 12 جلسه 50-60 دقیقه ای و دو بار در هفته برای گروه آزمایش اجرا شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس با نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد برنامه توان بخشی شناختی کاپیتان لاگ موجب کاهش اجتناب شناختی این کودکان شده است (001/0>P). توانبخشی شناختی رایانه ای می تواند به عنوان روشی مناسب در کاهش اجتناب شناختی کودکان به کار رود و به دانش آموزان برای استفاده از راهبردهای کارآمد تر برای کنترل سطح اضطراب و کاهش حواسپرتی کمک کند و درنهایت سبب پیشرفت عملکرد تحصیلی آنها شود.
نیمرخ شناختی و زبان شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه و مشکل یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نیمرخ شناختی و زبان شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه و مشکل یادگیری (کم پیشرفت) انجام شد.در قالب یک پژوهش توصیفی – تحلیلی، از بین تمامی دانش آموزان 12-8 سال مراجعه کننده به مراکز اختلال یادگیری و دانش آموزان کم پیشرفت مدارس مقطع ابتدایی شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس (دو گروه 100 نفره) انتخاب و در متغیرهای سن، جنسیت، پایه تحصیلی و هوشبهر همگن شدند. داده های پژوهش از طریق ویراست چهارم هوش وکسلر کودکان (2003)، مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی (جیوا و همکاران، 2000) و آزمون تحول زبان- 3 (نیوکامر و هامیل، 1999) گردآوری و با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.یافته های پژوهش نشان داد که عملکرد دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه در نیمرخ شناختی به طور معناداری ضعیف تری از دانش آموزان با مشکل یادگیری است، افزون بر این در مهارت های زبان شناختی نتایج حاکی از آن بود که دانش آموزان با اختلال یادگیری در زیر مقیاس تحلیل واجی نسبت به گروه دانش آموزان با مشکل یادگیری به طور معناداری عملکرد ضعیف تری نشان دادند. از سوی دیگر، در زیر مقیاس های واژگان تصویری، تقلید جمله، تکمیل دستوری، تمایز گذاری کلمه، تولید کلمه، واژگان، شباهت ها و درک مطلب تفاوت معناداری بین دو گروه گزارش نشد. با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر توجه به کارکردهای اجرایی و مهارت های زبان شناختی در تشخیص، آموزش و توان بخشی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه و مشکل یادگیری می تواند نتایج مؤثری در پی داشته باشد.
اثربخشی آموزش فنون مبتنی بر ذهن آگاهی بر پریشانی روانشناختی مادران دارای فرزند با ناتوانی یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش فنون مبتنی بر ذهن آگاهی بر پریشانی روان شناختی (استرس، اضطراب و افسردگی) مادران دارای فرزند با ناتوانی یادگیری خاص انجام گرفت. روش پژوهش به شیوه ی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه ی آماری پژوهش را مادرانِ دانش آموزان مراکز ناتوانی یادگیری خاص شهر اردبیل در سال 1397 تشکیل می دادند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. نمونه ی مورد مطالعه شامل 40 مادرِ دانش آموزان مراکز ناتوانی یادگیری خاص شهر اردبیل بودند که بصورت تصادفی در گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر)، جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، 8 جلسه آموزش فنون مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی استرس، اضطراب و افسردگی لاویبوند و لاویبوند (1995) استفاده شد. داده ها با روش آماری کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که مادران گروه آزمایش نسبت به مادران گروه کنترل در پس آزمون به طور معناداری، پریشانی روان شناختی (استرس، اضطراب و افسردگی) کمتری داشتند و فرضیه ی پژوهش مبنی بر اثربخشی آموزش فنون مبتنی بر ذهن آگاهی بر پریشانی روان شناختی (استرس، اضطراب و افسردگی) مادران دارای فرزند با ناتوانی یادگیری خاص مورد تائید قرارگرفته است. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که آموزش فنون مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش پریشانی روان شناختی (استرس، اضطراب و افسردگی) مادران دارای فرزند با ناتوانی یادگیری خاص اثربخش است.
بررسی نیازهای دانش آموزان با همبودی آسیب بینایی و ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همبودی آسیب های بینایی و ناتوانی های یادگیری چالش های منحصر به فردی را ارائه می کند. معلمان باید در مورد ویژگی های این جمعیت خاص آگاهی داشته باشند و همچنین روش های آموزشی برای برآورده سازی نیازهای منحصر به فرد آنها را بشناسند. مولفان در این مقاله الگوهای عملکرد نوعی را ارائه می کنند و پیشنهادهایی برای اقدام موثر عرضه می کنند.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و آموزش بازسازی شناختی بر خودکارآمدی اجتماعی و عاطفی دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
169 - 192
حوزههای تخصصی:
فارسی هدف پژوهش، مقایسه تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و آموزش بازسازی شناختی بر خودکارآمدی اجتماعی و عاطفی دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری می باشد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر تهران بود. نمونه گیری به صورت در دسترس، از مدرسه کوشش واقع در منطقه 1 تهران صورت گرفت. بدین منظور تعداد 45 نفر از دانش آموزانی که ب الاترین نم ره را در مشکلات یادگیری کلورادو داشتند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل گمارده شدند. آزمودنی ها به پرسشنامه های خودکارآمدی اجتماعی اسمیت و بتز (2000) و مقیاس خودکارآمدی عاطفی بورلی و همکاران (2008) پاسخ دادند. آزمودنی های گروه آزمایش اول به مدت 20 جلسه تحت آموزش ذهن آگاهی قرار گرفتند. آزمودنی های گروه دوم به مدت 20 جلسه تحت آموزش بازسازی شناختی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که هر دو روش مداخله ای شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و بازسازی شناختی موجب افزایش خودکارآمدی اجتماعی و خودکارآمدی عاطفی می شود. آموزش ذهن آگاهی و بازسازی شناختی به دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری، مداخله ای مؤثر برای افزایش خودکارآمدی اجتماعی و عاطفی در آنان می باشد. بر مبنای نتایج این پژوهش می توان به معلمان، مشاوران و روان شناسان آموزشگاهی پیشنهاد نمود که با استفاده از این روش درمانی در بهبود مهارت های فردی و یادگیری دانش آموزان بکوشند.
عملکرد شناختی در کودکان و نوجوانان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ام اس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی عملکرد شناختی در کودکان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ام اس). روش شناسی پژوهش:نویسنده این پژوهش پروفایل عصب- روانشناسی [1] 37 کودک مبتلا به ام اس که تشخیص بالینی قطعی در مورد بیماری آنها صورت گرفته بود را بررسی و به لحاظ یافتن رابطه احتمالی میان عملکرد شناختی و مشخصه های بالینی مورد ارزیابی قرار داد. یافته ها: از 37 کودک و نوجوان ارزیابی شده، 35% از آنها به طور چشمگیری دارای اختلال در عملکرد شناختی بودند. عملکرد شناختی بطور کامل با چندین متغیر بالینی در ارتباط بود که دربرگیرنده میزان وضعیت ناتوانی گسترده [2] جدید [3] ، تعداد کل دفعات عود بیماری [4] و طول بیماری بود. بیماری ام اس بطور نامطلوبی بر عملکرد تحصیلی بیش از یک سوم این کودکان تاثیر گذاشت. نتیجه گیری: آسیب های شناختی در کودکان مبتلا به ام اس مشاهده می شود. برنامه ریزی جامع برای درمان این کودکان باید دربرگیرنده تایید این امر باشد که این قشر از کودکان ممکن است برای امور تحصیلی خود نیازمند دریافت تسهیلات آموزشی باشند. [1] Neuropsychological profile [2] Expanded Disability Status Scale (EDSS) [3] منظور از «جدید» این است که ارزیابی این مقیاس به تازگی صورت گرفته باشد و آزمون گیرنده به ارزیابی های قدیمی اتکا ننماید. [4] Relapse
مقایسه اثربخشی توان بخشی شناختی- رایانه ای و تمرین های عملی عصب روان شناختی بر بهبود حافظه کاری و توجه پیوسته دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی توان بخشی شناختی مبتنی بر رایانه و تمرین های عملی عصب روان شناختی بر بهبود حافظه کاری و توجه پیوسته دانش آموزان نارساخوان بود. روش پژوهش حاضر آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون چندگروهی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری خاص از نوع نارساخوانی شهرهای آمل و محمودآباد در سال تحصیلی 98-1397 بودند که به مراکز اختلال یادگیری ارجاع داده شده بودند. تعداد 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و با آزمون های تشخیصی هوش ریون و آزمون خواندن و نارساخوانی نما انتخاب شدند و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه قرار گرفتند. گروههای آزمایشی به مدت 14 جلسه تحت مداخله قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون از نسخه رایانه ای آزمون حافظه کاری ان- بک و آزمون عملکرد پیوسته استفاده شد. داده ها از طریق آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد که توان بخشی شناختی رایانه ای بر روی میزان پاسخ های صحیح در توجه پیوسته و میزان پاسخ های صحیح و زمان واکنش در حافظه کاری اثربخشی بیشتری (05/0P < ) نسبت به روش تمرین های عملی دارد. این نتایج بیان می کنند که توان بخشی شناختی به کمک رایانه با جذابیت های بصری و صوتی و ایجاد فرصت های متناسب با سطح پیشرفت کودک، می تواند شرایط مناسب تری را برای بهبود نقایص کارکردهای عالی ذهن افراد مبتلا به اختلال یادگیری خواندن فراهم کند.