مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
سندرم داون
حوزه های تخصصی:
"هدف: سندرم داون (تریزومی 21) شایعترین اختلال کروموزومی بوده و همراه با اختلالات مختلف جسمی، روانی، رفتاری، خانوادگی و اجتماعی است. پژوهش فوق با هدف بررسی مشکلات و بار خانوادگی سندرم داون به انجام رسیده است.
روش بررسی: 61 خانواده بیماران ثبت شده در انجمن سندرم داون ایران در این بررسی شرکت نمودهاند (31 خانواده صاحب پسر و 30 خانواده صاحب دختر). محدودة سنی بیماران 3 تا 17 سال بوده و از ابزار (پرسشنامه) دو مرحله ای که توسط گروهی متخصص شامل هفت محور) سه تا 6 گزینهای( تهیه شده استفاده گردیده است.
اطلاعات واصله در نرم افزار طراحی شده مخصوص جمع آوری و توسط spss دانشجویی مورد بررسی آماری قرار گرفت.
یافتهها: بررسی فوق مشکلات عمده را در هفت گروه مشکلات جسمی، روانی و رفتاری، اجتماعی، آموزشی، نگهداری، حمایتی و ارتباطی میداند. متوسط نمره اولویت این مشکلات بسیار نزدیک به هم 72/19 (41/2 = SD) از 20 بوده است. اکثر خانوادهها نیاز به آموزش را ضروری دانسته (85%) و تنها 10% آشنایی کافی با مراکز حمایتی و ارائه کننده خدمت دارند. 97% موارد از پذیرش خوبی در خانواده برخوردارند و در 96% موارد خانواده نگران فرزند بعد از مرگ خود میباشند. خانواده فرزند خود را علیرغم معلولیت مستعد دانسته و وی را در بهرهگیری آموزشی توانا میداند.
نتیجهگیری: بر اساس مطالعه ماکودکان مبتلا به سندرم داون در خانواده خود از پذیرش خوبی برخوردار بوده و سازگاری با اعضاء خانواده دارند.
همچنین خانوادهها وی را سربار خانواده و یا مورد اختلاف در خانواده ندانسته و از داشتن وی سرافکنده نمیباشند.
خانوادهها نیاز به اطلاعرسانی را ضروری دانسته، آموزش برای خود و فرزند خود را لازم و برنامهریزی اجتماعی در جهت تأمین شغل و آینده فرزند را مهم میدانند."
مقایسه الگوی برتری جانبی فرآیند درک شنیداری زبان در کودکان با سندرم داون و کودکان طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه الگوی برتری جانبی فرآیند درک شنیداری زبانی دردو گروه کودکان با سندرم داون و کودکان طبیعی بوده است. بدین منظور 9 آزمودنی با سندرم داون مشغول به آموزش در 5 مرکز آموزش و پرورش کودکان استثنایی شهرستان مشهد با سن تقویمی16-9 سال و سن عقلی 5/6-6 سال و پنج آزمودنی طبیعی با سن تقویمی و عقلی 5/6-6 سال به روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس، پس از کنترل متغیرهای مربوطه انتخاب شدند. پس از انتخاب کودکان راست دست از طریق استفاده از گزینه های پرسش نامه دست برتری آنت، از تکنیک الکتروانسفالوگرام (ای.ای.جی) جهت بررسی نوع برتری جانبی فرآیند درک شنیداری زبانی ازطریق ثبت ولتاژ امواج مغزی در قشر مغز(مناطق گیجگاهی)، در دو حالت استراحت و فعالیت (گوش دادن به داستان) استفاده شد. مقایسه داده های به دست آمده، نشان داد که میانگین ولتاژ امواج مغزی در مناطق گیجگاهی چپ و راست در حالت فعالیت و نیز درحالت استراحت، میان دو گروه آزمودنی متفاوت است.
تاثیر مداخلات به هنگام روان شناختی و آموزشی خانواده محور، بر سلامت روانی مادران دارای فرزند با نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق ، بررسی علل عدم پیشرفت متناسب با استعدادهای دانش جویان درخشان در زبان انگلیسی و ارتباط این عدم پیشرفت با ویژگی های شخصیتی ایشان بوده . بدین منظور یک گروه نمونه از بین دانش جویان درخشان دانشگاه اصفهان و گروهی دیگر از بین دانشجویان عادی همین دانشگاه به طور تصادفی انتخاب گردید . مقایسه نمرات زبان انگلیسی دانشجویان دو گروه در کنکور ورودی دانشگاه نشان داد که دانشجویان درخشان در زبان انگلیسی بهتر از دانشجویان عادی بودند . سپس برای بررسی میزان پیشرفت دو گروه در زبان انگلیسی نمرات پایان ترم اول تحصیلی ایشان که درس زبان انگلیسی عمومی دریافت نموده بودند مورد استفاده قرار گرفت . مقایسه نمرات دو گروه نشان داد که اگرچه بازهم دانشجویان درخشان از نظر دانش زبانی بهتر از دانشجویان عادی بودند اما پیشرفت گروه درخشان کمتر از گروه عادی بود است . برای یافتن علت این مسئله آزمونهای سنجش خلاقیت ، شخصیت ، هوش و پرسشنامه فردی اجرا گردید . تجربه و تحلیل های نشان داد که پیشرفت در زبان انگلیسی فقط با هوش دارای همبستگی مثبت معنی دار است و با دیگر و با ویژگی های شخصیتی همبستگی ندارد .
توانایی کودکان مبتلا به سندرم داون فارسی زبان در درک ساختارهای نحوی ساده و مرکب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نحوه عملکرد دَه کودک مبتلا به سندرم داون فارسی زبان در درک ساختارهای نحوی ساده و مرکب برای شناسایی و ارزیابی نقاط ضعف و قوت آنان می باشد. به این منظور، تشابهات و تفاوت-های عملکرد زبانی آنان با عملکرد ده کودک طبیعی به عنوان گروه کنترل مورد ارزیابی قرار گرفت تا الگویی درباره رشد و عملکرد زبانی گروه داون در زمینه درک نحوی حاصل گردد. آزمودنی های پژوهش از هر دو جنسیت بودند و بر اساس سن عقلی 7-8 سال هماهنگ شدند. برای بررسی توانایی های نحوی کودکان، آزمون درک زبانی به صورت مطابقت تصویر-جمله تدوین گشت. پس از تحلیل داده های آزمون درک زبانی مشخص گردید که گروه داون در درک ساختارهای ساده، مرکب، مرکب همپایه و مرکب ناهمپایه بسیار ضعیف تر از گروه طبیعی عمل کردند و این مسئله در میانگین امتیازهای ساختارهای مرکب نمایان تر بود.
مطالعه مقایسه ای عوامل آمادگی جسمانی در عقب ماندگان ذهنی با و بدون سندرم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه عوامل آمادگی جسمانی در عقب ماندگان ذهنی با و بدون سندرم داون است. نمونه آماری این پژوهش شامل 30 دانش آموز دختر عقب مانده ذهنی با سندرم داون (سن 77/1±96/13 سال، قد 19/8±40/135 سانتی متر، وزن 21/9±86/42 کیلوگرم، IQ 73/3±12/59) و 30 دانش آموز دختر عقب مانده ذهنی بدون سندرم داون (میانگین سن 96/1±30/14 سال، قد 07/8±30/136 سانتی متر، وزن 67/8 ± 46/41 کیلوگرم، IQ 02/5±73/61) است که به¬صورت تصادفی به¬عنوان آزمودنی انتخاب شدند. ابتدا، بر اساس پرونده پزشکی و دموگرافیکی آنان اطلاعاتی مانند بهره هوشی، وضعیت قلبی ـ عروقی و ریوی، قد، وزن و سن جمع¬آوری شد. سپس متغیرهای آمادگی جسمانی با آزمون های تعدیل شده معلولان (براکپورت و ...) شامل آمادگی قلبی ـ عروقی با آزمون 600 یارد راه رفتن - دویدن، قدرت عضلانی با آزمون قدرت پنجه دست، استقامت عضلانی با آزمون دراز و نشست، انعطاف پذیری با آزمون خمش و رسش و ترکیب بدنی با محاسبه شاخص توده بدن اندازه گیری شد. برای مقایسه متغیرهای آمادگی جسمانی در دو گروه از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد بین تمامی متغیرهای آمادگی جسمانی، به¬جز ترکیب بدنی، بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0P≤)؛ بنابراین با توجه به نتایج پژوهش حاضر به مربیان و معلمان توصیه می شود پیش از هر گونه برنامه ریزی و تجویز فعالیت های حرکتی برای عقب ماندگان ذهنی، به¬ویژه کودکان سندرم داون، ابتدا به ارزیابی آمادگی جسمانی آن ها بپردازند.
تاثیر بسته آموزشی-تمرینی کاشی در بهبود سرعت پردازش اطلاعات و کاهش عوارض روانی و عصبی مردان سندرم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق بررسی تاثیر بسته آموزشی-تمرینی کاشی در بهبود سرعت پردازش اطلاعات و کاهش عوارض روانی و عصبی ناشی از بیماری سندرم داون بود. 27 بیمار سندرم داون مرد با میانگین سن 936/3 ± 135/26 سال از مرکز توانبخشی معلولین نمونه تهران به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (14 نفر) و تجربی (13 نفر) تقسیم شدند. افراد گروه تجربی به مدت 12 هفته و هر هفته سه جلسه برنامه آموزشی- تمرینی کاشی را دنبال نمودند. قبل و بعد از دوره ی تمرینی سرعت عکس العمل توسط خرده مقیاس آزمون لینکلن اوزرتسکی سنجیده شد و از مراقبت کنندگان اعضاء گروه نمونه درخواست شد تا پرسشنامه غربالگری دمانس برای افراد کم توان ذهنی DSQIID را برای هر فرد تکمیل نمایند. این پرسشنامه بخش هایی همچون از دست رفتن حافظه، گیجی، از دست رفتن مهارتها، کناره گیری اجتماعی، تغییرات رفتاری، نشانه ها و علائم روانی، تغییرات جسمانی، اختلالات خواب و اختلالات گفتاری را می سنجد. تحلیل نتایج با استفاده از تحلیل واریانس بین گروهی با اندازه های تکراری (در سطح P<0.05) نشان داد که اجرای این بسته آموزشی-تمرینی باعث کاهش معنی داری در نمره پرسشنامه DSQIID در افراد گروه تجربی شد (P=0.004). تحلیل خرده مقایس های پرسشنامه نشان داد که متعاقب اجرای این برنامه، اختلالات حافظه و گیجی (P=0.028) و مهارت های فرد، کناره گیری اجتماعی، خصوصیات بدنی و کلامی (P=0.047) در افراد گروه تجربی بهبود معنی داری داشت. علاوه بر این سرعت عکس العمل نیز به صورت معنی داری کاهش پیدا کرد (P=0.000). نتایج این تحقیق نشان داد که برنامه آموزشی-تمرینی ارائه شده در این تحقیق توانست باعث کاهش علائم اولیه اختلالات روانی و عصبی و افزایش سرعت پردازش اطلاعات در سیستم عصبی افراد سندرم داون شود.
تاثیر یک دوره برنامه تمرینی منتخب بر عملکرد قلبی و عروقی بزرگسالان سندرم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق بررسی تاثیر یک دوره برنامه تمرینی منتخب بر عملکرد قلبی و عروقی بزرگسالان سندرم داون بود. جامعه آماری این تحقیق نیمه تجربی شامل بیماران سندرم داون بود. این بیماران از یکی از مراکز توانبخشی افراد کم توان ذهنی انتخاب شدند. پس از مطالعه ی پرونده ی پزشکی و روان شناسی مددجویان حاضر در این مرکز 19 بیمار سندرم داون (با بهره هوشی بین 69-35) با میانگین سن 014/4 ± 684/25 سال به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر) و کنترل (9 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی در معرض یک دوره برنامه منتخب تمرینی 12 هفته ای (ترکیبی از تمرینات قدرتی، استقامتی، تعادلی و هوازی) قرار گرفتند. قبل و بعد از دوره ی تمرینی عملکرد قلبی (16 متغیر) افراد گروه نمونه به وسیله روش ایمپدانس کاردیوگرافی با دستگاه کاردیو اسکرین اندازه گیری شد. مقایسه داده های پیش و پس آزمون در هر گروه توسط آزمون تی وابسته انجام شد. نتایج این تحقیق نشان داد اعضا نمونه تحقیق در هشت متغیر از 16 متغیر اندازه گیری شده دارای مقادیر غیر طبیعی بودند. اما دوره ی تمرینی منتخب ارائه شده در این تحقیق توانست تاثیر معناداری بر بهبود سلامت قلبی عروقی با تاکید بر پنج متغیر محتوای مایعات سینه ای، برون ده قلبی، میانگین فشار خون سرخرگی، مقاومت منظم عروقی و شاخص مقاومت منظم عروقی در گروه تجربی ایجاد کند(P<0.05). با توجه به اینکه هیچ متغیری پس از سه ماه در گروه کنترل تغییر معنادار نکرد (P>0.05) لذا می توان چنین نتیجه گیری نمود که فعالیت ورزشی ترکیبی ارائه شده در این تحقیق توانسته است باعث بهبود معنادار عملکرد قلبی و عروقی این بیماران سندرم داون شود.
سبب شناسی تأخیر زبان و نارسایی های گفتار در عقب ماندگی ذهنی سندرم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سندرم داون، شایع ترین عامل ژنتیکی عقب ماندگی ذهنی، زمینه ساز بروز نقایص و ناهنجاری های فیزیکی و عصب روانشناختی بارز به ویژه در حوزه توانایی های شناختی زبانی است. این مقاله با هدف شناخت و بررسی برخی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در بروز تأخیر زبان و نارسایی های گفتار در افراد مبتلا به سندرم داون نگاشته شده است. این عوامل در پنج گروه عمده زیر مورد تحلیل قرار می گیرند: 1- نقایص ساختارى و کارکردی در اندام هاى تولید گفتار؛ 2- مشکلات شنیدارى؛ 3- آسیب در حافظه کوتاه مدت شنیدارى – کلامى؛ 4- الگوى خاص برترى جانبى کارکرد هاى درک و تولید زبانى؛ 5- آسیب هاى ساختارى و کارکردى سیستم عصبى.غالب پژوهشگران از میان این علل، بیشترین سهم را متعلق به عامل آسیب هاى ساختارى سیستم عصبى وبروز ناهنجاری هاى رشد مغزى بویژه در ساختار هاى مرتبط به کارکرد هاى شناختى زبانى، می دانند که البته میزان این آسیب پذیری در سندرم داون از تغییرات فردی و درون گروهی بسیار گسترده ای برخوردار است.
مقایسه فضای واکه ای در کودکان سالم و کودکان مبتلا به سندرم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی و مقایسه فضاهای واکه ای در کودکان سالم و کودکان مبتلا به سندرم داون است. به این منظور از 6 کودک سالم و 6 کودک بیمار خواسته شد تا 36 کلمه تک هجایی CVC را سه مرتبه تکرار کنند. همخوان های آغازه و پایانه این کلمات یکسان و متشکل از انسدادی های واک دار و بی واک [p,b,t,d,k,g] است. صدای این افراد توسط نرم افزار پرت (نسخه 24. 2. 5) ضبط شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. سپس، برای هر واژه یک شبکه متنی ساخته شد و مقادیر بسامد سازه اول و بسامد سازه دوم واکه ها در این دو گروه اندازه گیری و مقایسه شد. نتایج گویای آن هستند که بیماران مبتلا به سندرم داون واکه های پیشین را در جایگاهی پسین تر و واکه های پسین را در جایگاهی پیشین تر از کودکان سالم تولید می کنند. دامنه گستردگی واکه ها در این بیماران بسیار محدودتر از کودکان عادی است و تمامی واکه ها به مرکز فضای واکه ای تمایل دارند. در افراد مبتلا به این سندرم بسامد سازه اول واکه های [u,i,e] بیشتر از مقادیر آن در افراد سالم است. خلاف آن، بسامد سازه اول واکه های [ɑ,æ,o] در افراد سالم بیشتر است. بررسی بسامد سازه دوم واکه ها نیز گویای آن است که خلاف واکه های [æ,e,i] ، بسامد سازه دوم واکه های [ɑ,u,o] در این بیماران بیشتر است.
اثربخشی بازی درمانی بر مهارت های اجتماعی، اضطراب و پرخاشگری کودکان با نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی بازی درمانی بر مهارت های اجتماعی، اضطراب و پرخاشگری کودکان مبتلا به سندرم داون انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان مبتلا به سندرم داون تحت حمایت اداره بهزیستی شهر کرمانشاه در سال 1396 بود. تعداد 30 نفر کودکان مبتلا به سندرم داون با روش نمونه گیری در دسترس در دو گروه مساوی آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی در 8 جلسه شرکت کردند در حالی که گروه کنترل شرکت نکردند. جهت جمع آوری داده های پژوهش از الف: پرسشنامه های مهارت اجتماعی (ماتسون، 1983)،ب: پرسشنامه اضطراب کودکان (اسپنس، 1999)، و ج: پرسشنامه پرخاشگری (پرخاشگری باس و پری، 1992) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس و با نرم افزار 21- SPSS انجام شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و کنترل در نمرات مهارت اجتماعی و و هر یک از مؤلفه های آن شامل مهارت اجتماعی مناسب، جسارت نامناسب، تکانشی/سرکشی، اطمینان زیاد به خود، و حسادت/گوشه گیری وجود دارد (05/0> P ). همچنین، بین میانگین نمرات پرخاشگری و اضطراب دوگروه در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری مشاهده گردید (05/0> P ). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که از بازی درمانی در کنار سایر روش های درمانی رفتاری می توان جهت افزایش مهارت اجتماعی و کاهش هیجانات منفی کودکان سندرم داون استفاده شود.
تاثیر تمرین سوپربرین یوگا بر هوش سیال، ادراک بینایی فضایی، پیشرفت تحصیلی و تعادل کودکان سندرم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
151 - 168
حوزه های تخصصی:
سندرم داون یکی از متداول ترین بیماری های ژنتیکی با کم توان ذهنی خفیف تا متوسط است. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین سوپربرین یوگا بر افزایش هوش، ادراک بینایی- فضایی و پیشرفت تحصیلی و تعادل ایستا کودکان سندرم داون پسر بود. این پژوهش نیمه تجربی و به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر مبتلا به سندرم داون مقطع دبستان شهر تهران بودند. شرکت کنندگان پژوهش 20 پسر سندرم داون آموزش پذیر مدرسه استثنایی شهید بهشتی با میانگین سنی (89/0 ± 2/8) سال بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفری آزمایش و کنترل قرار داده شدند. گروه آزمایش 12 هفته تمرینات سوپربرین یوگا را انجام دادند. ابزار جمع آوری اطلاعات آزمون هوش وکسلر برای کودکان ویرایش پنجم و آزمون تعادل ایستای لک لک بود. برای تجزیه و تحلیل داده های از آزمون شاپیروویلک، لوین و t مستقل نمرات اکتسابی استفاده شد. تمرینات سوپربرین یوگا تاثیر معنادار بر افزایش هوش سیال (t =1. 06, P=0/30)، ادراک بینایی فضایی (t =1/29, P=0/21) و تعادل ایستا (t = /45, P=0/65) نداشت، ولی بر پیشرفت تحصیلی کودکان تاثیر معنادار داشت (t = 2. 46, P=0/02). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بهتر است در کنار سایر آموزش های متداول تحصیلی از تمرینات سوپربرین یوگا در پیشرفت تحصیلی کودکان سندرم داون استفاده شود.
اثربخشی آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و جسمانی مادران کودکان با سندرم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مادران کودکان مبتلا به سندرم داون، تجارب فرزندپروری دشواری دارند و در معرض سطوح بالای استرس و پیامدهای روانی و جسمانی آن قرار می گیرند. برنامه های آموزشی ویژه این مادران می تواند به آنها در مواجهه بهتر با دشواریها کمک نماید. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و جسمانی مادران کودکان با سندرم داون انجام شد. این پژوهش با رویکرد کمی و طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری شامل تمام مادران دانش آموزان با سندرم داون مدارس استثنایی شهرستان مشهد در سال تحصیلی 98-1397 بودند که با نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شدند.30 نفر از مادران این کودکان که دارای نمره بالاتر از 22 در پرسشنامه سلامت عمومی بودند، انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آموزش ذهن آگاهی و گروه گواه جایگزین شدند. مادران در گروه آزمایش، 8 جلسه دوساعته برنامه آموزش ذهن آگاهی را دریافت نموده و گروه گواه هیچ نوع آموزشی دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش مقیاسهای رضایت از زندگی، عاطفه مثبت و منفی، افسردگی – شادکامی و علائم جسمانی بودند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس موجب افزایش معنادار بهزیستی جسمانی و روانشناختی مادران دارای کودک مبتلا به سندرم داون می شود(p <0/05). بنابراین این برنامه برای مادران کودکان سندرم داون برنامه مداخله ای مناسبی بوده و می تواند در مراکز درمانی و مدارس ویژه این کودکان مورد استفاده قرار گیرد.
تأثیر آموزش بر تولید گفتارکودکان سندرم داون
حوزه های تخصصی:
زبان مهم ترین ابزار در برقراری ارتباط است؛ اما تمام افراد جامعه نمی توانند از این ابزار به راحتی استفاده کنند. بخشی از افرادی که در استفاده از زبان مشکل دارند، کسانیی هستند که دچار اختلال زبانی هستند. اختلال زبانی به هرگونه نارسایی در بیان و درک گفتار اطلاق می گردد. افرادی که دچار ناتوانی های ذهنی هستند، معمولاً از این اختلالات رنج می برند و کودکان و نوجوانان سندرم داون در بین این افراد کم توان ذهنی هستند. پژوهش حاضر به بررسی مقایسه تولید گفتار در کودکان سندرم داون آموزش یافته و آموزش نیافته در شهرستان بابل می پردازد تا تأثیر آموزش را در بهبود مهارت گفتاری این افراد بسنجد. این پژوهش از نوع نیمه تجربی و مقایسه ای است که در گردآوری داده ها از شیوه میدانی بهره گرفته است و برای این منظور از آزمون زبان شناسی نیلی پور(1372) که به صورت پرسش نامه و تصاویر بوده، استفاده شده است. در این تحقیق سعی شده است با توجه به گستردگی ساخت های زبانی در بخش گفتار، به بررسی ساختارهای نحوی تولید شده توسط این گروه کم توان ذهنی پرداخته شود. نتایج به دست آمده نشان داد کودکان و نوجوانان پسر سندرم داون که آموزش دیده اند، نسبت به گروه همسالان خود که آموزش ندیده اند، در تولید ساختارهای نحوی بسیار بهتر عمل کرده اند.
تأثیر هشت هفته تمرینات هوازی برسطح شاخص های سندرم متابولیک در دختران مبتلا به سندرم داون
منبع:
علوم حرکتی و رفتاری سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
1 - 7
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: کودکان کم توان ذهنی از ویژگی های جسمی و روانی متفاوتی نسبت به همتایان سالم خود برخوردار می-باشند. به نظر می رسد راهی برای پیشگیری از وضعیت ناتوانی ذهنی وجود ندارد. اما می توان با آموزش و فراهم کردن شرایط مناسب، آن را به حداقل محدودیت رساند. در همین راستا هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطح شاخص های سندرم متابولیک در دختران مبتلا به سندرم داون بود. روش شناسی: جامعه آ ماری این پژوهش شامل دختران مبتلا به سندرم داون شهرستان اهواز با دامنه سنی 10 تا 14 سال می باشد که تعداد 20 نفر به صورت هدفمند انتخاب، و بعد از انجام پیش آزمون در دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. برنامه گروه تجربی شامل 16 جلسه تمرین هوازی با شدت 60-70% حداکثر ضربان قلب بود و گروه کنترل در این مدت فعالیتی نداشت، در نهایت پس آزمون به عمل آمد و نتایج ثبت گردید. یافته ها: نتایح حاصل از آزمون t نشان داد که در میزان گلیسیرید، سطح انسولین، مقاومت انسولین، کلسترول بد و میزان هموگلوبین تفاوت معنی داری بین گروه تجربی و کنترل مشاهده نشد. ولی در میزان کلسترول تام، تری گلیسیرید، کلسترول خوب، لیپوپروتئین کم چگال گروه تجربی نسبت به گروه کنترل عملکرد بهتری داشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت که تمرینات هوازی بر برخی شاخص های سندرم متابولیک در افراد سندرم داون اثرات مثبتی دارد.
بررسی تحول شناختی و هوشی افراد سندرم داون بر اساس آزمون استانفورد بینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان نشانگان داون دارای تاخیرات در زمینه های حرکتی، زبان، خود حمایت گری، رشد شناختی و اجتماعی هستند. دانستن فنوتیپ شناختی و رفتاری افراد نشانگان داون به ما درباره ماهیت عصب روانشناختی افراد نشانگان داون آگاهی می دهد. در نهایت به درمان، آموزش و توانبخشی و ارائه مداخله به این کودکان کمک می کند تا رشد شناختی این گروه از افراد افزایش یابد. بنابراین این پژوهش با هدف بررسی پروفایل شناختی دانش آموزان نشانگان داون در مقایسه با دانش آموزان عادی انجام شد و همچنین تحول پروفایل شناختی این گروه در مقایسه با دانش آموزان عادی پرداخته است. به این منظور 100 دانش آموز نشانگان داون و عادی در گروه سنی 14-6 ساله از مدارس استثنائی و عادی به طور تصادفی انتخاب شدند. در نهایت گروه های سنی دانش آموزان نشانگان داون و دانش آموزان با رشد عادی به 3 گروه 8-6 سال، 11-9 سال، 14-12 سال طبقه بندی شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، آزمون هوش استانفورد بینه نسخه پنجم است. نتایج تحلیل آماری این پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی توکی بیانگر این است که در افراد دارای سندرم داون در مقایسه با کودکان عادی، در مقیاس های استدلال سیال غیرکلامی، دانش غیرکلامی و حافظه فعال با افزایش سن کاهش صورت می گیرد. در صورتی که در باقی زیر مقیاس ها تغییرات معنی داری در پروفایل شناختی دیده نشد. گرچه گروه نشانگان داون نیز مانند گروه افراد دارای رشد عادی، با افزایش سن تغییراتی در رشد کلی هوش کلامی و غیرکلامی و هوشبهر کلی نداشتند.
مطالعه رابطه بین نیمرخ ساختاری باکنترل پاسچر در افراد مبتلا به سندرم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: سندرم داون به عنوان شایع ترین دلیل ناتوانی های عقلی ناشی از اختالات ژنتیکی شناخته می شود. مبتلایان به سندرم داون ویژگی های فیزیولوژیکی و آناتومیکی خاصی دارند که آن ها را از دیگر همتایان سالم متفاوت می سازد. هدف از این پژوهش مطالعه رابطه بین نیمرخ ساختاری با کنترل پاسچردرکودکان سندرم داون بود. روش تحقیق: در این مطالعه 30 فرد مبتلا به سندرم داون (میانگین سنی 07 / 2± 02 /15 سال، قد 65 / 10 ± 155 سانتیمتر، وزن 80 ± 63 / 61 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 4/21± 85 / 25 کیلوگرم/مترمربع) و 25 فرد سالم (میانگین سنی 13 / 2± 04 / 15 سال، قد 42 / 11 ± 36 / 164 سانتیمتر، وزن 01 / 12 ± 24 / 56 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 58 / 3± 72 / 20 کیلوگرم/مترمربع) شرکت کردند. برای بررسی وضعیت سر و شانه، زوایای لوردوز و کایفوز و تعادل آزمودن یها، به ترتیب از روش عکسبرداری، خط کش منعطف و دستگاه تعادل سنج بایودکس استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 در سطح 05/p یافته ها: نتایج نشان داد که زاویه سربه جلو (001/p=0)، و تعادل (001/p=0) در افراد سندرم داون به طور معنی داری کمتر از افراد سالم است، در حالی که زاویه کایفوز (001/ p=0) آن ها بیشتر از افراد سالم بود. همچنین رابطه معنی داری بین ناهنجاری سر به جلو و تعادل قدامی-خلفی ( 02/ p=0)، بین ناهنجاری کایفوز با تعادل قدامی-خلفی (009/ p=0) و بین ناهنجاری کایفوز با تعادل کلی (006/ p=0) به دست آمد. نتیجه گیری: باتوجه به ضعف تعادل و مشاهده برخی ناهنجاری های ساختاری در مبتلایان به سندرم داون، اجرای برنامه ها و تمرینات اصلاحیه منظور بهبودتعادل و اصلاح پاسچر در آنان، ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سرمایه های روانشناختی و روان رنجورخویی در مادران دارای فرزند سندرم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سرمایه های روانشناختی و روان رنجورخویی مادران دارای فرزند سندرم داون بوده است. پژوهش حاضر به لحاظ روش نیمه آزمایشی بود که با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزند سندرم داون شهر مشهد بود که از بین آن ها، 30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. هر دو گروه قبل و بعد از مداخله پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس سرمایه روانشناختی لوتانز و پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو (فرم کوتاه، خرده مقیاس روان رنجورخویی) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد منجر به بهبود سرمایه های روانشناختی خودکارامدی، امیدواری، تاب آوری، خوش بینی و روان رنجورخویی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است (001/0 p <). براساس یافته های تحقیق، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سرمایه های روانشناختی و روان رنجورخویی مادران دارای فرزند سندرم داون اثرگذار است.
چالش های قانونی- فقهی فاعلیت مادر در فرآیند درمان سقط جنین سندرم داون بر اساس قاعده لاحرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سندرم داون یکی از ناهنجاری های کروموزومی است که موجب نقص ذهنی و جسمی جنین می گردد. این سندرم مشکلات فراوان معنوی و مادی برای والدین به ویژه مادران ایجاد می نماید. شدت این مشکلات به حدی است که این بیماری بر طبق حقوق بین الملل و ایران، جزء مصادیق قانونی جواز سقط جنین محسوب می شود. طبق قانون سقط درمانی ایران، بر اساس قاعده لاحرج، در صورت یقین و نظر سه پزشک، امکان سقط جنین ناقص الخلقه وجود دارد. بدین ترتیب، اگر نگهداری جنین ناقص الخلقه برای مادر حرج به همراه داشته باشد، می تواند اقدام به سقط کند. این در صورتی است که از نظر اکثر فقها، نگهداری از کودک سندرم داون تحت قاعده لاحرج قرار نمی گیرد. بنابراین به حرمت سقط جنین سندرم داون فتوا داده اند. با توجه به اختلاف فتوا با قانون، مادر در دوراهی سقط یا حفظ جنین قرار می گیرد و با چالش هایی روبروست. یکی از چالش هایی که می توان بیان کرد، عبارت است از فشارهای روحی و عاطفی که ناشی از تعارض بین جواز سقط جنین و حرمت آن می باشد که این امر سبب می شود تا مادران در تحیر و سرگردانی قرار بگیرند. این نوشتار درصدد است تا تقابل بین فتوا و قانون را بررسی کند و به این نتیجه برسد که اخلاق، دین و عرف عقلا، مادران را بر حفظ جنین تشویق می کند؛ زیرا شروط لازم برای سقط جنین سندرم داون باید یقینی باشند و این امر مانع به کارگیری راحت قاعده لاحرج می گردد؛ ولی فرجام کار به تصمیم مادران بستگی دارد. این مقاله به روش کتابخانه ای و بر اساس آخرین فتاوای علما در زمینه خاص سقط جنین سندرم داون تدوین شده است.
تدوین برنامه توانبخشی ورزشی در افراد با سندرم داون با توجه به عملکرد و ساختار بدنی(مدل ICF)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افراد با سندروم داون، دارای سطح فعالیت بدنی و آمادگی جسمانی پایین و شیوع بالایی از اختلالات اسکلتی– عضلانی هستند. هدف از این تحقیق، تدوین برنامه توانبخشی با توجه به مرور سیستم ها در عملکرد و ساختار بدنی این افراد است. روش پژوهش: جست وجوی مقالات با تأکید بر «مرور سیستم ها» به عنوان پایه و اساس و با مرور کلی از «اثرات» که بر فعالیت های جسمانی تأثیر می گذارند، انجام گرفت. جست وجوها در پایگاه های اطلاعاتی پابمد، وب آوساینس، مدلاین، گوگل اسکالر، اسکوپوس با ترکیبی از کلمات کلیدی سندروم داون، عملکرد و ساختار بدن، شیوع اختلالات و فاکتورهای آمادگی جسمانی انجام گرفت. مطالعات با استفاده از معیارهای از پیش تعریف شده ورود و خروج انتخاب شدند. پس از بررسی و مطالعه مقالات توصیه هایی برای محتوا و ارائه یک برنامه تمرین بر اساس مرور متون استخراج شد. یافته ها: بر اساس نتایج و مرور، برنامه تمرینی توانبخشی برای این افراد تدوین شد. برنامه توانبخشی ورزشی به حداقل تجهیزات نیاز دارد و می تواند به طور مستقل اجرا شود. همچنین به طور مؤثر به بهبود الگوهای راه رفتن، قدرت، ثبات، تعادل، هماهنگی، استقامت و مشارکت در فعالیت های هدفمند و با افزایش استقلال منجر شود. این برنامه تمرینی را می توان سه بار در هفته، حدود یک ساعت در هر جلسه اجرا کرد. نتیجه گیری: با توجه به تحلیل محتوا در عملکرد و ساختار بدنی منحصربه فرد فیزیولوژیکی، عصبی - عضلانی و سبک یادگیری افراد با سندروم داون، برنامه جامع توانبخشی ورزشی ارائه شده می تواند اختلالات حرکتی، فعالیت های عملکردی و مشارکت را بهبود بخشد.
اثربخشی بازخورد هنجاری بر یادگیری تکلیف حرکتی پرتابی در افراد دارای ناهنجاری سندرم داون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۴)
753 - 764
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه در تمام جوامع بشری کودکان استثنایی بویژه کودکان عقب مانده ذهنی مورد توجه خاصی قرار دارند. توجه جدی به کودکان سندرم داون به علت نارسایی در رشد متضمن سرمایه گذاری های قابل توجه از سوی دولت ها بویژه در زمینه امر توانبخشی می باشد. بنابراین در نظر گرفتن تمرین های مناسب همراه با تشویق و بازخورد، برای رشد مهارت های حرکتی این کودکان الزامی است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی بازخورد هنجاری بر یادگیری یک تکلیف حرکتی پرتابی در افراد دارای ناهنجاری سندرم داون بود.
مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه تجربی بود. مشارکت کنندگان پژوهش حاضر 30 نفر از افراد دارای سندرم داون در استان ایلام بودند که به صورت در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند و به روش تصادفی ساده در سه گروه بازخورد هنجاری مثبت، بازخورد هنجاری منفی و کنترل، هر گروه 10 نفر جایگزین شدند. اطلاعات لازم برای این پژوهش در 4 مرحله پیش آزمون، اکتساب، یادداری و انتقال جمع آوری شد. مرحله اکتساب شامل 7 بلوک 10 کوششی بود. آزمون یادداری و انتقال 24 ساعت بعد برگزار شد. داده ها با نرم افزارSPSS 20 و به روش تحلیل واریانس یکراهه و مرکب با اندازه گیری مکرر و آزمون پیگیری توکی تجزیه تحلیل شد.
یافته ها: طبق نتایج بین تاثیر بازخورد هنجاری مثبت، منفی و کنترل بر ثبات و دقت هدف گیری گروه های پژوهش در آزمون اکتساب، یادداری و انتقال تفاوت معنی داری وجود داشت و گروه بازخورد هنجاری مثبت نسبت به دو گروه دیگر بهتر عمل کرده بود. همچنین گروه بازخورد حقیقی (کنترل) نسبت به گروه بازخورد هنجاری منفی با وجود اینکه تفاوت معنی داری نداشت اما عملکرد بهتری داشت (0/05>p).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بازخورد هنجاری مثبت بر میزان دقت و ثبات پرتاب در مرحله اکتساب، یادداری و انتقال افراد دارای سندرم داون تاثیر معنی داری داشت. در واقع مزایای یادگیری مربوط به بازخورد هنجاری در افراد دارای سندرم داون، زمانی که از ابزار انگیزشی تشویقی نه تنبیه برای یادگیری این افراد استفاده شود کارا است