فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۲٬۰۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش توانایی های شناختی مبتنی بر رویکرد کتل – هورن – کارول برحافظه کاری دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود و جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی با اختلال یادگیری خاص شهر تهران در سال تحصیلی 97 – 1396 است که توسط مراکز آموزش و توانبخشی مشکلات ویژه یادگیری سازمان آموزش و پرورش استثنایی به عنوان کودک نارساخوان تشخیص داده شده بودند، از بین آن ها 30 دانش آموز با روش نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده، نسخه نوین هوش آزمای تهران- استانفورد- بینه و روش تحلیل داده ها اندازه گیری مکرر ترکیبی بود. نتایج نشان داد که بین گروه های آزمایش و گواه بر روی متغیرهای مقیاس کلی حافظه کاری کلامی و غیرکلامی در گروه های آزمایشی و گواه دانش آموزان تفاوت معنادار وجود دارد و روش آموزشی مبتنی بر رویکرد کتل – هورن – کارول در تقویت حافظه کاری دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص با مشخصه نارساخوانی ، موثر بوده است. می توان نتیجه گرفت که آموزش های مبتنی بر این رویکرد سبب بالا رفتن توانایی های شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص با مشخصه نارساخوانی می شود و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر سود جست.
بررسی و مقایسه دانش واژگانی کودکان ناشنوا و شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، دانش واژگانی خوانداری کودکان ناشنوای عمیق در دو گروه 9-10 و 10-11 ساله را با دو گروه از کودکان شنوای 9-10 و 10-11 ساله همتای زبانی آن ها در مدرسه باغچه بان شهر ایلام مورد مقایسه و بررسی قرار می دهد. روش: پژوهش حاضر از نوع علی-مقایسه ای می باشد. عملکرد 16 دانش آموز پسر ناشنوای 9-1 1 ساله و 16 دانش آموز پسر شنوای 9-11 ساله در آزمون دانش واژگانی که مشتمل بر دو زیر آزمون تشخیص واژگانی و کاربرد واژگانی است [B1] ، مورد بررسی و [B2] مقایسه قرارگرفت. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تی مستقل نشان داد که عملکرد آزمودنی های شنوا در هر دو گروه سنی در مقایسه با عملکرد کودکان ناشنوای همتای آن ها در هر دو آزمون تشخیص واژگانی [B3] ( p ≤ 0/05 ) و کاربرد واژگانی ( p ≤ 0/05 ) [B4] به طور معنی داری بهتر بود. نتیجه گیری : نتایج پژوهش نشان می دهد که کودکان ناشنوا در مقایسه با کودکان شنوا نه تنها واژه های کمتری می دانند بلکه عمق دانش آن ها نسبت به این واژه ها نیز کمتر است. علاوه براین، مقایسه دو آزمون نشان دهنده کارامدی تکلیف تشخیص واژگانی به عنوان ابزاری جهت سنجش دانش معنایی واژگانی است .
رویکرد های مشاوره ای برای مشاوره با والدین کودک ناشنوا: راهنمای شنوایی شناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بیشتر شنوایی شناسانی که وارد این حوزه می شوند آموزش خاصی در مشاوره نمی بینند و راهنمایی اندکی به آنها می شود تا بدانند چگونه به طور مؤثری با هر مُراجع ارتباط برقرار کنند. امروزه رشد مشاوره به عنوان بخش جدایی ناپذیر کار بالینی در شنوایی شناسی به روندی قاعده مند و به خوبی تعریف شده آغاز شده است. آنها به عنوان مشاوران غیرحرفه ای می توانند به مُراجعان خشمگین، افسرده، تندخو، یا مضطرب کمک کنند تا بدانند چگونه کم شنوایی بر زندگی فرزندشان اثر می گذارد و در موارد نگرانی های نامرتبط با کم شنوایی (مثلاً، آزارهای خانگی، دارودرمانی، بیکاری اعضای خانواده، ...) باید مرزهای حرفه ای خود را تشخیص داده و این مُراجعان را به مراکز یا متخصصان مناسب ارجاع دهند. رویکردهای مشاوره ای بسیار متفاوتی وجود دارد، تقریباً 400 رویکرد که این تعداد رو به افزایش است. رویکردهای مشاوره ای با والدین کودک ناشنوا به چهار گروه اصلی دسته بندی می شوند. نتیجه گیری: از آنجا که هیچ نظریه، راهبرد یا تکنیکی همیشه مؤثر نیست خردمندانه آن است که هنگام کار با گستره وسیع سنی، تأخیرها و اختلال ها، و انواع شخصیت ها خود را به یک نظریه محدود نکنیم. بنابراین، شنوایی شناسان ممکن است از چندین رویکرد درمانی برای یک مراجع یا خانواده استفاده کنند. رویکردهای مشاوره ای که بالین گر انتخاب و استفاده می کند اغلب وابسته است به جهت گیری شخصی بالین گر (انسانگرایانه، رفتارگرایانه، ...)، آنچه بالین گر در درمان آموخته، و آنچه در گذشته کارآیی خود را نشان داده. اگرچه در دو دهه گذشته برخی رویکردها نسبت به بقیه اعتبار بیشتری به دست آورده اند یک چهارچوب نظری یا درمانی «بی عیب ونقصی» وجود ندارد. لازم است شنوایی شناسان برای ارتباط مؤثر با مراجعان و خانواده های آنها مفاهیم، راهبردها و تکنیک ها را از قالب های مشاوره ای گوناگونی بگیرند. این مقاله اطلاعاتی درباره هر رویکرد به دست می دهد تا به شنوایی شناس در گزینش رویکرد مناسب مشاوره با والدین کودک کم شنوا/ناشنوا کمک کند.
رابطه امیدواری، خودکارآمدی و تاب آوری تحصیلی با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دارای نارسایی های جسمی–حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین امیدواری، خودکارآمدی و تاب آوری تحصیلی با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دارای نارسایی های جسمی-حرکتی می باشد. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی است جامعه آماری آن شامل دانش آموزان دارای نارسایی های جسمی–حرکتی با هوشبهر عادی شهرستان تبریز در سال 1397-1398 بودند. تعداد 90 نفر از این گروه از دانش آموزان به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های امید اسنایدر، پرسشنامه خودکارآمدی جینکز و مورگان، پرسشنامه تاب آوری تحصیلی کانر و دیویدسون و انگیزش تحصیلی هارتر استفاده شده است.. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که بین امیدواری و انگیزش تحصیلی دانش آموزان دارای نارسایی های جسمی-حرکتی رابطه معنی داری وجود ندارد. اما بین خودکارآمدی و تاب آوری تحصیلی با انگیزش تحصیلی رابطه مثبت و معنی داری مشاهده شد. نتیجه گیری: براساس نتایج این تحقیق دانش آموزان نا امید به دلیل اینکه عوامل و گذرگاه های کمی دارند در برخورد با موانع به راحتی انگیزه خود را از دست می دهند و دچار هیجان های منفی می شوند که این امر به نوبه خود منجر به افسردگی می شود. و موفقیت مهم ترین منبع برای انگیزش تحصیلی دانش آموزان دارای نارسایی های جسمی-حرکتی است. هیجان های مثبت به تاب آوری دانش آموزان دارای نارسایی های جسمی-حرکتی کمک می کند و در نتیجه انگیزش تحصیلی آنان نیز افزایش می یابد.
مقایسه امیدتحصیلی، سرزندگی تحصیلی و درگیری تحصیلی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه امیدتحصیلی، سرزندگی تحصیلی و درگیری تحصیلی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری و عادی انجام گرفت. روش این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان عادی و دانش آموزان دارای اختلال یادگیری دبستانی مدارس شهر بوشهر که در سال تحصیلی97-1396 مشغول به تحصیل بودند، می باشد. آزمودنی های پژوهش شامل 100 دانش آموز بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های امید تحصیلی، سرزندگی تحصیلی و درگیری تحصیلی اسفاده شد. داده های حاصل از اجرای پرسشنامه ها در مورد دو گروه دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری، با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) نشان داد که بین دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری در امیدتحصیلی، سرزندگی تحصیلی و درگیری تحصیلی تفاوت معنا داری وجود دارد (۰۰۱/0˂ P). این نتایج نشان می دهد که وجود امیدتحصیلی و سرزندگی تحصیلی پایین و همچنین درگیری تحصیلی پایین در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با ایجاد تعلل در تکالیف تحصیلی و عدم ایجاد انگیزه مثبت، نقش مؤثری در افت تحصیلی و بالطبع تداوم این اختلال در این دانش آموزان می شود. لذا می توان از طریق آموزش و اعمال روش های مناسب تربیتی، موجبات عملکرد تحصیلی بهتر و سلامت روانی این دانش آموزان را فراهم آورد و همچنین زمینه پیشرفت همه جانبه ای را برای دانش آموزانی که از لحاظ امیدتحصیلی، سرزندگی تحصیلی و درگیری تحصیلی پایین هستند را مهیا کرد.
تاثیرآموزش مهارتهای حرکتی ظریف بر توجه انتخابی و ادراک دیداری دانش-آموزان دارای اختلال ریاضی دوره اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت های حرکتی ظریف بر توجه انتخابی و ادراک دیداری دانش آموزان دارای اختلال ریاضی دوره اول ابتدایی شهر سبزوار در سال 1396 انجام شد. این پژوهش، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. 34 نفر از دانش آموزان دارای اختلال ریاضی در دوره اول ابتدایی سبزوار به صورت تصادفی ساده انتخاب شده و در دو گروه آزمایش(17 نفر) و گروه کنترل(17 نفر) جایگزین شدند. پرسشنامه های رنگ – کلمه استروپ (1935) و ادراک دیداری فراستیگ (1963) به عنوان پیش آزمون اجرا شد. دانش آموزان گروه آزمایشی 15جلسه 40 دقیقه ای( هر هفته دو جلسه) دربرنامه آموزش مهارت-های حرکتی ظریف شرکت کردند و آن گاه پس آزمون اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که مهارت های حرکتی ظریف موجب افزایش توجه انتخابی و ادراک دیداری در دانش آموزان دارای اختلال ریاضی شد. براین اساس آموزش مهارت های حرکتی ظریف یک برنامه مداخله ای موثر برای کمک به دانش آموزان دارای اختلال ریاضی می باشد.
کشف آسیب های زیرمنظومه خانواده های دارای فرزند مبتلا به اختلال نقص توجه / بیش فعالی و بررسی اثربخشی درمان رابطه والد- فرزند بر مشکلات کشف شده و توانمندسازی این خانواده ها، یک مطالعه ی ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر کشف آسیب های زیرمنظومه های زوجی، والدینی و همشیرها در خانواده های دارای فرزند مبتلا به اختلال نقص توجه / بیش فعالی و بررسی اثر بخشی درمان رابطه ی والد- فرزند بر مشکلات کشف شده و توانمندسازی این خانواده هاست. این پژوهش از نوع ترکیبی(کیفی- کمی) است. قسمت اول پژوهش به صورت کیفی است که با روش پدیدارشناسی انجام شده است. نمونه این قسمت شامل 16 خانواده (27 عضو) بودند که تجربه دست اولی از پدیده ی مورد مطالعه را داشته اند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود که با روش کلایزی تحلیل گردید. درقسمت دوم پژوهش 4 نفر از والدین (2 نفر مادر و 2 نفر پدر) به صورت هدفمند انتخاب گردید و به صورت روش مورد منفرد مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. یافته های بخش کیفی شامل کشف آسیب های سه زیرمنظومه ی خانواده و تدوین پرسشنامه ی خانواده ADHD محور بود که شامل 77 سوال با روایی و پایایی مناسب بود. یافته های بخش کمی هم شامل اثربخشی معنادار درمان رابطه والد- فرزند بر توانمندی خانواده و مشکلات کشف شده خانواده ADHD محور بود. نتایج نشان داد که آسیب های کودک بیش فعال نه تنها بر تک تک اعضای خانواده تأثیر منفی می گذارد بلکه نظام خانوادگی را نیز به چالش می کشد و نیاز جدی این خانواده ها را به حمایت، نظارت، درمان و آموزش جامع را تأیید می کند.
مقایسه ی فراشناخت در دانش آموزان مبتلا به اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی، آسیب بینایی و کودکان با تحول بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات نشان داده اند که افراد نابینا در انجام وظایف شنوایی، لمسی و شیمیایی خاص بهتر عمل می کنند. با این حال، مطالعات اندکی در مطالعه مشابه، افراد نابینا و بینا را در مقایسه با کودکان بیش فعال در حالت های مختلف حسی، شناختی ارزیابی کرده اند. این تحقیق به منظور مقایسه فراشناخت کودکان بیش فعال وکم توجه، نابینا و کودکان عادی شهرستان اهواز صورت پذیرفت. در پژوهش حاضر از روش علی-مقایسه ای استفاده شده است. جامعه ی آماری پژوهش کلیه کودکان شهرستان اهواز درسال 95 بودند که از طریق روش نمونه گیری هدفمند و تصادفی به عنوان نمونه آماری گزینش شدند. کودکان حاضر در این تحقیق60 نفر بودند که 30 نفرعادی و 15 نفر دارای اختلال نابینایی و 15نفر نیز بیش فعال می باشند. انجام تحقیق به صورت میدانی و با مراجعه به مدارس عادی و کودکان استثنایی شهرستان اهواز صورت گرفت . در این پژوهش به منظور اندازه گیری و مقایسه متغیرهای مورد نظر، از پرسشنامه ی فراشناخت کودکان اسپرلینگ استفاده شده است. برای انجام تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار 23 SPSS استفاده شده است. یافته های توصیفی شامل محاسبه ی فراوانی ، میانگین ، انحراف معیار، و تحلیل واریانس تک متغیره مورد مطالعه قرار گرفته است . یافته ها نشانگر آن است که از نظر فراشناخت بین سه گروه تفاوت معناداری مشاهده شد، یعنی میزان فراشناخت کودکان نابینا و نیز کودکان بیش فعال با کودکان عادی با هم متفاوت بود . به طور کلی تأثیر فراشناخت در ادراک فرد از توانایی های خود با تداوم آسیب شناسی روانی را نمی توان نادیده گرفت . بنابراین باید در این راستا تلاش نمود تا هر چه بیشتر در آموزشگاه ها کارکرد فراشناخت و ابعاد آن را در پیشبرد اهداف آموزشی و سلامت روان و آسیب شناسی روانی کودکان عادی و خاص به کار گرفت.
تأثیر آموزش مهارت های ابرازمندی برخودکارآمدی در روابط بین فردی در کودکان مبتلا به لکنت زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از شایع ترین اختلال های گفتاری، لکنت است که موجب اضطراب وکمرویی شده و روابط بین فردی را محدود می سازد. پژوهش حاضر به منظور تأثیر آموزش مهارت های ابرازمندی بر افزایش خودکارآمدی در روابط بین فردی در کودکان پسر دارای لکنت زبان انجام شد. روش: نوع مطالعه، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی کودکان پسر دارای لکنت زبان پایه چهارم و پنجم مراجعه کننده به مراکز گفتاردرمانی شهر رشت در سال ۱۳۹۳-۱۳۹۴ بود که از این میان ۲۴ نفر به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی کودکان در روابط بین فردی با همتایان ویلر و لد(۱۹۸۲) استفاده شد. پس از انجام پیش آزمون، برنامه آموزش طی هشت جلسه ۵/۱ ساعته بر روی گروه آزمایش اجرا شد و در پایان از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ابرازمندی توانسته است میزان خودکارآمدی در روابط بین فردی(۶/۱۴۲۲) و خرده مقیاس های با تعارض (۱۲/۱۱۴) و بدون تعارض (۰۳/۱۷۵) را افزایش دهد (۰۰۱/۰ P ≤ ) . نتیجه گیری: به علت اینکه کودکان دارای لکنت زبان ترس و اضطراب اجتماعی خاصی را در تعاملات اجتماعی تجربه می کنند، افزایش مهارت های ابرازمندی آن ها می تواند به عنوان یکی از محورهای مداخله و توان بخشی آن ها استفاده گردد.
بررسی تاثیر توانبخشی شناختی بر ارتقای توجه انتخابی و عملکردهای اجرایی دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : در این پژوهش تاثیر توانبخشی شناختی بر ارتقاء توجه انتخابی و عملکردهای اجرایی دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی مورد بررسی قرار گرفت. روش بررسی: مطالعه حاضر مطالعه ای نیمه آزمایشی با ساختار پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است که در آن تعداد 26 کودک 7 تا 13 سال مبتلا به اختلال بیش فعالی-نقص توجه پس از تشخیص اختلال به صورت روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده بسته درمان توانبخشی شناختی پارس برای ترمیم توجه و عملکردهای اجرایی ، آزمون استروپ برای ارزیابی توجه انتخابی ، آزمون ویسکانسین برای ارزیابی عملکردهای اجرایی و مقیاس مشکلات رفتاری کانرز فرم والدین و معلم برای تشخیص اختلال نقص توجه – بیش فعالی بودند. مداخلات ترمیم شناختی در 10 جلسه 5/1 ساعته انجام شدندو داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چند متغییری ( MANCOVA ) به کمک نرم افزار SPSS (نسخه 22) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که مداخله توانبخشی شناختی بر توجه انتخابی و عملکردهای اجرایی دانش آموزان با اختلال نقص توجه- بیش فعالی موثر بوده است (سطح معنی داری 05/0 = α و 01/0 = α). نتیجه گیری: می توان این گونه نتیجه گیری کرد که برنامه توانبخشی شناختی در افزایش توجه انتخابی و عملکردهای اجرایی دانش آموزان با اختلال نقص توجه- بیش فعالی مؤثر بوده است و می توان از این روش برای بهبود توجه انتخابی و عملکردهای اجرایی دانش آموزان با اختلال نقص توجه- بیش فعالی استفاده کرد.
پاسخ به مداخله به عنوان نقشه راه فراگیرسازی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از دانش آموزان با مشکلات یادگیری و رفتاری در یک روال هر روزه از آموزش عمومی خارج می شوند. اگرچه در این میان صداهایی مبنی بر آموزش این دانش آموزان در همان موقعیت عمومی (فراگیرسازی آموزشی) در کنار هم سالان شان به گوش می رسد، اما نحوه حمایت از نیاز های رفتاری و تحصیلی این دانش آموزان در قالب فراگیرسازی آموزشی هنوز مبهم است. در این مقاله با مروری کوتاه بر پیشینه تجربی پاسخ به مداخله، به تشریح علل اصلی ناکامی در فراگیرسازی آموزشی و راه حل های عرضه شده برای آن، در منابع اطلاعاتی پرداخته شده است. درواقع رویکرد پاسخ به مداخله در منابع اطلاعاتی به عنوان نقشه راهی برای اجرای فراگیرسازی آموزشی و رفع موانع پیش روی آن بیان شده است. به طورکلی، پاسخ به مداخله می تواند به عنوان رویکردی برای تسهیل فراگیرسازی دانش آموزان با مشکلات یادگیری و رفتاری در ایران به کار گرفته شود.
نقش مشکلات رفتاری و کارکردهای انطباقی کودکان با تأخیرهای تحولی بر آشفتگی روان شناختی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش مشکلات رفتاری و کارکردهای انطباقی کودکان با تأخیرهای تحولی برآشفتگی روان شناختی مادران انجام شد. روش : طرح پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی کودکان 6-11 ساله با تأخیرهای تحولی شامل کودکان مبتلا به اُتیسم مراجعه کننده به مراکز آموزشی و توان بخشی و دانش آموزان مدارس با نیازهای ویژه شهر تبریز در سال تحصیلی 94-1393 را شامل می شد. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 100 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. مقیاس های رفتار غیرعادی کودکان (1986)، فرم کوتاه شده آزمون علائم روانی (1973) ، مقیاس کارکرد انطباقی واینلند (1984) توسط مادران تکمیل شد. یافته ها: داده های پژوهش به وسیله روش آماری رگرسیون چندگانه از طریق نرم افزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت . تحلیل داده ها نشان داد که بین مؤلفه های مشکلات رفتاری و کارکردهای انطباقی کودکان با تأخیرهای تحولی و آشفتگی روان شناختی مادران آن ها رابطه مثبت وجود دارد مشکلات رفتاری 25% از تغییرات آشفتگی روان شناختی و کارکردهای انطباقی 63 %از تغییرات آشفتگی روان شناختی را پیش بینی می کند . نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد آشفتگی روان شناختی در بین مادران کودکان با تأخیرهای تحولی بیشتر است که احتمالاً ناشی از مشکلات رفتاری زیاد و کارکردهای انطباقی پایین در بین این کودکان است که ضرورت دارد مورد توجه قرار گیرد .
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود فرزند مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در خانواده ها می تواند منجر به افسردگی و اضطراب مادران، احساس ناتوانی در ایفای نقش والدینی و احساس عدم کفایت در امر تربیت فرزند در خانواده های این کودکان شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی بود. در پژوهش حاضر که با روش نیمه آزمایشی و طرح یش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود، گروه نمونه با روش نمونه گیری در دسترس و از مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مراجعه کننده به کلینیک های روان شناسی و روان پزشکی شهر سنندج انتخاب شدند. از بین این گروه تعداد30 نفر به طور تصادفی انتخاب و به دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه تقسیم شدند. در مرحله پیش آزمون از پرسشنامه افسردگی و اضطراب بک و پرسشنامه کانرز والدین استفاده شد. گروه آزمایش تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، طی 8 جلسه 2 ساعته قرار گرفت و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. در مرحله پس آزمون، پرسشنامه های فوق روی هر دو گروه مجددأً اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که در مرحله پس آزمون نمرات افسردگی و اضطراب کاهش معناداری داشته است. بنابراین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بردرمان افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مؤثربوده است. نتایج بر اهمیت کاربرد این مداخله بر علائم افسردگی و اضطراب در مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی و ارائه افق های جدید در مداخلات بالینی این مادران و فرزندان این بیماران تأکید دارد.
تجارب یادگیری و برنامه جایگزین (LEAP) برای دانش آموزان پیش دبستانی با اختلال طیف اُتیسم و والدین آنها: الگویی برای فراگیرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال طیف اُتیسم ( ASD ) اختلالی عصبی-رشدی است که جنبه های مختلف رشد و تحول کودکان را تحت تأثیر قرار می دهد. یکی از نهضت هایی که اخیراً به منظور توانمندسازی این کودکان و حضور آنها در جامعه مطرح شده است، نهضت فراگیری سازی است. از جمله مدل هایی کاربردی فراگیری سازی در حوزه اُتیسم، مدل تجارب یادگیری و برنامه جایگزین ( LEAP ) برای دانش آموزان پیش دبستانی با اختلال طیف اُتیسم و والدین آنها است. روش: پژوهش حاضر با استفاده از روش مروری در پایگاه های اطلاعاتی Science Direct , ProQuest , PubMed , Google scholar با کلید واژه های LEAP model , inclusion model , Learning Experiences and Alternative Program , autism inclusion منابع علمی مرتبط جمع آوری شد. پس از جمع آوری منابع، تاریخچه مدل تجارب یادگیری و برنامه جایگزین، مولفه ها، اثربخشی و کاربرد آن توصیف شد. نتیجه گیری: هدف عمده این مدل، کمک به کودکان در دستیابی به پتانسیل کامل رشدی است تا بتوانند از جریان غالب آموزش عمومی استفاده کنند. در این مقاله سعی شده است تا مؤلفه های اصلی این مدل شناسایی و معرفی شوند و یافته های تجربی در زمینه اثربخشی مدل تجارب یادگیری و برنامه جایگزین ( LEAP ) بر رشد مهارت های عملکردی، بازی مستقل، تعامل اجتماعی، کسب پیش نیازهای مهارت های تحصیلی، دستیابی به مهارت های گفتاری و زبانی و رفتار سازگارانه ارائه شود.
اختلال اضطراب جدایی: ویژگی ها، سبب شناسی و راهکارهای درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هدف پژوهش حاضر این بود تا با روش مرور سیستماتیکِ منابع علمی، جدیدترین ویژگی ها، سبب شناسی و راهکارهای درمانی اختلال اضطراب جدایی در کودکان را شناسایی و معرفی کند. نتیجه گیری: نتایج بررسی نشان داد که پس از گذشت چندین دهه از شناسایی و معرفی اختلال اضطراب جدایی، همچنان این اختلال به عنوان یکی از اختلال های اضطرابی شایع در آسیب شناسی روانی کودکان مطرح است. نتایج همچنین بیانگر این بود که بروز حالت ترس و نگرانی مفرط در موقعیت های جدایی کودک از والد یا خانه به عنوان مهمترین ویژگی این اختلال شناخته می شود و ترکیبی از عوامل ژنتیکی، محیطی و خانوادگی در کنار یادگیری اضطراب و دخالت عوامل شناختی در سبب شناسی آن تاثیر گذارند. افزون بر این، نتایج نشان داد که اثربخش ترین درمان های شناخته شده برای این اختلال شامل درمان شناختی رفتاری، درمان های خانوادگی، بازی درمانی و درمان دارویی است. در این راستا آموزش والدین و مربیان و معلمان در فرایند درمان اهمیت بسیاری دارد.
مقایسه رضایتمندی زناشویی و سلامت روان والدین خویشاوند و غیر خویشاوند کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه رضایتمندی زناشویی و سلامت روان والدین خویشاوند و غیر خویشاوندکودکان کم توان ذهنی بود. طرح پژوهش، توصیفی از نوع علی- مقایسه ای و جامعه آماری کلیه والدین کودکان کم توان ذهنی شهرهای شیراز، مرودشت و فسا در استان فارس بود. نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری گروه های در دسترس شامل150 نفر از والدین (50نفرخویشاوند،100نفرغیرخویشاوند) انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از مقیاس تجدید نظر شده رضامندی زوجیت افروز – 1389 و فرم 28 سئوالی پرسشنامه سلامت عمومی(G.H.Q.28) استفاده گردید. تحلیل یافته های پژوهش با استفاده از آزمون های آماری t مستقل، آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و ضریب همبستگی پیرسون توسط نرم افزار آماریSPSS ویرایش23 انجام گرفت. نتایج نشانگر عدم وجود تفاوت معنادار رضایتمندی زناشویی (0/05 < 0/87 =sig) و سلامت روان (0/05 < 0/58 =sig) در بین والدین خویشاوند و والدین غیر خویشاوند کودکان کم توان ذهنی بود. همچنین رابطه معناداری در سطح 0/05 بین رضایتمندی زناشویی و سلامت روان، در هیچیک از دو گروه والدین خویشاوند و غیر خویشاوند کودکان کم توان ذهنی دیده نشد.
بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه نقائص کارکردهای اجرایی کودکان و نوجوانان بارکلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
lمقدمه: این پژوهش با هدف تعیین اعتبار، پایایی پرسشنامه کارکردهای اجرایی کودکان و نوجوانان بارکلی (2012) در شهر مشهد است. روش: بررسی این مطالعه روش شناسی و از نوع روان سنجی است و با استفاده از قرارداد استاندارد IQOLA، به فارسی سازی آزمون و بررسی روایی آن می پردازد. این پژوهش شامل مراحل ترجمه، سنجش کیفیت ترجمه، ترجمه روبه عقب، مقایسه نسخه انگلیسی با نسخه فارسی است. سنجش روایی ظاهری برعهده 60 نمونه بود و نمره اثر عبارات سنجیده شد. بدین منظور به روش خوشه ای چند مرحله ای تعداد 1000 دانش آموز مقطع ابتدایی تامتوسطه(6 تا 17 سال) شهر مشهد در سال تحصیلی 96-97 انتخاب و (979) دانش آموز پرسشنامه را تکمیل کردند. ، از 63 نفر از آن ها خواسته شد به فاصله دو هفته در بازآزمون شرکت کنند. پایائی آزمون با استفاده از روش های آلفای کرونباخ90/0 مشخص شد.، ضریب تنصیف، با زآزمون، محاسبه ضریب همبستگی این آزمون با آزمون کولیج (2002؛ زاهدی و علیزiده، 1383) در نمونه 200 نفری مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: پرسشنامه در جامعه ایرانی نیز از پایایی و اعتبار خوبی برخوردار و قابل کاربرد در حیطه های مختلف پژوهش در ایران است. نتیجه گیری: برای کل مقیاس کارکردهای اجرایی و خرده مؤلفه های خود مدیریتی زمان ، خودسازمان دهی/ حل مسأله ، خودکنترلی/ بازداری ، خود انگیزشی و خود نظم جویی هیجانی ضرایب آلفا به ترتیب برابر 90/0، 85/0، 82/0، 78/0، 76/0 و 72/0 میباشند که بیانگر پایا بودن مقیاس کارکردهای اجرایی می باشند. نتایج روایی آزمون در تمام خرده مقیاسها 79/0 می باشد
عوامل محتوایی توسعه حرفه ای معلمان ابتدایی مدارس استثنایی گروه کم توان ذهنی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : تحقیق حاضر با هدف «شناسایی عوامل محتوایی توسعه حرفه ای معلمان ابتدایی مدارس استثنایی گروه کم توان ذهنی» انجام شد. روش : روش پژوهش، آمیخته بود. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل کلیه خبرگان آموزش و پرورش و علوم تربیتی بود. نمونه آماری برابر 15 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. در بخش کمی، جامعه آماری کلیه معلمان ابتدایی گروه کم توان ذهنی شهر تهران به تعداد 347 نفر بودند. بر اساس فرمول کوکران تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های کیفی، با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کمی از روش حداقل مربعات جزئی استفاده گردید. یافته ها : نتایج حاصل از یافته ها نشان داد که محتوای توسعه حرفه ای معلمان شامل 10 عامل (مولفه) است که عبارت بودند از: نگرش معلمان، دانش تخصصی موضوعی، تنوع فراگیران و نیازهای ویژه آنان، طراحی راهبردهای آموزشی، شیوه های ارزشیابی، محیط های یادگیری و الگوهای تدریس، مشارکت و تشریک مساعی، فناوری اطلاعات و ارتباطات، فعالیت های گروهی و انفرادی و آموزش شهروندی و شخصیتی. نتیجه گیری : در مجموع عوامل محتوایی، حدود 95 درصد تغییرات توسعه حرفه ای معلمان را تبیین نمودند. در بین این عوامل، عامل محیط های یادگیری بیشترین بار عاملی(90/0) و عامل شیوه های ارزشیابی، کمترین بار عاملی(81/0) را به خود اختصاص داد.
مروری نظامدار بر مشکلات رفتاری و هیجانی در کودکان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: محرومیت از حس شنوایی در سال های اول زندگی می تواند منجر به تأخیر در رشد مهارت های زبانی، ارتباطی، اجتماعی-هیجانی و شناختی شود. در مقاله حاضر با مرور پژوهش های منتشرشده در زمینه مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان با آسیب شنوایی در پی پاسخ به سه سؤال خواهیم بود. آیا شیوع مشکلات رفتاری و هیجانی در جمعیت کودکان با آسیب شنوایی از شنوا بیشتر است؟ در صورت پاسخ مثبت، چه متغیرهایی با مشکلات رفتاری و هیجانی در کودکان با آسیب شنوایی همبسته است؟ چالش های ارزیابی و تشخیص مشکلات رفتاری و هیجانی در این کودکان کدامند؟ چه راهکارها و برنامه های مداخله ای مؤثر را می توان در جهت کاهش مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان با آسیب شنوایی پیشنهاد داد؟ در پژوهش حاضر چهارده مقاله منتشرشده در بانک های اطلاعاتی Google Scholar ، PubMed و Science Direct دربازه زمانی 2007 تا 2017 مورد بررسی قرار گرفتند. نتیجه گیری : نتایج نشان داد میزان شیوع مشکلات رفتاری و هیجانی در جمعیت کودکان با آسیب شنوایی از شنوا بیشتر است و این کودکان به لحاظ میزان شیوع گروه همگنی نیستند. همچنین الگوی پاسخ دهی کودکان با آسیب شنوایی به ارزیابی ها ممکن است نه حاکی از مشکلات آن ها در درک حالت ذهنی بلکه ناشی از ناتوانی آن ها در بیان دلایلشان برای مشخص کردن رفتار و هیجانات در موقعیت های تشریح شده باشد. راهکارها و برنامه های مداخله ای در اصلاح رفتار و بهبود مهارت های ارتباطی و هیجانی کودکان با آسیب شنوایی مؤثر است.
تاثیر آموزش مثبت اندیشی بر ناگویی هیجانی و خودبخشایشگری مادران کودکان دارای ناتوانی های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
111 - 145
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مثبت اندیشی بر ناگویی هیجانی و خودبخشایشگری مادران کودکان دارای ناتوانی های یادگیری سبزوار (1395) انجام شد. این پژوهش، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. 34 نفر از مادران کودکان دارای ناتوانی های یادگیری 6 - 12 ساله سبزوار به صورت تصادفی انتخاب شده و در دو گروه جایگزین شدند. پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو و خودبخشایشگری ول، دی شی و واکینی به عنوان پیش آزمون اجرا شد. مادران گروه آزمایشی 8 جلسه 75 دقیقه ای دربرنامه آموزش مثبت اندیشی شرکت کردند و آن گاه پس آزمون اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مثبت اندیشی موجب کاهش ناگویی هیجانی و مولفه های آن ( دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تمرکز بر تجارب بیرونی ) و نیز افزایش خودبخشایشگری و مولفه های آن (احساسات و کنش های خودبخشایشگری و باورهای خودبخشایشگری) شد. براین اساس آموزش مثبت اندیشی یک برنامه مداخله ای موثر برای کمک به مادران کودکان دارای اختلال یادگیری می باشد.