فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۹۸۱ تا ۱۲٬۰۰۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
نامیرایی و سیالیّت اسطوره ها باعث شده است که آنها همواره در ناخودآگاه انسان ها در طول اعصار تداوم یابند ویکی از اجزای جدایی ناپذیر زندگی آدمی محسوب شوند؛ به گونه ای که تداوم زندگی بشر از لحاظ معناشناختی بدون حضور اسطوره ها غیرممکن به نظر می رسد؛ زیرا اسطوره ها همواره پاسخی شگرف، برای یکی از بنیادی ترین بحران های انسان در تمام ادوار، یعنی میل به جاودانگی بوده اند. این پژوهش مضامین اصلی پدیدآورندة میل به جاودانگی و دلیل تقارن و استفاده از ساختارهای یکسان در آیین ها و اقوام مختلف، برای رهایی از زمان و مکان و نیل به جاودانگی را با روشی تحلیلی- استنادی بررسی می کند. اسطوره هایی همچون بازگشت ازلی، اسطوره باروری، رستاخیز، بازگشت به دوران کودکی، بازگشت به وحدت و اسطوره نویسنده شدن، از جمله بن مایه های اسطوره ای هستند که گریزگاهی به جاودانگی در بطن آنها وجود دارد و به دلیل کارکرد مشترک ذهن اسطوره ای (ناخودآگاه جمعی) ساختار شکل گیری مضامین نام برده تقریباً یکسان است.
سفر به ملکوت( مقایسه تطبیقی کمدی الهی با سیر العباد الی المعاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۷
123 - 144
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های درک حقیقت ، راه کشف و شهود است که عارف از راه دل و سیر در انفس و طیّ مراحل کمال روحی، می کوشد تا حقیقت عالم را کشف کند و بر اسرار آن واقف گردد. «کمدی الهی» دانته و «سیر العباد الی المعاد» سنایی ، نمونه هایی از سیر باطنی و کشف حقیقت از راه دل و سیر در انفس می باشند که در آن ها دانته و سنایی تلاش می کنند تا با طی کردن مراحل سیر و سلوک عرفانی و رهایی از امیال و خواهش های نفسانی، کمال انسان را تا مرتبه الهی و ملکوتی و کشف حقیقت نشان دهند. در این کار تحقیقی سعی شده است ضمن مقایسه تطبیقی دو اثر و نشان دادن وجوه اشتراک و تفاوت آن ها در یک سفر روحانی تا دستیابی به حقیقت، راه های رسیدن به مراتب کمال و تعالی انسان و منازل کمال از دیدگاه سنایی و دانته مورد بررسی قرار گیرد و این نتیجه حاصل گردد که راه عشق و عرفان، نزدیک ترین راه برای رسیدن به سرمنزل مقصود و کشف حقایق عالم هستی است.
بررسی تطبیقی داستان های کوتاه جمالزاده و موپسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
117 - 134
حوزههای تخصصی:
بسیاری از صاحب نظران وادی ادبیات جمالزاده را پدر داستان نویسی معاصرایران، به ویژه داستان کوتاه می دانند. زیرا او برای نخستین بار با انتشار یکی بود یکی نبود، علاوه بر این که انقلابی در نثر فارسی به وجود آورد ، تکنیک داستان نویسی اروپایی را آگاهانه به کار گرفت. از سوی دیگر به نظر بسیاری ازمنتقدان ، گی دو موپسان از برجسته ترین نویسندگانی است که در قرن نوزدهم، به سبب نگارش داستان های کوتاه متعدد وانتشار مجموعه داستان های کوتاه بی شمار در طی ده سال، به عنوان استاد این نوع ادبی به شمار می آید. هدف اصلی این مقاله بررسی تطبیقی شیوه های داستان نویسی این دو نویسنده بلند آوازه است. بدین منظور مؤلفان با بهره گیری ازدیدگاه های صاحب نظران ساختارگرا چون ژرار ژنت ، گریماس و تودورف ، بر تکنیک های مشترکی که این دو در آرایش زمان و فضای داستان، شخصیت پردازی ، کانون روایی ، تکنیک داستان در داستان که چند صدایی روایی را درپی دارد متمرکز می شوند.وانگهی روش های مشترکی که این نویسندگان در به کار گیری زبان مردمی و طنز از آن بهره جسته اند، در تعدادی از داستان های کوتاه ، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
اما و اگرهای برشتی وغیربرشتی در نمایشنامه های جنگل دیوانه اثر ادوارد باند و سرخ، سیاه و نادان اثر کاریل چرچیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
361 - 378
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تلاش کاریل چرچیل و ادوارد باند برای پیاده سازی شگردهای بیگانه سازی برشت در نمایشنامه های آنان - به ترتیب جنگل دیوانه و سرخ، سیاه و نادان – می پردازد. به منظور ایجاد تفکر نقادانه و عینی، و نیز حصول عمل برای تحول مثبت، هر دو نمایشنامه نویس از شگردهای بیگانه سازی برشتی، شامل شخصیت پردازی، پایان گشودگی، ساختار اپیزودیک و رسانه های سمعی و بصری مدد می جویند. این شگردها به نمایشنامه نویس اجازه می دهند تا موقعیت ها، اعمال داستانی، و نگرش های مأنوس را چنان نامأنوس ارائه دهند که برای شنوندگان و خوانندگان، بیگانه سازی شده و با بینشی نقادانه سنجیده شوند. این پژوهش علاوه بر بررسی عناصر برشتی در این دو نمایشنامه، به بحث پیرامون نکته ای می پردازد که منجر به راندگی سرخ، سیاه و نادان از فن درام نویسی برشتی و نیز از جنگل دیوانه می شود. منشأ این تفاوت، وجود جنبه های شخصیت پردازی غیر-برشتی در سرخ، سیاه و نادان و نیز عدم وجود رسانه های سمعی و بصری برشتی در آن است.
شیوه ها و کارکردهای هنری حذف عناصر کلام در غزل های پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پارسی معاصر سال ششم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
117-1140
حوزههای تخصصی:
شعر معاصر ایران از نیما تاکنون، تحولات متعددی را از سر گذرانده است. یکی از این جریان های نوآیین، پست مدرن است که در دهه ی هفتاد تحت تأثیر تحولات غرب، در ادبیات فارسی مطرح شد. مؤلّفه های بسیاری برای آن برشمرده اند؛ اما مهم ترین مؤلّفه ای که شعر پست مدرن را از دیگر جریان های ادبی متمایز می گرداند، شالوده شکنی است که در قالب گرایش به بازی های زبانی، معناگریزی، شکستن فرم، چندصدایی، گسست روایت و... نمود می یابد. پست مدرن ها از میان عناصر شعر، بیش از همه به زبان و بازی های زبانی گرایش دارند. آن ها شیوه های مختلفی را برای رسیدن به ایجاز و برجسته سازی زبان به کار می گیرند که یکی از رایج ترین شان، حذف های پیاپی عناصر کلام است. این پژوهش می کوشد تا بدین پرسش پاسخ دهد که شیوه ها و انگیزه های حذف در شعر پست مدرن کدامند؟ در این مقاله با بررسی غزل های پست مدرن، شگردهای حذف در چهار شیوه شناسایی شده که عبارتند از: حذف فعل، حذف بخشی از کلمه، حذف جمله یا بخشی از آن و فشرده کردن جمله ها. هم چنین انگیزه های روان شناختی، تعلیق معنا، قافیه سازی، عینیت بخشی و نمایشی کردن اندیشه های شاعرانه، ابهام افکنی، ایجازآفرینی و چندمعنایی را می توان مهم ترین کارکردهای هنری و بلاغی این گونه حذف ها به شمار آورد.
ادبیّات اعتراض در شعر جمیل صدقی الزّهاوی و ابوالقاسم لاهوتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لاهوتی و زهاوی، دو تن از شاعران برجستة تاریخ معاصرِ ایران وعراق، تقریباً در یک دورة زمانی زیسته اند و شرایط حاکم بر سرزمین دو شاعر، بسیار شبیه به هم است. اوضاع سیاسی و اجتماعی مشابهی که بر ایران و عراق در این برهه از تاریخ حکم فرما بود، سبب شده که مضامین سروده های لاهوتی و زهاوی، با وجود عدم ارتباط مستقیم میان دو شاعر، شبیه به هم باشد. هدف این پژوهش، بررسی اشعار لاهوتی و زهاوی در زمینة نقد واعتراض و بیان وجوه تفاوت و تشابه سروده های آن دو در این مجال و در ورای آن، ایجاد پلی میان ادبیّات معاصر ایران و عراق است. این جستار، توصیفی - تحلیلی، بر مبنای مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی و بر اساس مشابهت های اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران و عراق در دورة مذکور، ضمن بیان این بسترهای مشابه، اشتراکات فکری دو شاعر را در زمینه هایی چون: انتقاد از دستگاه حاکم، اعتراض به حضور استعمارگران، نقد جهل، غفلت، ترس، زبونی ملّت و... بررسی می کند و نشان می دهد که زیرساخت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی یکسان، منجر به مشابهت مضمونی سروده های لاهوتی و زهاوی در بیان نقد و اعتراض شده است.
بررسی همپیوندی متن و تصویر در شش داستان دفاع مقدس کودکان بر اساس نظریه ی پری نودلمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویر یکی از عناصر اساسی کتاب های کودکان است که نظریه پردازان بسیاری از جمله پری نودلمن به کارکرد آن توجه نشان داده اند. . از نظر وی، یک تصویر خوب شش گونه اطلاعات را به مخاطب منتقل می کند. در گونه ی اول و دوم که ابتدایی ترین کارکرد تصویر محسوب می شود، تصویر در راستای متن حرکت کرده و اطلاعات موجود در متن را تأیید می کند. در سه گونه ی دیگر که اصلی ترین کارکرد تصویر محسوب می شود، تصویر فراتر از متن حرکت می کند و اطلاعاتی را بر متن می افزاید. وی معتقد است برخی تصاویر نارسایی دارند و حتی از پتانسیل تأیید کردن اطلاعات متن نیز برخوردار نیستند. این مقاله در نظر دارد، تصاویر شش داستان دفاع مقدس کودکان را بر اساس نظریه ی نودلمن بررسی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که در این داستانها، تصاویر یا معادل بصری واژگان را ارائه می دهند و پیام متن را تأیید می کنند یا نارسایی و کم کاری دارند و حتی از قابلیت تأیید کردن اطلاعات موجود در متن نیز برخوردار نیستند. تصاویر این داستانها نتوانسته اند متناسب با ظرفیت متن، اطلاعاتی فراتر از متن در اختیار مخاطب کودک قرار دهند و پیام متن را تقویت کنند. بنابراین، مطابق نظریه ی نودلمن، اکثر تصاویر این داستان ها در ابتدایی ترین حالت انتقال اطلاعات قرار دارند.
کارکردهای بلاغی- هنری ضمایر اشاره «این» و «آن» در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعرشناسی شناختی و استعارات بدنی: الگوهای فرهنگی تفکر و زبان در بوستان سعدی
حوزههای تخصصی:
در قلمروی زبان شناسی و شعرشناسی شناختی بهره گیری از ابزار استعاره در کالبدی شدن تجارب بشری همواره مورد توجه بوده است. در این رابطه، اندامهای بدن همواره به عنوان یک حوزه ی مبدأ در امر ساختارپردازی استعاری مفاهیمی متنوع در اغلب زبانها لحاظ می شده اند و در این امر از الگوهای فرهنگی هر زبان بهره برده اند. از این رو، پژوهش حاضر به جهت مطالعه ی تعامل میان نظام استعاری زبان، بدن و فرهنگ در زبان فارسی به بررسی پاره ای از استعارات مبتنی بر واژگان اندام های بدنی دل، جگر و چشم پرداخته است. داده های تحقیق از بوستان سعدی که اثری معرف فرهنگ و مشحون از استعارات بدنی است استخراج شده، در چهارچوب نظریات زبانشناسی شناختی تحلیل گردیدند. تحلیل داده ها نشان می دهد که الگوهای فرهنگی برآمده از نظام های فکری مربوط به عرفان و تصوف، طب سنتی و عقاید فرهنگی در مفهوم پردازی استعاری این اندامها در زبان فارسی نقش شایان توجهی داشته اند.
بُنمایه های همگون پایداری در شعر «صالح محمود هُواری» و «طاهره صفارزاده»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی، بنمایه های همگون ادبیات پایداری را با محوریت دیوان «مرایا الیاسمین» از صالح محمود هُواری- شاعر معاصر و در قید حیات فلسطینی- و سه مجموعه شعری از طاهره صفارزاده- مهین بانوی ادبیات پایداری ایران- که هر دو از شاعران متعهد در برابر سرزمین و مردم خود هستند با هم مقایسه کند و بیش از پیش، زوایای پنهان و ناگشوده ادبیات پایداری را در ایران و فلسطین معاصر بنمایاند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بنمایه های اشعار این دو شاعر، وطن دوستی، آزادیخواهی و عدالت طلبی، یاد قهرمانان و مبارزان وطن، اعتراض به اختناق، امید به آینده و دعوت به مبارزه و پایداری است. «صالح محمود هواری» از اوضاع داخلی و ظلم اسرائیل می نالد و شکوه سر می دهد و در این میان از زبانی نمادین بهره گرفته و صفارزاده نیز از حاکمان داخلی قبل از انقلاب و متجاوزان بعثی به ستوه آمده است.
بازنمایی زنان در ضرب المثل های گیلکی (گونه اشکورات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضرب المثل ها آینه فرهنگ هر جامعه هستند؛ از این رو، با بررسی آن ها می توان به درک بهتری از باورها و نگرش های گویشوران هر جامعه نسبت به زن و ارزش های اجتماعی- فرهنگی مردم هر منطقه دست یافت. هدف از انجام این پژوهش، توصیف و تحلیل بازنمایی زنان در ضرب المثل ها گیلگی (گونه اشکورات) است. داده های این پژوهش از طریق مصاحبه ساخت یافته با شصت نفر از گویشوران اصیل گیلکی زبان اشکورات (اعم از زن و مرد)- که بیش از 45 سال سن داشتند و چندان متأثر از زبان فارسی معیار نبودند- گردآوری شد. از آنجا که روش انجام این تحقیق توصیفی- تحلیلی است، ضرب المثل های گرد آوری شده درباره زنان، نخست از نظر معنایی تقسیم بندی و توصیف و سپس به هجده مقوله تقسیم بندی شدند. این مقوله ها نشان می دهند که سه نوع تصویر یا بازنمایی از زنان در مثل ها وجود دارد که به ترتیب فراوانی عبارت اند از: الف) بازنمایی منفی، ب) بازنمایی مثبت، ج) بازنمایی خنثی. توزیع این بازنمایی ها در چارچوب گفتمان انتقادی و مطالعات فمینیستی تحلیل شد. از یافته های مهم پژوهش حاضر این است که در جامعه گیلکی زبان منطقه اشکورات مفهوم جنسیت به عنوان ساختاری ایدئولوژیک درک می شود. بر اساس رابطه سلسله مراتبی برتری و فرودستی، طبقه اجتماعی زنان فرودست شمرده می شود و زنان به عنوان اعضای طبقه اجتماعی فرودست بدون مزیت خاص و بیشتر نادیده گرفته می شوند.
تحلیل لایه های منطقی استدلال در تمثیل های مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمثیل اخلاقی، قصه ای است که در آن درون مایه بر تصویر غلبه دارد و صورت قصه و اشخاص تنها ابزاری هستند که یک پیام عادی و از پیش تعیین شده را بیان می کنند. حکایات اخلاقی در کتاب مرزبان نامه، نمونه های دقیق این تمثیل هستند. تمثیل در اغلب داستان های مرزبان نامه از سه سطح منطقی مبتنی بر استدلال تشکیل شده است که می توان الگوی ABA را برای همه تمثیل های موجود در مرزبان نامه طراحی کرد؛ به این معنا که تمثیل در مرزبان نامه، حرکتی است از نقطه A به B و سپس برگشتن به نقطه A. ساختار تمثیل در مرزبان نامه، ساختاری دوری و بسته است. این برهم نمایی آغاز در پایان هر تمثیل در اقناع مخاطب، تقریر پیام، تأکید و تثبیت معنا، تحقیق مفهوم، رفع توهم و دفع غفلت مؤثر افتاده است. این الگوی خاص یکنواخت و واحد تمثیل در مرزبان نامه در اثبات یک موضوع و اقناع مخاطب قدرت شگرفی یافته است. چگونگی این ساختار و واکاوی آن در این مقاله بررسی شده است.
اندیشه انتقادی و بیان آیرونیک در «بیان نامه وارثان زمین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از سقراط و افلاطون بحث های فراوانی در مورد آیرونی صورت گرفته اما تاکنون تعریف واحدی که حد و مرز آن را مشخص کند انجام نشده است، اما تمامی محققان بر این نکته اتفاق نظر دارند که آیرونی با نوعی پنهان کاری مطلبی را برخلاف نظر حقیقی شاعر ارائه می دهد. آیرونی در واقع نوعی از نگاه و جهان بینی است که صناعات ادبی دیگری چون کنایه، هجو، طعنه، تضاد و پارادوکس را نیز در درون خود جای داده است. آیرونی به شکل متمایزی خنده و گریه را به هم پیوند می دهد چنانکه سایر شگردهای ادبی از انجام آن ناتوانند. مقاله پیش رو معرفی واصف باختری یکی از شاعران معاصر افغانستان است که به شکل چشمگیری از شگرد آیرونی استفاده کرده است، واصف در منظومه «بیان نامه وارثان زمین» صدای دردها و آمال مردم افغانستان است که دچار دگم اندیشی و جزمیت ویرانگر حاکمیت طالبان شده است، او در این منظومه با درآمیختن عواطف متناقض و نگاهی آیرونیک به بیان مسایل اجتماعی، فرهنگی و عقیدتی افغانستان می پردازد. این مقاله با تحلیل آیرونی های این منظومه نشان می دهد تا چه اندازه شاعر در بیان وضعیت تاریخی، سیاسی و اجتماعی کشور خود با موفقیت از شگرد آیرونی بهره برده و شعر آیرونیک خود را به یکی از مصادیق موفق شعر معاصر فارسی در افغانستان تبدیل کرده است.
روایت شناسی ارسطویی: کشف و دگرگونی در سه حکایت مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
447 - 470
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی روایت شناسانه پیرنگ درونی سه حکایت مثنوی معنوی، «طوطی و مرد بازرگان»، «مار و مرد مارگیر» و «استاد و شاگردان»، بر اساس نظریات ارسطو در کتاب فن شعر، می پردازد و با استناد به نظریات وی در مورد «پیرنگ تأثیرگذار» می کوشد عناصرارسطویی «دگرگونی» (Peripetia) و «کشف و وقوف» (Anagnorisis) در حکایات مذکور را بشناساند، عناصری که از آن طریق، مولانا مفاهیم اخلاقی و تعلیمی از طریق ایجاد حس ترس و ترحم را به خواننده منتقل کرده است. «کشف»، در این حکایت ها از نوع پنجم و ششم کشف های ارسطویی ست که آن ها را کشف های تأثیرگذار می نامند که از ترتیب حوادث و یا برداشت نادرست شخصیت ها از وضعیت موجود، نشأت می گیرند. این نوشتار، بر آن است تا به این سؤال پاسخ دهد که آیا می توان نظریات ارسطو را در بررسی شعر روایی مولانا به کار برد؟ روش تحقیق در آن بیشتر مقایسه ای، تطبیقی و تحلیلی است که از ابزارهای اسنادی بهره جسته است.
از قوس هرمنوتیکی ریکور تا نوبت های سه گانه تفسیری میبدی در کشف الاسرار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس نظریه قوس هرمنوتیکی پل ریکور، یک مفسر در تفسیر متن سه مرحله پیش رو دارد: تبیین ، فهم و به خود اختصاص دادن . مرحله «تبیین» ، به بررسی ساختار لفظی متن مربوط می شود و در حقیقت تمهید مقدماتی است تا در مرحله «فهم» بتوان به عمق معناشناختی متن، که همانا نیت مؤلف (مؤلف ضمنی) است، پی برد؛ اما هدف نهایی تفسیر به «خود اختصاص دادن» است ؛ یعنی آنجا که مفسر با نگاهی سوبژکتیو و با دخیل کردن انتظارها، پسندها، و پیش داوری ها و موقعیت هرمنوتیکی خویش در خوانش نهایی ، متن را از تملک مؤلف به تصاحب خویش درمی آورد . در سنت تفسیری ما، تفسیر کشف الاسرارمیبدی نیز بر سه نوبت یا مجلس استوار است. میبدی در نوبت اول به ترجمه تحت الفظی آیات می پردازد . در نوبت دوم به شأن نزول و اسباب نزول آیات، با توجه به احادیث و روایات، می پردازد تا به نوعی از نیت مؤلف (خدا) پرده بردارد؛ و سرانجام در نوبت سوم -فارغ از نظر مؤلف (خدا)- آیات را براساس بافت و تجربه عرفانی و مطابق با سنت و میراث صوفیه تفسیر می کند . ما در این نوشتار بی آنکه بخواهیم تناظر یک به یک میان قوس هرمنوتیکی ریکور و نوبت های سه گانه تفسیری میبدی برقرار کنیم، به تحلیل رویکرد تفسیری میبدی در پرتو قوس هرمنوتیکی ریکور می پردازیم.
عین القضات همدانی و پدیدارشناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی فرآیند موسیقی جزء 30 قرآن کریم از دیدگاه نشانه – معناشناسی گفتمان (مبتنی بر الگوی تنشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار زبانی قرآن کریم، یک ساختار موسیقایی است که با کاربست بهترین و جذاب ترین شیوه ها به انتقال پیام و محتوای دینی خود دست یازیده است. ساختار تمام اجزاء و عناصر موسیقایی آن متناسب با یکدیگر و هماهنگ با محتوا و اغراض دینی آیات به کار گرفته شده و در القای هر چه بیشتر معانی و مفاهیم آیات قرآنی سهیم است. یکی از دانش هایی که می تواند راه جدیدی را در مطالعات قرآن کریم بگشاید و به فهم آن یاری رساند، نشانه - معناشناسی گفتمانی است. نشانه معناشناسی به منزله ی یکی از شیوه های نقد ادبی نو، برآیند نشانه شناسی ساختارگرا و نظام گفتمان روایی است که جریان تولید معنا را با شرایط حسّی- ادراکی پیوند می دهد. در این رویکرد، نشانه ها همراه با معانی به گونه هایی سیّال، پویا، متکثر و چند بعدی تبدیل می شوند. جستار حاضر درصدد است تا با رویکرد توصیفی– تحلیلی، چگونگی شکل گیری فرآیند تنشی گفتمان را در برخی آیات جزء 30 قرآن کریم و موسیقی حاصل از آیات و تأثیر آن در معانی را بررسی کند. نتایج بررسی این پژوهش بر اساس الگوی تنشی نشان می دهد که در برخی آیات، خداوند به طور مستقیم وارد فضای گفته پردازی شده و سبب خلق فشاره ی عاطفی شده است، و در این حالت آیات با سرعت بیشتری بیان می شوند اما گاه خداوند از فضای گفته پردازی خارج شده و به فضای گفته ای وارد می شود و سبب خلق گستره ی شناختی می شود و در نتیجه آیات با کندی ادا می شوند. بنابراین الگوی نشانه-معناشناسی می تواند به عنوان روشی کارآمد در تجزیه و تحلیل متن ادبی قرآن به کار رود و رویکردی نو در بررسی موسیقی آیات داشته باشد و زمینه ساز خوانش تازه ای از این متن الهی گردد.
زمان و هویت در داستان های گلشیری از منظر نقد مضمونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمان از خصیصه های اصلی نقد ادبی و رمان قرن بیستم است. ژرژ پوله (1902-1999م) از منتقدان بزرگ نقد مضمونی، بنیان آراء انتقادی-فلسفی اش را به مقوله ی زمان اختصاص می دهد و می کوشد تا از خلال تصاویر نویسندگان به تشریح درک آنان از زمان بپردازد. هوشنگ گلشیری از جمله داستان نویسان مدرن ایران است که در روایت داستان هایش، به ترسیم هویت انسان هم عصر خود و درک او از زمان می پردازد. شخصیت های داستانی او هر کدام به نوعی با زمان درگیرند.
مقاله ی حاضر بر اساس نگرش پوله و با رویکرد تحلیلی- توصیفی به درک شخصیت های داستانی گلشیری از لحظه می-پردازد. مفهوم فضاهای شخصی در داستان های او با ادراک لحظه ی گذرای حال مرتبط است و با تصاویری چون ایستادن افراد در صف های طولانی، هم قدم شدن راوی با آنان، سفر، گام زدن ها و شمردن نقطه های متوالی به ایجاد ادراک متقاطع شخصیت ها از زمان می پردازد. علاوه بر این سرریز شدن گذشته در قالب تداعی صداها و تصاویر در لحظه ی حال ویژگی دیگرچنین زمان است و خصلتی جاودانه به لحظات می دهند. طرح های تکه تکه و ناتمامی که در داستان های گلشیری به شکل نمادهایی چون ریزش مداوم و یکنواخت فواره ها، تکه تکه شدن و شکستن موج های حوض از آن یاد می شود در عین اشاره به گذرایی لحظه، طرحی از معنای ذاتاً پایان ناپذیر آن است. از این رو تکرارها، یادآوری ها و حتی فراموش کردن های افراد رکن اصلی کشف هویت آنان و درک شان از لحظه محسوب می شود.