پس از سقراط و افلاطون بحث های فراوانی در مورد آیرونی صورت گرفته اما تاکنون تعریف واحدی که حد و مرز آن را مشخص کند انجام نشده است، اما تمامی محققان بر این نکته اتفاق نظر دارند که آیرونی با نوعی پنهان کاری مطلبی را برخلاف نظر حقیقی شاعر ارائه می دهد. آیرونی در واقع نوعی از نگاه و جهان بینی است که صناعات ادبی دیگری چون کنایه، هجو، طعنه، تضاد و پارادوکس را نیز در درون خود جای داده است. آیرونی به شکل متمایزی خنده و گریه را به هم پیوند می دهد چنانکه سایر شگردهای ادبی از انجام آن ناتوانند. مقاله پیش رو معرفی واصف باختری یکی از شاعران معاصر افغانستان است که به شکل چشمگیری از شگرد آیرونی استفاده کرده است، واصف در منظومه «بیان نامه وارثان زمین» صدای دردها و آمال مردم افغانستان است که دچار دگم اندیشی و جزمیت ویرانگر حاکمیت طالبان شده است، او در این منظومه با درآمیختن عواطف متناقض و نگاهی آیرونیک به بیان مسایل اجتماعی، فرهنگی و عقیدتی افغانستان می پردازد. این مقاله با تحلیل آیرونی های این منظومه نشان می دهد تا چه اندازه شاعر در بیان وضعیت تاریخی، سیاسی و اجتماعی کشور خود با موفقیت از شگرد آیرونی بهره برده و شعر آیرونیک خود را به یکی از مصادیق موفق شعر معاصر فارسی در افغانستان تبدیل کرده است.