مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
میبدی
حوزه های تخصصی:
برخی از محققان با استناد به بعضی از سخنان و داستانهایی که از صوفیه نقل می شود، این ایراد را برآن ها وارد می سازند که آنان نسبت به گناه و گناهکاران حساسیت چندانی ندارند و اهل اباحی گری هستند، درحالی که نگاه صوفیه به گناه متفاوت با نگاه دیگران است. آنها گناه را ضرورت و لازمه زندگی می دانند اما هدف آن نمی دانند، همانطوری که افتادن لازمه راه رفتن است اما هدف آن نیست.امکان ارتکاب گناه توسط انسان نتایجی را در پی دارد که عبارتند از:1- دوری از عجب و خود پرستی 2- توبه و بازگشت به سوی حق 3-امکان برخورداری از لطف حق 4- دلسوزی نسبت به گناهکاران و تسامح به آن ها 5- امکان ارتکاب به عنوان عاملی برای رسیدن به کمال برتر.در این مقاله تلاش شده است تا با مراجعه به آثار صوفیه خصوصا کشف الاسرار و عده الابرار رشید الدین میبدی این نوع تلقی گناه و آثار و نتایج مترقب بر آن مورد بررسی قرار گیرد.
بررسی اعتبار علمی تأویل در نوبت سوم کشف الاسرار میبدی
حوزه های تخصصی:
تفسیر آیات قرآنی در کشف الاسرار میبدی، از سه بخش ـ که میبدی آن ها را با عنوان های «النوبة الاولی و النوبة الثانیة و النوبة الثالثة» یاد کرده ـ تشکیل شده است. بدین صورت که نوبت اوّل: ترجمة لفظ به لفظ آیات قرآن، نوبت دوم: تفسیر به روش عامّ اهلِ سُنّت و نوبت سوم: تفسیرِ برخی از آیات به مذاقِ عُرَفا ( در قالبِ کلامی موزون و مسجّع ) است. اغلبِ صاحب نظران و نویسندگان، نوبتِ سوم کشف الاسرار را تأویل نام نهاده اند، در حالی که میبدی در همه جای تفسیرِ خویش، با تأویل (تفسیر به رأی)، سرسختانه مخالفت می ورزد. این نوشتار به بررسی اعتبارِ علمیِ تأویل، در نوبت سومِ کشف الاسرار می پردازد و می کوشد تا دیدگاهی علمی تر و سنجیده تر در این خصوص عرضه کند.
بررسی برخی از لغزش های تفسیری میبدی پیرامون سوره یوسف در نوبت سوم کشف الاسرار(مقاله علمی وزارت علوم)
اسرار ناگشوده تاویل در تفسیر کشف الاسرار
حوزه های تخصصی:
میبدی تفسیر استادش خواجه عبد الله انصاری را بسط داده و اشارات، حقایق و لطایف آن را توضیح و شرح داده و نامش را کشف الاسرار و عده الابرار نهاده است. زیبایی بیان و نثر روان فارسی آن از امتیازهای این میراث قرن ششمی است. جداسازی ترجمه از تفسیر و اشارات از دیگر امتیازهای آن است. نام گذاری این اثر گرانسنگ به کشف الاسرار بدون دلیل نیست. راززدایی از معانی و مفاهیم اصطلاحات و عبارات قرآنی مدعای اصلی میبدی است. تاویل از مهمترین بحث هایی است که از صدر اسلام تا کنون معرکه آرا است. معانی گوناگون و موضع گیری های متفاوتی در باره تاویل در این تفسیر آمده و نشان می دهد راز تاویل هنوز سر به مهر باقی مانده است و رازگشایی از آن با اعتقاد به ظاهرگرایی در تفسیر متن، نکوهش تاویل کلامی آیات و گرایش به تفسیر عرفانی پیچیدگی آن را دو چندان کرده و در نتیجه میبدی نتوانسته اسرار تاویل را بازگشایی کند.
نشانه شناسی لایه ای رمزگان ها در داستان قرآنی خلقت آدم(ع) با تأکید بر کشف الاسرار میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماجرای خلقت آدم(ع) ، از جمله داستان های قرآنی است که در متون تفسیری و بویژه تفسیرهای عرفانی، با ظرایف خاصی همراه می باشد. در این میان، کشف الاسرار میبدی با زبانی نمادین و تصویری، به تفسیر عرفانی این داستان می پردازد. روایت میبدی از این ماجرا، در نوبه ثالثه کشف الاسرار، لایه های درونی و دلالت های معنایی فراوانی دارد. نظر به تعدد سطوح رمزگانی در این داستان، این پژوهش به رمزگان شناسی این متن نظر داشته است. در بررسی رمزگان های یک متن، تقسیم بندی ها و نظریه های مختلفی مطرح است و این پژوهش بر اساس الگوی پنج گانه بارت انجام شده است. با توجه به ویژگی های این الگو، همچون روایت محور بودن، توجه به رمزگان های فرهنگی و ایدئولوژیکی که در متون تفسیری عرفانی جایگاه ویژه ای دارد پژوهش حاضر این الگو را اساس بررسی رمزگان ها قرار داد. محدوده این پژوهش نیز تفسیر آیات سی ام تا سی و هشتم سوره بقره در نوبه ثالثه کشف الاسرار بوده است. نتایج این بررسی، نشان می دهد در داستان خلقت آدم(ع) به روایت میبدی انواع رمزگان های هرمنوتیکی، کنشی، معنایی، نمادین و فرهنگی درخور تشخیص است. برخی از این رمزگان ها از نصّ صریح قرآن هم برداشت می شود و برخی، شاخ و برگی است که میبدی به این داستان می دهد. از بین انواع مذکور ، رمزگان هرمنوتیکی و کنشی، بیش ترین نقش را در پیشبرد فرایند داستان ایفا می کنند.
زبان اشاره و رمزی در عرائس البیان تفسیر یا تأویل؟
حوزه های تخصصی:
مسلمانان از صدر اسلام تاکنون، برای رسیدن به درکی عمیق تر و صحیح تر از کلام خدا، دست به تفسیر قرآن زده اند و در طی این مدت، انواع گوناگون تفسیر شکل گرفته است که یکی از آن ها تفسیر عرفانی است. در میان کسانی که به این گونه از تفسیر تمایل نشان داده اند، روزبهان بقلی نامی آشنا و بحث برانگیز است که آثار قابل توجه در این زمینه خلق کرده است. در این پژوهش، مهم ترین اثر تفسیری روزبهان، یعنی عرائس البیان فی حقائق القرآن موضوع بحث و بررسی قرار داده شده است و در دو بخش به آن پرداخته می شود؛ در بخش نخست، مقاله های مستقل نوشته شده درباره تفسیر روزبهان معرفی و بررسی می شوند و در بخش دوم، با آوردن تفسیر دو آیه از قرآن کریم از کتاب عرائس و کشف الاسرار میبدی، کیفیت عملکرد دو مؤلف، براساس موازین نگارش تفسیر عرفانی مقایسه و سنجیده می شوند. یافته های پژوهش نشان داد که عرائس البیان «تفسیری عرفانی» نیست؛ بلکه کیفیت نگارش آن بیشتر به نوعی ویژه از «تأویل عرفانی» نزدیک است. به ویژه اینکه روزبهان در این اثر، تقریباً به هچ کدام از موازین نگارش تفسیر عرفانی پای بند نیست؛ به همین دلیل، موفق ترین پژوهش ها در تحلیل اثر روزبهان، پژوهش هایی است که ماهت «تأویل عرفانی» و «مکتب فکری روزبهان» را اساس بررسی های خود قرار داده اند و درنتیجه با نگاه علمی به عرائس نگریسته اند.
از قوس هرمنوتیکی ریکور تا نوبت های سه گانه تفسیری میبدی در کشف الاسرار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس نظریه قوس هرمنوتیکی پل ریکور، یک مفسر در تفسیر متن سه مرحله پیش رو دارد: تبیین ، فهم و به خود اختصاص دادن . مرحله «تبیین» ، به بررسی ساختار لفظی متن مربوط می شود و در حقیقت تمهید مقدماتی است تا در مرحله «فهم» بتوان به عمق معناشناختی متن، که همانا نیت مؤلف (مؤلف ضمنی) است، پی برد؛ اما هدف نهایی تفسیر به «خود اختصاص دادن» است ؛ یعنی آنجا که مفسر با نگاهی سوبژکتیو و با دخیل کردن انتظارها، پسندها، و پیش داوری ها و موقعیت هرمنوتیکی خویش در خوانش نهایی ، متن را از تملک مؤلف به تصاحب خویش درمی آورد . در سنت تفسیری ما، تفسیر کشف الاسرارمیبدی نیز بر سه نوبت یا مجلس استوار است. میبدی در نوبت اول به ترجمه تحت الفظی آیات می پردازد . در نوبت دوم به شأن نزول و اسباب نزول آیات، با توجه به احادیث و روایات، می پردازد تا به نوعی از نیت مؤلف (خدا) پرده بردارد؛ و سرانجام در نوبت سوم -فارغ از نظر مؤلف (خدا)- آیات را براساس بافت و تجربه عرفانی و مطابق با سنت و میراث صوفیه تفسیر می کند . ما در این نوشتار بی آنکه بخواهیم تناظر یک به یک میان قوس هرمنوتیکی ریکور و نوبت های سه گانه تفسیری میبدی برقرار کنیم، به تحلیل رویکرد تفسیری میبدی در پرتو قوس هرمنوتیکی ریکور می پردازیم.
پیش فرض های محبت در تفسیر میبدی بر آیه الست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیه 172 از سوره اعراف به آیه الست شهرت دارد. موضوع این آیه، پیمان ازلی خداوند با بندگانش در عالم ذر است. از آن جا که این میثاق، دلالت ضمنی بر عشق و محبت خداوند به بنی آدم دارد برخی اختلاف نظرهای مهم در بین مفسران قرآن درباره اینکه این محبت چیست یا به چه معنی است و چگونه ممکن است وجود داشته است. در خصوص محبت از یک طرف متکلمین بودند که آن را به اراده خداوند تأویل می کردند و از سوی دیگر، صوفیه و اهل حدیث بودند که معنی صریح آن را بدون هر گونه تأویلی قبول داشتند و میبدی هم یکی از آن ها بود. بر اساس رهیافت تفسیری اهل باطن و اندیشه های کلیدی عارفان طبق نظر صوفیه که میبدی هم از آن پیروی کرده است خطاب الهی در میثاق الست حکم شراب محبت را دارد که وجود عارف را مستی می بخشد و ماهیت پیمان الست تجربه ای ساده و صرفاً درباره ربوبیت پروردگار نبود، بلکه تجربه ای بود عرفانی و عمیق که ارواح در آن علاوه بر ربوبیت پروردگار درباره معشوقی او نیز پیمان بسته بودند. در این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی پیش فرض های میبدی در تفسیر و توجیه او درباره الست و محبت خداوند بررسی و رهیافت کلامی او در کتاب کشف الاسرار و عدهالابرار تبیین شده است.
اسلام و ایمان در کشف الاسرار و عُدَّهالابرار ابوالفضل رشیدالدّین میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره هجدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶۸
1 - 26
حوزه های تخصصی:
ایمان و مشتقات آن به کرّات در قرآن کریم به کار رفته و در آن از انسان ها درخواست شده است که به خدا ایمان بیاورند. این مفهوم از لحاظ تاریخی نخستین و مهم ترین مفهوم کلامی در اسلام بود. باتوجه به اهمیّت ایمان در قرآن کریم و به دنبال آن در کلام اسلامی، بدیهی است که در تفاسیر قرآن کریم نیز مورد توجه قرار گیرد. یکی از تفاسیری که این موضوع را به تفصیل و از نگاه تفسیری و عرفانی مورد بررسی قرار داده، تفسیر <em>کشف الاسرار و عُدّ</em><em><sub>ه</sub></em><em> الابرار</em>، اثرِ رشیدالدّین ابوالفضل میبدی است. این مقاله که با روش توصیفی و تحلیلی نگارش یافته، به تبیین معانی لغوی و اصطلاحی اسلام و ایمان، رابطه ی بین آن دو، نقش اجزای ایمان در نجات و... در این تفسیر می پردازد. در <em>کشف الاسرار</em>، اسلام و ایمان، به ترتیب، دارای سه و دو معنا هستند. آن دو در معنای دوم، به یک معنا هستند و آن عبارت است از اقرار به زبان، تصدیق به قلب، عمل به ارکان و پیروی از سنّت. تصدیق قلبی، گرچه برای نجات آن جهانی ضروری است، ولی نجات انسان نه به آن، بلکه به مغفرت خدا بستگی دارد.
نجات و راه نیل به آن در کشف الاسرار و عُدَّه الابرار رشیدالدین ابوالفضل میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
161 - 181
حوزه های تخصصی:
نجات یکی از اساسی ترین مسئله ها در ادیان ابراهیمی یهودیت، مسیحیت و اسلام است. در این ادیان، خدا آدم را در بهشت یا باغ عَدَن ساکن کرد. آدم در آن از فرمان خدا به واسطه ابلیس یا مار سرپیچی کرد، در نتیجه، از آن اخراج شد و به زمین هبوط کرد و در واقع، همه انسان ها هبوط کردند. از این رو، انسان نیاز به نجات، یعنی بازگشت به بهشت یا باغ عَدَن را دارد. در اسلام، خدا برای نجات کل بشریت قرآن کریم را وحی کرده است. در قرآن مجید از نجات رسولان و مؤمنین سخن به میان آمده است. با توجه به اهمیت نجات در قرآن کریم، بدیهی است که آن در تفاسیر قرآن مجید نیز مورد توجه قرار گیرد. یکی از تفاسیری که این موضوع را به تفصیل و از نگاه تفسیری و عرفانی مورد بررسی قرار داده، تفسیر کشف الاسرار و عُدَّه الابرار، اثر رشیدالدین ابوالفضل میبدی است. این مقاله که با روش توصیفی و تحلیلی نگارش یافته، به تبیین نقش خدا در سعادت و شقاوت، رابطه طاعت و معصیت با سعادت و شقاوت، نقش انبیا در سعادت و شقاوت و ... در این تفسیر می پردازد. به نظر میبدی، گر چه خدا اقوال و اعمال بندگان را در روز ازل تقدیر کرد و امروز در وقت عمل آن ها را در آنان خلق می کند، اما بنده آن ها را کسب می کند. میبدی دلیل مثاب و معاقب شدن بندگان را همین کسب می داند. همچنین میبدی ثواب و عقاب را از احکام تکلیف و نه از احکام تقدیر می داند و به نظر او، بنای آن ها بر امر و نهی، و نه بر توفیق و خِذلان است؛ زیرا تقدیر اصل و عمل فرع است و ثواب و عقاب از احکام فروع و نه از احکام اصول است.
نقد و بررسی آرای کلامی جَهْمِیّان در کشف الاسرار و عُدَّه الابرار ابوالفضل رشیدالدّین میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
107 - 120
حوزه های تخصصی:
نقد آرای کلامی فِرَق اسلامی، یکی از مباحث مهم در برخی از تفاسیر قرآن است. بررسی این نقدها باعث روشن شدن هرچه بیشتر عقاید مفسّر می شود. یکی از تفاسیر بررسی شده درباره آرای کلامی خوارج، مرجیان، معتزله و ... تفسیر عرفانی کشف الاسرار و عُدَّه الابرار اثر ابوالفضل رشیدالدّین میبدی است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی نگارش یافته و به علّت توجّه ویژه میبدی به جَهْمِیّان، آرای کلامی این فرقه، نقد و بررسی و دیدگاه میبدی در هر یک از موضوعات نقدشده او، در این تفسیر ذکر شده است. یکی از مهم ترین بدعت های جَهْمِیّان، انکار صفات خدا و تأویل آنها است. آنها صفات خدا را برای جلوگیری از تشبیه او به مخلوقات و پاسبانی از تجرید او تأویل می کنند. به نظر میبدی، خدا دارای صفات است (نفی تعطیل)؛ ولی بنابر قاعده «هم نامی اقتضای هم سانی نکند»، نباید همان معنای انسانی در آنها را بر خدا حمل کرد (نفی تشبیه). همچنین، آنها را نباید تأویل و معنای مَجازی کرد. به عقیده میبدی، ظاهر آنها را باید به سَمْع قبول کرد و باطن (حقیقت معنای) آنها را باید به تسلیم به حق سپرد.
تطبیق ساختاری ارکان نامه در منشآت میبدی و تفرشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۷
217 - 240
حوزه های تخصصی:
ترسل و انشاء یکی از گونه های ادبی کهن در ادب فارسی است و از گذشته دارای ساختاری مشخص بوده که در آن بخش های سه گانه صدر، متن و انجام نامه مطابق با قواعد خاصی نوشته می شده است. در دوره های صفوی و تیموری که نثر ساده رایج شد و بیشتر نثرنویسان دانش و معلومات نویسندگان دوره قبل را نداشتند، استفاده از این ساختار معیّن فراموش شد. با این حال، تعدادی از منشیان این دوره می کوشیدند نامه ها را به سیاق دوره قبل بنویسند. این مقاله به بررسی و مقایسه ساختار نامه در منشآت میبدی و تفرشی، دو تن از منشیان نیمه اول دوره صفوی، می پردازد. برآیند پژوهش نشان می دهد که میبدی در تقسیم بندی ساختار نامه به شیوه نویسندگان دوره قبل عمل می کند. استفاده از دعای فارسی و عربی و نعت های مفرد و مرکب در صدر نامه و دعای طول عمر مخاطب و نیز تأکید بر متن نامه در قسمت پایان نامه مطابق شیوه نویسندگان دوره قبل است و از این نظر می توان گفت که میبدی از آخرین پیروان سبک ساختار سه گانه در منشآت فارسی است. اما تفرشی از جمله نویسندگانی است که توجه چندانی به سبک و سیاق نامه نگاری دوره قبل ندارد و مرز بین آغاز نامه و متن آن به وضوح مشخص نیست.
بررسی حکایات مشترک النوبه الثالثه کشف الأسرار و روح الأرواح براساس نظریه ترامتنیّت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژنت برای بررسی انواع روابط میان متنی متون، اصطلاح ترامتنیّت را مطرح می کند. ژانر یا گونه عرفانی بخش مهمی از ادب فارسی را به خود اختصاص داده است؛ به همین سبب، مطالعه ترامتنی متون برجسته عرفانی زوایای پنهان و ناگشوده میان آنها را روشن می کند. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، نخستین گامی است که مناسبات ترامتنی چهل و شش حکایت مشترک النوبه الثالثه کشف الأسرار و روح الأرواح را از منظر تئوری ترامتنیّت ژنت بررسی کرده است. به طور کلی نتایج این پژوهش عبارت است از: 1) از میان چهل و شش حکایت موجود در این دو کتاب، ده حکایتْ ذیل بینامتنیّت صریح، نوزده حکایت در شمار بینامتنیّت غیرصریح و هفده حکایت در ذیل بینامتنیّت ضمنی قرار می گیرد؛ 2) نتیجه جست وجوهای پیرامتنی نیز بیانگر آن است که همانندی های بسیاری ازنظر صورت و معنا در عنوان ها و صدر و ذیل آن حکایات وجود دارد. همین امر نویسندگان این پژوهش را هرچه بیشتر به درست بودن گمانه اقتباس میبدی از سمعانی هدایت می کند؛ 3) ازنظر رابطه سرمتنی، تقسیم بندی این دو کتاب عرفانی در ذیل گونه عرفانی تأیید می شود؛ 4) از دیدگاه ورامتنی در هیچ قسمت از حکایات النوبه الثالثه کشف الأسرار نقد و تفسیر مستقیم بر متن روح الأرواح دیده نمی شود.
بررسی دیدگاه دو شارح هدایه الحکمه در باب صادر نخستین (میبدی و ملاصدرا )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاضی کمال الدین میبدی و صدرالمتألهین شیرازی هر دو بر طبیعیات و الهیات هدایهالحکمه ابهری شرح نگاشته اند و در اغلب موارد به نقد و نظر نسبت به دیدگاههای موجود در باب مسائل مطرح شده پرداخته اند. از جمله این مسائل، مسئله صادر نخستین است که میبدی با تکیه بر «جهات اعتباریه (سلوب و اضافات) بعنوان منشأ صدور کثرات از واجب تعالی» و نیز «صدور افعال از نفس بدون واسطه بدن»، بر صادر نخستین بودن «عقل» اشکال نموده و معتقد است نفس نیز میتواند بلاواسطه از مبدا اول صادر شود. ملاصدرا در ردّ مبادی استدلال میبدی میگوید: اوّلاً، «تحقق سلوب همچون تحقق اضافات در صدق قضایای سالبه متأخر از تحقق واجب تعالی است» و ثانیاً، «نفس تا زمانی که نفس است با قوه و ضعف همراه است و در افعال و تصرفات خویش نیازمند به بدن است». این بیان ملاصدرا در باب عدم صلاحیت نفس برای صادر نخستین بودن، بیش از آنکه با رویکرد و مبانی حکمت مشائی در باب نفس، یعنی «روحانیهالحدوث و روحانیهالبقاء» بودن آن هماهنگ باشد، با رویکرد و مبانی حکمت متعالیه، «جسمانیه الحدوث و روحانیهالبقاء» بودن نفس، هماهنگ است.
بررسی حکایات مشترک النوبه الثالثه کشف الأسرار و روح الأرواح براساس نظریه ترامتنیّت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژنت برای بررسی انواع روابط میان متنی متون، اصطلاح ترامتنیّت را مطرح می کند. ژانر یا گونه عرفانی بخش مهمی از ادب فارسی را به خود اختصاص داده است؛ به همین سبب، مطالعه ترامتنی متون برجسته عرفانی زوایای پنهان و ناگشوده میان آنها را روشن می کند. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، نخستین گامی است که مناسبات ترامتنی چهل و شش حکایت مشترک النوبه الثالثه کشف الأسرار و روح الأرواح را از منظر تئوری ترامتنیّت ژنت بررسی کرده است. به طور کلی نتایج این پژوهش عبارت است از: 1) از میان چهل و شش حکایت موجود در این دو کتاب، ده حکایتْ ذیل بینامتنیّت صریح، نوزده حکایت در شمار بینامتنیّت غیرصریح و هفده حکایت در ذیل بینامتنیّت ضمنی قرار می گیرد؛ 2) نتیجه جست وجوهای پیرامتنی نیز بیانگر آن است که همانندی های بسیاری ازنظر صورت و معنا در عنوان ها و صدر و ذیل آن حکایات وجود دارد. همین امر نویسندگان این پژوهش را هرچه بیشتر به درست بودن گمانه اقتباس میبدی از سمعانی هدایت می کند؛ 3) ازنظر رابطه سرمتنی، تقسیم بندی این دو کتاب عرفانی در ذیل گونه عرفانی تأیید می شود؛ 4) از دیدگاه ورامتنی در هیچ قسمت از حکایات النوبه الثالثه کشف الأسرار نقد و تفسیر مستقیم بر متن روح الأرواح دیده نمی شود.
نگرش هرمنوتیکی میبدی و گنابادی به داستان حضرت آدم(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
127 - 142
حوزه های تخصصی:
بعضی از متشابهات در عناصر و اجزای داستان حضرت آدم(ع) راجع به عصیان آدم، رابطه هبوط آدم با خلافت او، پیمان الهی و اسماء الهی است. پرسشهای مطرحشده در زمینه کشف حقیقت این عناصر متشابه در ذهن مخاطب و برداشتها و تأویلهای ارائهشده، ضرورت واکاوی هرمنوتیکی این موضوع را آشکار میکند. میبدی و گنابادی با رویکرد عرفانی از مضامین متشابه، نمادین و رمزگونه داستان آدم رمزگشایی کردهاند؛ ولی واکاوی هرمنوتیک سنّتی یا مدرن در متن هر مفسّر درخور تأمل است. علت انتخاب این دو تفسیر برای این پژوهش این است که هر دو با تأکید بر شیوه تفسیر عرفانی و با بهرهگرفتن از زبان رمزی به روشنگری عناصر مبهم این داستان مبادرت ورزیدهاند و اصولاً میان درک مفاهیم متافیزیک و انتزاعی و تفسیر عرفانی که زبان رمزی و ادبی دارد، سنخیّت بیشتری وجود دارد. از منظر هرمنوتیکی، میبدی و گنابادی ضمن بیان معانی متعدّد اسماء و کلمات الهی، با بیان ژرفناکی و اسرارآمیزبودن آنها راه مخاطبان را برای ارائه تأویلهای دیگر فراهم کردهاند و بر مبنای هرمنوتیک مدرن، دستیابی به معانی نهایی را غیرممکن میدانند؛ هرچند بهصراحت این موضوع را بیان نکردهاند. گنابادی در تفسیر عرفانی متشابهات داستان آدم(ع)، بیشتر با رویکردی اجتهادی و استدلالی و میبدی با رویکردی ذوقی و با لحنی عارفانه و عاشقانه ورود پیدا میکنند. این پژوهش به شیوه تحلیل کیفی محتوای متن به سامان رسیده است.
رهیافت تفسیری به آیه 51 توبه با تاکید بر دیدگاه مفسران فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
۱۶۵-۱۸۰
حوزه های تخصصی:
جریان های فکری مختلفی در جهان اسلام قرآن کریم را کانون توجه خویش قرار داده و برخی با توجه به ظاهر آیات و قابلیت چندوجهی بودن آن، زمینه را برای برگزیدن و تفسیر آیات به نفع خویش فراهم ساخته اند که از جمله آن آیات آیه «قُلْ لَنْ یُصِیبَنا ...» است. اهل سنت در تفسیر این آیه به دو دسته تقسیم شده اند. اکثر مفسران اهل تسنن معتقدند آیه راجع به احاطه علم و اراده خداست که همه چیز را نوشته شده در لوح محفوظ معرفی می کند. در مقابل مفسران اندکی از اهل تسنن ازجمله میبدی و فخر رازی؛ با استناد به ظاهر آیه چنین پنداشته اند که این آیه با جهان مبتنی بر اسباب و مسببات و انسان متکی بر اختیار و اراده ناسازگار است. ازاین رو پژوهش حاضر بر آن است تا با اتکاء به تفاسیر شیعه، این قول را استوار سازد که این آیه هیچ دلالتی بر جبر نداشته و با اصل آزادی اراده و اختیار انسان نیز منافات ندارد و این انسان است که می تواند با قوه اراده و اختیار راه سعادت و کمال را بپیماید.
تحلیل و بررسی تطبیقی مفهوم خزائن در تفاسیر المیزان و کشف الاسرار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
۶۲-۴۳
حوزه های تخصصی:
از ساحت های مورد اشاره در قرآن مفهوم خزائن است که به عنوان سرچشمه جهان خلقت معرفی شده ودر حیطه قدرت خداوند متعال است. در این پژوهش با روش توصیفی-تطبیقی به چگونگی بررسی مفهوم خزائن و تحلیل تطبیقی ابعاد هستی شناختی آن از دیدگاه علامه طباطبایی در المیزان و رشیدالدین میبدی در کشف الاسرار پرداخته شده است. در خصوص علمی یا عینی بودن خزائن، یافته های تحقیق نشان می دهد که خزائن الهی متشکل از دو عالم علم و عین است که این مطلب در نظریه علامه طباطبایی مشهود است، اما نگاه یک وجهی به خزائن در تفسیر میبدی (اکتفا به ساحت عین)، مشهود است. در حوزه ی خزائن و مراتب هستی، علامه طباطبایی خزائن را منبع اعلای فیض الهی دانسته که تنزل از آن بصورت توالی از مبدأ اعلی بر اساس رابطه عِلّی و معلولی است، حال آنکه از نظر میبدی، خزائن ناظر برعلم خداوند بر ادار ه ی امور و احاطه ی به فیوضات و مراتب عوالم و نفس در حوزه ی توانایی و اختیار انسان است، منتها ورودی به کیفیت استقرار نظام مراتبی و نحوه افاده ی فیض ندارد.
رشیدالدّین میبدی؛ اهل حدیث یا اشعری؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشیدالدین ابوالفضل میبدی عارف بنام سده ششم، و صاحب تفسیر کشف الاسرار است. در مواردی مفاهیم و تعالیم عرفانی میبدی از آراء کلامی او متمایز است اما در بیشتر موارد اعتقادات میبدی با مفاهیم عرفانی او در هم آمیخته است. این آمیختگی و پیوند، و همچنین پراکندگی اعتقادات کلامی میبدی در سراسر متن کشف الاسرار موجب شده تا از یک سو، مذهب کلامی او در بررسی های گذرا آشکار نشود و از سوی دیگر دیدگاهها و مشرب عرفانی او به درستی تحلیل نشود. در این مقاله ابتدا اعتقادات کلامی میبدی از کشف الاسرار استخراج شد و سپس این اعتقادات تحلیل شد و با آراء اشعریان مقایسه گردید. با توجه به شواهد و قرائن فراوان معلوم شد که میبدی اهل حدیث است و تشابه اعتقادات او با اشعریان بدان دلیل است که مکتب اشعری از آراء اهل حدیث نشأت گرفته است. واژگان کلیدی: میبدی، کشف الاسرار، اعتقادات کلامی، اهل حدیث، اشاعره.
کشف الاسرار آیینه بلاغت قرآن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از وجوه برجسته قرآن کریم، فصاحت و بلاغت آن است؛ یعنی سخن رسا و مقتضی حال، شیوا و روشن، که سخن خدا نمونه بی مثال آن می باشد. عرب از دیرباز با آزمون های گوناگون ارزش اعجاز این نامه آسمانی را درک کرده اند و مسلمانان برای نشان دادن شگفت آفرینی آن کتابهای فراوانی نوشته اند. رشیدالدین میبدی در تفسیر کشف الاسرار، جلوه هایی از اعجاز بلاغی و زیبایی های کلامی قرآن را شرح داده است. انواع شگردهای فصاحت، علم معانی و بیان (شاخه های بلاغت) به کار رفته در کلام الله در تفسیر مذکور بحث و بررسی شده است. بنابر این کشف الاسرار و عده الابرار میبدی- علاوه بر اعتبار تفسیری- مرجعی در نشان دادن رسایی قرآن و به عبارتی آیینه بلاغت قرآن می باشد. این مقاله حاصل مطالعه و بررسی مباحث بلاغی قرآن در ده جلد موجود کشف الاسرار است که نکات مهم بلاغی قرآن را از دیدگاه نویسنده آن تفسیر بزرگ به عنوان شواهد و مستندات نشان می دهد.