آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

در قلمروی زبان شناسی و شعرشناسی شناختی بهره گیری از ابزار استعاره در کالبدی شدن تجارب بشری همواره مورد توجه بوده است. در این رابطه، اندامهای بدن همواره به عنوان یک حوزه ی مبدأ در امر ساختارپردازی استعاری مفاهیمی متنوع در اغلب زبانها لحاظ می شده اند و در این امر از الگوهای فرهنگی هر زبان بهره برده اند. از این رو، پژوهش حاضر به جهت مطالعه ی تعامل میان نظام استعاری زبان، بدن و فرهنگ در زبان فارسی به بررسی پاره ای از استعارات مبتنی بر واژگان اندام های بدنی دل، جگر و چشم پرداخته است. داده های تحقیق از بوستان سعدی که اثری معرف فرهنگ و مشحون از استعارات بدنی است استخراج شده، در چهارچوب نظریات زبانشناسی شناختی تحلیل گردیدند. تحلیل داده ها نشان می دهد که الگوهای فرهنگی برآمده از نظام های فکری مربوط به عرفان و تصوف، طب سنتی و عقاید فرهنگی در مفهوم پردازی استعاری این اندامها در زبان فارسی نقش شایان توجهی داشته اند.

تبلیغات