فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۹۸۱ تا ۱۰٬۰۰۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
نثر فارسی در سیر تاریخی خویش از عوامل بسیاری تأثیر پذیرفت که از جمله ی آن ها عناصر زبان عامیانه است، البته تأثیر این عناصر در همه ی ادوار ادب فارسی به یک اندازه نیست. زبان عامیانه به گونه ای زبان زیر معیار دربردارنده ی عناصر گوناگونی است که به مقدار قابل توجهی در آثار داستان نویسان نمود یافته است. شهلا پروین روح از جمله نویسندگان نوگرای معاصر است که به مقدار قابل توجهی، از عناصر زبان عامیانه در آثار خود بهره برده است. کاربرد اشکال مختلف عناصر زبان عامیانه در داستان های پروین روح گذشته از آن که موجب تشخص زبان داستان های او شده، روانی و سادگی کلام او را نیز به همراه داشته است. زبان عامیانه ی به کار رفته در مجموعه داستان کوتاه حنای سوخته را می توان به این گونه تقسیم بندی نمود: واج، واژه، فعل، شبه جمله، جملات عاطفی، عدد، زبان و گویش های محلی و مثل. بسامد موارد مذکور در داستان های پروین روح یکسان نیست. این عناصر در داستان هایی چون «حنای سوخته»، «طلسم»، «همزاد» و «آقای هدایت» نمود بیشتری دارد.
- نقش الگوهای گفت وگویی و نظام نوبت گیری در رزم نامه رستم و اسفندیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر پایه فرایند نوبت گیری که یکی از حوزه های مطالعاتی سبک شناسی کاربردگراست، کیفیّت آغاز مکالمه ها، کمیّت و تعداد نوبت های دو سوی مکالمه، زمان و طول نوبت هر فرد، جهت دهی موضوع گفت وگو از طرف شرکت کنندگان در مکالمه و در عینِ حال تأثیر هر یک از موارد یادشده در میزان چیرگی و قدرت افراد در تنظیم موضوع صحبت و غیره بررسی می شود. هدف کلّی در این مقاله، مطالعه کنش های گفتاری براساس نظام نوبت گیری و خطاب در رزم نامه رستم و اسفندیار است. از نتایج پژوهش چنین برمی آید که کنش و واکنش های نوبت گیری در این روایت حماسی با ادبیات تحلیلی مکالمه انطباق دارد. بنظر می رسد افزون بر تأثیر راوی در نحوه پیش بُرد داستان، شخصیّت قدرت مند و غالب این دو چهره حماسی در ارزیابی و پیش بینی پایان اثر نقشی جالبِ توجّه دارد. در گفت وگوها، ترتیب نوبت و نوع خطاب ها از سوی هر یک از این دو، متأثّر از جنبه های موقعیّت شاهی و پهلوانی است، چنان که راوی نیز غالباً با توجّه به این وجوه، خطاب هایی را که نشان دهنده قدرت جسمی است برای رستم و آن چه بر قدرتِ معنوی و فرّه ایزدی دلالت دارد، برای اسفندیار برمی گزیند.
بررسی تطبیقی ""مناظره شمشیر و قلم"" در زبان فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناظره شمشیر و قلم"" یکی از انواع مناظرات خیالی محسوب می شود که توجه صاحبنظران را به خود جلب کرده است."" شمشیر و قلم"" هرکدام، نماد یکی از عناصر بسیار مهم و حیاتی در تشکیل تمامی حکومت ها به شمار می آیند. ""شمشیر"" نماد جنگ آوران و نظامیان و ""قلم"" نماد اندیشمندان و فرهیختگان. در این مقاله به بررسی ساختاری و مضمونی مناظره های شمشیر و قلم در دو زبان فارسی و عربی، نحوه ورود و خروج نویسندگان به مناظره ها، عناصر به کار رفته در این مناظره ها و بیان شباهت ها و تفاوت ها، پرداخته شده است. هدف نویسندگان این مناظره ها علاوه بر مدح و ابراز قدرت نویسندگی، آموزش مسائل دینی، اخلاقی و تاریخی و علمی بوده است. در زبان فارسی، غالبا قلم شروع کننده مناظره است اما در زبان عربی، شمشیر ابتدا مناظره را شروع می کند که این مسأله دلیل تاریخی دارد. پایان مناظره ها به صلح ختم شده است و از آنجا که نویسندگان در هر دو زبان از آبشخور اسلام سیراب گشت اند، استفاده از آیات قرآن به وفور مشاهده می شود
رویکرد ژانری در مطالعات تاریخ ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقابل زیست جهان «سوژه» در چند داستان مدرن و پسامدرن فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم زیست جهان از مفاهیم بنیادین در فلسفه معاصر، بویژه پدیدارشناسی هوسرل است. در چنین فضایی موضوعات فلسفه مدرن قوام می یابد. موضوعاتی از قبیل سوژه، فضای میان ذهنی، دیگری، آگاهی و.... از طرفی وجوه عمده تمایز میان ادبیّات مدرن و ادبیّات پسامدرن، همین موضوعاتِ ذکرشده است. بنابراین توجّه به زیست جهان و تفاوت سوژه ای که در زیست جهان حضور دارد با سوژه ای که فارغ از این فضاست، مبنای مناسبی برای تحلیل سیر ادبیّات داستانی ایران از مدرن به پسامدرن است. برای رسیدن به این مقصود، سه داستان مدرن و سه داستان پسامدرن ایران، از منظر موضوعات مطرح در مفهوم زیست جهان در این مقاله بررسی شده است. رمان ها و داستان مدرن عبارت است از: "مونالیزای منتشر"، "شبیه عطری در نسیم" و "وقتی مادر کل کشید". داستان های پسامدرن عبارت است از: "داستان دودقیقه ای"، "نون و قلم" و "دختر و جنگ". به نظر می رسد عوامل سازنده زیست جهانِ مدرنِ سوژه، در گذار به ادبیّات پسامدرن، از بین رفته یا تغییر ماهیّت داده اند؛ عواملی چون دیگری، انسجام هویّت، و میان ذهنیّت. درنتیجه می توان گفت که زیست جهان در پسامدرنیسم فلسفه وجودی خود را از دست داده است. بنابراین سوژه در ادبیّات پسامدرن، در فضایی نامحدود قرار گرفته، رو به هیچ مرکز یا غایتی ندارد. ماهیّت وجودی چنین سوژه ای نیز مورد تردید جدّی است.
دولت قرآن (تأمّلی نو بر معانی ثانوی استفهام با تکیه بر غزلیات حافظ و آیاتی از قرآن کریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر با بررسی مقولة «استفهام» و معانی ثانوی آن در بلاغت عربی و فارسی به این حقیقت دست یافته است که نتایج بررسی و حتّی گاهی شاهد مثال های بسیاری از این آثار تکراری می باشد؛ به گونه ای که پس از جمع بندی و حذف موارد تکراری به این نتیجه می رسیم که معانی ثانوی استفهام در کتب بلاغی عربی در 35 عنوان مشترک و در کتب بلاغی فارسی در 32 عنوان مشترک مطرح شده اند. این در حالی است که با مطالعه و بررسی شعر و ادب فارسی می توان به شواهدی از سؤال دست یافت که قابلیت دسته بندی در هیچ کدام از عناوین مطرح شده در آثار بلاغی عربی و فارسی را ندارد و عنوانی جدید برای آن می بایست وضع نمود؛ از این میان، حافظ به واسطة دولت قرآن در این زمینه نیز دستاوردهای متفاوتی را کسب نموده است؛ به عبارت دیگر، حافظ با اشراف بر اسلوب های بلاغی قرآن کریم و تأسّی از شگرد های پرسش سازی آن، به این توانمندی دست یافته است که سؤالات خود را در معانی و عناوینی به کار ببرد که در دیگر کتب بلاغی و ادب فارسی پیشینة کاربرد ندارد؛ از این رو، بر مبنای غزل او می توان به تعداد معانی ثانوی استفهام افزود و در نهایت، ضمن رعایت اسلوب عنوان گذاری علمی و با مسمّی به ارائة عنوان های جدید و تعریف آن ها پرداخت. در این تحقیق با مطالعة غزلیات حافظ به 615 سؤال دست یافته ایم که از این تعداد 4 سؤال در معنای حقیقی به کار رفته است و دیگر سؤالات آن را در 59 عنوان تقسیم نموده ایم و به منظور تبیین و تطبیق شگرد پرسش سازی حافظ با قرآن، در هر عنوان به ذکر یک آیه از قرآن و یک بیت از حافظ پرداخته ایم.
پیوند ویرایش با سه عنصر ترجمه در نظریّة نایدا (موردپژوهی در ترجمة قرآن کریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یوجین نایدا (Eugene Nida) از پیشگامان عرصة ترجمه و زبانشناسی است که در نظریة ترجمة خود در کتاب به سوی علم ترجمه، عناصری را در فرایند ترجمه ذکر کرده است که عبارتند از: «اضافه، حذف و تغییر». این مقوله ها را می توان با فرایند ویرایش در سه سطح ساختاری، محتوایی و فنّی سنجید. در این مقاله، نخست شباهت عناصر مذکور در نظریة ترجمة نایدا با انواع ویرایش ذکر می شود و آنگاه این عناصر مشابه در ترجمه های قرآن کریم به عنوان یک متن بررسی، و بر این نکته تأکید می شود که ترجمه های قرآن نیز انواع ویرایش را برمی تابند؛ بنابراین، مقالة حاضر دو هدف را دنبال می کند: اوّل اینکه عناصر ویرایش و عناصر ترجمه در نظریة نایدا با یکدیگر شباهت و اشتراک دارند. دوم آنکه عناصر مذکور در ترجمه های قرآن قابل اجراست. برای انجام این پژوهش، به روش تحلیل علمی، عن اصر نظ ریّة نایدا و پیوند آن با انواع وی رایش در س ه ح وزة 1. اضافة ترجمه ای و ویرایشی، 2. حذف ترجمه ای و ویرایشی و 3. تغییر ترجمه ای و ویرایشی و در پایان، در ترجمه های قرآن بررسی شده است و با ذکر شواهد، برخی از نقص های ویرایشی در ترجمه های قرآن کریم نشان داده شده است که خود، ضرورت همکاری مترجم و ویراستار را تأیید می کند، به گونه ای که مترجمان باید برای تبیین بهتر آیات، یا خود دست به ویرایش بزنند و یا با ویراستار در ارتباط باشند و با ویرایش ترجمه های خود بر کیفیّت آن ها بیفزایند.
بررسی تطبیقی مضامین مدح علوی در اشعار «سنایی غزنوی» و «حیص بیص»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«سنایی» و «حیص بیص»، از جمله شاعران مدح علوی در ادبیّات فارسی و عربی قرن ششم هجری هستند؛ در مدایح علوی این دو شاعر، همسان اندیشی ها و درون مایه های یکسانی دیده می شود که با توجّه به ارتباط تاریخی بین دو شاعر، دلیلی بر تعاملات و مبادلات ادبی آن هاست. پژوهش حاضر بر اساس تجربة ادبیّات تطبیقی اسلامی و با دو روش تاریخی و توصیفی - تحلیلی، به بررسی تطبیقی مضامین مدح علوی در دیوان دو شاعر می پردازد. مهم ترین یافته های این مقاله نشان می دهد که مضامینی مانند امامت علی (ع)، شجاعت، علم، سخاوت و بخشندگی، عدالت، تقوا، شهادت طلبی، کرامات حضرت و مقام و منزلت والای ایشان، از جمله مضامین مشترک مدایح علوی در دیوان دو شاعر است. حیص بیص در ترسیم این فضایل و بیان این مضامین، تحت تأثیر سنایی بوده و همان مضامین را به صورت مستقیم در اشعار مدحی خود منعکس کرده است. شاعر عرب، با تأثیرپذیری از سبک بیان سنایی، همانند او با استفاده از آیات و احادیث و پرهیز از اغراق و آرایش های لفظی، به ترسیم فضایل علی (ع) پرداخته است. البتّه ابیات مدحی سنایی بیشتر و گسترده تر بوده و آگاهی وی از احادیث مرتبط با مناقب حضرت، بیشتر است؛ زیرا سنایی در برخی موارد مانند اشاره به احادیث مرتبط با پیوند امام علی (ع) و حضرت محمّد (ص)، به ذکر جزئیات بیشتری می پردازد. همچنین علی (ع) در شعر هر دو شاعر، به عنوان نماد علم و شجاعت و عدالت معرّفی شده است.
بازتعریف مقوله سلوک در ادبیات داستانی با نگاهی به کتاب سه شنبه ها با موری اثر «میچ آلبوم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به مقولة سیر و سلوک در ادبیات داستانی تمام دوران کلاسیک تا مدرن را در برمی گیرد و این ژانر ادبی در تمام کشورهای جهان با رویکردهای متفاوت سبکی و داستانی همواره مطرح بوده است. آثار بسیاری حرکت انسان به سمت تعالی و خدا را تحت عنوان عرفان یا سیر و سلوک مورد توجه قرار داده و گاه به بازتعریف هایی از این مفهوم رسیده اند. کتاب سه شنبه ها با موریاثر نویسنده آمریکایی میچ آلبوم یکی از داستان هایی است که به مراتب کمال آدمی در یک زمینة داستانی واقعی پرداخته است. در این مقاله با روش توصیفی کتابخانه ای نخست شاخص ها و بن مایه های عرفانی که به طور مشخص اساس فرایند سلوک در این رمان قرار گرفته را مشاهده کرده و پس از طبقه بندی آنها را با عرفان های سنتی تطبیق داده ایم. در پایان به این نتیجه رسیدیم که روند ماهیت سلوک در ذهن نویسنده امروز به نوعی دگردیسی رسیده است؛ به این مفهوم که واژه های پیر، بیداری و آگاهی که تعاریف مشخصی در عرفان کلاسیک داشته اند، در عصر نوین با حفظ همان مفهوم، شکل و سیاقی متفاوت یافته اند. در این پژوهش با طبقه بندی مراحل سلوک شخصیت اصلی داستان، به اندازه های ظرف ادبیات داستانی معاصر جهان تأکید شده است.
بررسی تطبیقی جلوه های پایداری در شعر ملک الشّعرای بهار و امل دنقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادب پایداری معمولاً به آثار ادبی ای اطلاق می شود که تحت تأثیر شرایطی چون اختناق و استبداد داخلی، نبود آزادی های فردی و اجتماعی، قانون گریزی و قانون ستیزی و مبارزه با بیداد داخلی یا تجاوز بیرونی پدید می آید. ملّت ایران و مصر از کهن ترین اعصار، تا عصر مشروطه ایران و عصر نهضت معاصر عربی، به سبب پیشینه درخشان پایداری در برابر ستم داخلی، تهاجم خارجی و هجمه های فرهنگی، دارای آثاری زرّین در ادب پایداری اند. ادب پایداری در عصر مشروطه، جلوه ای ویژه پیدا می کند و شاعرانی چون میرزاده عشقی، عارف قزوینی، سیداشرف الدین گیلانی، فرّخی یزدی و بهار، بیش ترین فعّالیت را در این زمینه انجام می دهند، همچنان که نهضت معاصر مصری- عربی، با شعرایی چون حافظ ابراهیم، معروف الرّصافی، محمد مهدی الجواهری، محمود درویش، ابراهیم طوقان و امل دنقل گره می خورد. ملک الشعرای بهار و امل دنقل از شاعران سیاسی و روشنفکر آزادی خواه ایران و مصر هستند که با سلاح فرهنگی علی رغم گزینش متفاوت از زبان، به مبارزه و افشاگری علیه استبداد داخلی و استعمارگران خارجی پرداخته اند. در این مقاله برآنیم که مطابق نقد آمریکایی با مقایسه تطبیقی آثار این دو شاعر، دریچه ای رو به سوی شناخت ادب پایداری در عصر مشروطه ایران و عصر نهضت عربی بگشاییم.
اقتدار نظریه در پژوهش های ادبی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسبت منطقی میان نظریه پژوهش و متن، نکته ای است که پژوهشگران ایرانی کمتر بدان توجه کرده اند چراکه در غالب پژوهش های انتشار یافته (البته پژوهش هایی که نظریه محور هستند) این نظریه است که بر متن سلطه داشته، در صورت عدم تطابق و ناسازگاری، متن با جرح و تعدیل هایی با آن سازگار شده است. به تعبیر دیگر در این دسته از پژوهش ها نظریه در جایگاه اقتدار ایستاده، متن به سکوت واداشته می شود. در مقاله حاضر کوشیده شده است تا با بررسی دسته ای از این پژوهش ها (پژوهش هایی که اساس آنها نظریه منطق مکالمه باختین بوده است) با نگاهی آسیب شناسانه از نسبت منطقی (و نه اقتدار گرایانه) میان نظریه و متن سخن گفته شود. به باور نویسنده مقاله حاضر نسبت میان نظریه و متن زمانی نسبتی منطقی (غیر اقتدارگرایانه) خواهد بود که اولاً استقلال متن در مقابل نظریه حفظ گردد و ثانیاً انتخاب متن صرفاًبرای تایید نظریه نبوده، تنها برای تصدیق درستی و اعتبار نظریه نباشد بلکه برعکس انتخاب متن باید به گونه ای باشد که با ابطال نظریه امکان اصلاح و ارائه نظریه ای تازه تر که توان تبیین متون بیشتری را داشته باشد را فراهم سازد.
تحلیل گفتمان «جدال سعدی با مدعی» با رویکرد ایدئولوژی شناختی استعاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره مقوله و ساختی زبانی است. گزینش و نوع کاربست استعاره ها در ایده پردازی و تبیین آن بسیار اهمیت دارد. پس استعاره ها لزوماً نشان دهندة ایدئولوژی و غرض فکری شاعر و نویسنده است. از آنجا که ایدئولوژی موجب تولید استعاره ها می شود. بنابراین، رابطه ای درپیوسته و معنادار بین استعاره ها و ایدئولوژی وجود دارد. این جستار، بر اساس همین رویکرد، حکایت «جدال سعدی با مدعی» را که یکی از حکایت های بلند باب هفتم گلستانبا ساختاری گفتمانی جدلی است، به روش مطالعة کتابخانه ای و به شیوة تحلیلی، مورد ارزیابی و خوانش علمی قرار داده است. اصلی ترین پرسش این پژوهش این است: آیا حکایت «جدال سعدی با مدعی» صرفاً در بیان تفاوت و ترجیح غنا بر فقر است؟ برآیند مجموعة مباحث استدلالی تحلیلی استعاره های مفهومی نشان می دهد که سعدی با طراحی این حکایت به شکلی پدیدارشناسانة تجربی، ذهنیت تاریخی افاقه گرایانة حاکم بر روح جامعه را زیر سؤال برده است و با شخصیت توانگر ایدئولوژی خود، شناخت فعال مؤثر اجتماعی را نیز مدّ نظر داشته است.
سایه روشنِ موقعیت زن در جواهرالأسمار و طوطی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موقعیت زنان در آثار ادبی، غالباً نمایانگر نظرگاه مترجم و نویسنده نسبت به این گروه است. از کتاب هندی سوکه سپتاتیدو برگردان موجود است که در فاصلة زمانی اندکی انجام گرفته. عماد بن محمد ثغری بین سال های (۷۱۵-۷۱۳ق) کتاب را از هندی به فارسی با نام جواهرالأسماربرگردانده و ضیاءالدّین نخشبی در سال ۷۳۰ق. با اشراف به ترجمة ثغری آن را به نام طوطی نامهبه گونه ای موجز ترجمه و بازنویسی کرده است. مترجمان در برگردان اثر با دخل و تصرف هایی در داستان ها، تفاوت هایی - علاوه بر جنبه های ادبی - ایجاد کرده اند. یکی از نکته های مهمّ، دیدگاه متفاوتِ این دو مترجم نسبت به زنان در داستان هاست. به دلیل شهرت و اهمّیّت دو اثر و تفاوت دیدگاه مترجمان، ضروری می نمود نوع نگاه آنان نسبت به زنان واکاوی شود. با مطالعة جواهرالأسمارو طوطی نامهو کاوش در لایه های پنهانی دو اثر، تفاوت های دیدگاه ثغری و نخشبی در مورد زن به روش تحلیل مقایسه ای بررسی شد. با توجه به این نکته که اصل داستان یکسان است؛ نوع بیان و نتیجه گیری های نخشبی حاکی از دیدگاه خصومت آمیز وی نسبت به زنان است؛ در حالی که در شیوة داستان پردازی ثغری، نگاهِ به زنان از اعتدال برخوردار است. نکات تازه ای نیز از زندگی ثغری برای اوّلین بار در این مقاله ارائه شده است.
سوگواران سفیدپوش(بررسی ریشة سفیدپوشی در سوگواری های تاریخ بیهقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون ادبی به عنوان آینة فرهنگ هر ملت موثق ترین منبعی هستند که ناخودآگاه، آداب و رسوم و باورهای هر قوم را در خود منعکس می کند. تاریخ بیهقییکی از آثار گرانسنگ زبان فارسی است که علاوه بر ویژگی های منحصربه فرد تاریخی خود یکی از منابع فرهنگی زبان فارسی است که بیانگر بعضی از آداب و رسوم زمان خود است. یکی از مواردی که در نگاه اول ذهن خواننده را به خود معطوف می دارد، حوادث و وقایع و مراسم... حکومت مسعود غزنوی است. در همین بخش است که بیهقی در ذکر مراسم سوگواری محمود، برخلاف آیین مرسوم آن روزگار و حتی دوره های پیشین، به استناد متون ادبی معاصر خودش ازجمله دیوانفرخی از سپید پوشی مسعود و درباریانش در سوگواری محمود غزنوی و خلیفه القادربالله سخن می گوید. رسمی که کاملاً با توصیفات سوگواری سایر متون ادب فارسی، حداقل تا روزگار نویسنده در تضاد است. در این پژوهش ابتدا به رنگ های سوگواری در ملل شرق و غرب و ایران قبل و بعد از اسلام پرداخته شده، سپس علت رنگ سپید پوشیدن مأمون در شهادت امام رضا (ع) و سلطان مسعود در مرگ محمود غزنوی و خلیفه بغداد بررسی شده است و به نظر می رسد که عمل مأمون بیشتر جنبه سیاسی و حکومتی و عمل سلطان مسعود تقلیدی از مأمون بوده است.
نظری به ترکیباتِ نو و معانی برخی واژگان در غزلیات شمس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
غزلیات شمس ضمن برخورداری از مفاهیم والا و گرانمایه در حوزة شوریدگی های عاشقانه و مضامین ناب عرفانی، در کاربرد لغات و ترکیباتِ خاص نیز، بی بدیل و ممتاز است. این اثر سترگ بنا به پژوهش های متعددی که تاکنون انجام گرفته از حیث برجسته سازی و هنجارگریزی واژگانی و معنایی، اثری منحصر به فرد شناخته شده است. پژوهش پیش رو به معرفی برخی ترکیبات نو و نیز معانی متفاوتِ برخی واژگان در غزلیات شمس پرداخته است. ترکیباتی که با استفاده از تشبیه و استعاره و کنایه های نوین، در زمرة هنجارگریزی معنایی قرار می گیرند و یا واژگانی که ساخت و معنایی متفاوت با هنجارهای دستوری دارند و از این رو جزو هنجارگریزی های واژگانی به شمار می روند. نتایج پژوهش نشان می دهد مفاهیم جان، عشق، روح و تن بیشترین بسامد و بیشترین تصویرسازی را در غزلیات دارند. همچنین مولانا آن جا که در حوزة واژگان و دستور، هنجارشکنی و برجسته سازی کرده، کوشیده تا مخاطب ضمن دریافت پیام و معنی شعر، متوجه عدول از هنجارها نشود ولی هنگامی که در حوزة بلاغت به ساخت ترکیباتِ نو دست زده، جسورانه و نقاش وار عمل کرده تا این تابلوی خوش نقش و نگار ترکیبات، مخاطب را بیشتر جلب کند.
معرفی نسخه خطی «شرح تحفه الاحرار» ملتانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«هدیه الاخیار» یا «شرح تحفه الاحرار» اثر «محمد رضا ملتانی» فرزند « محمد اکرم ملتانی»، از فارسی نویسان شبه قاره در قرن یازدهم، اگرچه از آثار دست دوم ادب فارسی محسوب می شود، قطعا به دلیل دانش و اطلاعات سرشار و دقت فراوان شارح در فحص و بحث و بیان ظرایف لغت، دستور، معانی و بیان راهگشای محققان و دانشجویان در شرح دشواری های «تحفه الاحرار جامی» خواهد بود. ملتانی از خادمین شیعه مذهب شهنشاه اورنگ زیب بوده است که از خدمات دیوانی کناره گرفته و چند شرح مهم بر آثار پیشینیان ادب فارسی از جمله «مثنوی» مولوی، «یوسف و زلیخا» و «تحفه الاحرار» جامی و «اسکندرنامه» نظامی نگاشته است. شناسایی و تصحیح این آثار، علاوه بر جایگاه ادبی خاص خود در شرح و تفسیر دشواری های یکی از آثار مهم حوزه عرفان و تصوف، در تبیین گستره زبان فارسی در پاکستان و هند نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این پژوهش با روش تحلیل متن انجام شده است.
فرهنگ تحفه السعاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی نسخه های خطی، سبب شناخت بیشتر فرهنگ اجتماعی، زبان و واژگان پرکاربرد قدیمی، اصطلاحات متداول و تحوّلات تاریخی قرون گذشته می شود. در این مقاله ابتدا به اهمیّت گرد آوری لغت و جایگاه فرهنگ نامه ها در زبان فارسی اشاره شده و سپس به معرفی نسخه خطی «فرهنگ تحفه السعاده » و جایگاه آن در گستره فرهنگ نویسی در هند پرداخته شده است. این فرهنگ چند زبانه(فارسی، عربی، ترکی و هندی) تالیف « مولانا محمود بن شیخ ضیاء الدین محمد» است که در سال 916 هجری نوشته شده است. این نویسنده در زمان اسکندر شاه بن بهلول لودهیپادشاه دهلی زندگی می کرده است. مولف این اثر با ذکر لغت ها با ترتیب الفبایی به شرح وتفسیر آنها می پردازد و در بیشتر مدخل ها، معادل هندی، ترکی یا عربی واژه را ذکر می کند؛ آنچه این فرهنگ و شناخت آن را مهم جلوه می دهد، ذکر شواهد و مثال هایی است که مولف از شاعران قرن ششم، هفتم و هشتم می آورد. این اثر به لحاظ اشتمال بر واژگان چند زبانه و گستردگی واژگان معادل به عنوان یکی از حلقه های فرهنگ نویسی در هند، قابل توجه است که به روش توصیفی معرفی می شود.
بازتاب کهن الگوی مادر در شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها پندارهای مشابه ملل مختلفند؛ نوعی تصویر ذهنی جهان شمول که می توان بر اساس آن شخصیت و فردیت شاعران را ارزیابی کرد. یکی از مهم ترین کهن الگوها, مادر است که در مظاهر ویژه ای جلوه می کند. فروغ فرخزاد توانسته است هردو سوی مثبت و منفی این کهن الگو را در اثر هنری خود نمایان سازد. هدف اصلی این پژوهش تبیین روند کسب فردیت با ردیابی بازتاب کهن الگوی مادر در شعر فروغ فرخزاد است. در این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی و از طریق نقد اسطوره گرا به واکاوی عناصر و مظاهر کهن الگوی مادر درشعر فروغ فرخزاد پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد مظاهر کهن الگوی مادر در شعرهای دورة دوم شاعری او بازتاب گسترده ای دارد و به اشکال مختلف از جمله: همذات پنداری، مادرزمینی و ادغام با بزرگ بانو، مرگ و فنا، بازگشت و بقا و تداوم، نمود یافته است.
مطالعه برخی از افسانه های ایرانی با تکیه بر الگوی خودآگاهی در جنگل جهان زیرین استس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز اسطوره قهرمان یکی از مهم ترین مفاهیم داستان و روایت های حماسی سراسر جهان بوده است و تاکنون الگوهای متعدّدی برای زندگی تکرارپذیر قهرمان پیشنهاد شده است. یکی از این الگوها، الگوی «خودآگاهی در جنگل جهان زیرین» کلاریسا پینکولا استس است و هفت مرحله دارد که عبارت اند از: معامله کورکورانه ، قطع عضو، سرگردانی، کشف عشق در جهان زیرین ، شیار کشیدن روح ، قلمرو زن وحشی ، عروس و داماد وحشی . این پژوهش پس از معرّفی الگوی خودآگاهی در جنگل جهان زیرین، انتخاب نزدیک ترین افسانه ها به الگوی موردنظر و تقسیم آنها از نظر ساختار و محتوا به چهار گروه، نشان می دهد که این الگو با مراحل و مصداق های افسانه های ایرانی همخوانی مطلق ندارد. از این رو نگارندگان با درنظرگرفتن همه افسانه های انتخاب شده به عنوان روایت های متنوّع و متعدّد از یک ساختار واحد، به الگویی دست یافته اند که از نظر ساختار و محتوا، شباهت ها و تفاوت های بارزی با الگوی استس دارد. در الگوی پیشنهادشده، از نظر ساختار، نحوه تکرارپذیری برخی مراحل سفر زن-قهرمان با الگوی استس متفاوت است. از حیث محتوا نیز مضمون هایی مانند کودک، معامله کورکورانه و قطع عضو، در افسانه های ایرانی نمود اندکی دارد، محتوای مرحله «عروس و داماد وحشی و قلمرو زن وحشی» نیز بسیار گسترده تر از محتوای قصّه و الگوی استس است.
مقارنة أسلوبیة بین قصیدتین من دیوان علی بن عیسى الإربلی (قصیدة فی مدح الإمام حسن بن علی (ع) وقصیدة فی مدح علاء الدین أحد کبار رجال الدولة فی عهده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الدراسات الأسلوبیة من الدراسات التی تحتلّ مکانة عالیة فی دراسات علم اللغة حالیا وتعدّ من المناهج التی اعتمدت على الدراسات اللغویة أساسا فی تحلیل النصوص. تستهدف هذه المقالة إلى مقارنة أسلوبیة بین قصیدتین لعلی بن عیسى الإربلی فی مدح أهل البیت (A) ومدح الشخصیات الأخرى مترکزة على القصیدتین نموذجا، لبیان مدى الاختلاف والاقتران بین الظواهر الأسلوبیة فی قصائده عامة وقصیدتین خاصة ودراسة مدى تأثیر التزام الشاعر بالعقیدة الشیعیه فی أسلوبه، مستخدمة المنهج الوصفی التحلیلی والمنهج الأسلوبی المتمرکز على معطیات اللغة. وتبین من خلال الدراسة هذه أن الالتزام قد أثر على أسلوبه وبشکل خاص فی مستوى الصورة وفی استخدام الظواهر الأسلوبیة من التشبیه والاستعارة بحیث أدّى إلى اختلاف کبیر فی مدحه لأهل البیت (D) ومدحه للشخصیات الأخرى.