مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
رتوریک
حوزه های تخصصی:
نقد رتوریکی در چند دهه اخیر به عنوان روشی برای ارزیابی نامه های کتاب مقدسشناخته شده است و منتقدان بسیاری از این رویکرد انتقادی برای مطالعه نامه های مسیحی بهره گرفته اند. به غیر از ساختار ارتباطی نامه ها -که طبعاً برای تحلیل رتوریکی مناسب است- علت دیگر کاربست نقد رتوریکی برای بررسی نامه ها آن است که به نظر می رسد نامه های مسیحی در شیوه نگارش تحت تأثیر قوانین خطابه باستان بوده اند. امروزه برخی از محققان باور دارند که اصول نامه نگاری در دوران باستان تحت تأثیر تعلیمات معلمان خطابه به شیوه خاصی تنظیم شده است و این امر شباهت هایی را میان خطابه ها و نامه ها در دوران باستان به وجود آورده است. این نظر اگرچه به طور کامل در محافل آکادمیک پذیرفته نیست، اما گروهی از منتقدان را بر آن داشته است تا براساس اصول خطابه باستان به نقد رتوریکی نامه های کتاب مقدساهتمام کنند. در این مقاله ضمن معرفی مهم ترین روش هایی که براساس اصول خطابه باستان در نقد رتوریکی کتاب مقدسپدید آمده است، چالش های موجود در به کارگیری این روش ها را در مطالعات نقد رتوریکی نامه به عبرانیان ارزیابی می کنیم.
درآمدی بر مهم ترین معانی اصطلاح رتوریک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رتوریک اصطلاحی است که از زمان افلاطون تا کنون دستخوش تغییرات بسیاری شده است. این اصطلاح که در ترجمه های فارسی کمتر به پیچیدگی های مفهومی آن توجه شده، دارای معانی گسترده ای است که با وجود تمایزات و اختلافاتی که با یکدیگر دارند بسیار در هم تنیده اند، به گونه ای که عموماً نمی توان کاربردهای متفاوت این اصطلاح را از یکدیگر تفکیک کرد. عموماً در زبان فارسی رتوریک را خطابه یا بلاغت ترجمه کرده اند و همین موضوع گاه سبب شده است که مفهوم این واژه به درستی به مخاطبان عرضه نشود و زمینه ساز درک نادرست مخاطبان گردد. نگارنده در این مقاله اصطلاح رتوریک را در چهار مفهوم متفاوت بررسی می کند که عبارتند از خطابه، بلاغت، سبک پست و نازل/لفاظی و ارتباطات/اقناع و به بیان تفاوت های معنایی این واژه در بافت های مختلف می پردازد. این تحقیق می تواند به محققان کمک کند تا در بافت های مختلف، معانی رتوریک را به درستی دریابند و در هنگام ترجمه در معادل گذاری ها دقت بیشتری داشته باشند.
زایش ایده شهروندی در ایران معاصر از منظر فلسفه سیاسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بحث در باب مبانی انگاره شهروندی در ایران معاصر، به یک معنا بحث در باب مبانی شکل گیری فکر تجدد در ایران معاصر است و بدین معنا پیروزی یا شکست این انگاره را باید در پرتوی پیروزی یا شکست فکر تجدد در ایران معاصر در نظر گرفت. قوام شهروندی جدید در غرب، به نوعی به کوشش غالباً بلاغیِ حاملان فلسفه سیاسی جدید، در جا دادن برخی از مهم ترین مفروضات مدرنیستی در باب انسان و نسبت او با طبیعت از یک سو و دولت از سوی دیگر در محور شبکه عقل سلیم غربی وابسته بود. از مهم ترین این مفروضات از حیث بحث در باب شهروندی جدید، ایده «فرد صاحب حق بی قید و شرط در وضع طبیعی» بود؛ آن هم در معنایی که بر اساس آن، حق طبیعیِ فرد منفرد در وضع طبیعی، بر قانون سامان دهنده به وضع سیاسی تقدم پیدا می کرد. بدین ترتیب، مسئله اساسی ما، بررسی ناکامی قوام ایده شهروندی حول عنصر مدنی یا حق محوری است که در غرب جدید با هابز بنیادگذاری شد. ما خواهیم کوشید این بررسی را نه از یک نظر تاریخی اجتماعی یا حقوقی، بلکه از منظر بحث در فلسفه سیاسی مطرح سازیم. از این منظر، اصل «اِقناع» در کنار اصل «زور»، مختصات و مناسبات سیاسی را تعیین می کند. بنابراین، کوشش بلاغی این روشنفکران برای رقم زدن نسبتی قانع کننده میان ایده حق و ایده قانون، با توفیق چندانی همراه نشد. استدلال ما در این مقاله آن است که این عدم توفیق را بیش از آنکه بتوان به بدفهمی روشنفکران یادشده از مبانی تجدد مربوط دانست، باید در ضعف درونی رتوریک آنها جست وجو کرد. این ضعف، دو معضل اساسی را تقویت می نمود: نخست نقش کمرنگ ایده فرد صاحب «حق» و دوم، رادیکالیسم روسویی در قالب انقلابی گرایی غیرمدنی
تحلیل روایتِ فیلم مستند سیاسی (مطالعه موردی: فیلم مستند «به روایت دربار» و «ایران و غرب»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۸
151 - 178
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با استفاده از تحلیل روایت از منظر اقناعی، دو مستند سیاسی درباره «انقلاب اسلامی ایران در سال 57»، مورد مطالعه قرار گرفته اند. مستندهای مورد نظر «به روایت دربار» و «ایران و غرب(قسمت اول)» به ترتیب محصول صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و شبکه بی بی سی می باشند. برای دستیابی به تحلیل روایت این دو مستند سیاسی، به شیوه تحلیل رتوریکی روایی، ده مقوله محوری پیشنهاد شده است. این مقوله ها عبارتند از: راوی شخصیت ها 3 . نقطه دید 4. فاصله روایی 5. نقطه شروع 6. اطلاعات پیش فرض 7. تسلسل و علیت روایی 8. مانع و تضاد 9. چرخش 10. پایان بندی. استفاده از این مقوله ها در تحلیل روایت مستندها به عنوان ابزارهایی نیرومند در ژانر سیاسی، این امکان را می دهد که وجوه و لایه های پنهان ارتباطی برای متقاعد سازی مخاطبان کشف و درک شود. نتایج نشان می دهد کرد که شبکه بی بی سی برای ساخت مستندی سیاسی، «روایت» را به مثابه یک عمل اقناعی تلقی می کند تا با شیوه ای لطیف به ارائه هدف و گفتمان خاص خود برسد. حال آنکه مستند«به روایت دربار» در قالب محصولی از جانب واحد مرکزی خبر، به واسطه خبرنگاران، تولیدکنندگان، پژوهشگران و تدوینگران خبری تولید شده است و ظرافت های فیلم مستند که مهم ترین آنها روایت است در آن لحاظ نشده است. درواقع در اولویت گذاری تولیدات صداوسیما، مستند و مستندسازی امری تخصصی لحاظ نشده است و سایه تولید خبری بر روی این قالب تلویزیونی مشاهده می شود.
حرکت استعاری خیامیت؛ تبیین چرخش گفتمانی از «ترکیب طبایع تا ترکیب پیاله»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۳
63-90
حوزه های تخصصی:
خیامیت به مثابه یک گفتمان به تدریج در طول سه قرن (از قرن هفتم تا نهم هجری) شکل گرفته و با نقاط عطف تاریخی و اقلیمی علامت گذاری و در ساختی دیالوگی و دیالکتیکی برساخته شده است. واکنش شدید شریعت مداران به شیوه استدلال، پرسش و نوع استعارات رباعی مشهور «ترکیب طبایع» بیانگر این است که خیامیت با پرسش های فلسفی در دوره هژمونیک شدن گفتمان شریعت مدار آغاز شده است. شکل گیری رباعی «ترکیب پیاله» به دنبال رباعی «ترکیب طبایع» (جانشین سازی کوزه/ پیاله با طبایع/ بدن و چرخ کوزه گری با چرخ و فلک) حاکی از حرکتی استعاری است که می خواهد پرسش های فلسفی کلامی را به مقولات زیبایی شناختی تبدیل کند. با شکل گیری این استعاره بنیادی، در طول چند قرن رباعیات بسیاری ساخته می شود. با این نگاه، می توان مسئله «رباعیات سرگردان» و جست وجوی «رباعیات اصیل» را که مباحثی مستحدث و برخاسته از ایدئولوژی های معاصر و زاده ذهن انسان مدرن اند، به گونه ای دیگر تحلیل کرد. درواقع رباعیات سرگردان، به مثابه مکانیسمی دفاعی، با چشم پوشی از مؤلف اثر، به مؤلف گفتمانی روی می آورد و رباعیات سرگردان از بازی دال های دو گفتمان رقیب خبر می دهد. در این نوشتار، با ردیابی سفرِ جفت رباعی «ترکیب طبایع» و «ترکیب پیاله» به مثابه حرکتی استعاری و گزارش مواجهه چهار گروهِ شریعت مداران و کلامیان، مورخان، شاعران، و تدوین کنند گان و مجموعه سازان رباعیات خیام با این جفت رباعی، تلاش می شود گسست ها و تحولات سه قرن خیامیت نشان داده شود. آنچه که بر رباعیات خیامی در طول چند قرن افزوده شده است، درواقع از الگوی بازی حاشیه و متن پیروی می کند. تاریخ خیامیت تاریخ مواجهه تخیل جمعی با استعاره هایی است که پرسش های متناقض را تولید می کنند. خیامیت با انباشت تفسیرها، جوابیه ها، نظیره سازی ها، تکثیر سلولیِ استعاره ها و تولید استعاره ها علیه استعاره های دیگر ساخته شده است. اگرچه می توان با جست وجوی درزمانی استعاره های گفتمان خیامیت به پرسش های خیامی نزدیک شد، رابطه عمر خیام با رباعیات نه رابطه مؤلف با اثر، بلکه رابطه شخصیت مفهومی با گفتمان است.
رتوریک سیاسی و الگویابی پارلمانی در نطق های عمومی فراکسیون امید و ولایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رتوریکِ سیاسی از اَشکال نوینِ علمِ رتوریک یا همان شیوه به کارگیری ابزارهای اقناع در کلام، به شمار می آید و به طبع آن رتوریک پارلمانی نیز که از مظاهر مهمِ گفتمانِ سیاسی کشورهاست نیاز به مطالعه و بررسی قابل توجهی دارد. پنج کانون اصلی خلق (اِتوس، لوگوس،پاتوس)، جاگذاری در متن، فصاحت، ارائه و به خاطرسپاری از فازهای مهم بررسی رتوریکِ سخنرانی ها از نگاه سنتی تا مدرن، هستند. در این تحقیق با هدف بررسی نقاط ضعف و قوت مذاکرات نطق عمومیِ نمایندگان مجلس شورای اسلامی، به خوانشی جدید از رتوریک پارلمانی در ایران خواهیم رسید و با بررسی الگوی نطق عمومی در نمایندگان دو فراکسیون امید و ولایت درمی یابیم که در بیشتر موارد فارغ از تفاوت در نوع پاتوس، ناطقین در بخش جاگذاری و ارائه دچار ضعف هستند. درنهایت، براساس نتایج به دست آمده هدف، ارائه الگویی جهت دستیابی به نطقی اصولی و منطبق با موازین رتوریکی ارائه است تا رتوریکی پویا و کارآمد را بر حسب نیازهای روز شاهد باشیم.
اولویت بندی گروه های تحصیلی آموزش عالی برای تحقق توسعه پایدار استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق از نظر هدف، کاربردی می باشد و از نظر جمع آوری داده ها، توصیفی و از نوع پیمایشی است. هدف از انجام این پژوهش، تعیین اولویت گروه های تحصیلی آموزش عالی در راستای تحقق توسعه پایدار استان سیستان و بلوچستان بوده است. برای انجام این پژوهش، شاخص های توسعه پایدار، از مدل بومی توسعه پایدار استان سیستان و بلوچستان استخراج شده و پس از تعیین وضعیت موجود شاخص ها، وضعیت مطلوب هریک از شاخص ها توسط ۴ پانل تخصصی متشکل از ۵۰ نفر خبره با روش دلفی فازی تعیین شده است. درنهایت نیز اولویت بندی گروه ها و زیرگروه های تحصیلی آموزش عالی با کمک خبرگان و با استفاده از روش AHP و نرم افزار Expert Choice انجام شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که گروه آموزشی «مهندسی، تولید و ساخت» دارای اولویت اول، گروه آموزشی «علوم انسانی و هنر» دارای اولویت دوم و گروه آموزشی «علوم تربیتی» دارای اولویت سوم برای توسعه پایدار استان سیستان و بلوچستان می باشند.
ارزیابی عملکرد رسانه های خبری ایران با استفاده از نقد رتوریک، (مطالعه موردی: بحران کم آبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به گستردگی مسائل محیط زیستی و ضرورت توجه به آنها بخصوص بحران کم آبی در کشور ایران، نیاز مبرمی به آگاه سازی و آموزش عمومی جهت اتخاذ رفتارهای مناسب در این زمینه احساس می شود. یکی از روش های هدفمند و اصولی برای مواجهه با این بحران، تمرکز بر روی زمینه ی ارتباطات محیط زیستی می باشد، چراکه دامنه ی گسترده ای از جامعه ی انسانی را تحت تأثیر خود قرار داده و می تواند آنان را در راستای حفظ محیط زیست خود ترغیب نماید. با توجه به بررسی های انجام گرفته در زمینه ی ارتباطات محیط زیستی، می توان به این نتیجه رسید که پژوهش های اندکی در این زمینه صورت گرفته است. در این پژوهش با استفاده از دو روش کیفی و کمی، تحلیل بر روی سه منبع خبری ایرنا، وزارت نیرو و صداوسیما با تأکید بر بحران کم آبی در کشور ایران صورت گرفته است. در این پژوهش به پیشنهاد و معرفی ارزش های خبری برای تحلیل رتوریکی محیط زیست در وضعیت بحران پرداختیم و بر این اساس تحلیل آماری و رتوریکی بر روی اخبار منعکس گردیده از سه ارگان ذکرشده صورت پذیرفته است. نتایج نشان می دهد که رسانه ی خبری ایرنا با بیشترین تعداد خبر و صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران با کمترین تعداد خبر به پوشش خبری از بحران کم آبی پرداخته اند و همچنین تحلیل های کیفی نشانگر لزوم وجود تعریفی درست از مسائل پیچیده ی محیط زیستی نزد کنشگران رسانه و تمرکز بیشتر رسانه های تصویری بر روی اخبار محیط زیستی می باشد. درنهایت به ارائه ی پیشنهاد های پژوهشی و ارائه ی راهبرد پرداخته شده است.
بررسی رتوریک و زیباشناسی آوایی در غزلی از مولانا و انعکاس آن در قالی صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
368 - 395
حوزه های تخصصی:
رتوریک را مترجمان اغلب به بلاغت، معانی و بیان، خطابه و سخنوری ترجمه کرده اند. یونانیان فن خطابه را «رتوریکا» و خطیب را «Rhetor»، می نامیدند. همان گونه که زیباییِ حاصل از یک معماری، مجموعه زیبایی بخش های گوناگون آن است، زیبایی و رتوریک شعر هم حاصل زیبایی واحدهای ساختاری آن از جمله توجه به ساختار آوایی و استفاده از فنون و روش هایی است که تأثیرات زیبایی شناختی آوای کلام را برجسته تر و بیشتر می سازد. در غزلیّات مولانا چنان آفرینش های شاعرانه و پردازش های هنرمندانه و ظرایف گوناگون هنری دیده می شود که چیرگی مولانا را هم در بیان مفاهیم و هم در به کارگیری زبان به خوبی نشان می دهد؛ تسلط مولانا بر زبان سهم به سزایی در هنرمندی و خلاقیت ادبی او دارد. مولانا به عنوان یکی از برجسته ترین شاعران و عارفان ایرانی از عوامل و عناصر آوایی زبان در جهت موسیقایی ساختن کلام خود و در نتیجه تأثیر بیشتر آن بر مخاطب، بسیار هنرمندانه بهره برده است، وی با شناخت ظرفیت های زبانی به ویژه در حوزه آواشناسی ضمن خلق تصاویر و تناسب موسیقیایی به انتقال مفاهیم به خوبی توجه کرده است. تا جایی که می توان مشخصه بارز شعر او را، گزینش و انتخاب عناصر صوری مناسب در جهت القای معنای شعری، دانست؛ به گونه ای که غزل او نه تنها ابزاری مناسب و کارآمد برای انتقال مفاهیم والا در اندیشه عرفانی اوست، بلکه محملی زیبا و موسیقیایی برای تحت تأثیر قرار دادن احساسات و عواطف زیبایی پسند مخاطب است. نتایج این پژوهش که به شیوه کتابخانه ای و براساس روش توصیفی- تحلیلی صورت پذیرفته است، حاکی از آن است که مولانا خوشه های آوایی را در تمام سطوح واجی، واژگانی و نحوی به صورت مناسب و به جا به کار گرفته است.
بنیان های اکوکریتیسیزم در نمادهای بلاغی اشعار رضا براهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربرد نمادهای زیست محیطی در حوزهٔ ادبیات فارسی قدمتی دیرینه دارد. در شعر معاصر فارسی نیز نمادهای جانوری و گیاهی به وفور دیده می شود. بسیاری از این نمادها جهت تبیین واقعیات یا تخیلات فردی شاعران قرار گرفته اند. نمادهای حیوانی و گیاهی در اشعار رضا براهنی از منظر زیست محیطی و نگاه بوم گرایانه قابل تأمل هستند و کاربردی منحصر دارند. در مقاله حاضر تلاش شده است با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی، به معرفی کاربرد این نوع نمادها و رابطه آن اکوکریتیسیزم موجود در اشعار براهنی پرداخته و به این پرسش پاسخ داده شود که نمادهای حیوانی و گیاهی چگونه در اشعار براهنی تفسیر می شوند و آیا این نمادها در خدمت تبیین خصایص زیست محیطی قرار داشته اند یا انسان محوری در کاربرد این نوع نمادها ملاک شاعر بوده است. بدین منظور ابتدا به چگونگی کاربرد نماد جانوری و گیاهی پرداخته، سپس نمادها از زاویهٔ اکوکریتیسیزم در اشعار تحلیل و بررسی شده است. یافته ها نشان می دهد انسان در اشعار براهنی مغلوب طبیعت است و «اومانیسم واژگونی» بر رتوریک نمادهای جانوری و گیاهی حاکم است.
مفاهیم گوناگون بلاغت و رویکردهای بلاغی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح «رتوریک (Rhetoric) » که در سنت اسلامی اصطلاح «بلاغت» را معادل با آن قرار داده اند، در تاریخ بلاغت قدیم دو مفهوم اصلی داشته است: نخستین مفهوم، دریافت ارسطویی از بلاغت است که بیشتر آن را با خطابه و فنون و ابزار اقناع مخاطب مرتبط می سازد؛ دیگر، مفهوم زیبایی شناختی یا ادبی است که بلاغت را با شعر و فنون و ابزار تخییل پیوند می دهد. از این دو رویکرد سه گرایش به معنا و کارکرد بلاغت در دوران معاصر پدید آمد: رویکرد استدلالی-منطقی (فلسفی)، رویکرد سبک شناختی-ادبی (شعری) و در نهایت رویکرد گفتمانی-نشانه شناختی (متنی). دو رویکرد نخست در تعارض با یکدیگرند؛ یکی بلاغت را به سوی علم منطق می کشاند و دیگری آن را به شعر مرتبط می کند. اما رویکرد سوم سعی دارد دامنه شمول این علم را فراتر برد به گونه ای که دو مفهوم پیشین را توأمان شامل شود. در تاریخ بلاغت اسلامی نیز چنین رویکرد سه گانه ای به مفهوم بلاغت نزد ناقدان و بلاغت نگاران اسلامی یافتنی است. پژوهش پیش رو با مطالعه درزمانی به روش توصیفی-تحلیلی، تطور هر یک از این سه رویکرد را تا رسیدن به نظریات معاصر در حوزه علم بلاغت بررسی می کند.
تحلیل رتوریکی صناعات ادبی در قصاید ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۱
199 - 232
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر نقش رتوریکی صناعات ادبی در قصاید ناصرخسرو را بررسی می کند. از میان عوامل مؤثر بر فرایند ارتباط، تأکید بر پیام موجب ایجاد نقش شعری و ادبی زبان می شود؛ ازاین رو گاهی برخی از شاعران برای انتقال پیام و اندیشه خود از زبان شعر استفاده می کنند؛ چنانکه ناصرخسرو با تبیین حقایق عقلی و اعتقادات مذهبی خود در قصاید خطابه مانند خویش، درپی انتقال پیام و اقناع مخاطب است. نگارنده با رویکردی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر قصاید ناصرخسرو می کوشد با پاسخ دادن به این پرسش بنیادی که اگر طبق نظر صاحب نظران، ناصرخسرو برای ایجاد ارتباط با مخاطب و اقناع و انتقال اندیشه های خویش، زبان شعر را به کار گرفته، کاربرد فراوان بعضی از صناعات ادبی در اقناع مخاطب ناصرخسرو چه نقشی دارند و شاعر برای رسیدن به این هدف از چه آرایه هایی استفاده کرده است؟ ناصرخسرو با به کارگیری انواع آرایه های ادبی، به ویژه اقسام تکرار، تلمیح به آیات و روایات، اقتباس، تضاد، تشبیه های متعدد محسوس به محسوس و استعاره های زودیابِ مبتنی بر تشبیه های بلیغ مصراع یا بیت قبل از خود به اقناع مخاطب و تقویت و تکمیل پیام رسانی خویش می اندیشد نه آرایش و زیبایی اشعارش؛ حتی می توان گفت اهمیت پیام و اقناع مخاطب، خود مایه دشواری زبان، جابه جایی های نحوی، سنگینی وزن و کاربرد آرایه های ادبی در شعر ناصرخسرو شده است.
اقناعِ سخنورانه در موسیقی یوهان سباستین باخ، با نگاهی بر پرلود سوییت شماره ی 3 ویُلن سِل در دو ماژور BWV 1009(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه ی موسیقی با زبان از دیر باز امری معمول بوده است. در دوران رنسانس و با رشد انسان گرایی، موسیقی نه تنها به صورت دانشی ریاضی بلکه به عنوان علمی در ارتباط با کلام و انتقال مفاهیم و معانی نیز مورد توجه قرار گرفت. این مهم عاملی شد تا در گذر زمان، پیوند عمیقی بین موسیقی و فنِ سخنوری (رتوریک) ایجاد شود. در این میان آهنگسازان آلمانی، جهت استفاده از قدرت اقناعیِ نهفته در فن رتوریک؛ اصول ساختاری، فیگورها و تزئینات رتوریکی را در فرآیند آفرینش یک اثر موسیقی به کار بستند. یوهان سباستین باخ نیز به پیروی از سنت آهنگسازی موسیقی بارُک براساس اصول و قواعد رتوریک آثار فراوانی به رشته ی تحریر درآورد. بنابراین، برای دست یافتن به فهم و تفسیری عمیق از موسیقی وی، نمی توان شناسایی جنبه های رتوریکی بکار رفته در آثار او را نادیده گرفت. مطالعه ی توصیفی- تحلیلی حاضر پس از بررسی تاریخی و تبیین ارتباط موسیقی با رتوریک، کاربرد اصول رتوریک در موسیقی را شرح می دهد. سپس به بررسی پرلودِ دو ماژور BWV 1009، از منظر اصول رتوریک پرداخته و نشان می دهد که باخ چگونه با به خدمت گرفتن عناصر موسیقی مانند سکوت، فواصل، هارمونی و
تأملی در موضوعیت مناقشه «نظری»/«کاربردی» میان اصحابِ علوم سیاسی در ایران با التفات به حوزه «اندیشه سیاسی»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اگر نگوییم مهمترین، اما بدون تردید یکی از مهمترین مناقشه ها میان اصحاب علوم سیاسی در ایران، مناقشه بر سر «کاربردی»کردنِ آن است. اندیشه ی سیاسی، یا دقیق تر بگوییم، «تاریخِ» اندیشه ی سیاسی در این میان، از دیدِ حامیانِ «کاربردی» کردنِ علوم سیاسی، متهمِ ردیفِ اول است، زیرا به زعمِ آنان، ماهیتِ اساساً نظریِ این حوزه است که با تسلط بر عرصه ی آموزش و پژوهشِ علوم سیاسی، راه را بر «کاربردی»کردنِ این علوم بسته است. از سوی مقابل، اصحاب اندیشه ی سیاسی، در بیرون و در مقامِ نمایندگانِ انتصابیِ ساحتِ نظری،در عینِ دفاع از آن به طُرُقِ گوناگون، در درون، به واسطه ی عدمِ پیوندِ کوششِ نظری شان با واقعیتِ موثّر و عملیِ عرصه ی سیاسی و اجتماعی در ایران، با «وجدانی مُعذب» دست و پنجه نرم می کنند. کوشش ما در این مقاله، نشان دادنِ بلاموضوع بودنِ «معرفتیِ» این مناقشه، و موضوعیتِ آن از حیثِ «ساختارهای سیاسی و اجتماعی» در ایرانِ معاصر است. برای این کار، نخست در یک معنای عام، نشان خواهیم داد که علم سیاست در معنای جدید آن، یعنی به عنوان یکی از نتایجِ بلافصلِ فلسفه ی سیاسی مدرن، اساساً در نفیِ «ارزشِ» فعالیتِ نظری به ما هو نظری، ممکن گشت. به عبارت دیگر، علم سیاست جدید، نه صرفاً محصولِ کوشش برای تدوین یک دانشِ سیاسیِ موثّر و قابل تحقق از حیثِ عملی، بلکه بالاتر از آن محصول کوشش برای «عملی » کردنِ خود فلسفه بود. بنابراین مناقشه ی «نظری»/«کاربردی» در علوم سیاسی میانِ اصحابِ ایرانیِ آن، از حیثِ مبانیِ معرفتیِ علم سیاست جدید، بلاموضوع است. اما فهمِ این مناقشه ی «واقعی»، مستلزمِ بحثی در معنای اخصِ کلمه، یعنی وضعِ علوم سیاسی در ایرانِ معاصر است، نه علم سیاست جدید در معنای عام آن. ما در این مقاله نشان خواهیم داد که مناقشه ی مزبور، فرعِ بر «بی جایگاه بودنِ» علمِ سیاست جدید در ایران، به لحاظِ ساختارهای سیاسی و اجتماعی است و بسط و گسترشِ کَمّیِ آموزش و پژوهش در این رشته از زمانِ تاسیس مدرسه ی علوم سیاسی تا کنون، کمکی به علوم سیاسی (اعمِ از شاخه های نظری و عملیِ آن)، برای یافتنِ «جایگاه» اش در ساختار سیاسی و اجتماعی نکرده است.
واکاوی کارزار تویئتری روایات آزار جنسی بر پایه علوم اجتماعی محاسباتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۹ تابستان ۱۴۰۲شماره ۳۴
204 - 159
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر درصدد مطالعه واکنش کاربران فضای مجازی به «روایات تعدی جنسی» در شبکه اجتماعی توییتر است. پس از فراگیری جنبش Me Too در سال 2017 در شبکه های اجتماعی جهانی، کاربران ایرانی نیز از این هشتگ برای بیان روایات آزار خود استفاده کردند، این روایات در بازه زمانی فروردین ۱۳۹۹ تا بهمن ۱۴۰۰ بررسی شدند. برای مطالعه مذکور چارچوب مفهومی مناسبی تدوین و از روش داده کاوی و تحلیل مضمون استفاده گردید. این پژوهش به بررسی واکنش های رسمی به این کارزار در قالب سه خبرگزاری مهر، ایسنا و ایرنا و واکنش های غیررسمی به آن طی سه موج افزایش توییت های کاربران در این کارزار پرداخته است. از مهم ترین نتایج حاصله کشف مضامین ذیل بودند؛ تعلیق خودخاموشی عاطفی، تهییج عواطف اجتماعی، احساس همدلی، احساس مسئولیت اجتماعی، رتوریک زنانه، ترومای ماندگار و مذمت کارزار. در پایان ضمن اشاره به زمینه های اجتماعی-تاریخی در برجسته سازی این مسئله که منجر به بازتاب آن در فضای مجازی شده، جریان انتقادی کارزار نیز موردتوجه قرار گرفته است.
رتوریک و نسبت آن با سیاست در اندیشه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
222 - 241
حوزه های تخصصی:
رتوریک که در ادبیات فلسفی ما به خطابه برگردانده شده است، به عنوان یکی از صناعات خمس که اقناعی اما غیریقینی است شناخته می شود و فلسفه ورزان آن را به عنوان صناعتی غیرفلسفی و غیرمعتبر کنار نهاده اند. در چنین خوانشی این فن ارزش فلسفی ندارد و هدف خطیبان فریفتن مخاطبان و جلب نظر آنان است؛ پس گفتار یقینی باید خطابه زدایی شود؛ اما مطالعه فیلسوفان آغازین و به ویژه ارسطو نشان می دهد که رتوریک نه یکی از شاخه های منطق غیریقینی که خدمت گذار سیاست و از فنون متمم حکمت عملی است و چون حکمت عملی از شاخه های فلسفه است با فلسفه نیز مرتبط می شود. افلاطون رتوریک را بر ضد سیاست جامعه می دانست. ارسطو نیز ابتدا تحت تأثیر افلاطون، به خطابۀ فراگیر در زمان خود که بر نوع قضایی تکیه دارد و روش آن سوفسطایی است انتقاد می کند، و سپس تلاش می کند با توجه به ضرورت رتوریک در جوامع سیاسی، رتوریک مطلوب را برای به سعادت رسیدن جامعه آموزش دهد. او با استفاده از قیاس خطابی نسبت رتوریک با مقدمات یقینی را تنظیم کرده و با تاکید بر خطابۀ شورایی بر حیثیت سیاسی آن صحه می گذارد. در این پژوهش تلاش شده تا با مطالعۀ آثار ارسطو این ادعا در اندیشه او پیگیری و دلالت های سیاسی رتوریک روشن گردد.
مسئله انسجام در آموزش معماری بازاندیشی مسئله از طریق مدل«موقعیت رتوریکال»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۲
107 - 130
رشته معماری همواره با مسئله انسجام مواجه بوده است. با تعمق در این مسئله می توان آن را در معنای انسجام معرفت های متکثر در رشته معماری و همچنین انسجام معرفت های نظری در موقعیت عمل شرح داد. این معضل کهن، خود را در برنامه ریزی درسی رشته معماری و همچنین در کارگاه های طراحی نشان می دهد. از طرفی دانش رتوریک در طول تاریخ به مثابه هنر تألیف شناخته شده است. در این پژوهش، با رجوع به رتوریک و اتخاذ چهارچوب نظری موقعیت رتوریکال، سعی شده است به روش استدلال منطقی_ روایی طرح موقعیت رتوریکال برای خوانش موقعیت های آموزش و طراحی معماری، نشان داده شود. با اتکا به مدل موقعیت رتوریکال، مسئله انسجام در معماری را می توان بازاندیشی کرد. بر مبنای این بازاندیشی، می توان گفت حل مسئله انسجام، در واقع از طریق فهم درست معنای عمل و در پی آن فهم دقیق رابطه میان نظر و عمل ممکن می شود. همچنین تعمق در موقعیت رتوریکال نشان می دهد که تألیف، در دیالکتیک نظر و عمل (در موقعیت عمل) و در وجود انسان تحقق می یابد. با فهم این مطلب، مفروضات حاکم بر نظام آموزش معماری اصلاح شده است و راهکارهایی عملی نظیر محوریت یافتن کارگاه های طراحی و اهمیت تربیت جامع معمار ارائه می گردد.
تجلّی آوای مرغان به مثابه عنصر بلاغی و بوطیقایی در منتخب شعر پارسی بر مبنای نظریه زائوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۸)
31 - 56
حوزه های تخصصی:
آفرینش صورخیال آوای مرغان (ایماژ) در ادب فارسی به سه صورت تجلی یافته است: اول ازطریق جاندارپنداری و نهادن کلام به زبان مرغان، دوم ازطریق حسی که صدای پرندگان به شاعر یا نویسنده می دهد و سوم بازتاب عینی صدای پرنده به عنوان یک عبارت کامل که این عبارت می تواند تقلید صدای مرغان یا تشابهی میان کلام انسانی و آواز پرنده باشد. دو وجه اخیر را می توان به عنوان صورت های بلاغی پوئتیک (بوطیقا) و رتوریکی آوای مرغان در نظر گرفت و به همین دلیل آن ها را برمبنای نظریه ی بلاغی فرمالیسم زائوم یا همان زبان فرامعنا تحلیل کرد. ازسوی دیگر نظریه ی گاستون باشلار که مبتنی بر تخیّل فشارسنجی (پنوماتیک صدا) است، می تواند راهنمای تحلیل ایماژیک آوای مرغان قرار گیرد. تحلیل پنوماتیک ذهنی آواز مرغان، بین فشارسنجی ذهنی صدای پرفشار کلاغ و آوای چهچهه ی کم فشار بلبل و نوای زیر چکاوک که برمبنای آن صور خیال مختلفی خلق می شود، تفاوت قائل است. این مقاله به تحلیل بلاغت آوای مرغان مبتنی بر مبانی بلاغت سنتی و بنیان های بلاغت جدید و مفهوم زائوم در نظریه ی بلاغی فرمالیسم ها پرداخته است.
*گفتگوهای پدر و فرزند در قرآن از منظر رتوریک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسلوب گفتگو در قرآن، یکی از بارزترین شیوه های بیان و روشی حکیمانه برای برقراری ارتباط و دعوت به اسلام و تبلیغ آن است. هر گفتگو به عنوان یک ترکیب زبانی، دارای ویژگی ها و اسرار بلاغی، لغوی و اسلوبی است که نیاز به واکاوی دارد. یکی از مصادیق گفتگوها، گفتگوی پدر و فرزند است. زیبایی های ادبی و بلاغی آنها به گونه ای است که هم واجد آثار تربیتی سازنده است و هم ایده و الگوی ادبی- بلاغی ارزنده ای دارد. هدف: هدف از این جستار، ارائه خوانشی زیباشناسانه از گفتگوی پدر و فرزند در قرآن بود. روش: پژوهش حاضر مطالعه ای کیفی است که به شیوه تحلیلی- توصیفی با تکیه بر روش استنطاقی انجام شده است. یافته ها: در گفتگوهای قرآنی، مسائل خداشناسی با استفاده از اطناب، مسائل تشریعی با اسلوب حکمی، اعمال ناپسند با کنایه و تعریض و مسئله معاد با زبان استعاری بیان شده و گاهی اسلوب انشایی طلبی مدّ نظر بوده است. نتیجه گیری: در گفتگوهای قرآنی به طور کلی فرزندان با پدران خود با دید تعظیم و حفظ شأن و منزلت پدری که یک امر اخلاقی است و لو اینکه کافر باشند، صحبت می کنند؛ لذا وجود الفاظ عاطفیِ دال بر حفظ حرمت، تقریباً در همه موارد مشهود است که می تواند به عنوان الگوی رفتاری در جامعه بیشتر برجسته شود. در مواردی که پدران، فرزندان خود را خطاب قرار می دهند، باز الفاظ بیانگر محبت و عاطفه بر زبان جاری می شود، هر چند فرزند از گمراهان باشد.