مطالب مرتبط با کلیدواژه

جلال و جمال


۱.

زمانمندی روایت در مثنوی تمثیلی جلال و جمال نزل آبادی بر اساس نظریه ژرار ژنت

کلیدواژه‌ها: نزل آبادی جلال و جمال زمان در روایت ژرارژنت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۶ تعداد دانلود : ۳۶۷
زمان در روایت یکی از مباحث مهم و مؤلفه های اساسی در آفرینش داستان است که در دهه های اخیر مورد توجه روایت شناسان مختلف قرار گرفته است. با بررسی زمان می توان به اهمیّت یک رویداد در نظر نویسنده برای دستیابی به هدفش پی برده، از این میان، نقش ژرار ژنت، ساختارگرای فرانسوی، در تکوین نظریه ی زمان روایی به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه های پیشبرد روایت داستانی، بسیار قابل توجه است. ژنت نظریه ی زمان در روایت خود را در سه محور نظم، تداوم و بسامد مطرح می کند. مثنوی تمثیلی جلال و جمال نزل آبادی، شاعر ناشناخته ی قرن نهم، از محور زمان به خوبی استفاده کرده است و از تحلیل زمانی این داستان تمثیلی این نتیجه به دست می آید که نویسنده، گاهی توالی خطی زمان را برهم می زند تا متن را دچار آشفتگی زمانی کند و با یک فلاش بک به عقب بر می گردد و گاهی گوشه چشمی به آینده می اندازد و دوباره به متن اصلی برمی گردد. نویسنده به طور کل روند شتاب مثبت و بسامد مفرد را برای ایجاد ایحاز در متن به کار برده است.
۲.

مقایسه شخصیّت های تمثیلی در مثنوی جلال و جمال نزل آبادی و لیلی و مجنون نظامی

کلیدواژه‌ها: تمثیل جلال و جمال شخصیت لیلی ومجنون نزل آبادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۹ تعداد دانلود : ۲۳۹
مثنوی جلال و جمال سروده محمّد نزل آبادی از جمله سروده های عاشقانه تمثیلی می باشد که برخلاف مثنوی مشهور لیلی و مجنون نظامی، تقریباً ناشناخته مانده است. در این تحقیق علاوه بر معرّفی این منظومه، به بررسی و مقایسه شخصیّت های تمثیلی این داستان با داستان لیلی و مجنون پرداخته شده و سعی شده است بدانیم در کدام یک از دو منظومه بیشتر از شخصیّت های تمثیلی استفاده شده است؛ و کاربرد کدام نوع از شخصیّت های تمثیلی (انسانی، غیرانسانی) بیشتر به کار رفته است. سرانجام طبق بررسی هایی که در این تحقیق صورت گرفته می توان گفت که شخصیّت های تمثیلی داستان جلال و جمال نسبت به داستان لیلی و مجنون بیشتر است و شاعر در مثنوی جلال و جمال اکثر شخصیّت هایش را با دو بعد ظاهری و معنوی آن ها معرفی کرده است که با اندکی مسامحه می توان میزان کاربرد شخصیّت های انسانی و غیرانسانی این مثنوی را یکسان دانست.