فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: صد میدان یکی از قدیم ترین آثار عرفانی به زبان فارسی است که حاصلِ مجالسِ خواجه عبداللّه انصاری در محرّم 448ق بوده است. میدانِ بیست ویکم از صد میدان درباره توکّل است و در آن آمده است: «توکّل قنطره یقین است و عمادِ ایمان و محلِ اخلاص». این سخن در کتاب های دیگر مانند تفسیر کشف الأسرار، أنس التَّائبین و حدیقه الحقیقه نیز نقل شده است؛ امّا در دست نوشت ها و چاپ های این متون، ترکیبِ «محلِ اخلاص» به چهار گونه دیگر نیز آمده است: «محکِ اخلاص»، «مُخِّ اخلاص»، «میخِ اخلاص» و «محضِ اخلاص». هرکدام از مصحّحانِ این متون به گونه ای این ترکیب را پذیرفته و چاپ کرده اند: سرژ دو بورکوی و علی اصغر حکمت: «محلِ اخلاص»؛ محمّدسرور مولایی: «محکِ اخلاص»؛ علی فاضل: «مُخِّ اخلاص»؛ محمّدعلی موحّد و نیز حسن نصیری جامی: «میخِ اخلاص». از میان این پنج ضبط، کدام یک درست است؟ این پژوهش به بررسی این عبارت از صد میدان در دو چاپِ اصلیِ آن پرداخته است.
روش: این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با شناساییِ منابعِ گوناگونی که عبارت پیش گفته در آن آمده، در تلاش است تا با استناد به دلایل متعدّد نسخه شناسی، زبانی و بلاغی، ضبط صحیح ترکیب یاد شده را مورد بررسی قرار دهد.
یافته ها و نتایج: از میان ضبط های پنجگانه مذکور، ضبط برتر و صحیح «محلِ اخلاص» است. همچنین پژوهش حاضر بر اهمیّتِ یافتنِ منابع و مآخذِ مؤلّف در متونی که نسخه های خطی معتبر ندارند و اهمیّتِ شناختِ منابعِ جنبی در تصحیحِ آن متون تأکید کرده است.
بررسی جلوه های فرجام گرایی در اشعار احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۸)
113 - 138
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر در پی بررسی نمودهای فرجا م گرایی در اشعار شاملو است. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی مجموعه اشعار احمد شاملو بررسی شده و اشعاری که فرم فرجامگرایانه دارند، موردتحلیل و وارسی قرار گرفته اند. براساس شواهد موجود در پژوهش میتوان گفت که فرجامگرایی یکی از مفاهیم برجسته در اشعار شاملوست که وجوه مختلفی از جهانبینی وی را نمایان میکند. فرجامگرایی در شعر شاملو را میتوان به دو دسته ی کلی تقسیم کرد: اول آن گروه از اشعاری که فرم فرجامگرایانه ندارند؛ اما در لایههای زیرین خود ذهنیتی آخرالزمانی را ارائه داده اند و اشارات فرجامگرایانه دارند و دوم، اشعاری که بر اساس فرم و روایت آخرالزمانی خلق شدهاند. علاوه براین، براساس نتایج تحقیق مشخص میشود که فرجامگرایی در شعر شاملو بیشتر کارکردی سیاسی و مبارزه طلبانه دارد و همچنان که با فرجامگرایی مارکسیستی قابل قیاس است، گاهی به روایتی ضدآخرالزمانی بدل می شود و رویکرد سکولار شاعر را نمایان میکند.
واکاوی نشانه-معناشناسی نظام های گفتمانی آیه پانزدهم سوره حج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل های زبان شناختی از رویکردهای نوین مواجهه با متون دینی، ازجمله قرآن کریم است که با استخراج مؤلفه های فرهنگیِ زبان، ساحت های انسان شناختیِ آن را ترسیم و با کشف تعاملات زبان با ساختارهای فکری اجتماعی در متون، بسیاری از ابهامات معنایی را مرتفع می نماید. برداشت های معنایی متفاوت و نیز شبهه ناک نظیر القای مفهوم خودکشی پیرامون آیه پانزدهم سوره حج، ضرورت بازخوانی آیه مذکور را دو چندان می کند. لذا در نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی تلاش شد، با ارائه خوانشی هدفمند از آیه پانزدهم سوره حج و با تحلیل نظام های گفتمانی مستتر در آیه روشن سازیم که برداشت های موجود از آیه و شبهاتی که نسبت به آن مطرح است، چگونه توجیه می شود. یافته های پژوهش نشان داد شبکه گفتمانی ای که با عنایت به سیاق درون متنی و بافت برون زبانی، شکل می گیرد حاکی از لجاجت مخالفان گفتمان توحیدی قرآن است که با حق مجادله می کنند. در آیات ابتدایی سوره حج با یک نظام هوشمند از نوع القایی مواجه هستیم که تلاش دارد توانش مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهد. آیه در پاسخ به این گفتمان در مقام تجویز کنشی ناشدنی است و برای این که توانش مخاطب را به جهت نفی کنش، تحریک کند، از فشاره تنشی-عاطفی بهره می برد تا در نهایت گفتمان مشیت الهی را ثابت کند. این نظام گفتمانی تابع تغییر وضعیت از شرایط اولیه یعنی نقش انگیزه بخشی به شرایط ثانویه یا نقشِ معرفتی است. شرایط اولیه ظن نسبت به نصرت الهی و شرایط ثانویه باور به گفتمان مشیت الهی است. در این جا گفته پرداز قصد دارد، گفته یاب را به نفی کنش (عدم سوء ظن نسبت به نصرت الهی) سوق دهد.
بررسی تطبیقی جلوه های تمثیل در اشعار اخوان ثالث وشفیعی کدکنی بر مبنای اصول فکری مینی مالیسم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تمثیل یکی از گسترده ترین شیوه ها ی داستان گویی است که، اندیشه و پیام های اخلاقی ، تعلیمی ، اجتماعی و سیاسی را به خواننده القا می کند. یکی از روش های بیان غیر مستقیم اندیشه های شاعر است که کلام اوراموثر تر می کند .مینی مالیسم هم ، به عنوان یکی از اصلی ترین مناسبات ساختاری کلام در مضامین اجتماعی ، از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.در این خصوص، داستان های کوتاه مینی مالیستی به دلیل بهره گیری از ساختار بنیادین داستانی وتمثیلی وهمچنین مناسبات جامعه شناسی ، بستر مناسبی را جهت نقد و تحلیل اصول ساختاری کلام بر مبنای اصل تمثیل فراهم می آورد. این پژوهش به شیوه ی توصیفی -تحلیلی و به روش کتابخانه ای به تبیین جلوه های تمثیلی اشعار شفیعی کدکنی واخوان ثالث پرداخته است . هدف پژوهش حاضر، انعکاس مبانی جامعه ی یک دوران و شناخت ارزش های متعدد آن در افکار ، اندیشه ها وفرهنگ مردم به زبان تمثیل در اندیشه ی هر یک از این دو سخنوراست. مساله ی اصلی این پژوهش جستجوی تمهیداتی است که شفیعی کدکنی واخوان ثالث جهت بیان مقاصد درونی خویش بر اساس دغدغه های حاکم در ذهن، از آن بهره برده اند. نتایج بدست آمده این پژوهش بیانگر آن است که؛ اشعار اخوان وشفیعی کدکنی،با ساختاراستوار خود،بر مبنای فرم وساختاری منحصر به فرد ،مبانی تمثیلی کلام را به خوبی در اشعار خود منعکس نموده .
خوانشی از قصیده منطق الطیر خاقانی بر پایه نظریه بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصیده منطق الطیر خاقانی یکی از نمونه های درخشان ادب فارسی است. این قصیده همچنین از نمونه های قابل توجه زبان و سفر مرغان است. شماری پرنده در فصل بهار گرد هم آمده و هریک ستایش گر گلی هستند و درباره برتری گل مورد نظر خود استدلال می کنند. در این پژوهش کوشیده ایم بر پایه نظریه بینامتنیت و با رویکردی توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مطالعات اسنادی، از زاویه تازه ای به بررسی این قصیده بپردازیم. نظریه بینامتنیت یکی از شیوه های بررسی متن است که توسط ژولیا کریستوا و تحت تأثیر نظریه منطق مکالمه میخاییل باختین شکل گرفته است. اساس این نظریه چنین است که متن را بر پایه مکالمه و تعامل با دیگر متن های پیش و پس از خود تبیین معنایی می کند؛ زیرا معنا نتیجه گفت وگوست و گفت وگو شیوه های مختلفی دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که این متن (قصیده) محل تلاقی گفتمان های گوناگون اعم از گفتمان موسیقی، عرفانی فلسفی، حماسی، دینی، تاریخی و ادبی است. تمامی این گفتمان ها همچون تکه های پازل در شکل گیری این متن (قصیده) دخالت دارند و سرانجام همگی در فرم شعر به وحدت رسیده اند.
به دستش یکی تند سارنج بود (ابهام زدایی از رزم افزاری ناشناخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۲۰
121-134
حوزههای تخصصی:
در منابع کهنِ سلاح شناسی و نیز متون تاریخی و پهلوانی، گاهی از رزم افزارهایی نام برده شده است که امروزه برای پژوهشگران و محققان ادبِ حماسی و پهلوانی، ناآشنا و غریب می نماید. یکی از این رزم افزارها، « سارنج » نام دارد که ظاهراً برای نخستین بار در منظومه زرّین قبانامه –که از منظومه های بلندِ پهلوانیِ عهد صفوی است- از آن یاد شده است و مصححِ فاضلِ آن، اظهار داشته اند که این واژه را در فرهنگ ها و متون نیافته اند و فعلاً منحصر به یگانه کاربردِ آن در زرّین قبانامه است. نگارنده این جستار، با پژوهش در متون پهلوانی، تاریخی و قصه های بلندِ عامیانه ماجراجویانه، علاوه بر یافتنِ نمونه هایی دیگر از سارنج ، و توصیفِ شکل و ساختارِ ظاهری این رزم افزار و نحوه به کارگیریِ آن توسط طبقه و گروهی خاص از پهلوانان و جنگجویان، به این نتیجه رسیده است که واژه سارنج برای نخستین بار، در ریختی کهن تر و اصیل تر، در قرن ششم و هفتم استفاده می شده است و پس از آن، در زنجیره ای دَرهم و پیچیده از تصاحیف و تغییرات، به سارنج مبدّل گردیده است.
تأملی در تصحیح دکتر امیرحسن یزدگردی از دیوان ظهیر فاریابی با تکیه بر نسخه حکیم اوغلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهیر فاریابی (متوفی 598 ق.) یکی از شاعران بزرگ قصیده سرای ایران در سده ششم هجری است. دیوان او چندین بار در ایران و هند چاپ شده است؛ اما تصحیح یزدگردی از دیوان ظهیر که به همت شاگردش، اصغر دادبه در 1381 خورشیدی منتشر شد، می توانست بهترین و منقّح ترین تصحیح دیوان ظهیر به شمار آید؛ ولی به دلیل استفاده نکردن مصحّح از نسخه های قدیم تر مانند نسخه کتابخانه نورعثمانیه و نسخه مجموعه حکیم اوغلو و دست نویس سفینه تبریز اشکالاتی در آن راه یافته است. تاکنون محققان بسیاری به این عیب چاپ یزدگردی اشاره کرده اند؛ ازجمله سیّد علی میرافضلی و شریفی صحی که براساس دست نویس سفینه تبریز و نسخه کتابخانه نورعثمانیه به این اشکالات پرداخته اند. در این مقاله، به روش توصیفی تحلیلی و با مقابله تصحیح مرحوم یزدگردی با نسخه حکیم اوغلو به برخی از این کاستی ها پرداخته ایم. نسخه حکیم اوغلو ازجمله نسخه های به غارت رفته آستانه شیخ صفی در اردبیل است که تاریخ کتابت ندارد و به گواهی نوع خط و محتویات آن احتمالاً در قرن هفتم هجری قمری از روی نسخه های اصیل نوشته شده است. پژوهش حاضر نشان می دهد که با گردآوری نسخه های بهتر و مجموعه های دیگری مثل جُنگ ها و تذکره ها می توان به چاپی منقّح تر از دیوان ظهیر فاریابی دست یافت. همچنین این پژوهش می تواند مرجعی برای پژوهندگان دیوان ظهیر باشد و مانع از کاستی های احتمالی بعدی شود.
نگاهی نو به ترجمه قرآن کریم براساس مؤلفه های واحد ترجمه (نقد موردی: ترجمه معزی، پاینده، مکارم شیرازی و انصاریان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون الگوی دقیق و جامعی برای نقد واحد ترجمه در ترجمه قرآن طراحی نشده است. به منظور دست یابی به چنین الگویی می توان ابتدا کار آمدیِ مؤلفه های واحد ترجمه را مورد بررسی قرار داد. به همین جهت، در این پژوهشِ نو تلاش شده است تا مقوله واحد ترجمه در ترجمه قرآن کریم بررسی شود. در این جستار ابتدا به شرح واحدهای ترجمه از نظر نظریه پردازان حوزه ترجمه پرداخته شده است. سپس با مقایسه واحدهای ترجمه که مترجمان قرآن در ایران به کار گرفته اند به نقد و تحلیلِ میزانِ کارآمدیِ واحدهای ترجمه در ترجمه قرآن کریم پرداخته شده است. در این تحقیق علاوه بر استفاده از واحدهای ترجمه که نظریه پردازان غربی مطرح کرده اند از یک واحد ابداعی دیگر - واحد کمتر از کلمه - استفاده شده که هنوز از طرف هیچ یک از نظریه پردازان ترجمه در غرب به عنوان واحد ترجمه مطرح نشده است. در این مقاله، تحلیل براساس واحد ترجمه و با روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است و ترجمه هایی که مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند، عبارتند از: ترجمه معزی، پاینده، مکارم شیرازی و انصاریان. نتایج پژوهش گویای آن است که با توجه به بافت خاص هر آیه و تفاوت در نگاه مترجم، در ترجمه قرآن کریم می توان از واحد کلمه، واحد جمله، واحد اندیشه، واحد متن، واحد فرهنگ و واحد کمتر از کلمه استفاده کرد. درصد استفاده از واحد جمله نزد مترجمان مورد اشاره بیش از واحدهای دیگر بوده است. همچنین با توجه به یافته های این پژوهش و از آنجا که در ترجمه قرآن هرگونه دخل و تصرف در محتوای متن از سوی مترجم جایز نیست، واحدِ ترجمه ایِ پیشنهادی برای ترجمه قرآن کریم، واحد جمله است و بیشترین کارآیی را دارد.
نسبیت زبانی در معادل یابی و ترجمه مفاهیم نام اندام «دست» در زبان عربی بر مبنای رویکردهای شناختی و فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسبیت زبانی همواره یکی از چالش های فراروی مترجمان بوده است و آن حاصل تجربه های زیستی متفاوت سخنوران زبان است. تجارب جمعی سخنوران زبان مانند آداب و رسوم، باورها و پدیده های اجتماعی، مبانی فرهنگی است که با مفاهیم زبانی در ارتباط است. نام اندام ها یعنی واژگان مربوط به بیان اعضای بدن انسان مانند: چشم، سر، گوش و... ممکن است حاوی مفاهیم فرهنگی و شناختی همچون دانش، ادراک و احساسات و آداب و رسوم باشد. علاوه بر این، بین مفاهیم فیزیولوژیکی (کار اندام شناسی) اعضای بدن انسان و مفاهیم سوسیولوژی (جامعه شناسی) رابطه معنایی وجود دارد. بررسی مبانی فرهنگی و شناختی این واژه ها و پرداختن به پیشینه تجارب زیسته سخنوران همچون ابزاری می تواند مترجم را در فهم درست معنای دقیق سپس انتقال آن به زبان مقصد کمک کند. اهمیت و جایگاه نام اندام ها در زبان از یک سو و بسامد بالای نام اندام «دست» در زبان عربی و گویش های آن از سوی دیگر، ما را بر این داشت تا به بررسی توصیفی- تحلیلی واژه «دست» و صور ت بندی های زبانی و مفهوم سازی های فرهنگی آن بپردازیم تا از طریق تحلیل معنایی و زبانی این نام اندام، چگونگی معادل گزینی و ترجمه آن را در زبان فارسی مورد بررسی قرار دهیم. از مهم ترین نتایج به «دست» آمده این است که گاهی ترجمه واژگان و ارائه مفاهیم بر مبنای صور ت بندی مشترک زبان مبدأ و مقصد شکل می گیرد و گاهی بر مبنای صور ت بندی متفاوت؛ در صور ت بندی مشترک، ترجمه هم پوشانی می تواند پیشینه فرهنگی و جهان بینی زبان مبدأ را انتقال دهد و در صور ت بندی متفاوت، نسبیت زبانی اتفاق می افتد. ترجمه هم پوشانی در انتقال مفاهیم عاجز است و باید ترجمه ناهمسان یا به عبارت دیگر، ترجمه مفهومی را که هم متناسب با معیارهای فرهنگی زبان مبدأ است و هم با معیارهای فرهنگی زبان مقصد به کار گرفت.
بازتاب تجدد و حیرت در سفرنامه های ایرانیان عصر قاجار
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵
1 - 24
حوزههای تخصصی:
مفهوم تجدد از جمله مهم ترین مفاهیمی است که از عصر قاجار تاکنون هم «پرسش» آفریده و هم «مسأله» و نیز «حیرت». در سفرنامه سیاحان حیرت افروزی، بارز و برجسته است. روش تحقیق، کیفی است که با رویکرد تفسیری-تاریخی و با برخورداری از درک همدلانه مبتنی بر کشف نیت مؤلف تنظیم شده، و با تأکید بر امکان گزینش دوگانه مؤلف- مفسّر صورت بندی شده است. با در نظر گرفتن اینکه در ایرانِ عصر قاجار، با جامعه ای بازمانده و مردمانی فقیر در مقایسه با اروپا روبرو بوده ایم، این پرسش به میان خواهد آمد که بازتاب تجدّد از نگاه سیاحان ایرانی در سفر به غرب چگونه رؤیت، تجربه و روایت شده است؟ این نوشتار معطوف به دو مفهوم «تجدّد» و «حیرت» و بازیابی آن در سفرنامه های سیاحان ایرانی است. در این مقام، ما برحسب متون مورد مطالعه، با ریخت شناسی «تجدد» به مثابه ترقّی با رویکردی ایجابی_ایلافی، در قالب نوسازی، شهرسازی و صنعتی شدن، و «حیرت» به مثابه عرفی نگری در ذیل اعجاب آفرینی، باورناپذیری، تحسین آشکار و غبطه خوری روبرو هستیم. ریشه های تحیّر به مختصات تجدّد به سه ساحت «اندیشه»، «سیاست»، «جامعه و فرهنگ» بازمی گردد. در حاشیه این حیرت آفرینی، در دو ساحت «دین و اخلاق» و «سیاست بین المللی و نظامی» با رویکرد انتقادی مواجه ایم.
نظریه ادبی و دموکراسی (تأملی درباره رابطه دموکراسی با نظریه های ادبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
۳۲-۲
حوزههای تخصصی:
رابطه دموکراسی و نظریه های ادبی چگونه است؟ برخی این رابطه را علت و معلولی دانسته، از بی واسطه بودن رابطه این دو گفته اند؛ علت و معلولی به این جهت که یکی (دموکراسی) علت دیگری (نقد/ نظریه ادبی) است و بی واسطه به این معنا که هیچ واسطه/ میانجی ای میان آن ها وجود ندارد. اما به نظر می آید که نسبت این دو پیچیده تر از آن باشد که در وهله نخست به نظر می آید، چراکه نه تنها رابطه نظریه ادبی و دموکراسی پیچیده و چندوجهی است، بلکه واسطه/ میانجی هایی چون اقلیت ها نیز در آن نقشی تعیین کننده دارند. دموکراسی به عنوان یک نظام سیاسی سابقه ای طولانی دارد. علی رغم این پیشینه طولانی و تحولِ پیوسته آن در طول تاریخ، هنوز بسیاری از مسائل آن حل ناشده باقی مانده و راه حلی قطعی برای آن پیدا نشده است. یکی از این مسائل اقلیت ها هستند. آرمان دموکراسی اداره جامعه به وسیله همه مردم است، اما وجود اقلیت ها که معمولاً به دلیل سرکوب، مشارکتی در جامعه ندارند تحقق چنین آرمانی را دور از دسترس و دشوار ساخته است. حلّ این مسئله دشوار دغدغه بسیاری از نظریه پردازان و به ویژه نظریه پردازان دموکراسی بوده است؛ وضع قوانینی برای حمایت از اقلیت ها و ... یکی از این راه حل هاست. نظریه های ادبی نیز یکی از این راه حل ها برای حل مسئله اقلیت ها هستند. نظریه های ادبی که هر کدام به یک یا چند گروه از اقلیت ها مانند زنان، مهاجران، «بَدَویان» و ... می پردازند تلاش می کنند تا با رهایی اقلیت ها از انقیاد دیگران، زمینه را برای مشارکت آن ها در جامعه فراهم سازند و از این طریق دموکراسی را تعالی بخشند.
بررسی تأثیرپذیری غزلیات قاسم انوار از غزلیات شمس با رویکرد بینامتنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۶
7 - 32
حوزههای تخصصی:
جریان شعر عرفانی، بعد ازظهور کوه موج های آن (به ویژه مولوی) و نیز پس از حمله مغول رونق و رواج چشمگیری پیدا کرد. یکی از شاعران صاحب نام آن، قاسم انوار است که در روزگار حیات خویش شهره آفاق بود. کثرت نسخه های خطی موجود از دیوان وی تا حدودی این مهم را تأیید می کند. در این جستار تأثیرپذیری غزلیات شاعر را از غزلیات شمسِ مولوی در سه سطح زبانی، بلاغی و موسیقایی با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد بینامتنی بررسی کردیم و نتیجه گرفتیم شعر قاسم انوار که تحت تأثیر سنت ادبی پیش از خود، اغلب از شور و جذبه شاعرانه تهی و به یک تقریر علمی منظوم از مسائل عرفانی با قاموس زبانی خاص صوفیان شبیه است، بیشتر بر مدار تقلید و تکرار می چرخد و از آن لطیفه نهانی شعر؛ یعنی خلاقیت و ابتکار خالی و سخن او و هم عهدان وی برخلاف سخن مابعدی مولوی ماقبلی است.
چرایی سرایش مخزن الاسرار و اسکندرنامۀ نظامی بر پایۀ گفتمان کُنِشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
۳۳-۱
حوزههای تخصصی:
نشانه هایی که گفتمان یک روایت را به سوی ایجاد کنشی اصلی در هسته مرکزی هدایت می کنند و به بازتولید معناهایی هوشمند و برنامه مدار می پردازند، نمایانگر الگوی گفتمان کنشی گرمسی در پهنای روایت هستند. مقدمه آثار کلاسیک پارسی بیانگر احساس نویسنده در هنگام پیدایش اثر است. این جستار دلایل گفته پرداز را برای آفرینش روایت با کاوشی گفتمانی در جریان خلق روایت و دریافت نشانه های کلامی در مقدمه منظومه ها ی مخزن الاسرار و اسکندرنامه نظامی گنجوی بررسی و چگونگی کنش گفتمانی را در مقدمه این مثنوی ها تبیین کرده است تا چرایی سرایش منظومه ها را براساس گفتمان کنشی گرمسی با تکیه بر بررسی نشانه هایی که در مقدمه به احوال نظامی در هنگام خلق آثار اشاره دارند، با رویکردی توصیفی- تحلیلی تبیین کند. این پژوهش تطور حالت های نظامی را بر پایه نظریه گفتمان کنشی گِرمَس بررسی کرده و الگوی گفتمان های کنشی- ارزشی و کنشی- تجویزی را در هسته مرکزی مقدمه آثار حکمی و اخلاقی این شاعر داستان پرداز با استخراج نشانه های گفتمانی ترسیم و تحلیل کرده است.
آموزه هایی منفی در ضرب المثل های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مَثَل های فارسی از کهن ترین نمونه های ادبی ایران هستند که از روزگار باستان تا به امروز الهام بخش گفتار و رفتار مردم این سرزمین بوده اند و با توجه به اینکه در پیدایش آن ها، ذوق، قریحه، دانش و تجربه لایه های گوناگون اجتماع نقش داشته، پذیرش و رواج عمومی آن ها نیز زیاد بوده است. پژوهش در مَثَل های هر جامعه، به شناختی بهتر درباره جنبه های مختلف زندگی و فرهنگ آن جامعه کمک می کند و از این طریق لایه های مغفول مانده فرهنگ عمومی، به صورت دقیق تر بررسی خواهد شد. برخی از عادت های ناپسند یا آموزه های ناصواب فرهنگی از طریق مثل ها، در زبان، ساری و جاری می شوند. این کارکرد ضرب المثل ها را می توان آموزه های منفی آن ها دانست. این مقاله، چنین جنبه ای را در مثل های فارسی بررسی کرده و ضمن تأکید بر آموزه های نیک موجود در بیشتر ضرب المثل های فارسی به نمودهای بدآموزی یا آموزه های منفی برخی دیگر از آن ها پرداخته است. شوخی ریشخندگونه با سرزمین ها و اهالی هر سرزمین یا اقوام و قبایل، برخورد با دیگریِ دینی و اعتقادی، تحقیر برخی از وضعیت های جسمانی، ریشخند برخی از نقش های خانوادگی و به ویژه نقش های زنانه، تقدیرگرایی های کاملاً منفعلانه، توجیه خوی های ناپسندی چون خودرأیی و شوخی تمسخرگونه با برخی از نام های خاص و نظایر این آموزه های منفی را در مثل ها فارسی می توان دید.
تحلیل سبکی رمان پاورقی یا عامه پسند با نگاهی به رمان اجتماعی ، سیاسی دوران مشروطه "تهران مخوف " اثرمشفق کاظمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۵
100 - 128
حوزههای تخصصی:
زمینه وهدف: سبک،روش نویسنده یا شاعر برای نشان دادن مطالب خاص مورد نظر، شناخت ودیدگاه او است. این آثار،ویژه گی های فکری ،ادبی وزبانی آن را بررس می کند .رمان پا ورقی ،پدیده ای نو وشاخه ای از ادبیات است . این نوع جریان ادبی معاصر،با زبان هنری، مورد توجه مردم و ریشه در ادبیات عامه پسند دارد . ،و بازتابی از مسایل جاری جامعه است . واقعیت های سیاسی، اجتماعی وتاریخی را مانند آیینه در خود منعکس می کند. روش مطالعه:این جستار با روشی توصیفی - تحلیلی به بررسی ،روایت ، زاویه ی دید و محتوای فکری آن پرداخته است.نکته قابل توجه، زاویه دید آن اثر است .یافته ها: رمان های پا ورقی به عنوان یک رمان اجتماعی در کنار رشد وغنای جریان ادبی مورد توجه مردم با زبان ساده وساختار کلی نقاط ضعف ونقص های فرهنگی جامعه را نمایان می سازد .نتیجه گیری: با آشفتگی های سیاسی ،اجتماعی وفرهنگی اواخر دوره قاجار نویسندگان تصمیم گرفتند تا ، پلشتیها ی جامعه را عریان بازگو نمایند.نخست مشفق کاظمی رمان پاورقی"تهران مخوف" را با محوریت عشق،به نثر ساده ی روزنامه ای به زبان گزارش گونه، با هدف بیان مصایب، مشکلات و فساد حکومتی آن دوره ، چاپ کرد.. در محتوا مضامینی چون استبداد ، آزادی ، عشق ،مرگ،شکست و پیروزی ، هسته ی مرکزی بررمان را شکل می دهد .بازتاب رخداد های ،سیاسی ، اجتماعی وفرهنگی در داستان نیزنقش به سزایی دارد .کلید واژگان :سبک شناسی ، رمان پاورقی عامه پسند ، جریان ادبیات معاصراجتماعی ،سیاسی .
تحلیل و واکاوی نقض حقوق بشر دوستانه در دوران دفاع مقدس از منظر ادبیات پایداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
199 - 230
حوزههای تخصصی:
جستار پیش رو در ارتباط با انعکاس مضامین حقوق بشردوستانه در ادبیّات پایداری در دوران دفاع مقدس انجام شده است. بدین منظور و با بهره گیری از روش تحلیل محتوا و مطالعات کتابخانه ای از میان آثار منظوم و منثور منتخب و برجسته که مسائل و مشکلات جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را در قالب شعر یا داستان به تصویر کشیده اند، مورد ارزیابی قرار داده ایم. مؤلفه های حقوق بشردوستانه با استناد به قواعد و مقررات بین المللی چون آزادی و امنیت، آرامش روحی و جسمانی، منع به کارگیری تسلیحات شیمیایی و حقوق اسرای جنگی از اهمّ مطالبی است که در این جستار مورد توجه قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که شاعران و نویسندگان ادبیّات پایداری و جنگ تحمیلی در کنار توجه به مفاهیم دینی چون شهادت، ایثار، ازخودگذشتگی، فرهنگ عاشورا و… به اصول و مبانی اساسی و حقوقی انسان ها در جنگ بسیار توجه داشته اند و بر مبنای ارزش ها و هنجارهای اخلاقی آسیب روحی و روانی به ملّت بی دفاع ایران و بد رفتاری با اسیران و نقض قواعد و مقررات بین المللی در خصوص استفاده نامشروع از تسلیحات شیمیایی را محکوم نموده اند.
بررسی تطبیقی تصویر در سروده های نادر نادرپور و نِزار قَبّانی (واکاوی تصویرهای ذهنی با نگاره های جهان آفرینش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
120 - 143
حوزههای تخصصی:
نادر نادرپور، شاعرِ تصویرگرای فارسی و نزار قبّانی، عاشقانه سرای عرب از چهره های مشهور معاصر هستند. شعر نادرپور، تصویرِ ناب است. قبّانی، عشق را در مفهوم تمام دلبستگی ها گسترش می دهد و تصویرهای باشکوه و بکری می سازد. بازتاب دادخواهی او از بیدادها و حق پایمال شده زن در عاشقانه ها با تصویرهای تازه نمایان می شود. درون مایه شعر دو شاعر، غم و عشق است؛ هر دو از وطن خود دور افتادند و زمان و مکان غربت را به تصویر می کشند. این پژوهش روش توصیفی _ تحلیلی دارد و با رده بندی تصویرهای برجسته سروده های دو شاعر به سنجش و تطبیق آن ها می پردازد و کارسازی جلوه های طبیعت را در ساختار تصویرها نقد و بررسی می نماید. نادرپور در فضاسازی بسیار چیره دست است و به شعر گونه روایی می-بخشد. یافته ها نشان می دهد؛ پدیده ها در سازه های تصویر آن ها نقش بنیادین دارند. بازتاب احساسات عاشقانه و تصویرسازی با نگاره های زیبای آفرینش سبب جاذبه شعر آن ها می شود. ژرفای اندیشگی هر دو به انسان و فراسوی دنیای آرمانی، غم گسترده و عشق در تصویرها تأثیر می گذارد و هم حسی ایجاد می کند. اندیشه آزاد دو شاعر در شکل گیری ایماژها نقش برجسته دارد و با ساختار مدرن به نوآوری دست می یابند. شعر نادرپور و قبّانی از نظر مضمون و سازه های ایماژ، هم سو و قابل تطبیق است.
مطالعه ی مقایسه ای معناجویی در شعر شهریار و اندیشه فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
260 - 281
حوزههای تخصصی:
شهریار از ستارگان پرفروغ تاریخ ادب ایران است که در زمان حیات و مماتش نگاه ها را به سوی خود معطوف داشته است. اشعار او زندگی نامه و زبان حال اوست. مکاتب روان شناختی و فلسفی هر یک از زاویه ای، به موضوع معنا در زندگی آدمی پرداخته اند. هدف پژوهش حاضر مطالعه ی راهکارهای معنابخشی به زندگی در سروده های استاد شهریار و در مکتب معنادرمانی فرانکل بود. روش پژوهش از نوع کیفی و تحلیل محتوا و توصیفی- تحلیلی از نوع مقایسه ای است که به طریق کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته ها نشان داد، شهریار در مواجهه با ناملایمات و بحران های زندگی از رهگذر عشق، خلاقیت شعری و ارزش های گرایشی، به معنابخشی به زندگی پرداخته و از ناامیدی برحذر مانده است. از نتایج مطالعه این است که شهریار در تجربه زیستی خود بدون این که در پی تئوریزه کردن دیدگاه خود باشد، در رابطه با راهکارهای معنادهی به زندگی دیدگاه هایی نزدیک به اندیشه-های فرانکل ارایه کرده است.
بررسی تطبیقی مردم شناسی فرهنگی در منظومه «مهر و وفا»، در ادب کلاسیک فارسی و عامیانه کُردی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
296 - 316
حوزههای تخصصی:
بدیهی است که منظومه های غنایی شعر فارسی در نوع خود بیش ترین الگوهای فرهنگی و نشانه های تمدن را بازنمایی می کنند. بررسی این داستان ها از دیدگاه مردم شناسی فرهنگی (که پایه های اصلی آن فرهنگ عامه است)، نگرشی نو به آن هاست و پژوهشگران را با دو گزینه آشنا می سازد: یکی بررسی فرهنگ مردم در محتوای داستان ها و دیگر تأثیرگذاری فرهنگی راوی است با توجه به فرهنگی که در آن پرورده شده است و این در تمامی داستان هایی که راویان مختلف دارند، صدق می کند. در این پژوهش که دانستنی های مختلف ادبی و فرهنگی نهفته در ادب عامه کُردی «بیت» در مقابل با منظومه های ادب کلاسیک فارسی مقایسه و بررسی شود، به ویژه آن جا که ساختار و محتوای این آثار با اصول داستان سرایی مطابقت داشته باشد، می تواند در بخش مطالعات مردم شناسی فرهنگی کار ارزنده ای باشد. این پژوهش به توصیف و تحلیل مولفه های فرهنگی از دیدگاه مردم شناسی در منظومه «مهر و وفا» در ادب کلاسیک فارسی و ادب عامیانه کُردی به روایت مام احمد لطفی پرداخته است. برای دستیابی به این هدف از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است بیشتر مولفه های مردم شناسی در این منظومه نمود پیدا کرده است و میزان شباهت ها نسبت به تفاوت ها بیشتر است و این نشان دهنده بینامتنیّت بین منظومه فارسی و کُردی است. دیگر آن که روایت های کُردی داستان، هرچند در کلیّات، مضمون و مفهوم، مطابق با روایت های فارسی هم نام مذکور است، اما هم در قالب و فرم و هم در محتوا به ویژه تغییرات و تحولات فرهنگ عرفانی، حماسی و غنایی در دوره های گوناگون است.
Men in Transition: A Study of Hegemonic Masculinity in Amy Waldman’s The Submission and Porochista Khakpour’s Sons and Other Flammable Objects(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ویژه نامه (پیاپی ۱۷)
121 - 140
حوزههای تخصصی:
This study traces James W. Messerschmidt’s concept of hegemonic masculinity in two post-9/11 novels, The Submission (2011) by Amy Waldman and Sons and Other Flammable Objects (2008) by Porochista Khakpour. Messerschmidt’s Structured Action Theory considers hegemonic masculinities as surreptitiously omnipresent or social constructs whose main purpose is rendering unequal gender relations possible. We believe that this theory can help us better understand the transformations the masculinities of these novels undergo after the 9/11 attacks. In analyzing the novels, we argue that characters who manifest pre-9/11 ideals of American hegemonic masculinity and who are symbolically disempowered by the attacks endeavor to regain their hegemonic status by establishing the hyphenated Middle Eastern and South Asian masculinities as their racial Other and subordinating them in the post-9/11 landscape. In other words, we will focus on the former group’s symbolic emasculation and their subsequent remasculinization in light of the 9/11 attacks and the impact of this transformation on immigrant men in the United States. Moreover, by applying the Structured Action Theory to the aforementioned novels, we aim to show how American hegemonic masculinities, previously defined as strong, untouchable, and invincible, are reconstructed, after the 9/11 attacks, around the ideals of revenge; besides, we explore the responses of the Middle Eastern and South Asian men to their unequal position. Ultimately, we analyze the varying intersections of gender, religion, nationality, race, class, and age which are at work to reconstruct such identities.