فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۱٬۹۲۱ تا ۵۱٬۹۴۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
خواجه مجدالدّین همگر (607-686 ق) شاعر عصر اتابکان فارس، خاصه اتابک ابوبکر سعدِ زنگی است. اگرچه ظهور سعدی را در این دوران سبب غفلت از او و بسیاری از هم عصرانش دانسته اند، توانایی های شعریِ وی در برخی زمینه ها سزاوار چشم پوشی نیست؛ به ویژه از آن روی که بررسی های همه جانبه شعرِ شاعر گامی است در راه آشکار شدن زوایای پنهان سیاسی اجتماعی عصر شاعر. حبسیّه سرا بودن مجد از جمله مواردی است که اکثر منابع بدان اشاره کرده اند . فراز و فرود زندگی، با وجود مَلِک الشّعراییِ دربار، مجد را چندی به اشارتِ ممدوح گرفتارِ حبس و بند کرده است و مشخّصه های این امر از فحوای کلام وی نمایان است. در این نوشتار به بررسی اشعار مجد از این زاویه پرداخته ایم. علّت، زمان و مدّت حبس، اتّهام، وصف ظاهریِ زندان، احوال درونیِ شاعر و نمونه های شخصی، سیاسی، فلسفی و اجتماعیِ شکویٰ در شعر مجد از مباحث این مقاله است.
آثار اِبنِ اَبِی الدُّنیا، کهن ترین منابعِ برخی از اقوال و حکایاتِ صوفیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۲۴
103 - 77
حوزههای تخصصی:
ابن ابی الدُّنیا از محدّثان و نویسندگان معروف قرن سوم هجری و صاحب آثار و تصانیف پُرشماری است، با وجود این، تا کنون، چنان که باید، مورد توجّه محقّقان ایرانی واقع نشده است و درباره آثارِ وی تقریباً هیچ پژوهشی به زبان فارسی در دست نیست. شمار فراوانی از رسائل ابن ابی الدُّنیا در زمینه زهد و تصوّف است و دستمایه و مأخذِ نویسندگانِ صوفی مشربِ پس از او قرار گرفته است؛ از این رو تألیفات ابن ابی الدُّنیا کهن ترین یا نخستین منبعِ بعضی از اقوال و حکایاتِ صوفیّان به شمار می آید. گواهی ما بر این مدّعا، شناساییِ اقوال و حکایاتِ فراوانی از او در بُستانُ العارفین و تُحْفَهُ الْمُریدین است که کهن ترین یا نخستین منبعِ شناخته شده از آنها آثارِ ابن ابی الدُّنیاست. تألیفاتِ ابن ابی الدُّنیا که بیشتر مورد توجّهِ مترجمانِ احوالِ صوفیان واقع شده است، عبارت اند از: الرِّقَّهُ وَ البُکاء ، مُجابِی الدَّعوه ، المَنامات ، التَّهَجُّد و قیامُ اللَّیل ، ذَمُّ الدُّنیا ، الزُّهد.
تحلیل تمثیل های انتقادی در داستان گنه گنه های زرد با رویکرد سیاسی و تأثیرات اجتماعی در جهت روشنگری مخاطب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ادبیات داستانی انتقادی یکی از بارزترین عرصه هایی است که مسائل و معضلات اجتماعی در آن به خوبی بازنمایی شده است. در برخی دوره های اجتماعی، نویسند گان به دلیل خفقان سیاسی جامعه نمی توانستند به راحتی عقاید خود را بیان نمایند، از شگردهای بیانی غیرمستقیم مانند تمثیل های انتقادی برای بیان آرا و اندیشه ها و انتقادات خود بهره می گرفتند. از آن جا که بررسی تمثیل های انتقادی برای نشان دادن اندیشه ها و انتقادات از اوضاع سیاسی، اجتماعی و تاریخی جامعه در جهت روشنگری مخاطب ضرورت دارد هدف پژوهش بررسی کنش ها و رفتار های تمثیلی انتقادی در داستان گنه گنه های زرد با رویکرد سیاسی و تأثیرات اجتماعی در جهت روشنگری مخاطب می باشد. ما در این مقاله برآنیم از متن داستان نمونه هایی که بر پایه تمثیل سیاسی، تاریخی و اجتماعی وجود دارد ذکر کنیم و آسیب های اجتماعی ناشی از آن را بررسی کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم که؛ تأثیر کنش ها و رفتار های تمثیلی انتقادی با رویکرد سیاسی، اجتماعی و تاریخی در داستان گنه گنه های زرد در جهت روشنگری مخاطب به چه اندازه است؟ روش گردآوری اطلاعات این تحقیق به شیوه کتابخانه ای انجام شده و رویکرد توصیفی - تحلیلی دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد نویسنده با تمثیل های انتقادی با رویکرد سیاسی و تأثیرات اجتماعی کنش ها و رفتارهای استبدادی، دیکتاتوری و استعمار و آسیب های اجتماعی ناشی از آن را برای روشنگری مخاطب به تصویر کشیده است.
بررسی تطبیقی درون مایه های عرفان شرقی-ایرانی در رمان صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
413 - 438
حوزههای تخصصی:
هدف ادبیات تطبیقی همواره آن بوده است تا با نگاهی فراگیر به آثار هنری فرهنگ های گوناگون، راهی برای درک ژرف تر همگونی های آثار ادبی بیابد. آنچه در این مقاله ارائه می شود، تلاشی در اثبات این باور است که گنجینه ی فرهنگ و ادب شرقی- ایرانی نقش بسزایی در الهام بخشی و آفرینش شاهکارهای متعدد در ادبیات جهان داشته است و گابریل گارسیا مارکز از کسانی است که تحت تأثیر این میراث غنی، به خلق یکی از آثار منحصربه فرد خود دست یافته است. مقاله ی حاضر به شیوه ی توصیفی- تحلیلی پس از ارائه تعاریف و ویژگی هایی از رئالیسم جادوئی، به بررسی رد پای اندیشه های عرفانی مشرق زمین به خصوص عرفان ایرانی- اسلامی در رمان صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز می پردازد و با گزینش لایه های صوفیانه و فرا واقعی این رمان و سنجش آن با موارد مشابه صوفیانه های شرقی – ایرانی، تاثیر پذیری مارکز از مشترکات درون نگری و هستی شناسانه بعضی از آثار عرفانی بزرگان ایرانی- اسلامی را نشان داده و به بیان باورهای درون پژوهانه ی این نویسنده در رمان مذکور می پردازد. دستاورد علمی این پژوهش نشان می دهد که مارکز در رمان صد سال تنهایی، تحت تاثیردرون مایه های عرفان شرقی – ایرانی بوده است. ومهمترین نقطه ی پیوند مشترک رمان مذکور با عرفان شرقی- ایرانی، شکستن مرز میان واقعیت و فرا واقعیت و اتحاد این دو، رفتارهای شگفت و خارق العاده شخصیت های حاضر در داستان و شناخت حقیقت از راه تخیل است.
بررسی تطبیقی واژه «گاو» در زبان های چینی و فارسی از نظر معناشناسی و کاربردشناسی
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
159 - 177
حوزههای تخصصی:
زبان اهمیت بسزایی در انتقال فرهنگ و واژگان دارد؛ همچنین زبان به عنوان یکی از مهم ترین عناصر، نقش اساسی و فعالی در حفظ و انتقال میراث تاریخی و فرهنگی یک ملت دارد. این مقاله مبتنی بر تجربه گرایی و عقل گرایی دوگرایش متضاد در معناشناسی و با استفاده از روش تطبیقی و توصیفی، واژه «گاو» را به عنوان موضوع تحقیق خود قرار داده است و با کاوش در چهارده فرهنگ لغت به مقایسه نظام معنایی «گاو» در زبان های فارسی و چینی به شباهت ها و تفاوت های این واژه از جنبه های کاربردشناسی و معناشناسی (کنایه، استعاره) در ادبیات دو زبان می پردازد. پژوهش ها نشان می دهد که کلمه «گاو» در فارسی بار معنایی منفی و تحقیرآمیزی دارد و بیشتر برای استعاره در مورد افراد احمق، ناآگاه از آداب معاشرت و ترسو به کار می رود؛ درحالی که در زبان چینی، واژه گاو استعاره ای از افراد قدرتمند، سخت کوش، لجباز لاف زن و خودخواه است. گاو در زبان چینی باستان نماد مقام و منزلت و در فارسی باستان نماد باروری می باشد؛ زیرا گاو از مفیدترین حیوان ها به شمار.
اعتبارسنجی حکایات مرتبط با مناسبات ابوالقاسم قشیری با ابوسعید ابوالخیر در اسرار التوحید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴۹
36 - 56
حوزههای تخصصی:
قرن پنجم، در سیرِ تاریخیِ تصوّف، دوران طلایی این مَسلک، از نظر بالندگی است. ظهورِ مشایخ متعدد، و هم چنین کمالِ تعدادی از عالمانِ عارف را در این دوران می توان دید. بررسیِ احوال و مقاماتِ بر جای مانده از معاریفِ این روزگار، مشخص می کند میانِ برخی از ایشان، صرف نظر از تقارن در ایامِ حیات، یا اشتراک در زیست بومِ جغرافیایی، روابطی از نوع استادی و شاگردی، یا پیوندهای مرادی و مریدی، و هم چنین ملاقات و مُراوده، برقرار بوده است. دو تن از نام آورانِ زمانه مذکور، که مناسباتی ویژه میانِ ایشان وجود داشت، ابوالقاسم قشیری و ابوسعیدابوالخیر هستند. این در حالی است که برخی بر مبنای چند استدلالِ کلی، ضمن انکارِ مُراودات این دو، هر سندِ تاریخی را که در این باب وجود دارد، ساختگی می دانند. این جُستار در پیِ آن است تا ضمن بحث درباره این استدلال ها ، با بهره گیری از اسنادِ کهن، و استناد به آن چه مؤیدِ اعتبارِ آن هاست، صحت یا سُقمِ مناسبات این دو شیخ را در بوته نقد قرار دهد. نتایجِ حاصل از این پژوهش مؤید آن است که میانِ قشیری و ابوسعید، مراوداتی ویژه، نه فقط میانِ دو شخص، بلکه تا حدِّ شکل گیریِ روابطِ مستحکمِ خانوادگی، برقرار بوده است.
رویکرد تعلیمی مولوی در مواجهه با زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولوی در مثنوی به دلیل اتخاذِ رویکردِ شاعرانه، عارفانه و تعلیمی و مواجهه های متعددی که با زبان دارد و درباره فهم، ذات، قصد و غایتِ آن، واجد دیدگاه های خاصی است. مولوی در مثنوی غالباً با دو رویکرد کلان مواجه است: نخست رویکرد تعلیمی که بازتاب دهنده نگرش های دینی، معنوی و اخلاقی اوست و دوم، رویکرد وجودی و انتولوژیک که انعکاس دهنده نگرش عرفانی، تفسیری و تأویلی وی است. در پژوهش حاضر نشان داده ایم که تلقی مولوی از زبان، غالباً ابزاری برای تعلیم مفاهیم اخلاقی و تعلیمی است حال آن که به دلیل نگرش عرفانی، تفسیری و تأویلی، بارقه هایی از نگرش وجودی و انتولوژیک نیز در تفکر و شعر وی شکل گرفته است. چنین قرابت هایی نمی بایست منجر به بدفهمی از مثنوی و تطبیق آن با آراء برخی فیلسوفان غربی شود. در پژوهش حاضر نشان داده-ایم برخلاف برخی پژوهش ها، که میان مولوی و فیلسوفان غربی، و مشخصاً هایدگر، ارتباط های فلسفی برقرار کرده اند، اگرچه برخی شباهت ها و اشتراکات لفظی و ظاهری وجود دارد، اما دارای تفاوت های بنیادین و عمیقی با یکدیگر هستند. در نگرش مولوی، زبان غالباً ابزاری ناقص، و هم چنین حاملِ مفاهیم تعلیمی است و غالب بودن عنصر تعلیمی در مقایسه با ابعاد فلسفی، موجب می شود تا نتوان نگرش مولوی نسبت به زبان را با نگرش فیلسوفانی چون هایدگر یکسان تلقی کرد.
بررسی اشتراکات ساختاری بین مداحی سنتی و قصاید مدحی فاطمی در شعر سه شاعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعران آیینی و مداحان سنتی در سبک های ادبی، به ویژه در زمینه ساختار، اشتراکاتی دارند. این اشتراکات ناشی از استفاده مداوم مداحان از اشعار آیینی و قالب های سنتی است. حفظ و جلوگیری از تحریف این اشتراکات اهمیت دارد. این پژوهش با روش کیفی-نظری و به شیوه کتابخانه ای و تحلیل محتوا، به بررسی اشتراکات ساختاری بین مداحی سنتی و قصاید مدحی فاطمی در شعر سه شاعر معاصر (علی آهی، غلامرضا سازگار و سیدرضا مؤید) می پردازد. یافته ها نشان می دهد که هر سه شاعر، قصاید مدحی فاطمی خود را با ساختار مرثیه ای که در پایان بندی مجلس مداحی رایج است، به پایان می رسانند. این ساختار و یا ساختارهای مشابه آن، وجه اشتراک ساختاری بین مداحی سنتی و قصاید مدحی فاطمی را روشن می سازد. تحلیل سبک زبانی این ساختارها، یازده ساختار فرعی را آشکار می کند: توحیدی، مدحی، مذمتی، محاجه ای، مرثیه ای، تغزلی، پندی، مفاخره ای، تحسری، انتظاری و تضرعی. روش ارائه شده در این مقاله، می تواند الگویی برای بررسی و بازیابی سبک های دیگر در شعر آیینی باشد.
کارکرد جمله های مرکب در مثنوی معنوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بخش بزرگی از دل نشینی کلام مولوی به شیوه ی بیان و نحو کلام او مربوط می شود .مولوی پژوهان اغلب از گیرایی کلام مولوی سخن ها گفته اند؛ امّا بسیاری از رمزهای این زبان پوشیده مانده است؛ برای کشف این زیبایی ها هیچ راهی جز تحلیل زبان وی وجود ندارد. پس نگارندگان بر آن شدند تا با بررسی کارکرد نحوی و بسامد جملات مرکب در مثنوی به دریافت برخی از عوامل انسجامی این اثر مدد رسانند.این تحقیق بر اساس 1372 بیت از آغاز دفتر اوّل مثنوی انجام پذیرفته است و شیوه ی کار مبتنی بر روش آماری و تجزیه و تحلیل ساختاری و طبقه بندی جملات است. از این بررسی نتایج قابل توجّهی در ارتباط تنگاتنگ محتوای متن با ساختمان جمله ای زبان آن به دست آمده؛ در مثنوی جمله های مرکب به مراتب بیشتر از جمله های ساده مورد استفاده قرار گرفته است و از میان این جملات ، جمله هایی که از یک پایه و یک پیرو ساخته شده اند بسامد بیشتری دارند؛ این امر علاوه بر آن که انسجام متن را افزایش داده، با طولانی تر کردن جمله ها بستر مناسبی برای محتوای آموزشی مثنوی فراهم آورده است، در بعضی از این جملات مرکب، مولوی با حذف حرف ریط ، خواننده را آزاد گذاشته تا خود حرف ربط مناسب را برگزیده و با توجّه به آن جمله ی پایه و پیرو را انتخاب کند؛ و یا در بعضی از جملات مرکب پیچیده، بک جمله هم زمان دو نقشِ پایه و پیرو را دارد،به این معنی که نسبت به جمله پیش و پس از خود، نقش آن متفاوت می شود.
Généalogie critique de la pensée féministe: orientations et sensibilités (Clarification conceptuelle de la notion de «recherche féministe»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Les diverses recherches effectuées sous l’étiquette de féminisme dans différents domaines d’étude, ayant un dénominateur commun, à savoir, la femme, sont fondées sur l'affirmation que les structures sociales et culturelles de tous les pays ont toujours opprimé les femmes physiquement, économiquement et mentalement et sur la conviction qu'il faut mettre un terme à une telle oppression. Or, ce label de féminisme donne lieu souvent à des divergences d’interprétation entre les personnes qui l’emploient. Le quiproquo se multiplie avec les termes «au féminin», «féminin» et «de femme», utilisés de nos jours dans de nombreuses expressions telles que «critique littéraire féminine/féministe» ou «éthique féminine/féministe», «littérature de femme/au féminin/ féminine/féministe» pour n’en citer que quelques exemples restreints. Quelle en est la différence? Toute qualification ‘féminine’ est forcément ‘féministe’ ou vice versa? Cet article se propose, dans une perspective généalogique et rétrospective, de cerner les contours et les évolutions de la pensée féministe, les orientations et les sensibilités qui en découlent. Pour ce faire, il faut savoir de prime abord de quoi se soucie le féminisme dans les différentes périodes de son cheminement, pour pouvoir ensuite déceler son évolution historique et théorique. Ce recul destiné à une clarification conceptuelle de la notion de recherche féministe s’avère nécessaire dans la mesure où il nous permettra de voir la manière dont les études féministes se sont construites en France; un champ d’études interdisciplinaire en sciences humaines, toujours en pleine essor.
تبیین معناشناختی عناصر معماری در روایتگری منقوش و منظوم (با تمرکز بر وجوه عامیانه در نگاره بهزاد و داستان گنبد فیروزه نظامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۵۹
183 - 229
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است تا با تمرکز بر وجوه عامیانه در نگاره بهزاد و داستان گنبد فیروزه نظامی، به تبیین معناشناختی عناصر معماری در روایتگری منقوش و منظوم ایرانی بپردازد. برای رسیدن به این هدف، نخست با ارائه تعاریف اجمالی و کاربردی از مفاهیم کلیدی مورد نظر مشتمل بر عناصر معماری، روایت، وجوه عامیانه، معناشناسی حدود نظری و محتوایی پژوهش تعیین می شود. سپس با تکیه بر نقاط اشتراک، دو اثر محوری نگاره کمال الدین بهزاد و داستان گنبد فیروزه نظامی مورد بررسی و بازخوانی قرار خواهد گرفت. در ادامه، نقشه راه پژوهش براساس پرسش کلیدی بحث مبنی بر چگونگی یافتن نقش و جایگاه عناصر معماری مشخصاً گنبد و رنگ در فرایند روایتگری ترسیم و برای پاسخ دادن به آن، فرایندی سه مرحله ای، براساس آرای نشانه معناشناختی شعیری و کوتس، تدوین و اجرایی می شود. در مرحله اول، ادبیات و معماری به مثابه دو دستگاه روایتگر تعریف می شوند. سپس، هم زمان با خوانش نگاره و داستان، وجوه عامیانه هر اثر استخراج می شود و مورد بررسی قرار می گیرد. در گام سوم، یافته های پژوهش به صورت موازی بررسی و ارزیابی می شود. نتایج پژوهش شاخص های دوازده گانه معماری روایی و شاخص های هشت گانه ادبیات عامه را به دست داده است. همچنین، با توجه به محتوای روایی و نمادین، فضا، تداعی، تداعی تخیل، ساختن حال یا خلق اکنون، بهره مندی از تنش، در سه ساحت زمینه، استفاده و شیوه روایت، می توان وجوه مرتبط با ادبیات عامه را در گستره مورد بررسی پژوهش دریافت و تحلیل کرد.
بررسی تطبیقی نمایش واره میر نوروزی ایرانی با جشن واره ساتورنالیا از منظر کارناوالیته باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ مهر و آبان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
209 - 243
حوزههای تخصصی:
میر نوروزی یکی از نمایش واره های کارناوالی کهن ایران است که امروزه یا از میان رفته است و یا به ندرت روی می دهد. متأسفانه در راستای حفظ اهمیت این نمایش واره کهن به قدر کفایت و به اندازه ای که شایسته آن است مکتوباتی نگاشته نشده است. تا به امروز نوشته های گوناگونی درباره مفهوم کارناوال باختین در ادبیات و هنر منتشر شده، اما تاکنون به غیر از یک مورد محدود، که آن نیز صرفاً به مقایسه تطبیقی نمایش های خنده آور ایرانی با نظریات کارناوالی باختین پرداخته، بررسی دیگری در این زمینه صورت نگرفته است. از سوی دیگر هیچ یک از پژوهش های پیشین، به جنبه های اجرایی میر نوروزی و توان بالقوه این نمایش واره برای عرصه اجرا و تئاتر امروز ایران نپرداخته اند. به همین سبب، نگارندگان در این پژوهش بر آنند تا با رویکردی تحلیلی تطبیقی براساس آرای میخائیل باختین، یکی از مهم ترین نظریه پردازان قرن بیستم، ابتدا درباره ویژگی ها و مؤلفه های کارناوالیته در دو نمایش واره ساتورنالیا و میرنوروزی بحث کنند و سپس مضامین و مؤلفه های کارناوالی این دو نمایش واره را با یکدیگر تطبیق دهند تا از این رهگذر درک ویژگی های کارناوالی میر نوروزی میسر شود و درپی آن، ارزش و اهمیت این نمایش واره کهن ایرانی در نمایش های ایرانی، کارایی و پتانسیل و توان بالقوه آن در هنر اجرا و امروز تئاتر ایران، مورد تأکید و بازنگری قرار گیرد.
بررسی میزان تاثیرپذیری شهریار از اشعار ایرج میرزا بر اساس نظریه بینامتنیت ژولیا کریستوا
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
47 - 65
حوزههای تخصصی:
ایرج میرزا با جسارتی هنرمندانه، اصول شعر را در سطوح مختلف زبانی و محتوایی دگرگون کرده و فضایی خاص در شعر ایجاد نموده است که می توان تأثیر این دگرگونی را در شعر شاعران بعد او، از جمله محمدتقی بهجت (شهریار) مشاهده کرد. با توجه به اهمیت شهریار به عنوان یکی از شاعران برجسته دوره معاصر و ایرج میرزا به عنوان یکی از شاعران مشهور عصر مشروطه، بررسی دیوان شعری این دو شاعر بزرگ جهت کشف ویژگی های مشترک زبانی و محتوایی اشعار ایشان بسیار اهمیت دارد و هدف از این پژوهش بررسی میزان تاثیرپذیری شهریار از ایرج میرزا بر اساس نظریه بینامتنیت ژولیا کریستوا با توجه به مشترکات زبانی و محتوایی، به روش تحلیلی توصیفی است. در نتیجه مشخص گردید به لحاظ محتوایی، غزلیات شهریار بیشتر دارای محتوای دینی است و با توجه به این امر اشتراک قابل توجهی در شعر دو شاعر از نظر محتوا وجود ندارد؛ اما در حوزه واژه ها، ترکیبات عامیانه و در برخی موارد شیوه بیان اشتراکاتی را نشان می دهد.
معرفی نسخه خطّی هدایت نامه حزین شیروانی و بررسی ویژگی های سبکی آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
عبدالرحیم شیروانی، از گویندگان دوره قاجار بود. نسخه دیوان شامل سه اثر از وی( دیوان، صفاء-القلوب و هدایت نامه)، که در قرن 12، به خط پسرش، میرزا اسدالله، در زمان حیات وی، نوشته شده و به عنوان نسخه منحصر به فرد در کتابخانه ملّی تبریز نگهداری می شود. مقاله حاضر با هدف معرّفی و بررسی ویژگی های سبک شناسی هدایت نامه، به روش اسنادی- توصیفی و آماری و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای بررسی و تحلیل شده، در صدد پاسخگویی به این پرسش است که بارزترین ویژگی های سبکی هدایت نامه چیست؟ نگارنده در صدد معرّفی آن و بررسی ویژگی های رسم الخطّی و سبکی آن در سه سطح زبانی، فکری و ادبی است. اثر حاضر، یک اثر داستانی است که مهم ترین داستان آن، داستان حضرت ابراهیم و ذبح فرزندش، اسماعیل است که تحت عنوان ذبیح نامه، سروده شده است. یافته های پژوهش مبنی بر آن است که هدایت نامه یک نسخه مسوده بوده که در دو وزن از زیر مجموعه بحر هزج سروده شده است. تنها 10 درصد ابیات آن مردّف است. برخی از عیوب قافیه در آن قابل مشاهده است. به جهت شمول مطالب دینی و عرفانی، می تواند برای پژوهش های ادبی، دینی، تاریخی و عرفانی مفید واقع شود.
The Novel in Contemporary Iran: A Sociological Reading of Selected Contemporary Persian Novels(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۰
145 - 166
حوزههای تخصصی:
In this article, the status of the Persian novel has been investigated via an interdisciplinary approach during the last hundred years. The research starts with the emergence of the Persian novel and continues up to the 2010s/1390s A.H., and it looks into the selected novels from a sociological outlook, i.e., studying literature within its social, cultural, political and historical context. The introduction of modernism into the Iranian society paved the way for the advent of this newly emerging type of literature in Persian literary tradition. Moreover, changes in the political and social structure of the Iranian society led to the establishment and the formation of various periods in the history of the Persian novel. Besides, communication with the modern world and accordingly familiarity with modern world literature through translation had also a considerable role in this process of transformation. To support the claims made in this research, examples will be presented from different novels written during the aforementioned period.
بررسی تطبیقی آموزه های تعلیمی در اشعار ابراهیم ابوطالب و ناصر کشاورز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی آموزه های تعلیمی در اشعار ابراهیم ابوطالب و ناصر کشاورز چکیده پژوهش حاضر با ماهیتی تطبیقی و میان رشته ای درباره ی آموزه های تعلیمی در آثار «ابراهیم ابوطالب» شاعر برجسته ی کودک از یمن و «ناصر کشاورز»، شاعر نامور معاصر ایران در زمینه ی کودک است. هدف این پژوهش شناخت و بررسی اشعاری است که به آموزش موضوع خاص علمی و کاربردی پرداخته اند. در این جُستار با روش توصیفی تحلیلی و براساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به مؤلفه هایی چون مفاهیم و آموزه های دینی، احترام به پدر و مادر، اخلاق نیکو و رعایت ادب و آموزش نکات بهداشتی در اشعار هر دو شاعر پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، «ابوطالب» و «کشاورز» کودکان را سازنده ی فردای جامعه می دانند که باید برای آموزش آن ها سرمایه گذاری شود و با این دیدگاه مفاهیم تربیتی و اخلاقی را با زبان شیوای کودکانه و به گونه ای غیرمستقیم در اشعار خود به کار برده اند. در زمینه ی زبان هرکدام سبک ویژه ی خود را دارا هستند. زبانِ شعری «کشاورز» نسبت به «ابوطالب» از سادگی و روانی بیشتری برخوردار است. و هر دو از دریچه ی چشم کودکان به مسایل نگریسته اند. واژه های کلیدی : ادبیات تطبیقی، ادبیات کودک، آموزه های تعلیمی، ابراهیم ابوطالب، ناصر کشاورز.
«ما را به یاد آرید! » بررسی تطبیقی شعر «یاد آر» دهخدا با «به آیندگان» برشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
657 - 672
حوزههای تخصصی:
دهخدا و برشت که با یکدیگر همعصر بودند، با وجود زندگی در دو سرزمین متفاوت، فراز و نشیب های مشابهی را پشت سر نهادند و هر دو دوران ظلم و استبداد خودکامگان، جنگ، فقر و قحطی و تلخی تبعید را چشیدند. این مشابهت در تجربه ی زیسته ی آنان و همچنین مبارزه ی همیشگی برای آزادیخواهی که در شعرشان نیز نمود یافته، موجب شده تا درونمایه ی دو شعر مشهور آنان یعنی «یاد آر ز شمع مرده یار آر» و «به آیندگان» با یکدیگر شبیه باشد. آنها نخست به توصیف دوران تاریک خود می پردازند و از ناآگاهی و عدم مسئولیت پذیری مردم شکوه می کنند، سپس برای تنویر افکار عمومی مبارزات خود با حاکمان ظالم را برمی شمرند. دهخدا بر آن است که با وجود جو خفقان، او و همقطارانش دین خود را ادا نموده اند و در این راه حتی از جان خویش گذشته اند، حال آنکه برشت اذعان می کند تلاشش با وجود توان اندکی که داشته، کافی نبوده است. هر دو شاعر با اطمینان از اینکه این روزگار سیاه سر می آید، از آیندگان می خواهند که آنان را یاد کنند.
ردپای دانته در رمان ماه و آتش به قلم چزاره پاوزه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
527 - 549
حوزههای تخصصی:
نام دانته آلیگیری تقریباً در آثار زیادی از ادبیات جهان، به خصوص غرب، به چشم می خورد. نویسندگان و ادبای معاصر زیادی از زبان و فرهنگی متفاوت در برخی آثار و یا مطالعات خویش به سفر درونی دانته گونه انسان اشاره داشته اند. در شبه جزیره ایتالیا، نام و سنت و اندیشه و ذهنیت دانته بارها مورد خطاب و اشاره ی متفکرین و نویسندگان از قرن شانزدهم میلادی تا دوره ی معاصر قرار گرفته است. در مطالعات تطبیقی ملی و درون مرزی، امروزه محققین در ایتالیا و خارج از ایتالیا به وام گیری های موضوعی و ریخت شناسانه در آثار برخی داستان سرایان و نویسندگان قرن بیستم ایتالیا پرداخته اند، و در این بین شاید مطالعه ای از تریستان کی (۲۰۱۰) تحت عنوان «دانته به عنوان یک ضدمدل در ماه و آتشِ چزاره پاوزه» در خور اهمیت شایانی باشد چراکه با یک نگاه نقدی کلیت گرا به قیاس ساختاری و موضوعی بین افکار نویسنده ی ماه و آتش و نویسنده ی کمدی الهی پرداخته است. مطالعه ی حاضر با الهام گیری از مطالعه ی تریستان کی و با اتخاذ نگاهی لزوماً درون متنی، ضمن آنکه سعی دارد از عمق ماه و آتش به سمت برخی زوایای محتوایی و تصویریِ کمدی الهی حرکت کند، به دنبال یافتن رد پای دانته در قسمت های مختلف این رمان است. سوالی که در نهایت این جستار به دنبال پاسخی بر آن است این است که آیا به جز دوزخ و برزخ، ردپایی از بهشت نیز در ماه و آتش وجود دارد؟
خوانش بیش متنی داستان دو جانور: ایخنیلات نوشته آلِکسِی رِمیزوف و کلیله ودمنه با تکیه بر گونه شناسی ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
171 - 194
حوزههای تخصصی:
کلیله ودمنه به عنوان اثری فاخر و ارزشمند، یکی از متون تأثیرگذار بر آفریده های ادبی گوناگون در دوره های مختلف تاریخ ادبیات جهان بوده است. دامنه این تأثیر در ادبیات روسیه در حکایت های اخلاقی ایوان کریلوف و قصّه های فسیوالود گارشین و لِف تالستوی در قرن نوزدهم و حتی، آثار برخی نویسندگان قرن بیستم روسیه، از جمله آلِکسِی رِمیزوف قابل مشاهده است. در این جُستار برآنیم تا با به کارگیری شیوه تحلیل تطبیقی محتوا و تکیه بر نظریه ترامتنیت ژرار ژنت و رویکرد رِمیزوف به اقتباس ادبی از متون کهن و با اتکاء به تحلیل عناصر داستان، میزان و چگونگی تعامل داستان دو جانور: ایخنیلات نوشته آلِکسِی رِمیزوف را با پیش متن کلیله ودمنه مورد توجّه و مداقه قرار دهیم. برایند یافته های پژوهش حاکی از آن است که طبق فرضیه تحقیق، رابطه بیش متنیت از میان زیرشاخه های نظریه ترامتنیت ژنت، مصداق بیشتری درخصوص رابطه دو متن نامبرده دارد و دو باب شیر و گاو و بازجُستِ کار دمنه از کلیله ودمنه به عنوان پیش متن داستان نویسنده روسی مشخص می شوند. بررسی ها نشان داد در رابطه بیش متنی میان دو اثر مذکور، تراگونگی بر همان گونگی غلبه داشته و بنا بر گونه شناسی ژنتی، شاهد کارکرد تفنّنی، گشتار کمّی کاهش و گونه پارودی در رابطه بیش متنی آن ها هستیم.
تحلیل استدلال بلاغی در سوره های مدنی قرآن کریم براساس نظریه استدلالی شاییم پرلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر گذاشتن بر دیگری و اقناع در گفت وگوهای انسانی یک عنصر فعال و مشهود است از این رو استدلال کردن یکی از وجوه تمایز این گفت و گو ها می باشد. "شاییم پرلمان" یکی از کسانی است که در قرن بیستم به پیروی از ارسطو به بحث خطابه،بلاغت وجایگاه استدلال پرداخته است.می توانیم متن قرآن کریم را گفتمانی استدلالی قلمداد کنیم که در پی پاسخ گویی به گفتمان هایی با محوریت عقائدی همچون مرگ،جهان آخرت، معادجسمانی و... است. شاییم پرلمان یکی از کسانی است که در قرن بیستم به پیروی از ارسطو به بحث خطابه،بلاغت و جایگاه استدلال پرداخته است.بلاغت نقش بسزایی در ساختار گفتمان ها ایفا می کند زیرا با کاربرد زبان و اسالیبی که مرتبط با موقعیت و شرایط ایجاد جمله هستند پیوند می خورد. در تصور استدلالی، بلاغت ارتباط تنگاتنگی با اقناع دارد و این عقیده بسیاری از علمای بلاغت عربی است که آن را محصور در جنبه های زیباشناسانه و تزیینی سخن ندانسته بلکه یک حادثه وابسته به موقعیت می دانند که در پی پربار بودن هر چه بیشتر وجه استدلالی سخن است. اهمیت ابزار بلاغت در گفتمان استدلالی در زیبایی هایی است که بلاغت برای سخن می آفریند که می تواند روان مخاطب را تحریک نماید. در این جستار با روش توصیفی-تحلیلی و طبق نظریه استدلال شاییم پرلمان به تحلیل سازه های بلاغی در سوره های مدنی قرآن کریم پرداخته ایم.نتایج نتایج پژوهش نشان می دهد که سازه های بلاغی مانند تشبیه،استعاره،مجاز و کنایه در مؤثر تر واقع شدن در ذهن مخاطب و رساندن مخاطب به درجه اقناع موفق عمل کرده اند.