مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
شاعران معاصر
حوزه های تخصصی:
فصل ممیّزِ ادبیّات نوین با ادبیّات کلاسیک فارسی در ورود مضامین نو و تازه است؛ مضامینی چون تجدّد یا مدرنیته، ملیّت و ملّی گرایی، قانون و قانون گرایی، زنان و حقوق اوّلیه آنان، آموزش و پرورش نوین، مبارزه با عقاید خرافی، نقد باورهای نادرست و آزادی و آزادیخواهی. این مقاله کوشش خواهد کرد تا با ارائه دلایل کافی ثابت کند، آزادی و آزادیخواهی که مترادف با دموکراسی غربی است، در شعر شاعران دوره مشروطه، نسبت به سایر مضامین نو اصلاً جایگاه بایسته و درخوری ندارد. نه تنها بسامد این مضمون نوین در شعرشاعران این دوره بسیار کم است، بلکه منظور از آزادی مورد نظر شاعران در همین بسامد اندک ابیات نیز، در بسیاری از موارد با مبانی دموکراسی متفاوت است. آزادی نه تنها دغدغه اصلی شاعران دوره مشروطیّت نیست، بلکه در شعر بزرگترین شاعر آزادیخواه این دوره، یعنی فرخی یزدی، به ندرت در مفهوم غربی آن به کار رفته است. به علاوه تفاوتهای عمده ای است در برداشت فرّخی یزدی و لاهوتی و عشقی از آزادی، با برداشت مرحوم ملک الشعرای بهار و عارف قزوینی از آن. می توان گفت گرچه آزادی که مترادف با آزادی قلم و بیان و اندیشه باشد، در شعر شاعران این دوره کمابیش دیده می شود، اما به جز بهار که در دیوانش کاربرد کلمه آزادی در مفهوم غربی آن نسبتاً بسامد بالایی دارد، دیگر شاعران این دوره آزادی را بیشتر در مفاهیمی متفاوت به کار برده اند.
طنز در شعر معاصر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زمانی طنز در اثر شاعر یا نویسنده به ظهور میرسد که در اندیشه او بنمایه هایی از تعهد و مسوولیت پذیری وجود داشته باشد. زیرا طنز واقعی به دور از نگرش نقادانه نسبت به امور، تحقق پیدا نمی کند و چنان که می دانیم نقد نیز خود جلوه ای از تعهد است. در ادبیات متعهد و معناگرای معاصر، طنز اخلاقی تر است از این رو کمتر به هزل و هجو و فکاهی نزدیک می شود و به ندرت با آنها در می آمیزد. اینجا حوزه دخالت طنزپرداز شامل مسایل فکری، اعتقادی و مذهبی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، ادبی و حتی اقتصادی نیز می شود. نگارنده در این مقاله سعی بر آن داشته که اقسام طنز را در ادبیات معاصر به اختصار مورد بررسی قرار دهد.
نقش انجمن های ادبی مؤثر دوره پهلوی اول در روند شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ ایران بعد از اسلام، از زمان های گذشته تاکنون، انجمن های ادبی در شکل-گیری و روند تکاملی شعر فارسی نقش درخوری داشته اند. انجمن های ادبی از آغاز حکومت طاهریان تا زمان مشروطه مهم ترین انجمن های ادبی به شمار می آیند. با آغاز نهضت مشروطیت ایران انجمن های ادبی نقش پررنگ تری در روند دگرگونی شعر معاصر عهده دار شدند. بسیاری از تغییرات و دگرگونی ها در شعر مشروطه از درون این انجمن ها شکل گرفت و اساساً شعر را چه از نظر شکل و چه از نظر محتوی و مضمون به کلی دگرگون ساخت و شعر نو فارسی از درون آن بیرون آمد؛ امّا در عصر رضاشاه، به دلیل اختناق شدید فرهنگی، نقش انجمن های ادبی کمرنگ شد؛ با این وجود انجمن هایی شکل گرفتند که بیشتر دنباله روی از آثار گذشتگان را سرمشق کار خود قرار دادند. مضامین گوناگون مورد درخواست و رضایت حاکمیت را در قالب های گوناگون می سرودند و بدون داشتن هیچ گونه گرایش سیاسی در همان مضامین و مفاهیم کهن طبع آزمایی می کردند. «انجمن ادبی ایران» و «انجمن ادبی حکیم نظامی» به مدیریت وحید دستگردی از جمله ی این انجمن ها بودند که علاوه بر استقبال اشعار پیشینیان به تصحیح متون کلاسیک شعر فارسی نیز توجه ویژه ای داشتند و متن دیوان حکیم نظامی گنجوی و جمال الدین و کمال الدین اصفهانی را تصحیح و منتشر کردند . در این مقاله به معرفی این دو انجمن می پردازیم و نقش آن ها را در پیشرفت یا رکود شعر فارسی بررسی می کنیم.
احساس محرومیت نسبی در اقوام ایرانی و شیوه های محرومیت زدایی؛ تحقیقی در اندیشه شاعران معاصر قشقایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال اول پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
125 - 153
حوزه های تخصصی:
این تحقیق چگونگی بازتاب محرومیت نسبی در آثار شعرای معاصر قشقایی را بررسی می کند. در اینجا، از نظریه رابرت گر تنها به عنوان راهنما و شاهد استفاده شده است. با تحلیل محتوای اشعار شاعران موردمطالعه، مشخص می گردد که نه تنها محرومیت در قوم قشقایی وجود دارد بلکه شاعران قشقایی هم، در اشعار خود به این موضوع پرداخته اند. همچنین مشخص می شود که برداشت و شیوه سازش یا برخورد شاعران با مسئله محرومیت یکسان نیست؛ ازجمله اعتراض و مبارزه انقلابی با منبع محرومیت، یا پذیرش و کنار آمدن با پدیده محرومیت به عنوان امر طبیعی و یا توسل به قدرت های فراطبیعی و امداد الهی. پس از کشف و دسته بندی مقوله ها، راه هایی نیز برای کاهش محرومیت پیشنهاد خواهد شد.
بررسی ویژگی های شخصیتی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در شعر پس از انقلاب اسلامی
منبع:
زن و فرهنگ سال پنجم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۰
79-96
حوزه های تخصصی:
شعر فاطمی شیوه ی نوینی در ادبیاّت عصر انقلاب اسلامی م یباشد و حضرت فاطمه)س( از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در این راستا شخصّیت حضرت زهرا)س( برای روشن نمودن جایگاه زن در جامعه نقش الگویی به سزایی داشته و باعث پویا و فعّال شدن نقش زن در ادبیاّت انقلاب شده است. بسیاری از شاعران انقلاب مضامین مکرّر را در قالب های گوناگون از جمله نو و با زبانی جدید بدون تقلید جهت شناخت حضرت زهرا)س( به کار برد هاند. در این مقاله به چهار نگرش کلی پیرامون اشعار فاطمی پرداخته شده است و در ادامه، آن دسته، از ویژگی های شخصیتی حضرت زهرا)س( که با توجه به موقعیت اجتماعی و ادبی در این عصر ظهور بیشتری در شعر شاعران معاصر داشته است مورد بررسی و تحلیل قرارگرفته است.
بررسی اندیشه های اگزیستانسیالیستی در شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان مکتب اگزیستانسیالیسم ( اصالت وجود )، از جمله سارتر، آفریننده آثار ادبی بسیار با مضامین فلسفی هستند. اساس و محور این مکتب، اندیشیدن در باب انسان و هستی، آزادی و اختیار، مسؤولیّت و تعهّد اجتماعی است که با دلهره و اضطراب همراه است .شاعران شعر نو فارسی، گاه بر حسب روحیّه فردی، در باب هستی و نیستی، به اندیشیدن پرداخته اند و گاه بر حسب شرایط اجتماعی - سیاسی، اشعاری را سروده اند که به نوعی در ارتباط با مکتب اگزیستانسیالیسم است. در این مقاله ضمن تبیین مؤلّفه های اگزیستانسیالیسم و آوردن نمونه اشعاری از شاعران معاصر و تحلیل آنها ، رگه هایی از اندیشه های این مکتب را در اشعار این شاعران مورد بررسی قرارداده ایم. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی درصدد یافتن پاسخ این سوال است که آیا اندیشه های اگزیستانسیالیستی در شعر شاعران معاصر وجود دارد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که شاعران معاصر، گرچه فیلسوف نیستند و یا صرفاً قصد بیان اندیشه های فلسفی را نداشته اند اما با توجّه به ذهن متفکّر و وضعیّت اجتماع خود، به سرودن اشعاری پرداخته اند که به نوعی در ارتباط با مولفه های مکتب اگزیستانسیالیسم است.
بازتاب جغرافیای وطن در ادبیّات منظوم کلاسیک و معاصر فارسی
منبع:
شفای دل سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
85 - 100
حوزه های تخصصی:
از آن جا که اشعار مربوط به جغرافیای وطنی و سرزمین، جزء پیکره یک اجتماع و ملّت محسوب می شود، می توان گفت محتوای اشعار شاعران وطن دوست دربرگیرنده موضوعاتی است که به نوعی با مؤلّفه های جغرافیایی گره خورده است. شاعران در دوره های گوناگون پیوسته از ابراز عشق به میهن، سروده های بسیاری خلق کرده اند که قابل توجّه و تأمّل است. در این پژوهش سعی شده با تأکید بر شعر چند تن از شاعران ادبیّات کلاسیک و معاصر، به ویژه شاعرانی که به وطن ابراز عشق کرده اند، به چگونگی بازتاب مؤلّفه های جغرافیایی در ادبیّات شاعرانه آن ها توجّه گردد. نتایج حاکی از آن است که ناصرخسرو، سعدی، حافظ به عنوان شاعران کلاسیک و منوچهر آتشی، اخوان ثالث، علی معلّم و شهریار به عنوان شاعران معاصر، در سروده های خود، به گونه های مختلف از جغرافیای ایران یاد کرده اند و علّت یادآوری از سرزمین و مؤلّفه های جغرافیایی در سروده های شان را می توان همان عشق به وطن دانست. این مؤلّفه های جغرافیایی انعکاس یافته در سروده های شاعران مذکور عبارتند از: وطن، هویّت مکانی، اسامی جغرافیایی، فضای جغرافیایی و سرزمین. از میان این مؤلّفه ها، اسامی جغرافیایی مانند دریا ی خزر، مازندران، خراسان، شیراز، جنوب و آذربایجان از بسامد بالایی برخوردار است.
بررسی عناصر ادبیات عامه در اشعار شاعران بختیاری
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین ابزارهایی که اقوام مختلف برای حفظ و ارائه شاخص های فرهنگی خود از آن بهره جسته اند گویش و فرهنگ عامه آن قوم است. فرهنگ عامه یا فولکلور، دانشی درباره زندگی، آداب و رسوم، عادات و عقاید، اخلاق و منش های زیستی انسان است و امروزه به عنوان یکی از عناصر فرهنگ مورد مطالعه جامعه شناسان، انسان شناسان و پژوهشگران قرار گرفته است. فرهنگ عامه شامل: قصه ها، افسانه ها، اسطوره ها، تصنیف ها و ترانه ها، امثال و حکم و آداب و آیین هایی است که از گذشته های بسیار دور، سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر در میان اقوام منتقل شده است. پژوهش حاضر با بررسی سروده های بومی قوم بختیاری به کاربرد فرهنگ عامه و شاخص های فرهنگی این قوم در شعر شاعران پرداخته است و هدف کلیآن، بازتاب عناصر فرهنگی در شعر شاعران معاصر بختیاری است. نتیجه بدست آمده از این پژوهش نشان می دهد شاعران معاصر بختیاری از تبعات هویت بخشی، وحدت-بخشی، انطباق پذیری و آرامش بخشی فولکلور در آثارشان آگاه بوده و به همین دلیل در اکثر اشعارشان از عناصر فولکلور و آداب و رسوم رایج مردم بختیاری استفاده می کنند.
بررسی تطبیقی مضامین مشترک ادب مقاومت ایران و فلسطین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۷
1 - 30
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی مفهوم مقاومت، به عنوان یکی از مضامین برجسته ادبیات جهان و نیز بخش مهمی از ادب متعهد و ملتزم در شعر دو کشور ایران و فلسطین است. ادبیات پایداری ادبیات ستیزه و عشق به آرمان ها و ارزش هاست. ادبیات پرتلاطمی است که یأس و ناامیدی را نمی پذیرد. جایگاه ادبیات پایداری، به ویژه شعر، در تحولات ملت ها انکارناپذیر است. دغدغه های شاعران این نوع ادبیات بیدارکردن و آگاهی انسان هاست. از مهم ترین درونمایه های شعر پایداری، شهید، دعوت به مبارزه، وطن، نماد، مقاومت، صلح و دوستی و ... می باشد. هدف این مقاله که با روش تحلیلی - توصیفی انجام گرفته است بررسی مضامین مشترک ادب مقاومت در شعر شاعران معاصر ایران و فلسطین است. برای نیل به این منظور سلمان هراتی و قیصر امین پور به عنوان دو شاعر مقاومت معاصر ایرانی و سمیح القاسم و محمود درویش به عنوان دو شاعر مقاومت معاصر فلسطینی انتخاب شدند. شهید و شهادت، دعوت به مبارزه، وطن و وطن پرستی، هویت ملی و مذهبی و ... همگی از مضامینی هستند که جلوه خاصی در هر دو ادب دارند.
بررسی عنصر موسیقی در شعر محمود سامی البارودی و ملک الشعرای بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
515 - 540
حوزه های تخصصی:
موسیقی از برجسته ترین عناصر شعری در ادبیات هر ملتی است. در این میان ادبیات برخی ملت ها چون ادبیات فارسی و عربی از عناصر موسیقایی یکسانی در اشعارشان برخوردارند. در این پژوهش، سعی بر آن است تا با تکیه بر این عنصر، اشعار دو شاعر برجسته و معاصر عربی و ایرانی محمود سامی البارودی و ملک الشعرای بهار تحلیل و بررسی شوند، تا نحوه بکارگیری عوامل موسیقی ساز در اشعار این دو شاعر آشکار شود. برای رسیدن به این مقصود موسیقی اشعار آن ها از دو جنبه مهم: موسیقی بیرونی (وزن، قافیه وردیف) و موسیقی درونی(جناس و سجع و تکرار با زیرشاخه واج آرایی و تکرار لفظ و تکرار هجا همچنین رد العجز علی الصدر و طرد و عکس) بررسی شده است. با این فرضیه که هر دو شاعر توانسته اند با استفاده از ابزارهای موسیقی ساز نغمه های دلنشینی را بر تارهای شعرشان تصنیف نمایند. نتایج این بررسی نشان می دهد شباهت زیادی میان این دو شاعر مشهود است.
بررسی میزان تاثیرپذیری شهریار از اشعار ایرج میرزا بر اساس نظریه بینامتنیت ژولیا کریستوا
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
47 - 65
حوزه های تخصصی:
ایرج میرزا با جسارتی هنرمندانه، اصول شعر را در سطوح مختلف زبانی و محتوایی دگرگون کرده و فضایی خاص در شعر ایجاد نموده است که می توان تأثیر این دگرگونی را در شعر شاعران بعد او، از جمله محمدتقی بهجت (شهریار) مشاهده کرد. با توجه به اهمیت شهریار به عنوان یکی از شاعران برجسته دوره معاصر و ایرج میرزا به عنوان یکی از شاعران مشهور عصر مشروطه، بررسی دیوان شعری این دو شاعر بزرگ جهت کشف ویژگی های مشترک زبانی و محتوایی اشعار ایشان بسیار اهمیت دارد و هدف از این پژوهش بررسی میزان تاثیرپذیری شهریار از ایرج میرزا بر اساس نظریه بینامتنیت ژولیا کریستوا با توجه به مشترکات زبانی و محتوایی، به روش تحلیلی توصیفی است. در نتیجه مشخص گردید به لحاظ محتوایی، غزلیات شهریار بیشتر دارای محتوای دینی است و با توجه به این امر اشتراک قابل توجهی در شعر دو شاعر از نظر محتوا وجود ندارد؛ اما در حوزه واژه ها، ترکیبات عامیانه و در برخی موارد شیوه بیان اشتراکاتی را نشان می دهد.
اهمیت فرهنگ عامه و نقش آن در آفرینش آثار ادبی از دیدگاه شاعران برجسته معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۵۹
143 - 182
حوزه های تخصصی:
فرهنگ عامه از دیرباز عنصری اثرگذار در آفرینش آثار ادبی بوده است. زبان، آداب و رسوم، سنت ها، باورهای عامه و... همه از عناصری هستند که شاعران در طول تاریخ ادب فارسی در راستای اهداف خود از آن ها بهره گرفته اند. با گسترش نقد و نظریه های ادبی در روزگار معاصر، شاعران نیز در کنار منتقدان ادبی، درباره رازهای آفرینش آثار ادبی، منابع خلق آن، عناصر اثرگذار آن و... اظهار نظر کرده اند. یکی از مواردی که شاعران برجسته معاصر درباره آن سخن گفته اند، فرهنگ عامه و نقش آن در آفرینش شعر است. با توجه به اهمیت مسئله، هدف ما در این پژوهش بررسی دیدگاه ها و نظرات شاعران برجسته معاصر درباره اهمیت و ارزش فرهنگ عامه و نقش آن در آفرینش شعر است. در راستای این هدف با روش تحلیلی توصیفی تلاش شده است تئوری ها و دیدگاه های شاعران برجسته ای مانند نیمایوشیج، اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، احمد شاملو و سیمین بهبهانی از لابه لای مصاحبه ها و آثار آنان استخراج، تحلیل و توصیف شود تا از این طریق نقش و اهمیت فرهنگ عامه در خلق آثار ادبی از دیدگاه آنان روشن گردد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که شاعران جریان ساز روزگار معاصر، علاوه بر اینکه از ظرفیت ها و قابلیت های فرهنگ عامه در خلق آثار خود استفاده کرده اند، نگره ها و نظرات مهمی نیز درباره اهمیت زبان عامه، زبان آرگو، نقش زبان عامه و آرگو در ترجمه آثار ادبی، ظرفیت فرهنگ عامه در گسترش تخیل هنری و ادبی، دلایل ماندگاری فرهنگ عامه و ... ارائه کرده اند که بیش از پیش اهمیت فرهنگ عامه و زیرمجموعه های آن را در آفرینش آثار ادبی نشان می دهد.