فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۹٬۹۸۱ تا ۵۰٬۰۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۷۶
131 - 152
حوزههای تخصصی:
تفصیل مسافرت کابیتان اطراس به سمت قطب شمالی در سنه ی 1860مسیحی ترجمه ی محمد حسن خان صنیع الدوله (اعتمادالسلطنه) است از قسمت اول رمان ژول ورن به نام Les Aventures du Capitaine Hatteras [1864] که از 11محرم 1288هجری قمری در شماره ی اول «روزنامه ایران» به صورت پاورقی چاپ شده و در صدوسی ودومین شماره به پایان رسیده است. از آن جا که روزنامه ی ایران ارگان رسمی دولت ایران در آن زمان به حساب می آید، نوشتار حاضر در پی آن است روابط قدرت را در متن اثر ادبی پیش گفته مشخص سازد و بازخورد انتشار آن را در بافت غیرزبانیِ نهادِ قدرت و روزنامه ی ایران نشان دهد. از همین روست که نویسندگان با اتخاذ رویکرد تاریخ گرایی نوین[i] می کوشند پاسخی برای این پرسش بیابند که رمان تفصیل مسافرت کابیتان اطراس به سمت قطب شمالی در سنه ی 1860مسیحی چگونه در قالب گفتمان حاکم زمان خود جای می گیرد و با چه تمهیدی از متن اثر فراتر رفته لایه های پنهان قدرت را بازمی نمایاند. در نگاهی کلی فرض بر این است که ابتدا نخبگان جامعه گونه ی علمی-تخیلی را از میان سایر گونه های ادبیات داستانی برای روایت داستان برمی گزیند اما به تدریج با پیش روی داستان ساخت سنتی قدرت، گرایش علمی-تخیلی پیشین را به گونه ی تاریخی-عینی معهودِ گذشته فرو می کاهد. [i]. New Histoisism
پیوند و مواجهه هنری سیمین بهبهانی با خود، دیگران و محیط در غزل های نو نیمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غزل نو، نوع جدیدی از غزل با نگاهی تازه و زبانی امروزی است که پس از گسترش شعر نو در جامعه ادبی ایران، به وجود آمده است. سیمین بهبهانی با آثاری چون: «تازه ها»، «خطی ز سرعت و از آتش»، «دشت ارژن»، «یک دریچه آزادی» و «یکی مثلاً اینکه» خود را به عنوان یکی از پیشگامان کوشای این فرم شعری معرّفی کرده است. با توجّه به تأثیر شعر نیمایی بر پیدایش غزل نو و احیاگر بودن سیمین در این نوع غزل، تأثیر نیما را بر این قالب شعری اش نادیده نمی توان گرفت. نویسنده در این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی و ابزار کتابخانه ای درصدد آن است تا برخورد سیمین بهبهانی با خود، دیگران و محیط اطرافش را در غزل های نو نیمایی بررسی نماید. با واکاوی این گونه از سروده های سیمین، این نتیجه حاصل می گردد که غزل نو سیمین، فرمی ترکیبی برای بیان عاشقانه موضوعات اجتماعی است. سروده های متعدد سیمین بیانگر آن است که می توان بسیاری از اصول شعر نیمایی را در غزل به کار بست؛ طبق اصل خودنگری شاعرانه، در غزل های نو سیمین بهبهانی، بین شاعر و شعرش هیچ گونه فاصله ای نیست. وی شاعری جامعه مدار است و همچون نیما از مسائل جاری در جامعه خود سخن گفته است.
آرتور رمبو و نیما یوشیج، دو پیشگام شعر نو (یک بررسی تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱۸
73 - 90
حوزههای تخصصی:
قرن نوزدهم میلادی چه در فرانسه و چه در ایران، قرن فرازونشیب های سیاسی-اجتماعی عظیمی بوده است. در این میان، ادبیات طبعاً نمی توانسته نسبت به این تحولات بی تفاوت مانده باشد. در فرانسه، آرتور رمبو علی رغم سنّ کم، زندگی کوتاه و پرحادثه و نیز پراکندگی آثارش، توجّهات بسیاری را به خود جلب نمود. امروزه از او به عنوان یکی از تأثیرگذاران بر شعر نو فرانسه یاد می شود. از دیگر سو، سهم و نقش نیما یوشیج در شعر معاصر فارسی بر کسی پوشیده نیست. با این حال، تاکنون کمتر نام این دو شخصیت برجسته در یک مقایسه تطبیقی کنار هم ظاهر شده است. مقاله حاضر با تمرکز بر زمینه و چهارچوب سیاسی اجتماعی دو شاعر و نیز با مطالعه دو اثر شناخته شده از این دو، افسانه از نیما و زورق مست از آرتور رمبو، تلاش می کند تا نه مقایسه ای مکانیکی بلکه تصویری جامع از ماهیت و ابعاد برخورد این دو ذهنیت شاعرانه با سنت ادبی زیبایی شناختی زمانه خود و اقتضائات و فراز و فرودهای برهه پرآشوبی که در آن می زیسته اند، به دست دهد. در قسمت اول به بررسی چهارچوب تاریخی مادی خلاقیت هنری نیما و آرتور رمبو تکیه خواهیم کرد و در بخش دوم، برای مطالعه ای انضمامی تر، از ابزارهای نقد متنی چنان که زبان شناسی برای متن ادبی به ما می آموزد، استفاده خواهیم نمود. ودر پایان می توان مشاهده نمود که هر دو شاعر، از نظر ماهوی حساسیتی کمابیش مشابه در مقابل مسائل موضوعی زمینه و زمانه خویش بروز می دهند.
بررسی وتحلیل عناصر ِ داستان ِ غنایی حُسن و دل سیبک نیشابوری
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال اول بهار ۱۳۹۲ شماره ۲
81 - 91
حوزههای تخصصی:
مولانا محمدبن یحیی سیبک نیشابوری ، ازشاعران و نویسندگان قرن نهم هجری است، وی کتاب «حُسن و دل» را به سال 840 ه ق ، ساخته است. حُسن و دل داستانی است غنایی که به زبان سمبولیک وبا نثری مسجع نوشته شده و دارای تازگی ها و لطایف ویژه ای است. چنان که از متن داستان برمی آید انگیزه ی این تصنیف، نمایش ِتلاشی است پُرحادثه برای دستیابی به « آب حیات» که نویسنده پس از عرض تأویلاتی بسیار و در مسیر این تلاش ها آدمی را به مقصد رهنمون می کند و اما در این نمایش، صحنه، تن و جان آدمی است، بازیگران، اعضای آن. دراین داستان بسیاری ازجنبه هاوعناصرداستانی متعارف درادبیات داستانی دیده می شودکه هدف این مقاله بررسی و تحلیل فراوانی عناصرداستانی نظیر : زاویه دید، طرح،ساختار،اندیشه وتم،کشمکش،شخصیت و شخصیت پردازی،گفت وگو وزمان مکان است. گویی این داستان با بهره مندی ازفنون عناصر داستان پردازی نوین بیان شده است. هم چنین پرداخت عناصرداستانی دراین داستان به گونه ای است که مخاطب در برخورد باآن به مثابه یکی از شخصیت های داستان حضور فعال دارد. مقاله حاضربه منظوربررسی وتحلیل حُسن ودل سیبک نیشابوری،به شیوه ی کتابخانه ای نوشته شده است ویافته های پژوهش به شکل توصیفی وتحلیلی ارائه شده اند.
بررسی ویژگی های سبک ادبی کتاب بیتال عجم از منظر علم بیان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
1 - 38
حوزههای تخصصی:
نسخه های خطی آثار ارزشمندی هستند که به لحاظ تاریخی، هویتی، مذهبی و فرهنگی تبیین گر بخش مهمی از حیات یک کشور هستند. یکی از نسخه های خطی مهم و تاریخی، کتاب بیتال عجم است که از متون داستانی هند باستان به شمار می رود که در قرن سیزدهم هجری، به وسیله مهاراجا مدهو کیشان و برادرش ایندرا کیشان بهادر، در هند به فارسی ترجمه شده است. هدف این پژوهش، بررسی ویژگی های سبک ادبی آن، از منظر علم بیان است. این پژوهش، ابتدا با شیوه کتاب خانه ای، سپس استخراج، طبقه بندی و بررسی آماری آرایه های (تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه) و در نهایت با استفاده از روش تطبیقی به بسامدسنجی شیوه های ساختاری این آرایه ها، به ویژگی های سبکی آن ها در این اثر دست یافته است. کاربرد چشمگیر کنایه، اضافه های تشبیهی فراوان، ساختار تشبیه از نوع ترکیب وصفی، تشبیهات حسی به حسی و عقلی به حسی، استعاره های ساده و نزدیک به ذهن، استعاره های مکنیه از نوع ترکیب وصفی و فراوانی مجاز به علاقه جزئیه و محلّیه از شاخصه های مهم ادبی این اثر از منظر علم بیان هستند. یافته های مقاله نشان داد بیتال عجم، صرفاً یک اثر داستانی محض به زبان ساده نیست، بلکه به کارگیری فراوان آرایه های ادبی، به ویژه، بسامد بالای آرایه های کنایه، تشبیه، استعاره و مجاز، آن را به یک اثر ادبی ارزشمند تبدیل نموده و نثر بخش عمده آن را در شمار نثر فنی قرار داده است.
بررسی تقابل گفتمان های اجتماعی در غزلی از حافظ
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳
53 - 64
حوزههای تخصصی:
حافظ در بسیاری از غزل های خود به صورت شاعرانه به موضوعات اجتماعی پرداخته است و تلاش می کند گفتمان های غالب روزگار را به چالش بکشد و در برابر آن ها از گفتمان های مغلوب حمایت نماید. مهم ترین رویارویی در شعر حافظ جدال گفتمان زهد و ریا با گفتمان رندی و خوش باشی است. در این مقاله، بر اساس الگوی تفسیری چندسطحی، غزل حافظ با مطلعِ منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن / منم که دیده نیالوده ام به بددیدن از منظر بررسی تقابل های اجتماعی بررسی شده است. بر اساس نتایج به دست آمده درمی یابیم که در جامعه ی عصر حافظ، زهد ریاکارانه و جزم اندیشی ابزاری است در دست قدرتمندان که برای تأمین منافع خود از آن بهره می گرفته اند. در مقابله با این رویکرد، حافظ در پی آن است که در کنار تک صدایی موجود در جامعه که مورد تأیید حاکمان است، صدایی دیگر را نیز حداقل در سطح شعر خویش مطرح کند و از این طریق به وضعیت و دیدگاه های موجود در محیط و زمانه خود اعتراض کند. هدف حافظ از طرح گفتمان شبه ملامتی، نقد گفتمان قدرت و تهذیب اجتماعی است تا دین و تقوا دامِ تزویر برای فریب خلق نشود و عیب جویی از دیگران شخص را به خودپرستی نکشاند. البته بهره گیری استادانه از عناصر زبانی و زیبایی آفرینی و والایی اندیشه های مطرح شده در متن، موجب شده است تا شعر حافظ نمودی فرازمانی و فرامکانی به خود گیرد و صدای اعتراضی همیشگی به زهد دروغین و فریبکاری اربابان قدرت در تمامی جوامع و دوره ها به شمار آید.
بازشناختِ فرایند استعاره سازی در لایه «بلاغی» سبک غزل اجتماعی معاصر و کارکردهای ایدئولوژیکی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی فرایند استعاره سازی در لایه بلاغی سبک غزل اجتماعی معاصر و بررسی کارکردهای ایدیولوژیکی این فرایند است تا بتوان از این رهگذر، به الگوی مسلط ساخت استعاره در این گونه ادبی دست یافت؛ همچنین این مقاله در پی آن است، با خوانش و تحلیل نمونه ها در حیطه جامعه آماری مورد نظر، کاربرد این شگرد بلاغی را ازمنظر نقش و کارکردهای آن بر مبنای نگاه ایدئولوژیکی شاعران، تحلیل و تبیین کند. بررسی ها نشان می دهد که غالب استعاره های به کار رفته در این سروده ها، از نوع استعاره های مصرّحه مجرّده است. بنای خلق استعاره ها در وهله نخست بر تجسّم گرایی است و بیش از همه بر پایه جاندارانگاری و با تمرکز بر گیاه انگاری و جانورانگاری ساخته شده اند و شاعران بر مبنای مشابهتی که میان مبانی فکری و باورهای ذهنی خود با پدیده مورد نظر یافته اند، اقدام به ساخت استعاره کرده اند. از منظر نقش وکارکرد نیز بزرگ نمایی، تمجید و ستایش یا کوچک نمایی و اکراه و تحقیرِ مصادیق این استعاره ها، از مهم ترین مبانی فکری و ایدئولوژیکی شاعران این گونه ادبی است.
اهمیت جایگاه رویکرد تطبیقی در تاریخ ادب عامه فارسی (با تکیه بر نقد درسنامه متون نظم و نثر عربی سر فصل گرایش ادبیات عامه مقطع کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
33 - 73
حوزههای تخصصی:
گرایش ادبیات عامه در ایران، سال 1392 در مقطع کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی تأسیس شد. در سرفصل این گرایش، دو واحد به «متون نظم و نثر عربی» اختصاص داده شده است. منابع این درسنامه با منابع درس نظم و نثر عربی در سایر گرایش های کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی مشترک است و به ادبیات نخبه گرا و رسمی عربی تکیه دارد. این در حالی است که فرهنگ و ادبیات عامه ایرانیان که از فرهنگ عربی_اسلامی نیز تأثیر پذیرفته، در قرون نخست اسلامی تا حد زیادی در منابع عربی بازتاب یافته و دلایل بسیاری مبنی بر اهمیت این منابع در باب فرهنگ و ادب عامه ایرانی وجود دارد. به بیان بهتر رویکرد تطبیقی کلید حل ابهام ها و خلل های تاریخی موجود در زمینه پژوهش های مربوط به ادب عامه ایرانی است. بر این اساس لازم است در درس «متون نظم و نثر عربی» در گرایش ادبیات عامه اهداف، رؤوس مطالب و منابع با توجه به اهمیت رویکرد تطبیقی در قرون نخست اسلامی متناسب سازی شود. در این جستار ابتدا دلایل اهمیت رویکرد تطبیقی در تاریخ ادب عامه ایرانی با روش توصیفی_تحلیلی بررسی شده و سپس اهمیت این درسنامه در سرفصل گرایش ادب عامه نیز تبیین شده است. سرانجام با تکیه بر ظرفیت فراوان ادبیات تطبیقی از نظر مؤلفه های ادب عامه، درسنامه ای متناسب با نیاز علمی دانشجویان این گرایش برای درس متون نظم و نثر عربی طراحی می شود
صنعت ادبی تناقض در آثار جان دان و سعدی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۵
37 - 47
حوزههای تخصصی:
"تناقض" در مقام صنعتی ادبی نقش مهمی را در ادبیات شرق و غرب ، به ویژه در ادبیات فارسی، یونانی و انگلیسی ایفا می کند. کاربرد تناقض به عنوان یکی از روشهای نقد ادبی شامل بررسی اظهارات دوپهلو و نتیجه گیری، و برداشت متعاقب از آنها است. هم سعدی شیرازی و هم جان دان از تناقض جهت بررسی تضادهای غالبی استفاده می کنند، که تا اندازه ای برای خوانندگان عادی غیرقابل درک است. در این مقاله تلاش شده نحوه به چالش کشیدن فهم و درک عمومی خوانندگان، از طریق تضادهایی که در ذهن آنها با خواندن اشعار این دو شاعر نقش می بندد، مورد نقد و بررسی قرار گیرد . این مقاله همچنین می کوشد چگونگی ظهور و بروز افکار، و اهداف این دو شاعر را در کاربرد تناقض نشان دهد.
بررسی تطبیقی «پارسا زن» عطار و «هزار و یک شب» بوکاچیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۶
81 - 97
حوزههای تخصصی:
این مقاله به روش تقابل کلی دو داستان را مقایسه کرده: «پارسا زن» در «الهی نامه» عطار داستانی در بیان اهتمام زنی در اثبات عفت و زهد خود که از رهگذار عدم تسلیم به خواهش های ناپاک متهم به خیانت شده، به اضطرار راهی سفر می شود و در مقابله با ناملایمات و بلایا، به مستجاب الدعوگی رسیده عفیف و شریف به وصال دوبارف شوی می رسد؛ و داستان «هزار و یک شب آلاتی یل» در «دکامرون» اثر بوکاچیو ، روایت شاهدختی که هنگام گسیل او به همسریِ پادشاه مغرب، در طی سفر گرفتار حوادثی می شود و برای رسیدن به مقصد، ناگزیر - به اندک مقاومتی- خواسته هایی را اجابت کند. هدف این مقاله بررسی دو داستان یکی به نظم و یکی به نثر از دو ملّیت مختلف و یافته های این تحقیق، علت شباهت کلی ساختار اصلی دو داستان و تفاوت هایی در جزئیات آن دو مانند نوع و تعداد رویدادها، هدف سفر، شخصیت های داستان، طبقات اجتماعی، زمان و مکان رویدادها، راوی، زبان قصه ها و مواردی از این گونه است.
اندیشه دینی در اشعار ملک الشعرای بهار و احمد صافی النجفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۵
49 - 71
حوزههای تخصصی:
اگر شعر و شاعری در خدمت خیر و صلاح جامعه باشد، و آن را به سوی اخلاق فاضله و ایمان به خدا سوق دهد؛ بدون تردید مورد تأیید اسلام است، که قرآن، پیامبر گرامی اسلام(ص) و اهل بیت(ع) هم از چنین شعری حمایت می کنند. از صدر اسلام تا حال با تمسک به سنت پیامبر اکرم(ص)، از شعر به عنوان سلاحی کارآمد و معنوی در دفاع از دین و مبانی آن، و نیز مقابله با تهاجم دشمن استفاده شده است . در این خصوص بهار و احمد صافی از نمونه های بارزی هستند که د ر لابه لای اشعارشان باورهای دینی و آموزههای اعتقادی، نمودی روشن دارد. تلاش این مقاله بر آن است که ظهور و بروز اندیشههای دینی، در اشعار این دو شاعر معاصر را با روش تحلیل محتوا بررسی نماید.
تحلیل الگوهای روابط عاشقانۀ شخصیت های زن در مثنوی های عطار بر اساس نظریۀ مثلث عشق استرنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت های زن چه در جایگاه عاشق و چه معشوق در مثنوی های عطار، به صورت فعالانه با مردان ارتباط عاطفی برقرار می کنند که نگرش آنان دربارۀ عشق، در شکل گیری این ارتباط نقش مؤثری دارد. هدف در این پژوهش نیز بررسی شناخت این شخصیت ها، از ابعاد عشق در مثنوی های عطار (منطق الطیر، الهی نامه و مصیبت نامه) بر اساس نظریۀ عشق استرنبرگ و با روش اسنادی است و به این پرسش ها پاسخ داده می شود که آیا الگوهای روابط عاشقانۀ زنان در حکایت های عطار، با ابعاد عشق از نظر استرنبرگ مطابقت دارد؟ زنان به کدام ابعاد عشق بیشتر توجه نشان داده اند و تفاوت نگاه آنان با مردان در این زمینه ها چه بوده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد، الگوی روابط عاشقانۀ زنان مطابق با دیدگاه استرنبرگ بوده است؛ اما به دلیل تفاوت های فرهنگی و نگرش های عرفانی، شخصیت های زن حکایت های عطار، به برخی از ابعاد و مؤلفه های عشق بیشتر توجه نشان داده اند؛ چنان که از نظر آنان، مردان در جایگاه عاشق، پیش از پرداختن به بعد شور و اشتیاق، باید صمیمیت و تعهد خود را اثبات کنند و پس از آن است که می توان اظهار شور و اشتیاق آنان را پذیرفت. خود زنان نیز در جایگاه عاشق، همواره هر سه بعد عشق را رعایت می کنند و در کل، در عشق _ ورزی راهنمای مردان برای دست یابی به عشق کامل و آرمانی هستند.
المعاییر النقدیه فی الخصائص السبع للجوده الشعریه(تحلیل مقارن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۹
45 - 66
حوزههای تخصصی:
لما کانت الأفکار التی تعرض فی الابداع الشعری من خلال ما یوحی بها النص، والتی ستدور فی ذهن المتلقی، لیست بالشیء الوحید فیها کی تبلغ بالنص الشعری الذروه، لذلک وضع النقاد بدءً بالأوائل الغربیین، ووصولاً بالمتأخرین العرب، خصائص وإشارات سبعه قد تکون متفقه لما قیل من الشعر من حیث جودته وبلوغه قمه المتعه الفنیه، وطبعاً تختلف الخصائص الممیزه لکل شعر باختلاف أفراده و طبائعم، حیث یعد هذا سبباً لغلبه بعض الخصائص من شخص إلی آخر، أو من مجتمع إلی آخر. وهذه الخصائص تنحصر ضمن عناصر سبعه عباره عن اللغه الشعریه، والتجربه الفنیه، والعاطفه الشعریه، ومستوی الإهتمام، ودرجه التعقید الشعری، والإیقاع الموسیقی، والشکل، فثمه معاییر نقدیه تترشح من هذه العناصر لتشخص مستوی الجوده الشعریه. اعتمد المقال علی المنهج التوصیفی التحلیلی فی اسلوب المقارنه بین الاتجاهین لاتخاذ اسلوب التطبیق النصی.
اخوان و ادونیس، بین سنّت و مدرنیته(تحلیل و نقد آراء با رویکرد فلسفی و روان شناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنت و مدرنیته دو مقوله مهم در فلسفه و روان شناسی هستند که در ساختار شخصیت انسان و آینده او تأثیر بسزایی دارند. به تبع آن ها ادبیات بالأخص شعر نیز تحت تأثیر سنت و مدرنیته قرار می گیرد و بدون شناخت تأثیر سنت و مدرنیته در نوع نگرش شاعر و روشنفکر نمی توان به قصد و منظور اصلی آن ها پی برد. از آنجا که ادبیات و به طور کلی هنر به عنوان یکی از عناصر اجتماعی جامعه فارسی و عربی بنا بر اصل ارتباطات اجتماعی و تأثیر و تأثر فرهنگی، تحت تأثیر تمدن و فرهنگ غرب قرار گرفت شعر معاصر نیز در روند تأثیرپذیری از مدرنیته غربی رویکردهای متفاوتی داشته است. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی به بررسی آثار دو شاعر روشنفکر تاریخی جامعه معاصر ایران و عرب: ادونیس و اخوان پرداخته تا دیدگاه و نظر آن ها را در خصوص این دو مقوله تبیین نماید. این دو شاعر در آثار خود نه سنت را بر اطلاق، اصل قرار می دهند و نه مدرنیته را؛ بلکه سنت را در قالب مدرنیته و در پرتو عقل فلسفه عصر روشنگری برای تبیین معضلات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه به کار می گیرند و گذشته را پلی برای ورود به آینده می دانند.
بیان وحدت با شگردهای تمثیلی در مثنوی معنوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۸ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳۰
151 - 168
حوزههای تخصصی:
ادبیات عرفانی دارای جایگاه خاصی است، بخصوص مثنوی معنوی شباهت به معجزه ای والا در هنر و ادبیات دارد. مولانا با بیانی زیبا وبه کارگیری تمثیل با شگردهای گوناگون درقالب تشبیه، استعاره، تلمیح، کهن الگوها و ... به تبین مفاهیم عرفانی وحدت وجود در مباحثی چون فنای ذات، صفات وفنای فی الله، با اهداف گوناگونی به نوعی به استدلال مفاهیم وحدت پرداخته است، تا ذهن را ازحکمی در مورد چیزی، به حکمی در مورد چیزی دیگر، به دلیل مشابهتی که میان آن دو مقوله خلق می کند، سیر دهد. وی معتقد است که این خاصیت صور و قالب های مادی وج سمانی است که مانع دیدن حقیقت می شوند زیرا در ماورای آنان چیزی جز وحدت وجود ندارد. تنها راه رسیدن به حقیقت وجودی جز از راه ِخود فراموشی و استغراق در حق دست نخواهد داد. مولوی، برای اثبات وحدت گوهر ارواح، از انواع تمثیلات تشبیهی چون سایه های کنگره در مقال نورکه مانع تابش نور حقیقت است گفتگو می کند. در نهایت به نظر مولوی مثنوی دکان وحدت است و هرچه غیر از خدا است ظاهری و ساختگی می داند.
بررسی تطبیقی دریافت در رمان «دوبلینی ها» اثر جویس و «زنده بگور» صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
31 - 52
حوزههای تخصصی:
نظریه دریافت، بر این فرض استوار است که مخاطب، خود، تولید معنا می کند. در این نظریه هر مخاطب بر اساس موقعیت اجتماعی، تاریخی و تجربه ذهنی اش، از متن درک و برداشتی دارد که این برداشت، ادراک و توقع او را از آنچه هست، بالاتر می برد و او دیگر مخاطب قبل از خواندن آن متن نیست. یکی از روش های نویسندگی جیمز جویس (1882-1941م) و صادق هدایت (1281-1330ش)، استفاده از عناصر نظریه دریافت است. آن ها به خوبی توانسته اند، خوانندگان را با متن همراه سازند. هدف اصلی این مقاله، یافتن نمونه های از عناصر نظریه دریافت(فضای باز، فرجام باز، پایان دور از انتظار، زنجیره های نامطمئن، اشاره به بخش هایی از متنی دیگر، نوشتن بر اساس بافت فرهنگی و طرح پرسش) می باشد که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه تحقیق کتابخانه ای انجام شده است. نگارندگان مقاله بر آن اند تا با ارائه مثال هایی از داستان های کتاب «دوبلینی ها» و مجموعه داستان «زنده بگور» شیوه های استفاده جویس و هدایت را از نظریه دریافت، بررسی و تبیین نمایند.
ارزیابی فرهنگی یک مجموعه کتاب فارسی بیاموزیم و یک مجموعه کتاب تاپ ناچ (Top Notch) به عنوان زبان خارجی: براساس الگوی جامع هاتِس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۱۰)
253-282
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش فرهنگ در آموزش زبان دوم/خارجی، پرداختن به محتوای فرهنگی کتاب های آموزش زبان از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، چگونگی نمود موضوعات فرهنگی در دو مجموعه فارسی بیاموزیم و تاپ ناچ (Top Notch) براساس الگو و فهرستگان 20 پرسشی فرهنگی هاتِس (Hatoss, 2004) که دربردارنده طیف گسترده ای از موضوعات فرهنگی است بررسی شد. نتایج نشان می دهد که مجموعه تاپ ناچ در معرفی موارد مرتبط با تکثرگرائی فرهنگی، ارائه فرهنگ به صورت پویا، به روز بودن فرهنگ زبان مقصد، آموزش صریح و مستقیم مسائل فرهنگی و دعوت زبان آموزان به اندیشیدن در مسائل فرهنگی بهتر از مجموعه فارسی بیاموزیم عمل کرده است. به علاوه، دو مجموعه در پرداختن به توانش کاربردی و ارتباطات غیرکلامی، نمادشناسی، فرهنگ ظاهری و ژرف و نپرداختن به مسائل انتزاعی عملکرد مطلوبی داشته اند اما در بحث آموزش مسائل فرهنگی به صورت تجربی عملکرد ضعیفی از خود نشان داده اند. در مقابل، در مقایسه با مجموعه تاپ ناچ، مجموعه فارسی بیاموزیم توجه مناسبی به معرفی فرهنگ کلان داشته است. و در نهایت این که در حوزه ارتباطات بینافرهنگی، مجموعه تاپ ناچ با توجه به معرفی فرهنگ های مختلف، موفق تر از مجموعه فارسی بیاموزیم عمل کرده است.
بررسی تصورات از خداوند در مثنوی بر مبنای استعاره های مفهومی مربوط به حق
حوزههای تخصصی:
هنرمندان بزرگ در مواردی از راه تشبیه مفهوم خداوند را بیان می کنند، این تصاویر می توانند دربردارندۀ نگاه هنرمندِ متفکر نسبت به خداوند باشد. نظریۀ استعاره های مفهومی ابزار مناسبی برای بیرون کشیدن جنبه های پنهان این تصور و تصویر است. این پژوهش تلاش می کند استعاره های مفهومی به کار رفته دربارۀ حق را در مثنوی مورد بررسی قرار دهد؛ زیرا بررسی استعاره های مربوط به حق در مثنوی، از دقت نظر بیشتری برای یافتن تصویر و تصور حق در این اثر بهره مند است و می تواند زوایای پنهان دیگری را از تصور خدا که در مثنوی متجلی شده است، برای ما روشن کند. ما برای رسیدن به نتایج منظم تر و روشن تر، از تقسیم بندی مصطفی ملکیان دربارۀ تصورات خداوند بهره گرفته و کوشیده ایم متشخص بودن و نامتشخص بودن آن ها را نیز بررسی کنیم. روش کار به این صورت بوده است که پس از استخراج استعاره های جزئی و شبکۀ مربوط به آن، استعاره های مادر را پیدا کرده ایم و سپس با تقسیم بندی ملکیان تطبیق داده ایم. این پژوهش نشان می دهد حق در مثنوی گاهی به صورت متشخص و گاهی نامتشخص آمده است. بیشتر تصویرهایی که مولوی از حق گزارش کرده، متشخص و انسان وار است. همچنین، مولوی از استعاره هایی «دوگانه» نیز استفاده کرده است که به خدایی اشاره می کنند که از یک نظر انسان وار و از نظر دیگر ناانسان وار است.
دراسه نظریه الأدب من قضیه الشعر فی مدرسه الدیوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال هشتم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۹
155 - 176
حوزههای تخصصی:
أسهمت جماعه الدیوان فی حرکه التجدید التی غمرت الأدب العربی فی بدایه القرن العشرین ویبدو من النظر فی قصائد کثیره بأن شعر جماعه الدیوان حاول أن یقدم أفکارا جدیده وبدأت الرغبه فی الخروج علی التقالید الأدبیه القدیمه والأعراف الشعریه السائده، إلاّ أنها لم تکن بعیده عن أجواء الشعر القدیم بعدا کبیرا. الخصائص الفنیه للشعر عندهم تظهر فی جمعهم بین الثقافتین العربیه والإنجلیزیه وعند جماعه الدیوان نری إتخاذهم الشعر تعبیرا عن النفس الإنسانیه وما یتصل بها من التأملات الفکریه والنظرات؛ وفی ذلک یشبهون کثیرا من الشعراء الرومانسیین دخلت الجماعه فی تعریف أصول الشعر ومکوناته الرئیسیه العاطفه والخیال والفکره ونری أیضا الصوره الموسیقیه والوحده العضویه وکانوا یشیرون دائما إلی تزاوج هذه العناصر وبجانبه اهتموا بالمضمون فتناولوا الإحتفال بالمعنی وعدم الإحتفال بالصیاغه. إن مناهجهم فی الدراسه الأدبیه تابعه من أسسهم النقدیه وتقوم علی نظریه الأدب عندهم. ویجدر أن نتذکر هنا بأن رغم هذه المظاهر المشترکه نری أن الدراسه والنظریه الأدبیه عند العقاد و المازنی تختلف اختلافا واضحا عن النظریه الأدبیه عند عبدالرحمن شکری .
Рецепция индивидуально-стилевой манеры лирики К.Д. Бальмонта(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Выявление особенностей индивидуально-авторского стиля является одной из самых сложных процедур при лингвистической оценке авторского текста. В статье осуществлен анализ языка лирики Константина Бальмонта с позиций рецептивной эстетики, принципов структурализма, а также герменевтической теории. Данное исследование касается особенностей ритмики и мелодики поэтических текстов К.Д. Бальмонта, акцентно фиксирующих индивидуально-авторскую манеру художественного мышления. Анализ стихотворений показал, что К.Д. Бальмонт номинацию поэтического языка использует как действенную форму реализации смыслового потенциала. Следовательно, контакт автора и читателя осуществляется как в пределах универсальной языковой системы, так и корректируется контекстуально-ситуативной рецепцией текста. Также в работе было определено, что поэтические доминанты индивидуально-авторского стиля К.Д. Бальмонта, его разнообразие и богатство в большей степени получает действенную фиксацию на уровне фонетики, мелодики, ритмики и звукописи.