فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۶۱ تا ۴٬۲۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
107 - 125
حوزههای تخصصی:
شخصیت های یک منظومه غنایی، تصویرگر عواطف بشری هستند که از درون فرد و جامعه سرچشمه می گیرند. حس شرم به عنوان یکی از مهم ترین عناصر احساسی در فرهنگ ایرانی و نیز روابط عاشقانه، همواره مطرح بوده است. انعکاس این درونمایه منجر به شکل گیری انواع شرم می شود که هر یک واکنش های گوناگونی را نیز در پی دارند. در این پژوهش با بررسی تطبیقی دو منظومه «ویس و رامین» و «خسرو و شیرین»، در دو محدوده زمانی متفاوت(پیش از اسلام و پس از اسلام)، روابط عاشقانه مورد کاوش قرار گرفته و ضمن تحلیل مفهومی بازتاب شرم و انتخاب کلیدواژه هایی به مقایسه دو منظومه پرداخته شد. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که نوع شرم در این دو منظومه متفاوت است و ضمن داشتن بافتار متفاوت، در عملکرد میان عاشق و معشوق نیز به گونه ای متفاوت پدیدار می گردد که به دقت مورد بررسی قرار گرفت.
تحلیل و بررسی تمثیل های «آب» و «آهو» در رمان های «بابای آهوی من باش» و «نخل ها و آدم ها»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی آن است که الگویی معنایی از دو روایت را فراتر از واکاوی شخصیت ها، زمان و مکان، پی رنگ و گره افکنی و مقوله هایی چون نقش و کارکرد، اهداف و جنبه های مختلف آن به مخاطب معرفی کند. سؤال اصلی پژوهش آن است که چگونه می توان با بررسی یک روایت به جنبه های تمثیلی و معنایی آن پی برد. در پاسخ می توان عنوان کرد این مقاله تلاش می کند با کشف و معرفی جنبه های ساختاری روایت؛ پیوند آن را با بن مایه های معنایی و تمثیل های واژگانی ارائه کند؛ ازاین رو هدف این مقاله تحلیل و بررسی ساختار رمان های «بابای آهوی من باش» از حسن بنی عامری و «نخل ها و آدم ها» از نعمت الله سلیمانی با الگوپذیری از توانایی بالقوه و کنش بالفعل زبان (روساخت و ژرف ساخت) از منظر کاربرد تمثیل های (آب و آهو) با تکیه بر نظریه کنشگرای گرماس است. نتایج این پژوهش که به روش مطالعه کتابخانه ای (توصیفی-تحلیلی) انجام شده است؛ بیانگر آن است که می توان از طریق روساخت یک داستان که پیگیری رویدادهای ساختار آن است به ژرف ساختی دست یافت که همان بن مایه های تمثیلی و شگرف در ساختار معنایی روایت است؛ با این نگرش آب در روایت های معرفی شده تمثیلی از صفای دل و روایت کننده صداقت قهرمانان داستان است و آهو تمثیلی از زیبایی و تعلق به دنیای مادی است.
بررسی حساب جُمل و ریاضی در دیوان انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پی ریزی علوم گوناگون در ادوار مختلف سبب شد تا ادبیات نیز تحت تاثیر آن قرار گیرد. در این راستا شعرا به کمک انواع علوم، مبانی خاصی را در تفهیم مضامین مورد نظر خویش به کار بردند. یکی از این مبانی، حساب جُمل و علم ریاضی بود که با پیشرفت علم ریاضی، به شیوه ای نو در بیان مقاصد مبدل شد. انوری از شاعرانی است که حساب جُمل و ریاضی را با ادبیات در هم آمیخت و مفاهیم خویش را در قالب مباحث مذکور بیان نمود. احاطه وی بر حساب جُمل و ریاضی سبب شد تا برای تفهیم بسیاری از ابیات، از مباحث بیان شده کمک گرفت تا مقصود شاعر را به خوبی دریابیم. همچنین وی خواسته ها و حتی تمجیدهای خود از ملوک عصرش را با حساب جُمل و ریاضی درهم آمیخته است که این امر باعث دشواری فهم بسیاری از ابیات وی شده است. در این پژوهش، ضمن شناسایی ابیاتی از دیوان انوری که موضوع علم ریاضی و حساب جُمل در آنها مطرح شده، به تحلیل مبانی علوم مذکور در اشعارش پرداخته، و با تفسیر هر یک از آنها، مفاهیم ابیات و مقصود شاعر را برای مخاطبان شرح نموده ایم.
مقایسه تطبیقی گفتمان کلیشه های جنسیتی در ضرب المثل های فارسی و ترکی استانبولی از دیدگاه جامعه شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضرب المثل ها انعکاس دهنده جنبه ها و زاویه های مختلف زندگی مردم و دربردارنده مفاهیم اجتماعی و فرهنگی و به منزله متن های زبانی در کانون توجه زبان شناسی اجتماعی هستند. پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی تحلیلی است که به بررسی کلیشه های جنسیتی در ضرب المثل های فارسی و ترکیه ای از دیدگاه جامعه شناسی زبان پرداخته است. در این مقاله تعداد 100 ضرب المثل دارای کلیشه جنسیتی در زبان فارسی و ترکیه ای، به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و بررسی شده اند. این پژوهش درپی دستیابی به این پرسش هاست که کدام نوع از کلیشه های جنسیتی در ضرب المثل های فارسی و ترکی بیشتر مشاهده می شود؟ کلیشه های جنسیتی موجود در ضرب المثل های فارسی و ترکی بیشتر بر کدام جنسیت تأثیر می گذارد؟ از منظر جامعه شناسی زبان کاربرد کلیشه های جنسیتی خاص در ضرب المثل های فارسی و ترکی، چگونه اوضاع اجتماعی هر دوره را بازنمایی می کند؟ نتایج این تحقیق بیانگر آن است که کلیشه های جنسیتی در ضرب المثل های مربوط به زنان بیشتر از مردان است. همچنین، بیان ویژگی های اخلاقی در ضرب المثل های فارسی و ترکی بیشتر از سایر ویژگی ها کاربرد داشته است و مفاهیم مطرح شده در ضرب المثل ها نشان دهنده سوگیری جنسیتی، بی توجهی به زنان و سطح پایین اجتماعی زنان در فرهنگ عامه مردم در گذشته است. همچنین، فرهنگ ترک زبانان و ایرانیان به دلیل نزدیکی مرزها و فرهنگ های ایران و ترکیه، در کاربرد کلیشه های جنسیتی در جامعه، دارای شباهت های زیادی با هم هستند.
واکاوی تطبیقی کهن الگوی آب در سروده های لمیعه عباس عماره و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
61 - 84
حوزههای تخصصی:
آب، سازه ازلی طبیعت آغاز و دربرگیرنده مفاهیم ارجمندی همچون زایش، مرگ، تطهیر، رستخیز و باروری است. این سازه دیرین آفرینش، ازدیرباز در ادیان ملل، جایگاه ویژه ای داشته است؛ از افکنده شدن پهلوان در آب و حیات جاودانه یافتن وی تا خویشکاری قدسی آب و نمود آن در قالب ایزد-بانوان نگهدار سبزینه، حیات و رستخیز. آنچه نگارش جستار حاضر را به عنوان یک ضرورت در ذهن نگارندگان مطرح نموده عبارت است از: بازیابی نمود کهن الگوی آب و جایگاه و نقش این عنصر هستی بخش در سروده های دو شاعر برجسته معاصر عربی و فارسی، فروغ فرخزاد و لمیعه عباس عماره. در گام نخست و تحلیل شاکله و چگونگی کاربست این عنصر حیاتی در اشعار دو شاعر در گام پسین. از این رو نظر به اینکه هیچ جستاری به صورت مستقل یا تطبیقی و میان رشته ای درباره لمیعه عباس عماره، شاعر عراقی معاصر نگاشته نشده است. نگارندگان این جستار کوشیده اند تا در قالب خوانشی اسطوره گرا، کهن الگوی آب را مورد بررسی قرار دهند. رهیافت فرجامین جستار پیش رو حکایت از آن دارد که اندیشه های هر دو شاعر به گونه ژرف و شگرفی با آب در جایگاه ارجمندترین سازه طبیعت و گاهان هستی، پیوند خورده است. با این تفاوت که قالب ها و گونه های کاربست آب در سروده های فروغ فرخزاد، نمایانگر دگردیسی آب و نمود منفی آن در اندیشه اوست؛ درحالی که آب و نمادینگی آن در سروده های لمیعه عباس عماره، حکایت از نگرش روشن، امیدبخش و زندگی آفرین شاعر نسبت به این سازه پاک ازلی دارد.
سبک زنانه در متون لالایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان بازنمای قواعد عام تر اجتماع است که در آن طبقات و دسته های مختلفی زندگی می کنند از این رو با شناخت خصوصیات زبان دوجنس، می توان آن دو را از هم تمییز داد. لالایی ها، یکی از انواع ادبیات منظوم عامه اند که درواقع آن ها را باید متونی کاملاً زنانه به حساب آورد. بررسی سبکی متون زنانه با روش های زبان شناسی برای حصول خصوصیات و شاخصه های گونه زبانی زنانه و درنتیجه نقد علمی این آثار، اهداف اصلی سبک شناسی زنانه را تشکیل می دهند. این جستار در چارچوب تحلیل فمینیستی قصد داشته تا سطوح مختلف زبانی و فکری لالایی های عامیانه را سبک شناسی کند. در این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی _ تحلیلی دریافتیم که لالایی های عامه سرشار از وجه عاطفی و احساسی مادرانه اند که این مهم در سطوح مختلف آوایی، واژگانی، نحوی و کاربردی نمایان است. زبان ساده و روان لالایی ها تجلی گاه تفکرات ساده زنان قدیم است که موجد نحوی شاخص شده است. عامل قدرت مردان در طول تاریخ باعث شده تا زنان نسبت به جنس مؤنث، تفکری مردانه داشته باشند و هویت خود را وابسته به مردان بدانند. این نوع نگرش در گفتمان لالایی های سنتی منعکس شده است.
بررسی مضامین کاربردی در سرفصل آموزشی رشته زبان و ادبیات عربی و تحلیل گفتمان انتقادی کتاب هجره النصوص، دراسات فی الترجمه الأدبیه و التبادل الثقافی نوشته عبده عبود
حوزههای تخصصی:
کتاب هجره النصوص، دراسات فی الترجمه الأدبیه و التبادل الثقافی نوشته عبده عبود، ازجمله آثار مهم و درعین حال اندکی است که به مسئله ترجمه در ادبیات تطبیقی پرداخته و در آن اهمیت ترجمه در روابط بینافرهنگی و منافع این روابط، آموزش زبان عربی در آلمان و بالعکس و... تبیین شده است. در مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی تلاش شده تا گذشته از بررسی مضامین این کتاب و قابلیت پیشنهاد آن به منزله منبع درسی در رشته زبان و ادبیات عربی، با توجه به بیان دیدگاه های اجتماعی و نظرات نویسنده در زمینه سیاستگذاری فرهنگی، و نیز با توجه به قابلیت ها و ابزارهای تحلیل گفتمان انتقادی، این اثر در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین که در رویکرد تحلیل انتقادی فرکلاف بدان ها توجه می شود، بررسی شود. بازتاب نگرانی های مؤلف از عملکرد ضعیف عرب در زمینه روابط بینافرهنگی، واگذار کردن میدان به اسرائیل در این زمینه، سوء استفاده اسرائیل از این شرایط و سعی در ترسیم تصویری منفی از عرب در اذهان عمومی در جهان و همچنین اهمیت ترجمه در روابط بینافرهنگی، منافع فراوان برای عرب در این روابط و... از مسائلی هستند که به سبب اهمیت در دید عبده عبود، در کتاب بسامد بالایی دارد.
تحلیل متن شناسی سوره زمر بر مبنای نظریه کنش گفتار سرل
حوزههای تخصصی:
نظریه کنش گفتار در پی واکاوی متن و بررسی منحصر به فرد چینش کلام در متون است. آستین اولین شخصی بود که این نظریه را مطرح و سپس شاگردش سرل آن را ترویج نمود. طبق این نظریه، واحد کلام، فعل گفتاری است. سرل انواع کنش گفتار را به پنج دسته اظهاری، ترغیبی، تعهدی، عاطفی و اعلامی تقسیم کرد. پژوهش حاضر با در نظر گرفتن بافت و محتوای آیات، سوره زمر را از منظر کنش گفتاری مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. هدف از آن بررسی ساختارهای گفتمان مدار به کار رفته در آیات و چگونگی انتقال به مخاطب است. تحقیق با روش توصیفی تحلیلی با رویکرد میان رشته ای، پس از تأمل در تحلیل گفتمان سوره زمر بر اساس کنش گفتاری سرل نتیجه می گیرد، گفتمان سوره زمر عبارتند از: "اظهاری"، "ترغیبی"، "عاطفی" و "اعلامی". بر اساس تحلیل انجام گرفته، بسامد کنش اظهاری در سوره زمر بیش تر از سایر کنش ها است که نشانگر پیامدهای تفسیری مهمی، از جمله بیان اخبار و معارف الهی و اسلامی می باشد و در سوره های مکی از جمله سوره زمر، حجمی افزون تر از آیات را به خود اختصاص می دهد.
بچه ترسان ها در فرهنگ عامه استان هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم مرداد و شهریور ۱۴۰۰ شماره ۳۹
۱۶۹-۲۰۸
حوزههای تخصصی:
ترس ها و واهمه های بی نام و بی نشان برآمده از دل سیاهی ها، جهالت ها، خرافه ها و موهومات، در باور بسیاری از مردم طبقات مختلف جامعه بشری امری طبیعی و بدیهی است، و این مهم به ویژه در باور عوام شدت بیشتری دارد. در این مقاله کوشیده ایم به صورت موردی این باورها را در میان مردم استان هرمزگان بررسی و با نمونه های رایج آن در بین دیگر اقوام و ملل مقایسه کنیم. داده های این پژوهش بیشتر متکی بر یافته های میدانی است. لولوهای برآمده از دل سیاهی، بچه ترسان هایی هستند که برای تأدیب، تنذیر، هشدار، عبرت و سر به راه کردن کودکان به اصطلاح ناآرام به کار گرفته می شود، زیرا کودکان عموما ًدرک درستی از جهان پیرامون خود ندارند، و به صورت غریزی و از طریق والدین از طریق همین موهومات و ناشناخته ها از ارتکاب هرگونه خشونت و ناآرامی بازداشته می شوند. در این پژوهش به انواع و اقسام ترس های القایی از سوی بزرگ ترها به کودکان در بین مردم استان هرمزگان اشاره می شود و سعی بر این است تا نقبی برپایه شهودی و علمی درباره برخی از داده های بومی هرمزگان بزند و پایه ها و پیشینه ترس های نهادینه شده هرمزگانی ها را بررسی کند.
محاسبه تضمن های کلامی در غزلی از حافظ با بهره گیری از نظریه استنباطی گرایس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گفتمان شناسی برای کشف و توجیه رابطه صورت و بار منظوری سخن در ارتباط کلامی و تشخیص منظور گوینده، بهره گیری از نظریه استنباطی گرایس به ویژه تضمن و تلمیح مطرح در آراءِ او بسیار اهمیت دارد. در تحلیل متون ادبی نیز که صحنه حضور صور خیال است و غالباً کلمات و جملات، حامل معانی ضمنی و مجازی است، تضمن های کلامی گرایس، قابلیت و کارایی لازم برای توجیه و تفسیر معانی ضمنی را داراست. پژوهش حاضر با استفاده از نظریه استنباطی و اصول همکاری گرایس و نیز مبحث اقتضای ظاهر در معانی سنتی، چگونگی عدول از هنجارهای زبان خودکار و تبدیل آن به زبانی ادبی- عرفانی را در غزلی از حافظ بررسی و معانی تلویحی و تضمن های عرفانی آن را در چارچوبی روشمند، محاسبه و استنباط می کند. بدین منظور ابتدا نظریه گرایس تشریح و با مبحث اقتضای ظاهر تکمیل می شود. سپس با تکیه بر آن و با بهره گیری از روشی توصیفی- تحلیلی، نخستین غزل دیوان حافظ بررسی و پیام های افزون بر کلام او که معنای مقصود اوست استخراج می شود. این تحلیل نشان می دهد که حافظ در این غزل با عدم رعایت اصول همکاری گرایس و عدول از هنجارهای زبان معیار، کلمات و جملات را در معانی دیگر به کار برده و با ایراد کلام برخلاف مقتضای ظاهر، زبانی عرفانی را در قالب غزلی تلفیقی پدید آورده است. تحلیل زبان عرفانی در آثار ادبی از حوزه های جدید ادبیات عرفانی است و دستاورد تحقیق حاضر، توجیه و تبیین علمی و روشمند زبان عرفانی حافظ در غزل مورد نظر، با استفاده از ابزارهای قابل اتکاءِ کاربردشناسی زبان است.
وجوه اشتراک دیدگاه عطار با نظریات روانشناسان درباره روش های تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۱
85 - 117
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش هدف این است که وجوه اشتراک نظریات روانشناسان تربیتی با دیدگاه عطار درباره شیوه های تربیتی و آموزشی، جست وجو و بیان شود؛ زیرا هم روان شناسان تربیتی و هم اندیشمندان و عارفان مسلمان ازجمله عطار نیشابوری به موضوع رشد و تربیت انسان و چگونگی آن توجه داشته اند. عطار از بزرگ ترین عارفان قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری است. موفقیت او در تربیت انسان های مبتدی (مریدان)، ضرورت توجه به شیوه تربیتی و آموزشی وی را آشکار می کند. این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی تحلیلی است. شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی است. بدین منظور، برای دستیابی و تحلیل نتایج، از رویکرد کیفی و راهبرد تحلیل محتوا، استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل متن کامل کتاب های منطق الطیر، الهی نامه و مصیبت نامه عطار نیشابوری است. پرسش اصلی پژوهش این است که کدام یک از روش های تربیتی مطرح در روان شناسی تربیتی، در این آثار به کار برده شده و هرکدام از روش های به کاررفته، به دیدگاه کدام یک از روان شناسان تربیتی نزدیک است. یافته ها نشان داد که عطار چندین قرن پیش، روش هایی برای تربیت و آموزش متربیان به کار گرفته است که امروزه در قالب نظریات جدید روانشناسی ارائه می شود. مشترکات نظریه ای بسیاری میان شیوه های تربیتی عطار و دیدگاه های امروز روان شناسان تربیتی وجود دارد. این مشترکات بین عطار و روان شناسانی مانند راجرز، مازلو، ویلیام جیمز، جان دیویی، پیاژه، برونر، بندورا، لوریا، ویگوتسکی، اریکسون، جان لاک، اسکینر، ثورندایک، گانیه و روان شناسان گشتالتی بیش از دیگران است.
شیوه شکل گیری اصول یازده گانه سلسله نقشبندیه در متون بازمانده از بزرگان این طریقت از آغاز تا رشحات عین الحیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بیشتر متون عرفانی به پیروی از گفته فخرالدین علی صفی در کتاب رشحات عین الحیات ، از مهم ترین منابع نخستین طریقت نقشبندی، چنین آمده است که هشت اصل نخست این طریقت از خواجه عبدالخالق غجدوانی، سرسلسله طریق خواجگان است و بهاء الدین نقشبند سه اصل «وقوف عددی» و «وقوف زمانی» و «وقوف قلبی» را به آن افزوده است؛ آن هشت اصل نخست نیز عبارت است از: «هوش در دم»، «نظر در قدم»، «سفر در وطن»، «خلوت در انجمن»، «یادکرد»، «بازگشت»، «نگاهداشت» و «یادداشت». با توجه به اینکه در آثار غجدوانی و یوسف همدانی ذکری از این اصول نیست، این پرسش مطرح می شود: این انتساب که تقریباً همه پژوهشگران به آن اقتدا کرده اند تا چه حد درست است و آیا در میان آثار خلفای غجدوانی نشانه ای از این اصول می توان یافت؟ برای پاسخ به این پرسش، همه آثارِ در دسترس از قدمای طریقت خواجگان و نقشبندی (اعم از نسخ خطی و چاپی) مطالعه، و اینگونه نتیجه گرفته شد که این اصطلاحات برساخته خواجگان قرن هفتم و هشتم هجری است که به تدریج در میان ایشان شکل گرفته و پذیرفته شده است و آن را به اسلاف سلسله خود نسبت داده اند. کهن ترین مأخذی که می توان به آن استناد کرد، کتاب مسلک العارفین است که این اصطلاحات نخستین بار در آن آمده است. روش این پژوهش کتابخانه ای، تحلیلی توصیفی است.
نقد واژگانیِ ترجمه شیخ عبدالحق محدّث دهلوی از فتوح الغیب (با تکیه بر سطح معنایی- لغوی گارسس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد واژگانی از جمله نقدهایی است که برای سنجش ترجمه های متون گوناگون به کار می رود. الگوی ارزیابی کیفیت ترجمه گارسس (1994) از جمله جامع ترین الگوهای ارائه شده در این نوع نقد است که به طور ریشه ای به ارزیابی کیفیت ترجمه می پردازد و بر اصلِ برابری میان متن مبدأ و مقصد در چهار سطح معنایی– لغوی، نحوی– صرفی، گفتمانی– نقشی و سبکی– مقصود شناختی، استوار است. این پژوهش در نظر دارد تا با روش توصیفی- تحلیلی انتخاب های واژگانی ترجمه محدّث دهلوی از فتوح الغیب را براساس سطح معنایی– لغویِ الگوی گارسس ارزیابی و نقد کند. برای این منظور پس از معرفی اجمالی محدّث دهلوی و ترجمه وی، الگوی گارسس به طور مختصر تبیین و سپس کاربستِ مؤلفه های سطح معنایی- لغوی این الگو بر مثال های مستخرج از کتاب در عنوان های جداگانه، ذکر می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد ترجمه محدّث دهلوی از منظر مؤلفه های الگوی گارسس دارای معیار مقبولیت بوده و از کیفیت قابل قبولی برخوردار است؛ زیرا علاوه بر تفسیری بودن، موارد فراوانی از معادل سازی و همانندی، بسط واژگانی و همچنین رفع ابهام را در خود دارد.
رمزگشایی از نمادهای هفت اقلیم هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۷
34 - 61
حوزههای تخصصی:
نظامی، یکی از شاعران توانمند در زمینه نمادپردازی است. «هفت پیکر» وی از جمله داستان های نمادین و نوآیینی است که در هر گنبد آن می توان به رمزی نو و شگرف دست یافت. از این رو، جستار پیش رو با هدف دستیابی به پیوند میان اقلیم ها، داستان ها و اختران این منظومه به رمزگشایی گنبدهای هفت گانه آن می پردازد. برای رسیدن به این منظور، ابتدا اقلیم های هفت گانه از دیدگاه جغرافی دانان برجسته ای چون ابوریحان بیرونی و یاقوت حموی بررسی شد، سپس به پیوند اقلیم ها و داستان های بیان شده با هفت سیاره پرداخته شد. نتایج این پژوهش توصیفی- تحلیلی بیانگر آن است که نظامی با ذهن خلاق خویش و با آگاهی از اسطوره، تاریخ و نماد، نه تنها دیدگاه انسان باستانی را در نگرش به آسمان و تأثیر کواکب بر سرنوشت آنان به تصویر کشد، بلکه توانسته فراتر از آن با بنای هفت گنبد نمادین، قدرت و چیرگی بهرام، قهرمان داستان را در کنار هفت شاهدخت هفت اقلیم به نمایش بگذارد و بدین سان هفت اقلیم جغرافیایی را به هفت کشور نمادین بدل سازد.
نگاه کهن الگو گرایانه به آیینه-روح و خون در عجایب المخلوقات و گرشاسب نامه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها یادگارهای هزاران ساله و میراثی همگانی هستند که در طول قرن ها نسل به نسل انتقال یافته اند. نیاکان ایرانی ما، همچون مردمان سراسر دنیا، ناخودآگاه با کهن الگوها در ارتباط بوده اند . یکی از این الگوهای جمعی آیینه است که برای مردمان باستان، تنها ابزار دیدن چهره نبوده؛ بلکه با روح، زندگی، آینده، ماوراء، جادوگری و غیب گویی مرتبط می شده است. با بررسی اسطوره های جهان و کتاب عجایب المخلوقات و گرشاسب نامه، می بینیم که آیینه، گاه واسطی میان زمین و آسمان و گاه حقیقت گویی آگاه به اسرار است. روح با آیینه مرتبط است. گاه آیینه دریچه پرواز روح است، گاه روح در آن تجلّی می یابد. می دانیم حیات و حرکت آدمی به روح وابسته است. خون نیز در تن آدمی جریان زندگی را ممکن می سازد و از دیدگاه مردمان کهن، حاوی روح و جان موجودات است. مردمان باستان اهمیّت این ماده حیاتی را درک کرده و به هر شیوه تلاش می کرده اند مانع از دست رفتن آن و در نتیجه آسیب رسیدن به روح و زندگی شان شوند. همین عوامل سبب شده در ارتباط با خون، تابوها و سنّت های گاه باورنکردنی ای نیز رعایت کنند و یا به مقرّراتی خاص پایبندشوند. آیینه-روح و خون در عجایب المخلوقات و گرشاسب نامه نمود و پیوندی آشکار دارند و در قالب هایی چون؛ کهن الگوی سایه، پیرخردمند، ناخودآگاه، نیروی خورشیدی، بازتاب جهان هستی، روح زندگی، واسط زمین و آسمان، کهن الگوهای مونث و زنانه و... آشکار می شوند. شناخت و شناساندن بهتر کهن الگوها و ناخودآگاهی منجر به شناخت درست تر ما از انسان ها، دریافت حقیقت بسیاری از رفتارهای کهن، ارتباط بهتر با نیمه پنهان وجودمان می شود و دریچه ای نو به دنیای گذشتگان و آثار ادبی می گشاید.
واکاوی اسطوره شناختی رمان «من و عجیب و غریب» (با تکیه بر نمادهای مادینه و فرایند بلوغ نوجوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان «من و عجیب و غریب» اثری است در ژانر فانتزی که برای رده سنی نوجوان نوشته شده است. عناصر و شخصیت های موجود در این رمان از الگوهایی اسطوره ای تأثیر پذیرفته اند. در واقع گونه فانتزی در این اثر از نوع فانتزی اسطوره ای است و بنیانی ژرف در پی اجزای آن نهفته است. پژوهش حاضر به شیوه تحلیلی تطبیقی و نقد اسطوره ای در نظر دارد به تحلیل و کاوش نهان گرایانه رازها و مفاهیم اسطوره ای موجود در داستان بپردازد. شخصیت نوجوان داستان در مرحله بلوغ قرار دارد و وظیفه ای به او محوّل شده است که برای انجام آن، وارد سرزمینی ناشناخته می شود. نتایج نشان دهنده آن است که مناسک و رفتارهای بنیادینی که لازمه عبور از مرحله کودکی به جوانی است، در این داستان نمادینه شده است. عبور از این مقطع و انجام مأموریتی حیاتی که همانا کشف دانه زندگی و بازگرداندن حیات به سرزمین باستان است، خویشکاری او در سیر این بلوغ به شمار می رود. شخصیت های زن، درختی ساکن در سرزمین باستان، متأثر از کهن الگوی قداست درختان هستند. شخصیت پری رودخانه که نگهبان آب است، از ایزدبانوبان مقدّس ادوار کهن بهره جسته است. عناصری چون صدف، اشک جزو نمادهای باروری و مادینه به شمار می روند. همچنین هیولای گرسنگی به عنوان عنصر شرّ خاستگاهی اسطوره ای دارد.
عنصر شخصیّت در رمان های «رجال فی الشّمس» اثر غسّان کنفانی و «خشم و هیاهو» اثر ویلیام فاکنر (با تکیه بر نظریه فیلیپ هامون)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
113 - 139
حوزههای تخصصی:
فیلیپ هامون، نظریه پرداز و نشانه شناس معاصر فرانسوی، از جمله صاحب نظرانی است که از زاویه دید جدیدی به عنصر شخصیّت نگریسته است. نظریه او به دلیل دربرگرفتن آراء نظریه پردازان پیشین، می تواند به شناخت چیستی، مفاهیم و دلالت هایی که در پس شخصیّت ها نهفته است بپردازد. این نظریه یکی از نظریه های جامع و دقیق پیرامون عنصر شخصیّت است. با عنایت به اینکه شخصیّت ها در رمان های «رجال فی الشّمس» اثر غسّان کنفانی و «خشم و هیاهو» اثر ویلیام فاکنر نقش بسیار برجسته ای ایفا می کنند، پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی عنصر شخصیّت را در دو رمان مذکور براساس نظریه فیلیپ هامون از حیث؛ انواع شخصیّت، سطوح توصیف شخصیّت، مدلول شخصیّت و دال شخصیّت، مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان می دهد که کنفانی و فاکنر ضمن استفاده از شخصیّت های تاریخی، اجتماعی، اسطوره ای و مجازی به تمام شخصیّت ها فرصت نقش آفرینی داده اند. علی رغم اینکه روایت در بخش های زیادی از دو رمان بر اساس تکنیک جریان سیّال ذهن است، ولی حضور دو نویسنده در مواردی چون بیان جزئیات، بیان افکار شخصیّت ها، توصیف صحنه ها و... مشهود است. از سوی دیگر، پرسش های مطرح شده در رمان توسط راوی، بیانگر در نظر گرفتن جایگاهی برای خواننده است. این دو نویسنده توانسته اند اسامی، اوصاف و القاب شخصیّت ها را با کارکرد داستانی خود هماهنگ و هم سو سازند و با توصیف ابعاد گوناگون شخصیّت ها خواننده را در مقابل تصویری تمام نما از آنان قرار دهند.
باور عامه «باد زار» در مجموعه داستان ترس و لرزِ غلام حسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باورها بن مایه اساسی داستان های سبک رئالیسم جادویی را تشکیل می دهند؛ بنابراین درک درست این گونه از داستان ها نیازمندِ تبیین و تحلیل باور/ باورهایی است که داستان از آن سرچشمه گرفته است. یکی از مجموعه داستان هایی که به سبک رئالیسم جادویی در ایران نوشته شده، مجموعه ترس و لرز اثر غلام حسین ساعدی است که فهم این مجموعه داستان با دشواری هایی همراه است. یکی از دلایل این دشواری بهره گیری غیرمستقیم ساعدی از باور عامه زار است. نگارندگان در این جستار کوشیده اند برای درک دقیق این مجموعه داستان، باور عامه زار را در مجموعه داستان ترس و لرز ، بررسی کنند. برای انجام این کار، نخست به شیوه کتاب خانه ای درباره باور زار در نقاط مختلف جهان تحقیق شده و سپس یافته ها به شیوه میدانی با نمونه موردی آن در استان هرمزگان مطابقت داده شده و با افراد مطلع در این منطقه مصاحبه شده است، سپس به شیوه توصیفی تحلیلی، عناصر باور عامه زار در مجموعه داستان ترس و لرز ، بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که چند عنصر مربوط به باور عامه باد زار در این مجموعه داستان، نقش محوری دارند: 1. انواع باد زار: که ویژگی پنج نوع از آن ها در داستان بارز است، 2. بایدها و نبایدهایی که مبتلایان به باد زار باید رعایت کنند، 3. مامازار و بابازار: درمان گرانی محلی که به وسیله موسیقی، کمک گرفتن از نیروهای ماورائی و داروهای محلی به درمان بیماران می پردازند، 4. مراسم حجاب که در آن بیماران درمان می شوند، 5. موسیقی که یکی از عناصر درمان است، 6. باور به موجودات اسطوره ای (بچه بنینگی).
سبک شناسی لایه ای اشعار نادر نادرپور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های شناخت مؤلفه های زبانی و فکر نویسندگان و شاعران، بررسی آثار آنان از نگاه سبک شناسانه است. مشخص کردن عناصر سبک سازی در آثار ادبی، مخاطب را به دنیای فکری و زبانی شاعر و نویسنده رهنمون می سازد. از دیگر سو، شعر معاصر ایران، دستخوش تحولات و دگرگونی های فراوانی بود از کودتای 28 مرداد گرفته تا انقلاب اسلامی، رویدادهای فراوانی ادیبان ایرانی و به تبع آن آثارشان را نیز تحت تأثیر قرار داد و هر کدام از آنان با سبک و سیاق خویش به بازتاب این رویدادها پرداختند، بدین معنا که افزون بر محتوای سروده های آنان لفظ و گفتارشان نیز متأثر از این جریانات معاصر گردید و حتی عاشقانه های بسیاری از شاعران هم به نوعی تحت تأثیر رویدادهای سیاسی و اجتماعی قرار گرفت. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی بر آن است تا با نگاهی سبکی به تحلیل اشعار نادر نادرپور از شاعارن معاصر بپردازد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که در سروده های نادرپور مؤلفه های سبک فردی وجود دارد: برجسته سازی مفاهیم و مضامین(عمدتاً رمانتیک و شخص)، استفاده از واژه های نشاندار(کاربرد رنگ ها و عناصر طبیعت به عنوان نماد و سمبل)، استفاده از عناصر بلاغی بکر و تازه که نشانه بدیع پردازی نادر نادرپور است از ویژگیهای بارز سبکی شعر او به شمار میروند که در عین سادگی و روانی بیان شده و به مخاطب عرضه گشته است. افزون براین، حسی بودن عناصر بلاغی از دیگر شاخصهای سبکی نادرپور است
شیوه ها و شگردهای تأکید در شاهنامه؛ با تمرکز بر مطالعه داستان کاموس کشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
1 - 24
حوزههای تخصصی:
در یک متن ادبی برخی از جمله ها اهمیت بیشتری دارند و سخنوران برخی از مفاهیم را با شدت و حدّت بیشتری بیان می کنند یا آنها را به نحوی برجسته می سازند. تأکید این امکان را میسّر می سازد. این پژوهش به بررسی و تحلیل تأکید و روش های آن در داستان کاموس کشانی از شاهنامه خواهد پرداخت. پرسش های مطرح شده پژوهش عبارت اند از: برای ایجاد تأکید در داستان کاموس کشانی چه شگردهایی به کار رفته است؛ شگردهای دستوری ایجاد تأکید در این داستان کدام است و برای نمایش تأکید کدام فنون بلاغی بدیع و معانی بیشتر به کار رفته است. گردآوری نمونه های تحقیق به روش استقرایی و بررسی اطلاعات به شیوه توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. این پژوهش نشان می دهد که بخش عمده تأکید در شاهنامه در دو بخش عام و خاص با استفاده از ادات و واژگان خاص مانند اسم، گروه اسمی، صفت، فعل و گروه های گسسته قیدی شکل می گیرد. تکرار معنا شامل ترادف واژگان و مصراع، عطف، وصف، قصر و آرایه های ادبی مثل مبالغه، سیاقه الاعداد و تضاد شکل گرفته است. تأکید خاص اسم از طریق ضمیر، شمول و کلیت و پیوندهای تخصیص و تأکید خاص فعل از راه قید صفت، سوگند، صوت، پیوند و جابه جایی آن امکان پذیر است. همچنین جابه جایی اجزای جمله نیز در این فرایند نقش دارد. برجستگی تأکید در شاهنامه به دلیل همراهی آن با اغراق و مبالغه است.