مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
آهو
حوزههای تخصصی:
متن بسیاری از چکامه های جاهلی سرشار از اشارات و رمزهایی است که پیرامون زن وسمبلهای زنانه، سخن به میان آورده است. این چنین رمزهای شعری، دیدگاه تاریخی خاصی برای زن به تصویر کشانده است. بن مایه های دینی واسطوره ای برگرفته از تشبیه زن به طبیعت و عناصر آن، ابعاد زبیایی به آن افزوده است. تشبیهات طبیعی که برای «زن نمونه» در شعر جاهلی انتزاع شده است. زن را سرشار از رمزها و نمادهایی کرده است که در درون خود دلالتهایی همچون؛ باروری، رستاخیزی، پاکی، زبیایی و غیره جای داده است. این مقاله در پی تجزیه و تحلیل رمزها و دلالتهای پنهانی غزل شاعر جاهلی از هستی وعناصر آن، به ویژه زن است.
تحلیل شناختی تصویر «آهو» در دیوان شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلمرو معنایی تصویر «آهو» در غزل های مولوی قلمرو گسترده ای است. این تصویر، تصویر همان آهوی سنت ادبی نیست که به واژه هایی چون نافه و مُشک و تتار ختم شود بلکه در پسِ این استعاره، لایه های معنایی عمیق و ساحت های جدید عرفانی نهفته است. در این مقاله با استفاده از نظریه شناختی استعاره معاصر و بر اساس دیدگاه های لیکاف و جانسون، دو نظریه پرداز معنی شناسی ساخت گرا، کارکردهای استعاری آهو و خوشه های تصویری مرتبط با آن یعنی صحرا، شیر، شکار، ابراهیم ادهم و جز آن در غزل های مولوی تبیین می شود. تصویر آهو در اشعار مولوی شأن و منزلتی یافته که پیش از آن نداشته است؛ آهو در غزل های مولوی عروج معنایی می یابد و همان نقشی را به عهده می گیرد که هدهد در منطق الطیر دارد، بل بیشتر و فراتر از آن. از رهگذر بررسی استعاره آهو در دیوان شمس در می یابیم آهو کلان استعاره ای از خداوند و پس از آن، استعاره هایی از خود مولوی، شمس، صلاح الدین، پیر، سالک، معشوق، عاشق، ابدال، روح و جان و معانی است.
تحلیل و بررسی تمثیل های «آب» و «آهو» در رمان های «بابای آهوی من باش» و «نخل ها و آدم ها»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی آن است که الگویی معنایی از دو روایت را فراتر از واکاوی شخصیت ها، زمان و مکان، پی رنگ و گره افکنی و مقوله هایی چون نقش و کارکرد، اهداف و جنبه های مختلف آن به مخاطب معرفی کند. سؤال اصلی پژوهش آن است که چگونه می توان با بررسی یک روایت به جنبه های تمثیلی و معنایی آن پی برد. در پاسخ می توان عنوان کرد این مقاله تلاش می کند با کشف و معرفی جنبه های ساختاری روایت؛ پیوند آن را با بن مایه های معنایی و تمثیل های واژگانی ارائه کند؛ ازاین رو هدف این مقاله تحلیل و بررسی ساختار رمان های «بابای آهوی من باش» از حسن بنی عامری و «نخل ها و آدم ها» از نعمت الله سلیمانی با الگوپذیری از توانایی بالقوه و کنش بالفعل زبان (روساخت و ژرف ساخت) از منظر کاربرد تمثیل های (آب و آهو) با تکیه بر نظریه کنشگرای گرماس است. نتایج این پژوهش که به روش مطالعه کتابخانه ای (توصیفی-تحلیلی) انجام شده است؛ بیانگر آن است که می توان از طریق روساخت یک داستان که پیگیری رویدادهای ساختار آن است به ژرف ساختی دست یافت که همان بن مایه های تمثیلی و شگرف در ساختار معنایی روایت است؛ با این نگرش آب در روایت های معرفی شده تمثیلی از صفای دل و روایت کننده صداقت قهرمانان داستان است و آهو تمثیلی از زیبایی و تعلق به دنیای مادی است.
ارزش جانوران در نگاه صوفیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
۲۳۲-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
طبیعت و بخش های مختلف زیست بوم به علت بی توجهی انسان، به سرعت در حال تخریب و نابودی هستند و پژوهش ها در راستای ارزش نهادن به جانوران و حفظ حقوق آنان ضروری است. اخلاق محیط زیست از شاخه های مهم بحث حفاظت از محیط زیست است و هدف از این تحقیق، ارائه رویکرد اخلاقی صوفیان در احترام و ارزش نهادن به حیوانات است تا به عنوان الگوی اخلاقی عملی، قابل طرح و کاربرد باشد. در شرح حال صوفیان، تذکره های عرفانی و آثار و روایات عرفانی نوشته ها و حکایات بسیاری از سیره قولی و فعلی آنان در شفقت، ارزش گذاری و علاقه مندی به جانوران مشاهده می شود، که نشان از علاقه و احترام ژرف صوفیان نسبت به جانوران است. دوستداری و ارزش نهادن به جانوران در این مقاله شامل چند عنوان اصلی می شود که به آن پرداخته شده است: همنشینی با جانوران اهلی و غیراهلی، پندگیری از جانوران، اجتناب از آزار جانوران و ترک گوشت خواری، الفت و شفقت با جانوران، مؤانست و خدمت جانوران به عارفان، گفتار و نصایح عارفان در تکریم جانوران، گفتار عارفان در باب رعایت حقوق جانوران، اثر ایجابی نیکی و ستم به جانوران و اثر سلبی نیکی و ستم به جانوران. روش انجام این تحقیق کتابخانه ای است و توصیف و تحلیل داده های جمع آوری شده نشان می دهد که صوفیان جزء گروه خاصی از دینداران بوده اند که از دیرباز در رفتار اخلاقی خود، به حیوانات علاقه ویژه ای داشته و به حقوق آن ها احترام گذاشته و ارزش ذاتی برای آنان قائل بوده اند.
بررسی و تحلیل جایگاه زن و نمادهایی با رویکرد مونث در علامت های عاشورایی ایران از دوران صفویه تا کنون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
45 - 68
حوزههای تخصصی:
خاستگاه اکثر نمادها به فرهنگ اساطیری ایران به دوره باستان برمی گردد و درخصوص حضور زنان تا حدود زیادی نیز باورهای اسلامی و دینی دخیل بوده است. همچنین خاستگاه برخی از نمادهای حاکم بر علامت مانند پنجه باتوجه به شواهد باستان شناختی بسیار پیش از دوره اسلامی، در میان اقوام مدیترانه، بین النهرین، مصر و شمال آفریقا و همچنین نزد یهودیان معمول بوده است که کهن ترین آن در تمدن بین النهرین و در عراق کنونی پیدا شده است. روش تجزیه و تحلیل پژوهش،تحلیل محتوای کیفی بوده و روش گردآوری مطالب کتابخانه ای و میدانی است. در ایران تقریباً از دوران صفویه به صورت بارز، علم و توغ جزو ابزارآلات عزاداری ویژه محرم محسوب می شد. توغ و علامت در کل نمادی از علمدار کربلا حضرت عباس(ع) است. مسئله این است که حال چرا علامتی که نشان ایشان است، توانسته ارتباطی عمیق با زن چه از منظر ساخت، چه از منظر علامت کشی، چه از منظر نذورات و توسل و چه از منظر وجود برخی از نمادها با خاستگاهی مؤنث بر روی علامت ها همراه شود. یافته های پژوهش حاکی از این است که باتوجه به جایگاه زن در فرهنگ ایران باستان و فرهنگ اسلامی، زنان در نمادهایی عاشورایی ایرانی نیز باتاب یافته اند.اهداف پژوهش:بررسی و تحلیل جایگاه زن در علامت های عاشورایی ایران.بررسی جایگاه نمادهایی با رویکرد مؤنث در علامت های عاشورایی ایران از دوران صفویه تاکنون.سؤالات پژوهش:باورهای دینی و اسلامی بر جایگاه زنان مؤمنه در مناسک دینی عاشورایی تا چه حد مصداق داشته است؟خاستگاه عناصر مؤنث برگرفته از اساطیر غیرایرانی موجود بر علامت ها مربوط به کدام تمدن هاست؟
گِل یا آهو؟ (پیشنهادی درباره تصحیح واژه ای در کتاب نهم دینکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس گواهی های متون ایرانی، فرّه کیانی به شکل های مختلف، ازجمله عقاب یا شاهین، قوچ یا رنگ، غُرم و گور تجلّی می یابد و شاه قانونی ایران را همراهی می کند؛ امّا در کتاب نهم دینکرد ، در ذکر اخبار گمراهی کی کاوس بر اثر فریبِ دیو خشم و تاختن آن شاه ورجاوند تا لبه تاریکی، فرّه کیان برخلاف موارد مذکور به صورت «گِل» (با املایِ تک غ [TYNA]) ظاهر می شود؛ لیکن چنین قالبی نه تنها مناسبتی با تجلیّات دیگرِ فرّه ندارد، بلکه با تفکّرات ایرانیان درباره ماهیّت فرّه نیز سازگار نیست. به همین سبب و نیز برمبنای پاره ای از قراین دیگر، به نظر می رسد املای مذکور در اینجا تصحیفی از ت ثب غ [TYBA] باشد که در متون پهلوی، هزوارشی برای āhūg «آهو» است. با اعمال چنین تصحیحی، از یک سو گزارش دینکرد درباره تجسّم مادّی فرّه کیانی هم سو و هماهنگ با گزارش متن های دیگر می شود و از دیگر سو مفاد این گزارش، تناقضی با تفکرات ایرانیان درباره ماهیّت فره کیانی نخواهد داشت.