فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۸۱ تا ۲٬۲۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۸
115 - 132
حوزههای تخصصی:
بیداری به معنای از میان رفتن غفلت و ناآگاهی و یکی از مهم ترین اصطلاحات در عرفان اسلامی است که مولوی در داستان های مثنوی معنوی بارها از آن سخن گفته، ویژگی های آن را بازنموده است. همچنین در روایت های آیین ذن، ساتوری همین معنا را دارد و درک و تجربه آن اساس و جان مایه مراقبه و سلوک به شمار می رود. بر این پایه، هدف این جستار، تحلیل یافته های بیداری است از نگاه مولوی در مثنوی معنوی به عنوان اثری شاخص در حوزه عرفان اسلامی ایرانی با روایت های ساتوری در مجموعه های «دروازه بی دروازه» و «صد و یک داستان ذن» که هر دو از مشهورترین نوشته ها در سنت عرفانی ذن یه شمار می روند. بازنمودن یکسانی ها و ناهمسانی های این دو مکتب فکری با روش توصیفی تحلیلی سامان یافته است و تحلیل و تبیین داده های پژوهش نشان می دهد، ویژگی های بیداری در مثنوی معنوی و ساتوری در آیین ذن مانند: ناگهانی بودن، آگاهی بخشی و تکرارپذیری با یکدیگر همسانی دارند، اگر چه ویژگی ناگهانی بودن در روایت های ساتوری بازتاب بیشتری دارد. همچنین ویژگی حیرت انگیزی که خصوصیتی فرعی و برآمده از نگاه مخاطب است، در روایت های آیین ذن بازتاب فراوانی یافته که برخاسته از ساختار منطق گریز و تحلیل ناپذیر این مکتب است. حال اینکه داستا ن های مبتنی بر بیداری در مثنوی معنوی که در تطبیق با روایت های ساتوری از بنیان های عقلانی و منطقی مستحکمی پیروی می کنند، حایز این ویژگی نیستند.
تقابل به عنوان مؤلفه اساسی در دستور زبان ضرب المثل (با تأکید بر ضرب المثل های فارسی و چینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مَثَل از جمله اصطلاحاتی است که محققان هم در تعریف و هم در تعیین مصادیق آن اختلاف نظر دارند تا بدان جا که برخی معتقدند هیچ گاه نمی توان حدودی برای آن تعیین کرد؛ به دلیل همین ابهامات، عده ای آن را با قلمروهای دیگر از جمله کنایه و استعاره تمثیلیه درآمیخته اند. به نظرمی رسد پژوهش های این حوزه کمتر به دنبال چارچوبی نظام مند و مستدل برای انواع مثل بوده اند. پژوهشگران حوزه زبان شناسی و ادبیات در قرن بیستم کوشیدند با توجه به مشابهت های انواع و آثار ادبی، تحلیل ساختار آنها و تعریف انواع مختلف در قالب چند فرم بسیط، قواعد عام آنها را استخراج و با عنوان «دستور زبانِ» آن فرم ارائه کنند. یکی از این فرم ها، مَثل است که می توان با تحلیل ساختار و استخراج مؤلفه های آن، به قواعد عام این گونه دست یافت و با درکنارهم نهادن آنها «دستور زبان ضرب المثل» را تدوین کرد. به نظر می رسد یکی از این مؤلفه های اساسی که به شکل های مختلف در انواع ضرب المثل دیده می شود، «تقابل» است. در این پژوهش ضمن دسته بندی و نقد تعاریف مَثَل، بررسی انواع تقابل در فلسفه و معناشناسی، حدود هزار مَثَل فارسی و چینی را با روش توصیفی-تحلیلی، بر اساس گونه های تقابل، به عنوان عنصری اصلی در این دستورِ زبان، طبقه بندی کرده ایم. حاصل پژوهش نشان می-دهد که در هر مَثَل با گونه ای تقابل سر وکار داریم، لکن فراوانی تقابل ها متفاوت است؛ بدین صورت که انواع تقابل ضمنی و تقابل مکمل بیشترین فراوانی را دارند و تقابل واژگانی در رده بعدی قرار می گیرد؛ هرچند مثل هایی داریم که دارای چندین گونه تقابل هستند. همچنین در پژوهش حاضر نمونه ای از تقابل دو سویه یا مدرج دیده نشد.
بررسی زبانی شعر دفاع مقدّس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
63 - 84
حوزههای تخصصی:
شعر، هنر استفاده از کلمه است و شاعران برای بیان اندیشه و تخیّل خود از زبان بهره می برند. شعر دفاع مقدّس، علاو ه بر تازگی در محتوا از حیث زبانی نیز جلوه های بدیعی از زبان فارسی را نمایان کرد. در این مقاله با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوه توصیفی تحلیلی کوشش شده است خصوصیات زبان شعر دفاع مقدّس تبیین و تحلیل شود. زبان این اشعار، معمولاً ساده، صریح و بدون پیچیدگی و ترکیب سازی ازجمله خصوصیات زبانی آن است. ازجمله منابع زبانی شاعران دفاع مقدّس، گنجینه واژه های انقلابی- دینی و همچنین واژه ها و اصطلاحات جنگی است که مخاطب نیز با آنها آشناست. همچنین با توجه به گرایش به قالب های کهن و نیز بیان حماسی، بسیاری از کلمات و اصطلاحات سنّت شعر فارسی در شعر دفاع مقدّس به کار رفته است. بهره گیری طبیعی از واژگان و اصطلاحات عامیانه نیز از خصوصیات زبانی برخی از اشعار دفاع مقدّس است.
درآمدی بر زیبایی شناسی دو تعبیر قلب سلیم و بیمار در قرآن کریم و صحیفه سجادیه
حوزههای تخصصی:
زیبایی شناسی ادبی مدرن، اگرچه ریشه در بلاغت سنتی دارد، اما با مصداق ها، رویکردها و دانش های گوناگون در ارتباط است. در زیبایی شناسی آثار ادبی، تبیین چگونگی زیبایی و نحوه اثرگذاری و درک مخاطب از اهداف اساسی محسوب می شود. دو تعبیر «قلب سلیم» و «بیمار» از واژگان محوری و اصطلاحات کلیدی در قرآن کریم و صحیفه سجادیه است؛ در این دو متن، به ویژه قرآن کریم، با استفاده از شگردها و شیوه های ادبی، به ویژه تشبیه و استعاره و التفات، حصر و تأکید و دیگر عناصر بیانی و بدیعی، بهره مندی از قلب سلیم، و به کار بستن اصول آن، به عنوان یکی از سبب های تکامل اخلاقی و تأمین بهداشت روانی انسان به شمار می آید و در صورت انحراف و گرایش به قلب بیمار، زمینه های گرایش به رذیلت های اخلاقی، بیماری های روانی و اختلال و ناهنجاری در بهداشت روانی بیش ترمی شود. درحقیقت، خویشتن پذیری، خود شکوفایی، انعطاف پذیری، رفتار اجتماعی مناسب، احساس خوب بودن، شادی، کاهش اضطراب و دیگر موارد از نتایج زیبایی شناسی مفهوم قلب سلیم است. هم چنان که خودگریزی، جامعه گریزی، اضطراب، افسردگی، بدگمانی و جز آن ها از دستاوردهای زیبایی شناسی مفهوم قلب بیمار به شمار می آید. این پژوهش به زیبایی شناسی توصیفی و تحلیلی و شیوه طرح این دو اصطلاح و تبیین آثار و نتایج آن دو می پردازد.
بررسی نمادهای رؤیاهای سه داستان کوتاه سیمین دانشور بر اساس آرای کلاریسا پینکولا استس (مرز و نقاب، از پرنده های مهاجر بپرس، ساواکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار با رویکرد روانشناسی یونگی و از منظر نظریات کلاریسا پینکولا استس به بررسی رؤیاهای سه داستان کوتاه سیمین دانشور پرداخته است. خواب و همواره مایه شگفتی انسان بوده و بشر از دورترین ایام با بهت و حیرت به تصاویر پُر رمز و راز رؤیاها نگریسته و در پی درک معنای آنها برآمده است. رؤیاها علاوه بر اینکه الهام بخش بسیاری از اختراعات علمی بوده اند، بازتاب خود را در آفریده های هنری نیز یافته اند. ادبیات به مثابه آیینه تمام نمای زندگی بشر با تمامِ طیفِ سایه روشن های آن نیز بیشترین بهره را از تصاویر رؤیاها برده و از خواب و رؤیا به عنوان یکی از مهم ترین شگردهای پیشبرد داستان و نمایش ذهنیات شخصیت ها سود جسته است. در ادبیات معاصر فارسی، سیمین دانشور از نویسندگانی است که به وفور از این شیوه استفاده کرده و انواع رؤیاها را در داستان هایش گنجانده است. از سوی دیگر، روانشناسی نوین و خصوصاً مکتب روانشناسی یونگی با تأکید فراوانش بر اهمیت رؤیاها ، پیوند محکمی با حوزه نقد آثار ادبی و خواب و رؤیاهای آنها یافته است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر آرای کلاریسا پینکولا استس، روانکاو پسایونگی، کوشیده است رمز رؤیاهای سه داستان کوتاه دانشور-«مرز و نقاب»، «از پرنده های مهاجر بپرس»، و «ساواکی»- را بگشاید و اهمیت آنها در خط کلی داستان و تحول شخصیت ها را نشان دهد. در پایان روشن می شود که این رؤیاها بخش ناگسستنی داستان هستند و سرنخ های مهمی درمورد چگونگیِ سیر حوادث داستان به دست می دهند. کلیدواژه ها: روانشناسی پسایونگی؛ کلاریسا پینکولا استس؛ خواب و رؤیا؛ سیمین دانشور؛ داستان کوتاه
تطبیق و تحلیل داستان رستم و سهراب و شاهزاده اودیپ در رمان «زنی با موهای قرمز» اثر اورهان پاموک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
30 - 54
حوزههای تخصصی:
اورهان پاموک نویسنده رمان «زنی با موهای قرمز» در روایت رمان به صورت پرتکرار و پردامنه به داستان رستم و سهراب و شاهزاده اودیپ پرداخته است. این رمان نویسِ معاصر ترک علاوه بر نقل کلیت داستان ها ، با بازآفرینی موضوعی، توصیف و تحلیل درون مایه ها، انگیزه ها و جزئیات داستان «رستم و سهراب» و «شاهزاده اودیپ» این پرسش را در ذهن متبلور می کند که نویسنده با استفاده از درونمایه های این دو داستان چه هدفی را پیگیری می کند؟ در این پژوهش، کیفیت و هدف بهره مندی پاموک از دو اسطوره متعلق به دو تمدن کهن با درونمایه روابط پدر و پسر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد، نویسنده در این رمان کهن الگوی «پدرکشی» و کهن الگوی «پسرکشی» برآمده از داستان های اسطوره ای غرب و شرق را در تقابل با هم مقایسه کرده است. پاموک خواسته و توانسته نشان دهد فرهنگ ترکیه همانند موقعیت مکانی اش پلی میان شرق و غرب است و با وجود این که در جامعه کنونی ترکیه به علل مختلف داستان ها فراموش شده اند؛ امّا مفاهیم و نمود فرهنگی آن ها زنده و فعّال هستند. در واقع ابتکار عمل پاموک در «زنی با موهای قرمز» این است که نویسنده به صورت هدفمند با بهره مندی از آثار ادبی کهن، رمانی پست مدرن آفریده و بدین وسیله توانسته تفسیری نمادین از فرهنگ و روان شناسی ملی جامعه خود ارائه کند. در پژوهش حاضر جمع آوری داده ها به شیوه کتاب خانه ای صورت گرفته و روش این مقاله توصیفی تحلیلی است.
خوانش مرزبان نامه طبق نظریه تبادلی پیتر بلاو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیتر بلاو یکی از نظریه پردازان مکتب مبادله بود که تلاش داشت نظریه ای را بپروراند که تلفیقی از رفتارگرایی و واقعیت گرایی اجتماعی باشد. هدف بلاو، فهم ساختار اجتماعی بر پایه تحلیل فراگردهای اجتماعی حاکم بر روابط میان افراد و گروه ها بود. تأکید بلاو بر فراگرد تبادل است که به نظر او بیشتر رفتارهای بشری را جهت می دهد و بر روابط میان انسان ها و نیز روابط گروه ها تسلط دارد. بررسی آثار نویسندگان در هر عصر و دوره ای و در هر ملتی، بیانگر نوع نگاه و اندیشه آن ها نسبت به محیط اطراف و مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... است. در این پژوهش که به روش توصیفی– تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای نگاشته شده است؛ داستان های مرزبان نامه، به عنوان یکی از آثار داستانی ادب کلاسیک، از منظر نظریه تبادل اجتماعی بلاو، مورد بررسی قرار خواهندگرفت تا به این پرسش پاسخ داده شود که شخصیت های داستانی در دو گروه رعیت و پادشاه، در این اثر در طی چه فرایندی از مبادلات اجتماعی در مقابل یکدیگر، رفتار خود را جهت می دهند؟ نتایج حاکی از آن است که از نگاه نویسنده این اثر داستانی، تصاویر گوناگونی از رفتار اجتماعی شخصیت ها به عنوان افراد یک جامعه آشکار می شود که ساختار مبادله، باعث سامان دهی آنها گشته است؛ سامان هایی نیرومند که هرچند در سطح فردی نمایان است، اما در ورای آن، یک ساختار قدرتمند نهفته است که خود را در فراگرد مبادله میان اعضای جامعه نشان می دهد.
بررسی مفاهیم نور و تاریکی در منظومه آرش کمانگیر کسرایی بر پایۀ نظریۀ همگنه ها و طرح وارۀ کنشی گرمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰ (پیاپی ۹۵)
233 - 258
حوزههای تخصصی:
منظومه آرش کمانگیر کسرایی، که در قالب نیمایی سروده شده، به مضمون هایی مانند میهن، قهرمانی، جوانمردی، و ازخودگذشتگی می پردازد که پیوسته تازگی و مقبولیت عام دارند. این ویژگی ها آرش کمانگیر کسرایی را اثری معنازا ساخته که پیوسته می توان درباب آن گفت و نوشت. هدف این پژوهش، که به روش تحلیلی توصیفی انجام شده است، بررسی این اثر با کاربست نظریه کنشی و نیز مفهوم همگنه های گرمس، معنا/نشانه شناس فرانسوی، است. یافته ها نشان داد که کسرایی در آرش کمانگیر افزون بر نبرد فیزیکی ایران و توران، واژه های مربوط به حوزه معنایی روشنایی و تاریکی را نیز در شعر داخل کرده که نوعی نبرد میان تاریکی و روشنایی را در ذهن خواننده بازسازی می کند. با درنظرگرفتن مفهوم نور به منزله نماد دانایی و آگاهی و مفهوم تاریکی به مثابه نماد نادانی و بی خردی، این اثر را می توان از دیدگاه نشانه معناشناختی میدان نبرد میان دانایی و خرد ازیک سو، و جهل و تاریکی ازدیگرسو دانست. نتایج پژوهش نشان داد که در روایت کسرایی از اسطوره کهن آرش کمانگیر، آرش قهرمانی یگانه است که با قهرمانان نام دار دیگر در کنش و منش تفاوت دارد. در آرش کمانگیر، اسطوره ای کهن به شیوه ای نو به شکلی واقع نمایانه ترسیم شده است. آرش قهرمانی نو و یگانه بازنمایی شده است که خرد و دانایی در کنش های او اهمیت محوری دارند. سرانجام اینکه، آرش کمانگیر با شاهنامه فردوسی، اثری که در آن خرد و دانایی محوریت دارد، در پیوند است.
بررسی و تحلیل داستان حضرت ابراهیم (ع) بر اساس نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی رویکردی است میان رشته ای که به تحلیل گفته ها و متون در چارچوب مناسبات قدرت در جامعه و نقش زبان در تثبیت و تداوم سلطه می پردازد. در تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف، متون، به ویژه داستان در سه سطح (توصیف، تفسیر و تبیین) مورد بررسی قرار می گیرد. فرکلاف در تحلیل گفتمان انتقادی خویش، ایدئولوژی را ابزار ایجاد و حفظ روابط قدرت در جامعه می داند و بر چهار مفهوم بنیادین (قدرت، جهان بینی، زبان و ایدئولوژی) تأکید دارد. این پژوهش، با روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از ابزار کتابخانه ای در صدد آن است تا به تحلیل گفتمان انتقادی داستان حضرت ابراهیم ع در قرآن بر اساس الگوی سه سطحی فرکلاف (توصیف، تفسیر، تبیین) پرداخته، واضح نماید که کدام گفتمان، در این داستان کلیدی و برجسته است و کدام مفاهیم ایدئولوژیک در پس متن این داستان وجود دارد و چگونه این مفاهیم در ساختارهای مختلف سه سطحی مد نظر فرکلاف همخوانی پیدا کرده اند؟ نتایج حاکی از آن است که برجسته ترین گفتمان در این داستان، گفتمان توحیدی حضرت ابراهیم ع با روش های استدلالی-احتجاجی و تبلیغی است. مفاهیم ایدئولوژیک معرفتی (خداشناسی)، تربیتی و تبلیغی هم برای داعیان و مبلغان و هم برای عام مخاطبان قرآنی در پسِ متن آن نهفته است. البته گفتمان حضرت ابراهیم ع بر مقتضای حال مخاطب شکل گرفته که با توجه به بافت موقعیتی متن این داستان، می توان مفاهیم ایدئولوژیک متفاوتی را از آن دریافت نمود.
تحلیل انتقادی گفتمان مدار براساس الگوی ون لیوون "داستان حضرت موسی در سوره طه به عنوان نمونه"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی جامعه شناختی معنایی ون لیوون از جمله رویکردها و شاخه های جدید تحلیل گفتمان انتقادی می باشد که با شناسایی لایه های پنهان متن و واکاوی کنشگران اجتماعی آن، منتقد را قادر به کشف لایه های زیرین گفتمان موجود می کند. در همین راستا داستان حضرت موسی(ع) پربسامدترین داستان در قرآن کریم می باشد که از جهت دارابودن نظام گفتمانی، تحلیل شخصیت های اجتماعی و مولفه های گفتمان مدار این داستان موجب درک بهتر از متن و کشف ایدئولوژی پنهان در آن می شود. نگارندگان در جستار حاضر درصدد هستند به روش توصیفی-تحلیلی و بر مبنای الگوی ون لیوون مولفه های گفتمان مدار داستان حضرت موسی در سوره طه را مورد واکاوی قرار دهند تا بازنمایی کنشگران اجتماعی آن شناسایی شود. لذا مهم ترین پرسش های که پژوهش پیشرو در پی آن است که کدام یک از مؤلفه های گفتمان مدار روایت حضرت موسی(ع) در سوره طه براساس الگوی ون لیوون بیشترین بسامد را داشته و دلیل این موضوع چیست؟ نتایج تحقیقات نشان می دهد که الگوی گفتمان مدار ون لیوون در تحلیل نظام گفتمانی روایت حضرت موسی(ع) در این سوره کارایی دارد. همچنین مؤلفه های اظهار با 637 مورد بسامد بالاتری نسبت به مؤلفه های حذف که با 137 منعکس گردیده، داشته است، این موضوع در راستای هدف داستان می باشد و بدان معناست که نویسنده قصد دارد با ارائه کارگزاران فعال اجتماعی از پوشیده گویی بپرهیزد تا عبرت گیری برای مخاطب سهل و روشن گردد.
بررسی استعاره ی فضایی و طرح واره های تصویری در غزل های حسین منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۷)
147 - 176
حوزههای تخصصی:
معنی شناسی شناختی با مطالعه ی معنی به چگونگی عملکرد ذهن و تجربه ی انسان در درک مفاهیم ازطریق زبان دست می یابد. چکیده ی کلام این رویکرد این است که استعاره امری صرفاً زبانی نیست، خاستگاه اصلی استعاره ذهن است؛ اما برای پیدایش و ظهور خود، به بسترهای مناسب زبانی، فرهنگی و اجتماعی نیاز دارد و رابطه ی استعاره با ذهن، اجتماع و فرهنگ ، رابطه ای دوسویه است. استعاره ها کمک می کنند تا حوزه های انتزاعی بر اساس حوزه های عینی درک شوند. طرح واره های تصویری ازجمله ساخت های مفهومی هستند که در این حوزه به آن توجه شده است و با زیربنایی استعاری ساخته می شوند تا به منزله ی پلی برای ارتباط میان تجربه های فیزیکی ما با حوزه های شناختی پیچیده تر محسوب شوند و به درک مفاهیمی کمک کنند که به لحاظ جوهری حجم ناپذیرند. جستار حاضر می کوشد با روش توصیفی تحلیلی و با استناد به نظریه ی معنی شناسان شناختی به تحلیل استعاره های فضایی و طرح واره های حجمی، حرکتی و قدرتی در غزل های حسین منزوی بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که منزوی برای تجسم مفاهیمی چون عشق، تردید، آرزو، بغض، غم، طاقت، شادی، جنون و... از طرح واره های تصویری استفاده کرده و تجسّم این مفاهیم، نقشی اساسی در قدرت عاطفی غزل وی، تمایز تخیل و محتوای آن داشته است. استعاره های مفهومی او نشان می دهند که عشق، جنون، مستی، شرم و مهربانی در دنیای ذهنی شاعر و در فرهنگ زیسته ی او جایگاه والایی دارند، عشق از قدرتمندترین اندیشه ی او و مسلّط بر همه چیز است و بعد از عشق، تفرقه، تقدیر و غم ازنظر قدرتی در سطح بالایی قرارگرفته اند.
واکاوی ترجمه حمیدرضا مهاجرانی از رمان «برید اللّیل» بر اساس نظریّه «آنتوان برمن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه متون ادبی یکی از سخت ترین انواع ترجمه است که با چالش هایی مواجه می باشد که باعث پیچیدگی و دشواری هرچه تمام تر آن می شود. امروزه نظریه پردازان با ارائه انواع تکنیک ها و روش های برتر ترجمه کمک شایانی به مترجمان کرده اند و تا حدودی مسیر پیش روی آن ها را هموار نموده اند. یکی از نظریه پردازان مطرح در این زمینه «آنتوان برمن» فرانسوی است که در نظریّه خود با عنوان گرایش های ریخت شکنانه، سیزده عامل انحراف در ترجمه را برمی شمارد. پژوهش حاضر نیز بر اساس تکنیک های ترجمه برمن به واکاوی رمان «برید اللّیل» تألیف هدی برکات و ترجمه سیّد حمیدرضا مهاجرانی با عنوان «پست شبانه» می پردازد. در این ترجمه به چند گرایش از نظریّه برمن پرداخته شده که بیشترین تکرار را در ترجمه مهاجرانی داشته است، این گرایش ها عبارت اند از: منطقی سازی، واضح سازی، اطناب یا تطویل، آراسته سازی، غنازدایی کیفی و غنازدایی کمّی؛ البتّه لازم به ذکر است نمونه هایی چند از دیگر گرایش های ریخت شکنانه در این ترجمه دیده می شود که به علّت اندک بودن از ذکر آن ها خودداری شده است. در این مقاله با مطالعه دقیق، موارد انحراف در ترجمه بریداللیل بر اساس گرایش های مذکور مطرح شده و در برخی موارد ترجمه پیشنهادی هم ارائه شده است. به طورکلی می توان گفت بیشترین علّت انحراف در ترجمه مهاجرانی مربوط به توضیح و تفسیر مترجم است که قصد دارد خواننده به وضوح مطلب را درک کند؛ بنابراین پیداست که این ترجمه بیشتر به متن مقصد گرایش دارد.
چارانک سرایی- انواع بدعت ها و بدایع در ژانر رباعی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
43 - 64
حوزههای تخصصی:
پس از نوآوری هایی که در غزل معاصر موسوم به غزل دهه هفتاد رخ داد؛ رباعی نیز تن به بدعت و تازگی حاصل از فضای ادبی معاصر داد و نوع تازه ای از آن پدید آمد. چارانک یا مینی رباعی مجموعه رباعی است که از تعداد مشخص مصرع ها در رباعی فراروی کرده و با حفظ و همراهی اصل فشردگی درونی و فرم ذهنی درصدد نوآوری در ژانر رباعی برآمده است. این نوشتار که به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای تدوین شده، بر آن است ضمن بررسی نوآوری ها در ژانر رباعی، انواع چارانک را در آثار منتشره مورد مورد توجه قرار دهد و با تحلیل و بررسی انواع اشکال نوشتاری چارانک دو مؤلفه فشردگی درونی و فرم ذهنی را بررسی و مشخص نماید. نتیجه اینکه این تحولات در ساحت رباعی تا زمان ارائه چارانک در رباعی بی سابقه و نوعی بدعت گرایی به شمار می آید.
بررسی کردار و خصوصیات چهل وشش پادشاه شاهنامه در مثنوی «پایان کتابت شاهنامه» داوریِ شیرازی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
87 - 114
حوزههای تخصصی:
میرزامحمد داوری برجسته ترین و هنرمندترین پسر وصال شیرازی است. مهم ترین اثری که در حوزه شاهنامه از وی باقی مانده، دست نویسِ شاهنامه ای است که نام وی را برای همیشه با شاهنامه پیوند زده. داوری پس از اتمام کتابت دست نویس، مثنوی 126 بیتی به سبک شاهنامه سرود که پس از یاد خدا و مدح فردوسی، به کتابت شاهنامه مذکور از آموختن خوشنویسی تا یادکرد از پادشاهان و مهم ترین رخدادهای شاهنامه، پرداخته است. آن چه در آن ابیات قابل ذکر به نظر می رسد، نه تنها اشاره به چهل وشش تن از چهل وهشت پادشاه شاهنامه (به استثنای هوشنگ و شاپور پسر شاپورِ ذوالاکتاف) بلکه اشاره ای بسیار مختصر به کردار و خصوصیات و مهم ترین مسائل مربوط به آنان است. اهمّیت این منظومه، آن است که خلاصه ای مختصر از شاهنامه و تاریخِ روایی ایران است. معرّفی و تشویق به مطالعه منظومه علاوه بر زیبایی های ادبی، خواننده را با چکیده ای از کردار و خصوصیات پادشاهان شاهنامه و مهم ترین داستان های آنان آشنا می سازد. مقاله حاضر درصدد آن است تا با روش تحلیلی و رویکرد توصیفی منظومه مذکور را به منظور نشان دادن بهره برداری از شاهنامه و تاریخ پادشاهان ایران، بررسی، تجزیه، تحلیل و طبقه بندی نماید. در این مثنوی، داوری علاوه بر ذکر نام پادشاهان خلاصه ای از کردار و خصوصیات آنان یاد کرده که هر کدام از آن ها در جایگاه خود تأمّل برانگیز است. مثنوی مذکور به دلیل احاطه بسیار بالای شاعرِ آن با شاهنامه و اشارات ارزشمندی که از پادشاهان شاهنامه و رویدادهای مهمِ حماسه ملّی آورده، در کل ادب فارسی منظومه ای منحصر به فرد، بی نظیر و قابل بررسی است.
فرا شعر در شعر عربی و فارسی با تکیه بر نمونگزین هایی از چند شاعر شناخته شده فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان و بزرگان فلسفه و ادبیات همواره سعی کرده اند شعر را تعریف و آن گونه که فهم آنان اقتضا می کند به بیان خصایص آن بپردازند. شعر، یکی از مظاهر آثارحیات عقلانی آدمی است که در رهگذر تحلیل ها و تفسیرهای منتقدان و شعر شناسان از هویت شعر، شناخت آن به عنوان یکی از هنرهای زیبا، از دیدگاه خود شاعران مقوله مهم و قابل توجهی است که ورود به آن، بدون شک، جهان بینی تازه ای را درشعر شناسی به روی ما خواهد گشود. این نگرگاه به شعرکه درسال های اخیر با نام «فراشعر» و درعربی «المیتاشعر» و به انگلیسی«Metapoetry» مطرح شده عبارت است از شعری که به موضوع شعر می پردازد. اینکه شعر«فرزند شاعر» باشد یا «محصول بی ت ابی آدم ی» یا «مولود حوادث زندگی» یا «حادثه ای در زبان» یا «کلامی مخیّل...» یا هر چیز دیگری که ناقدان و اهل ادب گفته اند، همه ازنگاه بیرونی وغیر شاعر به شعر است. جذابیت شعر درآنجا بیشتر آشکار می شود که خالق شعر، یعنی شاعر و از درون شعر بگوید شعر چیست. ما در این مقاله سعی کرده ایم با روش توصیفی تحلیلی به بررسی فراشعر در شعر عربی و فارسی با تکیه بر نمونگزین هایی از چند شاعر شناخته شده در هر دوزبان بپردازیم.
جریان شناسی اندیشه در شعر مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مؤلّف مخاطب، معنا و قالب چهار ضلع یک اثر ادبی را شکل می دهند. مؤلّف مفهومی را در مجرای قالب قرار می دهد که مخاطب آن را رمزگشایی می کند. بنابراین یک اثر ادبی را می توان از زاویه هر یک از این چهار ضلع، مورد بررسی قرار داد. در پژوهش حاضر، به دنبال آن هستیم که از میان اضلاع یک اثر ادبی به ضلع معنا پرداخته و از این طریق به جریان شناسی اندیشه در شعر مهدای اخوان ثالث بپردازیم. برای این منظور، با بررسی اشعار مهدی اخوان ثالث در شش دوره، با رویکرد تحلیلی-توصیفی، تلاش شد تا سیر اندیشه و دگردیسی آن در سروده های این شاعر نوپرداز، ترسیم شود. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، به مفهوم تلخ اندیشی برمی خوریم. مفهومی نسبتاً تازه که در شعر شاعران معاصر نمود یافته است. فضای شعر اخوان ثالث پیش از کودتای 28 مرداد 1332 کاملاً امیدوارانه بوده است، امّا تحت تأثیر زمینه فردی و زندگی شخصی شاعر، این امیدواری رنگ می بازد. اخوان ثالث پس از کودتای 1332 تحت شکست اجتماعی و سیاسی، دچار ناامیدی اجتماعی و نهایتاً ناامیدی فلسفی شد. احساس تنهایی و اندوه، احساس غربت و نوستالوژی، مرگ اندیشی و پوچ انگاری مهم ترین مضامین شعر مهدی اخوان ثالث پس از کودتای 28 مرداد است.
بررسی بازتاب قابلیت از منظر ابن عربی در اشعار شاه داعی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیدهابن عربی یکی از پیچیده ترین افکار عرفانی-فلسفی را دارد. او در طرح مسائل گوناگون عرفانی غالباً از ساختاری دشوار و با اصطلاح پردازیهای نوین بهره می گیرد. یکی از این مسائل، طرح اعیان ثابته در عدم و به تبع آن قابلیت است. اعیان ثابته در نظام فکری ابن عربی و اخلاف او عبارت است از صور علمی اشیاء در علم او که قبل از تعیّن خارجی متوجه آنها شده است. این صور علمی و یا روح پدیده ها در علم الهی به صورت خوب و بد، بعدها در تعین خارجی تحقق پیدا می-کند. تحقق پیداکردن آنها بر اساس قابلیتی است که آنها دارند. یعنی اگر قابلیت و شایستگی بد بودن را داشت، آن آفریده بد خواهد شد و اگر شایستگی و قابلیت خوب را داشت، آن آفریده خوب خواهد بود. این پژوهش که به روش توصیفی – تحلیلی نوشته شده در پی آن است که قابلیت را از نظر ابن عربی و شاه داعی شیرازی بررسی کند. نتایج حاکی از آن است که شاه داعی در این مسأله مثل بسیاری از مسائل عرفانی دیگر از ابن عربی پیروی کرده و همان دیدگاه را بیان کرده است.کلیدواژه ها: ابن عربی، شاه داعی، قابلیت، اعیان ثابته
تحلیل افعال اخلاقی و تعلیمیِ کتایون و هما در شاهنامه فردوسی بر اساس نظریه خودشکوفایی مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظریه اخلاقی خودشکوفایی مزلو، برخی صفات نیک و پسندیده، به عنوان الگوهای برتر اخلاقی، برای شکل گیری یک زندگی ایده آل و آرمانی ارائه شده است که بصورت بالقوه در همه افراد وجود دارد.پرداختن به ابعاد اخلاقی و تعلیمیِ اشخاص مختلف در شاهنامه، یکی از موضوعات ادبی قابل توجّه است که در تحقیق های متعددی به آن پرداخته شده و با توجّه به نظریه خودشکوفایی مزلو، الگوهای برتر اخلاقی و تعلیمی دو تن از بانوان خاندان گشتاسپی در اشعار شاهنامه که سند و کارنامه فرهنگی و تاریخی ملّت ایران است و در هرم اخلاقی این نظریه وجود دارد، شناسایی شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی و تحلیلی چنین نتیجه ای را نشان می دهد که در شاهنامه، کردارهای آموزنده بعضی از زنان در رویدادها، از جمله عوامل منحصر به فرد و تأثیرگذار بوده که از نیازهای اصلی در استحکام بنیان خانواده است و با نظریه های روز دنیا، علی الخصوص نظریه مزلو همخوانی دارد؛ به عنوان مثال همان طورکه در شخصیت کتایون دختر قیصر روم می بینیم، در جریانات مختلف، نقش خلّاق و سازنده ای دارد و نمونه ای بارز از گذشت و ایثار و عشق است که پایبند به همسر بوده، نه در بند زر و مال دنیا؛ هم چنین حضور اخلاق مدارانه زن را در اجرای امر عظیم عدالت و سخاوت، می توان در شخصیت هُما، همسر بهمن مشاهده کرد. خصایص ذکر شده از عناصر اصلی هرم خودشکوفاییِ اخلاقی مزلو است که باعث پیدایش جریان های معناسازِ اخلاقی وآموزنده در حوزه ادب فارسی شده است.
بررسی خودسانسوری در آثار شاخص نظم و نثر دوره مغول(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
خودسانسوری اقدامی است که طی آن نویسنده با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه و به منظور خویشتن داری و مصلحت اندیشی، در اثر خویش دست به سانسور می زند. خودسانسوری در واقع، انگیزه کنشی است که علت اصلی آن، درجه های گوناگونی از ترس است. ترس و هراس شدیدی که در عصر مغول در میان مردم وجود داشت، سبب شد نویسندگان و شاعران، در خلق آثار خود، این شیوه را در پیش گیرند و به روش های گوناگون خودسانسوری کنند. در این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای انجام شده، سعی بر این است که پدیده خودسانسوری در آثار شاخص منظوم و منثوم دوره مغول با تأکید بر نفثه المصدور، تاریخ جهانگشای جوینی، کلیات سعدی و دیوان حافظ بررسی شود تا علل خودسانسوری در این دوره و شیوه های مورد استفاده خالقان این آثار در خودسانسوری، مشخّص گردد. حاصل پژوهش بیانگر این است که خودسانسوری یکی از شیوه ها ی غیرمستقیم در انتقاد از اوضاع جامعه عصر مغول است. نویسندگان و شاعران در بیشتر موارد در پوشش های پنهان کارانه به بیان مسائل سیاسی و اجتماعی عصر خود پرداختند و این کار را با در پیش گرفتن تصنع و پیچیده گویی، ابهام گویی و ادبیات سمبلیک (به کار بردن استعاره، تمثیل، نماد و کنایه) انجام دادند. همچنین شیوه رندی و تغییر ابیات از دیگر شیوه های خودسانسوری است که تنها در دیوان حافظ شیرازی دیده شده است.
بررسی فرانقش های زبانی در مرثیه احمد شاملو و سهراب سپهری
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
123 - 166
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی نظام بنیاد نقش گرای هلیدی یکی از نظریه های کارآمد در تحلیل متون ادبی است. در این نظریه، درک زبان و کاربردهای زبانی در بافت موقعیتی و اجتماعی شکل می گیرد. از دیدگاه هلیدی بافت موقعیتی، نظامی نشانه ای است که سه سازه دارد و هر سازه با یکی از فرانقش های سه گانه زبان متناظر است. در بررسی مقایسه ای متون ادبی تحلیل هر یک از این فرانقش ها سبب درک معنای متن و نوع نگرش گوینده متن به موضوع می شود. در این مقاله، براساس این رویکرد مرثیه هایی که دو شاعر معاصر، سهراب سپهری و احمد شاملو، در رثای فروغ فرخ زاد سروده اند بررسی می شود. با بررسی نظام گذرایی، منطقی معنایی، بستگی، وجهی، آغازگر پایان بخشی، اطلاعی، و نیز عناصر غیرساختاری در دو متن و مقایسه آن دو می توان تفاوت سبک دو شاعر، یعنی نگرش آنان به جهان و نحوه بیان آن ها را دریافت. روش پژوهش کیفی و کمّی است. از نتایج پژوهش این موارد است: شاملو بیشتر در مرثیه خود گرایش به بازنمایی جهان بیرون و سپهری گرایش به بازنمایی جهان درون دارد. شاملو مخاطب خود، یعنی فروغ فرخ زاد، را حاضر در نظر گرفته و به همین سبب افعال زمان حال را به کار برده است، درحالی که سپهری با غایب دانستن مخاطب فقط از زمان گذشته استفاده کرده است.