فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۲۱ تا ۳٬۵۴۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۸ شماره ۷۱
61 - 76
حوزههای تخصصی:
هر نظام فضایی با برخورداری از قابلیت تغییرات درونی، می تواند پاسخگوی تعداد بیشتری از نیازهای کاربران آن در زمان های گوناگون باشد و بدین ترتیب کارکرد مطلوب تری نسبت به نظام های فضایی تک عملکردی داشته باشد. دستیابی به قابلیت تغییرات در نظام های فضایی از زیرشاخه های مبحث انعطاف پذیری فضا است. هدف اصلی انجام این پژوهش، سنجش انعطاف پذیری نظام فضایی خانه ها در سه الگوی سنتی، سنتی-معاصر و معاصر در شهر قزوین است که این کار با استفاده از ابزار چیدمان فضا صورت پذیرفت. برای رسیدن به این هدف، با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، از یک سو نمودهای گوناگون انعطاف پذیری نظام فضایی خانه و از سوی دیگر ویژگی های چیدمان فضا از میان کتاب ها و مقالات معتبر شناسایی شد. در ادامه، امکان وجود رابطه ای میان نمودهای گوناگون انعطاف پذیری و برخی مفاهیم معماری مرتبط با چیدمان فضا مشخص شد. این ارتباط که به وسیله استدلال منطقی تحلیل شد، بیان می کند که انعطاف پذیری نظام فضایی خانه، می تواند به وسیله برخی ویژگی های چیدمان فضا ارزیابی شود. در ادامه جهت پیاده کردن این نتیجه بر روی نمونه های موردی حقیقی، خانه ها در سه الگوی سنتی، سنتی-معاصر و معاصر در شهر قزوین انتخاب شدند. سپس با استفاده از ابزار سنجش چیدمان فضا (نرم افزار دپث مپ)، داده هایی حاصل آمد که با استفاده از نمودارهای توجیهی منتج از آنها، انعطاف پذیری نظام فضایی خانه های یادشده ارزیابی شد. نتایج تحقیق نشان دادند که تأثیر نظام فضایی در ایجاد انعطاف پذیری خانه های سنتی، بسیار بیشتر از خانه های سنتی-معاصر و معاصر است. همچنین عموم خانه های معاصر با هر مساحتی، از انعطاف پذیری یکسانی در نظام فضایی خود بهره مند هستند، حال آنکه در خانه های دوره سنتی و سنتی-معاصر با تغییر مساحت، برخی انعطاف پذیری بیشتر و برخی انعطاف پذیری کمتری دارند. به علاوه در میان نمودهای انعطاف پذیری خانه، در حالی که هر سه دوره زمانی، قابلیت تغییرپذیری دارند، اما تنوع پذیری و تطبیق پذیری آنها در برخی دوره ها بیشتر و در برخی کمتر است.
طراحی معماری به کمک پیشینه ها؛ مطالعه شیوه های بهره گیری معماران حرفه ای ایران از پیشینه های طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحان معمولاً در طراحی خود، به پیشینه های طراحی مراجعه می کنند. این مراجعه ممکن است در مراحل مختلفی از فرایند طراحی و با اهداف مختلفی صورت گیرد. با توجه به اهمیت این مراجعه، بررسی نکات مثبت و منفی آن، پژوهش های متعددی را در این حوزه و در جهت دستیابی به شیوه های صحیح کاربرد پیشینه ها در طراحی، به خود معطوف داشته است. در پژوهش حاضر با مراجعه به طراحان خبره و پرسش از آن ها به ارزیابی چگونگی این کاربرد پرداخته و نتایج حاصل با نتایج سایر پژوهش ها مقایسه شده است. هدف از این پژوهش مطالعه شیوه های مراجعه طراحان خبره معماری در ایران به پیشینه های طراحی و نحوه بهره گیری از آن ها در فرایند طراحی است. در مسیر پژوهش از روش پیمایشی استفاده شده است. با نُه نفر از طراحان خبره معماری در ایران مصاحبه نیمه سازمان یافته انجام شده و در ادامه، متن مصاحبه ها تحلیل محتوای کیفی شده است. از نتایج این پژوهش، با توجه به ارائه انواع معیارهای انتخاب و راهبردهای بررسی و کاربرد پیشینه می توان به این موضوع اشاره کرد که در همه مراحلِ طراحی می توان به پیشینه ها مراجعه کرد، اما نوع پیشینه انتخابی و راهبردهای بهره گیری از آن بر نتایج این مراجعه بسیار تأثیرگذار است و نمی توان مراجعه به پیشینه ها را محدود به انواع خاصی از پیشینه ها یا مراحل خاصی از طراحی دانست.
Increasing Environmental-Urban Challenges: Social-Anthropological Analysis
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۶, Spring ۲۰۱۹
21 - 29
حوزههای تخصصی:
The present article tries discovering and reflecting the environmental challenges and issues of the urban space. The various urban communities are faced with different types of environmental-urban issues and this is per se in need of common solutions. Issues like water and land are currently being frequently seen especially in the cities of the developing countries. Similarly, the supply of the citizens’ financial needs is amongst the challenges increasingly reflected and manifested in the urban communities. The emergence of a set of urban challenges would be per se followed by novel and newly emerging issues. Considering the increase in the city dwelling population, these spots need new management and adoption of effective plans and policies. Following the increase in the world’s population since the second half of the twentieth century on and following the change in the population’s lifestyle, particularly the city-dwellers, these citizens have encountered new and unprecedented challenges and any hesitation in responding to their needs would be per se accompanied by new and more problems for them. During the three past centuries, the city’s health and comfortability have been largely jeopardized. The qualitative and quantitative changes in the city’s population during the era after industrial revolution rendered the cities themselves vulnerable from various respects in such a way that various organizations have to be coherently in search of a cure and solution to such problems. While only sixteen cities worldwide had populations above one million people until 1900, the number of cities with multi-million populations has increased since then and this has per se directly influenced the ascending trend of the urban challenges. Although there are numerous urban challenges, environmental problems are more widely observed than the other bottlenecks.<br /> <strong> </strong>
ارایه الگوی برنامه ریزی کالبدی شهر ایرانی اسلامی برای پاسخ به نیازهای انسان از منظر اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
177-190
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، با هدف ارایه الگوی شهر ایرانی اسلامی برای پاسخ به نیازهای انسان از منظر اسلام انجام شد که از روش کتابخانه ای و پرسش نامه به عنوان مهم ترین ابزارهای گردآوری داده های مورد نیاز استفاده شد. رویکرد برنامه ریزی مورد تاکید الگوی ارایه شده، توسعه پایدار شهری با رهیافت برنامه ریزی تعاملی و رویکرد مطالعاتی الگو نیز رویکرد معرفت گرایانه بود. به این صورت که با توجه به اهمیت انسان به شناخت خود از دید اسلام پرداخته و به تبع ابعاد گوناگون وجودی او شهر اسلامی متناسب با انسان و نیازهای جسمانی و روحانی او در چهار رده نیازهای زیست محور، تفریح محور، فرهنگ محور و معنامحور شکل گرفت. سپس به سبب تحقق بهینه هر یک از نیازهای چهارگانه انسان، مهم ترین اصول محتوایی شهر ایرانی اسلامی شامل عدالت، محله محوری، مسجدمحوری، پرهیز از انواع مزاحمت ها، محرمیت، زیبایی و ارتباط با طبیعت معرفی شد. از سوی دیگر در این الگو اهداف شهر زیست پذیر به عنوان مبنای نظری در نظر گرفته شد، با این تفاوت که به جای تاکید بر لایه های پایین (نیازهای جسمانی) بر برنامه ریزی دقیق و رشد حداکثری در تامین لایه های بالاتر (نیازهای روحانی) انسان تحت عنوان شهر رشدپذیر تاکید شد. همچنین در این الگو بر دو ساحت بالقوه نفس تاکید شد که برای عمل کردن براساس آن باید به دو ساحت اول تنها در حد ضرورت پاسخ داد تا لایه های بالاتر شکوفا شوند. درحقیقت هدف اصلی این الگو زمینه سازی و هشدار برای برنامه ریزی دقیق و رشد حداکثری در لایه های سه و چهار (فرهنگ محور و معنامحور) آن بود که این نیز هدف اصلی تعریف انسان است. مهم ترین نکته در شهر رشدپذیر، توجه به بعد چهارم یعنی نیازهای معنامحور بود.
فضامندی و بدن آگاهی: بازخوانش مفهوم فضا در تجربه معماری (نمونه موردی: موزه هنرهای معاصر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۷۵
71 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:شاید بتوان یکی از وجوه تمایز انسان مدرن با انسان به سربرده در دنیای سنت را کثرت تجربه های فضا-مکان برشمرد. زیست انسان در پهنه طبیعی و اجتماعی، نه تنها دارای تاریخی معرفتی و نظری است، که دارای ادراک های متمایز و گوناگون در تجربه مکان های طبیعی و اجتماعی است. این تجربه متمایز در طول تاریخ، دارای روحی منحصربه فرد از یک سو و روحی مشترک در کالبد بشری از سوی دیگر است. لیکن در گفتمان های غالب معماری، بدن و ویژگی های جسمانی و کالبدی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است و بدن صرفاً به عنوان ابژه ای منفعل تلقی شده است. هدف:این پژوهش بر آن است که به بررسی ادراک بدنی به مثابه منبع الهامی برای بازتعریف مفهوم فضا در تجربه معماری بپردازد. نمودهای خوانش فضا با واردکردن عنصر ادراکات بدنی و بررسی درهم تنیدگی حواس انسانی در ادراک از فضا از اهداف فرعی پژوهش است. روشتحقیق:این تحقیق به لحاظ «ماهیت» پژوهش، از گونه تحقیقات کیفی با رویکرد فلسفی پدیدارشناسی هرمنوتیک و به لحاظ «قصد» از پژوهش، تفسیری است که به تولید بینش جدید می پردازد. بدین ترتیب یافته های آن در بهبود دانش موجود در باب موضوع مورد مطالعه به کار می آید (دانش افزایی)، لذا نتایج آن، خالص است. منطق پژوهش، استقرایی است. در پژوهش حاضر، از مصاحبه عمیق جهت استنباط و استخراج «امر ناخودآگاه» از بطن پاسخ مصاحبه شوندگان استفاده شده است. روش تحلیل داده ها، تحلیل محتوای کیفی و شامل کدگذاری باز و محوری است. نتیجه گیری:نتیجه پژوهش نشان می دهد که خوانش پدیداری از تجربه ادراک از فضا به سه رسته «ادراک تام، درک پویا از فضا به واسطه حواس»، «فضا، واسطه ای بر ادراک نوستالژی جمعی» و «فضا به مثابه امکان شهود و درک دیگری» قابل تفکیک است.
ساماندهی کالبدی جداره شمال غربی میدان فردوسی حد فاصل خیابان شهید قروی و غرب خیابان انقلاب (برنامه ریزی بر اساس مبانی برنامه ریزی کالبدی)
حوزههای تخصصی:
توجه به فضای شهری و برنامه ریزی کالبدی فضاها جهت بالا رفتن سطح کیفی آن ها از جمله مواردی است که امروزه مورد توجه بسیاری از معماران و شهرسازان قرار گرفته است. توجه به نیازهای کالبدی یک فضای شهری ، برقراری پیوند میان عملکردها و عناصر بصری محیط و ارتباط آن ها با اعمال و رفتار اجتماعی شهروندان جهت درک بهتر آن فضای شهری در ساماندهی کالبدی محیط شهر موثر خواهد بود. بنابراین در این پژوهش سعی بر آن بوده تا بررسی شود که نقاط قوت و ضعف موجود در محدوده مورد مطالعه کدام است؟ هم چنین فرصت ها و تهدیدات محدوده مورد مطالعه در کجاست؟ بنابراین با بررسی وضع موجود یک فضای شهری و تحلیل و واکاوی نقاط ضعف و قوت آن حوزه ، اشکالات مربوط به قرارگیری فضاهای مورد نظر بیان می شود. بدین منظور ابتدا به شناخت حوزه مورد نظر پرداخته و با تحلیل در آن منطقه، نیازهای کاربران هم چنین عوامل موثر و تاثیرگذار در آن فضا از نظر کالبدی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از این پژوهش مطالعه و بررسی وضع موجود در میدان فردوسی (جداره شمال غربی حد فاصل خیابان شهید قروی و غرب خیابان انقلاب )، هم چنین برنامه ریزی کالبدی معماری و ارائه طرح ساماندهی مکانی و فضایی عملکردهای شهری در آن حوزه می باشد. روش پژوهش در این مطالعات با رویکردی توصیفی تحلیلی است که از طریق جمع آموری اطلاعات و حضور در محل به تحلیل آن ها پرداخته و با ارائه جداولی swotنقاط قوت و ضعف مکان مورد نظر را بیان و در جهت بهبود وضع موجود آن راهکارهایی ارائه شد تا بتوان کیفیت آن نقطه از فضای شهری را برای شهر و افراد آن بالا برد و فضایی توام از سرزندگی را برای شهر فراهم کرد. هم چنین میتواند این راهکارها به منظور اصلاح آن محیط مورد استفاده طراحان شهری و معماران قرار گیرد.
راهکارهای ارتقاء ایمنی در فضاهای باز پیرامونی ساختمان های بلند مسکونی (نمونه ی مورد مطالعه: برج بین المللی تهران)
حوزههای تخصصی:
نیاز به سکونت به منزله ی اساسی ترین رکن زندگی بشر مطرح است، تامین چنین نیازی مستلزم فضا و محملی است، و از آنجایی که امروزه تمایل به شهرنشینی افزایش یافته و در قبال چنین مهاجرتی شهر با کمبود زمین برای تامین فضای سکونت افراد مواجه است و نیز راهکار تامین سرانه ی سکونت افراد به دو صورت اتفاق می-افتد، نخست گسترش در سطح، سپس گسترش فضای سکونت در ارتفاع است، با نظر به آنکه امکان گشترس شهر در سطح محدود بوده، راهکار دوم (گسترس در ارتفاع) مورد توجه قرار می گیرد، به این ترتیب بلندمرتبه سازی از اهم مسائل روز معماری مسکونی محسوب می شود؛ و از آنجایی که در بلندمرتبه سازی نمی توان از نیروهای جانبی چون باد و زلزله چشم پوشید، توجه به امنیت افراد امری ضروری به شمار می آید، لذا در این پژوهش سعی شده تا با استفاده از منابع کتابخانه ای و مستندات به استخراج مبانی نظری، تعریف و دیدگاه نظریه پردازان پرداخته شود، سپس به دسته بندی ساختمان ها مبادرت ورزیده و به این ترتیب مفاهیم مستخرج، در قالب دیاگرامی تحت لایه های دفاعی تهیه و تنظیم شده و مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرد سپس با نمونه ی مورد مطالعه (برج بین المللی تهران) مطابقت می یابد. ترتیب لایه اول (فضای خارجی)، لایه دوم (فضای داخلی) و لایه سوم (ساختمان) در ایمنی فضاهای پیرامون ساختمان های بلند مرتبه علی الخصوص ساختمان های بلندمرتبه مسکونی نقش بسزایی دارد. این پژهش از نوع کاربردی بوده و نتایج آن می تواند در مسکن و شهرسازی در بازنگری مبحث پدافند غیرعامل در مبحث 21 مقررات ملی سازمان نظام مهندسی ساختمان مورد استفاده معماران و شهرسازان قرار گیرد.
بررسی آراء اخوان الصفا در مورد علم عدد و هندسه مطالعه موردی نقش مایه ها و تزئینات هندسی گنبد کبود مراغه
حوزههای تخصصی:
معماری ایرانی سراسر نظم و هندسه است. در آثار حکیمان و فیلسوفان مسلمان جابه جا به اهمیت هندسه و شکل های هندسی برمی خوریم. چنان که گفته اند اخوان الصفا غایت قصوای علم هندسه را آماده کردن روح انسان برای تفکر و تعقل در حقایق بدون توجه و احتیاج به عالم محسوسات، می دانند و نتیجه آشنایی با هندسه را تمایل روح به ترک این عالم و پیوستن به عالم معقولات و زندگانی ازلی می پندارند. ایشان برای شکل های هندسی «فضایل»، «صفات» و «خصایص» مشخص قائل اند. اخوان الصفا در رساله دوم خویش از مجموعه رسائل، هندسه را به دو مقوله تقسیم کرده است: هندسه محسوس و هندسه معقول؛ هندسه محسوس عاملی بر صناعت و آفرینش عملی و هندسه معقول را علت فکر و آفریننده علم و هر دو را راهی برای درک حکمت و جوهر نفس می داند و درجایی دیگر هندسه را راهی به سوی تقویت فکر و خیال برای ادراک جوهر نفس و ذات اشیاء در نظر گرفته است. این پژوهش در پی بررسی آرای اخوان الصفا در مورد عدد، هندسه و مطالعه آن در نقوش هندسی گنبد کبود مراغه می باشد. گنبد کبود مراغه حلقه میانی معماری سلجوقی و ایلخانی هست و به لحاظ نقوش هندسی و به کارگیری تزئینات و رنگ در نوع خود کم نظیر می باشد. روش تحقیق به صورت تاریخی- تفسیری و تجزیه اطلاعات کیفی و گردآوری اطلاعات به روش اسنادی است. در این راستا بنای گنبد کبود مراغه به عنوان مطالعه موردی بررسی خواهد شد. متخصصان این گنبد را به لحاظ تحولاتی که در ساختار گره هندسی و تزئینات معماری ایجاد کرده، نقطه پیوند بین تاریخ هنر با تاریخ معماری و با تاریخ ریاضیات می دانند. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که انتخاب و کاربرد اشکال هندسی و حتی رنگ، تصادفی نبوده و مانند سایر اجزای هنر اسلامی از مبانی اعتقادی خاصی برخوردار است. می توان یافته های مطالعه را به طراحی گره هندسی در بعد دوم، استفاده از مفاهیم رنگ و اعداد و تناسبات خاص تقسیم نمود. انتخاب این نقش مایه ها می تواند با مفاهیمی چون هندسه محسوس و معقول که اخوان الصفا مطرح کرده اند نسبت معناداری داشته باشد.
بررسی میزان پیاده مداری در خیابان فردوسی شاهین شهر و تأثیر آن بر تعامل اجتماعی شهروندان
حوزههای تخصصی:
با شروع انقلاب صنعتی،اختراع اتومبیل و گسترش شهرها، به تدریج اولویت دادن به نقش عابر پیاده و فضاهای پیاده محور در شهرها و فضاهای شهری کمرنگ شده و از کیفیت فضایی عرصه های عمومی شهر ، فضاهای باز شهری و پیاده راه ها کاسته شده است؛ عرصه هایی که خود به عنوان بستر و خاستگاه، نقش محوری در ارتقای سطح تماس ها،ارتباطات و تعاملات اجتماعی بین شهروندان ایفا می کنند. امروزه اغلب فضاهای عمومی شهری و خیابان ها به دلیل افزایش بی رویه وسایل نقلیه و وابستگی الگوی زندگی شهری به آ نها، به شدّت تحت سلطه ماشین درآمده است. در این راستا عدم توجه به مقیاس انسانی و نادیده گرفته شدن نیازهای عابرین پیاده از معضلات پیش رو می باشد، به طوری که کمبود و نبود کیفیت در پیاده راه ها منجر به تضعیف حضور و تعاملات اجتماعی شهروندان شده است.شکل گیری و توسعه اغلب فضاهای شهری، خیابان ها حتی کوچه ها، در شهرهای جدید ایران، بر مبنای مقیاس سواره و مسائل مربوط به ترافیک است. محورهای باریکی که در حاشیه محورهای سواره در خیابان های شهری به عنوان »پیاده رو « وجود دارد، گویی پس مانده هایی از فضای اصلی سواره است که فقط برای تردّدهای ضروری شهروند پیاده باقی مانده است. خیابان فردوسی مهم ترین خیابان شاهین شهر است به دلیل وجود کاربری های تجاری ،تفریحی، درمانی، خدماتی، اداری که در این خیابان وجود دارد. خیابان فردوسی شریان درجه 2 است و به دلیل نقش اجتماعی این خیابان نقش ترافیکی هم پیدا کرده است.به دلیل شلوغی و ترافیک ، تعاملات اجتماعی در این خیابان به شدت کاهش پیدا کرده است. در ساعات مختلف دارای اختلال ترافیکی ما بین اتومبیل ها و عابرین پیاده، امکان وقوع تصادفات، اتلاف وقت و زمان برای عبور، ایجاد تنش های فردی بین اجتماع در حال عبور و رانندگان، نا بسامانی رعایت قوانین مدنی و اجتماعی، صرف هزینه های مادی و معنوی برای کنترل ترافیکی و همچنین برای عبور عابران پیاده از خیابان هم مشکلاتی به وجود آورده است. هدف از این پژوهش تبیین معیار های خیابان پیاده مدار در راستای ایجاد مکان سوم در خیابان فردوسی شاهین شهر است. این تحقیق یک پژوهش توصیفی- تحلیلی و فرآیند آن ترکیبی ( کمی و کیفی) می باشد.
Density and Quality of Spaces in Relation to Built-Forms (Case S tudy: Commercially Active Centers In Addis Ababa (Pedes trian Density And Pedes trian Priority))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
A vibrant and commercially active center is often the result of interesting, diverse building styles and or built-forms, pedestrian density along with variety of quality public places where people feel comfortable, spending time and shopping items for domestic and commercial functions in cities like Addis Ababa. The scale and design of buildings, pedestrian density, and other physical characteristics will determine the quality of built form and public spaces and how well they create an attractive and pedestrian friendly and welcoming environment in relation to built-up and pedestrian density.On the other hand, not many studies have been undertaken in relation to the concept and theory of “Pedestrian Density and Quality of Spaces”. This research is aimed to analyze and explore the relationship among urban space quality, pedestrian density and built-form of the city in commercially active centers so as to contribute to a better understanding of the correlation among pedestrian density, built-form and quality of urban space. Hence, the study employed multiple data sources through quantitative and qualitative approaches (Triangulation). Finally, the research ended with arriving at answers for research questions through both statistical and non statistical techniques. The research result has highly addressed and concluded that Pedestrian friendly Streets with pedestrian density thresholds in commercially active built-environments are places that people like walking and want to stay in, with real character and sense of place. It concludes with an overview of emerging thinking/implications where further efforts are required in the future
پذیرش گردشگری خلاق در تجربه ی شهروندان و گردشگران شهرهای پشتیبان گردشگری؛ نمونه ی موردی شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر یاسوج در منطقه ای قرار دارد که به خاطر طبیعت بکرش عنوان «پایتخت طبیعت ایران» را یافته است. این شهر در زمره ی شهرهایی قرار می گیرد که به دلیل نداشتنِ میراث تاریخی، بیشتر نقش پشتیبانی خدمات به طبیعت گردان و بوم گردانی که به این منطقه می آیند را ایفا می کند، در حالی که در کنار سرمایه ی طبیعی، ویژگی های اجتماعی شهر نیز جاذبه های فرهنگی منحصر به فردی داراست. پارادایم گردشگری خلاق در مقایسه با دیگر پارادایم های گردشگری که بر میراث ملموس و کالبدی شهر متکی هستند، بر زندگی روزمره و تجربه ی فعال و مشارکتی گردشگر و تعامل او با محلی ها تأکید دارد نه بر میراث کالبدی و طبیعی شهر. این پژوهش در پی فهم آن است که با توجه به این که تمرکز گردشگری یاسوج در حال حاضر بر داشته های طبیعی و بوم گردی است، جایگاه الگوی گردشگری خلاق در تجربه ی محلی ها و گردشگران چگونه است؟ این پژوهش به روش تحلیل کیفی محتوای مصاحبه هایی که با 32 نفر از گردشگران یاسوج و شهروندان آن به دست آمده انجام شده است. «شهر- پشتیبان گردشگری»، «شهر – نمایش محصولات فرهنگی» و «شهر- رویداد» سه مضمونی هستند که به عنوان یافته های پژوهش، توصیفگر ضرورت همپیوندی بستر گردشگری خلاق با دیگر سطوح و فرم های سنتی گردشگری در شهر یاسوج است.
نگرشی کاربردی به احساس امنیت زنان در پارک های درون شهری مورد مطالعه: شهر بجنورد
حوزههای تخصصی:
نگاشت حاضر، با هدف پایش میزان احساس امنیت زنان در پارک های درون شهری در وهله ی اول و سپس شناسایی پارامترهای مؤثر بر احساس امنیت زنان و اولویت های آن در وهله ی بعدی، انجام شده است. روش شناسی تحقیق، کمی و روش آن پیمایش از نوع مطالعات توصیفی- تحلیلی با کاربرد خاص رویکرد طراحی محیطی (CPTED)، بوده است که بین 400 نفر از زنان 15 تا 65 ساله ی شهر بجنورد براساس شیوه ی نمونه گیری خوشه ای، طبقه بندی متناسب و تصادفی نظام مند انجام شده است. نتایج پژوهش با تأیید و اعتبارسنجی نهایی 360 پرسشنامه، نشان داد که از میان تمامی شاخص های مطرح شده برای رویکرد CPTED، تنها شاخص حمایت از فعالیت های اجتماعی است که هیچ نقشی در احساس امنیت زنان در پارک های مورد مطالعه در شهر بجنورد ندارد. اما خوانایی، نظارت و ادراک عمومی از فضا در میان سایر شاخص های روشنایی، مدیریت نگهداری، انزوا و تراکم جمعیت، نشانه ها و طراحی کلی فضا که وجود رابطه معنادار آنها با احساس امنیت زنان مورد تأیید قرار گرفت، از بالاترین میزان اثرگذاری بر احساس امنیت زنان برخوردار هستند. انزوا و تراکم جمعیت نیز دارای رابطه معکوس با احساس امنیت است. از این رو، احساس امنیت زنان را می توان نتیجه ی مدیریت و طراحی کلی فضا دانست که در سیاست ها و روند توسعه ی شهر نبایستی مورد غفلت قرار بگیرد؛ به دیگر سخن، حضورپذیری زنان در برخی فضاهای های عمومی شهر اگر پایین است، این امر نتیجه ی ساختارهای مدیریتی و نظام های معنایی آن در ارتباط خاص با نقش زنان در روند توسعه ی شهر و شکل دهی کالبدی به آن و در نتیجه القای احساس امنیت پایین به آنها در این فضاها، است.
بررسی شاخص های معماری کالبد خارجی بناهای درمانی از منظر پدافند غیر عامل با استفاده از روش AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷
109 - 123
حوزههای تخصصی:
مورد هدف قرار گرفتن بیمارستان های متعدد در طول جنگ تحمیلی، نشان دهنده اهمیت و لزوم حفظ این بناهای حیاتی در مواقع بحران می باشد؛ از طرفی با توجه به اینکه ضعیف ترین بخش بنا در برابر امواج انفجار، کالبد خارجی بنا است؛ لذا پژوهش حاضر با هدف کاهش آسیب پذیری این بخش از بنا در برابر امواج انفجار، به روش توصیفی-تحلیلی و مطالعات پیمایشی، به بررسی و اولویت بندی شاخص های معماری کالبد خارجی بناهای درمانی از منظر پدافند غیرعامل پرداخته است؛ در ابتدا پس از استخراج شاخص های مذکور از منابع معتبر علمی و کتابخانه ای، پرسش نامه AHP تهیه و در اختیار 5 نفر از متخصصان و اساتید این حوزه قرار داده شده است. پس از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و تایید پایایی و روایی پرسش نامه، تعداد 32 نفر از جامعه، به روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان اعضای نمونه انتخاب و پرسش نامه میان آن ها توزیع گردید. در نهایت با تحلیل 28 پرسش نامه بازگردانده شده در نرم افزار Expert choice، میزان اهمیت شاخص ها که به ترتیب شامل شاخص های مرتبط با طراحی پوسته دوم، فرم کلی بنا، مصالح نما، دیوارهای خارجی، بازشوها و ورودی می باشد، تعیین گردید. این نتیجه حاکی از تاثیر بسزای طراحی پوسته دوم بنا به مثابه سپر دفاعی در برابر امواج ناشی از انفجار می باشد.
مرور سیستماتیک شناسایی ابعاد، مولفه ها و شاخص های تاب آوری شهری با بررسی چالش ها و فرصتها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸
100 - 119
حوزههای تخصصی:
افزیش تراکم جمعیتی، پتانسیل آسیب پذیری شهرها را در برابر تهدیدات ناشی از بحران های طبیعی و انسان ساخت افزایش می دهد. بنابراین، به منظورکاهش پیامدهای متصور این تهدیدات، می بایست برنامه ریزی و اقدامات مقابله ای متناسب پیش بینی گردد. این مقاله با هدف ایجاد یک رویکرد سیستماتیک در مورد تاب آوری شهری برای ارتقاء توانایی عملکرد شهرها در برابر حوادث و عدم تعادل های سیستم های شهری به مرور سیستماتیک مفاهیم، ابعاد، مولفه ها، شاخص ها، چالش ها و فرصت های روش های ارزیابی، تاب آوری شهری پرداخته که درنهایت، کمبود ابزار و روش برای ارزیابی تاب آوری، بعنوان یک چالش و فرصت اصلی برای توسعه آتی مطالعات جامع در مورد تاب آوری شهری، شناسایی شد بطوریکه این مطالعات امکان شناسایی موثرترین اقدامات برای افزایش مقاومت در برابر سیستم های مختلف شهری را فراهم می کند.
خوانش بیش متنی نقش مایه انار در زیورآلات ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم آبان ۱۳۹۸ شماره ۷۷
43 - 58
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تقلید و الهام از آثار هنری گذشتگان، در شکل گیری اثری نو و خلاقانه قدمتی طولانی دارد. زیورآلات نیز به عنوان یکی از هنرهای غنی ایران زمین، از این قاعده مستثنی نیست. زیورآلات فارغ از مفهوم سرمایه ای، همواره ابزاری برای بازتاب هویت فرهنگی جوامع است و نقشی بارز در مراسم آیینی یک جامعه، باورهای مردم در گذشته و شناخت اندیشه های آنان ایفا می کند. در جستار حاضر با توجه به اهمیت نقش مایه انار در فرهنگ ایران زمین، تکرار این نقش مایه در متن زیورآلات باستانی ادوار مختلف و رجعت به این نقش مایه در زیورآلات معاصر، آرایه پرکاربرد انار انتخاب شده است. هدف: هدف از این پژوهش، مطالعه و بررسی چگونگی ارتباط فرم های بازنمایی شده انار، در زیورآلات معاصر و پیش متن های برگرفته آنها در زیورآلات باستانی است. جستار حاضر در راستای پاسخ به این سؤال است که ارتباط زیورآلات معاصر با پیش متن های خود چگونه تبیین می شود؟ در فرآیند اقتباس این آثار از زیورآلات باستانی ملهم از نقش مایه انار چه تغییراتی صورت گرفته است؟ روش تحقیق: این پژوهش با هدف بنیادی به شیوه توصیفی– تحلیل و تطبیقی است که با روش ترامتنیت و رویکرد بیش متنی صورت گرفته است. نتیجه گیری: در جمع بندی نتایج این پژوهش چنین به نظر می رسد، هنرمندان معاصر با حفظ ماهیت انار با تغییرات فرمی، برهم زدن تقارن، استفاده از فضاهای منفی و مثبت، ترکیب رسانه های مختلف با زیورآلات، به بازنمایی فرم انار در پیکره زیورآلات معاصر مبادرت ورزیده اند. ارتباط میان متن های پیشین و پسین در زیورآلات با گستره های متفاوت برگرفتگی، صراحت و اشتقاق در هردو دسته تغییری و تقلیدی به وقوع پیوسته است.
بررسی نقش فضاهای تعاملات اجتماعی بر کیفیت زندگی در مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی سعیدیه، کاشانی، بوعلی و امام رضا در شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
109 - 120
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف پاسخ به این سؤال که چه رابطه ای میان فضاهای اجتماع پذیر و مجتمع های مسکونی وجود دارد که باعث افزایش کیفیت زندگی ساکنین می شود، صورت گرفته است. بر اساس مدل هایی که برای نیازهای انسان ارائه شده اند، تعاملات اجتماعی یکی از این موارد ضروری است. پیشینه پژوهش در طراحی محیط نشان می دهد که ویژگی های کالبدی فضاهای یک مجتمع مسکونی می تواند بر میزان مطلوبیت آن ها تأثیرگذار باشد. روش تحقیق موضوع به شیوه کمی و میدانی و برای بررسی نمونه های موردی، پرسشنامه سنجش شاخصه ها تنظیم گردید و در بین ساکنین مجتمع های مسکونی توزیع شد و اطلاعات به دست آمده با نرم افزارهای Spss و smartpls تحلیل گردیدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که برای بهبود و ارتقای کیفیت زندگی و کمیت فضاهای شهری به خصوص مسکونی، نوع طراحی بر اساس اصول و معیارهای اجتماعی و فرهنگی ازجمله همسایگی و اجتماع پذیری است.
بازشناسی مولفه های معماری ایرانی اسلامی با تاکید بر فضاهای آموزشی
حوزههای تخصصی:
در نگاهی کلی، هرچند از قرون اول تا چهارم قمری آثار معماری زیادی باقی نمانده، اما شاید بتوان این دوره را بیشتر با اتکا به اطلاعات موجود در متون تاریخی، راجع به شهرها و بناهای آن، دوره تولد و شکل گیری این معماری نامید. قرون پنجم و ششم دوران اوج گیری است. قرن هفتم، که با حمله مغول آغاز می شود، دوران سکوت است و قرن هشتم زمان ابداع های پرشتاب و پرهیجان بسیار. قرن نهم آغاز دوران تصیم گیری و قرن دهم ادامه آن و سده یازدهم دوران شکوفایی است. قرن دوازدهم مکث و آغاز حرکت جدید و سده های سیزدهم و چهاردهم عصر مهم نوآوری و خلاقیت های دوباره ، همزمان با خودباختگی در برابر غرب است. علی رغم این دگرگونی ها و افت و خیزهای مکرر، این معماری همواره حرکتی پیوسته و رو به جلو داشته و هیچ گاه فعالیت مداوم و پیگیرش، تلاش ها و جستجوهای دائمی و خلاقیت ها و نوآوری های چشمگیر در دامنه آن، در طول سال ها و سده ها، قطع نشده است. استمرار و تداومی، که این معماری را در طول تاریخ طولانی و عرض وسیع جغرافیایی-اش یک تن واحد و «یک معماری» کرده ، از مشخصات اصلی آن محسوب می شود.از این میان مدارس ایران همواره جایگاه ویژه ای داشته اند و در پارادایم معماری ایرانی- اسلامی نیز در دوره های مختلف شاخصه های ویژه ای داشته اند. این پژوهش سعی دارد از طریق بررسی اسناد کتابخانه ای و متون پژوهشی در باب معماری ایرانی – اسلامی، شاخص های مورد قبولی برای این معماری بیان داشته و همچنین با تاکید بر مدارس سنتی، شاخص های این ابنیه را در پارادایم معماری ایرانی – اسلامی استخراج نماید.
درآمدی بر تاثیر تصوف بر معماری ایران با رویکرد تاریخ فرهنگی
حوزههای تخصصی:
جریان تصوف از فراگیرترین جریان های فکری تاریخ ایران است که تاثیر فراوانی بر هنر و معماری داشته است. این جریان فکری از سده ی دوم آغاز شده و در سده های چهارم و پنجم، تشکیلات خانقاهی به خود گرفت. در قرن هفتم و با هجوم مغول ها،خانقاه ها تبدیل به پناهگاه های روحی و مادی مردم شد؛ و بعد از آن، جریان تصوف به اوج مقبولیت و نفوذ خود بین عوام و خواص جامعه از درباریان تا مردم رسید و این روند تا آنجا پیش رفت که زمینه ساز تشکیل حکومت صفویه شد. بررسی رابطه تصوف و معماری با رویکردهای مختلفی بررسی شده است اما رویکرد تاریخ فرهنگی این امکان را به تحقیق می دهد که این ارتباط به صورت واقع گرایانه بررسی شود و با استفاده از شواهد تاریخی از هرگونه افراط و انحراف به دور باشد. حال سوال اینست تاثیر جریان فکری تصوف بر معماری ایران چگونه بوده است و چه نوع بناهای معماری را شکل داده است؟. پژوهش از نوع تحقیق های نظری می باشد که با روش تاریخی- تفسیری پژوهش شده است و چارچوب اصلی در قالب مطالعات فرهنگی و در ذیل آن تاریخ فرهنگی و از طریق مطالعه منابع کتابخانه ای تصوف و تاریخ معماری می باشد. با این روش نتیجه تحقیق بدین شرح است که تفکرات صوفیانه، رفتار و ارزش های آن ها باعث شکل گیری کلیات کالبد های معماری می شود. کاربری این بناها در طول تاریخ در هم تنیده بوده است. با توجه به بناهای باقی مانده و منابع موجود می توان کالبدهای معماری صوفیان را در دو دسته تک بناها، شامل خانقاه ها و آرامگاه ها؛ و دسته دوم، بناهای مجموعه ای دسته بندی کرد.
الزامات معماری مدارس با رویکرد افزایش خلاقیت و توانمندی های دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
مدرسه محیطی است آموزشی، برای رشد، تربیت و استعدادیابی. دانش آموزان با توجه به اینکه آینده سازان کشور هستند، می توان با درنظر گرفتن خلاقیت و توانمندی آن ها، جایگاه آینده خودشان و کشورشان را پیش بینی کرد. محققان در اکثر کشورهای جهان شیوه های آموزشی را عامل اصلی تعیین شکوفایی استعداد دانش آموزان می دانند. اما دانش آموزان برای رشد و تکاملشان در تمامی جهات نیاز به شناخت توانایی ها، نیازهای روحی و جسمی، و... را دارند. به همین دلیل دانش آموزان به فضایی نیاز دارد که در آن بتوانند بازی کنند، فعالیت انجام دهند و تجربه کسب نمایند و استعداد و توانمندی های خودشان را بشناسند. متاسفانه امروزه دانش آموزان با توجه به شرایط نا ایمن محیط شهری و شهرسازی، فضایی ایمن برای رشد و تعالی توانایی هایشان در خارج از محل سکونتشان در اختیار ندارند. این درحالی است که دانش آموزان نیازمند فضایی هستند که در تمامی زمینه های متناسب با آموزش و تربیت بالاخص استعدادیابی در آن ایجاد شود. پس طراحی مدرسه ای با رویکرد افزایش خلاقیت و توانمندی های دانش آموزان می تواند باعث شکوفایی استعدادهای دانش آموزان شود. ساختمان مدارس در کشور ما چندین سال است که بصورت یکنواخت و بی روح، و صرفا عملکردگرا ساخته می شود. در طراحی فضای آموزشی با هدف افزایش خلاقیت و توانمندی باید فضایی متناسب با شرایط جسمی و روحی، سلیقه و... برای دانش آموزان در نظر گرفت.
تولید و بازتولید فضا در چرخه دوم انباشت سرمایه؛نقدی بر زندگی روزمره در فضای زیسته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم بهمن ۱۳۹۸ شماره ۸۰
29 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فضای لوفوری با فاصله گرفتن از (و گاه دربرگرفتن) فضای لایتناهی ریاضیدانان و فضای ذهنی فیلسوفان وارد حوزه اجتماعی می شود. این فضا به زعم لوفور هم تولید و هم مصرف می گردد و به تعبیری، نوعی کالای تولیدی و در عین حال محصول مصرفی به شمار می رود. برهم نشست تولید مادی، تولید ایدئولوژی و تولید معنا در یک مکان و در یک زمان به عنوان عناصر اصلی تولید فضای اجتماعی شناخته می شود که طی یک فرایند تریالکتیکی (و نه دیالکتیکی) بازتولید می شود. درهم تنیدگی نظریه لوفور، با مدار ثانویه انباشت سرمایه، که هاروی آن را مطرح کرد، تأثیر شگرفی بر انضمامی ساختن کارکرد سرمایه داری دارد. فرایند تولید و بازتولید فضا در چرخه دوم انباشت سرمایه حامل فراورده هایی است که اغلب متفکرین چپ گرا آن را به شیوه های ارتجاعی تمدن نسبت می دهند. آنچه اهمیت فزاینده تری نسبت به فراورده های فضای سرمایه دارانه دارد تحلیل فرایند تولید و بازتولید فضا در چرخه دوم است که در این زمینه، هاروی، به عنوان شارح اصلی نظریات لوفور، پیشگام است. برهم نشست و تحلیل نظریات لوفور و هاروی در نقد زندگی روزمره و چگونگی گریز از فضای سرمایه و چرخه تریالکتیکی از اصلی ترین مسائل این پژوهش به شمار می رود. اهداف پژوهش: نقد زندگی روزمره در فضای زیسته که آکنده از تسلط سرمایه بر آن است از اهداف اصلی این پژوهش به شمار می رود که فرایندهای تولید فضا و سپس فراورده های آن در این پژوهش با استناد به دستگاه فکری لوفور و هاروی و اشتراکات نظری آنان به تحلیل کشیده می شود. روش پژوهش: این پژوهش دارای روش توصیفی-تحلیلی و، از لحاظ هدف، بنیادی می باشد. مسئله اصلی با استفاده از منابع مرجع و اصیل به واکاوی گذاشته می شود تا در نهایت، نقد زندگی روزمره در فضای زیسته صورت گیرد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش که بر اساس این فرضیه بنا نهاده شده است: «زندگی روزمره شهروندان در فضای زیسته یا چرخه دوم انباشت سرمایه، حامل ابژگی و انفعال و مصرف گرایی آنان است»، نشان می دهد که فضای سرمایه دارانه با پیش ران فرایند تریالکتیکی به سوی بنانهادن شهروند منفعل (مصرف گرا) و پایه گذاری سوژه و ابژه در حرکت است که تأثیرات آن، علاوه بر فضای شهر، بر فضای زندگی حاکم است.