مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
مسکونی
حوزه های تخصصی:
کاربری های مسکونی مهمترین کارکرد هر شهر هستند که بیشترین اراضی شهری را در برگرفته اند. تأمین کیفیت مسکن یکی از ا هداف اصلی در برنامه های مسکن در کشورهای توسعه یافته است و چگونگی تأمین کیفیت آن یکی از چالش های جدی فراروی برنامه ها و سیاست های مسکن است. اولین ویژگی مهم برای مسکن مناسب، زمین آن است. چون مسکنی که در محیط نامناسب قرار می گیرد، حتی اگر شرایط مناسبی داشته باشد، نمی تواند نیازهای تبعی ساکنین خود را تأمین نماید؛ بنابراین، مکان یابی صحیح مسکن علاوه بر ارتقای کیفیت طرح های مسکن، موجب کاهش هزینه های آتی نیز می شود. در این پژوهش محقق سعی دارد که جهت دستیابی به مهم ترین هدف تحقیق یعنی مکان یابی اراضی مسکونی، با توجه به نیاز به احداث مجتمع های مسکونی جدید در شهر بهبهان، در جهت یافتن اراضی خالی مستعد برای استقرار کاربری های مسکونی اقدام نماید. سپس بررسی کرده که آیا گزینه های انتخابی، از نظر معیارهای مکان یابی پتانسیل های لازم جهت استقرار کاربری های مسکونی را دارند؟ و اینکه کدام یک از این گزینه ها برای رسیدن به این هدف مناسب تر است؟ برای این منظور در این پروژه پس از انجام مطالعات کتابخانه ای و شناسایی معیارهای مورد نیاز برای مکان یابی مسکونی، سه نقطه از شهر جهت استقرار فضاهای مسکونی انتخاب شده اند و پس از حضور در مکان های یاد شدهوانجام برداشت های میدانی، این سه سایت بر اساس معیارهای ذکر شده امتیازدهی شده اند. برای تبدیل داده کیفی به داده های کمّی از مقیاس دوقطبی فاصله ای استفاده شده است و در نهایت ماتریس تصمیم گیری شامل امتیازات آلترناتیوها تهیه شده است. پس از آن با انجام کلیه مراحل روش تاپسیس که در متن به تفصیل شرح داده شده است، یکی از گزینه ها به عنوان بهترین گزینه از میان سه گزینه موجود، معرفی شده است. پس از آن این مناطق از نزدیک مورد بازدید قرار گرفته اند و بررسی های انجام شده و پرسش از متخصصان درباره وضعیت سایت های انتخابی، صحت انتخاب این گزینه و دقت روش تاپسیس را تأیید می نماید.
بررسی عناصر هویت ساز در کالبد خارجی ساختمانهای بلند مرتبه مسکونی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نما، یکی از عوامل تأثیر گذار بر معماری در مقیاس خرد و شهرسازی در مقیاس کلان است. از نما به عنوان فصل مشترک معماری و شهرسازی یاد می شود. شناخت مولفه های هویت ساز در این عنصر تأثیر گذار، که مستقیما با روان و افکار آدمی در ارتباط است، در این مرحله حساس از معماری ما، که دچار سردرگمی است بسیار حائز اهمیت می باشد.
روش بررسی: در این نوشتار با استفاده از ابزار پرسشنامه، در راستای سنجش مولفه های هویت ساز در کالبد خارجی ساختمان های بلند مرتبه مسکونی در شهر تهران، از 480 نفر که ساکن مجتمع های مسکونی انتخاب شده، جهت آزمایش بودند، اطلاعات مورد نیاز دریافت و در قالب 1920 داده آماری در نرم افزار Spss مورد تحلیل قرارگرفت.
یافته ها: نتایج حاکی از آزمایش، نشانگر عوامل هویت ساز در کالبد خارجی ساختمان های بلند مرتبه مسکونی در شهر تهران است که عبارتند از: نما و مصالح در ساختمانهای منفرد و همچنین هم پیکری یا گروهی بودن، نحوه قرارگیری بلوک ها نسبت به هم و نما در ساختمان های خوشه ای.
نتیجه گیری: با شناخت مولفه های هویت ساز، می توان به تعیین الگویی مناسب برای کالبد خارجی ساختمان های بلند مرتبه مسکونی در شهر تهران پرداخت، که در شکل گیری سیمایی با هویت برای شهر تهران می تواند نقش بسزایی ایفا کند.
نقش خوانایی فضای باز بر ایجاد تعاملات اجتماعی در مجموعه های مسکونی (نمونه موردی: مجموعه مسکونی سعیدیه همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
139 - 156
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، تأثیر خوانایی فضای باز مجتمع های مسکونی بر تعاملات اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت، بواقع این پژوهش بدنبال یافتن پاسخ به این پرسش است که، چه و چگونه رابطه ای بین ابعاد کالبدی مقوله خوانایی و تعاملات اجتماعی در فضاهای باز مجموعه های مسکونی بر قرار و چه مؤلفه هایی و به چه میزان در این رابطه مؤثر هستند؟ نمونه مورد مطالعه در این پژوهش را ساکنین مجتمع سعیدیه همدان تشکیل دادند، 210 پرسشنامه در بین آن ها توزیع شد که پس از پالایش و کنار گذاشتن پرسشنامه های مخدوش، تعداد 81 پرسشنامه در طی مراحل تحلیل آماری پژوهش به کار گرفته شدند. تحلیل آماری این پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار spss و آزمون های آنالیز واریانس، تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی گام به گام، مدل مفهومی پژوهش را برای مجموعه های مسکونی شهر همدان مورد کنکاش قرار می دهد. در رابطه با پرسش تحقیق مبنی بر میزان تأثیر خوانایی فضایی بر تعاملات اجتماعی، نتایج نشان می دهد که مؤلفه های 1) تشخص راه، گره، لبه، نشانه و چشم انداز، 2) تعریف واحدهای فضایی، 3)فرصت مرور کلیت فضایی، 4)موانع و اختلالات بصری، 5)مؤلفه های معماری موکد مسیر یابی، دارای بیشترین نقش بر تعاملات اجتماعی می باشند، از سوی دیگر هندسه و مؤلفه های قابلیت دسترسی، ترکیب ساختار و پیکره بندی واضح بر شکل گیری تعاملات اجتماعی این مجموعه مسکونی تأثیر اندکی دارند، همچنین یافته ها بیانگر این مطلب هستند که مؤلفه های سه بعدی معماری (نظیر شاخص بودن نشانه هایی مانند مجسمه و آبنما و برجستگی چشم انداز هایی نظیر دید به کوه) نسبت به مؤلفه های دوبعدی معماری (نظیر هندسه محیط) نقش پررنگ تری بر شکل گیری تعاملات اجتماعی در بستر فضای باز مجموعه مسکونی داشته اند. به طور کلی، مؤلفه های خوانایی فضایی در فضای باز مجموعه مسکونی سعیدیه تأثیر نسبتاً متوسطی در ارتقاء تعاملات و پایداری اجتماعی این مجموعه دارند.
راهکارهای ارتقاء ایمنی در فضاهای باز پیرامونی ساختمان های بلند مسکونی (نمونه ی مورد مطالعه: برج بین المللی تهران)
حوزه های تخصصی:
نیاز به سکونت به منزله ی اساسی ترین رکن زندگی بشر مطرح است، تامین چنین نیازی مستلزم فضا و محملی است، و از آنجایی که امروزه تمایل به شهرنشینی افزایش یافته و در قبال چنین مهاجرتی شهر با کمبود زمین برای تامین فضای سکونت افراد مواجه است و نیز راهکار تامین سرانه ی سکونت افراد به دو صورت اتفاق می-افتد، نخست گسترش در سطح، سپس گسترش فضای سکونت در ارتفاع است، با نظر به آنکه امکان گشترس شهر در سطح محدود بوده، راهکار دوم (گسترس در ارتفاع) مورد توجه قرار می گیرد، به این ترتیب بلندمرتبه سازی از اهم مسائل روز معماری مسکونی محسوب می شود؛ و از آنجایی که در بلندمرتبه سازی نمی توان از نیروهای جانبی چون باد و زلزله چشم پوشید، توجه به امنیت افراد امری ضروری به شمار می آید، لذا در این پژوهش سعی شده تا با استفاده از منابع کتابخانه ای و مستندات به استخراج مبانی نظری، تعریف و دیدگاه نظریه پردازان پرداخته شود، سپس به دسته بندی ساختمان ها مبادرت ورزیده و به این ترتیب مفاهیم مستخرج، در قالب دیاگرامی تحت لایه های دفاعی تهیه و تنظیم شده و مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرد سپس با نمونه ی مورد مطالعه (برج بین المللی تهران) مطابقت می یابد. ترتیب لایه اول (فضای خارجی)، لایه دوم (فضای داخلی) و لایه سوم (ساختمان) در ایمنی فضاهای پیرامون ساختمان های بلند مرتبه علی الخصوص ساختمان های بلندمرتبه مسکونی نقش بسزایی دارد. این پژهش از نوع کاربردی بوده و نتایج آن می تواند در مسکن و شهرسازی در بازنگری مبحث پدافند غیرعامل در مبحث 21 مقررات ملی سازمان نظام مهندسی ساختمان مورد استفاده معماران و شهرسازان قرار گیرد.
تعیین مؤلفه های تاب آوری کالبدی در بافت مسکونی شهر بجنورد با استفاده از خودهمبستگی فضایی موران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه عمدتاً شهرها و جوامع سکونت گاهی در مکان هایی ایجاد یا بنا شده اند که به لحاظ مخاطرات طبیعی در معرض وقوع انواع سوانح طبیعی و یا به دلیل پیشرفت های تکنولوژی در معرض انواع سوانح انسان ساخت هستند از این رو یکی از مهم ترین الزامات پرداختن به مسائل کالبدی بافت های مسکونی در شهرها و تبیین مفهوم تاب آوری و به تبع آن مقاوم سازی این بافت ها در مواجهه با حوادث و مخاطرات احتمالی است. قلمرو مطالعه حاضر بافت مسکونی شهر بجنورد است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی توصیفی تحلیلی مبتنی بر رویکرد مطالعات کالبدی- سازه ای است. برای دستیابی به اهداف تحقیق شاخص های منتخب اسکلت ساختمان، جنس مصالح، تعداد طبقات، دانه بندی، قدمت ساختمان و کیفیت ابنیه استخراج شد. برای کشف روند الگوها از ابزار رگرسیون و برای وزن دهی به لایه ها در داده های فضایی از روش خودهمبستگی فضایی ابزار موجود در نرم افزار Geoda استفاده شد. برای تعیین نوع توزیع تاب آوری کالبدی (خوشه ای، تصادفی و پراکنده) از ابزار Moran’s I استفاده شده است. همچنین برای بررسی توزیع فضایی اولویت بندی تاب آوری بافت مسکونی از روش خودهمبستگی فضایی موران در نرم افزار ArcGIS استفاده شده است. نتایج مکانی در پژوهش حاضر نشان می دهد که 2235783 مترمربع یعنی 45/28 درصد از کل مساحت که تعداد 10187 بلوک ساختمانی را در بر می گیرد در بازه تاب آوری نسبتاً کم تا خیلی کم قرار دارند و 3513732 مترمربع یعنی 70/44 درصد از کل مساحت که تعداد 15269 بلوک ساختمانی را در بر می گیرد در بازه تاب آوری متوسط قرار دارد که نیازمند برنامه ریزی هرچه سریع تر برای این قسمت ها از بافت است. در پایان بر مبنای یافته های پژوهش و در چارچوب 6 مؤلفه ی منتخب، پیشنهادهایی برای تاب آور نمودن بافت مسکونی شهر بجنورد در بعد کالبدی ارائه شد.
بررسی فناوری های نوین ساختمانی در سیمای بلندمرتبه های مسکونی تهران از منظر الگوهای زیباشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
91-103
حوزه های تخصصی:
اﻫﺪاف: ﺑﻠﻨﺪﻣﺮﺗﺒﻪﻫﺎی ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ در دﻫﻪﻫﺎی ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﺎ ﻣﯿﺰان ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻬﯽ در ﺗﻌﺪاد و ﺳﻬﻢ، در ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺷﮑﻞ ﮐﺎﻟﺒﺪ ﺷﻬﺮﻫﺎ ﺑﻪ ﺧﻮد اﺧﺘﺼﺎص دادهاﻧﺪ، ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﻪدﻟﯿﻞ ﺗﺎﺛﯿﺮﮔﺬار ی زیﺎد در ﻣﻨﻈﺮ ﺷﻬﺮﻫﺎ در زﻣﯿﻨﻪ زیﺒﺎیﯽﺷﻨﺎﺳﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ ﻣﻮرد ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻗﺮار ﮔﯿﺮﻧﺪ. ایﻦ ﺑﻨﺎﻫﺎ از ﻟﺤﺎظ زیﺒﺎﺷﻨﺎﺳﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ اﻟﮕﻮیﯽ ﺑﺮای ﺑﻨﺎﻫﺎی ﮐﻮﺗﺎهﺗﺮ ﻧﯿﺰ ﺗﺒﺪیﻞ ﺷﻮﻧﺪ. ﺗﺪویﻦ اﺻﻮل ﻧﻤﺎی ﺳﺎﺧﺘﻤﺎنﻫﺎ ﺿﺮورﺗﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻐﻔﻮل ﻣﺎﻧﺪه و دﺳﺘﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ آن ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ ﺷﻨﺎﺧﺖ، ارزیﺎﺑﯽ و دﺳﺘﻪﺑﻨﺪی اﻟﮕﻮﻫﺎی زیﺒﺎﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺮ ایﻦ ﺑﻨﺎﻫﺎ اﺳﺖ. ﭘﺮﺳﺶ اﺻﻠﯽ ایﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺳﯿﻤﺎی ﺑﻠﻨﺪﻣﺮﺗﺒﻪﻫﺎی ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ در زﻣﯿﻨﻪ زیﺒﺎﺷﻨﺎﺳﯽ ﭼﻪ دﮔﺮﮔﻮﻧﯽ ﭘﺪیﺪ آﻣﺪه اﺳﺖ، ﺷﮑﻞﮔﯿﺮ ی آﻧﻬﺎ از ﭼﻪ روﻧﺪی ﭘﯿﺮوی ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﻫﺪف ﺧﻮاﻧﺸﯽ روﺷﻦ از ﺳﯿﺮ دﮔﺮﮔﻮﻧﯽ اﻟﮕﻮﻫﺎی زیﺒﺎﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ ﻧﻤﺎی ﺑﻠﻨﺪﻣﺮﺗﺒﻪﻫﺎی ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ ﺗﻬﺮان، از ﺳﺎل ۱۳۴۰ ﺗﺎﮐﻨﻮن اﺳﺖ. اﺑﺰار و روشﻫﺎ: ﺑﺎ روش ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ- ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ، ﻧﻤﺎی ﺑﻠﻨﺪﻣﺮﺗﺒﻪﻫﺎی ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ ﺗﻬﺮان و روﻧﺪ ﺷﮑﻞﮔﯿﺮ ی آﻧﻬﺎ در دورهﻫﺎی زﻣﺎﻧﯽ ﺑﺮرﺳﯽ و اﻃﻼﻋﺎت ﺑﺎ ﺣﻀﻮر در ﻣﺤﻞ ﺑﻨﺎﻫﺎ ﺟﻤﻊآور ی ﺷﺪﻧﺪ، ﺳﭙﺲ در ﺟﺪاوﻟﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮاﺳﺎس ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی زیﺒﺎیﯽﺷﻨﺎﺳﯽ ﺗﻌﺮیﻒ، دﺳﺘﻪﺑﻨﺪی و ﺗﺎریﺨﭽﻪ ایﻦ ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای ﮔﺮدآور ی ﺷﺪ. ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎ، اﻟﮕﻮﻫﺎی زیﺒﺎﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ در ﺳﯿﻤﺎی ﺑﻨﺎﻫﺎی ﺑﻠﻨﺪﻣﺮﺗﺒﻪﻫﺎ را روﺷﻦ ﻧﻤﻮد. یﺎﻓﺘﻪﻫﺎ: ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻓﺮاواﻧﯽ ﻫﺮ یﮏ در ﺑﺎزهﻫﺎی زﻣﺎﻧﯽ، ﭼﻬﺎر ﻣﻮج زیﺒﺎﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ و ﻣﺸﺨﺼﺎت دﻗﯿﻘﯽ از ویﮋﮔﯽ اﻟﮕﻮﻫﺎ و ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﺷﮑﻞﮔﯿﺮ ی ﻫﺮ ﻣﻮج در ﺷﻬﺮ ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪ. از ﺳﻮی دیﮕﺮ اﻟﮕﻮواره ﺑﻨﺎﻫﺎ از ﻟﺤﺎظ ﺷﮑﻠﯽ ﺑﻪ ﻣﮑﻌﺐ، ﺗﺮﮐﯿﺐ ﻣﮑﻌﺐ و زیﮕﻮرات در ﺗﺎج و ﮔﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺗﻨﻮع ﺣﺠﻤﯽ و ﺷﮑﻠﯽ دﺳﺘﻪﺑﻨﺪی ﺷﺪﻧﺪ. ﻧﺘﯿﺠﻪﮔﯿﺮی: روﻧﺪی ﺳﯿﺎل در ﺗﺪویﻦ اﻟﮕﻮﻫﺎی زیﺒﺎیﯽﺷﻨﺎﺳﯽ ﺑﻨﺎﻫﺎی ﺑﻠﻨﺪﻣﺮﺗﺒﻪ ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﺷﺮایﻂ زﻣﺎﻧﯽ و ﻣﮑﺎﻧﯽ ﺗﻬﺮان وﺟﻮد دارد.
الگو شناسی کالبدی و فضایی خانه ایرانی در اقلیم گرم و خشک (مورد مطالعه: خانه عباسیان کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تمام دوران خانه در فرهنگ ایرانیان به خصوص بعد از اسلام دارای اهمیت بسزایی است. خانه از جهت حفظ حریم خانواده به عنوان مکانی مقدس شناخته شده، دسترسی بیرون به درون خانه ایرانی دارای شبکه فضایی نظامی می باشد. این شبکه، فضای عمومی و خصوصی خانه را در سه لایه، لایه اول؛ فضای باز، لایه دوم؛ فضای پوشیده و لایه سوم؛ فضای بسته مورد تفکیک قرار داده است. زیرا ورود به خانه دارای درجه اهمیت و سلسه مراتب دسترسی به تمام نقاط خانه ایرانی یک اصل جداناشدنی معماری سکونتگاه ها است. هرچند در سال های اخیر گسست فضایی عناصر معماری از مقیاس خرد تا کلان، کالبد سکونتگاه شهرهای تاریخی ایران را دچار بی هویتی نموده است. ازاین رو خانه های تاریخی ایران گنجینه ای از مفاهیم و الگوهای طراحی، همچنین منبع الهام برای معماری خانه های معاصر در دسترس است. با بازشناسی و درک صحیح نظام فضایی می توان شرایط آسایش بصری، استفاده بهینه از فضا را دستور کار معماری حال حاضر قرارداد. لذا پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توسعه ای و از لحاظ روش از نوع تحقیقات تاریخی - توصیفی به طور خاص خانه تاریخی عباسیان کاشان را موردمطالعه قرار داده است. بررسی انجام شده بیان گر مشخصه های عناصر فضایی با هدف ایجاد سلسله مراتب، پیوستگی فضایی که خود انسجام بخش در تمام فضاها در نظام جزء به کل الگو حاکم بر معماری خانه تاریخی است، در متن مقاله الگو های ارائه شده شناسایی مفصل های انسجام بخش، به عنوان فضاهای بینابین، عامل پیوستگی ساختار فضایی سکونتگاهای ایران ارائه شده است.
بررسی تناسبات حیاط خانه های دوره قاجاریه کاشان
حوزه های تخصصی:
حیاط خانه های سنتی به عنوان قلب خانه، فضایی آرام و بهشت گونه است. فضایی که معمار آن با خلق نوعی خاص از الگوی سکونت، سبزی، طبیعت، خنکی، پاکی هوا و آسایش روان را به زندگی ارمغان می دهد. در این خانه ها، حیاط آن طور خلق می گردید که بهترین مکان برای انجام عملکردهای فضای باز، نیازها و خواسته های کیفی زندگی انسان در مقیاس و اندازه مطلوب باشد.تناسبات خود مفهومی است ریاضی که در معماری بر رابطه اجزا با یکدیگر و با کل تأثیرگذار است که در همه آثار هنری کاربرد دارد و همه آثار در خود نوعی تناسب را دارا می باشند. در این مقاله سعی بر این است تا با بررسی حیاط مرکزی و تناسبات حاکم بر آن ها با روش تحقیق توصیفی تحلیلی به دنبال پاسخ به سؤال چگونگی تناسبات در حیاط این خانه ها است. نتایج نشان می دهد هرچه طول حیاط افزایش یافته تقریباً به همان نسبت عرض نیز افزایش یافته و در نهایت این نسبت بین ۱ تا 6/1 متغیر بوده است. حتی این تغییرات در بین خانه هایی با دو یا چند حیاط نیز صدق می کند و بیشترین تناسبات موجود در آن ها 5/1 می باشد.
سنجش میزان تأثیرگذاری الگوی پلان معماری و دریافت نور طبیعی بر ارتقای حس آرامش ساکنین؛ مطالعه موردی: محله شاهکلا، شهر بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸۰
۳۰-۱۷
حوزه های تخصصی:
مجموعه تأثیرات نور طبیعی بر انسان را می توان در قالب دو فرایند روان شناسی و زیست شناسی موردبررسی قرار داد. امروزه، مردم بخش عمده ای از ساعات عمر خود را در طول روز در فضاهای سرپوشیده سپری می کنند. بنابراین فراهم سازی امکان ورود نور مناسب روز به این فضاهای بسته، برای ارتقای کیفیت زیستی و ﻧﯿﺰ اﻓﺰایﺶ ﺳﻄﺢ ﺳﻼﻣﺘﯽ، آﺳﺎیﺶ و کارایی آن ها کاملاً مطلوب به شمار می آید. هدف اصلی این پژوهش ارائه راهکارهای طراحی و نحوه درست چیدمان فضایی و مبلمان به منظور بهره مندی از نور طبیعی در فضای داخلی خانه های مسکونی جهت ارتقای کیفی زندگی ساکنین و بهبود شرایط روحی آن ها است. روش به کارگرفته در مقاله روش توصیفی - تحلیلی در بستر مطالعات پیمایشی است و از روش اسنادی و روش گردآوری داده ها به شیوه میدانی (مصاحبه و مشاهده) و همچنین از ابزار سنجش نور لایت متر بهره گرفته شده است. جامعه آماری شامل ساکنین شش خانه مسکونی کوتاه مرتبه در محله شاهکلا بابل است که با یکدیگر رابطه همسایگی دارند. طبق بررسی به عمل آمده از وضعیت نورگیری خانه های موردمطالعه، مشخص شد در فصول بهار و تابستان بیشترین حجم نور طبیعی وارد فضاهای داخلی خانه ها می شود. همچنین پس از مصاحبه مشخص شد که افراد در فضاهای دارای نور طبیعی کافی که اکثر این فضاها از نور جنوب برخوردارند، آرامش بیشتری را حس کرده و در فضاهای با نور طبیعی نامطلوب احساس بی انگیزگی می کنند. درنتیجه با لحاظ کردن تمهیداتی نظیر به کارگیری بازشوهای کف تا سقف در جبهه جنوب و بازشوهای عریض تر در جبهه های شرقی و غربی می توان تا حد ممکن نور طبیعی بیشتری را در فضاهای داخلی دریافت کرد. در چیدمان فضاهایی نظیر نشیمن و یا پذیرایی بهتر است از نظام U شکل استفاده کرد، چراکه اگر دهانه باز به سوی بازشوها قرار گیرد، نور طبیعی برای همگی افرادی که از این فضا استفاده می کنند یکسان خواهد بود.
بررسی راهکارهای موثر کاهش مصرف انرژی در بناهای مسکونی انرژی کارا
حوزه های تخصصی:
باتوجه به آگاهی روز افزون بشر از بحران های زیست محیطی، کاهش ذخایر سوخت های فسیلی و انتشار گازهای دی اکسید ناشی از ساخت و سازهای بی رویه، معماران را به ساخت و ساز برپایه اصول پایداری و کاهش مصرف انرژی سوق داده است. در حال حاضر بسیاری از کشورها از راهکارهای موجود در معماری انرژی کارا به جهت کاهش مصرف انرژی درساختمان ها بهره می بردند. با این حال معماری انرژی کارا به تنهایی در کاهش مصرف انرژی کافی نمی باشد و بایستی ارتباط انسان با طبیعت بیشتر گردد. با توجه به اینکه فاصله میان انسان و طبیعت روز به روز در حال افزایش می باشد، می بایست از راهکارهای بهره گرفت که با طبیعت ارتباط بیشتری برقرار کند. هدف این پژوهش مطالعه پیرامون راهکارهای موثر کاهش مصرف انرژی در بناهای مسکونی می باشد زیرا اگر طراحان و معماران این راهکارها را در بخش های مختلف ساختمان ها استفاده کنند، می توان گامی بنیادی در زمینه بهینه سازی مصرف انرژی برداشت. این مقاله با توجه به موضوع کلی و ماهیت آن، از نوع مطالعات کاربردی بوده و به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. کلیه داده های تحقیق به روش گردآوری کتابخانه ای- اسنادی (مقالات، پایان نامه ها، کتب، طرحهای پژوهشی) می باشد و برخی از راهکارها با استفاده از نرم افزار climate consultant معرفی شده است. در انتها این نتیجه حاصل شد که می توان با رعایت راهکارهای موثر و متناسب با اقلیم منطقه، مصرف انرژی را در بخش ساختمان های مسکونی کاهش داد و گامی اساسی در بهینه سازی مصرف انرژی در کشور برداشت.
خوانش الزامات طراحی فضاهای بینابین بیوفیلیک در مجموعه های مسکونی شهر تهران، پژوهش موردی: فاز یک شهرک اکباتان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
103 - 120
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر کوشیده است با روش تحلیل ساختاری، الزامات مؤثر بر طراحی معماری بیوفیلیک فضاهای بینابین شهری در فاز یک شهرک اکباتان تهران را بازشناسی و خوشه بندی کند. داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی با روش پیمایشی بر پایه تکنیک دلفی تهیه شده است. نمونه های آماری 20 نفر از خبرگان و متخصصان شهری بودند که به روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. 55 پیشران اولیه در 6 دسته احصاء و شناسایی شده با روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MICMAC پردازش شد. طبق نتایج الگوی کلی پراکندگی الزامات مورد مطالعه، از نظر تحلیل اثرات متقابل بیانگر وضعیت یک سیستم محیطی ناپایدار است که در آن الزامات طراحی فضاهای بینابین بیوفیلیک از نظر اثرگذاری و اثرپذیری، حالت پیچیده و بینابین دارد و تمرکز الزامات بیش تر در خوشه عوامل مستقل است. الگوهای کلی، ترکیب اجزا و زیستگاه و اکوسیستم ها به ترتیب با کسب میزان تأثیرگذاری مستقیم 311، 296 و 278 در جایگاه اول تا سوم قرار گرفته اند و به عنوان کلیدی ترین الزامات طراحی فضاهای بینابین بیوفیلیک در مجموعه مسکونی فاز 1 شهرک اکباتان تهران انتخاب شدند. الگوهای کلی، ترکیب اجزا، زیستگاه ها و اکوسیستم ها، الهام از طبیعت، اتصال جغرافیایی به محل، اتصال اکولوژیکی به محل، فرم ساختمان، فضا به عنوان شکل و فرم، عامل هماهنگی شکل و فرم فضایی، نور طبیعی، تعریف کننده فضاهای داخلی و خارج، نور و سایه و رشد و اثربخشی به عنوان 13 الزام کلیدی برای طراحی فضاهای بینابین بیوفیلیک در مجموع مسکونی فاز 1 اکباتان انتخاب شدند. نیروهای کلیدی از نظر عملکرد سیستمی در محیط سیستم طراحی، نقش اثرگذاری بالا و اثرپذیری اندک دارد. در نتیجه، به عنوان الزامات باثبات، وضعیت کلان سیستم و تغییرات آن را کنترل می کند؛ الزامات کلیدی اثرگذار ورودی سیستم طراحی فضاهای بینابین بیوفیلیک در مجموعه مسکونی فاز 1 شهرک اکباتان تهران محسوب می شوند.
برآورد کوتاه مدت و بلندمدت تأثیر شوک های قیمتی برق بر تقاضای برق مسکونی و تجاری اهواز به روش ARDL(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مقداری دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
137 - 163
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی در این تحقیق بررسی و برآورد واکنش تقاضای برق مسکونی و تجاری نسبت به شوک های قیمتی برق، در شهر اهواز براساس روش هم جمعی ARDL در دوره زمانی سالانه 1391-1370 است. به منظور بررسی تأثیر شوک های قیمت برق از پالایه هودریک- پرسکات (1980)، استفاده شده است. نتایج برآورد تابع تقاضا نشان داد که در اهواز، برق برای مصرف کنندگان مسکونی و تجاری کالایی با کشش محسوب می شود. همچنین مقایسه کشش های قیمتی مسکونی و تجاری نشان می دهد که مصرف کنندگان بخش مسکونی به قیمت های شوک برق و مصرف کنندگان بخش تجاری به روند قیمت برق واکنش بیشتری نشان می دهند. به عبارتی دیگر سیاست هایی همچون هدفمندسازی یارانه ها بر بخش مسکونی تأثیر بیشتری داشته است. بررسی تأثیر دمای هوا نیز نشان می دهد که با افزایش درجه هوا میزان استفاده از برق در مناطق مسکونی و تجاری اهواز به شدت افزایش داشته است. بررسی ضریب تصحیح خطا نشان می دهد که قدرت پیش بینی و انطباق مصرف کنندگان مسکونی نسبت به تجاری در اهواز بیشتر است.
سنجش تأثیر کالبد فضای داخلی مسکونی در ایجاد احساسات هیجانی مبتنی بر علوم اعصاب با بهره گیری از EEG (مطالعه موردی: فضاهای آپارتمانی 40 سال اخیر ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
91 - 116
حوزه های تخصصی:
تحقیقات اخیر نشان داده اند، که محیط ساخته شده بر سلامت روان انسان تأثیرگذار است. این تحقیقات اغلب در زمینه های روانشناسی صورت گرفته است و کمتر در تخصص معماری به عنوان حلقه اصلی طراحی فضا مورد مطالعه قرار گرفته است. از آن جایی که انسان بیشتر وقت خود را در فضای داخلی و به خصوص فضای داخلی مسکونی می گذراند، تأثیر آن بر سلامت انسان قابل چشم پوشی نمی باشد. یکی از پارامترهای سلامت روان، هیجان است. مولفه های بسیاری در هیجانات انسان تأثیر گذار بوده که در میان آن ها فضای معماری بیشترین تأثیر را داشته است، از این رو تمرکز پژوهش نیز بر آن می باشد. هم چنین مولفه هیجان با پارادایم نوین معماری عصب محور قابل سنجش می باشد. جهت سنجش فضای داخلی، گونه آپارتمانی به دلیل فراگیری بیشتر در سطح شهر و بازه زمانی 40 ساله (بعد از انقلاب اسلامی) مد نظر قرار گرفته است، و نمونه های منتخب از 96 آپارتمانی که برنده جایزه معمار بوده اند (به دلیل دارا بودن کیفیت فضایی) انتخاب گشته اند. پس از جمع آوری نمونه ها، در چهار دسته خوشه بندی گردیده و بر اساس آن ها مدل سازی صورت گرفته است. نمایش چهار فضای معماری به وسیله عینک VR انجام شده است. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ گویی به چنین سوالات می باشد: کالبد فضای داخلی مسکونی چه تأثیری بر هیجانات و فعالیت های مغزی انسان دارد؟ و این هیجانات چگونه بروز می کنند؟. جهت پاسخ گویی به این سوالات از روش تحقیق همبستگی بهره گرفته شده است، و جهت ثبت متغییرهای وابسته از دستگاه EEG با 19 کانال فعال و کلاهک الاستیک بهره گرفته شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های EEG از EEGLAB toolbox استفاده شده است و جهت بررسی معناداری داده ها در میان هر گروه از روش آماری استنباطی آزمون Wilcoxon و بررسی داده های تمامی گروه ها از روش Kruskal-Wallis H استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش 24 نفر با میانگین سنی 28 سال، 10 مرد و 14 زن بوده است. نتایج نشان می دهد، Space1 بر ناحیه PFC مغز، که سهم مهمی در سازماندهی پاسخ های هیجانی دارد تأثیر گذاشته، و Space3 بر ناحیه ACC مغز که مرتبط با لذت و زیبایی شناسی است، اثر گذاشته است.
تحلیل کیفیت کالبدی نماهای شهری باتأکیدبر معیارهای اجتماع بوم شناسانه بصری (مطالعه موردی: ساختمان های مسکونی محله ولنجک تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۰
203-238
حوزه های تخصصی:
بوم شناسی شهری، به مطالعه شهر در قالب اکوسیستم متشکل از انسان و عوامل بیوفیزیکی و نحوه ارتباط آن ها در محیط های شهری می پردازد. بوم شناسی بصری نیز به بررسی محیط پیرامون انسان به عنوان عامل اکولوژیکی پرداخته و درجهت احساس خوشایندی و هماهنگی آن با مکانیسم های فیزیولوژیک بینایی به انسان کمک می کند. هدف از تحقیق حاضر شناسایی ابعاد کالبدی نما و میزان اثرگذاری معیارهای بوم شناسی بصری بر ارتقای کیفیت نماهای مسکونی شهر تهران می باشد. نوع روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و دارای رویکردی آمیخته است. در بخش کمی از روش طبقه بندی “QSORT”، اطلاعات از طریق برداشت میدانی و ابزار پرسش نامه در طیف لیکرت به دست آمد و نمودار کیفیت تصاویر از دیدگاه ناظرین با نرم افزار “SPSS”، ترسیم گردید. پایایی پرسش نامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ با میزان 785/0 تأیید گردید. در تحلیل کیفی، نماهای منتخب بر اساس عناصر تشکیل دهنده و معیارهای بوم شناسی بصری و مکانیسم های سیستم بینایی، در جدول آنالیز شدند. یافته ها نشان می دهد، نما ها باتوجه به استانداردهای بینایی می توانند محیط های بصری آسایش بخش، یکنواخت و تهاجمی را شکل داده که درنتیجه، بر اساس محاسبات نمودار “Pie”، میزان فراوانی کیفیت بصری نماهای مسکونی در محدوده قلمرو پژوهش، 65% آسایش بخش، 15% یکنواخت و 20% تهاجمی می باشند. این مقاله می کوشد، از طریق تحلیل معیارهای بصری مطلوب در نمای ابنیه، برای ارتقاء بخشی کیفیت دید بصری شهروندان، راهکارهایی را جهت انطباق محیط مصنوع با بستر طبیعی ارائه نماید.