کیمیا قاسمی

کیمیا قاسمی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۶ مورد از کل ۶ مورد.
۱.

مقایسه تطبیقی الگوی توسعه یافته رفتار خرید الکترونیکی و غیرالکترونیکی صنایع دستی (مطالعه موردی: پوشاک سوزن دوزی بلوچ)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رفتار خرید قصد خرید پوشاک سوزن دوزی بلوچ ارزش ادراک شده عجین شدن مشتری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۹۱
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی و مقایسه الگوی توسعه یافته رفتار خرید الکترونیکی و غیرالکترونیکی پوشاک سوزن دوزی بلوچ می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه استاندارد مربوط به متغیرهای پژوهش می باشد. جامعه آماری پژوهش خریداران محصولات سوزن دوزی هستند که به صورت الکترونیکی و غیرالکترونیکی اقدام به خرید این محصولات نموده اند. در این پژوهش از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی استفاده شد و از میان 772 پرسشنامه جمع آوری شده تعداد 387 پرسشنامه مربوط به خریداران غیرالکترونیکی و 385 پرسشنامه مربوط به خریداران الکترونیکی محصولات سوزن دوزی است. به منظور تحلیل داده های پژوهش از معادلات ساختاری واریانس محور به روش حداقل مربعات جزیی با نرم افزار Smart PLS-3 استفاده شد. برای سنجش پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی (CR) استفاده شد و برای روایی پرسشنامه از روش روائی صوری و سازه استفاده گردید. پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات، تمامی فرضیه ها مورد تایید قرار گرفتند؛ به این معنا که در هر دو نوع رفتار خرید الکترونیکی و غیرالکترونیکی ارزش ادراک شده بر سه متغیر کیفیت رابطه، بازاریابی توصیه ای و دلمشغولی تأثیر معناداری دارد. متغیرهای عجین شدن مشتری، بازاریابی توصیه ای و دلمشغولی بر قصد خرید تأثیر معنادار دارند، قصد خرید به طور مستقیم بر رفتار خرید تاثیر معنادار دارد و در نهایت، نتایج حاصل برای هر دو نوع رفتار خرید مورد تایید قرار گرفت که نشان دهنده تایید الگوی توسعه یافته در هر دو جامعه خرید غیرالکترونیکی و الکترونیکی پوشاک سوزن دوزی بلوچ است.
۲.

Relationship of Organizational Participation with Organizational Maturity and Development of Human Resources Productivity in the Red Crescent Society of Kerman Province, Iran(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۳۲۷ تعداد دانلود : ۱۵۳
INTRODUCTION: Human resource development is defined as the production of thoughts and ideas by the employees of the organization. In this regard, employees should be equipped with qualifications and skills that with compassion allocate their ability, energy, expertise, and thought to fulfill the missions of the organization and create new intellectual and quality values. This study aimed to identify the relationship of organizational participation with organizational maturity and the development of human resources in the Red Crescent Society of Kerman Province, Iran. METHODS: This descriptive-correlational study was conducted on all employees (n=297) of the Red Crescent Society of Kerman Province, 2020. The sample size was determined according to the Morgan table, and 169 individuals were selected using the stratified random sampling method. To collect the required data, three questionnaires were used, including the standard Organizational Participation Questionnaire (Fayol, 1985), Organizational Maturity Questionnaire (Aghamolai, 2013), and human resource productivity development (Harsi et al., 1980). Data were analyzed using SPSS software (version 23). FINDINGS: According to the findings, there was a direct and significant relationship between organizational participation and its components and the development of human resource productivity. It was also revealed that participation in planning and participation in organizing were the best predictors of human resource productivity development. Furthermore, organizational participation and its components had a direct and significant relationship with the organizational maturity of the Red Crescent Society, and participation in planning was the best predictor of organizational maturity. CONCLUSION: The results showed that there was a direct and significant relationship between the three variables of organizational participation, organizational maturity, and development of human resource productivity in the Red Crescent Society of Kerman Province.
۳.

ارایه الگوی برنامه ریزی کالبدی شهر ایرانی اسلامی برای پاسخ به نیازهای انسان از منظر اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شهر اسلامی نیازهای انسان شهر زیست پذیر شهر رشدپذیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۹ تعداد دانلود : ۴۶۷
مطالعه حاضر، با هدف ارایه الگوی شهر ایرانی اسلامی برای پاسخ به نیازهای انسان از منظر اسلام انجام شد که از روش کتابخانه ای و پرسش نامه به عنوان مهم ترین ابزارهای گردآوری داده های مورد نیاز استفاده شد. رویکرد برنامه ریزی مورد تاکید الگوی ارایه شده، توسعه پایدار شهری با رهیافت برنامه ریزی تعاملی و رویکرد مطالعاتی الگو نیز رویکرد معرفت گرایانه بود. به این صورت که با توجه به اهمیت انسان به شناخت خود از دید اسلام پرداخته و به تبع ابعاد گوناگون وجودی او شهر اسلامی متناسب با انسان و نیازهای جسمانی و روحانی او در چهار رده نیازهای زیست محور، تفریح محور، فرهنگ محور و معنامحور شکل گرفت. سپس به سبب تحقق بهینه هر یک از نیازهای چهارگانه انسان، مهم ترین اصول محتوایی شهر ایرانی اسلامی شامل عدالت، محله محوری، مسجدمحوری، پرهیز از انواع مزاحمت ها، محرمیت، زیبایی و ارتباط با طبیعت معرفی شد. از سوی دیگر در این الگو اهداف شهر زیست پذیر به عنوان مبنای نظری در نظر گرفته شد، با این تفاوت که به جای تاکید بر لایه های پایین (نیازهای جسمانی) بر برنامه ریزی دقیق و رشد حداکثری در تامین لایه های بالاتر (نیازهای روحانی) انسان تحت عنوان شهر رشدپذیر تاکید شد. همچنین در این الگو بر دو ساحت بالقوه نفس تاکید شد که برای عمل کردن براساس آن باید به دو ساحت اول تنها در حد ضرورت پاسخ داد تا لایه های بالاتر شکوفا شوند. درحقیقت هدف اصلی این الگو زمینه سازی و هشدار برای برنامه ریزی دقیق و رشد حداکثری در لایه های سه و چهار (فرهنگ محور و معنامحور) آن بود که این نیز هدف اصلی تعریف انسان است. مهم ترین نکته در شهر رشدپذیر، توجه به بعد چهارم یعنی نیازهای معنامحور بود.
۴.

ارزیابی کیفیت زندگی در شهرهای جدید با استفاده از سنجش کیفیت ذهنی؛ مورد مطالعه: شهر جدید هشتگرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کیفیت زندگی تحلیل عاملی هشتگرد شهر جدید کیفیت ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸۳ تعداد دانلود : ۶۰۱
شناساییعواملمؤثردرمیزانرضایتونارضایتیسکونتیساکنان،می توانددرجهتتحلیلوضعموجود سکونتی،تصمیمات آینده بهمنظورارتقایسطحکیفیمحدوده هایسکونتیافرادوجلوگیریازتکرارنواقصدرسایرمکان ها مؤثرواقعگردد. هدفاصلی این پژوهش،شناسایی مؤلفه های سازنده کیفیت ذهنی زندگی و سنجشکیفیتادراکیمحیطبر مبنایمیزانرضایت مندیساکنانشهر جدید هشتگرد است. نوع تحقیق کاربردی و روش پژوهش توصیفی تحلیلی است؛ گردآوری داده ها مبتنی بر پرسش نامه است. مؤلفه های سازنده کیفیت زندگی در محدوده مورد مطالعه با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی در 6 عامل انتخاب که در مجموع 83/56 درصد از واریانس متغیر وابسته تحقیق یعنی کیفیت زندگی در بعد ذهنی را تبیین می کند. تجزیه و تحلیل و سنجش شاخصه ها نیز، با بکارگیری روش های آماری نظیر توزیع فراوانی، ضریب همبستگی spearman، phi، cramer,sو آزمون T تک نمونه ای صورت گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، آزمون T تک نمونه ای میانگین 87/16، 9/15، 96/6، 47/15، 62/7 و 74/7 به ترتیب برای مؤلفه های دسترسی به خدمات محله ای، زیست محیطی، حس تعلق، تسهیلات مسکن، خوانایی و امنیت نشان می دهد که اختلاف میانگین شان با امتیاز حد متوسط به ترتیب 13/4، ½، 04/2، 53/5، 38/1 و 26/1 است که با توجّه به سطح معنی داری کمتر از 05/0 می توان این اختلاف را معنادار دانسته و چنین نتیجه گیری نمود که میزان رضایت شهروندان از کیفیت محیط در حد مطلوبی قرار ندارد. از سوی دیگر نتایج تحقیق نشان داد که مدت زمان سکونت، جنسیت و وضعیت تأهل برخلاف متغیرهای سن و میزان تحصیلات، از عوامل تأثیرگذار بر رضایت مندی شهروندان بوده اند.
۵.

تحلیل عدم تعادل فضایی خدمات اقتصادی، اجتماعی شهرستان های استان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توسعه استان زنجان ضریب پراکندگی عدم تعادل فضایی مدل گاتمن اسکالوگرام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶۳ تعداد دانلود : ۷۱۳
روند تحولات اقتصادی، اجتماعی دهه های اخیر و گوناگونی بستر جغرافیایی؛ به شکل گیری نوعی خاص از نظام فضایی استقرار گاه های انسانی منجر شده است. عدم تعادل میان مراکز روستایی و شهری در زمینه های مختلف توسعه، موجب برهم خوردن نظم فضایی سکونتگاه ها از یک سو و رشد شتابان و بی رویه بعضی از شهرهای درجه اول گردیده است. نمونه آن، نامتعادل بودن ساختار فضایی استان زنجان است. قطبی شدن جمعیت آن در شهرستان زنجان، تمرکز انواع فعالیت های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در شهر زنجان، باعث برهم خوردن سلسله مراتب منطقی و منظم در مرتبه و اندازه سکونتگاه ها گردیده است. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی – تحلیلی، با استفاده از روش اسنادی و آماری و بهره گیری از مدل گاتمن اسکالوگرام، به تحلیل عدم تعادل فضایی خدمات اقتصادی، اجتماعی بپردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که شهرستان های ایجرود، خدابنده، طارم و ماهنشان به طور کلی، از مدار توسعه استان زنجان فاصله دارند و لازم است که در برنامه ریزی ها در اولویت قرار گیرند.
۶.

سطح بندی شهرستان های استان زنجان بر اساس شاخص های توسعه فرهنگی با استفاده از مدل TOPSIS(مقاله علمی وزارت علوم)

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان