بازشناسی مولفه های معماری ایرانی اسلامی با تاکید بر فضاهای آموزشی
حوزه های تخصصی:
در نگاهی کلی، هرچند از قرون اول تا چهارم قمری آثار معماری زیادی باقی نمانده، اما شاید بتوان این دوره را بیشتر با اتکا به اطلاعات موجود در متون تاریخی، راجع به شهرها و بناهای آن، دوره تولد و شکل گیری این معماری نامید. قرون پنجم و ششم دوران اوج گیری است. قرن هفتم، که با حمله مغول آغاز می شود، دوران سکوت است و قرن هشتم زمان ابداع های پرشتاب و پرهیجان بسیار. قرن نهم آغاز دوران تصیم گیری و قرن دهم ادامه آن و سده یازدهم دوران شکوفایی است. قرن دوازدهم مکث و آغاز حرکت جدید و سده های سیزدهم و چهاردهم عصر مهم نوآوری و خلاقیت های دوباره ، همزمان با خودباختگی در برابر غرب است. علی رغم این دگرگونی ها و افت و خیزهای مکرر، این معماری همواره حرکتی پیوسته و رو به جلو داشته و هیچ گاه فعالیت مداوم و پیگیرش، تلاش ها و جستجوهای دائمی و خلاقیت ها و نوآوری های چشمگیر در دامنه آن، در طول سال ها و سده ها، قطع نشده است. استمرار و تداومی، که این معماری را در طول تاریخ طولانی و عرض وسیع جغرافیایی-اش یک تن واحد و «یک معماری» کرده ، از مشخصات اصلی آن محسوب می شود.از این میان مدارس ایران همواره جایگاه ویژه ای داشته اند و در پارادایم معماری ایرانی- اسلامی نیز در دوره های مختلف شاخصه های ویژه ای داشته اند. این پژوهش سعی دارد از طریق بررسی اسناد کتابخانه ای و متون پژوهشی در باب معماری ایرانی – اسلامی، شاخص های مورد قبولی برای این معماری بیان داشته و همچنین با تاکید بر مدارس سنتی، شاخص های این ابنیه را در پارادایم معماری ایرانی – اسلامی استخراج نماید.