فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۷٬۵۶۵ مورد.
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۱۰۴-۸۴
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از این پژوهش شناسایی راهبردهای بهره گیری مجدد از میراث صنعتی استان مازندران، ثبت شده در فهرست میراث ملی، در توسعه جوامع محلی با رویکرد پایداری است. از این رو پژوهش با شناسایی مؤلفه های مؤثر در توسعه گردشگری سبز آثار میراث صنعتی مازندران، با تاکید بر میراث مشترک ایران و آلمان؛ به تأثیر هر یک بر توسعه پایدار پرداخته، راهکارهایی را برای تغییر کاربری تطبیقی آن ها پیشنهاد می دهد. روش ها: به کمک روش ای.اچ.پی به ارزیابی مؤلفه های اصلی پرداخته؛ و تهیه پرسش نامه و روش دلفی از تجربه متخصصان کمک گرفته شد. سپس با بررسی میراث صنعتی مازندران و با مقایسه موقعیت آن با موارد مشابه، مؤلفه های تأثیرگذار در انتخاب نوع بهره وری، اولویت بندی شد. یافته ها: هریک از آثار میراث صنعتی مازندران مانند کارخانه پنبه بابل با 26.6 در صد، کارخانه نساجی قائم شهر با 21 درصد، راه ناصری با 20.6 درصد، پل فلزی چالوس با 16.8 درصد و پل لار با 15.5 درصد؛ رابطه میان توسعه گردشگری و توسعه جوامعی محلی را نشان می دهند. نتیجه گیری: معاصرسازی میراث صنعتی با اولویت توسعه پایدار اجتماعی و سپس با توسعه اقتصادی و زیست محیطی، سببِ توسعه جوامع محلی می شود. رونق گردشگری سبز با مفاهیم چون ایجاد امنیت دسترسی، امکان فروش، عرصه بندی عمومی و خصوصی، استفاده بهینه از محوطه مخروبه، ایجاد کاربری چندمنظوره و ساماندهی واحدهای تجاری و همچنین توسعه فرهنگی با حفاظت از آثار، توسعه یکپارچه، و برگزاری فعالیت های فرهنگی در توسعه جوامع محلی مازندران نقش مؤثری خواهند داشت.
مطالعه تطبیقی اصول معماری در خان ه های سنتی ایران از دیدگاه دکتر پیرنیا و دکتر فلامکی؛ مورد پژوهی: خانه داروغه مشهد
حوزههای تخصصی:
معماری سنتی سبکی از معماری است که در گذشته در هر منطقه یا ناحیه ای رایج و محبوب بوده است. در این سبک، توجه بیشتر درباره مصالح کاربردی در ساختمان و چگونگی عملکرد آنهاست. معماری سنتی ایرانی یکی از بی نقص -ترین معماری های جهان بوده است. زیرا در این سبک از معماری، بدون استفاده از هیچگونه وسایل و ابزارآلات پیشرفته ای خانه های با ظرافت و جذابی ساخته می شد. حتی طراحان امروزی هم از آن الهام می گرفتند. آثار معماری در ادوار مختلف، با هر شکل و کارکرد، بر اصولی واحد استوارند، به عنوان اصول معماری ایرانی از آنها یاد میشود و در گونههای مختلف معماری نمود پیدا کرده است. این اصول به تعبیر دکتر پیرنیا و دکتر فلامکی است که در گونه های مختلف معماری نمود پیدا کرده است. بر همین اساس معمار مسلمان، سعی در متجلی کردن این اصول در ساختار معماری خود داشته و در این باره از راهکارهای مختلفی نیز بهره جسته است. هدف پژوهش مطالعه تطبیقی اصول معماری ایران در خانه سنتی داروغه مشهد از دیدگاه دکتر پیرنیا و دکتر فلامکی است. خانه تاریخی داروغه اولین خانه در مشهد میباشد که علاوه بر معماری سنتی ایران دارای نشانههایی از معماری روسیه است، لذا از این منظر دارای اهمیت ویژهای میباشد. در پژوهش حاضر از روشهای تحقیق کیفی شامل روش توصیفی-تحلیلی و به منظور گردآوری دادهها از مراجع مستند بهره گرفته شده است. نتایج نشان میدهد که بررسی اصول و عناصر معماری ایران به معنی رجوع به ارزشهای پویا و شکلدهنده هویت ماست و دارای مصادیق کاربردی و روشنی هستند که میتوان با بکارگیری آنها به یک بنا هویتی بر پایه معماری ایرانی بخشید.
خواندن «روایت» پیشینه های معماری؛ راهکاری برای ارتقاء توان طراحی دانشجویان معماری
حوزههای تخصصی:
روایت گویی در تمامی تمدن های شناخته شده انسانی به عنوان یک سنت وجود دارد و به عنوان ساختاری که دانسته ها و عقاید بشری و دستاورد تجارب زیسته آن ها را منتقل می نماید، همواره مورد توجه بوده است. امروزه بهره گیری از شیوه روایت گویی در آموزش فعال مورد توجه بسیار قرار گرفته است. این نوشتار برین اساس خواندن روایت معمارانه فضا، در مواجهه با آثار و پیشینه های معماری را به عنوان پیشنهادی برای کاربست محیط یادگیری سازنده گرا در آتلیه های طراحی معرفی می کند و برین باور است که این روش می تواند ارتقای توان طراحی دانشجویان را به دنبال داشته باشد. برای این منظور این نوشتار با راهبرد تحقیق کیفی و با رویکرد تفسیرگرایی و با رجوع به مطالعات اسنادی و کتابخانه ای در تلاش است تا از طریق تبیین مفهوم روایت و محیط های یادگیری سازنده گرا، چگونگی خواندن روایت معمارانه فضا از پیشینه ها و آثار معماری در اتلیه های طراحی را شرح داده و چگونگی تاثیر آن بر توانایی طراحی دانشجویان را مورد مطالعه قرار دهد و درین مسیر درمی یابد که چنین رویکردی می تواند با تقویت تصویرسازی ذهنی، تجسم تجربه جانشینی و توسعه راه حل های خلاق، ارتقای توان طراحی دانشجویان را در پی داشته باشد.
Towards Defining a General Process for Examining the Production of Urban Space(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۲ - Serial Number ۴۴, Spring ۲۰۲۲
31 - 44
حوزههای تخصصی:
This research seeks to answer what process should be done for a comprehensive analysis and s tudy of producing urban space. The research method of the present s tudy is influenced by the qualitative nature of the research ques tion and to explain a conceptual framework. It has been prepared based on the analytical-descriptive method and sources. Data collection was done by documentary and library methods, and a three-s tep process was performed. In the firs t s tage, document analysis and direct observation of urban spaces and review of some of the lates t research and global experiences of urban space production have been used, which makes the reliability and validity of the research guaranteed by triangulation of evidence sources. In the second s tage, an analytical framework related to producing and reproducing urban space, which includes four general layers, has been developed by summarizing and analyzing them. Then, in the third s tage, the sub-layers of this framework with emphasis on power relations (influence) of related actors have been refined, and the proposed model of space production has been developed. The production and reproduction of space in the city consis t of 4 layers. These four s tages mus t be examined to s tudy the production or reproduction of a specific area. 1-Geographical context (natural context), 2-Time, 3-Formal urban planning sys tem, 4-Social organization or networks of actors (or s takeholders). In this s tudy, a model for s tudying the production of different urban spaces has been proposed from the collection of findings and analyses.
پیشنهاد الگویی پایدار بر اساس فناوری اطلاعات و ارتباطات برای معاصرسازی و احیای سایت سیلوی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۱۹-۱
حوزههای تخصصی:
اهداف: با گسترش شهرها، بسیاری از سایت های صنعتی خارجِ شهرها، به داخل آمده، به بخشی از منظر پساصنعت شهری تبدیل شده اند. این محوطه ها به مرور زمان مورد بی توجهی قرار گرفته و در معرض خطر فرسایش و تخریب قرار دارند. سایت سیلو تهران یکی از این سایت های میراث مشترک ایران و آلمان و روسیه به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شده است. هدف از پژوهش، مطالعه چالش ها و فرصت های حاصل از فناوری اطلاعات و ارتباطات در معاصرسازی سبز سیلو تهران است. روش ها: در روش شناسی پژوهش در چارچوب نظریه معماری سرآمد، تاثیر فناوری اطلاعات بر اساس استراتژی سبز برای معاصرسازی و باززنده سازی سایت سیلوی تهران مورد بررسی قرار می گیرد. روش تحقیق، ترکیبی از روش های کیفی و کمی است که در تحلیل داده های آن از تکنیک سوات استفاده شده است. یافته ها: مدل تحلیلی سوات نتایج قابل توجهی در ارائه راهبرداهای متناسب با نیازهای امروز و آینده سایت سیلوی تهران نشان می دهد. یافته ها بر تاثیر قابل توجه فناوری اطلاعات و ارتباطات در توسعه پایدار اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، و زیست محیطی تاکید دارد. نتیجه گیری: نتایج تحقیق بر مزایای استفاده از فناوری های نوین و معماری پایدار، در معاصرسازی محوطه متروکه سیلو تهران تاکید دارد. فناوری اطلاعات و ارتباطات بر شکل گیری یک محیط اجتماعی و فرهنگی سرزنده و پویا، عاملی موثر بر ایجاد فعالیت های جدید، و همچنین مناسب با شرایط اقتصادی آن منطقه خواهد بود.
بررسی تطبیقی شاخصه های تاثیرگذار در تداوم سبک ملی گرایی ایران و ایتالیا
حوزههای تخصصی:
با بررسی در معماری معاصر کشور مشاهده می شود که سبک نئوکلاسیک غربی کماکان مورد اقبال عموم و بعضا جامعه معماری قرار گرفته است. همانطور که در غرب سبک نئوکلاسیک حائز اهمیت بوده است، سبک ملی گرایی نیز با آغاز سده ی چهاردهم هجری شمسی و فراگیری پدیده ناسیونالیسم در سراسر جهان، در ایران نیز، پدید آمد و در راستای ایجاد این جریان فکری جامعه معماری آن زمان، آثاری هویتمند و با ارزش را که امروزه می تواند الگویی برای معماران باشد را بوجود آوردند. موضوع مهم مورد بررسی، چرایی انزوال این سبک در ایران و بالع کس فراگیری سب ک های باستانیِ دیگر کشورها در عرص ه بین الم لل است. در این پژوه ش از روش تحقیق تحلیلی- تطبیقی با راهبرد تفسیری -تاریخی به منظور شناخت و تبیین شاخصه های تاثیرگذار بر ایجاد و ماندگاری سبک ملی گرایی در دو کشور ایران و ایتالیا استفاده شده است، علت انتخاب این دو کشور را می توان غنای تاریخی و معماریِ آنها دانست. کشورهایی که دارای پیشینه قوی از معماری باستانی هستند و با الهام از آن ها می توانند به یک سبک و اصول متعالی دست پیدا کنند. در این پژوهش تلاش است که در ابتدا به تشریح سبک ملی پرداخته شود و سپس در دو کشور ایران و ایتالیا مورد ارزیابی قرار گیرد. نهایتا با مطالعه تطبیقی بین آثار موجود در این سبک، عوامل انحطاط یا ثبات آن را در هر دو کشور ذکر شده استخراج می گردد. نتایج تحقیق نشان می دهد که، ساده کردن و یا به عبارت دیگر، امروزی کردن این نشانه ها و همین طور استفاده از تناسبات ساده ی جاری در معماری باستانی در قرن حاضر می تواند کارآمد تر باشد.
معماری، عدالت، تاریخ نویسی: چهارچوب مطالعه تاریخ معماری بر پایه پرسش از مفهوم عدالت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به فراخور مفاهیمی که محور پرسش از تاریخ معماری قرار می گیرد، رویکردها و چهارچوب های نظری ای برای تاریخ نویسی شکل گرفته است. «عدالت» یکی از این معانی و مفاهیم است. اگرچه عدالت در سپهر اندیشه اسلام و ایران معنایی رفیع دارد و پیوندهای غیرتاریخیِ آن با معماری و علوم مرتبط با آن مورد توجه بوده، به ندرت در مطالعه تاریخ هنر و معماری ایران و حتی سایر سرزمین های اسلامی مورد توجه قرار گرفته است. هدف این مقاله بیان چندوچون و چهارچوب تاریخ نویسی معماری بر پایه عدالت است؛ اینکه چگونه می توان روایتی درباره عادلانه یا ناعادلانه بودن آثار و افعال معماری در طی ادوار تاریخی مختلف به دست داد؟ پاسخ چنین پرسشی، طرح یک رویکرد یا چهارچوب نظری است. راهبرد یا روش رسیدن به چنین پاسخی راهبرد استدلال منطقی است. برای این منظور لازم است چهار پرسش اصلی درباره مفاهیم کلیدی، پرسش اصلی، شیوه پاسخ به پرسش ها، آورده ها و نتایج آن چهارچوب و رویکرد مدنظر بررسی و پاسخ داده شود. پژوهش تاریخی حول نسبت عدالت و معماری می تواند به دو طریق پیش رود: ۱. بر مبنای انگاره و تعریفی مفروض از این دو؛ ۲. بر پایه شناخت این دو از بستر تاریخی مورد مطالعه. در حالت اول بر مبنای تعریف یا نظریه مفروض باید از داده های تاریخی آن دوره پرسش کرد و در حالت دوم، با کمک روش شناسی تاریخ مفهومی باید نخست انگاره تاریخی هر دو (عدالت و معماری) را به درستی بازشناخت. در مرحله بعد نیز باید میان منظومه مفاهیم این دو پیوند برقرار و پرسش های اصلی را طرح کرد. اگر مفهوم بنیادینِ عدالت را تسهیم و توزیع امور و مفهوم بنیادین معماری را تصرف در عالم برای مکان گزینی بدانیم، پرسش اصلی چنین پژوهشی آن است که آیا تسهیم امور و تصرفات و توزیع مواهب و خیرات مرتبط با مکان و مکان گزینی در فلان دوره تاریخی عادلانه بوده است؟ بنا به گستردگی و فراگیری معنای عدالت و در عین حال دلالتِ هنجاری آن، مواردی همچون منشأ اخذ تعریف آن، اقسام معانیِ آن، معیار و مبنای آن و امکان بررسی انتقادی آثار گذشته بر پایه آن، همچنین مطالعه گسترده اسناد زمینه ای و جست وجوی ذهنیت عامه مورد توجه خواهد بود.
شناسایی و اولویتبندی شهرهای مناسب برای ساخت خانههای انرژی صفر با استفاده از روشهای تصمیمگیری چندشاخصه (موردمطالعه: ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت و تقاضای بیشتر در زمینه انرژی، گرم شدن کره زمین و معضلات زیست محیطی، جنگل زدایی، تخریب لایه ازون و بروز مشکلاتی همچون خشک سالی توجه محققان را به روش هایی جدید برای استفاده از انرژی های تجدید پذیر جلب کرده است. احداث ساختمان های انرژی صفر در شهرهای ایران می تواند گام بزرگی در پیشروی اقتصادی و کاهش مشکلات آلودگی کلان شهرها باشد. هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی شهرهای مناسب ایران برای ساخت خانه های انرژی صفر است. بدین منظور از روش دلفی فازی و روش های تصمیم گیری چندشاخصه استفاده شده است. با مصاحبه با متخصصین در زمینه معماری، شهرسازی، مدیریت انرژی و آشنا به احداث ساختمان های انرژی صفر و با در نظرگرفتن نتایج حاصل از تحقیقات پیشین و همچنین مشخصات شهرهای مختلف، شهرهایی که برای احداث خانه های انرژی صفر مناسب هستند انتخاب شدند. سپس با استفاده از روش دلفی فازی، شاخص های لازم برای اولویت بندی شهرهای منتخب مشخص شده و وزن آن ها تعیین گردید. پس ازآن با استفاده از روش های مختلف تصمیم گیری چندشاخصه، شهرها اولویت بندی شدند. نتایج نشان داد شهرهای یاسوج، شیراز و تبریز و اراک شهرهای مناسبی برای ساخت خانه های انرژی صفر در ایران هستند.
شناسایی مؤلفه های معنای نماهای آپارتمان های مسکونی از دیدگاه شهروندان؛ مطالعه موردی: آپارتمان های شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نما یکی از عناصر تأثیرگذار بر کیفیت بصری یک بنا می باشد و شناخت اولیه هر فرد از بنا از این طریق صورت می گیرد. تابحال ادراک معانی نماها بیشتر در حوزه شهرسازی مورد توجه قرار گرفته و معانی نماها در مقیاس معماری کمتر مورد پژوهش متخصصان عرصه معماری قرار گرفته است. لذا پژوهش حاضر به شناسایی مؤلفه های معنای نماهای آپارتمان های مسکونی اردبیل از دیدگاه شهروندان پرداخته است. از همین رو در پژوهش حاضر تلاش شده است که به این پرسش پاسخ دهد که مؤلفه های معنای نماهای آپارتمان های مسکونی از دیدگاه شهروندان چیست؟ این پژوهش دارای رویکردی ترکیبی بوده است. بخش کیفی با استفاده از روش گراندد تئوری و بخش کمی با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری انجام گرفته است. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته با شهروندان اردبیل بوده است و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخت بوده که روایی و پایایی آن بررسی شده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار مکس کیودا و روش مقایسه مداوم در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که مؤلفه های تأثیرگذار بر معنای نما، شامل نه مؤلفه: عوامل فرهنگی اجتماعی، سبک زندگی، عوامل اقتصادی، عوامل محیطی، قوانین شهری، کیفیت بصری، سابقه ذهنی، رسانه ها، وضعیت اجرا می باشد.
سنجش پایداری کاربری های شهری در سکونتگاه های غیررسمی (نمونه موردی محله های اسلامیه و دولت آباد، کرمانشاه)
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
125 - 137
حوزههای تخصصی:
در نبود برنامه ریزی مناسب برای فقرای شهری، این فقرا هستند که دست به برنامه ریزی می زنند و سکونتگاه هایی را به صورت خودانگیخته به وجود می آورند که به دلیل عدم توجه سیاست گذاران شهری، یکی از نتایج آن عدم توجه به توسعه شهری پایدار می تواند باشد. در محله های اسلامیه و پهنه ی غربی دولت آباد شهر کرمانشاه نیز، اجرایی نشدن طرح تفصیلی شهری به خصوص در احداث کاربری های مصوب، منجر به تضعیف کاربری های خدمات شهری در این محله ها شده است. هدف از این پژوهش تعریف شاخص های پایداری کاربری اراضی شهری است تا از این طریق بتوان پایداری شهری در سکونتگاه های غیررسمی به ویژه محله دولت آباد شهر کرمانشاه را ارزیابی نمود.در این پژوهش با استفاده از دو روش مقایسه ی روند در طول یک زمان و مقایسه با استانداردها به صورت مطلق با استفاده از روش تحلیل SWOT نقش عوامل مختلف را در ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی بر پایداری کالبدی محله دولت آباد سنجیده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در محله های مورد بررسی در بعد کالبدی به جز دو شاخص پوشش پیاده روها و سرانه کاربری ها به استثنای کاربری تجاری، مطلوبیت لازم وجود دارد. در بعد اجتماعی و اقتصادی نیز، دو شاخص تراکم جمعیتی و حس تعلق به مکان از نظر پایداری در این محله ها مطلوب است، اما همکاری با سازمان های دولتی و اشتغال به فعالیت های غیررسمی، پایداری اقتصادی را تحت تأثیر منفی قرار داده است. در شاخص های امنیت و ایمنی، ارزش زمین و املاک، نظافت و پسماند و فضای سبز نیز در این محله ها ناپایداری وجود دارد.
ارزشیابی پیامدگرای طرح هادی در سکونتگاه های روستایی ایران مبتنی بر نگرش خبرگان دانشگاهی و دستگاه های اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷۸
۹۲-۷۷
حوزههای تخصصی:
در ایران اقدامات توسعه ای در روستاها با اولویت توسعه کالبدی - فضایی بر اساس طرح هادی روستایی انجام می گیرد. طرح هادی یا به عبارتی طرح جامع توسعه روستایی، با اهداف ایجاد زمینه توسعه و عمران روستا باتوجه به شرایط فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی؛ تأمین امکانات اجتماعی، تولیدی و رفاهی؛ هدایت وضعیت فیزیکی روستا؛ ایجاد تسهیلات برای بهبود مسکن روستائیان و خدمات محیط زیستی و عمومی، تهیه و اجرا شده است. با عنایت به اینکه این طرح از برنامه دوم توسعه موردتوجه نظام سیاست گذاری و برنامه ریزی قرار گرفته است و همچنین باتوجه به اهمیت طرح هادی در سطح روستاهای کشور ایران، ارزشیابی عملکرد اجرای این طرح و همچنین آگاهی از دستاوردهای آن ضروری است تا با شناسایی نقاط قوت و ضعف این طرح از نتایج آن برای اصلاح چهارچوب مفهومی طرح و یا تغییر بنیانی در چهارچوب آن استفاده شود. لذا، پژوهش حاضر که ازنظر هدف کاربردی و ازلحاظ روش از نوع کیفی (مبتنی بر رویکرد نظریه زمینه ای) است، به ارزشیابی پیامدگرای طرح هادی در سکونتگاه های روستایی ایران پرداخته است. داده های موردنیاز به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته با 25 تن از کارشناسان و خبرگان جمع آوری و با بهره گیری از نرم افزار مکس کیودا کدگذاری (باز، محوری و گزینشی) و تحلیل شد. نتایج این پژوهش نشان داد که روند تهیه و اجرای طرح هادی در سکونتگاه های روستایی کشور پیامدهای مثبت (مانند بهبود نظام حرکتی، بهبود ساختاری مسکن، ظهور فعالیت های اقتصادی جدید، برابری فضایی در برخورداری از خدمات زیربنایی و رفاهی، نظم پذیری در گسترش کالبدی و ارتقای کیفیت محیط) و منفی (مانند ضعف توجه به مالکیت روستائیان، تضعیف عناصر فرهنگی، بسترسازی برای کالایی شدن روستا، افزایش وسعت روستاهای پیرامون کلان شهری، تخریب منابع طبیعی - اکولوژیک، تضعیف انسجام و تنوع بصری بافت کالبدی) را به همراه داشته است. همچنین، نتایج این پژوهش تأکید دارد که پیامدهای منفی این طرح متأثر از روندهایی همچون دولت محوری، ضعف تعاملات سازمانی، ضعف توان تخصصی مشاوران تهیه طرح، ضعف توانمندسازی جامعه محلی، ضعف توجه به مشارکت جامعه محلی و تسلط نگرش نوگرایانه بر تهیه طرح است.
بررسی تاثیرات رشد هوشمند بر ادراک زیست بوم از نگاه شهروندان در شکل گیری قرارگاه های رفتاری
منبع:
بوطیقای معماری سال اول زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
31-48
حوزههای تخصصی:
رشد هوشمند از مهمترین مقوله های دنیای امروز است که برنامه ریزی شهری را بر آن داشته است تا به جستجوی شاخص های جدید و کاربردی برای ارتقای کیفیت زندگی بپردازد. همچنین امروزه برنامه ریزی و مدیریت شهرها به نحوی که پاسخگوی پیچیدگی نیازهای فعلی جامعه شهری باشد، مستلزم برنامه ریزی و طراحی برای ایجاد شهرها و جوامع هوشمند بوده و شا کله این شهرها می بایست بر مبنای ایجاد محیط هایی با هدف تسهیل فرایندهای کاری در کنار ارتقای مهارت های شناختی و توانایی یادگیری و نوآوری پایه گذاری گردند. برای حل این مسئله راهکارهایی مانند شهر هوشمند و شهر پایدار، انسان و ارتقای کیفیت زندگی را هدف قرار می دهد. ازسویی دیگر، اهمیت قرارگاه های رفتاری در شهر در برنامه ریزی و طراحی شهری موضوعی است که از سوی بسیاری از صاحب نظران مختلف همچون جیکوبز، لینچ، زوکر ارائه و بیان شده است. روش تحقیق حاضر به صورت کمی و کیفی می باشد که با توجه به ماهیت موضوع، رویکرد حاکم بر این پژوهش روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و به لحاظ هدف در دسته تحقیقات کاربردی قرار دارد. به منظور گردآوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز از روش کتابخانه ای استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که قرارگاه های رفتاری به عنوان یکی از مهمترین عناصر ساخت شهر می توانند تاثیر فراوانی در ارتقا کیفیت سکونتی و زیستی شهرها داشته و البته باید بیان داشت که الگوهای رفتاری موثر بر شکل گیری قرارگاه رفتاری خود میتواند تحت تاثیر عناصر تشکیل دهنده فضاهای شهری که هوشمندسازی در آن ها ایجاد شده است، قرار گیرند و این الگوها در خلق قرارگاه رفتاری موثر خواهند بود. با تعمیم مفاهیم و الگوهای مطروحه می توان به مدل مفهومی ارتباط هوشمند سازی فضای شهری و قرارگاه رفتاری دست یافت که در انتهای مقاله مورد اشاره قرار گرفته است.
عوامل موثر بر کاهش خطرپذیری شبکه راه های ارتباطی در برابر مخاطرات طبیعی مطالعه موردی "شبکه راه های شهرستان شمیرانات استان تهران"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
83 - 104
حوزههای تخصصی:
شبکه های ارتباطی بین مناطق و سکونتگاه ها در شرایط عادی و شرایط اضطراری از اهمیت زیادی برخوردارند. شبکه راه ها امکان گریز از موقعیت های خطرناک و تسهیل امداد و کمک رسانی به مصدومان، و تامین بستر لازم برای عملیات مختلف نجات و بازسازی در زمان و شرایط اضطراری همچنین تامین و تجدید معیشت، ارتباط فضایی، ارتباط تجاری و فرهنگی و اجتماعی مناطق را بر عهده دارند. ه دف از این تحقی ق یافتن معیارهای موث ر بر خطرپذیری محور راه ها در شرایط بروز سوانح طبیعی است. می ت وان با شن اخت معی ارهای آسی ب پذیری آنها را به سایر شبکه راه ها تعمیم داد و شرایط محیطی را امن برای زندگی و معیشت ساکنان و گردشگری و سفر مسافران با روش سنجش معیارها با یکدیگر به روش AHP با تصاویر گرافیکی در برنامه GIS توصیف نمود. در این پژوهش سعی شده است مولفه هایی که بر خطرپذیری راه های شهرستان شمیرانات موثر هستند، جمع آوری گردند. سپس بر اساس امتیازی که به روش AHP در برنامهGIS به معیارها داده شد، معیارها اولویت بندی شده و مسیرهای با احتمال آسیب پذیری متفاوت نمایش داده شدند. موضوع تحقیق برقراری ارتباط بین سه مولفه شرایط جغرافیایی و موقعیت فیزیکی شبکه راه و وضعیت کارکردی و اجتماعی با پتانسیل ریسک-پذیری سوانح و مخاطرات طبیعی می باشد. با روی هم گذاری لایه های امتیازبندی شده عناصر طبیعی (شیب مسیر، مجاورت با رودخانه، عرض مسیر)، عناصر کارکردی (گردشگری بودن منطقه) و عناصر اجتماعی (جمعیت استفاده کننده از مسیر، وجود خانه های دوم در منطقه و ...) مسیرهایی با کمترین و بیشترین میزان آسیب پذیری در برابر وقوع سوانح طبیعی در منطقه مورد بررسی حاصل مشاهده گردید.
مطالعه در معماری ایران، برای فهم رابطه ریاضی و هندسه در شکل گیری آن
حوزههای تخصصی:
معماری، هنر و دانش سامان دهی و نظم دادن به فضا است؛ با نگاهی گذرا به بناها و آثار دوره های مختلف معماری، شاهد آن هستیم که معماران و هنرمندان دوره های مختلف، برای رسیدن به این هدف، از علوم و ابزارهای مختلفی استفاده می کردند که یکی از مهم ترین آن ها، بهره گیری از دانش ریاضیات و هندسه می باشد که تأثیر بسزایی در مراحل مختلف خلق یک اثر معماری دارد. بررسی دلایل اهمیت هندسه در هنر و معماری و شکل های انعکاس آن در کل ساختار و اجزای بنا، با توجه به فرهنگ و ارزش های حاکم بر جامعه، مهم است. در دوره های اخیر، با بررسی بناهای موجود، شاهد کمرنگ شدن و تغییر نحوه استفاده از هندسه در رابطه با معماری و شهرسازی هستیم که اکثراً باعث ایجاد آشفتگی و ناهماهنگی در معماری و شهرسازی ایران شده است. در این پژوهش با پاسخ به این سال که ریاضیات و هندسه چه نقش و تأثیری بر شکل گیری معماری داشته و معماران در چه زمینه هایی از آن بهره می بردند، سعی می گردد تا با دسته بندی کاربردهای هندسه در معماری بتوان گامی در جهت حفظ یکپارچگی و شکوه معماری ایران برداریم. این تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی بوده و هدف از آن شناخت رابطه میان هندسه و ریاضیات با معماری است. یافته ها نشان دهنده این است که انسان همواره با هندسه آشنا بوده و در هر دوره متناسب با نیازهای خود و امکاناتی که در اختیار داشته در زمینه های مختلف از دانش هندسه و ریاضیات بهره گرفته است؛ که می توان آن ها را در سه مقیاس کلان (طراحی شهری)، میانه (معماری) و خرد (تزئینات و هنرهای وابسته به معماری) دسته بندی نمود که ارتباط میان این سه مقیاس نیز همواره توسط هندسه تأمین می شود.
برندسازی شخصی هنرمندان و طراحان هنری؛ضرورت یا گرایش؟
حوزههای تخصصی:
برندسازی شخصی، امروزه به یک مهارت جدید و پرطرفدار برای تمامی متخصصان تبدیل شده است. شناخته شدن به کسب موفقیت در محیط کسب و کار شبکه ای کمک میکند. روابط شخصی و اعتبار بالا در اقتصاد شبکه ای حقیقی به هنرمندان جوان و طراحان هنری کمک میکند پله های ترقی را طی کنند. معمولا مردم برندسازی را با بازاریابی مرتبط میدانند، همچنین در ذهن ما معمولا برابر با شیوه های فروش "تحمیل کننده" و تهاجمی است. آنها بازاریابی را گیج کننده میدانند. این مقاله مشکل هنرمندانی را که اغلب تعریف هویت هنری و فردی برایشان دشوار است مورد بحث قرار میدهد. مخصوصا برای این افراد، مفاهیم برند شخصی و برندسازی کاملا غیرضروری به نظر میرسد. روش تحقیق این مقاله بر اساس مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و همچنین با رویکرد تحلیلی و توصیفی صورت گرفته است. هدف این مقاله برجسته سازی این موضوع است که بر اساس تئوری های موجود، ایجاد هویت هنری مرتبط با مهارت برندسازی شخصی، برای موفقیت فردی در حرفه هنرمندان و طراحان هنری جوان امروز بسیار مهم است.در پایان به این اشاره می شود که چگونه برندسازی شخصی، می تواند به یک مهارت جدید و پرطرفدار برای تمامی متخصصان تبدیل شود و باعث ایجاد انگیزه برای رقابت با سایر برندها و نیز ایجاد تمایز با سایرین کمک کند بنابراین مهارت برندسازی شخصی مبتنی بر کشف خود و خودشناسی، برای هنرمندان جوان و طراحان هنری امروزی درجهت موفقیت فردی آینده آنها بسیار مهم است و برای همه هنرمندان به عنوان شبکهای از متخصصان که دارای مهارت و دانش خاص و منحصر به فرد هستند ضروری است.
سبک شناسی حاشیه قالی های ایران قرن دهم ه. ق. بر اساس مراکز قالیبافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
47 - 56
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: حاشیه قالی چهارچوبی از نظام های تزئینی مستقل از زمینه قالی و حاصل تکرار مجموعه نقوش، با ظرفیت های بصری قابل تأمل است؛ حضور پایدار حاشیه با خصایص متمایز در قالی های صفویه می تواند مُبیّن ارائه سبک هایی باشد که در چارچوب تولیدات منطقه ای تعریف شوند. بنابراین تمایزات حاشیه ها در هر گونه ای می تواند شناسه تولیدات قلمداد شود. در این راستا به دو پرسش پاسخ داده شده است: آرایه های تزئینی حاشیه قالی های قرن دهم ه. ق. نمایانگر چه سبک هایی در تولیدات مناطق مختلف هستند؟ موقعیت فرهنگی-هنری مناطق بافندگی چگونه با سبک های حاکم بر حاشیه قالی ها ارتباط می یابند؟ هدف پژوهش: با درنظرداشتن کم توجهی به حاشیه ها در طبقه بندی قالی ها، هدف اصلی از سبک شناسی قالی های قرن دهم ه. ق. براساس تمایزاتِ حاشیه، ارائه الگوهای اصیل حاشیه هر منطقه به طراحان معاصر در زمینه طراحی قالی های منطقه ای است. روش پژوهش: این پژوهش کیفی و به روش تحلیل محتوای ساختاری برپایه داده های کتابخانه ای و اینترنتی است. پنجاه و هفت قالی صفویه متعلق به قرن دهم ه. ق. (دوره شاه اسماعیل و شاه طهماسب) به شیوه هدفمند و غیرتصادفی از منابع اسنادی استخراج شدند. برپایه پرتکرارترین ساختارهای خطی مستخرج (سی وهشت نمونه) از حاشیه ها، سبک های مرتبط با آن ها تعریف شد. نتیجه گیری: با تحلیل نظام های بصری حاکم بر حاشیه قالی ها، سبک های غالب براساس نقوش غالب (اسلیمی گل دار، اسلیمی ماری و تقابل های حیوانی) و ترکیب بندی غالب (قلمدانی، تصویری و مایگان هراتی) معرفی شدند. مداومت یک نگاره یا ساختار تزئینی با اشکال متنوع در تولیدات مناطق مختلف این گمان را قوت بخشید که نظام های بصری، شناسه های متأثر از پیشینه های فرهنگی (مذهب، سیاست و هنر) مناطقی هستند که محصول هنری در آن ها تکوین یافته است.
کاربرد ابزار هوش مصنوعی در پیش بینی مصرف انرژی ساختمان
حوزههای تخصصی:
مصرف انرژی در بخش ساختمان ها به ویژه در ساختمان های مسکونی به دلیل توسعه اجتماعی و شهرنشینی، بیشترین سهم را در بین کلیه بخش های مصرف به خود اختصاص داده است. از فاکتورهای تعیین کننده ی میزان مصرف انرژی در ساختمان می توان به شرایط آب و هوایی و اقلیمی محل احداث ساختمان، مواد و مصالح بکار رفته در پوسته و جداره های خارجی ساختمان، نوع معماری و سازه ساختمان، تأسیسات مرکزی ساختمان(گرمایش، سرمایش، تهویه مطبوع و روشنایی)، لوازم و تجهیزات مصرف کننده (لوازم برقی و تجهیزات اداری) اشاره نمود. ازاین رو استفاده بهینه و ممانعت از هدر رفتن امکانات و گام برداشتن در جهت صرفه جویی و افزایش کارایی ساختمان، امری اساسی است. داده های بزرگ، منابع محاسباتی قدرتمند و مقرون به صرفه و الگوریتم های پیشرفته یادگیری ماشین در دهه های گذشته مورد تحقیق در بخش ساختمان ها بوده اند و پتانسیل خود را برای افزایش کارایی ساختمان نشان داده اند. اخیراً، هوش مصنوعی و به طورکلی تکنیک های یادگیری ماشین به طور خاص در پیش بینی و عملکرد انرژی ساختمان نقش مؤثری داشته و به همین ترتیب می توانند در بحث مصرف انرژی، مدیریت، صرفه جویی تر مصرف و در نهایت ایجاد راحتی و آسایش نقش بسزایی داشته باشند. هدف از این پژوهش، شناسایی ابزارهای هوش مصنوعی و کاربرد آن ها در بررسی مصرف انرژی می باشد.
حق ساکن بر مسکن در مجموعه های مسکونی شهری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
65 - 78
حوزههای تخصصی:
حق بهره مندی از مسکن مناسب یکی از اصلی ترین و مهم ترین حقوق هر فرد در جامعه است که به فراخور تعریف حق در دوران های مختلف، تحت عنوان حق اخلاقی، حق فردی، حق اجتماعی و حق شهروندی به آن پرداخته شده است. هدف از پژوهش پیش رو تبیین شاخص های حق بر مسکن شهری در راستای تحقق خواست و نیاز ساکنان است. بر اساس ادبیات و مبانی نظری موضوع، حق ساکن بر مسکن را می توان از دو جنبه طبیعی و مدنی تبیین و تدوین نمود. جنبه طبیعی حق بر مسکن همان مرتفع شدن مراتب مختلف خواست و نیاز ساکن است که با مطالعه اسنادی، تبیین و تحلیل محتوا سه گونه حق برای ساکن منتج شد: حق برخورداری، حق انتخاب و حق انطباق. جنبه مدنی حق بر مسکن نیز در بستر نظام حکومتی هر جامعه بیان می شود. از این رو مطالعه تطبیقی سیاست گذاری مسکن در جوامع لیبرال، شبه لیبرال و غیرلیبرال توجه به چهار شاخص اصلی را در چهار حوزه مختلف برنامه ریزی مسکن آشکار میسازد: سیاست مدیریتی، سیاست مالی، سیاست طراحی و سیاست واگذاری مسکن. برنامه ریزان و طراحان مسکن شهری می بایست با در نظر داشتن همه این شاخص ها، حق بر مسکن را در حد جایگاه و حوزه عمل خود برای ساکن محقق نمایند.
نقد و بررسی آموزش نقدمحور در طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
37 - 50
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: هوشیاری ذهنی منوط به داشتن «تفکر انتقادی» است. این نوع تفکر، بر تغییر رویکردهای آموزشی در نظام های دانشگاهی تأکید می ورزد. انتقادی اندیشیدن مستلزم مهارت تحلیل، استنباط، ارزشیابی داده ها و استنتاج است. مؤلفه های «تفکر انتقادی» یادگیرنده را وامی دارد دیدگاه ها، فرض ها و طرح ها را به چالش بکشد. از این رو «تفکر انتقادی» مهارتی شناختی است. بر اساس چنین شناختی، هیچ دانش مطلقی در جهان وجود ندارد. چنین دیدگاهی، مبین این حقیقت است که آموزش، فراتر از انتقال نظریه ها، دستاوردها و قوانین علمی و یادآوری واقعیات است. لذا این نوشتار، آموزش طراحی معماری در ایران را در چارچوب «تفکر انتقادی» مورد بررسی و نقد قرار داده است.
هدف پژوهش: دستیابی به اهداف عالی «تفکر انتقادی» منوط به تغییر برداشت از «یادگیری» است. چرا که یادگیری ماهیتاً با رشد همراه است. به عبارت دیگر تحول ساختارهای فکری و ساخت معنی و مفهوم، عملی پیچیده و شناختی است. لذا آنچه ضعف «تفکر انتقادی» در دانشجویان معماری تلقی می شود، در واقع ضعف نظام آموزش عالی در برنامه ریزی آموزش طراحی معماری است. نظام فعلی آموزش معماری، دانشجویان را طراح آنچه یاد گرفته اند، تربیت می کند و طبیعتاً محصول این نظام آموزشی به تفکر شناختی دست پیدا نمی کند و صرفاً به مثابه ربات هایی هستند که آنچه در آنها برنامه ریزی شده را عملی می کنند. از این رو رویکرد آموزش طراحی معماری باید به سمت آموزش نقدمحور مبتنی بر «تفکر انتقادی» تغییر کند.
روش پژوهش: این پژوهش با تأکید بر تفکر انتقادی و نقش نقد در آموزش طراحی معماری به بررسی تفکر انتقادی و نقش آن و همچنین باید و نبایدها در آموزش طراحی معماری می پردازد. اساس این تحقیق بنیادی است. لیکن کاربرد آن در آموزش طراحی معماری امری مسلم است و از نظر ماهیت و روش در شمار تحقیقات توصیفی- تحلیلی محسوب می شود.
نتیجه گیری: فقدان یک روش درست و فراگیر در آموزش طراحی معماری ایران، اگر مانع پیشرفت معماری نشده باشد، آن را محدود کرده است. از این رو توجه به آموزشِ آداب درست نقد در معماری، دسته بندی و شناسایی شیوه های صحیح نقد در آموزش طراحی معماری، نوعی آگاهی و توانمندی در دانش آموختگان معماری ایجاد می کند که می تواند راهگشای آینده ای روشن برای دستیابی به طراحی درست و غنی معماری در کشور باشد. اظهار نظر قطعی در خصوص اثربخشی، نقاط قوت و ضرورت اعمال نقد عالمانه در آموزش معماری منوط به ایجاد تغییرات در سرفصل دروس، در جهت ارتقای برنامه آموزش طراحی معماری به روشی مبتنی بر «تفکر انتقادی» است.
نگرش بیوفیلیک درطراحی ساختمان های اداری و ارتباط آن با بهبود عملکرد کارکنان
حوزههای تخصصی:
بهبود عملکرد و تعامل بین کارکنان از مهمترین اهدافی است که در طراحی فضاهای اداری به آن پرداخته می شود. انسان از طرفی از شرایط محیطی تاثیر می پذیرد و از طرفی دیگر به محیط روح می بخشد و شرایط آن را متناسب با اهداف و نیاز های خود دگرگون می کند. امروزه, به این دلیل که کارمندان تقریبا نیمی از زمان زندگی خود را به کار کردن مشغول اند,فضاهای اداری به عنوان محیط زندگی شان نیز محسوب می شود, هدف از تحقیق پیش رو, بررسی ویژگی های محیطی فضاهای کار و تاثیر آن ها برروی کارکنان در جهت طراحی فضاها با نگرش معماری بیوفیلیک می باشد. برای رسیدن به این نکته ,با مطالعه مقالات مختلف , به توصیف پیشینه موضوع , شناخت مفاهیم و تعاریف ومبانی نظری پرداخته ودرنهایت با استدالال منطقی به تحلیل و تفسیر آن می پردازد. نتایج، حاکی از آن است که معماری بیوفیلیک علاوه بر تجدید رابطه انسان با طبیعت با وارد شدن به ساختمان, تأثیر مثبتی بر روان آدمی دارد و می تواند موجب آسودگی خاطر,کاهش اضطراب, افزایش شادابی ودرنهایت بالا بردن سطح رضایتمندی آنها شده وتمرکز و خلاقیت بیشتری را سبب گردد.