مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
رقابت پذیری منطقه ای
حوزه های تخصصی:
از دهه 50 میلادی، تفکر توسعه اقتصادی سه دوره را پشت سر گذاشته است. تفکر استخدام (هدف گذاری) صنعتی و رقابت هزینه ای تا آغاز دهه 1990 در جهان حاکم بودند. در دهه 1990، با شتاب گرفتن جهانی شدن بازارها، مناطق مجبور شدند تا از صنایع کهنه خارج شده و از فرصت های بازاری جدید استفاده کنند. بنابراین، دوره فعلی مبتنی بر رقابت پذیری منطقه ای شکل گرفته است، که در آن ابداع و کارآفرینی، موتورهای اصلی توسعه به شمار می آیند. نگاهی به الگوی توسعه اقتصادی و صنعتی در ایران به ما نشان می دهد که توسعه صنعتی کشور هنوز هم بر مبنای الگوی استخدام و هدف گذاری صنعتی و در چارچوب استراتژی جایگزینی واردات انجام می گیرد. این الگو یک بازی با جمع صفر است، که نتیجه آن برد مناطق مرکزی و باخت مناطق مرزی کشور بوده است. آن چه یک منطقه را در این بازی به عنوان برنده و یا بازنده می شناساند، قدرت چانه زنی مدیران، نمایندگان و یا حتی مردم منطقه در جذب اعتبارات به سوی منطقه خویش است. این امر در نهایت منجر به شکاف شدید توسعه ای میان مناطق مختلف کشور شده است. صنعت پتروشیمی به عنوان یکی از صنایع مورد توجه مدیران و برنامه ریزان ملی و منطقه ای نیز براساس الگوی استخدام صنعتی و با الگوی مکان یابی مبتنی بر فرآیند چانه زنی توسعه یافته است. در این مقاله، با استفاده از الگوهای تحلیلی متعدد نشان داده شده که استراتژی موجود، یک استراتژی ناکارآمد است که هیچ یک از آثار توسعه ای دلخواه برنامه ریزان اقتصادی را در پی ندارد. به نظر می رسد بهترین رهیافت در شرایط موجود، تغییر استراتژی توسعه صنعت پتروشیمی از توسعه صنایع پتروشیمی بالادستی به سوی توسعه صنایع پایین دستی پتروشیمی و با هدف تکمیل زنجیره تولید و ارزش در کشور باشد. این استراتژی در قالب رهیافت افزایش رقابت پذیری منطقه ای، ما را قادر می کند تا با توجه به مزیت های نسبی هر منطقه، قدرت تولید مناطق را برای حضور در بازارهای داخلی و یا خارجی بهبود بخشیم.
شناسایی و اولویت بندی عوامل ریشه ای تأثیرگذار در ارتقای رقابت پذیری منطقه ای مورد مطالعاتی: استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با رشد جهانی شدن و تغییرات سریع در فضای جهانی، موضوع رقابت پذیری منطقه ای از اهمیت فزاینده ای برای شتاب بخشیدن به توسعه منطقه ای برخوردار شده است. یکی از پیامدهای جهانی شدن، ظهور اقتصادهای منطقه ای قدرتمندی است که تولید ناخالص منطقه ای برخی از آن ها زیادتر از تولید ناخالص ملی بیشتر کشورهاست. از این رو، از دهه 1990 میلادی، مفهوم رقابت پذیری منطقه ای در محافل عمومی کشورهای توسعه یافته و برخی کشورهای در حال توسعه به یک موضوع غالب تبدیل شده است تا کشورها از طریق آن به مجموعه روشنی از سیاست ها برای تقویت توسعه مناطق خود دست یابند. با این ذهنیت، هدف مقاله ی حاضر شناسایی و اولویت بندی مهم ترین عوامل رقابت پذیری است، که در توسعه استان کردستان تأثیرگذار هستند. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است، که با استفاده از داده های کمی و کیفی انجام می گیرد. داده های کمی پژوهش به روش اسنادی و داده های کیفی به روش پیمایشی و از طریق توزیع پرسشنامه گردآوری شده است. این پژوهش در گام نخست، عوامل ارزیابی رقابت پذیری منطقه ای را متشکل از 4 عامل اصلی، 26 معیار و 62 زیرمعیار، تدوین کرده و در گام بعدی با کاربست این عوامل و مدل تحلیلی MSA و نرم افزار اکسل ضمن تحلیل داده هایی که از طریق توزیع پرسشنامه در میان 29 نفر از نخبگان 8 پیشران اصلی منطقه، گردآوری شده بود، به شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر در رقابت پذیری استان کردستان پرداخته است. نتایج یافته ها نشان می دهد که در سطح عامل ها، عامل اقتصادی با 24/0 و عامل نهادی- سیاسی با 18/0 و در سطح دوم معیارهایی چون کارآمدی نظام تولید با 44/0 و سیاست گذاری دولتی با 43/0 بیشترین تأثیر را در ارتقای رقابت پذیری منطقه ای استان کردستان دارند و در بخش پیشرانهای اقتصادی منطقه هم بخش های جنگلداری، ساختمان و کشاورزی به ترتیب با 32/1، 17/1 و 04/1 رقابت پذیرترین بخش های فعالیتی استان محسوب می شوند.
سنجش مناسبت به کارگیری مولفه های موفقیت رقابت پذیری توسعه منطقه ای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهانی سازی و پیشرفت های اطلاعاتی و ارتباطی، سبب تغییر جهت رویکردهای سیاسی و طرح الگوواره های » مزیت های رقابتی « به » مزیت های نسبی « کشورها و مناطق، از تکیه بر شده است. رقابت پذیری، انگاشتی که پیش از آن تنها در سطح » رقابت پذیری قلمروئی «واحدهای فعالیتی معنادار بود، از اواسط دهة 1990 میلادی و هم زمان با افزایش تحرک نیروی انسانی و سرمایه و سپس اهمیت مکان، از ترجمان فضایی برخوردار شده و به گفتمان علوم منطقه ای و برنامه ریزی توسعة فضایی راه یافت. در این زمینه، هدف کلان پژوهش پیش رو، پرداختن به دو پرسش مطرح در زمینة رقابت پذیری توسعة منطقه ای است: نخست، چیستی رقابت پذیری منطقه ای و دیگری چرایی رقابت پذیری بیشتر بعضی مناطق در مقایسه با مناطق چارچوب های توسعة « دیگر که پاسخگویی به آن، چگونگی دستیابی منطقه به جایگاه رقابتی و را مشخص می سازد. کاستی رهیافت های رایج در پاسخگویی به این دو پرسش، » رقابت پذیر یکسان فرض کردن میزان اثرگذاری پیشران های شناسایی شده در دستیابی به رقابت پذیری، بی توجهی به نقش متغیرهای مداخله گر )میانجی( در تدوین روابط سببی، ناممکن بودن تعمیم مدل های مرسوم به همة بسترها، شناسایی پیشران های خاص مناطق کشور را به عنوان گام در ،» توسعة فضایی رقابت پذیری منطقه ای ایران « اساسی و نخستین در تدوین مدل نظری دستور کار این پژوهش قرار داده است. با این هدف، پس از بررسی تعاریف مختلف از رقابت پذیری منطقه ای )به عنوان متغیر مکنون وابسته( و شناسایی پیشران های معرفی شده از دیدگاه های نظری متفاوت )به عنوان متغیرهای مکنون مستقل( به روش مطالعة اسنادی، متغیرهای آشکار یا نمایه ها انتخاب می شوند و از طریق اندازه گیری روابط سببی به روش تحلیل مسیر، ضریب اهمیت اثرگذاری پیشران ها در بستر ایران تعیین می شود. ضرورت فراهم بودن داده های مورد نیاز، سطح پژوهش را مقید به مناطق استانی ساخته است.
سنجش مؤلفه های مؤثر بر رقابت پذیری منطقه ای درجهتِ توسعة پایدار موردشناسی: استان خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با رشد جهانی شدن و تغییرات سریع در فضای جهانی، موضوع رقابت پذیری منطقه ای از اهمیت فزاینده ای برای شتاب بخشیدن به توسعة منطقه ای برخوردار شده است. پژوهش حاضر با درک این موقعیت، در جست و جوی پاسخ به بعضی سؤالات اساسی است تا از طریق آن ها مؤلفه های مؤثر بر رقابت پذیری منطقه ای استان خراسان شمالی سنجیده شود. در این تحقیق عوامل مؤثر بر رقابت پذیری منطقه ای استان خراسان شمالی در پنج بُعد اجتماعی، نهادی- سیاسی، اقتصادی، گردشگری و کالبدی- زیست محیطی بررسی شده است. روش تحقیق در این پژوهش بر اساس ماهیت، توصیفی و تحلیلی و از لحاظِ دستیابی به حقایق، از نوع تحقیقات توصیفی- پیمایشی و از لحاظِ هدف کاربردی است. نمونة آماری، کلیة متخصصان حوزة توسعه و رقابت پذیری استان خراسان شمالی می باشد که این 30 نفر تمام شماری شده اند. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار spss و آزمون تحلیل عاملی اکتشافی انجام شد. نتایج یافته ها نشان می دهد که در سطح عامل ها، «عامل اقتصادی» و «عامل نهادی –سیاسی» مهمترین عوامل مؤثر در ارتقای رقابت پذیری استان هستند. در سطح بعدی عواملی چون «گردشگری» و «اجتماعی» قرار دارند و در نهایت عامل «زیست محیطی- کالبدی» کمترین تأثیر را در ارتقای رقابت پذیری منطقه ای استان خراسان شمالی دارند. با توجه به اینکه درگز در استان خراسان رضوی تنها بازارچة مرزی همجوار با استان و تنها پایگاه نزدیک تجارت خارجی استان خراسان شمالی است؛ این رویه باعث پایین آمدن شاخص های رقابت پذیری استان شده است؛ بنابراین، پیشنهاد می شود که در سیاست گذاری های توسعة استان، ایجاد بازارچة مرزی، استفاده از انرژی های نو و جذب سرمایه گذاری خارجی مورد توجه قرار گیرید.
ارزیابی رقابت پذیری منطقه ای در مناطق شهری عملکردی استان مازندران با استفاده از تحلیل خوشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، با تسریع فرایند جهانی شدن و افزایش گستره اقتصاد مبتنی بر دانش اطلاعات، مفهوم رقابت پذیری و سنجش آن در بین شهرها و مناطق، توجه زیادی از برنامه ریزان و تصمیم سازان شهری و منطقه ای را به خود جلب کرده است، اما علی رغم گستردگی اهمیت این مفهوم، ابهامات زیادی نیز برای تعریف و سنجش آن عنوان شده است. بر این اساس، پژوهش حاضر با توجه به ادبیات نه چندان گسترده در کشور، با استفاده از آرای صاحب نظران، تعریف روشن و جامعی را از این مفهوم ارائه می کند. سپس، مناطق شهری عملکرد استان مازندران را با استفاده از تحلیل خوشه ای می سنجد و پیشنهاد هایی را برای ارتقای رقابت پذیری مناطق ارائه می کند. یافته های تحلیل خوشه ای در سه سطح و هفت عرصه رقابت پذیری شامل ترکیب و تخصص گرایی صنعتی، محیط کارآفرین، ظرفیت نوآوری، نیروی کار ماهر، استخدام پذیری، سن و اندازه بنگاه و بیانگر برتری سه شهر بزرگ استان که شامل ساری، آمل و بابل در سطح یک است. این خوشه، با ایجاد صرفه های تجمع لازم توانسته جریانی از سرمایه گذاری ها را به سوی خود جلب کند و درنتیجه، محیطی کارآفرین را خلق کند. در سطح بعدی قائمشهر، تنکابن، بابلسر، بهشهر، چالوس قرار گرفته اند. مهم ترین فرصت های رقابتی این گروه، دسترسی به نیروی کار ماهر و استخدام پذیری و عمده ترین ضعف آن ها در نبود پشتیبانی اقتصادی و جمعیتی این شهرها در ساخت محیطی کارآفرین و جذب سرمایه گذاری ها است. به نظر می رسد پیوندهای همکارانه، برای ارتقای کارایی فضایی استان می تواند پشتیبانی برای توسعه اقتصادی مناطق گروه دوم و سوم، برای پوشش ضعف ها و تقویت فرصت های رقابتی استان مازندران باشد.
تحلیل انطباق پذیری مناطق خلّاق و رقابت پذیر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۲۳)
595 - 620
حوزه های تخصصی:
یکی از ارکان آمایش سرزمین تعیین نقش و عملکرد مناطق بر اساس مزیت های رقابتی است. رقابت پذیری منطقه ای از طریق توسعه زیرساخت های نوآور پشتیبانی کننده تولید به ارتقای کارآیی مناطق می انجامد و شبکه ای از روابط مکمل و دوجانبه را میان مناطق ایجاد می کند که در نهایت به جذب سرمایه و خلق ارزش و توسعه یکپارچه منطقه ای منجر می شود. پژوهش حاضر با هدف شناسایی مناطق خلّاق کشور و تعیین مزیت رقابتی آن مناطق انجام شد. پژوهش از نوع کاربردی است و در پی تحلیل رقابت پذیری مناطق خلّاق کشور. استراتژی تحقیق تبیینی است. نوع تحقیق کمّی و اطلاعات مورد استفاده داده های دسته دوم است. روش گردآوری داده ها اسنادی است. داده های استفاده شده برای شناسایی مناطق خلّاق شامل تعداد مراکز و شرکت های علمی و تحقیقاتی و پژوهشی و مهندسان مشاور و تعداد صنایع با تکنولوژی بالا و متوسط و همچنین تعداد شاغلان بخش های تولیدی و نیز تعداد دانشجویان استان های کشور است. برای تعیین رقابت پذیری استان های کشور از آمار شاغلان گروه های عمده فعالیتی استفاده شد. تحلیل عاملی و خوشه بندی برای شناسایی مناطق خلّاق و تحلیل تناظر برای تعیین مزیت های رقابتی در نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج نشان داد استان های تهران، آذربایجان شرقی، اصفهان، خوزستان، فارس، کرمان، مازندران از نظر زیرساخت های دانشی مورد نیاز مناطق خلّاق واجد ظرفیت اند. سهم اشتغال اصفهان از ساخت و تولید 1/11 و سهم تهران از اطلاعات 2/41 درصد است. تفسیر زوایای کمتر از 2/0 میان بردارهای تحلیل تناظر نشان می دهد تهران و اصفهان به ترتیب در زمینه های اطلاعات و ارتباطات و ساخت تولید واجد مزیت رقابتی اند. همچنین، مشخص شد بیشتر مناطق کشور واجد نقش تخصصی نیستند و مزیت های رقابتی استان ها با زیرساخت های دانشی مناطق حمایت نمی شود.
ارائه مدل رقابت پذیری منطقه ای مبتنی بر ساختار اکوسیستم کارآفرینی دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر که دانش عامل مزیت ساز در سطح مناطق و کشورهاست، نقش اکوسیستم های کارآفرینی که فعالیت های نوآورانه و کارآفرینانه دانش بنیان را تقویت می نمایند، بسیار کلیدی است. تا آن جا که سبب رقابت پذیری مناطق و جذب منابع تولید و ایجاد ثروت می شوند. حال این سوال مطرح می شود که مدل دست یابی به رقابت پذیری منطقه ای مبتنی بر ساختار اکوسیستم کارآفرینی دانش بنیان، چیست؟ برای پاسخ دادن به این پرسش، پژوهش حاضر با هدف کاربردی، رویکرد کیفی و روش نظریه برخاسته از داده ها صورت بندی شد. در این راستا با 21 نفر از مطلعان نظری و عملی حوزه سیاست گذاری منطقه ای و کارآفرینی که به صورت هدفمند و بر اساس الگوی گلوله برفی انتخاب شدند، مصاحبه عمیق انجام گرفت. از میان مقولات مستخرج، «تغییر ذهنیت ذی نفعان به کارآمدی قابلیت های کارآفرینی دانش بنیان» به عنوان مقوله کانونی شناسایی شد که در صورت تحقق راهبردها در سایه شرایط محیطی و واسطه ای حاکم بر آن، پیامدهای مورد انتظار حاصل خواهد شد.
نقش خوشه های گردشگری در توسعه منطقه ای (نمونه موردی: خوشه گردشگری-مذهبی قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راهبرد توسعه خوشه ای [1] ، از جمله الگوهای موفق سازماندهی واحدهای کسب و کار کوچک و متوسط [2] است که بیش از سه دهه در کشورهای مختلف، بیشترین موفقیت را در توسعه منطقه ای به همراه آورده است. این راهبرد در جهت تقویت توان رقابتی و ابزاری جهت ارتقاء رقابت پذیری در دهه 1990 توسط توسط مایکل پورتر مطرح گردید. محققان توسعه سرزمینی معتقدند شکل گیری خوشه های گردشگری، استعداد رقابت پذیری را ارتقا بخشیده و در بهبود مزیت های رقابتی و توسعه منطقه ای موثر است. از این رو دست یابی به مزایای رقابتی، خوشه های گردشگری را به یک نقطه کانونی توجه علمی و سیاست گذاری تبدیل کرده است. با این توضیحات هدف این تحقیق، بررسی و تحلیل نقش خوشه های گردشگری بر توسعه رقابت پذیری منطقه ای و با این فرضیه که به نظر می رسد هر چه شدت روابط در خوشه های گردشگری بالاتر رود، رقابت پذیری منطقه ای هم افزایش می یابد، می باشد. روش تحقیق، از نوع توصیفی-تحلیلی است و از پرسش نامه جهت جمع آوری داده ها استفاده گردیده است که پس از تایید روایی و پایایی، داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار های spss و lisrel مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های تحقیق ارتباط بین افزایش شدت روابط در خوشه های گردشگری با افزایش رقابت پذیری منطقه ای تایید می نماید. همچنین عوامل موثر بر توسعه و تحریک رقابت پذیری منطقه ای را به ترتیب درجه تأثیر در قالب 4 عامل:1) روابط اجتماعی؛ 2) روابط مکانی جغرافیایی؛3) روابط اقتصادی و 4) روابط نهادی- سازمانی معرفی می کند.
بررسی راهکارهای توسعه منطقه ای استان خراسان رضوی با رویکرد رقابت-پذیری منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی راهکارهای توسعه منطقه ای استان خراسان رضوی با رویکرد رقابت پذیری منطقه ای می-باشد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت موضوع توصیفی- تحلیلی است. در این فرایند متناسب با اطلاعات موردنیاز پژوهش از روش کتابخانه ای و برای گردآوری داده های مورد نیاز از روش میدانی (پرسشنامه) و سالنامه آماری سال 1395 استان خراسان رضوی و همچنین مطالعات آمایش استان خراسان رضوی استفاده شده است. جامعه آماری برای تکمیل پرسشنامه کارشناسان و متخصصان توسعه منطقه ای هستند و از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. محدوده مورد مطالعه مناطق 7 گانه استان خراسان رضوی (طبق منطقه بندی مطالعات آمایش) است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارائه راهبردهای توسعه منطقه ای استان خراسان رضوی از مدل Meta - SWOT بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در سطح منطقه ای، منطقه مشهد به دلیل قرارگیری شهرستان مشهد در این منطقه و با توجه به مرکزیت اداری و سیاسی و تمرکز فعالیت ها و نهادها که خود زمینه ساز انواع فرصت های شغلی و ... هستند به عنوان یک قطب که بی نیاز از رقابت با سایر مناطق است عمل کرده و به تبع آن به عنوان منبع انباشت ثروت و قدرت درآمده است.
تحلیل رقابت پذیری منطقه ای با رویکرد سناریونگاری (مورد مطالعه شهرستان های استان البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه متون نظری برنامه ریزی از مفاهیم پیش بینی و آینده نگری عبور کرده، و به حوزه آینده پژوهی و آینده نگاری که وظفیه اش معماری آینده است، رسیده است . یکی از ابزارهای مناسب معماری آینده در شرایط عدم قطعیت و در شرایطی که دنیای پیشروی ما مملو از شگفتی سازی های مختلف است، برنامه ریزی سناریومبنا است. برنامه ریزی بر پایه سناریو، روشی نظام مند برای تفکر خلاقانه درباره آیندهای نامشخص و ممکن است. در این میان هر یک از استان های ایران دارای قابلیت ها و پتانسیل های بسیاری در ضمینه های مختلف می باشند. استان البرز سی و یکمین استان ایران است که با وسعت 5800 کیلومتر مربع در شمال ایران واقع شده است. این استان به واسطه ی موقعیت جغرافیایی و قابلیت های بالقوه در زمینه های مختلفی برخورداراست. از این رو در پژوهش حاضر تلاش می شود ضمن بررسی وضع موجود شهرستان های استان البرز عوامل کلیدی ونیرو های پیشران دخیل دررقابت پذیری شهرستان های استان البرز شناسایی و سپس سناریوهای پیش روی رقابت پذیری شهرستان های استان البرز مشخصص گردد.
تببین رقابت پذیری منطقه ای با رویکرد آینده نگاری (مطالعه موردی: استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
39 - 56
حوزه های تخصصی:
درهم تنیدگی سرنوشت و مسیر حرکت دست جمعی در راستای رسیدن به رفاه اجتماعی و اقتصادی باعث ظهور رویکرد جدید با عنوان رقابت پذیری منطقه ای شد. این رویکرد ابزاری است بسیار کارآمد که می توان بامطالعه عمیق جنبه های گوناگون منطقه ای، ضمن شناسایی عوامل ریشه ای تأثیرگذار در توسعه یک منطقه و برآورد میزان تأثیرگذاری آن ها، سمت وسوی راهبردهای توسعه منطقه مشخص کرد، بر این اساس این پژوهش باهدف تبیین رقابت پذیری استان کرمانشاه سعی در بررسی وضعیت های محتمل عرصه رقابت پذیری منطقه کرده تا بهترین برنامه برای تسهیل روند رقابت پذیری منطقه برداشته شود. برای این منظور 64 شاخص در قالب27 زیر مؤلفه و 5 مؤلفه جمع آوری و برای بررسی و سنجش رابطه بین آن ها و استخراج عوامل کلیدی درزمینه رقابت پذیری منطقه ای از نرم افزار میک مک استفاده و برای تحلیل و استخراج سناریوها از نرم افزار سناریو ویزارد استفاده شده است. گفتنی است که ارزیابی شاخص ها در این پژوهش توسط کارشناسان متخصص در زمینه اقتصادی و منطقه ای که به صورت نمونه گلوله برفی به تعداد 50 نفرِ با استفاده از فرمول کوکران صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان داده است که از بین 64 شاخص 9 شاخص( حمایت دولت از کسب وکارهای دانش بنیان، پژوهشکده های تخصصی، سرمایه گذاری مستقیم خارجی، تمرکز جغرافیای فعالیت های مکمل، امنیت سرمایه گذاری، سرمایه گذاری بخش خصوصی، سطوح رقابت آزاد و عادلانه افراد، کیفیت نیروی کار، شایسته سالاری) به عنوان عوامل کلیدی در رقابت پذیری منطقه کرمانشاه تشخیص داده شده اند و وضعیت های محتمل آینده رقابت پذیری حاصل از عوامل کلیدی بیانگر 7 سناریو قوی، 167 سناریو ضعیف و 31 سناریو محتمل( سازگار) بوده است. سناریوهای محتمل دارای 279 وضعیت محتمل در سه وضعیت مطلوب با ضریب احتمال 14 درصد، ایستا 32 درصد و بحرانی با 53 درصد بوده است.
نقش خوشه های گردشگری در توسعه منطقه ای (نمونه موردی: خوشه گردشگری- مذهبی قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راهبرد توسعه خوشه ای[1]، از جمله الگوهای موفق سازماندهی واحدهای کسب و کار کوچک و متوسط[2] است که بیش از سه دهه در کشورهای مختلف، بیشترین موفقیت را در توسعه منطقه ای به همراه آورده است. این راهبرد در جهت تقویت توان رقابتی و ابزاری جهت ارتقاء رقابت پذیری در دهه 1990 توسط توسط مایکل پورتر مطرح گردید. محققان توسعه سرزمینی معتقدند شکل گیری خوشه های گردشگری، استعداد رقابت پذیری را ارتقا بخشیده و در بهبود مزیت های رقابتی و توسعه منطقه ای موثر است. از این رو دست یابی به مزایای رقابتی، خوشه های گردشگری را به یک نقطه کانونی توجه علمی و سیاست گذاری تبدیل کرده است. با این توضیحات هدف این تحقیق، بررسی و تحلیل نقش خوشه های گردشگری بر توسعه رقابت پذیری منطقه ای و با این فرضیه که به نظر می رسد هر چه شدت روابط در خوشه های گردشگری بالاتر رود، رقابت پذیری منطقه ای هم افزایش می یابد، می باشد. روش تحقیق، از نوع توصیفی-تحلیلی است و از پرسش نامه جهت جمع آوری داده ها استفاده گردیده است که پس از تایید روایی و پایایی، داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار های spss و lisrel مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های تحقیق ارتباط بین افزایش شدت روابط در خوشه های گردشگری با افزایش رقابت پذیری منطقه ای تایید می نماید. همچنین عوامل موثر بر توسعه و تحریک رقابت پذیری منطقه ای را به ترتیب درجه تأثیر در قالب 4 عامل:1) روابط اجتماعی؛ 2) روابط مکانی جغرافیایی؛3) روابط اقتصادی و 4) روابط نهادی- سازمانی معرفی می کند.
الزامات فضایی توسعه خوشه های خلاق و رقابت پذیرِ گردشگری-فرهنگی (شهرک های رسانه ای)؛ مورد پژوهی منطقه کلان شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر جهانی شدن، توسعه خوشه های خلّاق فرهنگی-گردشگری به مثابه یکی از پیشران های اصلی توسعه فضایی و رقابت پذیری منطقه ای معرفی شده است؛ موضوعی که در ایران مغفول واقع شده و یا کم تر بدان پرداخته شده است. در این راستا و برمبنای مدل توسعه خوشه ای پورتر و لینگل، پژوهش کوشیده است با استفاده از روش مصاحبه عمیق با دست اندرکاران صنعت سینمایی و نیز آمیخته پژوهیِ مطالعات اسنادی، پیامدهای فضایی خوشه های فرهنگی-گردشگری را با تاکید بر خوشه ی رسانه ای بر توسعه منطقه ای کلان شهر تهران مورد واکاوی قرار دهد؛ سپس برای تقویت آثار مثبتِ خوشه های فرهنگی بر توسعه منطقه ای، از طریق مدلِ مکان گزینی، به پیشنهاد مکان بهینه بپردازد. گام نهایی نیز به پیشنهاد الزامات و راهکارهای برنامه ریزانه و ارزش افزا برای اثرگذاری صنعت سینما بر توسعه فضایی و رقابت پذیری تهران اختصاص یافته است. به عنوان دستاورد پژوهش، رقابت پذیری منطقه کلان شهری تهران به واسطه شهرک های سینمایی برمبنای تحقق کامل الزامات و اصول خوشه های خلاق فرهنگی و نیز مکان یابی صحیح میسر خواهد شد. به عنوان خروجی مدل مکانی، شهرستان تهران با اختلاف بسیار بالا به عنوان اولویت اول استقرار و درون آن اراضی عباس آباد و فرودگاه قلعه مرغی به عنوان اولویت های برتر مکانی شناسایی شدند.
چارچوب «توسعه ی فضایی رقابت پذیری منطقه ای در ایران»، موردپژوهی: استان های 30 گانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رقابت پذیری منطقه ای، انگاشتی که تا سال ها تنها در سطح واحدهای فعالیتی(بنگاه ها) و نیز کشورها دارای معنا بود، از اواسط دهه ی 1990 میلادی و هم زمان با افزایش اهمیت مکان ناشی از تحرک نیروی انسانی و سرمایه در عصر جهانی شدن، از ترجمان فضایی برخوردارشده و وارد گفتمان علوم منطقه ای و برنامه ریزی توسعه ی فضایی شد. کاستی رهیافت های رایجِ تک سویه نگر و تعمیم گر در پاسخ گویی به دو پرسش "چیستی رقابت پذیری منطقه ای" و نیز "چرایی رقابت پذیری بیشتر یک منطقه نسبت به منطقه ی دیگر"، دستورکار پژوهش پیش رو را به تدوین چارچوب یکپارچه ی"توسعه ی فضایی رقابت پذیری منطقه ای خاصِ ایران" معطوف ساخته است. از این رو با هدف دربرگیرندگیِ ابعاد و مولفه های مختلف اثرگذار بر رقابت پذیری منطقه ای، پس از شناسایی پیش ران های رقابت پذیری منطقه ای از دیدگاه های مختلف به شیوه ی مطالعه ی اسنادی، در نهایت به شیوه ای استقرایی و با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری، مدل نظری یکپارچه ی رقابت پذیریِ برازنده ی مناطق استانی ایران به دست می آید. مدل برازش شده نشان گر آن است که فعالیت های دانشی- فرهنگی از طریق میل به خوشه ای شدن موثرترین پیش ران در دست یابی به رقابت پذیری منطقه ای در ایران به شمارمی رود. در تعریف رقابت پذیری منطقه ایِ مستخرج از پژوهش، هم به مولفه ی واحدهای فعالیتی، هم به مولفه ی افراد(ساکنان،کارآفرینان و گردش گران) و هم به مولفه ی فضا توجه شده است. این تعریف متفاوت است با تعریف پورتر، که تنها رقابت پذیری را در گرو افزایش بهره وری واحدهای فعالیتی و بنگاه ها دانسته است.
شناسایی بخش های رقابت پذیر منطقه ای در استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعیین بخش های رقابت پذیر در اقتصاد مناطق موضوع با اهمیتی است که حیات آینده منطقه را تضمین، و استراتژی های آینده را شکل می دهد. سوال اصلی این پژوهش ترکیب روش های مختلف رقابت پذیری به منظور سنجش وضعیت بخش های اقتصادی استان فارس می باشد، به این منظور با مرور ادبیات نظری رقابت پذیری منطقه ای و ترکیب چهار روش داده-ستانده، میانگین طول انتشار، ضریب مکانی و ترکیب-سهم به ترتیب وضعیت هر بخش را به لحاظ ارتباط با سایر بخش های اقتصادی، طول زنجیره تولید، تمرکز فضایی و میزان رشد هر بخش در مقایسه با سطح ملی مورد بررسی قرار دادیم. نتایج حاصل مدل ها نشان می دهد که تنها 3 بخش از 14 بخش کلی اقتصادی استان فارس دارای مقادیر معناداری هستند. اولین بخش، بخش"کشاورزی، شکار، جنگلداری و ماهیگیری" است. که از نظر تمامی شاخص ها مطرح شده در وضعیت خوبی است، اما دو بخش "بهداشت و مددکاری اجتماعی"، و "اداره عمومی و خدمات شهری" از نظر ارتباط کافی با سایر بخش های اقتصادی دارای ضعف جدی می باشد. همچنین مقدار شاخص طول انتشار برای تمامی بخش های ذکر شده برابر یک بوده است، که نشان دهنده ضعف جدی استان در صنایع تبدیلی است.
تبیین عوامل مؤثر بر رقابت پذیری منطقه ای با رویکرد آمایش سرزمین در استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
90 - 109
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: بارشدجهانی شدن، موضوع رقابت پذیری منطقه ای از اهمیت فزاینده ای برای شتاب بخشیدن به توسعه منطقه ای برخوردار شده است. این رویکرد درپی آن است تا با مفروزداشتن توان رقابتی بین مناطق، منطقه و سرزمین را از کمک ها ودرآمدهای دولتی بی نیازکرده و با تکیه برظرفیت های اصیل دربازارهای رقابتی مناطق را ازمنظر جدیدموردبررسی قرار دهد.هدف: باتوجه به قابلیت ها وتوانایی های استان آذربایجان غربی به عنوان قطب بزرگ صنعتی، معدنی،کشاورزی و گردشگری در شمالغرب کشور، می توان باشناسایی عوامل ریشه ای تأثیرگذاردررقابت پذیری منطقه ای وبه کارگیری برنامه ای جامع همانند آمایش سرزمین نقش بسزایی دردستیابی به حداکثر بهره وری از توانمندی های استان جهت رسیدن به توسعه پایدار ایفا کرد.روش: براساس مطالعات اسنادی و نظر کارشناسان خبره3 شاخص:(سرمایه انسانی،اقتصادی،طبیعی) و16زیرشاخص جهت ارزیابی و سنجش رقابت پذیری شهرستان های استان آذربایجانغربی بکار برده شد.از رو ش های تحلیل عاملی و خوشه ای جهت سنجش نابرابری های منطقه ای، تعیین امتیاز وسطح بندی توسعه یافتگی مناطق ودر مرحله بعدی با بهره گیری از نرم افزار Topsisو Meta-swotارزیابی قابلیت های مناطق وارائه راهکارها وراهبردها صورت گرفت.یافته ها: شهرستان ارومیه به دلیل عواملی چون بالا بودن میزان کارآفرینی و بخش های تجاری، تحقیق و توسعه فناوری،سرمایه انسانی، سرمایه تولیدی در جایگاه نخست قرار دارد.جایگاه دوم شامل شهرستان های مهاباد، نقده، بوکان، ماکو، خوی بوده، دلایل آن بالابودن فعالیت های نوآورانه و مهارت های نیروی کار تحقیق و توسعه است،شهرستان های پیرانشهر،میاندوآب،سلماس، تکاب، نیزدرجایگاه سوم و شهرستان های شاهین دژ،سردشت، اشنویه،چالدران،چایپاره، پلدشت، شوط درجایگاه چهارم قرار دارند. بین عوامل داخلی بیشترین امتیاز مربوط به عامل دستیابی به جایگاه مطلوب استانی ومنطقه ای به عنوان کانون ترانزیت کالابا امتیاز 6.50 وعامل ایجاد زمینه های لازم برای جلب مشارکت مردم و بخش خصوصی در بهره برداری و مدیریت با میزان 6.2 است و کمترین امتیاز مربوط به عامل حمایت هدفمند ازصادرات کالاوخدمات به تناسب ارزش افزوده با میزان 0.7 است. دربین عوامل خارجی نیز گرایش مردم برای سرمایه گذاری دربخش خصوصی،کشاورزی مکانیزه،همجواری بامنطقه آزادتجاری-صنعتی ارس وایجادکانون های مستعدگردشگری بیشترین تناسب را دارند.نتیجه گیری: نتایج تحقیق یاری رسان مسئولان و برنامه ریزان، جهت شناخت پتانسیل منطقه ای و تخصیص بهینه منابع برای رسیدن به توسعه پایدار برپایه آمایش سرزمین در سطح استان است.
واکاوی عوامل مؤثر بر رقابت پذیری منطقه ای با رویکرد آینده پژوهی (مورد پژوهی: استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
210 - 173
حوزه های تخصصی:
با رشد جهانی شدن و تغییرات سریع در فضای جهانی، موضوع رقابت پذیری منطقه ای از اهمیت فزاینده ای برای شتاب بخشیدن به توسعه منطقه ای برخوردار شده است. به این منظور پژوهش حاضر سعی دارد به واکاوی عوامل مؤثر بر رقابت پذیری منطقه ای در استان آذربایجان شرقی با استفاده از رویکرد آینده پژوهشی بپردازد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی-تحلیلی می باشد. جهت گردآوری اطلاعات مورد نیاز از دو روش کتابخانه ای و میدانی بهره گرفته شده است. با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی مبانی نظری، پیشینه موضوع و گردآوری عوامل اثرگذار در رقابت پذیری استان آذربایجان شرقی پرداخته شده است؛ در روش میدانی نیز با بهره گیری از روش دلفی و پرسشنامه های مختلف به تکمیل اطلاعات مورد نیاز اقدام گردیده است. در این پژوهش ابعاد و شاخص های به دست آمده از روش کتابخانه ای، در قالب پرسشنامه در دو مرحله (مرحله اول 82 سؤال بسته و یک سؤال باز و در مرحله دوم از 84 سؤال بسته) جهت به دست آوردن فاکتور های نهایی در اختیار اعضای پنل دلفی قرار گرفت که در نهایت 84 متغیر در ابعاد مختلف جهت بررسی وضعیت رقابت پذیری منطقه ای استان آذربایجان شرقی انتخاب گردیده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از نرم افزار میک مک استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد که از میان مجموع 84 عامل تاثیرگذار، 16 عامل نقش کلیدی در رقابت پذیری منطقه ای استان آذربایجان شرقی دارند که از این میان 8 متغیر مربوط به بعد اقتصادی؛ 3 متغیر مربوط به بعد نهادی-سیاسی؛ 3 متغیر مربوط به بعد اجتماعی-فرهنگی و 2 متغیر نیز مربوط به بعد زیرساختی می باشد.
برنامه ریزی استراتژیک توسعۀ منطقه ای ایلام برمبنای رقابت پذیری منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
233 - 211
حوزه های تخصصی:
توسعه منطقه ای به عنوان یکی از انواع توسعه می تواند نقش مهمی در توسعه پایدار مناطق ایفاکند و همچنین تاثیر زیادی برروی پیشرفت ورشد همه جانبه استان ها داشته باشد.استان ایلام از ظرفیت های متعدد اقتصادی ، اجتماعی و.... برخورداراست که از ظرفیت بالقوه این استان برای توسعه ای پایدارحکایت دارد. هرچند تاکنون ازاین ظرفیت استفاده نشده است. هدف این پژوهش تدوین سیاست های استراتژیک وراهبردی توسعه منطقه ای بانگاه بر ابعاد همه جانبه در استان ایلام می باشد. بدین ترتیب روش تحقیق درمقاله حاضر، ازنوع توصیفی تحلیلی است. واطلاعات موردنیاز به روش اسنادی وپیمایشی (پرسشنامه ای) تهیه گردید. و براساس نخستین گام درمراحل برنامه ریزی راهبردی استفاده از Meta SWOT است. این مدل راهبردهای توسعه پایدارمنطقه ای تعیین و منابع وقابلیت های استان ایلام برای مقایسه رقابت پذیری منطقه ای بااستان های همجوار شناسایی گردید و در نهایت باتحلیل PESTSLنتایج زیر به دست آمدکه در بین عوامل کلان سرمایه گذاری بخش خصوصی، تجارت با وجود موقعیت مرزی، افزایش بودجه و اعتبارات استانی، پرهیز از نگاه سیاسی به مسائل مدیریتی، مدیریت کلان کشور دارای بالاترین اثر گذاری بر توسعه منطقه ای استان ایلام هستند. و همچنین حمل و نقل مرزی، صنایع و معادن، بازارچه مرزی، منابع آب و زمین های کشاورزی به عنوان مهم ترین قابلیت های توسعه منطقه دارای بیشترین تناسب راهبردی با عوامل کلان هستند. بنابراین در تحلیل نهایی نتایج به دست آمده می توان گفت؛ در بحث رقابتی استان ایلام برای توسعه منطقه و اقتصادی و اجتماعی دارای موقعیت برابری با استانهای غرب کشور است که باید از این موقعیت با توجه به راهبردهای ارائه شده استفاده نماید و خود را به عنوان قطب توسعه منطقه معرفی کند.